(سنن ابن ماجة ج 2 ص 1352):
عن أبي هريرة أنَّ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم قال: (تخرج الدابة ومعها
خاتم سليمان بن داود وعصا موسى بن عمران عليهما السلام فتجلو وجه المؤمن بالعصا
وتخطم أنف الکافر بالخاتم، حتَّى أنَّ أهل الجواء ليجتمعون. فيقول هذا: يا مؤمن،
ويقول هذا: يا کافر).
ابو هريرة گويد: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: دابة خروج مي
کني در حالي که انگشتري سليمان بن داود عليه السلام وعصاي موسى بن عمران عليه
السلام با او باشد پس با عصا جلوه مي بخشد چهره ي مؤمن را وبا انگشتر بيني کافر
مهار مي شود تا آنجا که مردم اهل خيام جمع شوند سپس گويد: اين اي مؤمن وگويد اين اي
کافر.
(سنن ابن ماجة ج 2 ص 1347):
عن حذيفة بنو أسيد، أبي سريحة، قال: أطلع رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم من
غرفة ونحن نتذاکر فقال: (لا تقوم الساعة حتَّى تکون عشر آيات: طلوع الشمس من مغربها
والدجّال والدخان والدابة. ويأجوج ومأجوج وخروج عيسى بن مريم عليه السلام وثلاث
خسوف: خسف بالمشرق وخسف بالمغرب وخسف بجزيرة العرب ونار تخرج من قعر عدن أبين تسوق
الناس إلى المحشر تبيت معهم إذا باتوا. وتقيل معهم إذا قالوا).
حذيفه بن اسيد ابوسريحه گويد: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم از اطاق
خود سر بيرون آورد وبه ما که درباره ي ساعت (ظاهرا قيامت) مذاکره مي کرديم وفرمود:
قيامت برپا نمي شود تا ده علامت واقع گردد: برآمدن آفتاب از مغرب ودجال ودود ودابة
ويأجوج ومأجوج وخروج عيسى بن مريم عليه السلام وسه خسف (فرو رفتن به زمين) خسفي در
مشرق وخسفي در مغرب وخسفي در جزيرة العرب وآتشي از قعر عدن که مردم را به سوي محشر
براند چون مردم بخوابند آتش هم فرو خوابد وچون بيدار گرديد بيدار شود.
(سنن ابن ماجة ج 2 ص 1353):
عن عبد الله ابن عمرو، قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (أوّل
الآيات خروجاً طلوع الشمس من مغربها وخروج الدابة على الناس ضحى).
عبد الله بن عمرو گويد: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: نخستين آياتي
که بيرون مي آيد برآمدن آفتاب از مغرب وبيرون آمدن است که به هنگام ظهر بر مردم
نمودار شود.
(إثبات الهداة ج 3 ص 570):
عن محمّد بن مسلم قال: سأل رجل أبا عبد الله عليه السلام متى يظهر قائمکم؟ قال:
(إذا کثرت الغواية وقلَّت الهداية وکثر الجور والفساد...) إلى أن قال: (فعند ذلک
ينادي باسم القائم عليه السلام في ليلة ثلاث وعشرين من شهر رمضان ويقوم في يوم
عاشورا...) الحديث.
بنقل از محمد بن مسلم گفت: مردي از حضرت امام صادق عليه السلام پرسيد: قائم شما
عليه السلام در چه وقتي ظاهر مي شود؟ فرمود: چون گمراهي بسيار وهدايت اندک وستم
وفساد فراوان گردد تا آنجا که فرمود: در اين هنگام بنام قائم عليه السلام در شب
بيست وسيم ماه مبارک رمضان فرياد بلند شود وحضرت در روز عاشورا، قيام فرمايد.
(منتخب الأثر ص 292):
عن محمّد بن مسلم الثقفي قال: سمعت أبا جعفر محمّد بن علي يقول: (القائم منّا منصور
بالرعب، مؤيّد بالنصر، تطوي له الأرض، وتظهر له الکنوز، يبلغ سلطانه المشرق
والمغرب، ويظهر الله عزَّ وجلَّ به دينه على الدين کلّه ولو کره المشرکون، فلا يبقى
في الأرض خراب إلاَّ وعُمّر، وينزل روح الله عيسى بن مريم فيصلّي خلفه)، قال: قلت:
يا بن رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم متى يخرج قائمکم؟ قال: (إذا شبه الرجل
بالنساء والنساء بالرجال واکتفى الرجال بالرجال، والنساء بالنساء ورکب ذات الفروج
بالسروج، وقبلت شهادة الزور وردَّت شهادة العدول، واستخفّ الناس بالدماء وارتکاب
الزنا واحلّ الربا، واتقي الأشرار مخافة ألسنتهم وخروج السفياني من الشام واليماني
من اليمن وخسف بالبيداء وقتل غلام من آل محمّد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم بين
الرکن والمقام اسمه محمّد بن الحسن النفس الزکية وجاءت صيحة من السماء بأنَّ الحقّ
فيه وفي شيعته فعند ذلک خروج قائمنا فإذا خرج أسند ظهره إلى الکعبة واجتمع إليه
ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً فأوّل ما ينطق به هذه الآية: (بَقِيَّتُ
اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ) ثمّ يقول: أنا بقية الله
وحجَّته وخليفته عليکم فلا يسلّم مسلّم إلاَّ قال: السلام عليک يا بقية الله في
أرضه، فإذا اجتمع له العقد وهو عشرة آلاف رجل خرج فلا يبقى في الأرض معبود دون الله
عزَّ وجلَّ من صنم ووثن وغيره إلاَّ وقعت فيه نار فاحترق وذلک بعد غيبة طويلة ليعلم
الله من يطيعه بالغيب ويؤمن به).
بنقل از محمد بن مسلم ثقفي گفت: از حضرت امام باقر عليه السلام شنيدم مي فرمود:
قائم ما عليه السلام به وسيله رعب وترس در دل دشمنان نصرت وياري از طرف خدا شده وبه
وسيله پيروزي تأييد گرديده زمين براي او درنورديده شود وگنجها براي او آشکار گردد.
حکومتش به شرق وغرب عالم رسد وخداي عزَّ وجلَّ به وسيله او دين خود را بر همه ي
اديان برتري دهد واگر چه مشرکان نپسندند پس در زمين ويرانه اي باقي نماند جز آنکه
آباد شود وروح الله حضرت عيسى بن مريم عليه السلام فرود آيد ودر پشت سر او نماز
گذارد. راوي گفت: عرض کردم: يابن رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم قائم شما
عليه السلام در چه وقتي خروج کند؟ فرمود: هنگامي مرد بزن وزن به مرد شبيه شود
ومردان به مردان وزنان به زنان بسنده کنند وزنان بر زين ها سوار شوند وشهادت دروغ
پذيرفته وشهادت عادلان رد گردد ومردم خونريزي وارتکاب زنا را سبک شمرند وربا خواري
را حلال دانند واز ترس زبان اشرار از بدکاران بترسند وسفياني از شام ويماني از يمن
بيرون آيد وخسف (فرو رفتن در زمين) در بيابان واقع شود وپسري از آل محمد صلَّى الله
عليه وآله وسلَّم بنام محمد بن الحسن نفس زکيه در ميان رکن ومقام کشته شود وصيحة
آسماني برخيزد که حق در قائم عليه السلام وشيعيان او است در اين هنگام قائم ما عليه
السلام خروج فرمايد وچون خروج کند پشت به کعبه مشرفه دهد. وسيصد وسيزده مرد بخدمتش
گرد آيند اولين سخني که گويد اين آيه کريمه باشد: (بقيه خدا براي شما بهتر است اگر
مؤمن باشيد) سپس فرمايد من بقية الله وحجت وخليفه خدا بر شما هستم پس هيچکس سلام بر
او نکند مگر آنکه گويد: سلام بر تو اي بقية الله در زمين وچون لشکرش ده هزار مرد
باشند جمع شوند خروج فرمايند ودر زمين هيچ معبودي بجز خداي عزَّ وجلَّ نباشد از
قبيل بت ها وغيره جز آنکه به آتش سوخته شوند واين خروج پس از غيبت طولاني خواهد
بود. تا خدا بداند چه کسي به امر غيب مطيع خدا وايمان وباور داشته باشد.
(بحار ج 51 ص 146):
عن يحيى بن العلاء الرازي قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: (ينتج الله في
هذه الأمة رجلاً منّي وأنا منه يسوق الله به برکات السماوات والأرض فتنزل السماء
قطرها ويخرج الأرض بذرها وتأمن وحوشها وسباعها ويملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت
ظلماً وجوراً ويقتل حتَّى يقول الجاهل: لو کان هذا من ذرّية محمّد صلَّى الله عليه
وآله وسلَّم لرحم).
بنقل از يحيي بن علاء راوي گفت: از حضرت امام صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: خدا
در اين امت نتيجه مي دهد مردي را از من که من هم از اويم برکات آسمانها وزمين را
خداي تعالى بوسيله آن حضرت ارزاني مي فرمايد وآسمان باران وزمين بذرش را بيرون مي
دهد وحيوانات وحشي ودرنده ايمن شوند وحضرت زمين را پر از عدل وداد کند همچنانکه پر
از ظلم وجور شده باشد وآنقدر کشتار مي کند تا نادانان گويند اگر ايشان از فرزندان
محمد صلَّى الله عليه وآله وسلَّم مي بود البته رحم مي کرد.
(بحار ج 51 ص 147):
عن الکاهلي عن أبي عبد الله عليه السلام أنَّه قال: (تواصلوا وتباروا وتراحموا
فوَالذي فلق الحبّة وبرء النسمة ليأتينَّ عليکم وقت لا يجد أحدکم لديناره ودرهمه
موضعاً يعني لا يجد له عند ظهور القائم عليه السلام موضعاً يصرفه فيه لاستغناء
الناس جميعاً بفضل الله وفضل وليّه)، فقلت: وأنّى يکون ذلک؟ فقال: (عند فقدکم
إمامکم فلا تزالون کذلک حتَّى يطلع عليکم کما يطلع الشمس أينما تکونون فإيّاکم
والشکّ والارتياب أنفوا عن نفوسکم الشکوک وقد حذرتم فاحذروا ومن الله أسأل توفيقکم
وإرشادکم).
بنقل از کاهلي از حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: پيوند ونيکي ورحم با يکديگر
برقرار کنيد قسم به آن کس که دانه بشکافت وموجودات بوجود آورد البته وقتي به شما رخ
بنمايد که کسي براي دينار ودرهم خود مستحقي نمي يابد يعني بهنگام ظهور حضرت قائم
عليه السلام جائي نمي بيند که صرف آنجا کند بخاطر بي نياز ماندن همگي به فضل خدا
وفضيلت وليش عرض کردم: چه وقتي اينگونه خواهد شد فرمود: موقعي که امام عليه السلام
در ميان شما نباشد پس هميشه اينگونه خواهيد بود تا آنگونه که خورشيد تابان شود طلعت
آن حضرت در هر کجا باشيد بدرخشد پس حذر کنيد از شک وريب والبته هر گونه شک را از
خود نفي کنيد وحذر نمائيد از خدا توفيق وارشاد شما را مسئلت دارم.
(بحار ج 51 ص 148):
عن خلاد بن قصار قال: سُئل أبو عبد الله عليه السلام: هل ولد القائم؟ قال: (لا ولو
أدرکته لخدمته أيّام حياتي).
بنقل از خلاد بن قصار گفت: از امام صادق عليه السلام پرسيدند آيا حضرت قائم عليه
السلام متولد شده؟ فرمود: نه واگر من ادراکش کنم تمام دوران زندگي در خدمتش خواهم
بود.
(کشف الغمّة ج 2 ص 486):
عن عبد الله ابن عمر أنَّه قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يخرج
المهدي عليه السلام وعلى رأسه ملک ينادي: إنَّ هذا المهدي فاتَّبعوه).
عبد الله بن عمر گويد: حضرت اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: مهدي عليه
السلام خروج مي کند در حالي که فرشته اي بالاي سر حضرت فرياد مي کشد: اين مهدي است
متابعتش کنيد.
(بحار ج 52 ص 135):
عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام أنَّه قال: قال لي أبي عليه السلام: (لا
بدَّ لنا من آذربيجان لا يقوم لها شيء وإذا کان ذلک فکونوا أحلاس بيوتکم وألبدوا ما
لبدنا فإذا تحرَّک متحرّکنا فاسعوا إليه ولو حبواً والله لکأنّي أنظر إليه بين
الرکن والمقام يبايع الناس على کتاب جديد، على العرب شديد)، وقال: (ويل لطغاة العرب
من شرّ قد اقترب).
بنقل از ابي بصير از حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: پدر بزرگوارم عليه السلام
به من فرمود: ما ناچار از آذربايجان هستيم که براي آنجا چيزي قيام نخواهد بود وچون
اينچنين باشد پس ملازم خانه هاي خود شويد.
و هنگامي که متحرک ما بحرکت درآيد بسوي او شتاب گيريد واگر چه بر روي برف خزيدن
باشد بخدا قسم گوئي که به او نظر مي کنم که در بين رکن ومقام مردم بر اساس کتاب
جديد با او بيعت مي کنند وکار بر عرب سخت شود وفرمود: واي بر سرکشان عرب از شري که
قريبا گريبانگيرشان گردد.
(بحار ج 52 ص 181):
عن أبي جعفر عليه السلام في قوله تعالى: (إِنَّ اللَّهَ
قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً): (وسيريک في آخر الزمان آيات منها دابة
الأرض والدجّال، ونزول عيسى بن مريم وطلوع الشمس من مغربها).
حضرت امام باقر عليه السلام در تفسير آيه کريمه: (همانا خدا قادر است بر آنکه
علامتي فرو فرستد) وبزودي در آخرالزمان آيات وعلامتهائي به تو نشان مي دهند از آن
جمله است: دابة الارض ودجال وفرود آمدن حضرت عيسى بن مريم عليه السلام وبرآمدن
آفتاب از مغرب.
(بحار ج 52 ص 181):
عن ابن صدقة، عن جعفر عليه السلام، عن أبيه عليه السلام أنَّ النبيّ صلَّى الله
عليه وآله وسلَّم قال: (کيف بکم إذا فسد نساؤکم، وفسق شبّانکم، ولم تأمروا بالمعروف
ولم تنهوا عن المنکر)، فقيل له: ويکون ذلک يا رسول الله؟ قال: (نعم وشرّ من ذلک کيف
بکم إذا أمرتم بالمنکر، ونهيتم عن المعروف)، قيل: يا رسول الله صلَّى الله عليه
وآله وسلَّم ويکون ذلک؟ قال: (نعم، وشرّ من ذلک کيف بکم إذا رأيتم المعروف منکراً
والمنکر معروفاً).
بنقل از ابن صدقة از حضرت امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارش عليه السلام از
حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: چگونه خواهيد بود هنگامي که
زنان شما فاسد وجوانان شما فاسق شوند وامر به معروف ونهي از منکر ننمائيد؟ عرض شد:
يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم اين امر واقع مي شود؟ فرمود: آري وبدتر
از اين آن است که چگونه باشيد وقتي که امر به منکر کنيد ونهي از معروف نمائيد عرض
شد: يا رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم اينگونه خواهد شد؟ فرمود: آري چگونه
خواهيد بود وهنگامي که معروف را منکر ومنکر را معروف ببينيد.
(بحار ج 52 ص 303):
عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله تعالى: (سَنُرِيهِمْ
آياتِنا فِي الآْفاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ
الْحَقُّ) قال: (خسف ومسخ وقذف)، قال: قلت: (حَتَّى
يَتَبَيَّنَ لَهُمْ)؟ قال: (دع ذا، ذاک قيام القائم عليه السلام).
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه کريمه: (بزودي آيات خود را در آفاق ودر وجود
خودشان نشان ايشان مي دهيم تا براي آنان آشکار گردد که آن حق است) فرمود: آن آيات
خسف ومسخ وقذف است راوي گفت: فرو رفتن به زمين - دگرگوني - افکندن. عرض کردم: (تا
روشن شود براي ايشان) چيست؟ فرمود: از اين بگذر. آن قيام حضرت قائم عليه السلام
است.
(بحار ج 52 ص 304):
عن عمر بن حنظلة قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: (خمس علامات قبل قيام
القائم عليه السلام: الصيحة والسفياني والخسف وقتل النفس الزکية، واليماني)، فقلت:
جُعلت فداک إن خرج أحد من أهل بيتک قبل هذه العلامات أخرج معه؟ قال: (لا)، فلمَّا
کان من الغد تلوت هذه الاية: (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ
عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ)
فقلت له: أهي الصيحة؟ فقال: (أما لو کانت خضعت أعناق أعداء الله).
بنقل از عمر بن حنظلة گفت: از امام صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: پيش از قيام
حضرت قائم عليه السلام پنج علامت واقع مي شود: صيحة (فرياد آسماني) وسفياني وحسف
(فرو رفتن زمين) وکشته شدن نفس زکيه وخروج يماني عرض کردم: فدايت شوم اگر يکي از
اهل بيت شما عليه السلام پيش از اين علامتها خروج کند با او خارج شوم؟ فرمود: نه.
چون صبح شد اين آيه کريمه را تلاوت کردم: (اگر بخواهيم بر آنان علامتي از آسمان فرو
مي فرستيم که گردنهايشان در برابر آن خاضع شود) به امام عليه السلام عرض کردم: آيا
آن علامت صيحه است؟ فرمود: اگر گردنهاي دشمنان خدا در برابر آن صيحه صانع باشد
(بترسند).
(نور الثقلين ج 4 ص 243):
عن أمير المؤمنين عليه السلام يقول: (أما إنَّه سيأتي على الناس زمان يکون الحقّ
فيه مستوراً والباطل ظاهراً مشهوراً، وذلک إذا کان أولى الناس به أعدائهم له،
واقترب الوعد الحقّ وعظم الإلحاد، وظهر الفساد (هُنالِكَ
ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً) ونحلهم الأخيار
أسماء الأشرار فيکون جهد المؤمنون أن يحفظ مهجته من أقرب الناس إليه، ثمّ يفتح الله
الفرج لأوليائه ويظهر صاحب الأمر على إعلائه).
حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: هان که به زودي زماني به مردم فرا ميرسد که
حق در آن زمان پوشيده وباطن آشکار وظاهر باشد وآن زماني است که سزاوارترين مردم به
(زمامداري) دشمنان مردم باشند ووعده حق نزديک گردد. والحاد وزندقه بزرگ وفساد ظاهر
گردد. (در اين موقع گرفتاري مؤمنان فرا رسد ودچار لرزه سخت گردند) ونيکان نامهاي
بدان را هديه مي دهند. تلاش مؤمن آن خواهد بود که وجود خود را از نزديکترين کسانش
حفظ کند سپس خداي تعالى در فرج را براي دوستانش مي گشايد وحضرت صاحب الامر عليه
السلام را ظاهر وبر دشمنانش پيروز مي گردند.
(کشف الغمّة ج 2 ص 461):
عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن أبي الحسن الرضا عليه السلام قال: (لا يکون ما
تمدّون أعناقکم إليه حتَّى تميّزوا وتمحّصوا، فلا يبقى منکم إلاَّ القليل)، ثمّ
قرأ: (الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ
يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ) ثمّ قال: (إنَّ من علامات الفرج
حدثاً يکون بين المسجدين، ويقتل فلان من ولد فلان خمسة عشر کبشاً من العرب).
بنقل از احمد بن محمد بن ابي نصر از حضرت ابي الحسن امام رضا عليه السلام فرمود:
آنچه شما گردن مي کشيد بسوي او (انتظار او را داريد) شدني نيست تا آنکه تمييز
وامتحان شويد واز شمااندکي باقي مي ماند سپس اين آيه کريمه را تلاوت فرمود: (الم
آيا مردم مي پندارند چون گفتند ايمان آورده ايم رها شوند وآزمون نگردند) آنگاه
فرمود: همانا از نشانه هاي فرج حادثه اي است که ميان دو مسجد واقع مي شود وفلان از
فرزندان فلان پانزده گردنکش از عرب را تقبل مي رساند.
خروج ومدت امامت حضرت مهدي:
(کشف الغمّة ج 3 ص 314؛ يوم الخلاص ص 80):
قال الصادق عليه السلام: (إنَّ القائم إذا خرج کان في سنّ الشيوخ ومنظر الشباب،
قويّاً في بدنه لو مدَّ يده إلى أعظم شجرة على وجه الأرض لقلعها، ولو صاح بالجبال
تدکدکت صخورها لا يضع يده على عبد إلاَّ صار قلبه کزبر الحديد).
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: همانا حضرت قائم عليه السلام چون خروج کند در سن
سالخوردگان وقيافه جوانان باشد در بدن نيرومند است که اگر دست به درخت بزرگي زند
آنرا از ريشه برکنند واگر فرياد برآورد سنگهاي کوه ها در هم رود وفرو ريزد دست
مبارک بر هيچ بنده اي نگذارد جز آنکه دلش را مانند پاره ي آن استوار سازد.
(کشف الغمّة ج 2 ص 459، عقد الدرر ص 18):
عن عبد الله ابن عمر قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (لا تقوم
الساعة حتَّى يخرج المهدي عليه السلام من ولدي ولا يخرج المهدي عليه السلام حتَّى
يخرج ستّون کذّاباً کلّهم يقول: أنا نبيّ).
عبد الله ابن عمر گويد: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: قيامت
برپاي نشود تا حضرت مهدي عليه السلام که از فرزندان من است خروج کند ومهدي عليه
السلام خروج نمي کند تا شصت تن دروغگو به ادعاي پيغمبري خارج شوند.
(عقد الدرر ص 19):
قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (سيکون بعدي خلفاء ومن بعد الخلفاء
أمراء، ومن بعد الأمراء ملوک جبابرة ثمّ يخرج المهدي من أهل بيتي يملأ الأرض عدلاً
کما ملئت جوراً ثمّ يؤمر القحطاني فوَالذي بعثني بالحقّ ما هو دونه).
رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: پس از من خلفاء وپس از خلفاء اميران
وبعد از اميران پادشاهان ستمگر پديد آيند سپس مهدي عليه السلام از اهل بيت عليه
السلام من خروج مي کند زمين را سرشار از عدل وداد کند همچنانکه پر از ظلم وستم شده
باشد پس از آن قحطاني فرمانگذاري کند قسم به آن کس که مرا به حق مبعوث فرمود: او
نزدش نيست.
(عقد الدرر ص 32):
عن عبد الله ابن عمر، قال: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يخرج
في آخر الزمان رجل من ولدي اسمه کاسمي، وکنيته ککنيتي، يملأ الأرض عدلاً کما ملئت
جوراً).
عبد الله ابن عمر گويد: رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: در آخر
الزمان مردي از فرزندانم که اسم او مانند اسم من وکنيه اش مثل کنيه من است خروج مي
کند وزمين را پر از عدل وداد نمايد همچنانکه پر از ستم شده باشد.
(أخرجه الحاکم في مستدرکه؛ عقد الدرر ص 70):
عن اُمّ سَلَمة قالت: قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (يبايع لرجل من
أمّتي، بين الرکن والمقام کعدّة أهل بدر، فتأتيه عصب العراق وأبدال الشام، فيأتيهم
جيش من الشام حتَّى إذا کانوا بالبيداء خسف بهم ثمّ يسير إليه رجل من قريش أخواله
کلب، فيهزمهم الله تعالى).
بنقل از ام سلمة گفت: حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: با مردي
از امت من در ميان رکن ومقام افرادي به شماره ي مسلمانان غزوه بدر بيعت مي کنند
مرداني از عراق وابدال شام به نزدش مي روند. سپاهي از شام بجنگ آنان مي شتابند وچون
به بيابان مي رسند زمين آنها را فرو مي برد سپس مردي از قريش که دائي هاي وي از بني
کلب باشند بجنگ او مي روند وخداي تعالى آنها را درهم مي شکند.
(أخرجه أبو نعيم بن حماد في الفتن؛ عقد الدرر ص 127):
عن أبي رومان، عن علي عليه السلام قال: (يلتقي السفياني ذا الرايات السود فيهم شاب
من بني هاشم في کفّه اليسري خال، وعلى مقدمته رجل من بني تميم يقال له: شعيب بن
صالح بباب اصطخر فتکون بينهم ملحمة عظيمة وتظهر الرايات السود وتهرب خيل السفياني
فعند ذلک يتمنّى الناس المهدي ويطلبونه).
بنقل از ابي رومان از حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: برخورد مي کند با
صاحبان پرچمهاي سياه که در ميان ايشان جواني از بني هاشم باشد که در کف چپش خالي
وجود دارد ودر مقدمه ي آنان از مردي از بني تميم است بنام شعيب بن صالح ودر دروازه
اصطخر جنگي بزرگ واقع مي گردد وپرچمهاي سياه پيروز مي شوند وسپاه سفياني فرار مي
کنند در اين هنگام است که مردم آرزوي مهدي عليه السلام کنند ودر طلبش باشند.
(أخرجه الحاکم في مستدرکه؛ عقد الدرر ص 144):
عن أبي سعيد الخدري، أنَّ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم قال: (يخرج في آخر
أمّتي المهدي يسقيه الله الغيث وتخرج الأرض نباتها ويعطي المال صحاحاً وتکثر
الماشية وتعظم الأمّة يعيش سبعاً أو ثمانياً يعني حججاً).
بنقل از ابي سعيد خدري ره است که گفت: رسول خدا صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود:
در آخر امتم مهدي عليه السلام خروج مي کند که خداي تعالى باران را وسيله سيرابي
قرار مي دهد وزمين روئيدنيهاي خود را بيرون مي دهد ومهدي عليه السلام مال را به
درستي مي بخشد وچارپايان بسيار مي شوند وامت عظمت مي يابد واو هفت يا هشت سال زندگي
مي نمايد.
(يوم الخلاص ص 279؛ بحار ج 52 ص 291):
قال رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم: (لا يخرج القائم إلاَّ في وتر من
السنين: سنة إحدى أو ثلاث أو خمس أو سبع أو تسع).
حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم فرمود: حضرت قائم عليه السلام خروج نمي
کند مگر در سال فرد: سال يک يا سه يا پنج يا هفت يا نه.
(أخرجه القمر في سننه؛ عقد الدرر ص 149):
عن حذيفة عن النبيّ صلَّى الله عليه وآله وسلَّم في قصَّة المهدي عليه السلام وظهور
أمره قال: (فتخرج الأبدال من الشام وأشباههم ويخرج إليه، النجباء من مصر وعصائب أهل
الشرق وأشباههم حتَّى يأتوا مکّة فيبايع له بين زمزم والمقام، ثمّ يخرج متوجّهاً
إلى الشام وجبريل على مقدمته وميکائيل على ساقته يفرح به أهل السماء وأهل الأرض
والطير والوحوش والحيتان في البحر وتزيد المياه في دولته وتمدّ الأنهار وتضعف الأرض
أکلها وتستخرج الکنوز).
بنقل از حذيفه رضي الله عنه از حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم در
داستان حضرت مهدي عليه السلام وظهور امرش فرمود: پس ابدال وهمانندان ايشان از شام
بيرون مي آيند ونجيبان ونخبگان از مصر وگزيدگان مشرق وامثالشان بسوي او حرکت مي
کنند تا به مکه معظمة مي رسند وبا حضرت در بين زمزم ومقام بيعت مي نمايند سپس خارج
مي شود وبه سوي شام مي رود وجبرئيل عليه السلام در مقدمه سپاه او وميکائيل عليه
السلام در دنباله ي لشکرش باشند ساکنان آسمان وزمين وپرندگان ووحشيان وماهيان دريا
خوشحال شوند ودر دولت او آبها فزوني گيرد ورودها پر آب گردد وزمين حاصل فراوان دهد
وگنجها بيرون کشيده شود.
(بحار ج 52 ص 325؛ يوم الخلاص ص 296):
قال أمير المؤمنين عليه السلام: (کأنّي أنظر القائم عليه السلام على ظهر النجف، لبس
درع رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم تتقلَّص عليه ثمّ ينتفض بها فتسدير عليه
ثمّ يغشي بثوب استبرق ثمّ يرکب فرساً أدهم أبلق بين عينيه شمراخ، فينقفض به انتفاضة
حتَّى لا يبقى أهل بلد إلاَّ أتاهم نور ذلک الشمراخ فيظنّون أنَّه معهم في بلادهم
حتَّى تکون آية).
حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: گوئي حضرت قائم عليه السلام را در پشت نجف
مي بينم که زره حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه وآله وسلَّم را در تن کرده وچين
خوردگي پيدا مي کند سپس آنرا حرکت مي دهد وچين خوردگي از ميان مي رود آنگاه جامه اي
از استبرق بر روي آن مي افکند وبر اسب ادهم ابلق سوار مي شود که ميان دو چشم اسب
خوشه اي آويزان است وآنرا به جنبش درمي آورد وباقي نمي مانند هيچ ساکن شهري جز آنکه
نور آن خوشه به ايشان مي رسد تا آنجا که گمان مي برند آن خوشه (يا امام عليه
السلام) با آنان در بلادشان مي باشد تا اينکه اين عمل علامت باشد.
(يوم الخلاص ص 298؛ بحار ج 52 ص 326):
قال زين العابدين عليه السلام: (کأنّي بقائم عليه السلام أهل بيتي قد أشرف على
نجفکم هذا _ وأومأ بيده إلى ناحية الکوفة _ فإذا هو أشرف نشر راية رسول الله صلَّى
الله عليه وآله وسلَّم، فإذا هو نشرها انحطَّت عليه ملائکة بدر عودها من عمد عرش
الله ورحمته وسائرها من نصر الله لا يهوي بها إلى شيء إلاَّ أهلکه الله يأتيه بها
جبرائيل عليه السلام).
حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمود: گوئي حضرت قائم عليه السلام اهل بيتم
عليه السلام را مي بينم که بر اين نجف شما ايستاده وتوجه دارد. امام عليه السلام با
دست مبارک خود اشاره کرد وفرمود: وچون بايستد پرچم حضرت رسول اکرم صلَّى الله عليه
وآله وسلَّم را مي گشايد وسپس از گشودن فرشتگان بدر چوب آن پرچم که از ستونهاي عرش
ورحمت خدا است مي آورند وبا آن چوبها به هيچکس حمله ننمايد مگر اينکه کشته شود.