الگوى برتر
شيوه مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى

محمدرضا تويسركانى

- ۲۸ -


فصل دوم موفقيّت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله از نگاه حضرت على‏عليه السلام

بعد از كلام خدا، بهترين شخصيتى كه مى‏تواند در مقام تبيين موفقيّت‏هاى رسول خداصلى الله عليه وآله سخن بگويد حضرت على‏عليه السلام است. در نهج البلاغه سخنان فراوان و گهر بارى از آن حضرت پيرامون اين موضوع نقل شده است كه به تعدادى از آن‏ها اشاره مى‏شود.
1- آن حضرت در قسمتى از خطبه قاصعه مى‏فرمايد:
» تأملوا أمرهم في حال تشتتهم و تفرقهم ليالي كانت الأكاسرة و القياصرة أربابا لهم يحتازونهم عن ريف الآفاق و بحر العراق و خضرة الدنيا إلى منابت الشيح و مهافي الريح و نكد المعاش فتركوهم عالة مساكين إخوان دبر و وبر أذل الأمم دارا و أجدبهم قرارا لا يأوون إلى جناح دعوة يعتصمون بها و لا إلى ظل ألفة يعتمدون على عزها فالأحوال مضطربة و الأيدي مختلفة و الكثرة متفرقة في بلاء أزل و أطباق جهل من بنات موءودة و أصنام معبودة و أرحام مقطوعة و غارات مشنونة النعمة برسول الله فانظروا إلى مواقع نعم الله عليهم حين بعث إليهم رسولا فعقد بملته طاعتهم و جمع على دعوته ألفتهم كيف نشرت النعمة عليهم جناح كرامتها و أسالت لهم جداول نعيمها و التفت الملة بهم في عوائد بركتها فأصبحوا في نعمتها غرقين و في خضرة عيشها فكهين قد تربعت الأمور بهم في ظل سلطان قاهر و آوتهم الحال إلى كنف عز غالب و تعطفت الأمور عليهم في ذرى ملك ثابت فهم حكام على العالمين و ملوك في أطراف الأرضين يملكون الأمور على من كان يملكها عليهم و يمضون الأحكام فيمن كان يمضيها فيهم لا تغمز لهم قناة و لا تقرع لهم صفاة«(651)
در احوالات آنها روزگارى كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زمانى كه پادشاهان كسرى و قيصر بر آنان حكومت مى‏كردند، و آنها را از سرزمين‏هاى آباد، از كنارهاى دجله و فرات، و از محيطهاى سرسبز و خرم دور كردند، و به صحراههاى كم گياه، و بى آب و علف، محل وزش بادها، و سرزمين‏هايى كه زندگى در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند، آنان را كه در مكانهاى نامناسب، مسكين و فقير، هم نشين شتران ساختند، خانه‏هاشان پست‏ترين خانه ملتها، و سرزمين زندگى‏شان خشك‏ترين بيابان‏ها بود، نه دعوت حقى وجود داشت كه به آن روى آورند و پناهنده شوند، و نه سايه محبتى وجود داشت كه در عزت آن زندگى كنند. حالات آنان دگرگون، و قدرت آنان پراكنده، و جمعيت انبوهشان متفرق بود. در بلايى سخت، و در جهالتى فراگير فرو رفته بودند دختران را زنده به گور، و بتها را پرستش مى‏كردند، و قطع رابطه با خويشاوندان، و غارت گريهاى پياپى در ميان‏شان رواج يافته بود. حال به نعمت‏هاى بزرگ الهى كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله بر آنان فرو ريخت بنگريد، كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد.و با دعوتش آنها را به وحدت رساند! چگونه نعمت‏هاى الهى بالهاى كرامت خود را بر آنان گستراند، و جويبارهاى آسايش و رفاه برايشان روان ساخت! و تمام بركات آيين حق، آنها را در بر گرفت! در ميان نعمت‏ها غرق گشتند، و در خرمى زندگانى شادمان شدند، امور اجتماعى آنان در سايه قدرت و حكومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزتى پايدار آرام گرفتند، و به حكومتى پايدار رسيدند. آن گاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند، و سلاطين روى زمين گرديدند، و فرمانروايى كسانى شدند كه در گذشته حاكم بودند، و قوانين الهى را بر كسانى اجرا مى‏كردند كه مجريان احكام بودند، و درگذشته كسى قدرت در هم شكستن نيروى آنان را نداشت، و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نمى‏پروراند.

2- »مستقره خير مستقر و منبته أشرف منبت في معادن الكرامة و مماهد السلامة قد صرفت نحوه أفئدة الأبرار و ثنيت إليه أزمة الأبصار دفن الله به الضغائن و أطفأ به الثوائر ألف به إخوانا و فرق به أقرانا أعز به الذلة و أذل به العزة كلامه بيان و صمته لسان«(652)
قرار گاه پيامبرصلى الله عليه وآله بهترين قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شريف‏ترين پايگاه است در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد كرد، دلهاى نيكوكاران شيفته او گشته، توجه ديده‏ها به سوى اوست. خدا به بركت وجود او كينه‏ها را دفت كرد و آتش دشمنى‏ها را خاموش كرد. با او ميان دلها الفت و مهربانى ايجاد كرد و نزديكانى را از هم دور ساخت.
انسان‏هاى خوار و ذليل و محروم در پرتو او عزت يافتند و عزيزانى خودسر ذليل شدند. گفتار او روشن گر واقعيت‏ها و سكوت او زبانى گويا بود.

3- »أرسله بالضياء و قدمه في الاصطفاء فرتق به المفاتق و ساور به المغالب و ذلل به الصعوبة و سهل به الحزونة حتى سرح الضلال عن يمين و شمال«(653)
خدا پيامبرصلى الله عليه وآله را با روشنايى اسلام فرستاد، و در گزينش، او را بر همه مقدم داشت؛ با بعثت او شكاف‏ها را پر و سلطه گران پيروز را در هم شكست، و سختيها را آسان و ناهمواريها را هموار فرمود تا آنكه گمراهى را از چپ و راست تار و مار كرد.
4- »فصدع بما أمر به و بلغ رسالات ربه فلم الله به الصدع و رتق به الفتق و ألف به الشمل بين ذوي الأرحام بعد العداوة الواغرة في الصدور و الضغائن القادحة في القلوب«(654)
پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله آنچه را كه به او ابلاغ شد آشكار كرد، با پيام‏هاى پروردگارش را رساند. او شكاف‏هاى اجتماعى را به وحدت اصلاح، و فاصله‏ها را به هم پيوند داد و پس از آنكه آتش دشمنى‏ها و كينه‏هاى برافروخته در دلها راه يافته بود، ميان خويشاوندان يگانگى برقرار كرد.
5- » لقد رأيت أصحاب محمد ص فما أرى أحدا يشبههم منكم لقد كانوا يصبحون شعثا غبرا و قد باتوا سجدا و قياما يراوحون بين جباههم و خدودهم و يقفون على مثل الجمر من ذكر معادهم كأن بين أعينهم ركب المعزى من طول سجودهم إذا ذكر الله هملت أعينهم حتى تبل جيوبهم و مادوا كما يميد الشجر يوم الريح العاصف خوفا من العقاب و رجاء للثواب«(655)
من اصحاب محمّدصلى الله عليه وآله را ديدم، اما هيچ كدام از شما را همانند آنان نمى‏نگرم، آنها صبح مى‏كردند در حالى كه موهاى ژوليده و چهره‏هاى غبار آلوده داشتند، شب را تا به صبح در حال سجده و قيام به عبادت مى‏گذراندند، و پيشانى و گونه‏هاى صورت را در پيشگاه خدا بر خاك مى‏ساييدند، با ياد معاد چنان ناآرام بودند گويا بر روى آتش ايستاده‏اند. بر پيشانى آنها از سجده‏هاى طولانى پينه بسته بود.)چون پينه زانوهاى بزها( اگر نام خدا برده مى‏شد چنان مى‏گريستند كه گريبان‏هاى آنان‏تر مى‏شد.و چون درخت در روز تند باد مى‏لرزيدند، از كيفرى كه از آن بيم داشتند، يا براى پاداشى كه به آن اميدوار بودند.

چكيده مباحث موفقيت پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« از نگاه حضرت على »عليه السلام«
1 - بهترين فرد براى تبيين موفقيت پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« در مبارزه با مفاسد اجتماعى حضرت على»عليه السلام« است .
2 - سخنان امير المؤمنين در اين رابطه در واقع تفسير آيات نورانى قرآن است و لذا آن حضرت از ايجاد وحدت و تربيت انسانهاى نمونه بعنوان مهم‏ترين موقعيت‏ها نام مى‏برد .