آثار الصادقين ، جلد ۲۹

صادق احسانبخش

- ۳۱ -


(إثبات الهداة ج 3 ص 611):

قال الشيخ القرطبي من علماء أهل السُنّة في تفسيره عند قوله تعالى: (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ) قال السدي: ذاک عند خروج المهدي، لا يبقى أحد إلاَّ دخل في الإسلام أو أدّى الجزية).

شيخ قرطبي که از علماي اهل سنت است در تفسير آيه شريفه: (تا او را بر همه ي اديان پيروز کند) گويد سدي گفته: اين پيروزي بهنگام خروج حضرت مهدي عليه السلام باشد که هيچکس باقي نمي ماند جز آنکه داخل در اسلام گردد يا جزيه پردازد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 612):

من تفسير الثعلبي في حديث رکوب علي عليه السلام البساط وسلام علي أهل الکهف وکلامهم له والحديث طويل يقول في آخره: (فصاروا إلى رقدتهم إلى آخر الزمان عند خروج المهدي يسلّم عليهم فيحييهم الله عزَّ وجلَّ له ثمّ يرجعون إلى رقدتهم فلا يقومون إلى يوم القيامة).

از تفسير ثعلبي در حديث سوار شدن حضرت امير المؤمنين عليه السلام بر بساط وسلام گفتنش به اصحاب کهف وسخن گفت آنان با حضرت وحديث طولاني است که در آخر مي گويد: پس بخواب خود برگشتند تا آخرالزمان بهنگام خروج حضرت مهدي عليه السلام که به آنان سلام گويد وخداي عزَّ وجلَّ آنان را براي امام عليه السلام زنده کند سپس به خو اب خود برمي گردند وبرنمي خيزند تا روز قيامت.

(إثبات الهداة ج 3 ص 615):

عن ابن عمر قال: قال النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يخرج المهدي عليه السلام من قرية يقال له لها: کرعة، على رأسه غمامة منادٍ ينادي: هذا خليفة الله فاتَّبعوه).

ابن عمر گويد: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مهدي عليه السلام از دهي بنام کرعه خروج مي کند وبر بالاي سرش ابري است که در آن منادي ندا مي کند اين خليفه خدا است از او متابعت کنيد.

(إثبات الهداة ج 3 ص 615):

من کتاب مواليد أهل البيت: يظهر المهدي في آخر الزمان علي رأسه غمامة تدور معه حيث دار... الحديث.

از کتاب مواليد اهل بيت عليهم السلام: مهدي عليه السلام در آخرالزمان ظاهر مي گردد وبر سرش ابري باشد که هر جا او رود با او مي رود.

(إثبات الهداة ج 3 ص 620):

خرج أبو داود عن علي عليه السلام قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يخرج رجل من وراء النهر يقال له: الحرث على مقدمته رجل يقال له: منصور، يواطئ ويمکّن لآل محمّد عليهم السلام کما مکَّنت قريش للنبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، وجبت على کلّ مؤمن نصرته _ أو قال: إعانته _).

ابو داود از حضرت امير المؤمنين عليه السلام روايت کرده که فرمود: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مردي از ماوراءالنهر خروج مي کند بنام حرث در مقدمه سپاه او مردي بنام منصور باشد آمادگي وتمکين براي آل محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فراهم مي کند بدانگونه که قريش براي رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فراهم ساخت وبر همه ي مؤمنين واجب است که نصرتش کنند يا فرمود: اعانتش نمايند.

(لسان الميزان ج 5 ص 130؛ وفرائد السمطين مخطوط؛ عن إثبات الهداة ج 3 ص 648):

عن النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (من أنکر خروج المهدي فقد کفر).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: هر کس خروج مهدي عليه السلام را انکار کند محققا کافر است.

(إثبات الهداة ج 3 ص 621):

عن أبي نعيم الحافظ من حديث محمّد بن الحنفية عن أبيه علي قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (المهدي منّا أهل البيت يصلحه الله عزَّ وجلَّ في ليلة _ أو قال: في يومين _)، قال: والأحاديث في التنصيص على خروج المهدي من عترته ثابته، ثمّ نقل عن بعض علمائهم قال: قد تواترت الأخبار واستفاضت بکثرة رواتها عن المصطفى بالمهدي وأنَّه من اهل بيته وأنَّه يؤم هذه الأمّة وعيسى يصلّي خلفه.

بنقل از ابو نعيم حافظ از حديث محمد بن الحنفيه عليه السلام از حضرت امير المؤمنين عليه السلام از حضرت رسول اکرم  صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: مهدي عليه السلام از ما اهل بيت عليهم السلام است خداي عزَّ وجلَّ کار او را در ظرف يک شب يا فرمود: دو روز اصلاح فرمايد.ابونعيم گويد: احاديث در نص بر خروج مهدي عليه السلام که از عترت رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم است ثابت مي باشد سپس از برخي علماي سنت نقل کرده که گفت: اخبار متواتره بخاطر کثرت راويان به سر حد استفاضه رسيد از رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم در مورد حضرت مهدي عليه السلام رسيده که آن حضرت از اهل بيت عليهم السلام مي باشد وامامت اين امت را بر عهده خواهد داشت وعيسى عليه السلام در نماز به او اقتداء مي کند.

(إثبات الهداة ج 3 ص 621):

روي من حديث بن مسعود وغيره أنَّه يخرج في آخر الزمان من المغرب الأقصى، يمشي النصر بين يديه... إلى أن قال: ثمّ أنَّ المهدي يقول: أيّها الناس اُخرجوا إلى قتال عدوّ الله وعدوّکم، فيجيبونه ولا يعصون له أمراً، فيخرج المهدي ومن معه من المسلمين من مکّة إلى الشام لمحاربة السفياني... الخبر.

از حديث ابن مسعود رحمه الله وغيره روايت شده که: در آخرالزمان از مغرب دور (مهدي عليه السلام) خروج مي کند پيروزي در پيش روي او باشد تا آنجا که گفت: سپس مهدي عليه السلام فرمايد: اي مردم براي جنگ با دشمنان خدا ودشمنان خود بيرون آيند مردم بسوي شتابند ونافرماني او نکنند. پس مهدي عليه السلام با مسلمانان همراه خود از مکه معظمه خروج کند وبراي جنگ باسفياني بسوي شام حرکت نمايد... الخبر.

(إثبات الهداة ج 3 ص 649؛ نقلاً عن صحيح مسلم ج 1 ص 94؛ ونور الأبصار ص 230):

تختصّ الأمانة بالمهدي مع نزول عيسى عليه السلام.

امامت اختصاص به مهدي عليه السلام دارد با فرود آمدن عيسى  عليه السلام.

(بحار ج 51 ص 59):

عن أبي عبد الله عليه السلام قال: (إنَّ القائم إذا خرج دخل المسجد الحرام فيستقبل الکعبة ويجعل ظهره إلى المقام ثمّ يصلّي رکعتين ثمّ يقوم فيقول: يا أيّها الناس أنا أولى الناس بآدم. يا أيّها الناس أنا أولى الناس بإبراهيم يا أيّها الناس أنا أولى الناس بإسماعيل يا أيّها الناس أنا أولى الناس بمحمّد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ثمّ يرفع يديه إلى السماء فيدعو ويتضرَّع حتَّى يقع على وجهه وهو قوله عزَّ وجلَّ: (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الأَْرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ)).

امام صادق عليه السلام فرمود: همانا قائم عليه السلام چون خروج فرمايد داخل مسجد الحرام گردد وروي به کعبه مشرفه نمايد وپشت به مقام کند سپس دو رکعت نماز بجاي آورد وبرخيزد وگويد: اي مردم من سزاوارترين مردم به آدم عليه السلام هستم اي مردم من سزاوارترين مردم به ابراهيم عليه السلام مي باشم اي مردم من سزاوارترين مردم به اسماعيل عليه السلام هستم اي مردم من سزاوارترين مردم به محمد عليه السلام مي باشم پس از آن دستهاي مبارک بسوي آسمان برافرازد ودعاء کند وآنچنان تضرع کند که برو در زمين افتد واشاره به همين مطلب دارد آيه کريمه: (آيا کسي که اجابت کند دعاي مضطر را برطرف کند بدي را وشما را جانشين در زمين قرار دهد آيا خداي يگانه خدائي است بر چه اندک پند مي گيريد).

(بحار ج 52 ص 139):

عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله عزَّ وجلَّ: (أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) قال: (هو أمرنا أمر الله لا يستعجل به يؤيّده ثلاثة أجناد: الملائکة، والمؤمنون والرعب، وخروجه عليه السلام کخروج رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وذلک قوله تعالى: (كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ)).

امام صادق عليه السلام در تفسير آيه کريمه: (آمد امر خدا پس شتاب نکنيد) فرمود: آن امر ما مي باشد خدا فرمان داده که درباره ي آن شتاب نشود. (قائم عليه السلام را سه سپاه ياري دهند: فرشتگان ومؤمنان وترس (در دل دشمنان) وخروجش مانند خروج حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم است واشاره به اين مطلب فرموده آيه شريفه: (همچنانکه ترا بيرون کرد بحق پروردگارت از خانه ات).

(يوم الخلاص ص 170؛ وبحار ج 52 ص 279):

عن أبي سعيد عقيصا عن الحسن بن علي عليه السلام قال: (ما منّا أحد إلاَّ ويقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه إلاَّ القائم الذي يصلّي خلفه روح الله عيسى بن مريم، فإنَّ الله عزَّ وجلَّ يخفي ولادته ويغيب شخصه لئلاَّ يکون لأحد في عنقه بيعة إذا خرج، ذلک التاسع من ولد أخي الحسين ابن سيّدة الإماء، يطيل الله عمره في غيبته ثمّ يظهره بقدرته في صورة شاب ذو أربعين سنة، ذلک ليعلم أنَّ الله على کلّ شيء قدير).

بنقل از ابي سعيد... از حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: هيچکس از ما (ائمه دين عليهم السلام) نيست جز آنکه طاغوت زمان بر گردن او بيعتي دارد مگر خاتم عليه السلام آنکس که روح الله عيسى بن مريم در نماز به او اقتداء مي کند زيرا خداي عزَّ وجلَّ ولادتش را مخفي وشخص او را غائب فرموده ما موقعي که خروج مي کند براي احدي در گردنش بيعتي نباشد واو نهمين فرزند از اولاد برادرم حضرت امام حسين عليه السلام وفرزند سيده کنيزان است خدا عمرش را در زمان غيبتش طولاني فرموده سپس بقدرت خود او را بصورت جواني چهل ساله ظاهر مي کند. تا دانسته شود که خدا بر هر چيزي توانا است.

(بحار ج 52 ص 280):

عن الأزدي قال: دخلت أنا وأبو نصير رحمه الله على أبي عبد الله عليه السلام وعلي بن عبد العزيز معنا فقلت لأبي عبد الله  عليه السلام: أنت صاحبنا؟ فقال: (إنّي لصاحبکم)، ثمّ أخذ جلدة عضده فمدّها، فقال: (أنا شيخ کبير، وصاحبکم شاب حدث).

بنقل از ازدي گفت: من وابونصير رحمه الله بخدمت حضرت امام صادق عليه السلام رسيديم وعلي بن عبد العزيز، هم با ما بود من به امام عليه السلام عرض کردم شما صاحب الامر ما مي باشد؟ فرمود: من صاحب شما هستم سپس پوست بازوي مبارک خود را گرفت وکشيد وفرمود: من سالخورده شده ام وصاحب شما جوان مي باشد.

(بحار ج 52 ص 288):

عن إسماعيل بن الصباح قال: سمعت شيخاً يذکره عن سيف بن عميرة قال: کنت عند أبي جعفر المنصور فسمعته يقول ابتداء من نفسه: يا سيف بن عميرة لا بدَّ من منادٍ ينادي باسم رجل من ولد أبي طالب من السماء، فقلت: يرويه أحد من الناس؟ قال: والذي نفسي بيده لسمع أذني منه يقول: لا بدَّ من منادٍ ينادي باسم رجل من السماء، قلت: يا أمير المؤمنين إنَّ هذا الحديث ما سمعت بمثله قطّ، فقال: يا سيف إذا کان ذلک فنحن أوّل من يجيبه أمَا إنَّه أحد بني عمّنا، قلت: أيّ بني عمّکم؟ قال: رجل من ولد فاطمة عليها السلام، ثمّ قال: يا سيف لولا أنّي سمعت أبا جعفر محمّد بن علي يحدّثني به ثمّ حدَّثني به أهل الدنيا ما قبلت منهم ولکنَّه محمّد بن علي.

بنقل از إسماعيل بن صباح گفت: از پيرمردي شنيدم که از سيف ابن عميره نقل مي کرد. گفت: من در نزد ابوجعفر منصور دوانيقي عباسي نشسته بودم شنيدم که آغاز به سخن کرد وگفت: اي سيف ابن عميره ناگزير بايد منادي از آسمان فرياد زند به نام مردي از فرزندان ابو طالب عليه السلام گفتم: کسي از مردم آنرا روايت مي کند؟ گفت: قسم به آنکس که جانم بدست او است گوشم شنيد از او که مي گفت: ناگزير منادي از آسمان بنام مردي فرياد مي زند گفتم: اي امير هرگز مانند اين حديث رانشنيده بودم گفت: اي سيف اگر اينگونه باشد پس ما نخستين کسي باشيم که اين نداء را اجابت مي کنيم همانا او يکي از پسر عموهاي ما است گفتم: کدام پسر عموها؟ گفت: مردي از اولاد حضرت فاطمه زهرا صلوات الله وسلامه عليها سپس گفت: اي سيف اگر من اين حديث را از حضرت ابي جعفر محمد بن علي عليه السلام نشنيده بودم چنانچه مردم دنيا مي گفتند از آنها نمي پذيرفتم ولي گوينده اين حديث محمد بن علي عليه السلام مي باشد.

(بحار ج 52 ص 290):

عن محمّد بن مسلم قال: ينادي منادٍ من السماء باسم القائم فيسمع ما بين المشرق إلى المغرب فلا يبقى راقد إلاَّ قام، ولا قائم إلاَّ قعد ولا قاعد إلاَّ قام على رجليه من ذلک الصوت وهو صوت جبرئيل الروح الأمين.

بنقل از محمد بن مسلم رحمه الله گفت: منادي از آسمان بنام قائم عليه السلام فرياد مي کند ومردم مشرق ومغرب آنرا مي شنوند که از ميمنه آن صدا هر کس خوابيده بيدار شود وهر کس نشسته بنشيند وهر که نشسته بپا خيزد وآن صداي جبرئيل عليه السلام روح الامين است.

(بحار ج 52 ص 292):

عن عبد الله بن سنان، قال: کنت عند أبي عبد الله عليه السلام فسمعت رجلاً من همدان يقول (له): إنَّ هؤلاء العامّة يعيّرونا ويقولون لنا: إنَّکم تزعمون أنَّ منادياً ينادي من السماء باسم صاحب هذا الأمر، وکان متّکئاً فغضب وجلس ثمّ قال: (لا ترووه عنّي وارووه عن أبي ولا حرج عليکم في ذلک أشهد أنّي سمعت أبي عليه السلام يقول: والله إنَّ ذلک في کتاب الله عزَّ وجلَّ لبيّن حيث يقول: (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ)...) الحديث.

بنقل از عبد الله بن سنان گفت: در خدمت امام صادق عليه السلام بودم شنيدم مردي از همدان به عرض مي رسانيد که عامه واهل سنت ما را سرزنش مي کنند ومي گويند شما گمان داريد که منادي از آسمان بنام صاحب الامر عليه السلام فرياد مي کشد. حضرت تکيه زده بود خشمگين برخاست ونشست وفرمود: اين را از من روايت نکنيد بلکه روايت از پدر بزرگوار عليه السلام کنيد وهيچ حرجي هم در اين کار بر شما نخواهد بود شهادت مي دهم که از پدر بزرگوارم عليه السلام شنيدم مي فرمود: بخدا قسم اين حقيقت در قرآن کريم آشکار است چنانکه فرمايد: (اگر بخواهيم از آسمان بر آن علامتي نازل مي کنيم پس گردنهايشان در برابر آن علامت خاضع گردد).

(بحار ج 52 ص 316):

الأربعمائة قال أمير المؤمنين عليه السلام: (بنا يفتح الله وبنا يختم الله وبنا يمحو ما يشاء وبنا يثبت وبنا يدفع الله الزمان الکلب، وبنا ينزل الغيث فلا يغرنَّکم بالله الغرور، ما أنزلت السماء قطرة من ماء منذ حبسه الله عزَّ وجلَّ ولو قد قام قائمنا لأنزلت السماء قطرها، ولأخرجت الأرض نباتها، ولذهبت الشحناء من قلوب العباد واصطلحت السباع والبهائم، حتَّى تمشي المرأة بين العراق إلى الشام، لا تضع قدميها إلاَّ على النبات، وعلى رأسها زبيلها لا يهيّجها سبع ولا مخافة).

چهارصد حديث: حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: بوسيله ما خدا آغاز مي کند وبه ما پايان مي دهد وخدا بوسيله ما آنچه بخواهد محو ويا ثابت مي دارد وبوسيله ما خدا روزگار سخت ورنج آور را دفع مي کند وبوسيله ما باران مي رساند شيطان نبايد شما را فريب دهد آسمان قطره باراني نازل نمي کند از روزي که خداي عزَّ وجلَّ آنرا حبس فرموده باشد واگر قائم ما عليه السلام قيام کند آسمان بارانش را مي دهد وزمين روئيدني هاي خود را خارج مي سازد وکينه از قلوب بندگان مي رود ودرندگان وچارپايان آشتي مي کنند تا آنجا که زن فاصله ميان عراق وشام را طي مي کند وقدم بر روي نبات ها وروئيدني ها گذارد در حالي که زنبيلش بر سرش باشد که هيچ درنده اي او را نخواهد ترسانيد.

(بحار ج 52 ص 317):

عن أبي بصير رحمه الله عن أبي عبد الله عليه السلام أنَّه قال: (يا أبا محمّد کأنّي أرى نزول القائم في مسجد السهلة بأهله وعياله)، قلت: يکون منزله؟ قال: (نعم، هو منزل إدريس عليه السلام وما بعث الله نبيّاً إلاَّ وقد صلّى فيه، والمقيم فيه کالمقيم في فسطاط رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وما من مؤمن ولا مؤمنة إلاَّ وقلبه يحنُّ إليه وما من يوم ولا ليلة إلاَّ والملائکة يأوون إلى هذا المسجد، يعبدون الله فيه، يا با محمّد أما أنّي لو کنت بالقرب منکم ما صلَّيت صلاة إلاَّ فيه، ثمّ إذا قام قائمنا انتقم الله لرسوله ولنا أجمعين).

بنقل از ابي بصير رحمه الله از حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: اي ابو محمد گوئي مي بينم حضرت قائم عليه السلام در مسجد سهله با اهل وعيال خود نزول کرده. عرض کردم: منزل او است؟ فرمود: آري. آنجا منزل ادريس عليه السلام است وخدا هيچ پيغمبري مبعوث نفرمود جز آنکه در آنجا نماز گذارده واقامت کننده در آنجا همانند اقامت کننده ي در خيمه حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم است وهيچ مرد وزن مؤمني نيست مگر آنکه قلبش تمايل به آنجا دارد وهيچ روز وشبي نيست که فرشتگان در آن مسجد جا مي گيرند وخدا را در آنجا مي پرستند اي ابامحمد هان که اگر من در نزديکي شما مي بودم همه نمازهايم را در آنجا برگزار مي کردم سپس چون قائم عليه السلام ما قيام کند خدا انتقام رسول خود وانتقام ما همگي را مي گيرد.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 177):

عن الحسن بن زياد الصيقل قال: سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمّد عليه السلام يقول: (إنَّ القائم لا يقوم حتَّى ينادي منادٍ من السماء تسمع الفتاة في خدرها ويسمع أهل المشرق والمغرب وفيه نزل هذه الاية: (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ)).

بنقل از حسن بن زياد صيقل گفت: از امام صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: همانا قائم عليه السلام قيام نمي کند تا منادي از آسمان فرياد برکشد که آن فرياد به گوش زنان جوان در حجابشان برسد وساکنان مشرق ومغرب آنرا بشنوند ودر اين مورد آيه کريمه نازل شده: (واگر بخواهيم نازل مي کنيم برايشان علامتي پس گردنهايشان براي آن خاضع گردد).

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 178):

عن جابر بن عبد الله الأنصاري رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (المهدي يخرج في آخر الزمان).

بنقل از جابر بن عبد الله انصاري رضي الله عنه گفت: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مهدي عليه السلام در آخرالزمان خروج مي کند.

(بحارج 52 ص 333):

عن أبي بصير رحمه الله في حديث له اختصرناه قال: إذا قام القائم دخل الکوفة وأمر بهدم المساجد الأربعة حتَّى يبلغ أساسها ويصيّرها عرشياً کعريش موسى ويکون المساجد کلّها جماء لا شرف لها کان على عهد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم ويوسّع الطريق الأعظم فيصير ستّين ذراعاً ويهدم کلّ مسجد على الطريق ويسدّ کلّ کوة إلى الطريق وکلّ جناح وکنيف وميزاب إلى الطريق، ويأمر الله الفلک في زمانه فيبطي في دوره حتَّى يکون اليوم في أيّامه کعشرة أيّام، والشهر کعشرة أشهر، والسنة کعشر سنين من سنينکم. ثمّ لا يلبث إلاَّ قليلاً حتَّى يخرج عليه مارقة الموالي برميلة الدسکرة عشرة آلاف شعارهم: يا عثمان يا عثمان، فيدعو رجلاً من الموالي فيقلّده سيفه فيخرج إليهم فيقتلهم، حتَّى لا يبقى منهم أحد ثمّ يتوجَّه إلى کابل شاه، وهي مدينة لم يفتحها أحد قطّ غيره، فيفتحها ثمّ يتوجَّه إلى الکوفة، فينزلها ويکون داره ويبهرج سبعين قبيلة من قبائل العرب... الخبر.

بنقل از ابي بصير رحمه الله در حديثي که ما آنرا مختصر ساختيم گفت: چون قائم عليه السلام قيام فرمايد داخل کوفه شود وفرمان به ويران کردن مساجد چهارگانه دهد تا به پايه هاي آن رسد وآن را سايباني بصورت سايبان موسى عليه السلام درآورد وهمه مساجد چنانکه در زمان حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم مي بود وراه بزرگ را توسعه مي بخشد وشصت ذراع مي گرداند وهر مسجدي که در آن طريق باشند منهدم سازد وهر پنجره اي که به سوي راه باز باشد بربندد به ضميمه هر خوابگاه گوسفندان ومزبله ها وناودان بسوي راه. خدا در زمان او فرمان به فلک دهد که در دوران خود به کندي حرکت کند تا يک روز در ايام حضرت ده روز ويک ماه مانند ده ماه ويک سال مانند ده سال از سالهاي معمولي شما باشد سپس اندکي بگذرد افراد منحرف وگريزپا از موالي که در دسکرة جاي دارند وده هزار تن باشند با دادن شعار يا عثمان يا عثمان خروج کنند حضرت مردي از موالي را احضار کند وشمشير خود را بدو دهد وبسوي آنها فرستد که تا آخرين تن از آنها را بکشد سپس متوجه کابل شاه گردد وآن شهري است که هرگز کسي آنرا نگشوده بجز حضرت قائم عليه السلام که آنرا بگشايد پس از آن روي به سوي کوفه نهد وآنجا را منزل گيرد وخانه اش در آنجا باشد وخون هفتاد قبيله از عرب را مباح مي کند... الخبر.

عدد اصحاب مهدي صلوات الله وسلامه عليه:

(يوم الخلاص ص 270):

عن النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم (في أصحاب المهدي عليه السلام): (وله بالطالقان کنوز لا ذهب ولا فضَّة إلاَّ خيول مطهمة ورجال مسومة يجمع الله عزَّ وجلَّ له من أقاصي البلاد على عدد أهل بدر ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً).

رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: (درباره ي اصحاب حضرت مهدي عليه السلام) ومهدي عليه السلام در طالقان گنجهايي دارد که نه از طلا است ونه از نقره جز اسبهاي ومردان نشاندار خداي عزَّ وجلَّ براي او از دورترين شهرها افرادي به شماره مسلمانان مبارز جنگ بدر که سيصد وسيزده نفر بودند جمع مي کند.

(أخرجه أبو عبد الله نعيم بن حماد؛ وعقد الدرر ص 123):

عن عبد الله بن عبّاس رضي الله عنه قال: يبعث الله المهدي بعد إياس وحتَّى تقول الناس: لا مهدي وأنصاره من أهل الشام عدَّتهم ثلاثمائة وخمسة عشر رجلاً عدّة أصحاب بدر يسيرون إليه من الشام حتَّى يستخرجوه من بطن مکّة من دار عند الصفا فيبايعونه کرهاً يصلّي بهم رکعتين صلاة المسافر عند المقام ثمّ يصعد المنبر.

بنقل از عبد الله بن عباسي رضي الله عنه گفت: خدا مهدي عليه السلام را پس از يأس ونوميدي مبعوث مي فرمايد يأس ونوميدي به حدي باشد که مردم گويند مهدي عليه السلام وجود ندارد وياران حضرت از اهل شام باشند شماره ي آنان سيصد وپانزده مرد به شماره ي اصحاب بدر از شام بسوي او روند واو را از درون مکه معظمه از خانه اي که در صفا است بيرون آورند وبا او بيعت کنند وحضرت دو رکعت نماز يعني نماز مسافر در مقام با آنان مي خواند وسپس به منبر مي رود.

(أخرجه الحاکم في مستدرکه؛ وعقد الدرر ص 131):

عن محمّد بن الحنفية قال: کنّا عند علي عليه السلام فسأله رجل عن المهدي فقال: (هيهات) ثمّ عقد بيده سبعاً فقال: (ذاک يخرج في آخر الزمان إذا قال الرجل: الله الله قتل فيجمع الله تعالى له قوماً قزع کقزع السحاب يؤلّف الله بين قلوبهم لا يستوحشون إلى أحد ولا يفرحون بأحد دخل فيهم على عدّة أصحاب بدر لم يسبقهم الأوّلون ولا يدرکهم الآخرون على عدد أصحاب طالوت الذين جاوزوا معه النهر).

بنقل از محمد بن الحنفيه عليه السلام گفت: ما در محضر حضرت امير المؤمنين عليه السلام بوديم مردي درباره ي حضرت مهدي عليه السلام سؤال کرد. حضرت فرمود: هرگز. سپس هفت بار دست خود را گره زد وفرمود: او در آخرالزمان خروج مي کند در زماني که مرد گويد: الله الله کشته شد. پس خداي تعالى براي او قومي را جمع کند که مانند ابر. توده توده باشند در ميان دلهاي ايشان الفت ايجاد مي کند که ترس از احدي نخواهند داشت ومسرور وشادي هم به کسي ندارند به شماره ي اصحاب بدر که گذشتگان بر آنان سبقت نگيرند وآيندگان آنان را اداک ننمايند به شماره ياران طالوت باشند که با او از نهر گذشتند.

(يوم الخلاص ص 258):

عن الجواد عليه السلام راوياً عن آبائه عن النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (مع القائم صحيفة مختومة فيها عدد من أصحابه بأسمائهم وبلدانهم وطبائهم وحلاهم وکناهم، هم کرّارون مجدّون في طاعة الله وطاعته).

امام جواد محمد بن علي صلوات الله وسلامه عليها از پدران بزرگوار خود عليه السلام از حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: با مهدي عليه السلام ورقه اي مهر خورده که شماره اصحابش با نامهاي آنان وشهرها وطبيعت ها وآرايه ها وکنيه هاي ايشان در آن ثبت است وآنان کرار وبا جديت در طاعت خدا وطاعت او باشند.

(أخرجه نعيم بن حماد في الفتن؛ وعقد الدرر ص 145):

عن جابر، عن أبي جعفر محمّد بن علي عليه السلام قال: (يظهر المهدي عليه السلام بمکّة عند العشاء ومعه راية رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وقميصه، وسيفه وعلامات ونور وبيان فإذا صلّى العشاء نادى بأعلى صوته، يقول: اُذکّرکم الله أيّها الناس ومقامکم بين يدي ربّکم فقد اتَّخذ الحجّة وبعث الأنبياء وأنزل الکتاب وأمرکم أن لا تشرکوا به شيئاً، وأن تحافظوا على طاعته وطاعة رسوله وأن تحيوا ما أحيي القرآن وتميتوا ما أمات وتکونوا أعواناً على المهدي ووزيراً على التقوى فإنَّ الدنيا قد دنا فناؤها وزوالها وأذنت بالوداع وإنّي أدعوکم إلى الله وإلى رسوله والعمل بکتابه وإماتة الباطل وإحياء سُنّته فيظهر في ثلاثمائة وثلاثة عشر عدّة أهل بدر على غير ميعاد وقزعاً کقزع الخريف ورهبان بالليل أسد بالنهار فيفتح الله تعالى للمهدي عليه السلام أرض الحجاز ويستخرج من کان في السجن من بني هاشم. وتنزل الرايات السود الکوفة فتبعث بالبيعة إلى المهدي عليه السلام ويبعث المهدي جنوده في الآفاق ويميت الجور وأهله ويستقيم له البلدان ويفتح الله على يديه القسطنطينية).

بنقل از جابر از امام ابي جعفر محمد بن علي الباقر عليه السلام فرمود: مهدي عليه السلام در مکه مکرمه بهنگام عشاء ظاهر مي شود وپرچم رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وپيراهن وشمشير حضرت با او است ونشانه ها ونور وبيان دارد. چون نماز عشاء بگذارد با صداي بلند فرياد برکشد وفرمايد: اي مردم شما وجايگاه شما را در پيشگاه پروردگار به ياد شما مي آوردم خدا حجت را تمام کرده وپيغمبران عليهم السلام مبعوث فرموده وکتاب فرستاده وشما را فرمان داده که به او شرک نورزيد واطاعت او واطاعت رسولش صلَّى الله عليه وآله وسلَّم را حفظ کنيد وآنچه را که قرآن کريم زنده کرده زنده کنيد وآنچه مي ميراند. بميراند وکمک بر هدايت باشيد وياوري وتقوي کنيد زيرا فناء ونابودي دنيا نزديک شده واعلام وداع کرده ومن شما را بسوي خدا وپيغمبرش صلَّى الله عليه وآله وسلَّم وعمل کردن به کتابش وبه از بين بردن باطل وزنده کردن سنتش دعوت مي کنم. پس حضرت با سيصد وسيزده تن بشماره ي اهل بدر ظاهر مي شود وبدون وعده يارانش مثل ابرهاي پاييزي دسته دسته راهبان شب وشيران روز باشند خداي تعالى براي مهدي عليه السلام زمين حجاز مي گشايد وحضرت هر کس از بني هاشم را که در زندان باشد بيرون آورد وپرچم هاي سياه به کوفه فرود آيند ودعوت به بيعت مهدي عليه السلام کنند ومهدي عليه السلام لشکريانش را در آفاق پراکنده سازد وظلم وظالم را از ميان مي برد وشهرها به فرمان او درآيند وخدا با دستهاي او قسطنطينيه را فتح کند.

(منتخب الأثر ص 443؛ ويوم الخلاص ص 224):

(عن الصادق عليه السلام في قم وأهلها في حديث): (... فيجعل الله قم وأهلها قائمين مقام الحجّة).

حضرت امام صادق عليه السلام در ضمن حديثي راجع به قم وساکنانش فرمود: ... پس خدا قم وساکنانش را قائم مقام حجت عليه السلام قرار مي دهد.

(منتخب الأثر ص 485؛ ويوم الخلاص ص 224):

عن الصادق عليه السلام: (إنّما سمّيت قم هکذا لأنَّ أهلها يجتمعون مع قائم آل محمّد عليه السلام ويقومون معه ويستقيمون على نصرته).

امام صادق عليه السلام فرمود: از آن جهت قم را قم نام گذاردند که ساکنانش با قائم آل محمد عليه السلام همراه شوند وبا او قيام کنند وبر ياري او ثابت باشند.

(منتخب الأثر ص 263؛ ويوم الخلاص ص 224):

عن الصادق عليه السلام في حديث: (... إنَّ البلايا مدفوعة عن قوم وأهلها وسيأتي زمان تکون بلدة قم وأهلها حجّة على الخلائق وذلک في زمن غيبة قائمنا إلى ظهوره ولولا ذلک لساخت الأرض بأهلها. إنَّ الملائکة لتدفع البلايا عن قم وأهلها وما يقصدها جبّار بسوء إلاَّ قصمه قاصم الجبّارين، وشغله عنهم بداهية أو بمصيبة أو عدوّ. وينسي الله الجبّارين من دولتهم ذکر قم وأهلها کما نسوا ذکر الله).

امام صادق عليه السلام در ضمن حديثي فرمود: ... همانا بلاء وگرفتاري از قم وساکنانش رفع شده وزماني فرا مي رسد که شهر قم وساکنانش حجت بر همه ي مردم باشند واين امر در زمان غيبت قائم ما عليه السلام تا زمان ظهورش خواهد بود واگر سنگين نباشد زمين ساکنانش را فرو خواهد برد. همانا فرشتگان بلايا از قم وساکنانش دفع مي کنند وهيچ ستمگري نيست که قصد درباره ي آنجا داشته باشد جز آنکه خداي درهم شکننده ي قدرت جباران او را در هم شکنند وبا پيش آوردن گرفتاري يا مصيبت يا دشمن او را سرگرم ومشغول سازد وموجب شود که قم وساکنانش را از ياد ببرند چنانکه آنها خدا فراموش کرده باشند.

(يوم الخلاص ص 258):

عن أمير المؤمنين عليه السلام (في أصحاب المهدي عليه السلام): (ألا بأبي واُمّي من عدّة أسماؤهم في السماء معروفة وفي الأرض مجهولة).

امير المؤمنين عليه السلام (در اصحاب حضرت مهدي عليه السلام) فرمود: هان پدر ومادرم فداي گروهي باد که نامهايشان در آسمان معروف ودر زمين مجهول است.

(يوم الخلاص ص 263):

قال الباقر عليه السلام: (يظهر في ثلاثمائة وثلاث عشر رجلاً عدّة أهل بدر على غير ميعاد قزعاً کقزع الخريف).

امام باقر عليه السلام فرمود: حضرت مهدي عليه السلام با سيصد وسيزده تن بشماره ي اهل بدر ظهور مي کند بدون وعده دسته دسته مانند ابرهاي پاييز.

(بحار ج 52 ص 333؛ ويوم الخلاص ص 259):

قال أمير المؤمنين عليه السلام: (أصحاب القائم شباب لا کهول فيهم إلاَّ مثل الکحل في العين والملح في الزاد وأقلُّ الزاد الملح).

امير المؤمنين عليه السلام فرمود: اصحاب حضرت قائم عليه السلام جوانند وسالمند در ميانشان نيست مگر مانند سرمه در چشم ونمک در توشه وکمترين توشه نمک است.