و اما تحريم قمار:
در بعضى از آياتى كه پيرامون حرمت خمر و ضررهاى آن در قرآن مجيد وجود دارد مسئله
قمار و حرمت آن هم مطرح شده است (463) كه اين موضوع )مطرح شدن خمر و قمار در كنار
يكديگر( بيانگر اين است كه مفسده قمار مانند مفسده خمر از جمله مفاسدى است كه بايد
با آن برخورد اصولى و قاطع شود.
قرآن مجيد ضررهاى قمار را براى جامعه بشرى با عنوان )اثم كبير - گناه بزرگ( توصيف
نموده است و در آيه 90 سوره مائده اين مفسده را عامل سوء استفاده شيطان در جهت
ايجاد حس بدبينى و كينه توزى در جامعه معرفى مىكند كه اين حالت در روابط اجتماعى
زمينه بروز مفاسد ديگرى خواهد شد. و لذّت زندگى را از انسانها سلب مىكند و در
حقيقت امنيّت اجتماعى مردم را مورد تهديد قرار مىدهد . نكتهاى كه بايد به آن توجه
نمود اين است كه خداوند تمام اقسام قمار را تحريم نموده است در واقع هر عملى كه
مصداق قمار باشد ضررهاى مطرح شده را دارد و حرام است روايت شده است چون آيه تحريم
شراب و قمار نازل شد عدهاى عرض كردند يا رسول اللَّهصلى الله عليه وآله مَيسر
چيست؟ فرمود:
هر آلتى كه با آن قمار بازى نمايند مَيسر و حرام است حتى كعب (464) و گردو كه قمار
با آنها هم ميسر و هم حرام است. (465)
در اين روايت پيامبر صلى الله عليه وآله عظيم الشأن اسلام، قمار را حرام اعلام
مىكند، به هر وسيلهاى كه قمار با آن انجام گيرد چه وسائلى كه مخصوص قمار ساخته
شدهاند و چه وسائلى كه مخصوص قمار ساخته نشده باشند.
با نگاهى به مفاسد اجتماعى عصر بعثت به اين حقيقت دست پيدا مىكنيم كه مفاسد
فراوانى از قمار توليد مىشد كه جامعه آن روز را عذاب مىداد مفاسدى از قبيل: تيرگى
روابط اجتماعى، از دست رفتن سرمايههاى مادى افراد، از هم گسيختن زندگى خانوادگى،
بوجود آمدن زمينه جنايت، دزدى، خيانت به اموال و نواميس مردم، ايجاد بيمارىهاى
عصبى و جسمى و... ، و لذا قمار، خريد و فروش آلات قمار و قمار بازى با هر گونه
وسيله، مورد تحريم قرار گرفت و آگاهىهاى لازم در مورد مفاسد قمار به جامعه داده
شده كه مردم روابط اجتماعى خود را با اين گونه افراد به صورتى تنظيم كنند كه آنان
به نوعى مورد تحريم اجتماعى قرار گيرند.
در حقيقت رسول خداصلى الله عليه وآله با ايجاد انگيزههاى درونى و زمينههاى
اجتماعى به مبارزه با اين فساد اجتماعى پرداخت و موفق گرديد آن را از جامعه اسلامى
آن روز محو نمايد و مردم را از ضررهاى مادى و معنوى آن نجات دهد.
ج - تبيين شخصيت و احياى حقوق زن
قبلاً گذشت كه(466) يكى از مهمترين مفاسد اجتماعى دوران بعثت، نگاه جامعه به زن و
رفتار با او است. زن در زمان جاهليت يك موجود پست، عامل ننگ، وسيله هوسرانى مردان،
كالاى مورد تجارت ثروتمندان، ضعيف و ذليل و... بشمار مىرفت، بعلت تأثيرى كه اين
نوع نگاه و رفتار در گسترش مفاسد اجتماعى داشت پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه
وآله در برنامه اصلاحى خويش به تحول در اين نگاه و رفتار در مورد زنان اهميّت
فراوانى داد.
بعُد اول: اصلاح نگرش جامعه به زن
در قرآن مجيد آيات فراوانى پيرامون شخصيت زن وجود دارد كه با بررسى آنها مشخص
مىگردد كه نگرش اسلام به زن با نگرش ديگران چقدر تفاوت دارد. پيامبر اكرمصلى الله
عليه وآله با تبيين اين گونه آيات، شخصيت واقعى و حقيقى زن را به جامعه آن روز
معرفى نمود و زمينه تغيير رفتار با او را فراهم نمود به عبارت ديگر آن حضرت ابتدا
به تغيير نگاه جامعه به زن اقدام نمود و سپس حقوق او را كه مبتنى بر آن نگرش بود
مطرح كرد.اين طرح شيوه از طرف رسول خداصلى الله عليه وآله موجب گرديد بخش وسيعى از
مفاسد اجتماعى آن روز فرصت ظهور پيدا نكنند و در حقيقت يك مبارزه اصولى و اساسى با
مفاسدى كه از رفتار ظالمانه با زن در جامعه وجود داشت، صورت گرفت و موفقيّتهاى
مهمّى از اين راه نصيب جامعه آن روز شد.
به تعدادى از آيات قرآن پيرامون زن و شخصيت او اشاره مىشود:
آيه اول:
»يَأَيهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ
خَلَقَ مِنهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِساءً «(467)
اى مردم بترسيد از پروردگار خود آن خدايى كه همه شما را از يك تنبيافريد، و هم از
آن، جفتِ او را خلق كرد و از آن دو تن خلقى بسيار در اطراف عالم از مرد و زن
برانگيخت .
اين آيه در مورد آفريش زن و مرد است. طبق اين آيه زن و مرد داراى يك سرشت و از يك
جنس هستند، و هيچ تفاوتى با يكديگر در اصل خلقت ندارند اين گونه نيست كه زن از
مايهاى پستتر از مايه مرد آفريده شده باشد در حقيقت در قرآن نظريه تحقيرآميزى
نسبت به زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد بلكه در اين رابطه، قرآن تفاوتى بين زن
و مرد قائل نيست.
آيه دوم:
»فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهُمَا سَوْءَتهُمَا
وَ طَفِقَا َيخْصِفَانِ عَلَيهِمَا مِن وَرَقِ الجَنَّةِ وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا
أَ لَمْ أَنهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطنَ
لَكُمَا عَدُوّ مُّبِينٌ«(468)
و به اين ترتيب، آنها را با فريب )از مقامشان( فرودآورد. و هنگامى كه از آن درخت
چشيدند، اندامشان ]= عورتشان [بر آنها آشكار شد؛ و شروع كردند به قرار دادن برگهاى
)درختان( بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد كه:
»آيا شما را از آن درخت نهى نكردم؟! و نگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است؟!«
نظريهاى بود كه: زن عنصر گناه است، از وجود زن شرّ و وسوسه بر مىخيزد، زن شيطان
كوچك است، مرد در ذات خود از گناه مبرّ است، و زن است كه مرد را به گناه مىكشاند.
مىگويند شيطان از طريق زن، مردان را فريب مىدهد، حضرت آدمعليه السلام كه فريب
شيطان را خورد و از بهشت سعادت بيرون رانده شد از طريق حوّاعليه السلام بود شيطان
او را فريفت و او آدمعليه السلام را.(469)
قرآن با اين نظريه به مخالفت برخاست به صورتى كه در داستان آدم و حوّاعليه السلام
آنجا كه موضوع وسوسه شيطان مطرح مىشود از ضمير )تثنيه( استفاده شده است .
)فَوَسوَسَ لَهُماالّشيطان - شيطان آن دو را وسوسه كرد - فَدَلاّ هما بِغُرورٍ
شيطان آن دو را فريب داد - قاسَمَهُما اِنّى لكمالمِن الناصحين - شيطان در برابر هر
دو سوگند ياد كرد كه خير خواه آنهاست.((470)
و به اين وسيله جنس زن را از اتّهام عنصر وسوسه و گناه و شيطان كوچك بودن مبرا كرد.
آيه سوم:
»مَنْ عَمِلَ صلِحاً مِّن ذَكرٍ أَوْ أُنثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ
حَيَوةً طيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسنِ مَا كانُوا
يَعْمَلُونَ«(471)
هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را
به حياتى پاك زنده مىداريم؛ و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند،
خواهيم داد.
يكى ديگر از نظريات تحقيرآميزى كه نسبت به زن وجود داشت اين بود كه: زن مقامات
معنوى و الهى را نمىتواند طى كند، زن نمىتواند به مقام قرب الهى آن طور كه مردان
مىرسند برسد. مىگفتند زن به بهشت نمىرود.
قرآن مجيد در آيات فراوانى با اين نگاه و نگرش به مبارزه برخاسته و تصريح مىكند كه
پاداش اخروى و قرب الهى مربوط به جنسيّت نيست بلكه به ايمان و عمل صالح مربوط است،
خواه از طرف زن باشد يا از طرف مرد.
آيه چهارم:
»يَأَيهَا النَّاس إِنَّا خَلَقْنَكم مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثى وَ جَعَلْنَكمْ شعُوباً
وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكرَمَكمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ
اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ«(472)
اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم
تا يكديگر را بشناسيد؛ )اينها ملاك امتياز نيست( گرامىترين شما نزد خداوند با
تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
بر اساس اين آيه شريفه قرآن مجيد در ناحيه استعدادهاى روحانى و معنوى ميان زن و مرد
تفاوتى قائل نمىشود و ميدان مسابقه معنوى را براى هر دو گروه فراهم مىكند و همگان
را به اين ميدان فرا مىخواند.
آيه پنجم:
»أُحِلَّ لَكمْ لَيْلَةَ الِصّيَامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ
لَّكُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ...«(473)
آميزش جنسى با همسرانتان، در شبِ روزهايى كه روزه مىگيريد، حلال است. آنها لباس
شما هستند؛ و شما لباس آنها )هر دو زينت هم و سبب حفظ يكديگريد(.
منشأ رفتار ظالمانه با زن كه قرآن با آن به مبارزه پرداخت اين بود كه: زن مقدمه
وجود مرد است و براى مرد آفريده شده است و لذا بايد در خدمت مرد و مطيع محضِ او
باشد و حق هيچ گونه اعتراض ندارند قرآن مجيد در آيات متعددى با اين نظريه برخورد
نموده است و با صراحت كامل مىگويد:
زمين و آسمان، ابر و باد، گياه و حيوان، همه براى انسان آفريده شدهاند.
و هرگز نمىگويد زن براى مرد آفريده شده است. قرآن مجيد مىگويد هر يك از زن و مرد
براى يكديگر آفريده شدهاند و نواقص همديگر را با ازدواج تكميل مىكنند و به آرامش
مىرسند و هيچ كدام طفيلى ديگرى نيستند.
از جمله نظرياتى كه اسلام با آن مبارزه كرد مربوط است به رياضت جنس و تقدسِ تجرّد
ريشه اين نگرش بدبينى به جنس زن بود پيروان اين نظريه معتقد بودند كسانى به مقامات
معنوى نايل مىگردند كه همه عمر مجرد زندگى كنند و از ازدواج اجتناب نمايند زيرا
محبت به زن و ارتباط با او منشأ مفاسد بزرگ اخلاقى مىباشد.(474)
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با اين نظريه مخالفت نمود و نقطه مقابل آن را تأييد
كرد آن حضرت ازدواج را مقدس و تجرّد را پليد شمرد. و در حديثى فرمود:
» از دنيا زنان و عطر مورد علاقه من هستند و روشنى چشم من در نماز است.«(475)
لازم به ذكر است كه در اين روايت سخن از غريزه شهوى مطرح نبوده و نيست بلكه اين
گونه سخنان گرايش مرد به زن را در مسير مسائل معنوى مثل نماز مطرح مىكند و در پرتو
همين نگرش است كه حضرت امام باقرعليه السلام از رسول اكرمصلى الله عليه وآله نقل
فرموده است كه:
» هيچ بنايى محبوبتر از ازدواج در اسلام بنيان نهاده نشده است.«(476)
و همچنين امام صادقعليه السلام از آن حضرت نقل فرموده است:
» كسى كه ازدواج كند نصف دين خود را از هرگونه آفت محافظت نموده است.«(477)
و در راستاى مبارزه با اين نگاه انحرافى به موضوع زن و ازدواج است كه پيامبر
اكرمصلى الله عليه وآله با مسلمانانى كه با رفتار خود درصد ترويج اين تفكر بودند
به شدّت برخورد مىنمود و آنان را نكوهش مىكرد. در روايتى آمده است: روزى همسر
عثمان بن مظعون به محضر رسول خداصلى الله عليه وآله مشرّف شد و عرض كرد:
شوهرم روزها را به روزدارى و شبها را به شب زندهدارى مشغول است )و هرگز به من
توجهى ندارد( پيامبر خدا از شنيدن اين خبر چنان ناراحت شدند كه كفشهاى خود را به
دست گرفته و با عجله نزد عثمان كه مشغول نماز بود آمدند و فرمودند:
» اى عثمان! خداوند مرا مأمور نكرده است كه دنيا و لذّتهاى آن را ترك كنم بلكه مرا
مأمور كرده است به آيين معتدل و آسان و بخشنده دعوت نمايم من خود نماز مىخوانم و
روزه مىگيرم و با همسرم نيز همبستر مىشوم.«(478)
جمع بندى اين بخش از بحث اين است كه رسول گرامى اسلام با تبيين آيات قرآن و سيره
عملى خود با نگرش موجود به زن مبارزه نمود و نگرش صحيح مبتنى بر حقايق عالم هستى را
جايگزين آن نمود. نگرشى كه زن را از لحاظ گوهر هستى و اصل مبدأ، همتاى مرد معرفى
مىكرد و وجود زن را عامل سكونت و آرامش براى جامعه انسانى معرفى نمود و به اين
وسيله زمينه بيان حقوق فردى و اجتماعى او را بوجود آورد.
بعد دوم: احياى حقوق زن در جامعه
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله در جهت حفظ تعادل جامعه انسانى و مبارزه با
رفتار ظالمانه آن عصر با زن و مفاسد جنسى گستردهاى كه وجود داشت به تبيين حقوق زن
در بخشهاى مختلف اقدام نمود و به اين وسيله گام بزرگى در جهت اصلاح روابط اجتماعى
برداشت و انقلابى نوين و تعالى بخش را بوجود آورد در اينجا به مسائل مهم و اساسى
حقوق زن بطور مختصر اشاره مىشود
1: زن در صحنههاى گوناگون اجتماع
پيامبرصلى الله عليه وآله با تحولى كه در نگرش جامعه به زن ايجاد نمود زمينه حضور
مفيد و مؤثر او را در صحنههاى مختلف اجتماع بوجود آورد و با سيره عملى خويش مردم
را به اين حقيقت آگاه نمود كه فعاليت زنان متدين و با فضيلت با رعايت عفت و
پاكدامنى مىتواند منشأ بركات فراوانى براى جامعه باشد.
سيره پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در مورد حضور اجتماعى زن به گونهاى بود آنها
در صحنههاى گوناگون اجتماع، حضورى مؤثر و فعال داشتند.
سُميّه مادر عمار ياسر از پيشگامان انقلاب اسلامى در عصر بعثت است، روزى كه مشركان
از ايمان او و شوهر و فرزندش آگاه شدند آنان را مجبور نمودند كه خانه خود را ترك
كنند و در زير آفتاب گرم و سوزان به سر ببرند. اين شكنجه آن قدر ادامه يافت كه ياسر
همسر سميّه جان باخت و سميّه كه زنى شجاع و با فضيلت بود به ابوجهل بخاطر رفتار
ظالمانهاش اعتراض و پرخاش نمود و آن مرد سنگدل و بى رحم نيزه خود را در قلب او فرو
برد و او را به شهادت رساند اولين زنى كه در راه اسلام به شهادت رسيد اين زن قهرمان
بود.(479)
مالك بن انس )در مُوَطّاء( چنين نقل مىكند كه عدهاى از زنان در حالى مسلمان شدند
بودند كه شوهران آنها كافر بودند مانند دختر وليدبن مغيره كه همسر صفوان بن اميه
بود و قبل از شوهرش مسلمان شد و نيز امّ حكيم دختر حارث بن هشام كه شوهرش عكرمة بن
ابى جهل و بود پيش از شوهرش اسلام آورد(480)
در تاريخ از زنانى سخن گفته شده است كه در راه تحقق آرمان بعثت رسول اكرمصلى الله
عليه وآله مجبور به هجرت شدهاند و همتا وهمسفر مردان،به حبشه و مدينه هجرت
كردهاند.(481)
تعدادى از زنان كه با تشخيص خود مسلمان شدند و به مدينه هجرت نمودند، عبارتند از:
1- سبيعه دختر حارث اسلميه؛ 2- اروى دختر ربيعة حارث ؛ 3- اميّه دختر بشر؛ 4- زينب
دختر رسول خدا؛ 5- امكلثوم دختر عقبة بن ابى معيط.(482)
اين گروه از زنان با شجاعت بى نظيرى در آن فضاى شرك آلود، اسلام را بعنوان مكتب
رهايى بخش انتخاب كردند و با سختى و مشقت راه مكه تا مدينه را معمولاً با پاى پياده
طى كردند و خودشان را به مدينه رساندند و در محضر رسول خداصلى الله عليه وآله شهادت
مىدادند كه: من جز به خاطر علاقه به اسلام از شهر خود بيرون نيامدهام.
و آنگاه رسول گرامىصلى الله عليه وآله دستور مىداد كه مهريه و مخارجى كه توسط
شوهرانشان خرج آنها شده است به آنان برگردانده شود و آنها را تحت پوشش حمايتى خود
قرار مىداد و زمينه زندگى مناسب را براى آنها فراهم مىنمود.(483)
وقوع اين حوادث درصدر اسلام مىفهماند كه رسول گرامى اسلام با تعاليم خود فرصتى را
براى زنان بوجود آورده بود تا آنان بلوغ فكرى و فرهنگى خود را نشان دهند و در حالى
كه بسيارى از مردها در تشخيص حقانيت اسلام مردّد بودند آنها حق را تشحيض داده و
شهامت اظهار آن را در آن فضاى جاهليت داشتند.
اين گروه از زنان داراى دو ويژگى مهم بودند 1- تشحيض حق با نبوغ فكرى و فرهنگى 2-
شهامت سنت شكنى باطل
نام حضرت خديجه سلام اللَّه عليها در ميان اين گروه از زنان مانند خورشيد مىدرخشد،
زنى كه پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله به وجود او افتخار مىكرد. او كسى بود كه در
اوج غربت و تنهايى آن حضرت از او دفاع عارفانه نمود و با همه وجود از اسلام حمايت
كرد.
يكى از همسران پيامبر اكرم مىگويد: هر گاه پيامبر به ياد خديجه مىافتاد او را
مىستود و براى او طلب رحمت مىكرد روزى او را مىستود. رقابت زنانهگى موجب شد كه
به آن حضرت گفتم: به جاى او خداوند زن جوانى به تو داده است.
پيامبر خداصلى الله عليه وآله با شيندن اين سخن )كه اهانت ضمنى به مقام خديجه شده
بود( سخت خشمگين شد من از گفتهام پشيمان شدم و با خدا عهد كردم كه اگر خشم پيامبر
را فرو نشاند ديگر بار هرگز چنان سخنى را تكرار نكنم.
در اين هنگام پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به من فرمود:
» چگونه اين سخن را گفتى؟ سوگند به خدا خديجه هنگامى به من ايمان آورد كه همه مردم
كافر بودند، مرا هنگامى پناه داد كه همه مرا ترك و طرد كرده بودند، مرا هنگامى
تصديق نمود كه همه تكذيب مىكردند و از او داراى فرزندانى شدم «(484)
خنساء از ديگر زنانى است كه در پرتو تعاليم پيامبر اكرم حضورى فعال و مؤثر داشت. او
همان زنى است كه در جاهليت با طرز تفكر جاهلى ادبيات را فروغ مىبخشيد و از بهترين
شاعران آن عصر بشمار مىرفت. بعد از ظهور اسلام اين زن بخاطر نبوع فكرى كه داشت
اسلام آورد.
وجود مبارك رسول اكرمصلى الله عليه وآله از اين بانو در خواست شعر نمود و او شعرى
گفت كه آن حضرت را به تحسين واداشت او فرزندانى را در جامعه اسلامى تربيت نمود و
آنان را خود تجهيز و تشويق مىنمود و به جبهه مىفرستاد. در يكى از جنگهاى كه بعد
از رحلت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله پيش آمد به آنان چنين سفارش كرد:
دنيا در برابر آخرت بى ارزش است. دار پايدار بهتر از دار ناپايدار است و شما
فرزندان يك پدر و مادريد. من حسب و نسب شما را آلوده ننمودم. بكوشيد و براى دينتان
تلاش كنيد و جبههها را گرم نگه داريد زيرا شما با اختيار مسلمان شديد و با طوع و
رغبت اسلام آورديد و با اختيار هجرت كرديد. در پايان، آخرين آيه سوره آل عمران را
كه درباره كيفيت اعزام نيرو به جبهه و تهييج آنها است قرائت نمود و آنان را به
جبهه اعزام كرد و گفت: آنگاه كه ديديد جبهه جنگ، گرم و داغ شد همان وقت نان از تنور
برگيريد كه اين موقعيت، موقعيت خوبى است و ديگر برنگرديد.
پسران اين زن قهرمان به جبهه اعزام شدند و همگى به شهادت رسيدند. هنگامى كه اين
مادر شهيد پرور خبر شهادت چهار پسرش را شنيد گفت:
خداوند را حمد مىكنم كه مرا بخاطر شهادت آنها شرف بخشيد واميدوارم خداوند مرا با
آنان در رحمت خويش قرار دهد.(485)
در بخشهاى سياسى، مذهبى وادبى نمونههاى فراوانى از اين بانوان وجود دارند كه بيان
آنها نياز به مجالى ديگر دارد. در پايان اين بحث به آيه 35 سوره احزاب اشاره
مىشود.
»إِنَّ الْمُسلِمِينَ وَ الْمُسلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ
الْقَنِتِينَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصدِقِينَ وَ الصدِقَتِ وَ الصبرِينَ وَ الصبرَتِ
وَ الْخَشِعِينَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصدِّقِينَ وَ الْمُتَصدِّقَتِ وَ
الصئمِينَ وَ الصئمَتِ وَ الحَْفِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظتِ وَ الذَّكرِينَ
اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّكرَتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْراً
عظِيماً«(486)
به يقين ، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع
فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا
و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان
انفاق كننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و
مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى
همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.
در اين آيه آمده است كه زنان نيز مانند مردان مىتوانند با تلاش فردى و اجتماعى با
رعايت دستورات خداوند به ده مقام عالى ملكوتى و معنوى برسند.
1- مقام اسلام 2- مقام ايمان 3- مقام طاعت 4- مقام صدق 5- مقام صبر 6- مقام فروتنى
7- مقام جود 8- مقام روزه 9- مقام مالكيت 10- مقام ذكرحق.
كسب اين مقامات عالى در اثر مبارزه پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله براى
زنان فراهم شد و با تلاش آن حضرت، زنان كه در عصر جاهليت عنصرى پست و ذليل و عامل
ننگ و هوسرانى محسوب مىشدند، توانستند مانند مردان در حوادث مهم صدر اسلام حضورى
فعال داشته باشند و جامعه را از بركات خويش بهرهمند سازند