آثار الصادقين ، جلد ۲۹

صادق احسانبخش

- ۴۱ -


اجر وپاداش برادرانت را در تو بزرگ گرداناد که تو پس از شش روز مي ميري پس کارهاي خود را جمع کن وبه کسي وصيت مکن تا بجاي تو بنشيند که به تحقيق غيبت تام واقع شده وظهوري نيست مگر به اذن خداي تعالى ودين پس از مدت طولاني وسخت شدن دلها وپرشدن زمين از ظلم وجور صورت گيرد وبيايد پس از اين از شيعيان من کسي که ادعاي ديدار کند هان که هر کس ادعاي ديدن پيش از بيرون آمدن سفياني وصيحه آسماني کند او دروغگو ومفتري باشد وهيچ نيرو وقوتي نيست مگر وابسته بخداي بلند مقام بزرگ. راوي گويد: پس از شش روز چون به عيادتش رفتيم در حال احتضار بود به او گفته شد وصي پس از تو کيست؟ گفت: امر با خدا است واو رساننده ي امر خود مي باشد ووفاتش در نيمه ي شعبان المعظم سال سيصد وبيست وهشت يا سيصد وبيست ونه بود ودر خيابان معروف به خيابان خلنجي از ناحيه باب المحول نزديک ساحل نهرابي عتاب دفن شد. شيخ طوسي رضي الله عنه در کتاب غيبت فرموده: در زمان سفراء پسنديده گروهي از افراد موثق بودند که توقيعات شريفه از سوي سفراء منصوب برايشان وارد مي گردند از جمله آنان ابوالحسين محمد بن جعفر اسدي بود که در حق وي توقيعي بيرون آمد: محمد بن جعفر عربي پس داده شود به او که او مورد وثوق، مي باشد ودر توقيع ديگر است: اگر خواستي معامله کني بر تو باد که با ابو الحسن اسدي در ري معامله کن. واز جمله آنان احمد بن اسحاق وجماعتي بودند که توقيع شريف در مدح آنان بيرون آمد: احمد بن اسحق اشعري وابراهيم بن محمد همداني واحمد بن حمزة بن يسع مورد وثوق مي باشند وشيخ طبرسي رضي الله عنه در کتاب اعلام الوري فرموده: اما غيبت کوتاه آن غيبتي است که سفراء حضرت عليه السلام در آن زمان موجود بودند.
و باب هاي حضرت معروفند اماميه که معتقد به امامت حضرت امام حسن بن علي عسکري عليه السلام مي باشند در آنان اختلافي نکرده اند - از جمله آنان - ابوهاشم داود بن هاشم جعفري ومحمد بن علي بن بلال وابو عمر وعثمان بن سعيد سمان وپسرش ابوجعفر محمد بن عثمان رضي الله عنه وعمر اهوازي واحمد بن اسحاق وابو محمد وجنائي وابراهيم بن مهزيار ومحمد بن ابراهيم وجماعت ديگرند (من گويم) ظاهر اين است چهار تن که قبلا ذکرشان رفت سفارت عمومي داشتند وغير آنان يعني افرادي که شيخ طبرسي ذکر فرموده سفارت در کارهاي خصوصي داشته اند وخدا داناتر است وغريب اين است که شيخ طبرسي نامي از حسين بن روح وسمري نبرده.

(کتاب الغيبة للشيخ الطوسي ص 243):

عن عبد الله بن جعفر الحميري قال: اجتمعت والشيخ أبو عمرو عند أحمد بن إسحاق بن سعد الأشعري فغمزني أحمد بن إسحاق أن أسأله عن الخلف. فقلت له: يا أبا عمرو إنّي لأريد أن أسألک عن شيء وما أنا بشاکّ فيما أريد أن أسألک عنه فإنَّ اعتقادي وديني أنَّ الأرض لا تخلو من حجّة إلاَّ إذا کان قبل القيامة بأربعين يوماً رفع الحجّة وغلق باب التوبة فـ (لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً) فاولئک شرار (من) خلق الله عزَّ وجلَّ وهم الذين تقوم عليهم القيامة. ولکن أحببت أن ازداد يقيناً فإنَّ إبراهيم عليه السلام سأل ربّه أن يريه کيف يحيي الموتي (قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي) وقد أخبرني أبو علي أحمد بن إسحاق أنَّه سأل أبا الحسن صاحب العسکر عليه السلام قال: من اُعامل وعمَّن آخذ وقول من أقبل؟ فقال (له): (العمري ثقتي فما أدّى إليک عنّي فعنّي يؤدّي وما قال لک فعنّي يقول فاسمع له وأطع فإنَّه الثقة المأمون). وأخبرني أبو علي أنَّه سأل أبا محمّد عليه السلام عن مثل ذلک فقال له: (العمري وابنه ثقتان فما أدّيا إليک فعنّي يقولان فاسمع لهما وأطعهما فإنَّهما الثقتان المأمونان)، فهذا قول إمامين قد مضيا فيک، قال: فخرَّ أبو عمرو ساجداً وبکى ثمّ قال: سل حاجتک، فقلت له: أنت رأيت الخلف من أبي محمّد عليه السلام؟ فقال: إي والله ورقبته مثل هذا وأومأ بيده، فقلت: بقيت واحدة، فقال: هات، قلت: الاسم، قال: محرَّم عليکم أن تسألوا عن ذلک ولا أقول هذا من عندي فليس لي أن اُحلّل ولا اُحرّم ولکن عنه صلوات الله عليه فإنَّ الأمر عند السلطان أنَّ أبا محمّد عليه السلام مضى ولم يخلف ولداً وقسّم ميراثه وأخذ من لا حقّ له فصبر على ذلک وهو ذا عياله يجولون فليس أحد يجسر أن يتقرَّب إليهم ويسألهم شيئاً وإذا وقع الاسم وقع الطلب فالله الله اتَّقوا الله وأمسکوا عن ذلک.

به نقل از عبد الله بن جعفر حميري گفت: من وشيخ ابو عمرو در نزد احمد بن اسحاق بن سعيد اشعري جمع شديم احمد بن اسحق با چشم به من اشارت کرد که درباره ي خلف (حضرت مهدي عليه السلام) از ابوعمرو بپرسم. گفتم: اي ابو عمرو من مي خواهم چيزي از تو بپرسم ودر آنچه مي پرسم شک وترديدي ندارم. زيرا اعتقاد ودين من اين است که زمين از وجود حجت عليه السلام خالي نمي ماند مگر چهل روز قبل از قيامت که حجت عليه السلام از ميان مي رود ودر توبه بسته مي شود (وايمان کسي که پيشتر ايمان نداشته سودي ندهد يا در ايمان خويش خيري به دست نياورده باشد) آنها بدترين خلق خداي عزَّ وجلَّ باشند که قيامت بر آنها قيام کند. ولي دوست مي دارم که يقينم افزون شود زيرا ابراهيم عليه السلام از پروردگارش خواست که چگونگي زنده کردن مردگان را به او بنماياند (فرمود: مگر ايمان نداري؟ عرض کرد: ايمان دارم ولي خواستم که قلبم مطمئن شود) ابو علي احمد بن اسحاق به من خبر داده که او از حضرت امام هادي عليه السلام پرسيد با چه کسي معامله کند واز چه کسي حکم بگيرد وگفتار چه کسي را بپذيريد؟ به او فرمود: عمري مورد وثوق من است آنچه به تو رساند از من رسانده وآنچه به تو گويد از من گفته پس از او بشنو واطاعتش کن که او مورد وثوق وامين است. وابو علي به من خبر داده که از حضرت امام حسن عسکري عليه السلام همانند آن پرسيده حضرت به او فرموده: که عمري وپسرش هر دو مورد وثوقند آنچه به تو رسانده اند وبرسانند از من گفته اند از آنان بشنو واطاعتشان کن که مورد وثوق وامين مي باشند واين فرموده ي دو امام عليه السلام گذشته درباره ي توست. ابو عمرو به سجده افتاد وگريست سپس گفت: حاجت خود را بپرس. من گفتم: آيا تو خلف (مهدي عليه السلام) را ديده اي؟
از امام عسکري عليه السلام بازمانده باشد؟ گفت: آري به خدا قسم (ديده ام) گردنش مثل اين بود وبا دست خود اشاره به گردن خود کرد. گفتم: يک چيز باقي مانده. گفت: بياور وبگو. گفتم اسمش؟ گفت: بر شما حرام است که از اين مطلب بپرسيد. اين سخن را من از خودم نمي گويم زيرا حق من نيست که حلال يا حرام کنم ولي از امام عسکري عليه السلام مي گويم زيرا به سلطان (خليفه) گفتند: امام عسکري عليه السلام رحلت کرد وفرزندي نداشت. ميراث او را تقسيم کردند وکسي که حقي نداشت ارث او را برد. خلف (مهدي عليه السلام) صبر کرد ومامورين خليفه در تفتيش بودند وکسي جرئت نکرد به آنان نزديک شود وچيزي از آنان بپرسد واگر اسم او گفته شود در طلبش برآيند پس خدا را خدا را از خدا بترسيد واز پرسش اين امر خودداري کنيد.

نزول عيسى مسيح:

(إثبات الهداة ج 3 ص 579؛ يوم الخلاص ص 343؛ بحار ج 51 ص 85):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (لن تهلک أمّة أنا في أوّلها وعيسى بن مريم في آخرها والمهدي في وسطها).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هرگز امتي هلاک نشوند که در آغازشان من باشم وعيسى بن مريم عليه السلام در آخرشان ومهدي عليه السلام در وسطشان باشد.

(يوم الخلاص ص 343؛ إثبات الهداة ج 3 ص 596؛ عقد الدرر ص 230؛ بحار ج 51 ص 84؛ أعيان الشيعة ج 2 ص 52):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (منّا الذي يصلّي عيسى بن مريم عليه السلام خلفه).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: از ما است آن کس که عيسى بن مريم عليه السلام در پشت سر او نماز مي گذارد.

(عقد الدرر ص 229؛ يوم الخلاص ص 343؛ بحار ج 51 ص 102):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (کيف أنتم إذا نزل بن مريم وإمامکم منکم؟).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: چگونه خواهيد بود هنگامي که فرزند مريم عليه السلام نزول کند وامام شما عليه السلام از شما باشد؟

(بحار ج 51 ص 85؛ يوم الخلاص ص 344):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (ينزل عيسى عليه السلام على ثنية (أي عقبة) بالأرض المقدَّسة يقال لها: افيق فيأتي بيت المقدس والناس في صلاة الصبح. فيتأخَّر الإمام أي المهدي عليه السلام فيقدّمه عيسى عليه السلام ويصلّي خلفه على شريعة محمّد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ويقول: أنتم أهل بيت لا يتقدَّمکم أحد).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: عيسى عليه السلام بر گردنه ي کوهي بنام افيق نزول مي کند وبه بيت المقدس مي آيد در حالي که مردم آماده براي نماز صبح باشند امام يعني حضرت مهدي عليه السلام عقب مي رود عيسى عليه السلام او را به جلو مي برد ودر پشت سرش نماز گذارد به آئين شريعت محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وگويد: شما اهل بيت عليهم السلام را هيچکس مقدم نمي شود.

(عن إلزام الناصب ص 202؛ يوم الخلاص ص 346):

قال أمير المؤمنين عليه السلام في خطبة البيان: (ثمّ إنَّ المهدي عليه السلام يرجع إلى بيت المقدس فيصلّي بالناس أيّاماً فإذا کان يوم الجمعة وقد اُقيمت الصلاة ينزل عيسى بن مريم في تلک الساعة من السماء وعليه ثوبان أحمران کأنَّما يقطر من رأسه الدهن وهو رجل صبيح المنظر والوجه أشبه الخلق بإبراهيم عليه السلام فيأتي المهدي عليه السلام ويصافحه ويبشّره بالنصر فعند ذلک يقول له المهدي عليه السلام: تقدَّم يا روح الله وصلّ بالناس، فيقول عيسى: بل الصلاة لک يا بن رسول الله فعند ذلک يؤذّن عيسى ويصلّي خلف المهدي عليه السلام).

امير المؤمنين عليه السلام در خطبه البيان فرمود: سپس مهدي عليه السلام به بيت المقدس برمي گردد وچند روز با مردم نماز مي گذارد وچون روز جمعه شود ونماز برپا گردد عيسى بن مريم عليه السلام در همان ساعت از آسمان نزول کند در حالي که دو جامه سرخ در تن دارد وگوئي از سررش روغن مي چکد واو مردي زيبا روي وزيبا صورت وشبيه ترين مردم به حضرت ابراهيم عليه السلام باشد وبه نزد مهدي عليه السلام آيد وبا او مصافحه کند وبشارت پيروزيش دهد در اين موقع مهدي عليه السلام به او فرمايد: يا روح الله به پيش بايست وبا مردم نماز بگذار عيسى عليه السلام گويد: يابن رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم نماز براي تو وخاص توست در اين هنگام عيسى عليه السلام اذان گويد ودر پشت سر مهدي عليه السلام نماز گذارد.

(يوم الخلاص ص 347):

قال الباقر عليه السلام: في تأويل قوله تعالى: (وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً): (إنَّ عيسى عليه السلام قبل يوم القيامة ينزل إلى الدنيا فلا يبقى أهل ملّة يهودي ولا غيره إلاَّ من آمن به قبل موته، ويصلّي خلف المهدي عليه السلام).

حضرت امام باقر عليه السلام در تأويل آيه کريمه: (ونيست هيچيک از اهل کتاب جز آنکه به او ايمان آورد سپس در روز قيامت گواه بر او باشد) فرمود: همانا عيسى عليه السلام قبل از روز قيامت به زمين نزول مي کند پس هيچيک از اهل ملت يهود وغير آن باقي نمي ماند جز آنکه پيش از مردنش به وي ايمان آورد واو پشت سر مهدي عليه السلام نماز مي خواند.

(عن إلزام الناصب ص 229؛ يوم الخلاص ص 347):

قال الصادق عليه السلام: (يعود القائم عليه السلام إلى القدس ويصلّي بالناس إماماً حتَّى إذا کان يوم الجمعة واُقيمت الصلاة ينزل يعني عيسى ومعه سبعون ألفاً من الملائکة وهو بعمامة خضراء، متقلّد بسيف على فرس وبيده حربة فإذا نزل إلى الأرض نادى منادٍ: يا معاشر المسلمين جاء الحقّ وزهق الباطل).

حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت قائم عليه السلام به بيت المقدس برمي گردد وبراي مردم در نماز امامت مي کند وچون روز جمعه نماز اقامه گردد عيسى عليه السلام همراه هفتاد هزار فرشته نزول کند واو عمامه بر سر دارد وشمشير آويخته بر اسب سوار وحربه اي در دست دارد وچون به زمين نزول کند منادي فرياد برکشد اي گروه هاي مسلمانان حق آمد وباطل از ميان رفت.

(إثبات الهداة ج 3 ص 597؛ کشف الغمّة ج 2 ص 484):

عن جابر قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (ينزل عيسى بن مريم صلَّى الله عليه فيقول أميرهم المهدي عليه السلام: تعال صلّ بنا، فيقول: ألا إنَّ بعضکم على بعض أمراء تکرمة من الله تعالى لهذه الأمّة).

به نقل از جابر رضي الله عنه: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: عيسى عليه السلام نزول کنند وامير مسلمانان مهدي عليه السلام فرمايد: نزديک آي وبا ما نماز بگذار، عيسى عليه السلام فرمايد هان که برخي از شما بر برخي ديگر به کرامت خداي تعالى که بر اين امت دارد فرمانروا وامير مي باشيد.

(أخرجه الحافظ نعيم بن حماد في الفتن؛ عقد الدرر ص 231):

عن هشام بن محمّد، قال: المهدي عليه السلام من هذه الأمّة والذي يؤم عيسى بن مريم  عليه السلام.

به نقل از هشام بن محمد گفت: مهدي عليه السلام از اين امت است واو است آن کس که عيسى بن مريم عليه السلام به او اقتداء کند.

(بحار ج 51 ص 88؛ أخرجه مسلم؛ عقد الدرر ص 229):

عن جابر بن عبد الله الأنصاري رضي الله عنه قال: سمعت رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم يقول: (لا تزال طائفة من أمّتي يقاتلون على الحقّ ظاهرين إلى يوم القيامة)، قال: (فينزل عيسى بن مريم عليه السلام فيقول أميرهم: تعال صلّ لنا. فيقول: ألا لا إنَّ بعضکم على بعض أمراء تکرمة الله تعالى لهذه الأمّة).

به نقل از جابر بن عبد الله انصاري رضي الله عنه گفت: از حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم شنيدم مي فرمود: هميشه طائفه اي از امت من بر حق کارزار مي کنند تا روز قيامت. فرمود: عيسى بن مريم عليه السلام نزول مي کند پس امير وفرمانده مسلمانان گويد: بيا براي نماز بگذار. عيسى عليه السلام فرمايد نه همانا برخي از شما بر برخي ديگر امير وفرمانده مي باشد بخاطر کرامتي که خداي تعالى براي اين امت دارد.

(أخرجه الحافظ أبو نعيم؛ عقد الدرر ص 230):

عن حذيفة بن اليمان رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يلتفت المهدي عليه السلام وقد نزل عيسى بن مريم کأنَّما يقطر من شعره الماء فيقول المهدي  عليه السلام: تقدَّم وصلّ بالناس، فيقول عيسى بن مريم: إنَّما اُقيمت الصلاة لک فيصلّي عيسى عليه السلام خلف رجل من ولدي فإذا صلّيت قام عيسى عليه السلام حتَّى جلس في المقام فيبايعه...) الحديث.

به نقل از حذيفة بن اليمان رضي الله عنه گفت: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مهدي عليه السلام توجه کند در حالي که عيسى بن مريم عليه السلام نزول نمايد گوئي قطرات آب از سوي او مي چکد مهدي عليه السلام فرمايد: به پيش بايست وبا مردم نماز بگذار عيسى بن مريم عليه السلام فرمايد: همانا نماز براي تو اقامه شده پس عيسى عليه السلام در پشت سر مردي از فرزندانم نماز گذارد وچون نماز گذارده شود عيسى عليه السلام برخيزد ودر مقام نشيند وبا مهدي عليه السلام بيعت کند.

(أخرجه الحافظ أبو نعيم؛ وعقد الدرر ص 230):

عن عبد الله ابن عمرو، قال: المهدي الذي ينزل عليه عيسى بن مريم ويصلّي خلفه عيسى عليه السلام.

عبد الله ابن عمرو گويد: مهدي عليه السلام آن کس است که عيسى بن مريم عليه السلام نزول کند ودر پشت سر مهدي عليه السلام نماز گذارد.

(أعيان الشيعة ج 2 ص 51؛ وإثبات الهداة ج 3 ص 613؛ وکشف الغمّة ج 2 ص 438):

عن مسعود البغوي: في کتابه المسمّى بشرح السُنّة وأخرجه الإمامان البخاري ومسلم کلّ واحد منهما بسنده في صحيحه يرفعه إلى أبي هريرة قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (کيف أنتم إذا نزل بن مريم فيکم وإمامکم منکم؟).

به نقل از مسعود بغوري در کتابش بنام شرح السنة که بخاري ومسلم هر يک در صحيح خود بسند خويش مرفوعا از ابوهريره روايت کرده گفت: از رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم شنيدم مي فرمود: چگونه خواهيد بود چون عيسى بن مريم عليه السلام در شما فرود آيد وامام عليه السلام شما از شما باشد؟

منزلت حضرت مهدي ووضعيت مردم در زمان حضرت:

(عقد الدرر ص 159):

عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في قصَّة المهدي عليه السلام وفتحه لمدينة القاطع، قال: (فيبعث المهدي عليه السلام إلى أمرائه بسائر الأمصار بالعدل بين الناس وترعى الشاة والذئب في مکان واحد وتلعب الصبيان بالحيّات والعقارب لا يضرّهم شيء ويذهب الشرّ ويبقى الخير ويزرع الإنسان مدّاً يخرج له سبعمائة مدّ، کما قال الله تعالى: (كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ) ويذهب الربا والزنا وشرب الخمر والريا وتقبل الناس على العبادة والمشروع والديانة والصلاة في الجماعات وتطول الأعمار وتؤدّى الأمانة وتحل الأشجار وتتضاعف البرکات وتهلک الأشرار ويبقى الأخيار ولا يبقى من يبغض أهل البيت عليهم السلام).

امير المؤمنين عليه السلام در داستان مهدي عليه السلام گشودن او شهر قاطع را فرمود: پس مهدي عليه السلام فرماندهان خود را به سائر شهرها مي فرستد ودستور رعايت عدل در بين مردم وگوسفند وگرگ در يکجا مي چرند وکودکان با مرا وعقرب بازي کنند ضرري به آنان نمي رسد شر وبدي برود وخير وخوبي باقي ماند آدمي يک مد (يکچارک) بکارد وهفتصد چارک بيرون آرد چنانکه خداي متعال فرمايد: (مانند دانه اي که بروياند هفت خوشه را در هر خوشه اي صد دانه باشد وخدا مي افزايد براي هر کس که بخواهد) وربا وزنا وشراب خواري ورياء برود ومردم روي به عبادت وامر مشورع وديانت ونماز جماعت ها آورند وعمرها طولاني شود وامانت ها اداء گردد ودرختان بارور شوند وبرکتها افزون گردد وبدان نابود شوند ونيکان باقي مانند وکسي از دشمنان اهل بيت عليهم السلام باقي نمانند.

(إثبات الهداة ج 3 ص 460):

عن أبي حمزة عن أبي جعفر عليه السلام قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (طوبى لمن أدرک قائم أهل بيتي وهو يأتم به في غيبته قبل قيامه، ويتولّى أوليائه ويعادي أعدائه ذلک من رفقائي وذوي مودَّتي وأکرم أمّتي عليَّ يوم القيامة).

به نقل از ابي حمزة از حضرت امام باقر عليه السلام فرمود: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: خوشا حال آن کس که قائم اهل بيتم عليهم السلام را ادراک کند ودر غيبت او پيش از قيامش اقتداء وپيروي از او نمايد ودوستدار دوستانش ودشمن دشمنانش باشد همچون کسي از رفقا ودوستان من وگرامي ترين فرد امتم در روز قيامت باشد.

(کمال الدين وتمام النعمة ص 365):

عن جابر بن يزيد الجعفي قال: سمعت جابر بن عبد الله الأنصاري يقول: لمَّا أنزل الله على نبيّه صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأَْمْرِ مِنْكُمْ) قلت: يا رسول الله عرفنا الله ورسوله فمن أولي الأمر الذين قرن الله طاعتهم بطاعتک؟ فقال عليه السلام: (هم خلفائي من بعدي يا جابر وأئمّة الهدى بعدي أوّلهم علي بن أبي طالب عليه السلام ثمّ الحسن عليه السلام ثمّ الحسين عليه السلام، ثمّ علي بن الحسين عليه السلام، ثمّ محمّد بن علي المعروف في التوراة بالباقر عليه السلام وستدرکه يا جابر فإذا لقيته فاقرئه منّي السلام ثمّ الصادق جعفر بن محمّد عليه السلام ثمّ موسى بن جعفر ثمّ علي بن موسى ثمّ محمّد ثم موسى بن جعفر عليه السلام ثمّ علي بن موسى عليه السلام ثمّ محمّد بن علي ثمّ علي بن محمّد ثمّ الحسن بن علي عليه السلام، ثمّ سميّي وکنيّي حجّة الله في أرضه وبقيته في عباده: محمّد بن الحسن بن علي عليه السلام ذلک الذي يفتح الله عزَّ وجلَّ على يديه مشارق الأرض ومغاربها وذلک الذي يغيب عن شيعته وأوليائه غيبة لا يثبت فيها على القول بإمامته إلاَّ من امتحن الله قلبه للإيمان قلبه للإيمان)، قال جابر: فقلت: يا رسول الله فهل يقع لشيعته الانتفاع به في غيبته؟ فقال عليه السلام: (إي والذي بعثني بالحقّ إنَّهم ليستضيئون بنوره وينتفعون بولايته في غيبته کانتفاع الناس بالشمس وإن علاها سحاب يا جابر هذا من مکنون سرّ الله ومخزون علم الله، فاکتمه إلاَّ عن أهله...) الخبر.

به نقل از جار بن يزيد جعفي گفت: از جابر بن عبد الله انصاري رضي الله عنه شنيدم مي فرمود: وقتي که آيه شريفه: (اي مؤمنين اطاعت خدا واطاعت پيغمبرش صلَّى الله عليه وآله وسلَّم واطاعت اولياء امر خود کنيد) بر رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم نازل شد. من عرض کردم: يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ما خدا ورسولش صلَّى الله عليه وآله وسلَّم را شناخته ايم اولياي امر کيانند که خدا اطاعت آنان را به اطاعت شما قرين فرموده؟ فرمود: آنان جانشينان من پس از من باشند اي جابر. وامامان هادي عليهم السلام بعد از من هستند اولشان امام علي بن ابي طالب عليه السلام سپس امام حسن عليه السلام پس از او امام حسين عليه السلام سپس امام علي بن الحسين عليه السلام پس از او امام محمد بن علي عليه السلام که در تورات به باقر معروف وتو اي جابر او را ادراک مي کني وچون ادراکش کني از من به او سلام برسان پس از او صادق امام جعفر بن محمد عليه السلام بعد از او امام موسى بن جعفر عليه السلام پس از او امام علي بن موسى عليه السلام سپس امام محمد بن علي عليه السلام پس از او امام علي بن محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم سپس امام حسن بن علي عليه السلام پس از او همنام وهم کنيه من حجت خدا در زمين وبقية خدا در بندگانش امام محمد بن الحسن بن علي عليه السلام که خدا با دست او شرقها وغربهاي زمين را مي گشايد. او از شيعيان ودوستانش غائب مي شود غيبتي که ثابت نمي ماند به عقيده داشتن به امامتش مگر کسي که قلبش را براي ايمان امتحان فرموده باشد جابر گفت: عرض کردم: يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم آيا شيعيانش در غيبتش انتفاعي از آن جناب مي برند؟ فرمود: آري قسم به آن کس که مرا به حق مبعوث فرموده مردم از نور او کسب روشنائي مي کنند واگر چه ابر آن را پوشانده باشد. اي جابر اين مطلب از اسرار پوشيده خدا وعلم محزون خدا است آن را کتمان کن مگر از اهلش... الخبر.

(إثبات الهداة ج 3 ص 469):

عن جار عن أبي عبد الله عليه السلام قال: (يأتي على الناس زمان يغيب عنهم إمامهم فيا طوبى للثابتين على أمرنا في ذلک الزمان...) الحديث.

به نقل از جابر امام صادق عليه السلام فرمود: زماني به مردم برسد که امامشان عليه السلام از آنها غائب گردد اي خوشا حال آنانکه در امر مادر آن زمان ثابت مانند.

(إثبات الهداة ج 3 ص 475):

عن عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: (ستصيبکم شبهة فتبقون بلا علم يرى، ولا إمام هدى لا ينجو منها إلاَّ من يدعو بدعاء الغريق)، قلت: وکيف دعاء الغريق؟ قال: (يقول: يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينک...) الحديث.

بنقل از عبد الله بن سنان گفت: حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: شبهه اي به شما مي رسد وبدون علم ونشانه وبدون امام راهنما باقي مي مانيد واز آن شبهة نجات ورهائي نمي يابد مگر کسي که دعاي غريق بخواند. عرض کردم: دعاي غريق چگونه است؟ فرمود: بگويد: (اي خدا اي بخشاينده اي مهربان اي دگرگون کننده ي دلها قلبم را بر دينت ثابت کن)... الحديث.

(إثبات الهداة ج 3 ص 492):

عن سلام بن المستنير عن أبي جعفر عليه السلام في قول الله عزَّ وجلَّ: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الأَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها)، قال: (يحييها الله عزَّ وجلَّ بالقائم عليه السلام بعد موتها يعني بموتها کفر أهلها والکافر ميّت).

بنقل از سلام بن مستنير از حضرت امام باقر عليه السلام در تفسير آيه کريمه: (وبدانيد که خدا زمين را پس از مردنش زنده کند) فرمود: خداي عزَّ وجلَّ زمين را پس از کفرش با دست قائم عليه السلام به ايمان زنده مي کند يعني کفر ساکنان زمين زيرا کافر حکم مرده را دارد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 496):

عن علي بن الحسين عليه السلام قال: (إذا قام قائمنا أذهب الله عن شيعتنا العاهة وجعل قلوبهم کزبر الحديد وجعل قوّة الرجل منهم قوّة أربعين رجلاً ويکونون حکّام الأرض وسنامها).

علي بن الحسين امام سجاد عليه السلام فرمود: به هنگامي که حضرت قائم قيام نمايد خداوند بلا وبليه را از شيعيان دور مي سازد وقلبهاي شان مانند آهن تافته محکم مي سازد وبراي هر يک از آنان قدرت چهل مرد عطا فرمايد وآنروز حکومت وديدباني زمين با آنها خواهد بود.

(إثبات الهداة ج 3 ص 556):

عن علي بن عقبة عن أبيه عن أبي عبد الله عليه السلام قال: (إذا قام القائم عليه السلام حکم بالعدل وارتفع الجور في أيّامه وآمنت به السبل وأخرجت الأرض برکاتها وردّ کلّ حقّ إلى أهله...) الحديث.

بنقل از علي بن عقبة از پدرش از امام صادق عليه السلام فرمود: وقتي که حضرت قائم عليه السلام قيام کند حکم به عدل نمايد در حکومت حضرت ستم از بين برود وراهها امن گردد وبرکات زمين زياد شود وهر حقي به صاحب حق مي رسد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 584):

عن ابن مسکان قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: (إنَّ المؤمن في زمان القائم عليه السلام وهو بالمشرق ليراه أخاه الذي في المغرب، وکذا الذي في المغرب يرى أخاه الذي في المشرق).

بنقل از ابن مسکان گفت: از حضرت امام صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: در زمان حضرت قائم عليه السلام مؤمن برادر خود را که در مغرب است اگر خود در مشرق باشد مي بيند وهمچنين کسي که در مغرب باشد برادرش را که در مشرق است مشاهده مي کند.

(فرائد السمطين (مخطوط)؛ إثبات الهداة ج 3 ص 640):

عن جابر بن عبد الله الأنصاري، قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (المهدي عليه السلام من ولدي اسمه اسمي وکنيته کنيتي أشبه الناس بي خلقاً وخُلُقاً، يکون له غيبة وحيرة يضلُّ فيها الأمم يقبل کالشهاب الثاقب يملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلماً).

بنقل از جابر بن عبد الله انصاري رضي الله عنه گفت: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مهدي عليه السلام از فرزندان عليهم السلام من اسمه او اسم من وکنيه او کنيه من است وشبيه ترين کسي از جهة خلقت واخلاق به من مي باشد او را غيبتي وحيرتي است که امت ها در آن گمراه شوند او مانند شهاب ثاقب به سرعت رومي آورد وزمين را پر از عدل وداد مي کند چنانکه پر از ظلم وجور شده باشد.

(أعيان الشيعة ج 2 ص 53):

عن أبي سعيد الخدري عن النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يکون من أمّتي المهدي إن قصر عمره فسبع سنين وإلاَّ فثمان وإلاَّ فتسع تنعم أمّتي في زمانه نعيماً لم يتنعّموا مثله البرّ والفاجر يرسل الله السماء عليهم مدراراً ولا تدَّخر الأرض شيئاً من نباتها).

بنقل از ابي سعيد خدري از رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مهدي عليه السلام از امت من است اگر عمرش کوتاه باشد هفت سال يا هشت سال يا نه سال است امتم در زمان او نعمتي بينند که هرگز هيچکس خواه نيکوکار وخواه بدکار آنگونه نعمت نديده باشند خدا آسمان را مأمور فرمايد که بر آنان مرتب ببارد وزمين چيزي از روئيدني خود را ذخيره وضبط نکند.

(بحار ج 52 ص 309):

عن أبي عبد الله عليه السلام وأبي الحسن عليه السلام قالا: (لو قد قام القائم عليه السلام لحکم بثلاث لم يحکم بها أحد قبله: يقتل الشيخ الزاني، ويقتل مانع الزکاة، ويورث الأخ أخاه في الأظلّة).

حضرت امام صادق عليه السلام وحضرت امام کاظم عليه السلام فرمود: چنانچه قائم عليه السلام قيام کند به سه چيز حکم دهد که کسي آنگونه حکم نداده باشد: پيرمرد زنا کار را مي کشد ومانع زکوة را به قتل مي رساند. واز آنچه سايه اندازد به برادر ارث مي دهد، ظاهرا مقصود اين است که از خانه ي برادر سهمي به برادر مي دهد که از آن استفاد کند.

(بحار ج 52 ص 338):

روى علي بن عقبة، عن أبيه قال: إذا قام القائم عليه السلام حکم بالعدل وارتفع في أيّامه الجور وآمنت به السبل وأخرجت الأرض برکاتها وردّ کلّ حقّ إلى أهله ولم يبقَ أهل دين حتَّى يظهروا الإسلام ويعترفوا بالإيمان، أمَا سمعت الله سبحانه يقول: (وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالأَْرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ)...) الحديث.

علي ابن عقبه از پدرش گفت: چون حضرت قائم عليه السلام قيام فرمايد حکم به عدل کند ودر روزگار او ظلم برطرف شود وراه ها ايمن گردد وزمين برکاتش را بيرون دهد وحق هر صاحب حقي بر او برمي گردد وهيچ دينداري باقي نماند مگر آنکه اظهار اسلام کند واقرار به ايمان نمايد. مگر فرموده ي خداي سبحانه وتعالى به گوش تو نخورده: (وبراي او تسليم شود هر کس که در آسمانها وزمين است خواه به ميل وخواه به بي ميلي وبه سوي برگشت داده مي شوند)... الحديث.

(بحار ج 52 ص 315):

عن أبي خالد الکابلي قال: قال أبو جعفر عليه السلام: (والله لکأنّي أنظر إلى القائم عليه السلام وقد أسند ظهره إلى الحجر ثمّ ينشد الله حقّه ثمّ يقول: يا أيّها الناس من يحاجني في الله فأنا أولى بالله أيّها الناس من يحاجني في آدم فأنا أولى بآدم، أيّها الناس من يحاجني في نوح عليه السلام فأنا أولى بنوح، أيّها الناس من يحاجني في إبراهيم فأنا أولى بإبراهيم عليه السلام أيّها الناس من يحاجني في موسى عليه السلام فأنا أولى بموسى عليه السلام أيّها الناس من يحاجني في عيسى عليه السلام فأنا أولى بعيسى عليه السلام، أيّها الناس من يحاجني في محمّد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فأنا أولى بمحمّد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، أيّها الناس من يحاجني في کتاب الله فأنا أولى بکتاب الله، ثمّ ينتهي إلى المقام فيصلّي رکعتين وينشد الله حقّه).

بنقل از ابي خالد کابلي گفت: حضرت امام باقر عليه السلام فرمود: بخدا قسم گوئي مي بينم قائم عليه السلام را در حالي که به حجرالاسود تکيه داده وخدا به حق خود مي خواند سپس فرمايد: اي مردم هر کس درباره ي خدا با من احتجاج کند من سزاوارتر به خدايم اي مردم هر کس درباره ي آدم عليه السلام با من احتجاج کند من از همه کس به نوح عليه السلام سزاوارترم اي مردم هر کس درباره ي ابراهيم عليه السلام با من محاجة کند زيرا من از همه کس به ابراهيم عليه السلام سزاوارترم. اي مردم هر کس درباره ي موسى عليه السلام با من احتجاج کند به موسى عليه السلام از هر کس سزاوارترم. اي مردم هر کس درباره ي عيسى عليه السلام با من محاجة کند من به عيسى عليه السلام از هر کس سزاوارترم. اي مردم با من درباره ي محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم احتجاج کند من به محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم از هر کس سزاوارترم. اي مردم هر کس درباره ي خدا با من محاجة کند من از همه کس به کتاب خدا سزاوارترم سپس بسوي مقام رود ودو رکعت نماز گذارد وخدا به حقش خواند.