الگوى برتر
شيوه مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى

محمدرضا تويسركانى

- ۱۷ -


6 - ايجاد اختلاف و تفرقه
از جمله روش‏هاى منافقان براى ضربه زدن به حاكميت دينى، ايجاد اختلاف و تفرقه در ميان مسلمانان است. آنان به خوبى مى‏دانند كه وحدت مسلمانان اجازه موفقيت را به آنان نمى‏دهد و لذا براى رسيدن به آرزوهاى شيطانى خويش، ايجاد اختلاف و تفرقه را در دستور كار خود قرار مى‏دهند. براى اين كار، منافقان شيوه هايى دارند كه قرآن مجيد به افشاگرى آن شيوه‏ها پرداخته است. در شأن نزول آيه 107 سوره توبه آمده است(364): طبق بعضى روايات، ساخت مسجد ضرار در مدينه به دستور ابوعامر بود. وى كه پدر حنظله غسيل الملائكه است از عابدان مسيحى بود و در قبيله خزرج نفوذ داشت. با هجرت پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله و گسترش و نفوذ اسلام او به مخالفت با آن حضرت پرداخت و نقشى منافقانه در جنگ احد داشت. سرانجام به مكه گريخت و از آنجا به روم رفت واز پادشاه روم براى نابودى اسلام كمك خواست. منافقان مدينه به دستور او مسجدى در برابر مسجد قبا ساختند و از پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله در خواست كردند كه با نمازگزاران آنجا را افتتاح. كند هنگام دعوت پيامبر اكرم براى نماز در مسجد ضرار سه مسأله را مطرح كردند عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او.
بهانه اصلى آنان براى ساخت مسجد اين بود كه نماز خواندن در مسجد قبا براى بيماران و پيران در شب‏هاى بارانى سخت است. ما براى اين كه اينان نيز از فيض نماز جماعت بهره‏مند شوند اين مسجد را ساختيم.
پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله هرگونه تصميم در اين باره را به باز گشت از جنگ تبوك موكول كردند. سفر آن حضرت چهار ماه طول كشيد. آنان در اين مدت در تعمير و تكميل مسجد كوشيدند و با نصب جوان صالحى با نام )مجمع حارثه( توانستند توجه گروهى را به مسجد جلب كنند.(365) رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله از سفر تبوك باز گشتند، منافقان از محضر او در خواست قبلى را تكرار كردند كه آيه 107 و 108 سوره توبه نازل گشت و نقشه پيچيده و مرموز منافقان را رسوا نمود.
ساختن مسجد جهت برپايى نماز جماعت، تبليغ دين، مردم گرايى، توجه به ناتوانان و علاقه به رهبرى نظام كه در اسلام مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است در اين حادثه وسيله‏اى شده‏اند براى تفرقه و اختلاف ميان مسلمانان و اما پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله بعداز نزول اين آيات گروهى را مأمور كردند كه سقف مسجد را كه با شاخه خرما پوشيده شده بود آتش بزنند و سپس آن بنا را باخاك يكسان كردند. آن حضرت به اين اقدام نيز اكتفا نكرد و دستور داد كه مردم آن منطقه زباله‏هاى خانه خود را در آنجا بريزند.(366)

الف - تضعيف باورهاى دينى عامل ايجاد اختلاف
باورهاى دينى و اعتقادات مردم به دين و رهبر، سرمايه اصلى وحدت و اقتدار امت اسلامى است. بر اين اساس منافقان براى شكستن وحدت دينى و ملّى اقدام بر عليه باورهاى دينى مردم را، در برنامه خود داشتند. آنان با القاى شبهه در نزد كسانى كه اهل دقت در مسائل اعتقادى نيستند از ضعف ايمانى آن‏ها سوء استفاده مى‏كردند و تأييد آن‏ها را دليلى بر حقانيت خويش معرفى مى‏نمودند. اقدام ديگر منافقان در اين زمينه، ايجاد ترديد و شك و شبهه در لحظه‏هاى بحرانى است. آنان با اين حركت، تلاش ويژه‏اى را در جهت ايجاد اضطراب و اختلاف به كار مى‏بردند.
»إِذْ يَقُولُ الْمُنَْفِقُونَ وَ الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَن يَتَوَّكلْ عَلى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكيمٌ«(367)
و هنگامى كه منافقان، و آن‏ها كه در دلهايشان بيمارى است مى‏گفتند: »اين گروه )مسلمانان( را دينشان مغرور ساخته است.« )آن‏ها نمى‏دانستند كه( هر كس بر خدا توكّل كند )پيروز مى‏گردد؛( خداوند قدرتمند و حكيم است!
توضيح: اين آيه پيرامون القاى شبهه و تخريب روحيه رزمندگان اسلام در جنگ بدر مى‏باشد. آنان )نسبت فريب دادن به دين( مى‏دهند و مسلمانان را فريب خورده معرفى مى‏كنند تا روحيه رزمندگان اسلام را ضعيف و ناتوان سازند.

ب - تضعيف رهبرى نظام وسيله‏اى براى ايجاد اختلاف
يكى از عوامل مهم وحدت در جامعه، رهبرى نظام اسلامى است. او حبل الهى است كه با اطاعت و پيروى از او زمينه هرگونه تفرقه و اختلاف از بين مى‏رود. بر همين اساس از جمله تلاش‏هاى منافقان براى ايجاد اختلاف، تضعيف رهبرى است. آن‏ها تلاش مى‏كنند تا باورهاى مردمى را نسبت به رهبر سست كنند كه آن‏ها انگيزه‏اى براى اطاعت از او در خود احساس نكنند. )راه‏هاى تضعيف رهبرى در اين تحقيق بيان شده است(. عدم اطاعت از رهبرى عامل مهمى در ايجاد اختلاف و تنازع است و اختلاف و درگيرى داخلى عامل ضعف و سستى نظام مى‏باشد و اين موضوع موجب از بين رفتن عزت و اقتدار اسلامى است.
»وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ لا تَنَزَعُوا فَتَفْشلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكمْ وَ اصبرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصبرِينَ(368)»
و )فرمان( خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع )و كشمكش( نكنيد تا سست نشويد، و قدرت )و شوكت( شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است!
مطالعه آيات 59 تا 81 سوره نساء كه نكات فراوانى درباره اطاعت از خداوند و رسول او و نقش مؤمنين در اين رابطه و عكس العمل منافقان دارد توصيه مى‏شود.

7- تهديد امنيت اجتماعى
از نيازهاى اساسى و سرنوشت ساز مردم در زندگى اجتماعى، امنيت است. جامعه امن، زمينه بهره‏مندى از تمام نعمت‏ها را به وجود مى‏آورد و استفاده لذيذ نعمت‏ها زمانى از يه وگوارا است كه در فضاى آرام و بى‏اضطراب باشد. قرآن مجيد در آيه 126 سوره بقره از لسان حضرت ابراهيم‏عليه السلام نقل مى‏كند كه او اوّلين نيازى را كه از خداوند متعال درخواست مى‏كند امّنيت است و بعد از تقاضاى امنيت، نيازهاى ديگر را مطرح مى‏نمايد.
» وَ اِذْ قالَ اِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدًا آمِنًا وَ ارْزُقْ اَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ ....«
امنيت، عامل توسعه و گسترش معنويت مى‏باشد. در سايه امنيت استعدادها شكوفا مى‏گردد و رفاه مادى و معنوى جامعه تأمين مى‏گردد. عدم امنيت، آغاز سقوط جامعه از جهات مختلف مى‏باشد. جريان نفاق براى اضمحلال نظام اسلامى، به صورت‏هاى گوناگون تلاش مى‏كند فضاى جامعه را ناآرام و متشنج نمايد. آنان امنيت آبرويى مردم را با تهمت تهديد مى‏نمايند. امنيت نظامى جامعه را با جنگ روانى و شايعه سازى به خطر مى‏اندازند. با ضعيف نشان دادن قدرت مسلمانان و بزرگ نماياندن قدرت دشمن، ايجاد رعب و وحشت مى‏كنند و از هر راهى كه امكان داشته باشد فضاى زندگى مردم را تلخ و ناگوار مى‏سازد.

8 - ايجاد مشكلات اقتصادى
بر همگان روشن است كه مسائل اقتصادى در اقتدار و عزّت نظام اسلامى نقش حياتى دارند. بر همين اساس روش‏هاى تضعيف نظام دينى جلوگيرى از قدرت اقتصادى حكومت دينى است. كشورى كه مردم آن فقير باشند نمى‏توانند احكام الهى را پياده نمايند و به راحتى در برابر دشمن تسليم مى‏شوند. به بيان ديگر اقتصاد، حكم ستون فقرات حكومت را دارد اگر نظامى مى‏خواهد سر بلند و با عزّت زندگى كند بايد به موضوع اقتصاد توجه ويژه داشته باشد.
قرآن مجيد از زبان منافقين اين گونه اين موضوع را مطرح مى‏نمايد:
»هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلى مَنْ عِندَ رَسولِ اللَّهِ حَتى يَنفَضّوا وَ للَّهِ خَزَائنُ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ لَكِنَّ الْمُنَفِقِينَ لا يَفْقَهُونَ«
آن‏ها كسانى هستند كه مى‏گويند: »به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند!« )غافل از اينكه( خزاين آسمانها و زمين از آن خداست، ولى منافقان نمى‏فهمند!
اين آيه در مورد عبدالله ابن ابى مى‏باشد كه در هنگام مراجعت از جنگ بنى المصطلق بعد از درگيرى دو نفر از انصار و مهاجر خطاب به ياران خود مطالبى را گفت كه خداوند متعال با نزول اين آيه از نقشه آنان مسلمانان را آگاه نمود.(369)
توطئه آنان اين بود كه هر نوع معامله با مهاجران و يا كسانى كه طراف رسول خدا را گرفته‏اند ممنوع گردد تا بر اثر فشار اقتصادى از اطراف او پراكنده شوند كه زمينه اخراج پيامبر اكرم از مدينه در اثر حصر اقتصادى وجود آيد.

9 - ترور
ترور از آخرين شيوه‏هاى منافقان است. آنان وقتى از تأثير روش‏هاى خويش در جهت بر اندازى نظام دينى نااميد مى‏شوند، اين شيوه را در دستور كار خود قرار مى‏دهند. كشتن پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله اقدامى بود كه قبل از منافقان، يهوديان بنى نضير كه هم پيمان آن حضرت بودند و يهوديان خيبر، تصميم به انجام آن گرفته بودند. ولى به لطف الهى آن حركت‏ها به نتيجه نرسيد و رسول خداصلى الله عليه وآله از آن توطئه‏ها نجات پيدا كرد.(370) منافقان هم مانند يهوديان با(371) سوء استفاده از رأفت اسلامى پس از پايان يافتن مسئله نصب اميرالمومنين به خلافت در غديرخم در صدد كشتن پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله بر آمدند. آيه 74 سوره توبه هر چند شامل همه توطئه هايى مى‏شود كه منافقان بر ضد پيامبر اسلام داشتند ولى اغلب تفاسير شيعه و سنى به توطئه )ليلةالعقبه( اشاره كرده‏اند.(372) هنگامى كه رسول خداصلى الله عليه وآله از غديرخم به طرف مدينه عازم شد، گروهى از منافقان زودتر حركت كردند و به عقبه هرشا )هرشى( رسيده خود را پنهان نمودند و هميان‏ها را پراز ريگ ساخته و منتظر عبور رسول خدا از آن محل شدند تا وقتى خواست از آنجا عبور كند، هميان‏ها را از بالا به طرف جاده رها كنند، شايد به اين وسيله ناقه آن حضرت را رم دهنده و حضرت به زمين افتاده به قتل برسد.
حذيفه گويد: رسول خداصلى الله عليه وآله من و عمار ياسر را نزد خود طلبيد و به عمار فرمود: تو ناقه را از عقب بران و به من فرمود تو هم مهار ناقه را محكم نگاهدار. من مهار ناقه را در دست داشتم و مى‏كشيديم و مى‏رفتيم تا نيمه شب به بالاى عقبه )تنگه كوه( رسيديم. ناگاه هميان‏هاى پراز ريگ از بالاى كوه بطرف تنگه پرتاب شد و شتر رسول خدا رم كرد. حضرت فرمود: اى ناقه آرام باش كه باكى برتو نيست.
حذيفه گويد: من گفتم يا رسول اللَّه اين جماعت چه كسانى هستند؟ فرمود: اين‏ها منافقان دنياو آخرتند. در آن موقع برقى ساطع گشت كه من همه آن‏ها را ديدم. نه تن از آن‏ها قريشى و پنج تن از طوايف ديگر بودند. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وقتى از تنگه سرازير مى‏شد كه سپيده صبح دميد. حضرت پياده شد و وضو ساخت و منتظر آمدن اصحاب گرديد و آن چهارده تن نيز به نماز حاضر شدند... )تا آخر داستان(.(373)
البته داستان ترور پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به صورت ديگرى هم نقل شده است.(374)
و آنچه مورد اتفاق تاريخ نويسان است اين است كه منافقان بعداز نااميدى از تأثير روش‏هاى براندازنه، ترور پيامبر اسلام را در برنامه خود قرار دادند ولى به لطف الهى اين شيوه هم نتواست آن‏ها را به اهداف پليدشان برساند و چه زيبا قرآن مجيد سرانجام جريان نفاق را تبيين مى‏فرمايد »مالَهُمْ فِى الاَرْضِ مِنْ وَلّىٍ وَ لا نَصيرٍ«.(375)
منافقان براى خود در روى زمين يار و ياورى نخواهند يافت

شيوه مبارزه پيامبر اكرم با نفاق

1 - افشاگرى
معرفى خط نفاق و بيان روش‏هاى آنان و آگاه نمودن مردم از خطرات اين گروه و افشاى اهداف اين جريان از شيوه‏هاى پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله در مبارزه با منافقان است.
آيات زيادى در قرآن مجيد به افشاگرى در مورد منافقان پرداخته است .(376)
و اين شيوه آنقدر در رسوايى اين گروه مؤثر بود كه قرآن مجيد مى‏فرمايد:
»َيحْذَرُ الْمُنَفِقُونَ أَن تُنزَّلَ عَلَيْهِمْ ُسورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فى قُلُوبهِمْ قُلِ اسَتهْزِءُوا إِنَّ اللَّهَ ُمخْرِجٌ مَّا َتحْذَرُونَ«(377)
منافقان از آن بيم دارند كه سوره‏اى بر ضدّ آنان نازل گردد، و به آن‏ها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: »استهزا كنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشكار مى‏سازد!«
نكته مهمى كه در اين آيه شريفه وجود دارد ترس منافقان از افشاگرى است آنان چون تكيه گاهى در باطل ندارند همواره گرفتار ترس عظيم هستند »يَحْسَبُونَ كُلَ صَيْحَةٍ عَلَيهِم« (378) و از افشا شدن انحرافات خود بيمناكند.
پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله با اين شيوه توانست منافقان را ضعف و ذلّت بكشاند به طورى كه آنان براى مقابله با افشاگرى پيامبر اكرم مجبور مى‏شدند به قسم خوردن و التماس كردن به مسلمانان:
»وَ يحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنهُمْ لَمِنكمْ وَ مَا هُم مِّنكمْ وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ«(379)
آن‏ها به خدا سوگند مى‏خورند كه از شما هستند، در حالى كه از شما نيستند؛ ولى آن‏ها گروهى هستند كه مى‏ترسند )و به خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ مى‏گويند(!
رسول عظيم الشأن اسلام با افشاگرى، فريب خوردگان جريان نفاق را بيدار مى‏كرد و آن‏ها را از پليدى آنان آگاه مى‏نمود و جذب و گزينش منافقان را از اين طريق مختل مى‏كرد و همچنين با افشاگرى به موقع و حساب شده، كسانى كه روش‏هاى منافقان را نمى‏شناختند آگاه مى‏نمود و به اين وسيله مصونيت لازم را در جامعه دينى در برابر سمّ مهلك نفاق بوجود مى‏آورد .

2- اقدامات مناسب در برابر روش‏هاى منافقان
پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله ضمن افشاگرى بر عليه با اقدامات مناسب و سنجيده تلاشهاى منافقان را خنثى مى‏كرد .
به عنوان نمونه القاى شبهه از روش‏هاى آنان بود. منافقان با اين روش باورهاى عقيدتى مردم را مورد حمله قرار مى‏دادند و در مقابل، رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله ، با شبهات آنان با منطق و استدلال پاسخ مى‏گفت و به اين وسيله آن‏ها را خلع سلاح مى‏كرد و اجازه تأثيرگذارى به شبهات آنان نمى‏داد.
آيات فراوانى در قرآن وجود دارد كه به شبهات منافقان در زمينه‏هاى مختلف پاسخ داده است مانند آل عمران/ 154 و 168 - توبه/ 50 تا 52 و....
ايجاد اختلاف و تفرقه، از روش‏هاى ديگر منافقان بود آنان تلاش فراوانى مى‏كردند كه وحدت مسلمانان را خدشه دار كنند و با ياد آورى كينه‏ها و تعصب‏هاى جاهلى، آتش جنگ و درگيرى داخلى را شعله‏ور سازند. در مقابل اين روش، پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وارد صحنه مى‏شد و توفيق را از آنان مى‏گرفت و همگان را به وحدت حول محور توحيد دعوت مى‏نمود و از خطرات تفرقه و اختلاف آنان را آگاه مى‏نمود و تاريخ سياه جاهلى را به ياد آن‏ها مى‏آورد:

3- مدارا و قاطعيّت
آيات قرآن و منابع تاريخى، رفتار عملى رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله با منافقان را به دو بخش تقسيم كرده‏اند. مدارا و قاطعيت. مرحله‏اى كه رفتار پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله بر محور مدارا و ملايمت است مرحله‏اى است كه دشمنى‏هاى منافقان حالت فردى و تبليغى و فرهنگى داشته است. در اين مرحله آن حضرت ضمن مقابله مناسب با شگردهاى تبليغى و فرهنگى آن‏ها، مثل بقيه مسلمانان سهم آنان را از بيت‏المال مى‏داد. امنيت آن‏ها را حفظ مى‏كرد و حقوق شهروندى آن‏ها را رعايت مى‏كرد و با حسن خلق و سعه صدر و بردبارى ، بدى‏هاى آنان را پاسخ مى‏داد .
نمونه اين رفتار را در برخورد پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله با عبداللّه ابن اُبّى مشاهده مى‏كنيم. اين شخص از رهبران خط نفاق بود و دشمنى عميقى با اسلام و مسلمين داشت و تا سال آخر زندگى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در حدود ده سال نظام اسلامى را با رفتارهاى موذيانه و منافقانه خويش دچار زحمت مى‏كرد با اين‏كه مسلمانان در اثر افشاگرى مؤثر رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏دانستند او منافق است ولى آن حضرت با او با مدارا رفتار مى‏نمود.و اما مرحله ديگرى كه پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله با قاطعيت با جريان نفاق روبرو مى‏شود مرحله‏اى است كه آن‏ها تلاش سازمان يافته‏اى را بر عليه نظام دينى شروع مى‏كردند . در اين مرحله مدارا يك نوع غفلت و ساده لوحى محسوب مى‏شود. بر همين اساس رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله با آنان با قاطعيت برخورد مى‏كرد و توطئه آنها را خنثى مى‏نمود .
نمونه اين نوع رفتار را در برخورد با مسجدضرار از طرف رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏بينيم.(380)مركز توطئه منافقان در پوشش مسجد و نماز با دستور آن حضرت ويران مى‏گردد و جاى آن محل زباله مى‏شود. قرآن مجيد اين مرحله را اين گونه بيان مى‏فرمايد:
»يَأَيهَا النَّبىُّ جَهِدِ الْكفَّارَ وَ الْمُنَفِقِينَ وَ اغْلُظ عَلَيهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْس الْمَصِيرُ«(381)
اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آن‏ها سخت بگير! جايگاهشان جهنم است؛ و چه بد سرنوشتى دارند!
در تفاسير آمده است: پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله پيش از اين آيه با منافقان رفتارى كريمانه داشت؛ اما پس از نزول اين آيه روش آن حضرت تغيير پيدا كرد زيرا آنان از مرحله تبليغ وارد مرحله توطئه سازمان يافته شدند. در اين مرحله پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله با آن كه سرچشمه رحمت است مأمور به خشونت مى‏شود كه (382) )واغلظ عليهم(.
در تفسير الميزان در ذيل اين آيه شريفه آمده است منافقان هر چند در واقع كافر و حتى از كفار هم خطرناك‏ترند چون از راه كعبه و مكه وارد شده‏اند و كار شكنى مى‏كنند آيات جهاد مسلحانه، ايشان را شامل نمى‏شود براى اين كه ايشان تظاهر ب كفر و دشمنى نداشته در عوض از ساير مسلمانان هم خود را مسلمان‏تر جلوه مى‏دهند و لذا منظور از جهاد با آنان يعنى هر رفتارى كه مطابق مصلحت باشد. نصيحت، تحريم معاشرت، تبعيد و اجراى حدود خلاصه معناى جهاد با منافقان، مقاومت در برابر كارشكنى‏هاايشان است به هر وسيله‏اى كه مصلحت باشد. و چه بسا جمله )وغلظ عليهم( در دنبال جمله )جاهد الكفار والمنافقين( شاهد بر اين معنى باشد كه مقصود از جهاد غلظت و خشونت است.(383)
آيه ديگرى كه مى‏توان از آن در اين مرحله ياد نمود آيه 60و 61 سوره احزاب است:
»لَّئن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَفِقُونَ وَ الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فى الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّك بِهِمْ ثُمَّ لا يجَاوِرُونَك فِيهَا إِلا قَلِيلاً(60)مَّلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً«(384)
اگر منافقان و بيماردلان و آن‏ها كه اخبار دروغ و شايعات بى‏اساس در مدينه پخش مى كنند دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مى‏شورانيم، سپس جز مدّت كوتاهى نمى‏توانند در كنار تو در اين شهر بمانند! و از همه جا طرد مى‏شوند، و هر جا يافت شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد!
اين آيه در حق منافقان مدينه نازل شده است. آن‏ها در غياب پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله‏خبرهاى دروغ در شهر مدينه انتشار مى‏دادند و مى‏گقتند رسول‏خدا كشته شده يا اسير گرديده. اين اخبار موجب نگرانى و اضطراب مسلمانان مى‏شد. عاقبت اين آيه نازل شد و رسول گرامى اسلام دستور داد آنان را احضار كرده به ايشان فرمود: اگر از رفتار زشت خود دست بر نداريد امر مى‏كنم شما را از شهر مدينه اخراج كنند.(385))تا آخر داستان(.
آيات ديگرى كه مى‏توان در اين مرحله به آن‏ها استناد نمود عبارتند از سوره توبه / 80 تا 84؛ سوره منافقون / 4 و ...