موفقيت پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله آن چنان جهانى و عالم گير است كه
نخبگان دنيا نسبت به آن توجه خاصى نشان دادهاند و عظمت حركت اصلاحى آن حضرت به
حدّى بوده است كه اينان نام زيباى حضرت محمّد صلى الله عليه وآلهرا در صدر ليست
مصلحان موفق جامعه قرار دادهاند.
نمونههايى از سخنان انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان:
استاد جعفر سبحانى در فروغ ابديّت مىنويسد: در ميان مردان بزرگ تاريخ هيچ يك به
اندازه محمدصلى الله عليه وآله پيامبر بزرگ اسلام زندگى پرموج، پرحادثه و پر انقلاب
نداشته است. هيچ يك با اين سرعت در محيط خود و سپس در تمام جهان، چنين نفوذ عميقى
نكرده است. هيچ يك از آنها از ميان چنان جامعهاى منحط و عقب افتاده تمدنى آن چنان
عالى و شكوهمند به وجود نياورده است. و اين حقيقتى است كه تاريخ نويسان شرق و غرب
به آن معترفند.(656)
دكتر سيد جعفر شهيدى در مورد انتشار خبر رحلت پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه
وآله و عكس العمل مسلمانان مىنويسد: براى بعضى از تازه مسلمانان و احتمالاً تنى
چند از مسلمانان با سابقه مرگ پيامبرصلى الله عليه وآله باور كردنى نبود. به چشم
خود ديدند كه مردى به نام خدا برخاست و عربستان پراكنده و پريشان و وحشت زده را كه
تا آن تاريخ هيچ گاه وحدت و تمركز به خود نديده بود متحد ساخت. قبيلههاى گوناگون و
دشمن يكديگر را كه جز كشتن و غارت كردن هم هنرى نداشتند يكى كرد حكومتى بر اساس دين
پديد آورد. جنگ وجدال داخلى را در آن سرزمين از ميان برد. مردم را باهم مهربان و
برادر نمود و خلاصه كارهايى كرد كه هيچ كس پيش از او نكرده بود پس چگونه ممكن بود
مردى چنين، با كارهايى چنان معجزه آسا همچون ديگر مردمان زندگى كند و بميرد؟! نه،
چنين چيزى امكان ندارد او نمىميرد و جاودان است. اين پندار گروهى از مردم هنگام
شنيدن خبر مرگ محمدصلى الله عليه وآلهبود.(657)
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه مىنويسد:
كسى سخن او )رسول خدا( را نمىشنيد مگر اين كه محبت او در دلش جاى مىگرفت و متمايل
به او مىشد لهذا قريش، مسلمانان را در دوران مكه )صباة( شيفتگان و دلباختگان
ناميده و مىگفتند: بيم آن است كه وليدبن مغيره دل به دين محمدصلى الله عليه وآله
بدهد و اگر وليد كه گل سر سبد قريش است ايمان به او بياورد تمام قريش دل به او
خواهند سپرد. مىگفتند: سخنانش جادو است. بيش از شراب مست كننده است. فرزندان خويش
را از نشستن با او نهى مىكردند كه مبادا با سخنان و قيافه گيراى خود آنها را جذب
نمايد. هر گاه پيامبرصلى الله عليه وآله در كنار كعبه در حجر اسماعيل مىنشست و با
آواز بلند قرآن مىخواند و يا خدا را ياد مىكرد انگشتهاى خويش را در گوشهاى خود
فرو مىكردند تا نشنوند و مبادا تحت تأثير جادوى سخنان او قرار گيرند و مجذوب او
گردند. جامههاى خويش را بر سر مىكشيدند و چهره خود را مىپوشاندند تا سيماى جذّاب
آن حضرت آنها را نگيرد و اين گونه بود كه اكثر مردم به مجرد شنيدن سخنانش و ديدن
قيافه و منظرهاش و چشيدن حلاوت الفاظش به اسلام ايمان آوردند.(658)
توماس كارل مىگويد:
خداوند، عرب را بوسيله اسلام از تاريكىها به سوى روشنايى هدايت فرمود. از ملت خموش
و راكدى كه نه صدايى از آن مىآمد و نه حركتى محسوس بود ملتى به وجود آورد كه از
گمنامى به سوى شهرت، از سستى به سوى بيدارى، از پستى به سوى فرار و از عجز و
ناتوانى به سوى نيرومندى سوق داده شد. نورشان از چهار سوى جهان تابيد. از اعلام
اسلام يك قرن بيشتر نگذشته بود كه مسلمانان يك پا در هندوستان و پاى ديگر در اندلس
نهادند و بالاخره در همين مدت كوتاه، اسلام بر نصف دنيا نور افشانى كرد.(659)
جان ديون پورت دانشمند معروف انگليسى مىنويسد:
محمدصلى الله عليه وآله يك نفر عرب ساده، قبايل پراكنده كوچك، برهنه و گرسنه كشور
خودش را مبدّل به يك جامعه فشرده و با انضباط نمود. در ميان ملل روى زمين آنها را
با صفات و اخلاق تازهاى معرفى كرد و در كمتر از سى سال با اين طرز و روش، امپراطور
قسطنطنيه را مغلوب كرد و سلاطين ايران را از بين برد. سوريه، بين النهرين و مصر را
تسخير كرد و دامنه فتوحاتش را از اقيانوش اطلس تا كرانه درياى خزر و تا رود سيحون
بسط داد.(660)
جواهر لعل نهرو پيرامون شخصيت رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله و موفقيّتهاى
آن حضرت، مىنويسد:
محمدصلى الله عليه وآلهاعتماد و اطمينان فوق العادهاى به خود و به رسالتش داشت و
توانست همين اعتماد و ايمان را در مردم كشورش نيز به وجود آورد و به آنها الهام
ببخشد به طورى كه آن مردان بيابانگرد توانستند بدون دشوارى بر نيمى از جهان معلوم
آن زمان مسلط گردند... او توانست از قبايل فراوان عربستان كه دائماً با خود درحال
جنگ بودند، ملتى بسازد و آنها را از شور و شوق خدمت در راه يك هدف بزرگ سرشار
سازد.(661)
همچنين نهرو در بيان ديگرى عظمت كار پيامبر اكرم را اينگونه مطرح مىنمايد:
سر گذشت عرب و داستان اين كه چگونه به سرعت در آسيا و اروپا و آفريقا توسعه يافتند
و فرهنگ و تمدن عالى و بزرگى را به وجود آوردند، يكى از شگفتيهاى تاريخ بشرى است.
نيرو و فكر تازهاى كه عربها را بيدار كرد و ايشان را از اعتماد به نفس و قدرت،
سرشار ساخت، اسلام بود.(662)
دكتر گوستاولوبون چنين مىنويسد:
تا زمان اين حادثه حيرتانگيز يعنى )اسلام( كه دفعتاً نژاد عرب را به لباس جهانگيرى
و خلاّق معانى به ما نشان داد هيچيك از قسمتهاى عربستان نه جزء تاريخ تمدن شمرده
مىشد و نه از حيث علم يا مذهب، نشانى از آن بود.(663)
ويل دورانت، در تاريخ تمدن مىنويسد:
اگر بزرگى را به ميزان اثر مرد بزرگ در مردمان بسنجيم بايد بگوييم محمدصلى الله
عليه وآلهاز بزرگترين بزرگان تاريخ است.
وى در صدد بود سطح معنويات و اخلاق قوى را كه از گرماى هوا و خشكى صحرا به ظلمات
توحش افتاده بودند اوج دهد و در اين زمينه توفيقى يافت كه از همه مصلحان ديگر بيشتر
بود و نمىتوان كسى را جز او يافت كه همه آرزوهاى خود را تحقق بخشيده باشد. وى
مقصود خود را از راه دين انجام داد زيرا به دين اعتقاد داشت به علاوه در آن روزگار
نيروى ديگرى در اعراب مؤثر نبود. از تصورات، ترسها و اميدهايشان كمك گرفت و در
حدود فهمشان با آنها سخن گفت. وقتى او دعوت خويش را آغاز كرد اعراب به صورت متفرق
در صحراى خشك عربستان سكونت داشتند به هنگام مرگِ او، ملتى شده بودند واحد. وى
خرافات و تعصبات را محدود كرد و به جاى يهوديت، مسيحيت، آئين زردشتى و دين قديم
عربستان، دينى پديد آورد ساده، روشن و نيرومند، با معنوياتى كه اساس شجاعت و مناعت
قوى بود. وى طىّ يك نسل در يك صد معركه پيروز شد و در مدت يك قرن امپراطورى عظيمى
را به وجود آورد.(664)
در پايان اين بخش به سخنى از پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله در حجة الوادع
كه بيان گر موفقيّت و پيروزى آن حضرت بر كفر و شرك در آن عصر مىباشد اشاره مىشود:
آن حضرت روز هشتم ذى الحجة كه روز )ترويه( نيز مىگويند از طريق »مِنى« عازم
»عرفات« شد و در نقطهاى به نام »نَمِرَه« كه خيمه آن حضرت را در آنجا زده بودند
فرود آمد. در آن روز سرزمين عرفه شاهد اجتماعى عظيم و با شكوه بود و مردم حجاز تا
به آن روز چنين اجتماعى را به ياد نداشتند. نداى توحيد و شعار يگانه پرستى در آن
سرزمين طنين انداز بود. نقطهاى كه تا چندى پيش اِقامتگاه مشركان و بت پرستان بود
براى ابد پايگاه رجال توحيد و توده خدا پرستان گرديد. پيامبر اسلامصلى الله عليه
وآله نماز ظهر و عصر را در سرزمين عرفات با صد هزار نفر اقامه نمود. پيروزى اسلام
بر كفر و شرك مسلّم و قطعى گرديد سپس آن حضرت خطبه تاريخى خود را در آن روز ايراد
فرمود و در اين خطبه اعلام كرد:
اى مردم بدانيد من امروز اعلام مىكنم كه تمام مراسم و عقايد دوران جاهلى را زير
پاى خود نهاده و بطلان آن را به اطلاع شما مىرسانم.(665)
چكيده مباحث موفقيت پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« از ديدگاه شخصيتهاى فكرى
و سياسى جهان
1 - موفقيت پيامبر گرامى اسلام »صلى الله عليه وآله وسلم« آنچنان جهانى و عالم گير
است كه نام زيبا آن حضرت در صدر ليست مصلحان جامعه بشرى مىدرخشد .
2 - سخنان مورخّين در واقع همان آيات نورانى قرآن سخنان امير المؤمنين »عليه
السلام« را با زبانى ديگر تكرار مىكند و خلاصه آن اين است كه ساختن مردم آن عصر با
آن همه مشكلات و ايجاد جامعه نمونه توحيدى از معجزههاى پيامبر اسلام »صلى الله
عليه وآله وسلم« محسوب مىشود