6 - ايجاد اختلاف و تفرقه
از جمله روشهاى منافقان براى ضربه زدن به حاكميت دينى، ايجاد اختلاف و تفرقه در
ميان مسلمانان است. آنان به خوبى مىدانند كه وحدت مسلمانان اجازه موفقيت را به
آنان نمىدهد و لذا براى رسيدن به آرزوهاى شيطانى خويش، ايجاد اختلاف و تفرقه را در
دستور كار خود قرار مىدهند. براى اين كار، منافقان شيوه هايى دارند كه قرآن مجيد
به افشاگرى آن شيوهها پرداخته است. در شأن نزول آيه 107 سوره توبه آمده است(364):
طبق بعضى روايات، ساخت مسجد ضرار در مدينه به دستور ابوعامر بود. وى كه پدر حنظله
غسيل الملائكه است از عابدان مسيحى بود و در قبيله خزرج نفوذ داشت. با هجرت
پيامبراكرمصلى الله عليه وآله و گسترش و نفوذ اسلام او به مخالفت با آن حضرت
پرداخت و نقشى منافقانه در جنگ احد داشت. سرانجام به مكه گريخت و از آنجا به روم
رفت واز پادشاه روم براى نابودى اسلام كمك خواست. منافقان مدينه به دستور او مسجدى
در برابر مسجد قبا ساختند و از پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در خواست كردند كه با
نمازگزاران آنجا را افتتاح. كند هنگام دعوت پيامبر اكرم براى نماز در مسجد ضرار سه
مسأله را مطرح كردند عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او.
بهانه اصلى آنان براى ساخت مسجد اين بود كه نماز خواندن در مسجد قبا براى بيماران و
پيران در شبهاى بارانى سخت است. ما براى اين كه اينان نيز از فيض نماز جماعت
بهرهمند شوند اين مسجد را ساختيم.
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله هرگونه تصميم در اين باره را به باز گشت از جنگ
تبوك موكول كردند. سفر آن حضرت چهار ماه طول كشيد. آنان در اين مدت در تعمير و
تكميل مسجد كوشيدند و با نصب جوان صالحى با نام )مجمع حارثه( توانستند توجه گروهى
را به مسجد جلب كنند.(365) رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله از سفر تبوك باز
گشتند، منافقان از محضر او در خواست قبلى را تكرار كردند كه آيه 107 و 108 سوره
توبه نازل گشت و نقشه پيچيده و مرموز منافقان را رسوا نمود.
ساختن مسجد جهت برپايى نماز جماعت، تبليغ دين، مردم گرايى، توجه به ناتوانان و
علاقه به رهبرى نظام كه در اسلام مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است در اين حادثه
وسيلهاى شدهاند براى تفرقه و اختلاف ميان مسلمانان و اما پيامبر گرامى اسلامصلى
الله عليه وآله بعداز نزول اين آيات گروهى را مأمور كردند كه سقف مسجد را كه با
شاخه خرما پوشيده شده بود آتش بزنند و سپس آن بنا را باخاك يكسان كردند. آن حضرت به
اين اقدام نيز اكتفا نكرد و دستور داد كه مردم آن منطقه زبالههاى خانه خود را در
آنجا بريزند.(366)
الف - تضعيف باورهاى دينى عامل ايجاد اختلاف
باورهاى دينى و اعتقادات مردم به دين و رهبر، سرمايه اصلى وحدت و اقتدار امت اسلامى
است. بر اين اساس منافقان براى شكستن وحدت دينى و ملّى اقدام بر عليه باورهاى دينى
مردم را، در برنامه خود داشتند. آنان با القاى شبهه در نزد كسانى كه اهل دقت در
مسائل اعتقادى نيستند از ضعف ايمانى آنها سوء استفاده مىكردند و تأييد آنها را
دليلى بر حقانيت خويش معرفى مىنمودند. اقدام ديگر منافقان در اين زمينه، ايجاد
ترديد و شك و شبهه در لحظههاى بحرانى است. آنان با اين حركت، تلاش ويژهاى را در
جهت ايجاد اضطراب و اختلاف به كار مىبردند.
»إِذْ يَقُولُ الْمُنَْفِقُونَ وَ الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاءِ
دِينُهُمْ وَ مَن يَتَوَّكلْ عَلى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكيمٌ«(367)
و هنگامى كه منافقان، و آنها كه در دلهايشان بيمارى است مىگفتند: »اين گروه
)مسلمانان( را دينشان مغرور ساخته است.« )آنها نمىدانستند كه( هر كس بر خدا توكّل
كند )پيروز مىگردد؛( خداوند قدرتمند و حكيم است!
توضيح: اين آيه پيرامون القاى شبهه و تخريب روحيه رزمندگان اسلام در جنگ بدر
مىباشد. آنان )نسبت فريب دادن به دين( مىدهند و مسلمانان را فريب خورده معرفى
مىكنند تا روحيه رزمندگان اسلام را ضعيف و ناتوان سازند.
ب - تضعيف رهبرى نظام وسيلهاى براى ايجاد اختلاف
يكى از عوامل مهم وحدت در جامعه، رهبرى نظام اسلامى است. او حبل الهى است كه با
اطاعت و پيروى از او زمينه هرگونه تفرقه و اختلاف از بين مىرود. بر همين اساس از
جمله تلاشهاى منافقان براى ايجاد اختلاف، تضعيف رهبرى است. آنها تلاش مىكنند تا
باورهاى مردمى را نسبت به رهبر سست كنند كه آنها انگيزهاى براى اطاعت از او در
خود احساس نكنند. )راههاى تضعيف رهبرى در اين تحقيق بيان شده است(. عدم اطاعت از
رهبرى عامل مهمى در ايجاد اختلاف و تنازع است و اختلاف و درگيرى داخلى عامل ضعف و
سستى نظام مىباشد و اين موضوع موجب از بين رفتن عزت و اقتدار اسلامى است.
»وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ لا تَنَزَعُوا فَتَفْشلُوا وَ تَذْهَبَ
رِيحُكمْ وَ اصبرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصبرِينَ(368)»
و )فرمان( خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع )و كشمكش( نكنيد تا سست نشويد، و
قدرت )و شوكت( شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت
كنندگان است!
مطالعه آيات 59 تا 81 سوره نساء كه نكات فراوانى درباره اطاعت از خداوند و رسول او
و نقش مؤمنين در اين رابطه و عكس العمل منافقان دارد توصيه مىشود.
7- تهديد امنيت اجتماعى
از نيازهاى اساسى و سرنوشت ساز مردم در زندگى اجتماعى، امنيت است. جامعه امن، زمينه
بهرهمندى از تمام نعمتها را به وجود مىآورد و استفاده لذيذ نعمتها زمانى از يه
وگوارا است كه در فضاى آرام و بىاضطراب باشد. قرآن مجيد در آيه 126 سوره بقره از
لسان حضرت ابراهيمعليه السلام نقل مىكند كه او اوّلين نيازى را كه از خداوند
متعال درخواست مىكند امّنيت است و بعد از تقاضاى امنيت، نيازهاى ديگر را مطرح
مىنمايد.
» وَ اِذْ قالَ اِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدًا آمِنًا وَ ارْزُقْ اَهْلَهُ
مِنَ الثَّمَراتِ ....«
امنيت، عامل توسعه و گسترش معنويت مىباشد. در سايه امنيت استعدادها شكوفا مىگردد
و رفاه مادى و معنوى جامعه تأمين مىگردد. عدم امنيت، آغاز سقوط جامعه از جهات
مختلف مىباشد. جريان نفاق براى اضمحلال نظام اسلامى، به صورتهاى گوناگون تلاش
مىكند فضاى جامعه را ناآرام و متشنج نمايد. آنان امنيت آبرويى مردم را با تهمت
تهديد مىنمايند. امنيت نظامى جامعه را با جنگ روانى و شايعه سازى به خطر
مىاندازند. با ضعيف نشان دادن قدرت مسلمانان و بزرگ نماياندن قدرت دشمن، ايجاد رعب
و وحشت مىكنند و از هر راهى كه امكان داشته باشد فضاى زندگى مردم را تلخ و ناگوار
مىسازد.
8 - ايجاد مشكلات اقتصادى
بر همگان روشن است كه مسائل اقتصادى در اقتدار و عزّت نظام اسلامى نقش حياتى دارند.
بر همين اساس روشهاى تضعيف نظام دينى جلوگيرى از قدرت اقتصادى حكومت دينى است.
كشورى كه مردم آن فقير باشند نمىتوانند احكام الهى را پياده نمايند و به راحتى در
برابر دشمن تسليم مىشوند. به بيان ديگر اقتصاد، حكم ستون فقرات حكومت را دارد اگر
نظامى مىخواهد سر بلند و با عزّت زندگى كند بايد به موضوع اقتصاد توجه ويژه داشته
باشد.
قرآن مجيد از زبان منافقين اين گونه اين موضوع را مطرح مىنمايد:
»هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلى مَنْ عِندَ رَسولِ اللَّهِ حَتى
يَنفَضّوا وَ للَّهِ خَزَائنُ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ لَكِنَّ الْمُنَفِقِينَ لا
يَفْقَهُونَ«
آنها كسانى هستند كه مىگويند: »به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا
پراكنده شوند!« )غافل از اينكه( خزاين آسمانها و زمين از آن خداست، ولى منافقان
نمىفهمند!
اين آيه در مورد عبدالله ابن ابى مىباشد كه در هنگام مراجعت از جنگ بنى المصطلق
بعد از درگيرى دو نفر از انصار و مهاجر خطاب به ياران خود مطالبى را گفت كه خداوند
متعال با نزول اين آيه از نقشه آنان مسلمانان را آگاه نمود.(369)
توطئه آنان اين بود كه هر نوع معامله با مهاجران و يا كسانى كه طراف رسول خدا را
گرفتهاند ممنوع گردد تا بر اثر فشار اقتصادى از اطراف او پراكنده شوند كه زمينه
اخراج پيامبر اكرم از مدينه در اثر حصر اقتصادى وجود آيد.
9 - ترور
ترور از آخرين شيوههاى منافقان است. آنان وقتى از تأثير روشهاى خويش در جهت بر
اندازى نظام دينى نااميد مىشوند، اين شيوه را در دستور كار خود قرار مىدهند. كشتن
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله اقدامى بود كه قبل از منافقان، يهوديان بنى نضير كه
هم پيمان آن حضرت بودند و يهوديان خيبر، تصميم به انجام آن گرفته بودند. ولى به لطف
الهى آن حركتها به نتيجه نرسيد و رسول خداصلى الله عليه وآله از آن توطئهها نجات
پيدا كرد.(370) منافقان هم مانند يهوديان با(371) سوء استفاده از رأفت اسلامى پس از
پايان يافتن مسئله نصب اميرالمومنين به خلافت در غديرخم در صدد كشتن پيامبر
اكرمصلى الله عليه وآله بر آمدند. آيه 74 سوره توبه هر چند شامل همه توطئه هايى
مىشود كه منافقان بر ضد پيامبر اسلام داشتند ولى اغلب تفاسير شيعه و سنى به توطئه
)ليلةالعقبه( اشاره كردهاند.(372) هنگامى كه رسول خداصلى الله عليه وآله از غديرخم
به طرف مدينه عازم شد، گروهى از منافقان زودتر حركت كردند و به عقبه هرشا )هرشى(
رسيده خود را پنهان نمودند و هميانها را پراز ريگ ساخته و منتظر عبور رسول خدا از
آن محل شدند تا وقتى خواست از آنجا عبور كند، هميانها را از بالا به طرف جاده رها
كنند، شايد به اين وسيله ناقه آن حضرت را رم دهنده و حضرت به زمين افتاده به قتل
برسد.
حذيفه گويد: رسول خداصلى الله عليه وآله من و عمار ياسر را نزد خود طلبيد و به عمار
فرمود: تو ناقه را از عقب بران و به من فرمود تو هم مهار ناقه را محكم نگاهدار. من
مهار ناقه را در دست داشتم و مىكشيديم و مىرفتيم تا نيمه شب به بالاى عقبه )تنگه
كوه( رسيديم. ناگاه هميانهاى پراز ريگ از بالاى كوه بطرف تنگه پرتاب شد و شتر رسول
خدا رم كرد. حضرت فرمود: اى ناقه آرام باش كه باكى برتو نيست.
حذيفه گويد: من گفتم يا رسول اللَّه اين جماعت چه كسانى هستند؟ فرمود: اينها
منافقان دنياو آخرتند. در آن موقع برقى ساطع گشت كه من همه آنها را ديدم. نه تن از
آنها قريشى و پنج تن از طوايف ديگر بودند. پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وقتى از
تنگه سرازير مىشد كه سپيده صبح دميد. حضرت پياده شد و وضو ساخت و منتظر آمدن اصحاب
گرديد و آن چهارده تن نيز به نماز حاضر شدند... )تا آخر داستان(.(373)
البته داستان ترور پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به صورت ديگرى هم نقل شده
است.(374)
و آنچه مورد اتفاق تاريخ نويسان است اين است كه منافقان بعداز نااميدى از تأثير
روشهاى براندازنه، ترور پيامبر اسلام را در برنامه خود قرار دادند ولى به لطف الهى
اين شيوه هم نتواست آنها را به اهداف پليدشان برساند و چه زيبا قرآن مجيد سرانجام
جريان نفاق را تبيين مىفرمايد »مالَهُمْ فِى الاَرْضِ مِنْ وَلّىٍ وَ لا
نَصيرٍ«.(375)
منافقان براى خود در روى زمين يار و ياورى نخواهند يافت
شيوه مبارزه پيامبر اكرم با نفاق
1 - افشاگرى
معرفى خط نفاق و بيان روشهاى آنان و آگاه نمودن مردم از خطرات اين گروه و افشاى
اهداف اين جريان از شيوههاى پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله در مبارزه با
منافقان است.
آيات زيادى در قرآن مجيد به افشاگرى در مورد منافقان پرداخته است .(376)
و اين شيوه آنقدر در رسوايى اين گروه مؤثر بود كه قرآن مجيد مىفرمايد:
»َيحْذَرُ الْمُنَفِقُونَ أَن تُنزَّلَ عَلَيْهِمْ ُسورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فى
قُلُوبهِمْ قُلِ اسَتهْزِءُوا إِنَّ اللَّهَ ُمخْرِجٌ مَّا َتحْذَرُونَ«(377)
منافقان از آن بيم دارند كه سورهاى بر ضدّ آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار
درون قلبشان خبر دهد. بگو: »استهزا كنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشكار
مىسازد!«
نكته مهمى كه در اين آيه شريفه وجود دارد ترس منافقان از افشاگرى است آنان چون تكيه
گاهى در باطل ندارند همواره گرفتار ترس عظيم هستند »يَحْسَبُونَ كُلَ صَيْحَةٍ
عَلَيهِم« (378) و از افشا شدن انحرافات خود بيمناكند.
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله با اين شيوه توانست منافقان را ضعف و ذلّت
بكشاند به طورى كه آنان براى مقابله با افشاگرى پيامبر اكرم مجبور مىشدند به قسم
خوردن و التماس كردن به مسلمانان:
»وَ يحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنهُمْ لَمِنكمْ وَ مَا هُم مِّنكمْ وَ لَكِنَّهُمْ
قَوْمٌ يَفْرَقُونَ«(379)
آنها به خدا سوگند مىخورند كه از شما هستند، در حالى كه از شما نيستند؛ ولى آنها
گروهى هستند كه مىترسند )و به خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ مىگويند(!
رسول عظيم الشأن اسلام با افشاگرى، فريب خوردگان جريان نفاق را بيدار مىكرد و
آنها را از پليدى آنان آگاه مىنمود و جذب و گزينش منافقان را از اين طريق مختل
مىكرد و همچنين با افشاگرى به موقع و حساب شده، كسانى كه روشهاى منافقان را
نمىشناختند آگاه مىنمود و به اين وسيله مصونيت لازم را در جامعه دينى در برابر
سمّ مهلك نفاق بوجود مىآورد .
2- اقدامات مناسب در برابر روشهاى منافقان
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله ضمن افشاگرى بر عليه با اقدامات مناسب و
سنجيده تلاشهاى منافقان را خنثى مىكرد .
به عنوان نمونه القاى شبهه از روشهاى آنان بود. منافقان با اين روش باورهاى عقيدتى
مردم را مورد حمله قرار مىدادند و در مقابل، رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله
، با شبهات آنان با منطق و استدلال پاسخ مىگفت و به اين وسيله آنها را خلع سلاح
مىكرد و اجازه تأثيرگذارى به شبهات آنان نمىداد.
آيات فراوانى در قرآن وجود دارد كه به شبهات منافقان در زمينههاى مختلف پاسخ داده
است مانند آل عمران/ 154 و 168 - توبه/ 50 تا 52 و....
ايجاد اختلاف و تفرقه، از روشهاى ديگر منافقان بود آنان تلاش فراوانى مىكردند كه
وحدت مسلمانان را خدشه دار كنند و با ياد آورى كينهها و تعصبهاى جاهلى، آتش جنگ و
درگيرى داخلى را شعلهور سازند. در مقابل اين روش، پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله
وارد صحنه مىشد و توفيق را از آنان مىگرفت و همگان را به وحدت حول محور توحيد
دعوت مىنمود و از خطرات تفرقه و اختلاف آنان را آگاه مىنمود و تاريخ سياه جاهلى
را به ياد آنها مىآورد:
3- مدارا و قاطعيّت
آيات قرآن و منابع تاريخى، رفتار عملى رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله با
منافقان را به دو بخش تقسيم كردهاند. مدارا و قاطعيت. مرحلهاى كه رفتار پيامبر
اسلامصلى الله عليه وآله بر محور مدارا و ملايمت است مرحلهاى است كه دشمنىهاى
منافقان حالت فردى و تبليغى و فرهنگى داشته است. در اين مرحله آن حضرت ضمن مقابله
مناسب با شگردهاى تبليغى و فرهنگى آنها، مثل بقيه مسلمانان سهم آنان را از
بيتالمال مىداد. امنيت آنها را حفظ مىكرد و حقوق شهروندى آنها را رعايت مىكرد
و با حسن خلق و سعه صدر و بردبارى ، بدىهاى آنان را پاسخ مىداد .
نمونه اين رفتار را در برخورد پيامبراكرمصلى الله عليه وآله با عبداللّه ابن اُبّى
مشاهده مىكنيم. اين شخص از رهبران خط نفاق بود و دشمنى عميقى با اسلام و مسلمين
داشت و تا سال آخر زندگى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در حدود ده سال نظام
اسلامى را با رفتارهاى موذيانه و منافقانه خويش دچار زحمت مىكرد با اينكه
مسلمانان در اثر افشاگرى مؤثر رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله مىدانستند او
منافق است ولى آن حضرت با او با مدارا رفتار مىنمود.و اما مرحله ديگرى كه
پيامبراكرمصلى الله عليه وآله با قاطعيت با جريان نفاق روبرو مىشود مرحلهاى است
كه آنها تلاش سازمان يافتهاى را بر عليه نظام دينى شروع مىكردند . در اين مرحله
مدارا يك نوع غفلت و ساده لوحى محسوب مىشود. بر همين اساس رسول گرامى اسلام صلى
الله عليه وآله با آنان با قاطعيت برخورد مىكرد و توطئه آنها را خنثى مىنمود .
نمونه اين نوع رفتار را در برخورد با مسجدضرار از طرف رسول گرامى اسلامصلى الله
عليه وآله مىبينيم.(380)مركز توطئه منافقان در پوشش مسجد و نماز با دستور آن حضرت
ويران مىگردد و جاى آن محل زباله مىشود. قرآن مجيد اين مرحله را اين گونه بيان
مىفرمايد:
»يَأَيهَا النَّبىُّ جَهِدِ الْكفَّارَ وَ الْمُنَفِقِينَ وَ اغْلُظ عَلَيهِمْ وَ
مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْس الْمَصِيرُ«(381)
اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت بگير! جايگاهشان جهنم است؛
و چه بد سرنوشتى دارند!
در تفاسير آمده است: پيامبراكرمصلى الله عليه وآله پيش از اين آيه با منافقان
رفتارى كريمانه داشت؛ اما پس از نزول اين آيه روش آن حضرت تغيير پيدا كرد زيرا آنان
از مرحله تبليغ وارد مرحله توطئه سازمان يافته شدند. در اين مرحله پيامبر اسلامصلى
الله عليه وآله با آن كه سرچشمه رحمت است مأمور به خشونت مىشود كه (382) )واغلظ
عليهم(.
در تفسير الميزان در ذيل اين آيه شريفه آمده است منافقان هر چند در واقع كافر و حتى
از كفار هم خطرناكترند چون از راه كعبه و مكه وارد شدهاند و كار شكنى مىكنند
آيات جهاد مسلحانه، ايشان را شامل نمىشود براى اين كه ايشان تظاهر ب كفر و دشمنى
نداشته در عوض از ساير مسلمانان هم خود را مسلمانتر جلوه مىدهند و لذا منظور از
جهاد با آنان يعنى هر رفتارى كه مطابق مصلحت باشد. نصيحت، تحريم معاشرت، تبعيد و
اجراى حدود خلاصه معناى جهاد با منافقان، مقاومت در برابر كارشكنىهاايشان است به
هر وسيلهاى كه مصلحت باشد. و چه بسا جمله )وغلظ عليهم( در دنبال جمله )جاهد الكفار
والمنافقين( شاهد بر اين معنى باشد كه مقصود از جهاد غلظت و خشونت است.(383)
آيه ديگرى كه مىتوان از آن در اين مرحله ياد نمود آيه 60و 61 سوره احزاب است:
»لَّئن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَفِقُونَ وَ الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ
الْمُرْجِفُونَ فى الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّك بِهِمْ ثُمَّ لا يجَاوِرُونَك
فِيهَا إِلا قَلِيلاً(60)مَّلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا
تَقْتِيلاً«(384)
اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بىاساس در مدينه پخش مى
كنند دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مىشورانيم، سپس جز مدّت كوتاهى
نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند! و از همه جا طرد مىشوند، و هر جا يافت
شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد!
اين آيه در حق منافقان مدينه نازل شده است. آنها در غياب پيامبر اكرم صلى الله
عليه وآلهخبرهاى دروغ در شهر مدينه انتشار مىدادند و مىگقتند رسولخدا كشته شده
يا اسير گرديده. اين اخبار موجب نگرانى و اضطراب مسلمانان مىشد. عاقبت اين آيه
نازل شد و رسول گرامى اسلام دستور داد آنان را احضار كرده به ايشان فرمود: اگر از
رفتار زشت خود دست بر نداريد امر مىكنم شما را از شهر مدينه اخراج كنند.(385))تا
آخر داستان(.
آيات ديگرى كه مىتوان در اين مرحله به آنها استناد نمود عبارتند از سوره توبه /
80 تا 84؛ سوره منافقون / 4 و ...