5 - مبارزه با جهل و نادانى
از جمله اقدامات مهم و اصولى پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله در مبارزه با مفاسد
اجتماعى، مبارزه با جهل و نادانى بود زيرا جهل ريشه هر فسادى است و با وجود جهل و
نادانى هر حركتى براى اصلاح بى ثمر خواهد بود آيات اول تا پنجم سوره علق كه در زمره
اولين آيات نازل شده قرآن به حساب مىآيد از خواندن و تعليم و قلم سخن مىگويد و
اگر فضاى نزول اين آيات در نظر گرفته شود اهميت توجه به تعليم و تعلّم فهميده
مىشود در روايتى آمده است رسول خداصلى الله عليه وآله وارد مسجد شدند دو حلقه
جمعيت را مشاهده نمودند كه در يكى مردم مشغول عبادت بودند و در ديگرى مشغول تعليم و
تعلّم. فرمودند: هر دو گروه به خير هستند ولى من براى تعليم فرستاده شدهام. و بعد
حضرت آمدند در آن جمعى كه مشغول كسب علم بودند حضور پيدا كردند.(405) احاديث
فراوانى در زمينه علم از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله نقل شده است كه به تعدادى
از آنها اشاره مىشود.
»اى ابوذر نشستن يك ساعت براى مذاكره علمى، نزد خداوند محبوبتر است از هزار شب
زنده دارى كه در هر شب آن هزار ركعت نماز خوانده شود، است . نشستن يك ساعت در مجلس
مباحثه علم در نزد خداوند محبوبتر از هزار جنگ و خواندن تمام قرآن است .« (406)
»در جستجوى علم باشيد اگر چه در چين باشد زيرا طلب علم بر هر مسلمانى واجب است.«
(407)
»طالب علم در ميان جاهلان مانند زندهاى در ميان مردگان است.«(408)
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله براى كسب علم آنچنان اهميتى قايل بود كه در
جنگ بدر فرمودند: هر اسيرى كه بتواند ده نفر از اطفال را با سواد نمايد آزاد
مىگردد زيرا آن حضرت براى نابودى مفاسد اجتماعى راهى نداشت جز ايجاد روحيه تفكر و
تعقل و براى رسيدن به اين مرحله چارهاى نبود جز مبارزه با جهل و نادانى.
6- مبارزه با سنن جاهلى و خرافات
سنتهاى جاهلى ريشه بخشى از مفاسد اجتماعى است و لذا رسول خداصلى الله عليه وآله،
تلاش گسترده تبليغى و عملى شجاعانه را انجام دادند كه آنها را از صحنه زندگى مردم
محو نمايند.
آيات 36 تا چهل سوره احزاب به يكى از صحنههاى مبارزاتى آن حضرت براى كوبيدن
سنتهاى غلط جاهلى اشاره مىكند. يكى از سنن جاهلى اين بود كه: دختران اشراف نبايد
به ازدواج طبقه فقير درآيند و سنت الهى در اين موضوع اين بود كه ملاك برترى، تقوا
است و دختر مسلمان هم شأن مرد مسلمان است.
پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله براى جايگزين نمودن اين سنت الهى به جاى آن سنت
جاهلى، زينب دختر عمه خود را كه از طبقه اشراف جامعه بود به عقد زيد بن حارثه كه
غلام آزاد شدهاى بود درآورد. در همين حادثه زمينهاى فراهم شد كه آن حضرت يكى از
ديگر از سنتهاى جاهلى را از بين ببرد و آن زمانى بود كه زينب از زيد كه پسر خوانده
پيامبر بود طلاق گرفت و پيامبر اكرم بر خلاف آداب و رسوم جاهلى با زينب ازدواج كرد.
و به اين وسيله ايشان با زنى ازدواج نمود كه در گذشته همسر غلام آزاد شده و پسر
خوانده او بود.اين اقدام شجاعانه موجى از اعتراض و انتقاد را از جانب جاهلان و
منافقان بوجود آورد و موجب گرديد خداوند متعال از رسول خود در آيات 38 تا چهل از
سوره احزاب حمايت كند.
از ديگر سنن جاهلى در زمان رسول خدا اين بود كه مسئولين سياسى اجتماعى بايد از ميان
پيران و كهن سالان انتخاب شوند. رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله با انتخاب
جوانان مؤمن و انقلابى مانند )عتاب بن اُسَيد( براى فرماندارى مكه و )اسامة بن زيد(
براى فرماندهى لشگر اين سنت جاهلى را منسوخ نمود و در برابر اعتراضها و جو سازىها
ايستادگى نمود و با عمل خود ملاك مسئوليتهاى اجتماعى سياسى را تقوا و تدبير اعلان
نمود.
حادثه مرگ ابراهيم فرزند رسول خداصلى الله عليه وآله كه مود علاقه شديد آن حضرت بود
از صحنههايى بود كه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با بخشى از عقايد جاهلى به
مبارزه برخاست و خورشيد گرفتگى آن روز را كه گروهى بر اساس افكار جاهلى مربوط به
مرگ ابراهيم مىدانستند اين چنين تبيين نمود:
»اى مردم بدانيد آفتاب و ماه از نشانههاى قدرت خداوند هستند. آنها بر طبق قوانين
الهى كه بر آنها مقدر شده است در مسير خاص مىگروند. و مطيع امر او هستند هرگز براى
مرگ كسى و تولد كسى نمىگيرند بلكه وظيفه شما در زمينه كسوف اين است كه نماز
بخوانيد و خدا را ياد كنيد و كبريايى او را بر زبان آورد تا اين بحران آسمانى خاتمه
يابد.«
عرب جاهلى اعتقادات خرافى فراوانى داشت كه با همه آنها پيامبر گرامى اسلامصلى الله
عليه وآله به مبارزه پرداخت و نتيجه اين مبارزه منسوخ شدن آداب و رسوم جاهليت شد،
به همين موضوع آن حضرت اين گونه اشاره مىكند : »ما فى الجاهليّة تحت قدى هاتين.«
تمام آداب و رسوم جاهليت را زير پايم قرار دادم. و به اين ترتيب گام ديگرى در
مبارزه با ريشههاى مفاسد توسط پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با موفقيت برداشته
شد و زمينه براى اصلاح جامعه آن عصر فراهم گشت.(409)
7- مبارزه با فقر و اقدام در جهت ايجاد عدالت اقتصادى و اجتماعى
»لَقَدْ أَرْسلْنَا رُسلَنَا بِالْبَيِّنَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَب وَ
الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاس بِالْقِسطِ وَ أَنزَلْنَا الحَْدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ
شدِيدٌ وَ مَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصرُهُ وَ رُسلَهُ
بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِىُّ عَزِيزٌ«(410)
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب )آسمانى( و ميزان
)شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه( نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند؛ و
آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه
كسى او و رسولانش را يارى مىكند بىآنكه او را ببينند؛ خداوند قوّى و شكستناپذير
است!
در اين آيه هدف اجتماعى بعثت پيامبران زندگى كردن مردم در سايه عدل ذكر شده است تا
آنها بتوانند خدا را پرستش نمايند و احكام او را اجرا كنند .
از راههاى تحقق عدالت مبارزه با فقر و جمع آورى نامشروع ثروت است بر اين اساس
پيامبر گرامى اسلام با اين دو جريان ويرانگر وارد يك مبارزه همه جانبه شد و آئيين
اقتصادى اسلام را براى مردم تبيين نمود و با استفاده از قدرت سياسى آنها را مورد
اجراء قرار داد. آن حضرت مىفرمود:
حاكم مسلمانان بايد مردم را به فقر نكشاند تا سر از كفر و بى اعتقادى در
آورند.(411)
يك ساعت اجراى عدالت بهتر است از هفتاد سال عبادت(412)
آن حضرت با تعليم آئين اقتصادى اسلام، انگيزههاى صحيح اقتصادى را جايگزين
انگيزههاى جاهلى نمود و اقدامات مؤثرى را در جهت ايجاد عدالت اقتصادى و اجتماعى
انجام داد كه بحث از آنها فرصت مستقلى را طلب مىنمايد در اينجا به بعضى از اين
اقدامات اشاره مىشود.
الف - نفى كسب ثروت از راههاى نامشروع
از جمله اقدامات رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله در مبارزه با فقر، ممنوع
نمودن راههاى نامشروع كسب ثروت بود. راههايى كه جامعه انسانى را به دو طبقه غنى و
فقير تقسيم مىكند. جامعهاى كه اكثريت آن را محرومان تشكيل مىدهند و يك اقليت
محدود از همه امكانات بهرهمند مىگردند. فعاليتهاى ناسالم اقتصادى كه مورد تحريم
قرار گرفت عبارتند از:
ربا، رشوه، قمار، دزدى، نخوردن مال يتيم، كم فروشى، احتكار، نيرنگ در معاملات، غصب،
فروش مشروبات الكلى و مجبور نمودن كنيزان به فحشا براى كسب ثروت(413).
اين راهها همگى تحت يك عنوان قرار مىگيرد و آن »اكل مال به باطل« است(414) كه
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله همواره مردم را به رعايت اين اصل مهم در گفتار و
رفتار سفارش مىفرمود و در زمان مقتضى از قدرت حكومتى براى جلوگيرى از كسب نامشروع
ثروت، استفاده مىنمود.
از ميان راههاى نامشروع كسب ثروت، اسلام قاطعترين و شديدترين برخورد را با )ربا(
داشته است و همه مسلمانان را براى مبارزه عليه آن بسيج فرموده است.(415)
ربا در لغت يعنى زيادت و افزايش(416) و در اصطلاح فقهى ربا دو نوع است رباى قرضى و
رباى معاملى. رباى قرضى اين است كه كسى جنسى يا پولى را به قرض بدهد بعد بيش از
آنچه كه قرض داده است بگيرد. نوع ديگر، رباى معاملى است كه در آن قرض مطرح نيست
بلكه معاوضه در كار است )معاوضه دو شىء هم جنس( در اين نوع معامله اگر زياده
دريافت شود معامله ربوى مىشود.(417) البته در موضوع ربا مباحث فراوانى وجود دارد
كه بايد به صورت جداگانه و مستقل به آن پرداخت در هر صورت درآمدهاى ربوى مخالف اصل
عدالت اقتصادى و اجتماعى اسلام است و علاوه بر اين كه مانع رسيدن حق به حق دار
مىباشد و عامل به وجود آوردن طبقهاى بىثمر و غير فعال در جامعه مىگردد. فرد ربا
خوار بدون انجام فعاليت اقتصادى مفيد و بدون احتمال هيچ گونه ضرر و زيان از حاصل
كار و دسترنج ديگران رشد و نمو مىكند و اجتماع را از رسيدن به اهداف اقتصادى و
نيروى انسانى باز مىدارد و به استقلال اقتصادى جامعه ضربه وارد مىسازد. از اين
جهت ربا ظلم شمرده شده و اسلام آن را قاطعانه حرام اعلام نموده است.
شايد بتوان اين سخن را گفت كه كمتر گناهى در اسلام اين گونه مورد مذمّت، سرزنش و
تهديد واقع گشته است و اين نوع برخورد حاكى از اثرات ويرانگر ربا در جامعه دينى
است. ربا ظلم به انسانيت است. ربا عاطفه و مهربانى را از ميان مسلمانان برمىدارد.
ربا استثمار و غصب دسترنج و محصول كار محتاجان است.
ربا موجب فساد اموال مىگردد. ربا مردم را از كار خير دور مىكند. ربا فاسد كننده
پايههاى پيشرفت و رشد اقتصادى و اجتماعى است. ربا آنقدر اثرات زيانبار دارد كه
خداوند رباخوار را كسى معرفى مىكند كه به جنگ با خدا و رسول آمده است. در حقيقت
رباخوار تهديد كننده تمام ارزشهاى الهىاست.
»يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِىَ مِنَ
الرِّبَوا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(278)فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ
مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ إِن تُبْتُمْ فَلَكمْ رُءُوس أَمْوَلِكمْ لا
تَظلِمُونَ وَ لا تُظلَمُونَ«(418)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از )مخالفت فرمان( خدا بپرهيزيد، و آنچه از )مطالبات(
ربا باقى مانده، رها كنيد؛ اگر ايمان داريد! اگر )چنين( نمىكنيد، بدانيد خدا و
رسولش با شما پيكار خواهند كرد! و اگر توبه كنيد، سرمايههاى شما از آنِ شماست ]=
اصل سرمايه، بدون سود[؛ نه ستم مىكنيد، و نه بر شما ستم وارد مىشود.
آياتى از قران كه به نفى كسب ثروت از راههاى نامشروع اشاره كرده است. (419)
رشوه
»سمَّعُونَ لِلْكَذِبِ أَكلُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاءُوك فَاحْكُم بَيْنهُمْ أَوْ
أَعْرِض عَنهُمْ وَ إِن تُعْرِض عَنْهُمْ فَلَن يَضرُّوك شيْئاً وَ إِنْ حَكَمْت
فَاحْكُم بَيْنهُم بِالْقِسطِ إِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُقْسِطِينَ«(420)
آنها بسيار به سخنان تو گوش مىدهند تا آن را تكذيب كنند؛ مال حرام فراوان مى
خورند؛ پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا )اگر صلاح دانستى( آنها را
به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرفنظر كنى، به تو هيچ زيانى نمىرسانند؛ و اگر
ميان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد!
دزدى
»وَ السارِقُ وَ السارِقَةُ فَاقْطعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزاءً بِمَا كَسبَا نَكَلاً
مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ«(421)
دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى،
قطع كنيد! و خداوند توانا و حكيم است.
قمار
»يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الخَْمْرُ وَ الْمَيْسرُ وَ الأَنصاب وَ
الأَزْلَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشيْطنِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ
تُفْلِحُونَ«(422)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و ازلام ]= نوعى بختآزمايى [،
پليد و از عمل شيطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد!
خوردن مال يتيم
»إِنَّ الَّذِينَ يَأْكلُونَ أَمْوَلَ الْيَتَمَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكلُونَ فى
بُطونِهِمْ نَاراً وَ سيَصلَوْنَ سعِيراً«(423)
كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مىخورند، )در حقيقت،( تنها آتش مىخورند؛ و
بزودى در شعلههاى آتش )دوزخ( مىسوزند.
كم فروشى
»وَيْلٌ لِّلْمُطفِّفِينَ(1)الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلى النَّاسِ
يَستَوْفُونَ(2)وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ«(424)
واى بر كمفروشان! آنان كه وقتى براى خود پيمانه مىكنند، حق خود را بطور كامل
مىگيرند؛ امّا هنگامى كه مىخواهند براى ديگران پيمانه يا وزن كنند، كم مىگذارند!
احتكار
»يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّ كثِيراً مِّنَ الأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ
لَيَأْكلُونَ أَمْولَ النَّاسِ بِالْبطِلِ وَ يَصدُّونَ عَن سبِيلِ اللَّهِ وَ
الَّذِينَ يَكْنزُونَ الذَّهَب وَ الْفِضةَ وَ لا يُنفِقُونهَا فى سبِيلِ اللَّهِ
فَبَشرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ«(425)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بسيارى از دانشمندان )اهل كتاب( و راهبان، اموال مردم
را بباطل مىخورند، و )آنان را( از راه خدا بازمىدارند! و كسانى كه طلا و نقره را
گنجينه )و ذخيره و پنهان( مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات
دردناكى بشارت ده!
اكل مال به باطل
»وَ لا تَأْكلُوا أَمْولَكُم بَيْنَكُم بِالْبطِلِ وَ تُدْلُوا بِهَا إِلى
الحُكَّامِ لِتَأْكلُوا فَرِيقاً مِّنْ أَمْولِ النَّاسِ بِالاثْمِ وَ أَنتُمْ
تَعْلَمُونَ«(426)
و اموال يكديگر را به باطل )و ناحق( در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از
اموال مردم به گناه، )قسمتى از( آن را )به عنوان رشوه( به قضات ندهيد، در حالى كه
مىدانيد )اين كار، گناه است(!