الگوى برتر
شيوه مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى

محمدرضا تويسركانى

- ۱۱ -


فصل دوم: شيوه مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى از بعثت تا هجرت

الف - بعثت و مبارزه فرهنگى با ريشه‏هاى مفاسد اجتماعى
راغب در مورد كلمه »بعثت« مى‏نويسد: بعثت يعنى برانگيختن و تهييج شى‏ء و به حركت انداختن او به سوى هدفى مشخص. اين معنى به اعتبار متعلق بعثت متعدد مى‏گردد، بعثت بعير با بعثت انسان و با بعثت مرده از آن جهت كه برانگيختن را در همه موارد ايجاد مى‏كند مشترك است ولى به اعتبار شتر، انسان و مرده هركدام نوع خاصى از برانگيختن را اقتضا مى‏كند(204). ولى آنچه از قرآن فهميده مى‏شود اين است كه اين كلمه را خداوند در دو مورد استعمال نموده است: نزول وحى و آغاز رسالت پيامبران، و زنده شدن مردگان.
عنوان »بعثت« را قرآن مجيد براى اين دوران مطرح نموده است »هوالذين بَعَثَ فى الاميّين«(205) انتخاب اين كلمه از دو جهت قابل تأمل است جهت اول اين كه وضعيت مردم در آن عصر آن چنان منحط بوده است كه گويا مرگ، همه آن‏ها را فرا گرفته، به صورتى كه ارزش‏ها هيچ ظهورى در جامعه بشرى آن روزگار نداشته است و لذا محتاج بعثت شده‏اند. جهت دوم اين است كه پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله و مكتب او زمينه‏ساز حيات حقيقى انسان و جامعه بشرى است زنده شدن تمامى ارزش‏ها و فضايل انسانى را بايد در پيروى كردن از تعاليم آسمانى او جستجو نمود.(206)
پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله در 40 سالگى مبعوث به رسالت شد تا جامعه مرده آن روزگار را حيات مجددى بخشد و انسانيت را از ظلمات به نور هدايت نمايد.
در اين فصل به بررسى شيوه‏هاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در مبارزه با مفاسد اجتماعى در مقطع تاريخ بعثت تا هجرت پرداخته مى‏شود. اين دوران هر چند دچار فراز ونشيب‏هاى فراوان است ولى از اين نظر كه در طول 13 سال، مبارزه آن حضرت يك مبارزه فكرى و فرهنگى بوده است يكسان است. رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله در مكه از هرگونه مبارزه فيزيكى و درگيرى و جنگ با دشمنان خوددارى نمود و تمام تلاش خود را متوجه ريشه‏هاى مفاسد آن عصر كرده بود. جهاد او در اين 13 سال يك جهاد فكرى بود نه جهاد مسلحانه و لذا مفسران، آيات جهاد در سوره‏هاى مكى را به جهاد فكرى و عقيدتى تفسير نموده‏اند علت اين امر هم معلوم است زيرا مقتضيات زمان و مكان اجازه جهاد مسلحانه را نمى‏داد و اين شيوه، زمانِ خاص خود را انتظار مى‏كشيد.

نگاهى به آيات جهاد در سوره‏هاى مكى
»فلا تطع الكافرين و جاهدهم به جهاداً كبيراً«(207)
»پس تو از كافران پيروى مكن و با ايشان به وسيله قرآن جهاد كن جهادى بزرگ.«
مفسران مى‏نويسند(208) منظور از جهاد در اين آيه جهاد فكرى، فرهنگى و تبليغاتى است نه جهاد مسلحانه. چرا كه اين سوره مكى است و مى‏دانيم دستور جهاد مسلحانه در مدينه نازل شده است در حقيقت روش كلى مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در برخورد با مفاسد اجتماعى در مكه، مبارزه و تهاجم فرهنگى بر عليه سرچشمه‏هاى فساد و تباهى بود و سلاح اين ميدان بزرگ قرآن كريم بود كه اين سلاح مؤثرترين وسيله‏اى بود براى اين جهاد عظيم، وسيله‏اى به درخشندگى آفتاب و روشنايى روز، به آرامش بخشى پرده‏هاى شب، به حركت آفرينى بادها، به عظمت ابرها و به حيات بخشى قطره‏هاى باران. با اين سلاح و سرمايه رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله با تلاش بى‏نظير، دستورات الهى را اجرا نمود و پرده‏هاى جاهليت را از بين برد و سرچشمه‏هاى نور را به روى انسانِ غرق شده در ظلمات آن عصر گشود.
در دو سوره مكى، يكى سوره نحل آيه 110 و ديگرى سوره عنكبوت آيات 6 و 69 سخن از جهاد مطرح شده است كه مفسران اين آيات را يا مدنى مى‏دانند و يا جهاد را به جهاد عقيدتى و فرهنگى تفسير نموده‏اند.
نكته‏اى كه بايد به آن اشاره نمود اين است كه محور جهاد فكرى در مكه، دو اصل سرنوشت ساز توحيد و معاد بود. اولين سخن پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله اين بود كه : »قولوا لا اله الا الله تُفلحوا«. آن حضرت از توحيد و نفى شرك و بت‏پرستى شروع نمود البته توحيدى كه مسؤوليت آور بود و به همين دليل در كنار توحيد، از معاد و حساب و كتاب الهى سخن مى‏گفت.
در 89 سوره‏اى كه در مكه نازل شده است توحيد و معاد به صورت‏هاى گوناگون مطرح شده است. او با دلايل عقلى و با استفاده از مثال‏هاى مختلف و بيان داستان‏هاى گذشتگان همراه با جاذبه‏هاى بيانى، به مبارزه با سرچشمه و ريشه مفاسد آن روزگار كه بت‏پرستى و بى‏اعتقادى به معاد بود، پرداخت. در حقيقت آن حضرت در مبارزه با مفاسد به سراغ ريشه‏ها و عوامل اصلى رفت نه معلول‏ها.
در اولين سخنرانى علنى در جريان »و انذر عشيرتك الاقربين«(209) اين گونه فرمود: به راستى هيچ‏گاه راهنماى يك جمعيت به خويشان خود دروغ نمى‏گويد. به خدايى كه جز او خداوندى نيست. من فرستاده شده خدا به سوى شما و عموم جهانيان هستم. هان اى خويشاوندان من، شما بسان خفتگان مى‏ميرد و همانند بيداران زنده مى‏گرديد و طبق كردار خود مجازات مى‏شويد و اين بهشت دائمى خداست و دوزخ هميشگى اوست. هيچ كس از مردم براى اقوام خود چيزى بهتر از آنچه من براى شما آورده‏ام نياورده است. من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده‏ام.(210)
نتيجه‏اى كه از اين مقدمه گرفته مى‏شود اين است كه شيوه اصلى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در مبارزه با مفاسد اجتماعى در مكه، يك شيوه فكرى و فرهنگى به صورت تهاجم بر عليه بنيادهاى تباهى و فسادِ آن عصر بود. و سلاح و سرمايه اين جهاد، قرآن كريم با محوريت توحيد و معاد و آنچه كه در اين مقطع مورد تهاجم آن حضرت قرار گرفت ريشه‏هاى مفاسد اجتماعى بوده است. (211)

ب - مرحله اول، مبارزه مخفى
قرآن مجيد مبارزه و جهاد پيامبراكرم را در مكه به دو مرحله تقسيم نموده است مرحله اول مبارزه مخفى و مرحله دوم مبارزه علنى. دليل اين تقسيم بندى آيه 94 سوره حجر مى‏باشد.
»فَاَصْدَعْ بِما تُؤمَرْ وَ اَعْرِض عَن الْمُشْرِكين«
اى رسول، آشكار كن آنچه را بدان مأمورى و از مشركان روى گردان
زمان نزول اين آيه مورد اختلاف است در اين رابطه سه نظر وجود دارد )سه سال بعد از بعثت، چهار سال بعد از بعثت، پنج سال بعد از بعثت( كه بر اين اساس كمترين مدت مبارزه مخفى سه سال و بيشترين مدت پنج سال مى‏باشد.(212)
لازم به ذكر است عده‏اى از مفسرين شروع مرحله دوم را با نزول آيه 214 شعراء مى‏دانند »و اَنْذِر عشيرتك الاقربين«؛
خويشاوندان نزديك خود را از عذاب الهى بترسان.
و ارتباط اين آيه با آيه 94 سوره حجر را اين گونه بيان مى‏كنند كه سوره شعراء چهل و هفتمين سوره مكى و سوره حجر پنجاه دومين سوره مكى است و لذا آيه 214 سوره شعراء قبل از آيه 94 سوره حجر نازل شده است يعنى مرحله اول مبارزه در اين مقطع با آيه انذار پايان مى‏پذيرد. و بعد از انجام اين فرمان الهى، آن حضرت مأمور به »فاصدع بما تؤمر« كه شروع مبارزه علنى است مى‏گردد.

چرا مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به صورت مخفى شروع شد؟
مخفى بودن دعوت و مبارزه در اين چند سال به خاطر ترس از دشمن و خوف از جان نبود بلكه اين شيوه از يك الهام ربانى نشأت مى‏گرفت زيرا رسول خداصلى الله عليه وآله مى‏خواست در نهضت خويش گذشته از اعتماد بر امدادهاى غيبى، از وسائل طبيعى و جريانات عادى نيز بهره گيرد و بيهوده خود و ياران اندك و انگشت شمار خويش را در معرض خطر قرار ندهد و براى آئين جهانى خود از نظر كميت و كيفيت و بلكه از جهت آمادگى روحى و افكار عمومى زمينه‏اى را فراهم سازد و در فرصت مناسب دعوت و مبارزه را علنى و آشكار سازد.(213)
به بيان ديگر رسول گرامى اسلام با توجه به شرائط زمانى و مكانى مبارزه خود را به صورت مخفى شروع نمود و باز به همين دليل به اين روش پايان داد و مبارزه علنى را شروع نمود.

تشكيل هسته مركزى مبارزه و مقاومت
بديهى است مبارزه با مفاسد اجتماعى آن عصر كه به صورت عميق و گسترده سراسر جامعه آن روز را فرا گرفته بود نيازمند حضور عناصر فداكار و مقاوم بود كه بتوانند با اراده آهنين و عشق سوزان و عزم راسخ و ايمان كامل، آن حضرت را در صحنه‏هاى گوناگون مبارزه يار و ياور باشند و بر اين اساس از اقدامات اوليه رسول گرامى اسلام در مرحله اول شناسائى انسانهاى شايسته و جذب آن‏ها و تشكيل هسته مركزى مبارزه بود آن حضرت انسانهاى برجسته‏اى كه بتوانند اسلام را در عرصه‏هاى مختلف مُبلّغ باشند و با مفاسد و ريشه‏هاى آن مبارزه نمايند را شناسائى مى‏كرد و آن‏ها را مورد تربيت مخصوص قرار مى‏داد و در حقيقت ايشان بودند كه با تحمّل شكنجه‏هاى وحشتناك و آزار و اذيت‏هاى فراوان دست از يارى پيامبر خدا بر نداشتند و سهم بزرگى در گسترش ارزشها و مبارزه با پليدى‏ها نصيب خويش نمودند.
اين گروه كه در ابتداى مبارزه جذب آن حضرت شدند قريب پنجاه نفر مى‏باشند(214). قرآن مجيد در آيات متعددى، از آنان به نيكى ياد نموده است كه به بعضى از اين آيات اشاره مى‏شود.
»وَ السبِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَجِرِينَ وَ الأَنصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسنٍ رَّضىَ اللَّهُ عَنهُمْ وَ رَضوُا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِى تحْتَهَا الأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِك الْفَوْزُ الْعَظِيمُ«(215)
پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و كسانى كه به نيكى از آن‏ها پيروى كردند، خداوند از آن‏ها خشنود گشت، و آن‏ها )نيز( از او خشنود شدند؛ و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزى بزرگ!
توضيح: درباره اين آيه شريفه سخن زياد گفته شده است ولى آن نكته‏اى كه مربوط به بحث ما مى‏باشد اين است كه السابقون الاوَّلون من المهاجرين كسانى هستند كه پايه‏هاى دين خدا را در جامعه آن روزاستوار نمودند در فتنه‏ها و سختى‏ها شكيبائى ورزيدند و از ديار و اموال خود چشم پوشيدند و پيامبر اكرم را در مبارزه با مفاسد يارى نمودند اين گروه پيشگامان انقلاب اسلامى در صدر اسلام هستند و تا آخر عمر به ايمان و عمل صالح پايدارى نشان دادند البته در مورد مصاديق اين گروه اختلاف نظر وجود دارد ولى جمعى را همه مذاهب اسلام در زمره اين گروه مى‏دانند مانند حضرت على‏عليه السلام، حضرت خديجه‏عليها السلام، ابوذر غفارى، ياسر، سميّه، عمار، بلال، جعفر بن ابى‏طالب، خبّاب بن ارث، حمزه، زيد بن حارثه، عبدالله بن مسعود، ارقم بن ابى ارقم و...(216)
»مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضى نَحْبَهُ وَ مِنهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً«(217)
خدا كافران را با دلى پر از خشم بازگرداند بى‏آنكه نتيجه‏اى از كار خود گرفته باشند؛ و خداوند )در اين ميدان(، مؤمنان را از جنگ بى‏نياز ساخت )و پيروزى را نصيبشان كرد(؛ و خدا قوّى و شكست‏ناپذير است!
در اين آيه خداوند گروهى از مؤمنين را به خاطر پايدارى و وفا به عهدى كه از راه ايمان بر عهده آنان بوده است مورد ستايش و مدح خويش قرار مى‏دهد. همان انسانهاى برجسته‏اى كه در غربت مكه و مظلوميت اسلام، پيامبر گرامى را در راه مبارزه با مفاسد يارى نمودند و در نهايت جان خويش را تقديم اسلام كردند مانند حضرت على‏عليه السلام، حمزه، جعفر و ديگر ياران با وفاى آن حضرت.

ج - شروع مبارزه علنى و آغاز مرحله دوم
هدف پيامبر گرامى اسلام از مبارزه با مفاسد اجتماعى، ايجاد بستر مناسب براى رسيدن انسانها به سعادت حقيقى بود و روشن است اين هدف با توجه به اوضاع منحط آن عصر به آسانى محقق نمى‏شد بعد از اينكه هسته مركزى مبارزه شكل گرفت و زمينه مساعد جهت علنى شدن و عمومى شدن دعوت به آئين اسلام كه همان مبارزه با وضع موجود بود فراهم گرديد.
آن حضرت اقدام به عوت از اقوام و خويشان خود به آئين اسلام كرد و اين اولين حركت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله در مرحله جديد بود. به بعضى از دلائلى كه موجب انتخاب اين شيوه در ابتداى اين مرحله شد اشاره مى‏گردد:
1- هر مصلحى كه بخواهد به اصلاح اجتماعى كه در آن زندگى مى‏كند دست بزند و آن‏ها را از آلودگى پاك كند بايد از نزديكان خود شروع كند تا زمينه پذيرش دعوت او توسط مردم فراهم گردد.
2- از آنجا كه اساس زندگى عرب در آن عصر بر زندگى قومى و قبيله‏اى بنا شده بود و هر كس مى‏خواست به اقدامى اجتماعى و عمومى و به خصوص فعاليتهاى اصلاحى دست بزند ناچار بود تا ياورانى مخلص و معتمد داشته باشد و بهترين راه براى يافتن چنين يارانى، استمداد از افراد قبيله و خويشان بود كه بر اساس روابط محكم قبيله‏اى خود را موظف به دفاع از افراد قبيله در برابر دشمن مى‏دانستند از اين رو آن حضرت نيز مأمور شد تا در آغاز دعوت و مبارزه از آن‏ها شروع نمايد.
3- شريعت مقدس اسلام مائده‏اى الهى و يا به تعبير خود آن حضرت خير دنيا و آخرت بود كه رسول خداصلى الله عليه وآله مى‏خواست بر بشريت آن روز عرضه كند و اين يك مِنّتى بود كه خداوند متعال بر خويشان نزديك آن حضرت گذارد و آن‏ها را به استفاده از اين نعمت عظيم ربانى دعوت نمود.
4- پيامبر گرامى اسلام با دعوت از خويشان براى پذيرفتن حق و دورى كردن از بت‏پرستى و مفاسد، جديّت خود را در راه مبارزه اعلام نمود با اين روش ديگران متوجه اهميّت اقدام او و استقامت آن حضرت شدند و فهميدند كه ايشان در راه مبارزه با مفاسد، ملاكهاى جاهلى را زير پا گذاشته است و نزديكان خويش را در نهى از منكر بر ديگران مقدم داشته است(218).
بعد از دعوت نزديكان، نوبت به سخن گفتن با مردم مى‏رسد در تاريخ آمده است: روزى در كوه صفا روى سنگ بلندى قرار گرفت و با صدائى بلند فرمود: يا صباحا )عرب اين كلمه را به جاى زنگ خطر به كار مى‏برد و گزارشهاى وحشت‏آميز را به اين كلمه آغاز مى‏كند(.
نداى آن حضرت موجب گشت گروهى از قبائل مختلف قريش به حضور وى شتافتند، پس فرمود: اى مردم هرگاه من به شما گزارش دهم كه پشت اين كوه دشمنان شما موضع گرفته‏اند و قصد جان و مال شما را دارند آيا مرا تصديق مى‏كنيد؟ همگى گفتند: ما در طول زندگى از تو دروغى نشنيده‏ايم.
پس فرمود: اى گروه قريش خود را از آتش نجات دهيد من براى شما در پيشگاه خدا نمى‏توانم كارى انجام دهم من شما از عذاب دردناك مى‏ترسانم.
موقعيت من همان موقعيت ديده‏بانى است كه دشمن را از نقطه دورى مى‏بيند و سريع براى نجات قوم خود به سوى آنان شتافته و با شعار مخصوص يا صباحاه آن‏ها را از اين پيشامد با خبر مى‏سازد.(219)
در همين رابطه و در ذيل آيه شريفه »فاصدع بما تؤمر« آمده است وقتى اين آيه نازل شد رسول خداصلى الله عليه وآله برخاست و بر حجر اسماعيل ايستاد و فرمود: اى گروه قريش واى مردم عرب من شما را دعوت مى‏كنم به اينكه شهادت دهيد خدائى جزى خداى يكتا نيست و اينكه من فرستاده اويم و من شما را دستور مى‏دهم به اينكه بت‏ها را به دور افكنيد و دستور مرا بپذيريد تا به اين وسيله بر عرب فرمانروا شويد و مردمان غير عرب نيز فرمانبردار شما شوند و در بهشت نيز فرمانروايان باشيد.(220)
اين دو سخنرانى در شروع مبارزه علنى از آن حضرت نقل شده است و اينكه كدام اول بوده و كدام دوّم، خيلى مهم نيست آنچه اهميت دارد اين است كه آن حضرت با لسان انذار و بشارت شروع نموده و مردم معمولى را مورد خطاب قرار داده است او براى ايجاد تحول در جامعه به سراغ صاحبان اصلى جامعه مى‏رود و با آنان مستقيم و صادقانه سخن مى‏گويد و اين شيوه‏اى بود كه پيامبر اكرم در شروع مبارزه علنى انتخاب نمود.
در اين مرحله پيامبر گرامى اسلام با دو گروه روبرو است يك گروه سردمداران كفر و شرك و مُفسدان روزگار و گروه ديگر عموم مردم، روشهاى آن حضرت در اين مرحله، به دو بخش تقسيم مى‏شود بخش اول روشهايى كه آن حضرت در مقابل اقدامات ملأ و اَشراف به كار مى‏گرفت بخش دوم روشهايى كه ايشان در هدايت مردم و آگاه نمودن‏آنان از صلاح و فساد و تربيت آن‏ها داشت و بديهى است اين روشها همزمان مورد عمل قرار مى‏گرفت و هيچ تقدمى بر يكديگر نداشتند.