بخش دوم: شيوه مبارزه پيامبر صلى الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى از بعثت تا رحلت
اين بخش قسمت اصلى اين رساله است و به شيوه مبارزه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله
با مفاسد اجتماعى در سه مقطع زندگى آن حضرت پرداخته شده است .
فصلاوّل:دورانقبلازبعثتزندگىاجتماعىپيامبراكرمصلى الله عليه وآله
فصل دوّم: دوران بعد از بعثت تا هجرت
فصل سوّم: دوران بعد از هجرت تا رحلت
مقدمه
عوامل تأثير گذار در انتخاب شيوه مبارزه
قبل از بررسى روشهاى مبارزاتى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله مناسب است از آنچه
موجب انتخاب اين روشها گشته است سخن گفته شود. به نظر مىرسد دو عامل مهم و اساسى
در گزينش شيوه مبارزه دخالت دارد كه عبارتند از:
1- هدف از مبارزه 2- عنصر زمان و مكان. با در نظر گرفتن اين دو عامل، روش و شيوه
مبارزه انتخاب مىشود. شيوه مبارزه يك امر ظاهرى است كه باطن و هويت آن را اين دو
عامل تشكيل مىدهد.
بديهى است روشى كه متناسب با عوامل فوق نباشد، موفقيت در مبارزه را به دنبال نخواهد
داشت و انسانهاى برجسته تاريخ اگر در مبارزات خود به پيروزىهاى مهم نايل
گشتهاند، بايد راز اين امر را در تناسب روشها با عوامل ذكر شده جستجو نمود.
الف - هدف رسول اكرمصلى الله عليه وآله از مبارزه با مفاسد اجتماعى
»يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اصبرُوا وَ صابِرُوا وَ رَابِطوا وَ اتَّقُوا
اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ«(186)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! )در برابر مشكلات و هوسها،( استقامت كنيد! و در برابر
دشمنان )نيز(، پايدار باشيد و از مرزهاى خود، مراقبت كنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد
رستگار شويد!
قرآن كريم در مورد هدف آن حضرت. از مبارزه با پليدىها و مفاسد، مطالب فراوانى دارد
كه از جمعبندى آنها به اين نتيجه مىرسيم كه مقصود و هدف نهايى، رساندن انسان و
جامعه بشرى به فلاح و رستگارى مىباشد. به بيان ديگر هدف از مبارزه پيامبر اكرمصلى
الله عليه وآله با مفاسد، تغيير وضع موجود و ايجاد هويت جديد بر اساس توحيد در تمام
ابعاد انسانى بوده است.
آياتى كه فلاح را به عنوان هدف تعاليم آسمانى اسلام معرفى مىنمايد عبارتند از:
سوره بقره/ 5 و 189 ؛ سوره آل عمران/ 104 و 130 و سوره مائده/ 35 و 90 و 100؛ سوره
اعراف / 8 و 69؛ سوره انفال/ 45؛ سوره توبه/ 87؛ سوره حج / 77؛ سوره لقمان / 5؛
سوره نور/ 31 و 51؛ سوره مجادله / 22؛ سوره حشر / 9؛ سوره قصص/ 67؛ سوره روم / 38؛
سوره جمعه / 10؛ سوره تغابن / 16؛ سوره مؤمنون / 1 و 102؛ سوره اعلى / 14؛ سوره
الشمس / 9.
و امّا آياتى كه مفاسد را مانع رسيدن انسان به فلاح معرفى مىنمايد عبارتند از:
سوره قصص/ 37 و 82؛ سوره مؤمنون/ 117؛ سوره طه / 69؛ سوره كهف /20؛ سوره نحل/116؛
سوره يوسف/ 23؛ سوره يونس/ 17 و 69 و 77؛ سوره انعام/ 21 و 135.
و امّا معنى فلاح: واژه مُفْلِح و فلاح و مشتقات آن به معناى چيزى است كه لازمه آن
رهايى از شرور، دستيابى به خير و صلاح است. با اين دو قيد از معانى كلمات نجات، ظفر
و صلاح امتياز مىيابد. اطلاق فلّاح بر كشاورز و فلاحت بر كشاورزى از آن روست كه
زمين با زراعت از باير بودن مىرهد و آباد مىگردد. چنان كه شكاف و گشايش نيز در آن
ملحوظ است.
در زبان فارسى از فلاح به پيروزى و رستگارى تعبير مىشود زيرا معناى فتح و شكاف در
آن مأخوذ است و لذا كسى كه لب زيرين او شكاف داشته باشد افلح ناميده مىشود. البته
مُفلح انسانى است كه با رنج به مقامى رسيده باشد نه بدون رنج.(187)
نتيجه اين كه فلاح و رستگارى مقصود بالذات و هدف نهايى انسان است و چون فلاح انسان
رسيدن به كمال مطلق است و كمال مطلق جز خداوند نيست پس فلاح انسان در لقاءاللَّه
است.(188)
و بهتر از هركلام و سخن در اين رابطه سخن زيباى حضرت محمدصلى الله عليه وآله است كه
در ابتداى دعوت و مبارزه با مفاسد فرمودند: »يا ايها الناس قولوا لا اله الا الله
تُفْلِحوا«(189)
ب - عنصر زمان و مكان(190)
رعايت و در نظر گرفتن مقتضيات زمان و مكان از عوامل اصلى انتخاب روش در مبارزه با
مفاسد اجتماعى است. به اين بيان كه وضعيت مردم از جهات گوناگون بايد مورد بررسى و
دقت قرار گيرد. نقاط مثبت كه مىتواند تكيهگاهى براى شروع مبارزه باشد و نقاط ضعف
كه مىتواند مورد سوء استفاده ديگران قرار گيرد و مسائلى از اين قبيل در
برنامهريزى و انتخاب شيوه مبارزه مورد توجه و مدّ نظر مىباشد. همچنين تعيين
اولويت در مبازه با مفاسد با توجه به شرايط زمان و مكان صورت مىپذيرد به اين معنى
كه در برخورد با مفاسد، تلاش مىگردد ريشه و سرچشمه مفاسد مورد شناسايى قرار گيرد و
بعد از آن، مفاسد مورد بررسى قرار گرفته و اولويتها مشخص شود كه مبارزه، فرهنگى
باشد يا سياسى ، مخفى باشد يا علنى و مسائلى ديگر كه از مهمترين آنها شناخت
مُفسدان جامعه بشرى مىباشد يعنى كسانى كه فساد را در اجتماع گسترش مىدهند مورد
شناسايى دقيق قرار گيرند تا مشخص گردد آنها در چه موقعيتى قرار دارند؟ چه روشهايى
را در جهت رسيدن به اهداف شومشان در دستور كار دارند؟ نقاط ضعف آنها چيست؟ از چه
راههايى مىتوان بر آنها پيروز گشت؟ و به تعبير ديگر دشمنشناسى در ابعاد مختلف
از لوازم توجه به مقتضيات زمان و مكان است. در حقيقت در تعيين روش مبارزه، شناخت
مردم، شناخت مفاسد و شناخت دشمن، نقش اساسى و ويژه دارد. اگر در اين بخش، اطلاعات
دقيق و صحيح به دست آيد به طور قطع روش مبارزه به صورت اصولى تعيين مىگردد و با
اجراى كامل آن، موفقعيت در مبارزه نصيب مجاهدان راه خدا مىگردد. با اين بيان معلوم
مىشود كه چرا رسول خداصلى الله عليه وآله مىفرمايد »رحم الله من عرف زمانه«(191)
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله بر اساس همين اصول سرنوشتساز در مبارزه با
مفاسد، شيوهها و روشهاى مختلفى را اتخاذ مىنمود روشهاى او قبل از بعثت با
روشهاى بعد از بعثت متفاوت بود و همچنين روشهاى بعد از بعثت در مكه با روشهاى
بعد از هجرت در مدينه فرق داشت كه در سه فصل اين بخش به اين روشها و شيوهها
پرداخته مىشود تا راز موفقيت آن حضرت به روشنى و وضوح معلوم گردد.
فصل اول: شيوه مبارزه پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله با مفاسد
اجتماعى قبل از بعثت
آنچه كه در اين تحقيق مورد نظر مىباشد، شيوه مبارزه پيامبر اكرمصلى الله عليه
وآله با مفاسد اجتماعى بعد از بعثت است البته در زندگى آن حضرت قبل از بعثت نكات
برجستهاى در اين زمينه وجود دارد كه به طور اختصار به آنها اشاره مىشود:
الف - دوران كودكى تا ورود به اجتماع
اگر زندگى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله را به مقاطع گوناگونى تقسيم كنيم مقطع
اول زندگى ايشان، دوران كودكى است كه هشت سال اول عمر شريف آن حضرت را تشكيل
مىدهد.
در اين مقطع حضرت محمدصلى الله عليه وآله به مدت چهار ماه در مكه زندگى كرد و بعد
به همراه حليمه سعديه به مدت پنج سال در قبيله بنى سعد به سر برد و بعد از پنج سال
زندگى در آن جا، به مكه باز گشت. آن حضرت در شش سالگى مادر خود را از دست داد و تحت
سرپرستى جدّ بزرگوارش عبدالمطّلب قرار گرفت. هنوز هشت سال از عمر شريفش نگذشته بود
كه جدّش را از دست داد و عمويش ابوطالب سرپرستى او را به عهده گرفت.
به يك حادثه در اين مقطع كه حكايت از روح مبارزه با خرافات و داشتن انديشه توحيدى
)كه ريشه تمام كمالات آدمى است( در ايام كودكى او دارد اشاره مىشود.
روزى كه سن آن حضرت از چهار سال تجاوز نمىكرد و در صحرا زير نظر مادر رضاعى خود
)حليمه سعديه( زندگى مىكرد از مادرش درخواست نمود كه همراه برادران رضاعى خود به
صحرا رود. حليمه مىگويد: فرداى آن روز محمد را شستشو دادم و به موهايش روغن زدم.
به چشمانش سُرمه كشيدم و براى اينكه ديوهاى صحرا به او صدمه نرسانند يك مُهره يمنى
كه در نخ قرار گرفته بود براى محافظت او به گردنش آويختم. آن حضرت مُهره را از گردن
درآورد و به من فرمود: مادر جان آرام باش! خداى من كه همواره با من است، نگهدار و
حافظ من است.
»مَهلاً يا اُمّاه فاِنّ معى مَنْ يَحْفِظُنى«(192)
ب - ورود به اجتماع تا بعثت
برخى از مورخان معتقدند از همان اوايل ورود حضرت به خانه ابوطالب )بعد از رحلت
عبدالمطّلب( زندگى اجتماعى ايشان شروع مىشود(193).
اگر اين نظر مورد قبول قرار گيرد حوادث 8 سالگى تا 40 سالگى حضرت بايد مورد بررسى
قرار گيرد تا روش مبارزه ايشان با مفاسد اجتماعى به دست آيد. در اينجا به بعضى از
حوادث اين دوران عبارتند از:
1 - اولين موردى كه در زندگى اجتماعى حضرت محمّدصلى الله عليه وآله اتفاق افتاده
است سفر ايشان همراه حضرت ابوطالبعليه السلام به شام است.
بنابر نقل مشهور او در اين سفر 9 ساله يا 12 ساله بود. گفتگوى آن حضرت با بحيراء در
اين سفر بيانگر نكات مهمى در برخورد با ريشههاى مفاسد آن دوران مىباشد. در
كتابهاى تاريخى آمده است وقتى كه بحيراء از پذيرايى ميهمانان قريش فارغ شد، نزد آن
حضرت آمد و به او گفت: اى پسر، تو را به لات و عُزّى سوگند مىدهم كه آنچه از تو
مىپرسم پاسخ مرا بدهى! البته بحيراء از سوگند به لات و عُزّى منظورى نداشت جز آن
كه ديده بود كاروانيان به آن قسم مىخورند؛ امّا همين كه حضرت نام لات و عزّى را
شنيد، فرمود: مرا به لات و عزّى سوگند مَده كه چيزى در نظر من مبغوضتر از اين دو
نيست. بحيرا گفت: پس تو را به خدا سوگند مىدهم سؤالات مرا پاسخ دهى. حضرت فرمود:
هرچه مىخواهى بپرس...(194).
مانند اين گفتگو، داستان اختلاف حضرت محمدصلى الله عليه وآله با تاجر شامى است در
سفرى كه كاروان تجارتى حضرت خديجه را به شام برده بود. تاجر شامى درخواست قسم خوردن
او را به لات و عزّى مىكند و حضرت مىفرمايد پستترين و مبغوضترين موجودات پيش من
همان لات و عزّى است كه تو مىپرستى.(195)
در اين دو گفتگو حضرت محمدصلى الله عليه وآله نسبت به شرك و بت پرستى اظهار تنفر
مىنمايد. زيرا سرچشمه مفاسد شرك و بتپرستى است. در فصل بعد خواهيم گفت كه بيشترين
مبارزه آن حضرت بعد از بعثت تا هجرت متوجه شرك بود زيرا راه اصلاح جامعه و نابود
كردن مفاسد، دعوت مردم به توحيد و مبارزه با بت پرستى است و در اولين حضور اجتماعى
آن حضرت در نوجوانى اين مبارزه به اين صورت شروع مىگردد زيرا شروع مبارزه با
منكرات اجتماعى بعد از تنفر قلبى اظهار نفرت به زبان است كه به اين وسيله خرافاتى
كه در قالب مقدسات جلوهگر شدهاند مورد حمله قرار گيرند تا فطرتهاى پاك انسانى
متوجه حقائق گردند.
2- تاريخ نويسان آوردهاند كه حضرت محمدصلى الله عليه وآله در اين دوران بخشى از
عمر گرانقدر خويش را صرف شبانى نمود . به اين موضوع از جهات گوناگون مىتوان نگاه
كرد. از نظر، روش مبارزه با مفاسد اجتماعى. يكى از علل شبانى نمودن آن حضرت دور
بودن از جامعه فاسد آن روز به جهت ايجاد آمادگى در راه جهاد بر عليه كفر و شرك و
اظهار تنفر عملى از وضعيت آن زمان بوده است. در حقيقت رفتن ايشان از شهر به بيابان
نوعى هجرت محسوب مىشود هجرتى كه هر مجاهدى بايد در دستور كار خويش داشته باشد تا
در زمان مقتضى از آن بهره ببرد.
استاد جعفر سبحانى در اين مورد مىنويسد: آزاد مردى كه در عروق او خون غيرت و شجاعت
مىگردد ديدن مناظر زورگويى زورمندان قريش، تظاهر آنان به ناپاكى، سخت گران مىآيد
از آن گذشته روى گردانى جامعه مكه از پرستش حق، طواف آنان در اطراف بتهاى بىروح
بيش از پيش براى يك شخص فهميده ناگوار است. روى اين جهات پيامبر اكرمصلى الله عليه
وآله بساط زندگى خود را از ميان اجتماع بيرون برده بود و مدتى در گوشه بيابانها و
دامنه كوهها كه طبعاً از اجتماع كثيف آن روز دور بود بسر مىبرد تا مدتى از آلام
روحى كه معلول وضع رقت بار محيط مكه بود آسوده شود.(196)
در اينجا بايد به اين نكته توجه داشت كه رفتن ايشان از شهر به بيابان، به معنى فرار
از اجتماع نبوده است بلكه اين عمل بر اساس مقتضيات زمان و مكان، يك نوع مبارزه و
هجرت بود تا با كسب آمادگىهاى لازم و فراهم شدن زمينه مناسب جهت مبارزه علنى به
مكه باز گردد.
3- شركت آن حضرت در چهارمين جنگ فجار از حوادث ديگرى است كه در اين دوران اتفاق
افتاده است.
فِجار در لغت از مفاجره و فجور به معناى فسق و عصيان گرفته شده است(197) و چنانچه
گفتهاند در زمان جاهليت جنگهايى ميان قبايل عرب اتفاق افتاده است كه چون در
ماههاى حرام بوده و حرمت ماه حرام را شكسته و يا مشتمل بر خلافهاى ديگرى بوده است
اين جنگها را فجار ناميدهاند و گويند آنها چهار فجار است كه در آخرين آنها كه
در سنين جوانى و يا نوجوانى حضرت محمدصلى الله عليه وآله به وقوع پيوسته است آن
حضرت نيز به همراه عموهاى خويش شركت داشتهاند.
البته برخى از محققان شركت پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله را در اين جنگ قبول
ندارند ولى اكثريت مورّخان براى شركت ايشان در اين جنگ مانعى نمىبينند(198).
بنابر اينكه شركت آن حضرت را در اين جنگ بپذيريم، آنچه مورد نظر ما در اين حادثه
هست شرطى است كه پيامبر گرامىصلى الله عليه وآله براى حضور خويش در اين جنگ بنابر
نقل يعقوبى مطرح مىنمايد و آن اينكه حضرت در پاسخ به درخواست حضور او مىفرمايد:
شما از ستم ، تجاوز، قطع رحم و بهتان خوددارى كنيد تا من نيز در كنار شما باشم.
و آنها چنين قولى دادند و رسول خداصلى الله عليه وآله پيوسته با آنها بود تا بر
دشمن پيروز شدند.(199)
در اين حادثه شرط حضرت محمّدصلى الله عليه وآله نوعى مبارزه با مفاسد اجتماعى است و
آن حضرت از موقعيت پيش آمده بهترين استفاده را مىبرد كه زمينهساز نابودى ستم و
تجاوز و قطع رحم و بهتان باشد.
4- قبل از اسلام در ميان اعراب پيمانهايى بسته شده بود كه به اَحلاف مشهور است و
هدف از اين پيمانها جلوگيرى از بعضى مفاسد و مقاومت در برابر دشمن بود. از جمله
اين پيمانها »حلف الفضول« است كه براى جلوگيرى از ظلم و تعدّى قدرتمندان و به
منظور دفاع از ستمديدگان بسته شد و چون اين پيمان در هدف مشابه پيمان ديگرى بود كه
سالها قبل از آن به وسيله جَرْهميان بسته شد كه انعقاد آن به وسيله چند نفر بود كه
نام همگى آنان فضل يا فُضيل بود به اين پيمان نيز حلفالفضول گفتند، البته برخى از
مورّخان در مورد علت نامگذارى اين پيمان دلايل ديگرى نيز گفتهاند.
پيمان مزبور پس از جنگ فجار و در بيست سالگى رسول خداصلى الله عليه وآله و در خانه
عبداللَّه بن جدعان انجام پذيرفت و از آن حضرت روايت شده است كه پس از بعثت
مىفرمود: براستى در خانه عبدالله بن جدعان شاهد پيمانى بودم كه خوش ندارم آن را با
هيچ چيز ديگرى مبادله كنم و اگر در اسلام نيز مرا بدان دعوت كنند اجابت خواهم كرد و
مىپذيرم.(200)
آنچه در اين حادثه مورد نظر است اين است كه حضرت محمّد صلى الله عليه وآله از نقاط
مثبت مردم آن روزگار در جهت مبارزه با مفاسد اجتماعى بهترين بهرهها را مىبرد .
5- يكى از راههاى مبارزه با مفاسد اجتماعى، دعوت نمودن ديگران به خوبىها در كردار
و رفتار اجتماعى است زيرا به اين وسيله ديگران تحت تأثير قرار مىگيرند و جذب
ارزشهاى والاى انسانى مىشوند و از مفاسد احساس تنفر و بيزارى مىكنند.
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله از اين روش در قبل از بعثت استفاده مىكرد
به صورتى كه عموم مورّخان نوشتهاند: سيره آن بزرگوار در اين مقطع از زندگى چنان
بود كه مورد علاقه و محبت همگان قرار گرفته بود و شخصيت اخلاقى او توجه همگان را به
خود آن جلب كرده بود تا آنجا كه به محمد امين معروف گرديد و هرگاه در محفلى وارد
مىشد آن حضرت را به يكديگر نشان مىدادند و مىگفتند: امين آمد.
و همين سيره زيباى او بود كه نظر حضرت خديجه را به خود معطوف نمود و درخواست همكارى
در امر تجارت و در ادامه آن، ازدواج با ايشان را مطرح كرد.
سخنان حضرت خديجه در اين رابطه شاهد خوبى براى تأثير اين روش تربيتى است:
چيزى كه مرا شيفته تو نموده است همان راستگويى، امانت دارى و اخلاق پسنديده تو
است.(201)
و اين گونه نبود كه فقط حضرت خديجه شيفته او گشته باشد بلكه قريش در اثر رفتار او
مجذوب آن حضرت شده بودند و همين محبوبيت بود كه قريش را از يك اختلاف و فساد بزرگ
در جريان نصب حجر الاسود نجات داد، زمانى كه ظرفى پر از خون كرده بودند و دستهاى
خود را در آن گذاشته و پيمان بسته بودند كه نگذارند افتخار نصب حجر الاسود نصيب
ديگران شود. در حالى كه قريش در انتظار حادثه خونينى بود ناگهان جوان رعناى قريش
وارد مسجد شد و همگى گفتند اين همان محمد امين است و ما به حكم او راضى هستيم و
حضرت با تدبير حكيمانه خود به اين خصومت خاتمه داد.(202)
نتيجهاى كه از اين حادثه مىگيريم اين است كه يكى از روشهاى مبارزه رسول اكرمصلى
الله عليه وآله با مفاسد اجتماعى دعوت ديگران به خوبىها با كردار نيكو و استفاده
مناسب از موقعيت به دست آمده بوده است. سخن آخر در اين مقطع اين است كه:
زندگانى قبل از بعثت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله را عفت ، پاكدامنى، امانت ،
صداقت ، درستى، احساس و نيكى به بينوايان و زيردستان و تنفّر از بتان و بتپرستان
تشكيل مىدهد.
از اينها گذشته عبادتهاى پياپى او در ماههاى رمضان در غار حرا و حجهاى متوالى
آن حضرت معروف و مشهور است امام صادقعليه السلام مىفرمايد: پيامبر اكرمصلى الله
عليه وآله ده بار و در روايتى 20 بار به طور پنهانى حج نموده است. همچنين همواره
هنگام غذا خوردن، نام خدا را بر زبان جارى مىنمود و از گوشتهايى كه به طور
نامشروع ذبح شده بود خوددارى مىكرد. و مناظر فحشا و ميگسارى و قمار بازى او را
فوقالعاده ناراحت مىكرد به طورى كه به كوه پناه مىبرد و پس از گذشتن پاسى از شب
بر مىگشت.(203)
چكيده مباحث شيوه مبارزه پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« با مفاسد اجتماعى
قبل از بعثت
1 - هدف مبارزه پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« با مفاسد اجتماعى رساندن
انسان و جامعه بشرى به سعادت و خوشبختى بوده است .
2 - رعايت مقتضيات زمان و مكان از عوامل اصلى انتخاب شيوه مبارزه مىباشد و بر اين
اساس روشها تغيير پيدا مىكند هر چند اصل مبارزه هميشگى و بدون تغيير است .
3 - روش مبارزه پيامبر اكرم »صلى الله عليه وآله وسلم« با مفاسد اجتماعى قبل از
بعثت )با توجه به شرايط آن زمان( زير سئوال بردن بت پرستى و خرافات و ايجاد شك و
ترديد در اعتقادات انحرافى و اظهار عبوديت نسبت به خداوند - هجرت از محيط گناه
استفاده از فرصتها و بهره بردن از نقاط مثبت مردم و معاشرت و راهنمائى و هدايت
آنان با حسن خلق بوده است .