الگوى برتر
شيوه مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى

محمدرضا تويسركانى

- ۱۰ -


بخش دوم: شيوه مبارزه پيامبر صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى از بعثت تا رحلت

اين بخش قسمت اصلى اين رساله است و به شيوه مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى در سه مقطع زندگى آن حضرت پرداخته شده است .

فصل‏اوّل:دوران‏قبل‏ازبعثت‏زندگى‏اجتماعى‏پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله
فصل دوّم: دوران بعد از بعثت تا هجرت
فصل سوّم: دوران بعد از هجرت تا رحلت

مقدمه

عوامل تأثير گذار در انتخاب شيوه مبارزه
قبل از بررسى روش‏هاى مبارزاتى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مناسب است از آنچه موجب انتخاب اين روش‏ها گشته است سخن گفته شود. به نظر مى‏رسد دو عامل مهم و اساسى در گزينش شيوه مبارزه دخالت دارد كه عبارتند از:
1- هدف از مبارزه 2- عنصر زمان و مكان. با در نظر گرفتن اين دو عامل، روش و شيوه مبارزه انتخاب مى‏شود. شيوه مبارزه يك امر ظاهرى است كه باطن و هويت آن را اين دو عامل تشكيل مى‏دهد.
بديهى است روشى كه متناسب با عوامل فوق نباشد، موفقيت در مبارزه را به دنبال نخواهد داشت و انسان‏هاى برجسته تاريخ اگر در مبارزات خود به پيروزى‏هاى مهم نايل گشته‏اند، بايد راز اين امر را در تناسب روش‏ها با عوامل ذكر شده جستجو نمود.

الف - هدف رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله از مبارزه با مفاسد اجتماعى
»يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اصبرُوا وَ صابِرُوا وَ رَابِطوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ«(186)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! )در برابر مشكلات و هوسها،( استقامت كنيد! و در برابر دشمنان )نيز(، پايدار باشيد و از مرزهاى خود، مراقبت كنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد!
قرآن كريم در مورد هدف آن حضرت. از مبارزه با پليدى‏ها و مفاسد، مطالب فراوانى دارد كه از جمع‏بندى آن‏ها به اين نتيجه مى‏رسيم كه مقصود و هدف نهايى، رساندن انسان و جامعه بشرى به فلاح و رستگارى مى‏باشد. به بيان ديگر هدف از مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد، تغيير وضع موجود و ايجاد هويت جديد بر اساس توحيد در تمام ابعاد انسانى بوده است.
آياتى كه فلاح را به عنوان هدف تعاليم آسمانى اسلام معرفى مى‏نمايد عبارتند از: سوره بقره/ 5 و 189 ؛ سوره آل عمران/ 104 و 130 و سوره مائده/ 35 و 90 و 100؛ سوره اعراف / 8 و 69؛ سوره انفال/ 45؛ سوره توبه/ 87؛ سوره حج / 77؛ سوره لقمان / 5؛ سوره نور/ 31 و 51؛ سوره مجادله / 22؛ سوره حشر / 9؛ سوره قصص/ 67؛ سوره روم / 38؛ سوره جمعه / 10؛ سوره تغابن / 16؛ سوره مؤمنون / 1 و 102؛ سوره اعلى / 14؛ سوره الشمس / 9.
و امّا آياتى كه مفاسد را مانع رسيدن انسان به فلاح معرفى مى‏نمايد عبارتند از:
سوره قصص/ 37 و 82؛ سوره مؤمنون/ 117؛ سوره طه / 69؛ سوره كهف /20؛ سوره نحل/116؛ سوره يوسف/ 23؛ سوره يونس/ 17 و 69 و 77؛ سوره انعام/ 21 و 135.
و امّا معنى فلاح: واژه مُفْلِح و فلاح و مشتقات آن به معناى چيزى است كه لازمه آن رهايى از شرور، دستيابى به خير و صلاح است. با اين دو قيد از معانى كلمات نجات، ظفر و صلاح امتياز مى‏يابد. اطلاق فلّاح بر كشاورز و فلاحت بر كشاورزى از آن روست كه زمين با زراعت از باير بودن مى‏رهد و آباد مى‏گردد. چنان كه شكاف و گشايش نيز در آن ملحوظ است.
در زبان فارسى از فلاح به پيروزى و رستگارى تعبير مى‏شود زيرا معناى فتح و شكاف در آن مأخوذ است و لذا كسى كه لب زيرين او شكاف داشته باشد افلح ناميده مى‏شود. البته مُفلح انسانى است كه با رنج به مقامى رسيده باشد نه بدون رنج.(187)
نتيجه اين كه فلاح و رستگارى مقصود بالذات و هدف نهايى انسان است و چون فلاح انسان رسيدن به كمال مطلق است و كمال مطلق جز خداوند نيست پس فلاح انسان در لقاءاللَّه است.(188)
و بهتر از هركلام و سخن در اين رابطه سخن زيباى حضرت محمدصلى الله عليه وآله است كه در ابتداى دعوت و مبارزه با مفاسد فرمودند: »يا ايها الناس قولوا لا اله الا الله تُفْلِحوا«(189)

ب - عنصر زمان و مكان(190)
رعايت و در نظر گرفتن مقتضيات زمان و مكان از عوامل اصلى انتخاب روش در مبارزه با مفاسد اجتماعى است. به اين بيان كه وضعيت مردم از جهات گوناگون بايد مورد بررسى و دقت قرار گيرد. نقاط مثبت كه مى‏تواند تكيه‏گاهى براى شروع مبارزه باشد و نقاط ضعف كه مى‏تواند مورد سوء استفاده ديگران قرار گيرد و مسائلى از اين قبيل در برنامه‏ريزى و انتخاب شيوه مبارزه مورد توجه و مدّ نظر مى‏باشد. همچنين تعيين اولويت در مبازه با مفاسد با توجه به شرايط زمان و مكان صورت مى‏پذيرد به اين معنى كه در برخورد با مفاسد، تلاش مى‏گردد ريشه و سرچشمه مفاسد مورد شناسايى قرار گيرد و بعد از آن، مفاسد مورد بررسى قرار گرفته و اولويت‏ها مشخص شود كه مبارزه، فرهنگى باشد يا سياسى ، مخفى باشد يا علنى و مسائلى ديگر كه از مهم‏ترين آن‏ها شناخت مُفسدان جامعه بشرى مى‏باشد يعنى كسانى كه فساد را در اجتماع گسترش مى‏دهند مورد شناسايى دقيق قرار گيرند تا مشخص گردد آن‏ها در چه موقعيتى قرار دارند؟ چه روش‏هايى را در جهت رسيدن به اهداف شومشان در دستور كار دارند؟ نقاط ضعف آن‏ها چيست؟ از چه راه‏هايى مى‏توان بر آن‏ها پيروز گشت؟ و به تعبير ديگر دشمن‏شناسى در ابعاد مختلف از لوازم توجه به مقتضيات زمان و مكان است. در حقيقت در تعيين روش مبارزه، شناخت مردم، شناخت مفاسد و شناخت دشمن، نقش اساسى و ويژه دارد. اگر در اين بخش، اطلاعات دقيق و صحيح به دست آيد به طور قطع روش مبارزه به صورت اصولى تعيين مى‏گردد و با اجراى كامل آن، موفقعيت در مبارزه نصيب مجاهدان راه خدا مى‏گردد. با اين بيان معلوم مى‏شود كه چرا رسول خداصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد »رحم الله من عرف زمانه«(191) پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله بر اساس همين اصول سرنوشت‏ساز در مبارزه با مفاسد، شيوه‏ها و روش‏هاى مختلفى را اتخاذ مى‏نمود روش‏هاى او قبل از بعثت با روش‏هاى بعد از بعثت متفاوت بود و همچنين روش‏هاى بعد از بعثت در مكه با روش‏هاى بعد از هجرت در مدينه فرق داشت كه در سه فصل اين بخش به اين روش‏ها و شيوه‏ها پرداخته مى‏شود تا راز موفقيت آن حضرت به روشنى و وضوح معلوم گردد.

فصل اول: شيوه مبارزه پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى قبل از بعثت

آنچه كه در اين تحقيق مورد نظر مى‏باشد، شيوه مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى بعد از بعثت است البته در زندگى آن حضرت قبل از بعثت نكات برجسته‏اى در اين زمينه وجود دارد كه به طور اختصار به آنها اشاره مى‏شود:

الف - دوران كودكى تا ورود به اجتماع
اگر زندگى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله را به مقاطع گوناگونى تقسيم كنيم مقطع اول زندگى ايشان، دوران كودكى است كه هشت سال اول عمر شريف آن حضرت را تشكيل مى‏دهد.
در اين مقطع حضرت محمدصلى الله عليه وآله به مدت چهار ماه در مكه زندگى كرد و بعد به همراه حليمه سعديه به مدت پنج سال در قبيله بنى سعد به سر برد و بعد از پنج سال زندگى در آن جا، به مكه باز گشت. آن حضرت در شش سالگى مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستى جدّ بزرگوارش عبدالمطّلب قرار گرفت. هنوز هشت سال از عمر شريفش نگذشته بود كه جدّش را از دست داد و عمويش ابوطالب سرپرستى او را به عهده گرفت.
به يك حادثه در اين مقطع كه حكايت از روح مبارزه با خرافات و داشتن انديشه توحيدى )كه ريشه تمام كمالات آدمى است( در ايام كودكى او دارد اشاره مى‏شود.
روزى كه سن آن حضرت از چهار سال تجاوز نمى‏كرد و در صحرا زير نظر مادر رضاعى خود )حليمه سعديه( زندگى مى‏كرد از مادرش درخواست نمود كه همراه برادران رضاعى خود به صحرا رود. حليمه مى‏گويد: فرداى آن روز محمد را شستشو دادم و به موهايش روغن زدم. به چشمانش سُرمه كشيدم و براى اين‏كه ديوهاى صحرا به او صدمه نرسانند يك مُهره يمنى كه در نخ قرار گرفته بود براى محافظت او به گردنش آويختم. آن حضرت مُهره را از گردن درآورد و به من فرمود: مادر جان آرام باش! خداى من كه همواره با من است، نگهدار و حافظ من است.
»مَهلاً يا اُمّاه فاِنّ معى مَنْ يَحْفِظُنى«(192)

ب - ورود به اجتماع تا بعثت
برخى از مورخان معتقدند از همان اوايل ورود حضرت به خانه ابوطالب )بعد از رحلت عبدالمطّلب( زندگى اجتماعى ايشان شروع مى‏شود(193).
اگر اين نظر مورد قبول قرار گيرد حوادث 8 سالگى تا 40 سالگى حضرت بايد مورد بررسى قرار گيرد تا روش مبارزه ايشان با مفاسد اجتماعى به دست آيد. در اينجا به بعضى از حوادث اين دوران عبارتند از:
1 - اولين موردى كه در زندگى اجتماعى حضرت محمّدصلى الله عليه وآله اتفاق افتاده است سفر ايشان همراه حضرت ابوطالب‏عليه السلام به شام است.
بنابر نقل مشهور او در اين سفر 9 ساله يا 12 ساله بود. گفتگوى آن حضرت با بحيراء در اين سفر بيانگر نكات مهمى در برخورد با ريشه‏هاى مفاسد آن دوران مى‏باشد. در كتاب‏هاى تاريخى آمده است وقتى كه بحيراء از پذيرايى ميهمانان قريش فارغ شد، نزد آن حضرت آمد و به او گفت: اى پسر، تو را به لات و عُزّى سوگند مى‏دهم كه آنچه از تو مى‏پرسم پاسخ مرا بدهى! البته بحيراء از سوگند به لات و عُزّى منظورى نداشت جز آن كه ديده بود كاروانيان به آن قسم مى‏خورند؛ امّا همين كه حضرت نام لات و عزّى را شنيد، فرمود: مرا به لات و عزّى سوگند مَده كه چيزى در نظر من مبغوض‏تر از اين دو نيست. بحيرا گفت: پس تو را به خدا سوگند مى‏دهم سؤالات مرا پاسخ دهى. حضرت فرمود: هرچه مى‏خواهى بپرس...(194).
مانند اين گفتگو، داستان اختلاف حضرت محمدصلى الله عليه وآله با تاجر شامى است در سفرى كه كاروان تجارتى حضرت خديجه را به شام برده بود. تاجر شامى درخواست قسم خوردن او را به لات و عزّى مى‏كند و حضرت مى‏فرمايد پست‏ترين و مبغوض‏ترين موجودات پيش من همان لات و عزّى است كه تو مى‏پرستى.(195)
در اين دو گفتگو حضرت محمدصلى الله عليه وآله نسبت به شرك و بت پرستى اظهار تنفر مى‏نمايد. زيرا سرچشمه مفاسد شرك و بت‏پرستى است. در فصل بعد خواهيم گفت كه بيشترين مبارزه آن حضرت بعد از بعثت تا هجرت متوجه شرك بود زيرا راه اصلاح جامعه و نابود كردن مفاسد، دعوت مردم به توحيد و مبارزه با بت پرستى است و در اولين حضور اجتماعى آن حضرت در نوجوانى اين مبارزه به اين صورت شروع مى‏گردد زيرا شروع مبارزه با منكرات اجتماعى بعد از تنفر قلبى اظهار نفرت به زبان است كه به اين وسيله خرافاتى كه در قالب مقدسات جلوه‏گر شده‏اند مورد حمله قرار گيرند تا فطرت‏هاى پاك انسانى متوجه حقائق گردند.
2- تاريخ نويسان آورده‏اند كه حضرت محمدصلى الله عليه وآله در اين دوران بخشى از عمر گرانقدر خويش را صرف شبانى نمود . به اين موضوع از جهات گوناگون مى‏توان نگاه كرد. از نظر، روش مبارزه با مفاسد اجتماعى. يكى از علل شبانى نمودن آن حضرت دور بودن از جامعه فاسد آن روز به جهت ايجاد آمادگى در راه جهاد بر عليه كفر و شرك و اظهار تنفر عملى از وضعيت آن زمان بوده است. در حقيقت رفتن ايشان از شهر به بيابان نوعى هجرت محسوب مى‏شود هجرتى كه هر مجاهدى بايد در دستور كار خويش داشته باشد تا در زمان مقتضى از آن بهره ببرد.
استاد جعفر سبحانى در اين مورد مى‏نويسد: آزاد مردى كه در عروق او خون غيرت و شجاعت مى‏گردد ديدن مناظر زورگويى زورمندان قريش، تظاهر آنان به ناپاكى، سخت گران مى‏آيد از آن گذشته روى گردانى جامعه مكه از پرستش حق، طواف آنان در اطراف بت‏هاى بى‏روح بيش از پيش براى يك شخص فهميده ناگوار است. روى اين جهات پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله بساط زندگى خود را از ميان اجتماع بيرون برده بود و مدتى در گوشه بيابان‏ها و دامنه كوه‏ها كه طبعاً از اجتماع كثيف آن روز دور بود بسر مى‏برد تا مدتى از آلام روحى كه معلول وضع رقت بار محيط مكه بود آسوده شود.(196)
در اينجا بايد به اين نكته توجه داشت كه رفتن ايشان از شهر به بيابان، به معنى فرار از اجتماع نبوده است بلكه اين عمل بر اساس مقتضيات زمان و مكان، يك نوع مبارزه و هجرت بود تا با كسب آمادگى‏هاى لازم و فراهم شدن زمينه مناسب جهت مبارزه علنى به مكه باز گردد.
3- شركت آن حضرت در چهارمين جنگ فجار از حوادث ديگرى است كه در اين دوران اتفاق افتاده است.
فِجار در لغت از مفاجره و فجور به معناى فسق و عصيان گرفته شده است(197) و چنانچه گفته‏اند در زمان جاهليت جنگ‏هايى ميان قبايل عرب اتفاق افتاده است كه چون در ماه‏هاى حرام بوده و حرمت ماه حرام را شكسته و يا مشتمل بر خلاف‏هاى ديگرى بوده است اين جنگ‏ها را فجار ناميده‏اند و گويند آن‏ها چهار فجار است كه در آخرين آن‏ها كه در سنين جوانى و يا نوجوانى حضرت محمدصلى الله عليه وآله به وقوع پيوسته است آن حضرت نيز به همراه عموهاى خويش شركت داشته‏اند.
البته برخى از محققان شركت پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله را در اين جنگ قبول ندارند ولى اكثريت مورّخان براى شركت ايشان در اين جنگ مانعى نمى‏بينند(198).
بنابر اين‏كه شركت آن حضرت را در اين جنگ بپذيريم، آنچه مورد نظر ما در اين حادثه هست شرطى است كه پيامبر گرامى‏صلى الله عليه وآله براى حضور خويش در اين جنگ بنابر نقل يعقوبى مطرح مى‏نمايد و آن اين‏كه حضرت در پاسخ به درخواست حضور او مى‏فرمايد: شما از ستم ، تجاوز، قطع رحم و بهتان خوددارى كنيد تا من نيز در كنار شما باشم.
و آن‏ها چنين قولى دادند و رسول خداصلى الله عليه وآله پيوسته با آن‏ها بود تا بر دشمن پيروز شدند.(199)
در اين حادثه شرط حضرت محمّدصلى الله عليه وآله نوعى مبارزه با مفاسد اجتماعى است و آن حضرت از موقعيت پيش آمده بهترين استفاده را مى‏برد كه زمينه‏ساز نابودى ستم و تجاوز و قطع رحم و بهتان باشد.
4- قبل از اسلام در ميان اعراب پيمان‏هايى بسته شده بود كه به اَحلاف مشهور است و هدف از اين پيمان‏ها جلوگيرى از بعضى مفاسد و مقاومت در برابر دشمن بود. از جمله اين پيمان‏ها »حلف الفضول« است كه براى جلوگيرى از ظلم و تعدّى قدرتمندان و به منظور دفاع از ستمديدگان بسته شد و چون اين پيمان در هدف مشابه پيمان ديگرى بود كه سال‏ها قبل از آن به وسيله جَرْهميان بسته شد كه انعقاد آن به وسيله چند نفر بود كه نام همگى آنان فضل يا فُضيل بود به اين پيمان نيز حلف‏الفضول گفتند، البته برخى از مورّخان در مورد علت نام‏گذارى اين پيمان دلايل ديگرى نيز گفته‏اند.
پيمان مزبور پس از جنگ فجار و در بيست سالگى رسول خداصلى الله عليه وآله و در خانه عبداللَّه بن جدعان انجام پذيرفت و از آن حضرت روايت شده است كه پس از بعثت مى‏فرمود: براستى در خانه عبدالله بن جدعان شاهد پيمانى بودم كه خوش ندارم آن را با هيچ چيز ديگرى مبادله كنم و اگر در اسلام نيز مرا بدان دعوت كنند اجابت خواهم كرد و مى‏پذيرم.(200)
آنچه در اين حادثه مورد نظر است اين است كه حضرت محمّد صلى الله عليه وآله از نقاط مثبت مردم آن روزگار در جهت مبارزه با مفاسد اجتماعى بهترين بهره‏ها را مى‏برد .
5- يكى از راههاى مبارزه با مفاسد اجتماعى، دعوت نمودن ديگران به خوبى‏ها در كردار و رفتار اجتماعى است زيرا به اين وسيله ديگران تحت تأثير قرار مى‏گيرند و جذب ارزش‏هاى والاى انسانى مى‏شوند و از مفاسد احساس تنفر و بيزارى مى‏كنند.
پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله از اين روش در قبل از بعثت استفاده مى‏كرد به صورتى كه عموم مورّخان نوشته‏اند: سيره آن بزرگوار در اين مقطع از زندگى چنان بود كه مورد علاقه و محبت همگان قرار گرفته بود و شخصيت اخلاقى او توجه همگان را به خود آن جلب كرده بود تا آنجا كه به محمد امين معروف گرديد و هرگاه در محفلى وارد مى‏شد آن حضرت را به يكديگر نشان مى‏دادند و مى‏گفتند: امين آمد.
و همين سيره زيباى او بود كه نظر حضرت خديجه را به خود معطوف نمود و درخواست همكارى در امر تجارت و در ادامه آن، ازدواج با ايشان را مطرح كرد.
سخنان حضرت خديجه در اين رابطه شاهد خوبى براى تأثير اين روش تربيتى است:
چيزى كه مرا شيفته تو نموده است همان راستگويى، امانت دارى و اخلاق پسنديده تو است.(201)
و اين گونه نبود كه فقط حضرت خديجه شيفته او گشته باشد بلكه قريش در اثر رفتار او مجذوب آن حضرت شده بودند و همين محبوبيت بود كه قريش را از يك اختلاف و فساد بزرگ در جريان نصب حجر الاسود نجات داد، زمانى كه ظرفى پر از خون كرده بودند و دست‏هاى خود را در آن گذاشته و پيمان بسته بودند كه نگذارند افتخار نصب حجر الاسود نصيب ديگران شود. در حالى كه قريش در انتظار حادثه خونينى بود ناگهان جوان رعناى قريش وارد مسجد شد و همگى گفتند اين همان محمد امين است و ما به حكم او راضى هستيم و حضرت با تدبير حكيمانه خود به اين خصومت خاتمه داد.(202)
نتيجه‏اى كه از اين حادثه مى‏گيريم اين است كه يكى از روش‏هاى مبارزه رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى دعوت ديگران به خوبى‏ها با كردار نيكو و استفاده مناسب از موقعيت به دست آمده بوده است. سخن آخر در اين مقطع اين است كه:
زندگانى قبل از بعثت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله را عفت ، پاكدامنى، امانت ، صداقت ، درستى، احساس و نيكى به بينوايان و زيردستان و تنفّر از بتان و بت‏پرستان تشكيل مى‏دهد.
از اين‏ها گذشته عبادت‏هاى پياپى او در ماه‏هاى رمضان در غار حرا و حج‏هاى متوالى آن حضرت معروف و مشهور است امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله ده بار و در روايتى 20 بار به طور پنهانى حج نموده است. همچنين همواره هنگام غذا خوردن، نام خدا را بر زبان جارى مى‏نمود و از گوشت‏هايى كه به طور نامشروع ذبح شده بود خوددارى مى‏كرد. و مناظر فحشا و ميگسارى و قمار بازى او را فوق‏العاده ناراحت مى‏كرد به طورى كه به كوه پناه مى‏برد و پس از گذشتن پاسى از شب بر مى‏گشت.(203)

چكيده مباحث شيوه مبارزه پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« با مفاسد اجتماعى قبل از بعثت

1 - هدف مبارزه پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« با مفاسد اجتماعى رساندن انسان و جامعه بشرى به سعادت و خوشبختى بوده است .
2 - رعايت مقتضيات زمان و مكان از عوامل اصلى انتخاب شيوه مبارزه مى‏باشد و بر اين اساس روشها تغيير پيدا مى‏كند هر چند اصل مبارزه هميشگى و بدون تغيير است .
3 - روش مبارزه پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« با مفاسد اجتماعى قبل از بعثت )با توجه به شرايط آن زمان( زير سئوال بردن بت پرستى و خرافات و ايجاد شك و ترديد در اعتقادات انحرافى و اظهار عبوديت نسبت به خداوند - هجرت از محيط گناه استفاده از فرصت‏ها و بهره بردن از نقاط مثبت مردم و معاشرت و راهنمائى و هدايت آنان با حسن خلق بوده است .