آثار الصادقين ، جلد ۲۹

صادق احسانبخش

- ۳۸ -


(يوم الخلاص ص 456):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (سيکون في آخر أمّتي رجال، يرکب نساؤهم على سروج کأشباه الرجال يرکبون على المياثر حتَّى يأتوا أبواب المساجد، نساؤهم کاسيات عاريات، على رؤوسهن کأسنمة البخت العجاف، لا يجدن ريح الجنّة. فالعنوهنَّ فإنَّهنَّ ملعونات).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: در آخر امت من مرداني خواهند بود که زنان آنها مانند مردان بر زين ها سوار شوند (رانندگي ماشين) بر مفاخر سوار شوند تا به در مسجدها برسند. زنانشان در عين حالي که لباس در تن دارند برهنه باشند بر سر آنها مانند کوهاي شتر برآمدگي باشد (مقصود آراستن موها وبستن به بالاي سر است) آنها بوي بهشت نمي يابند بر آنها لعنت کنيد که آنها لعنت شده اند.

(يوم الخلاص ص 457):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (إذا رکبت ذوات الفروج السروج فعليهنَّ من أمّتي لعنة الله).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هنگامي که زنان بر زين ها سوار شوند لعنت خدا بر اينگونه زنان از امتم باد.

(منتخب الأثر ص 426؛ ويوم الخلاص ص 457):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (لا تقوم الساعة حتَّى تظهر ثياب تلبسها نساء کاسيات عاريات وتعلو التحوت الوعول).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: قيامت برپا نمي شود تا جامه هايي ظاهر گردد که زنان آنرا در تن کنند در عين حالي که در تن کرده اند برهنه اند وبرتري جوئي دارند مانند پرنده درنده در هوا وبزکوهي بر سر قله ها.

(بحار ج 52 ص 257؛ ويوم الخلاص ص 459):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (إذا رأيت المرأة تقهر زوجها، وتعمل ما لا يشتهي، وتنفق عليه من کسبها فيرضي بالدنيء من الطعام والشراب).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هنگامي که ديدي زن بر شوهر خود قهر وغلبه دارد وآنچه شوهر نمي خواهد او انجام مي دهد وزن از در آمد خود خرج او را مي دهد. شوهر نيز به خوردني ونوشيدني پست راضي باشد.

(بحار ج 52 ص 259؛ ويوم الخلاص ص 463):

قال أمير المؤمنين عليه السلام: (إذ غلبت النساء على الملک، وغلبنَّ کلّ امرئ، فلا يؤتى إلاَّ ما لهنَّ فيه هوى).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود: هنگامي که زنان بر حکومت غلبه جويند وبر همه مردان غالب گردند پس انجام نمي گردد مگر آنچه هوا وهوس زن بخواهد.

(منتخب الأثر ص 426؛ ويوم الخلاص ص 462):

قال أمير المؤمنين عليه السلام: (تکون النسوة کاشفات عاريات متبرّجات، من الدين خارجات وإلى الفتن مائلات، وإلى الشهوات واللذّات مسرعات، للمحرّمات مستحلاّت، وفي جهنَّم خالدات).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود: زناني باشند مکشفه وبرهنه وظاهر کنندگان زينت وآرايه ي خود. از دين خارجند وبه فتنه ها مايل وراغب، وبسوي شهوتها ولذتها شتابگير ومحرمات را حلال شمار ودر جهنم جاويدان باشند.

(بحار ج 52 ص 256؛ ويوم الخلاص ص 463):

قال الصادق عليه السلام: (... ورأيت النساء يتزوجن بالنساء، ورأيت معيشة المرأة من کدّ فرجها ورأيت النساء يتخذن المجالس کما يتَّخذها الرجال).

امام صادق عليه السلام فرمود: ... وديدي که زنان با زنان جفت شوند وديدي معاش زن از درآمد خودفروشي او باشد وديدي که زنان مانند مردان مجلسها بوجود آورند.

(منخب الأثر ص 430؛ ويوم الخلاص ص 464):

قال الصادق عليه السلام: (تصبح طهران قصورها کقصور الجنّة، ونسوائها کالحور العين يتلبسن بلباس الکفّار، ويتزيين بزيّ الجبابرة، يرکبن السروج ولا يتمکَّن لأزواجهن، ولا تکفي مکاسب الأزواج لهنَّ... فروا منها إلى قلّة الجبال ومن الجحر إلى الجحر کالثعلب بأشباله).

امام صادق عليه السلام فرمود: طهران داراي کاخهايي همانند کاخهاي بهشت خواهد شد وزنانش مانند حورالعين باشند لباس کافران پوشند وبه شکل وقيافه جباران در آيند بر زين ها سوار شوند وبراي همسر خود تمکين نکنند. ودر آمد کسب شوهرانشان کفاف آنها را ننمايد. پس از آنها بسوي قله کوه ها بگريزند. ومانند روباه که بچه هاي خود را از سوراخي به سوراخي از ترس مي گريزاند فرار کنيد.

(يوم الخلاص ص 488):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (إذا رأيت الحقّ قد مات وذهب أهله، ورأيت الجور قد شمل البلاد ورأيت القرآن قد خلق واُحدث فيه ما ليس فيه ووجه على الأهواء ورأيت الدين قد انکفأ کما ينکفئ الماء في الإناء ورأيت الشرّ ظاهر لا ينهى عنه ويعذر أصحابه).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: وقتي که ديدي حق مرده واهل حق از ميان رفتند وديدي که ظلم وستم سرتاسر شهرها را فراگرفته وديدي که قرآن کريم کهنه شده وآنچه در آن نيست بتازگي ايجاد گشته وآنرا به هواي نفس خود توجيه مي کنند وديدي که دين وارونه وواژگون شد مانند واژگون شدن آب از ظرف وديدي که شر آشکار شده واز آن جلوگيري نمي شود وبدکاران معذور بشمار آيند.

(منتخب الأثر ص 437؛ ويوم الخلاص ص 485):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يأتي على الناس زمان، لا يسلم لذي دين دينه إلاَّ من هرب من شاهق إلى شاهق، ومن جحر إلى جحر کالثعلب بأشباله فإذا کان ذلک لم تنل المعيشة إلاَّ بسخط الله فإذا کان ذلک کان هلاک الرجل على يدي زوجته وولده فإذا لم يکن له زوجة ولا ولد، کان هلاکه على يدي أبويه، فإن لم يکن له أبوان کان هلاکه على يدي قراباته والجيران. يعيّرونه بضيق العيش فيوردونه الموارد التي تهلک بها نفسه).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: زماني به مردم برسد که دين شخص متدين براي او سالم نمي ماند مگر کسي که از جاي بلندي بجاي بلند دگر بگريزد واز سوراخي به سوراخ ديگر فرار کند مانند روباه که بچه هاي خود را مي گريزاند وچون اينگونه باشد معيشت بدست نيابد مگر به معصيت خدا در اينموقع هلاکت مردم بدست همسر وفرزندش باشد واگر همسر وفرزندي نداشته هلاکتش بدست پدر ومادرش صورت گيرد واگر پدر ومادرش نبود هلاکتش بدست خويشاوندان وهمسايگانش خواهد بود که براي تنگي معاش او را سرزنش کنند واو را به هلاکت در افکنند.

(يوم الخلاص ص 488):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (ورأيت المنابر يؤمر عليها بالتقوى ولا يعمل القائل بما يأمر).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: وديدي در منبرها امر به تقوي وپرهيزگاري مي شود ولي گوينده عمل به گفتار خود نمي کند.

(يوم الخلاص ص 489):

قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (سيأتي عليکم من بعدي زمان ليس فيه شيء أخفى من الحقّ ولا أظهر من الباطل، ولا أکثر من الکذب على الله ورسوله، وليس عند أهل ذلک الزمان سلعة أبور من الکتاب _ القرآن _ إذا تلي حقّ تلاوته ولا أنفق منه إذا حرّف عن مواضعة، ولا في البلاد شيء أنکر من المعروف ولا أعرف من المنکر).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: پس از من زماني مي رسد که در آن چيزي مخفي تر از حق وآشکارتر از باطل وببشتر از دروغ بستن بخدا پيغمبرش صلَّى الله عليه وآله وسلَّم نباشد ودر نزد مردم آن زمان چيزي کسادآورتر از قرآن کريم که اگر بحق تلاوت شود نيست وچنانچه از جاهاي خود تحريف گردد چيزي از آن کم سودتر نباشد ودر شهرها چيزهاي نيکوتر از معروف ومعروفتر از منکر پيدا نشود.

(يوم الخلاص ص 495):

قال الصادق عليه السلام: (ورأيت أصحاب الأديان يحتقرون، ويحتقر من يحبّهم).

امام صادق عليه السلام فرمود: وديدي که دينداران ودوستدارانشان تحقير مي شوند.

(يوم الخلاص ص 495):

قال الباقر عليه السلام: (يقلُّ الورع ويکثر الطمع ويرى المؤمن صامتاً لا يقبل قوله، والکاذب يکذب ولا يرد عليه کذبه، والفاسق يمتدح بالفسق لا يرد عليه قوله).

امام باقر عليه السلام فرمود: پارسائي کم وطمع بسيار گردد ومؤمن خاموش بچشم آيد چون گفتارش پذيرفته نشود. ودروغگو دروغ مي گويد ودروغش را کسي برنمي گرداند وفاسق را بخاطر فسقش مدح گويند وگفتارش پذيرفته شود.

(بحار ج 52 ص 258؛ ويوم الخلاص ص 497):

قال الصادق عليه السلام: (ورأيت طلب الحجّ والجهاد لغير الله، والمصلّي يصلّي ليراه الناس).

امام صادق عليه السلام فرمود: وديدي طلب کردن حج وجهاد براي غير خدا باشد ونمازگزار بدان خاطر گذارد که مردم او را ببينند.

(إثبات الهداة ج 3 ص 474):

عن عبد الرحمن بن سيابة عن أبي عبد الله عليه السلام قال: (کيف بکم إذا يقيم بلا إمام هدى ولا علم يرى يبرأ بعضکم من بعض، فعند ذلک تميَّزون وتمحَّصون وتغربلون وعند ذلک اختلاف السنن وإمارة أوّل النهار، وقتل وخلع (قطع خ ل) في آخر النهار).

بنقل از عبد الرحمن بن سيابه از حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: چگونه خواهيد بود زماني که بدون امام هادي وبدون راهنمايي که ديده شود باقي بمانيد برخي از شما برخي دگر بيزاري بجويد در اين هنگام است که آزمون وغربال مي شويد واختلاف روشها پديدار مي گردد ودر آغاز روز فرمانروائي باشد وقتل وبرکنار نهادن (بريدن خ ل) ودر آخر روز صورت گيرد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 474):

عن جميل بن دراج عن زرارة قا ل: قال أبو عبد الله عليه السلام: (يأتي على الناس زمان يغيب عنهم إمامهم)، فقلت له: ما يصنع الناس في ذلک الزمان؟ قال: (يتمسَّکون بالأمر الذي هم عليه حتَّى يتبيَّن لهم).

بنقل از جميل بن دراج رحمه الله از زراره رضي الله عنه گفت: امام صادق عليه السلام فرمود: زماني به مردم برسد که امامشان غائب گردد عرض کردم: مردم در آن زمان چکار کنند؟ فرمود: به کاري که مي کردند متمسک شوند تا حق براي آنها آشکار گردد.

(بحار ج 51 ص 136):

عن الثمالي رحمه الله عن أبي جعفر عليه السلام قال: سمعته يقول: (إنَّ أقرب الناس إلى الله عزَّ وجلَّ وأعلمهم وأرأفهم بالناس محمّد والأئمّة عليهم السلام فادخلوا أين دخلوا وفارقوا من فارقوا أعني بذلک حسيناً وولده عليهم السلام فإنَّ الحقّ فيهم وهم الأوصياء ومنهم الأئمّة فأين ما رأيتموهم فاتَّبعوهم فإن أصبحتم يوماً لا ترون منهم أحداً فاستعينوا بالله وانظروا السُنّة التي کنتم عليها فاتَّبعوها وأحبّوا من کنتم تحبّون وابغضوا من کنتم تبغضون فما أسرع ما يأتيکم الفرج).

بنقل از ثمالي رحمه الله گفت: از حضرت امام باقر عليه السلام شنيدم مي فرمود: همانا نزديکترين مردم در پيشگاه خداي عزَّ وجلَّ وداناترين ومهربانترين کس به مردم محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وائمه صلوات الله وسلامه عليهم اجمعين مي باشند بنابراين هر کجا که آنان داخل شوند درآئيد واز هر کس آنان جدائي کردند جدا شويد. مقصود من (از ائمه) امام حسين عليهم السلام وفرزندانش مي باشند زيرا حق در ايشان است وآنان اوصياء هستند وامامان از ايشان مي باشند وهر کجا آنان را ديدند از آنان پيروي کنيد واگر روزي هيچکس از ايشان را نديدند از خدا کمک بگيريد ونظر به سنتي کنيد که شما بر آن سنت بوديد از آن متابعت نمائيد وهر کس را که دوست مي داشتيد دوست بداريد وبا هر کس که دشمني مي کرديد دشمني کنيد که به سرعت فرج شما خواهد رسيد.

(بحار ج 51 ص 137):

عن اُم هاني الثقفية قالت: غدوت على سيّدي محمّد بن علي الباقر عليه السلام فقلت له: يا سيّدي آية في کتاب الله عزَّ وجلَّ عرضت بقلبي أقلقتني وأسهرتني، قال: (فاسألي يا اُمّ هاني)، قالت: قلت: قول الله عزَّ وجلَّ: (فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوارِ الْكُنَّسِ)، قال: (نعم المسألة سألتني يا اُمّ هاني هذا مولود في آخر الزمان هو المهدي من هذه العترة تکون له حيرة وغيبة يضلُّ فيها أقوام ويهتدي فيها أقوام فيا طوبى لک إن أدرکته ويا طوبى من أدرکه).

بنقل از ام هاني ثقفيه گفت: صبحگاهي به خدمت سيد وسرورم امام باقر عليه السلام رفتم وعرض کردم: اي سيد وسرور من آيه اي از قرآن کريم به قلبم عارض شده که مرا بي تاب وپريشان وبي خواب کرده فرمود: اي ام هاني بپرس. عرض کردم: اين آيه شريفه: (فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس) فرمود: آري خوب مسئله اي پرسيدي. اي ام هاني اين مولودي است در آخرالزمان که همان مهدي عليه السلام از اين عترت باشد براي او حيرت وغيبتي است که گروهي در آن گمراه وگروهي در هدايت خواهند بود خوشا حال تو اگر او را ادراک کني وخوشا حال کساني که ورا ادراک کنند.

(حياة الحيوان للدميري ج 1 ص 193):

عن أبي ذر رضي الله عنه عن النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم قال: (إذا اقترب الزمان کثر لبس الطيالسة وکثرت التجارة وکثر المال وعظم ربّ المال بماله وکثرت الفاحشة وکثر النساء وکانت إمارة الصبيان وجار السلطان وطفف في المکيال والميزان ويربّي الرجل جرو کلب خيراً من أن يربّي ولداً ولا يوقَّر کبير ولا يرحم صغير ويکثر الزنا حتَّى الرجل ليغشى المرأة على قارعة الطريق فيقول أمثلهم في ذلک الزمان: لو اعتزلتم عن الطريق ويلبسون جلود الضان على قلوب الذئاب أمثلهم في ذلک الزمان المداهن).

بنقل از ابي ذر رضي الله عنه از حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: وقتي که زمان نزديک شود جامه ي گشاد پوشيدن وبازرگاني وثروت زياد گردد وثروتمند بخاطر مالش تعظيم بيند وفواحش وزنان بسيار شوند فرمانروائي با خردسالان باشد وسلطان ظلم کند کيل ووزن کم گردد (کمفروشي) واگر مرد بچه سگ تربيت کند بهتر از آن است که فرزندي تربيت نمايد. بزرگان احترام نبينند وخردسالان ترحم نشوند وزنا بسيار گردد تا آنجا که مرد در کنار گذرگاه هاي عمومي با زن درآميزد مسئولانشان (شايد مأموران ومحافظان جان وناموس باشند) به آنها گويند: بهتر آن بود که اين کار را دورتر از گذرگاه ها انجام مي داديد. وپوست گوسفند را بر قلبهاي گرگان مي پوشند. کارگزاران ومسئولان در ان زمان مردم چرب زبان وچاپلوس باشند.

(کشف الغمّة ج 2 ص 473؛ وإثبات الهداة ج 3 ص 595؛ وعقد الدرر ص 145):

عن أبي سعيد الخدري رحمه الله عن النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم قال: (تتنعَّم أمّتي في زمن المهدي نعمة لم يتنعَّموا مثلها قطّ يرسل الله السماء عليهم مدراراً ولا تدع الأرض شيئاً من نباتها إلاَّ أخرجته).

بنقل از ابي سعيد خدري رحمه الله از رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: امت من در زمان مهدي عليه السلام به نعمتي متنعم شوند که هرگز مانند آن نديده باشند خدا آسمان را مأمور کند که باران پيوسته ببارد وزمين چيزي از روئيدني را وامگذارد جز آنکه بيرونش دهد.

(کشف الغمّة ج 2 ص 483):

عن أبي سعيد الخدري وجابر بن عبد الله قالا: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يکون في آخر الزمان خليفة يقسّم المال ولا يعده).

بنقل از ابي سعيد خدري رحمه الله وجابر بن عبد الله رضي الله عنه گفتند: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: در آخر الزمان خليفه اي که مال را بي عدد تقسيم کند.

(إثبات الهداة ج 3 ص 532):

عن فرات بن أحنف عن أبي عبد الله عليه السلام عن آبائه عن علي عليه السلام في حديث قال: (أمَا والله لأقتلنَّ أنا وابناي هذان وليبعثنَّ الله رجلاً من ولدي في آخر الزمان يطالب بدمائنا وليغيبنَّ عنهم تمييزاً لأهل الضلال يقول القائل (الجاهل خ ل): ما لله في آل محمّد حاجة).

بنقل از فرات بن احنف از امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش عليه السلام از حضرت امير المؤمنين عليه السلام در ضمن حديثي فرمود: هان سوگند بخدا که من واين دو فرزندم (امام حسن وامام حسين) کشته مي شويم والبته خدا مردي از فرزندانم را در آخرالزمان برمي انگيزد که طلب خون ما کند وبراي امتياز گمراهان او از مردم غائب مي گردد تا گويند جاهل گويد: خدا حاجتي در آل محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ندارد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 533):

عن محمّد بن سنان عن الکاهلي عن أبي عبد الله عليه السلام في حديث قال: (ليأتينَّ عليکم وقت لا يجد أحدکم لديناره ودرهمه موضعاً يصرفه فيه)، فقيل له: وأنّى يکون ذلک؟ فقال: (عند فقدکم إمامکم فلا تزالون کذلک حتَّى يطلع عليکم کما تطلع الشمس آيس ما تکونون منه).

بنقل از محمد بن سنان از کاهلي از امام صادق عليه السلام در ضمن حديثي فرمود: البته وقتي شما پرسد که هيچکس از شما براي دينار ودرهم خود جائي براي مصرف کردن نيابد. به امام عليه السلام عرض شد: چه وقتي باشد؟ فرمود: هنگامي که امام خود را نيابيد پس هميشه بهمين حال باشيد تا وجودش بر شما طالع گردد چنانکه آفتاب بر شما طلوع کند پس از نوميدي که داريد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 597):

عن مروان عن أبيه موسى قال: قال سيّدي جعفر بن محمّد عليه السلام: (الخلف الصالح من ولدي وهو المهدي اسمه محمّد وکنيته أبو القاسم يخرج في آخر الزمان يقال لاُمّه: صقيل...) إلى أن قال: (ويظهر في آخر الزمان على رأسه غمامة تظلّه من الشمس تدور معه حيثما دار تنادي بصوت فصيح: هذا المهدي).

بنقل از مروان از پدرش موسى گفت: سيد ومولايم امام صادق جعفر بن محمد صلوات الله وسلامه عليهما فرمود: خلف صالح از فرزندانم مهدي نام او محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وکنيه اش ابوالقاسم است که در آخرالزمان خروج مي کند نام مادرش صيقل باشد تا آنجا که فرمود: ودر آخرالزمان ظاهر مي شود بر سرش قطعه ابري است که در آفتاب بر او سايه افکند وهر طرف او دور زند ابر هم بگردد وابر با آواي فصيح فرياد برکشد: اين مهدي عليه السلام است.

(بحار ج 52 ص 124):

عن أبي بصير رحمه الله عن أبي جعفر عليه السلام قال: (قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ذات يوم وعنده جماعة من أصحابه: اللهم لقّني إخواني مرَّتين، فقال من حوله من أصحابه: أمَا نحن إخوانک يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم؟ فقال: لا، إنَّکم اصحابي وإخواني قوم في آخر الزمان آمنوا ولم يروني لقد عرَّفنيهم الله بأسمائهم وأسماء آبائهم، من قبل أن يخرجهم من أصلاب آبائهم وأرحام اُمّهاتم، لأحدهم أشدّ بقية على دينه من خرط القتاد في الليلة الظلماء أو کالقابض على جمر الغضا، أولئک مصابيح الدجى، ينحيهم الله من کلّ فتنة غبراء مظلمة).

بنقل از ابي بصير رحمه الله از حضرت امام باقر عليه السلام فرمود: رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم روزي که جمعي از اصحاب در محضرش مشرف بودند دوبار فرمود: (بارالها مرا بديدار برادرانم برسان) اصحاب که در اطراف حضرت بودند عرض کردند: يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم مگر ما برادران شما نيستم؟ فرمود: نه شما برادران ما نيستيد ولي شما اصحاب من مي باشيد. برادرانم گروهي هستند در آخرالزمان ايمان آورده اند در حالي که مرا نديده اند خداي تعالى آنان را به اسمهاي آنان واسمهاي پدرانشان به من معرفي فرموده پيش از آنکه از صلب پدران ومادرانشان بيرون آورده باشد آحادشان در دين خود سخت باقي هستند بسي سخت تر وشديدتر از دست کشيدن بر روي خارها در شبهاي تاريک يا مانند کسي که آتش در بيشه افکند آنان چراغهاي روشن در تاريکي خدايشان از هر فتنه تيره وتاريک نجات مي بخشد.

(بحار ج 52 ص 131):

عن الحکم بن عيينة قال: لمَّا قتل أمير المؤمنين عليه السلام الخوارج يوم النهروان قام إليه رجل فقال: يا أمير المؤمنين طوبى لنا إذ شهدنا معک هذا الموقف، وقتلنا معک هؤلاء الخوارج، فقال أمير المؤمنين عليه السلام: (والذي فلق الحبّة وبرء النسمة لقد شهدنا في هذا الموقف اُناس لم يخلق الله آباءهم ولا أجدادهم بعد)، فقال الرجل: وکيف يشهدنا قوم لم يخلقوا؟ قال: (بلى قوم يکونون في آخر الزمان يشرکوننا فيما نحن فيه ويسلمون لنا، فأولئک شرکاؤنا فيما کنّا فيه حقّاً حقّاً).

بنقل از حکم بن عيينة گفت: هنگامي که حضرت امير المؤمنين عليه السلام در روز نهروان خوارج را کشت مردي برخاست وعرض کرد: يا امير المؤمنين عليه السلام خوشا حال ما که در اين جنگ در خدمت شما بوديم واين خوارج را به امر شما کشتيم. امام عليه السلام فرمود: قسم به آنکس که دانه بشکافت وخلق را پديد آورد که همراه ما در اين جنگ مردمي بودند که هنوز خدا پدران ونياکانشان را نيافريده آن مرد عرض کرد: چگونه مردمي که هنوز خلق نشده اند با ما همراه بودند؟ فرمود: آري قومي در آخرالزمان باشند که با ما در امري که انجام داده ايم شريکند وتسليم ما مي شوند. اينان حقيقة شريکان ما در کار ما مي باشند.

(بحار ج 52 ص 130):

عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (سيأتي قوم من بعدکم الرجل الواحد منهم له أجر خمسين منکم)، قالوا: يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم نحن کنّا معک ببدر واُحُد وحنين، ونزل فينا القرآن، فقال: (إنَّکم لو تحملوا لما حمّلوا لم تصبروا صبرهم).

امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: پس از شما مردمي باشند که پاداش يک تن از آنان برابر پاداش پنجاه تن از شما باشد عرض کردند: يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ما در خدمت شما در جنگ بدر واحد وحنين همراه بوده ايم ودرباره ي ما قرآن کريم نازل شده. فرمود: اگر شما آنچه آنان تحمل کردند تحمل کنيد ولي شما باندازه ي آنان صبر نداريد.

(بحار ج 52 ص 132):

عن عوف ابن مالک قال: (قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ذات يوم: يا ليتني قد لقيت إخواني، فقال له أبو بکر وعمر: أوَلسنا إخوانک آمنّا بک وهاجرنا معک؟ قال: (قد آمنتم وهاجرتم ويا ليتني قد لقيت إخواني)، فأعاد القول فقال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (أنتم أصحابي ولکن إخواني الذين يأتون من بعدکم، يؤمنون بي ويحبّوني وينصروني ويصدّقوني، وما رأوني، فيا ليتني قد لقيت إخواني).

بنقل از عوف ابن مالک گفت: رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم روزي فرمود: اي کاش برادرانم را ملاقات مي کردم ابوبکر وعمر به عرض رسانيدند: آيا ما برادران شما نيستم؟ ما به شما ايمان آورده ايم وبا شما مهاجرت کرده ايم. حضرت فرمود: آري ايمان آورده ايد وهجرت کرده ايد واي کاش برادرانم را ملاقات مي کردم. آنها گفتار خود را تکرار کردند. حضرت فرمود: شما اصحاب من هستيد ولي برادرانم کساني هستند که پس از شما مي آيند. بمن ايمان دارند ودوستم مي دارند وياريم مي دهند وتصديقم مي کنند در حالي که مرا نديده اند پس اي کاش برادرانم را ملاقات مي کردم.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 180):

عن أبي سعيد الخدري رحمه الله قال: سمعت رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم يقول على المنبر: (إنَّ المهدي من عترتي من أهل بيتي يخرج في آخر الزمان ينزل له (من) السماء قطرها وتخرج له الأرض بذرها فيملأ الأرض عدلاً وقسطاً کما ملأها القوم ظلماً وجوراً).

بنقل از ابي سعيد خدري رحمه الله گفت: از حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم که بر منبر نشسته بود شنيدم مي فرمود: همانا مهدي عليه السلام از عترت من عليهم السلام از اهل بيت من است که در آخرالزمان خروج مي کند براي او از آسمان بارانش فرود مي آيد وزمين دانه هاي خود را بيرون مي دهد پس زمين را پر از عدل وداد مي کنند چنانکه مردم آنرا از ظلم وجور پر کرده باشند.

(وسائل الشيعة ج 18 ص 564):

عن أبي جعفر عليه السلام قال: (من المحتوم الذي لا تبديل له عند الله قيام قائمنا، فمن شکَّ فيما أقول لقي الله وهو به کافر وله جاحد).

امام باقر عليه السلام فرمود: از امر حتمي که هيچ تغيير وتبديلي هواي آن در پيشگاه خدا نيست قيام قائم ما است پس هر کس در گفتارم شک آورد خدا را ملاقات کند در حالي که کافر ومنکر خدا باشد.

(وسائل الشيعة ج 18 ص 564):

عن محمّد بن مسلم رحمه الله عن أبي جعفر عليه السلام في حديث قال: (من أصبح من هذه الأمّة لا إمام له من الله أصبح تائهاً متحيّراً ضالاً إن مات على هذه الحال مات ميتة کفر ونفاق).

به نقل از محمد بن مسلم رحمه الله از امام باقر عليه السلام در ضمن حديثي فرمود: هر کس از اين امت صبح کند در حالي که امامي از خدا نداشته باشد سرگردان ومتحير وگمراه، باشد اگر بر اين حال بميرد به مرگ کفر ونفاق مرده است.

(بحار ج 14 ص 33):

قال الله تعالى: (وَلَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَْرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ) قال أبو جعفر عليه السلام: (هم أصحاب المهدي عليه السلام في آخر الزمان).

خداي تعالى فرمايد: (ومحققا در زبور پس از ذکر نوشتيم که وارث زمين بندگان شايسته ي من باشند) امام باقر عليه السلام فرمود: آنان از اصحاب مهدي عليه السلام در آخرالزمان باشند.