ملكوت اخلاق

سيد حسين اسحاقى

- ۱۷ -


ساعتى كه دانشور بر بستر خويش تكيه زده است و به دانش خويش ‍ مى انديشد، از هفتاد سال عبادت نيايشگر بهتر است (754).
دانش ابزار حلال و حرام است و جوينده اش را به جاده هاى بهشت مى كشاند. از هراس تنهايى مى رهاند و در غربت هم صحبت است . راهنماى امور نهان است و سلاحى در برابر دشمنان و زيورى براى دوستان . دانش ، حيات دل ها و روشنى چشم ها از كورى (جهل ) است . با دانش است كه آفريدگار اطاعت و پرستش مى شود. با دانش است كه خداوند شناخته مى شود. دانش ، پيشواى خرد است (755).
92 - موعظه و پند دهى
پند دهى و موعظه از ديگر سيره هاى هميشگى پيامبر اسلام بود. آن حضرت در طول حيات خويش بارها به اصحاب و يارانش در مناسبت هاى مختلف و در زمينه ها و موضوع هاى گوناگون پندهايى مى داد. در اين جا به گوشه هايى از پندهاى پيامبر اسلام خطاب به اصحاب اشاره مى كنيم .
پيامبر خدا خطاب به ابن مسعود مى گويد:
اى ابن مسعود! كسى كه مشتاق بهشت است ، به سوى انجام كارهاى نيك مى شتابد و اگر كسى از دوزخ بترسد، شهوت ها را ترك مى كند و كسى كه منتظر مرگ باشد، از لذت ها روى مى گرداند و اگر كسى در دنيا پارسايى ورزد، مصيبت ها در نظرش ناچيز جلوه مى كنند.
اى ابن مسعود! اين فرموده الهى را بخوان : ملاحضه كن كه اگر سال ها برخوردارشان سازيم ، سپس از آنچه بيمشان داده ايم به سراغ آنان آمد، آن برخوردارى شان به كار آنان نيايد.(شعراء: 205)
اى ابن مسعود! بايد هم نشينانت ، نيكان و برادرانت ، پرهيزگاران و پارسايان باشند؛ چون خداوند متعال در كتابش فرموده است : دوستان در چنين روزى ، با همديگر دشمنند، مگر پرهيزگاران .(زخرف : 67)
اى ابن مسعود! نيكوكاران را دوست بدار؛ چون شخص همراه كسى خواهد بود كه او را دوست مى دارد و اگر بر نيكوكارى توانا نباشى ، عالمان را دوست بدار؛ چون خداوند مى فرمايد:
و كسانى كه از خداوند و پيامبر اطاعت كنند، در شمار كسانى هستند كه خداوند بر آنان انعام فرموده است ، اعم از پيامبران و صديقان و شهيدان و صالحان و اينان نيك رفيقانى هستند.(نساء: 69)
اى ابن مسعود! از آنان مباش كه مردم را به نيكى راهنمايى مى كنند و به نيكى فرمان مى دهند و خود از آن غافل مى مانند. خداوند متعال مى فرمايد: آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود را فراموش مى كنيد.(بقره : 44)
اى ابن مسعود! زبانت را حفظ كن ؛ چون خداوند متعال مى فرمايد: آن روز بر زبانهايشان مهر مى زنيم و دستانشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان به آنچه عمل مى كردند، گواهى مى دهند.(يس : 65)
سفارش ديگر اينكه تلاش كن كه باطن خود را اصلاح كنى (756)؛ چون خداوند متعال مى فرمايد: روزى كه نهفته ها آشكار مى شوند، توان و ياورى نخواهند داشت .(طارق : 9)
همچنين رسول الله (صلى الله عليه و آله ) به ابن عباس مى فرمود:
هيچ چيز را با خداوند شريك قرار مده ، حتى اگر كشته يا به آتش انداخته شوى . از پدر و مادرت نافرمانى مكن ، اگر چه به تو فرمان دهند كه از اهل و مال خود كناره گيرى . نمازهاى واجب را به عمد ترك مگوى ؛ زيرا كسى كه نماز واجب را به عمد ترك كند، عهد (امان ) الهى از او برداشته مى شود. شراب منوش ؛ چون سرچشمه هر شرى است . از گناه كردن بپرهيز؛ زيرا خشم خداوند با ارتكاب گناه نازل مى شود(757).
پندهاى برادرانه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) به على (عليه السلام) نيز شنيدنى است :
اى على ! چهار كار است كه مرتكب آنها زودتر كيفر مى بيند: شخصى كه به او نيكى كنى و در برابر نيكى به تو بدى كند؛ كسى كه بر او ستم نكنى و او به تو ستم كند؛ شخصى كه با او بر انجام دادن كارى پيمان ببندى و تو به عهد خود وفا كنى و او خيانت كند و كسى كه پيوند خويشاوندى را با او نگاه دارى و او اين پيوند را قطع كند.
اى على ! خردمند را روا نيست كه عمر خود، جز در سه مورد بگذراند: تحصيل معاش ، ره توشه برگرفتن براى روز قيامت و لذت بردن از امور حلال .
اى على ! تو را از سه خصلت باز مى دارم : حسد، حرص و كبر. اى على ! چون بنده اى بميرد، مردم مى گويند چه بر جاى گذاشت و فرشتگان مى گويند: چه از پيش فرستاد. اى على ! كسى كه صلوات فرستادن بر من را فراموش كند، راه بهشت را گم كرده است (758).
93 - مشورت و نظرسنجى
مشورت در اسلام و در منطق عملى پيشوايان حق از اهميت بسيارى برخوردار است . نوشته اند كه آن حضرت با اصحاب خود بسيار مشورت مى كرد. سلامت تصميم گيرى ها در گرو مشورت است . اصولا مردمى كه امور مهم خود را با مشورت يكديگر انجام مى دهند، كمتر گرفتار لغزش و پشيمانى مى شوند و آنان كه گرفتار خودراءيى و استبدادند، هر چند افراد فوق العاده اى باشند، در اشتباه به سر مى برند. در حديث نبوى آمده است :
هنگامى كه زمامداران شما، نيكانتان و توانگران شما، سخاوتمندانتان باشند و كارهايتان به مشورت انجام شود، در اين هنگام ، روى زمين از زير زمين براى شما بهتر است (شايسته زندگى و بقا هستيد)، ولى اگر زمامدارانتان ، بدان و توانگرانتان ، افراد بخيل باشند و كارها به مشورت برگزار نشود، در اين صورت ، زير زمين از روى آن براى شما بهتر است (759).
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) پيوسته با ياران خود مشورت مى كرد. در جنگ احد پس از آنكه نيروهاى اطلاعاتى پيامبر به آن حضرت گزارش ‍ دادند كه قريش در تدارك حمله به مدينه است ، آن حضرت براى رويارويى با لشكر قريش ، شوراى نظامى تشكيل داد و فرمود: نظر مشورتى خود را بيان كنيد. عبدالله ابن ابى (سركرده منافقان مدينه ) پيشنهاد كرد كه در شهر بمانند و با دشمن روبه رو شوند و گفت : اى رسول خدا! ما در جاهليت داخل شهر مى جنگيديم و زنان و كودكان را در اين حصارها جاى مى داديم و به ايشان مقدارى سنگ مى داديم ، به گونه اى كه به خدا سوگند، گاهى يك ماه بچه ها مى توانستند ما را با آوردن سنگ در مبارزه با دشمن يارى كنند. خانه هاى مدينه هم به گونه اى به هم متصل مى كرديم كه از هر سو چون دژى بود كه زن ها و بچه ها از بالاى حصارها سنگ مى زدند و ما در كوچه ها با شمشيرهايمان نبرد مى كرديم .
نوجوانانى كه در بدر حضور نداشتند، خواهان بيرون رفتن و رويارويى با دشمن بودند. برخى از مردان كامل و خيرخواه و خبير چون حمزه بن عبدالمطلب ، سعد بن عباده ، نعمان بن ثعلبه و گروهى ديگر از اوس و خزرج هم نظرشان بر پيكار رويارويى در خارج از شهر بود. آنها مى گفتند: اى رسول خدا! مى ترسيم دشمن گمان كند كه ما از ترس مقابله با آنها از شهر خارج نشده ايم و اين امر موجب گستاخى و جسور شدن آنها نسبت به ما شود. آنگاه نبرد بدر را يادآور شدند و خود را خواهان يكى از دو نيكوترين ، شهادت يا پيروزى معرفى كردند. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) پس از شنيدن سخنان دو گروه ، نظر مقابله با دشمن در خارج از شهر را پذيرفت . پس به خانه رفت و لباس رزم پوشيد(760).
نقل شده است كه پيامبر خدا در زمينه فرستادن افراد براى اداره امور يك منطقه و فرماندارى و حكومت بخشى از مناطق تحت اداره مسلمانان مشورت مى كرد(761). پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) مى فرمود:
با پرهيزكاران مشورت كنيد؛ چون آنها كسانى هستند كه آخرت را بر دنيا ترجيح مى دهند و كارهاى شما را بر امور خويش مقدم مى دارند...(762) با انسان عاقل مشورت كنيد و از او نافرمانى نكنيد؛ كه پشيمان مى شويد(763).
و در كلامى ديگر فرمود:
مشورت با انسان عاقل خيرخواه ، رشد و بركت و توفيقى از جانب خداست . پس هرگاه خيرخواه عاقلى نظر مشورتى داد، از مخالفت با آن بپرهيز كه سختى به دنبال خواهد داشت (764). هر كس با صاحبان خرد مشورت كند، به آنچه ثواب و درست است ، رهنمون مى شود(765).
94 عدالت ورزى
عدل چنان جايگاهى در زندگى انسانى دارد كه همه چيز با آن سنجيده مى شود. عدالت ، اصلى اساسى است كه هدف از فرستادن پيامبران و كتابهاى آسمانى نيز دست يابى به آن است . عدالت ارزش ذاتى دارد و سلامت همه چيز به آن است . از اين رو، خداوند دستور مى دهد كه برپا كننده قسط و عدالت اجتماعى باشيد:
يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين بالقسط.(نساء: 135)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! برپادارندگان پيوسته عدالت باشيد.
براساس همين اصل است كه پيام آور عدالت و رسول هدايت مى فرمايد:
عدل ساعه خير من عباده سبعين سنه قيام ليلها و صيام نهارها(766).
ساعتى عدالت ، از هفتاد سال عبادتى كه شب هايش به نماز شب و روزهايش به روزه بگذرد، بهتر است .
اگر عدالت برقرار نشود، جامعه ، جولان گاه زورمندان ، ستمگران و غارتگران مى شود. در چنين ميدانى ، فضلت ها و ارزش ها به دست فراموشى سپرده خواهد شد. ارزش يك جامعه به ميزان دادگرى و دادخواهى است . على (عليه السلام) مى فرمايد:
فانى سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يقول فى غير موطن : لن تقدس امه لا يؤ خذ للضعيف فيها حقه من القوى غير متتعتع (767).
من بارها از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) اين سخن را شنيدم : ملتى كه حق ضعيفان را از زورمندان با صراحت نگيرد، هرگز پاك و پاكيزه نمى شود و روى سعادت را نمى بيند.
آن حضرت ماءمور برپايى قسط بود: قل امر ربى بالقسط؛ ((بگو پروردگارم به قسط فرمان داد)).(اعراف : 29) رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، مظهر كامل عدالت بود. ايشان مى فرمود:
خداوند مرا به نه چيز سفارش كرده است :... و عدالت در خشنودى و خشم (768).
از ابوسعيد خدرى نقل شده است كه در يكى از روزها پيامبر سرگرم تقسيم مالى ميان ما بود. ذو الخويصره كه مردى از بنى تميم بود، گفت : يا رسول الله ! با عدالت تقسيم كن . حضرت فرمود: واى بر تو! اگر من عدالت نداشته باشم ، چه كسى به عدالت رفتار مى كند؟ اگر من عادل نباشم ، تو زيان كرده اى (769).
آن حضرت عادل ترين مردم بود و 23 سال رسالت براى آن بود كه عدالت در همه ابعادش آشكار شود. اميرمؤمنان على (عليه السلام) در توصيف آن حضرت مى فرمايد:
دين حق را به حق آشكار كرد. از نادرستى ها و باطل هايى كه سر و صدا به راه انداخته بودند، جلوگيرى كرد و صولت گمراهى ها را در هم شكست . همان گونه كه با تمام قدرت ، سنگينى بار رسالت را تحمل كرد، به فرمان حق قيام كرد و به سرعت در راه رضا و خشنودى او گام برداشت . حتى يك قدم هم عقب ننشست . اراده محكمش سست نگشت و در پذيرش وحى نيرومند بود. نگهبان پيمان رسالت بود. آنچنان در اجراى فرمان خدا كوشش كرد كه شعله فروزان حق را آشكار و راه را براى جاهلان روشن ساخت . دل هايى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند، به واسطه او هدايت شدند و پرچم هاى حق را برافراشت . او داراى منطق عادلانه و طريقى جداكننده حق از باطل بود(770).
با اجراى عدالت ، مردم بى نياز مى شوند و فقر و ندارى از ميانشان رخت بر مى بندد. به اعتقاد پيامبر عدالت ، وجود فقر و مسكنت نشانه بى عدالتى اقتصادى است . از همين رو مى فرمود:
بى گمان ، خداوند روزى بينوايان را در اموال و دارايى توانگران قرار داده است . پس اگر گرسنه و برهنه ماندند، بر اثر گناه توانگران است و حقى است بر خدا كه آنان را در آتش دوزخ سرنگون سازد(771).
95 مسئوليت پذيرى
پيامبران الهى چون از ظرفيت وجودى بالايى برخوردار بودند، در پذيرش ‍ مسئوليت هاى فردى ، خانوادگى و اجتماعى ، بر ديگران پيشى مى گرفتند كه سيره رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در اين زمينه از همه درخشنده تر است . قرآن هم اين روحيه را به زيبايى ترسيم مى كند كه ايشان چگونه براى راهنمايى به مردم روز و شب نمى شناخت :
حريص عليكم بالمؤمنين رئوف رحيم .(توبه : 128)
و نسبت به هدايت و سعادت شما حريص است و نسبت به مؤمنان ، رئوف مهربان است .
او حتى نسبت به كسانى كه زمينه هدايت را از كف داده بودند و در برابر حق سركشى مى كردند و دشمن سرسخت آرمان هاى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) به شمار مى رفتند، خود را مسئول مى دانست . ايشان مى كوشيد آنان را از آتش دوزخ رهايى بخشد. در اين راه تا بدانجا پيش مى رفت كه خداى سبحان از ايشان مى خواست خويشتن دارى كند و خود را به زحمت نيندازد:
طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقى .(طه : 1)
قرآن را بر تو نازل نكرديم كه اين مقدار خود را به زحمت اندازى .
انسان به بركت تكليف و حس مسئولت مى تواند نردبان تعالى را بپيمايد.
اساسا آدمى در برابر خود، ديگران و خداى خود مسئول است . پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در اين باره مى فرمايد:
همه شما نسبت به زيردستان خود مسئول هستيد. پس حاكم نسبت به رعيت خود مسئوليت دارد. مرد، سرپرست خانواده است و نسبت به آنها وظيفه دارد. زن ، نگهبان خانه شوهر و فرزندان اوست و نسبت به آنها مسئوليت دارد. بنده هم نگهبان اموال مولاى خود است و در اين باره مسئول است . آگاه باشيد كه همه شما بندگان هستيد و نسبت به رعيت خود مسئوليت داريد(772).
تنها در پرتو احساس مسئوليت در برابر جامعه است كه رعايت حقوق ديگران معنا مى يابد. مسلمان بودن ، حقوق و تكاليف ويژه اى را براى فرد به بار مى آورد كه مسئوليت در برابر هم كيشان يكى از آنهاست . هر كس صداى آنها را بشنود و به فريادشان نشتابد، مسلمان نيست . اين مسئوليت پذيرى به طور كامل در پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) نمودار بود، به گونه اى كه خداوند متعال در آيه كريمه مى فرمايد:
فلعلك باخع نفسك على آثارهم ان لم يؤ منوا بهذا الحديث اءسفا. (كهف : 6)
گويى تو مى خواهى به خاطر رفتار آنان ، خود را از غم و اندوه هلاك كنى ؛ اگر به اين گفتار ايمان نمى آورند.
تلاش خستگى ناپذير و بى منت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) در ارشاد و رهبرى مردم كه با تدبير و آينده نگرى ، براى سعادت مندى همه بشريت و هميشه تاريخ همراه بود، بر كسى پوشيده نيست .
96 ميانه روى در زندگى
پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) همگان را به ميانه روى و اعتدال فرا مى خواند: ((بر شما باد ميانه روى ، بر شما باد ميانه روى ، بر شما باد ميانه روى (773).)) عايشه مى گويد: پيامبر نزد من آمد و زنى از قبيله بنى اسد با من بود. حضرت پرسيد: او كيست ؟ گفتم : فلانى است كه شب ها (به خاطر عبادت ) نمى خوابد. حضرت فرمود: بس كن . به اندازه توانتان كار كنيد. محبوب ترين (كارها) نزد خداوند آن است كه كننده آن بر آن عمل مداومت داشته باشد. (نه اينكه بسيار انجام دهد و خود را خسته كند(774)).
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) به يكى از ياران خود فرمود:
اى ابادرداء! پيكرت بر تو حقى دارند. پس گاهى روز (مستحبى ) بگير و گاهى روزه (مستحبى ) نگير. نماز بخوان و بخواب . حق هر كسى را به او بده (775). چه نيك است ميانه روى در عبادت (776).
رسول الله (صلى الله عليه و آله ) حفظ توازن را در امور معاش و معاد و نيازهاى روح و بدن لازم مى ديد و اجازه نمى داد كسى راه افراط و تفريط بپيمايد. ايشان ، رهبانيت و غوطه ور شدن در شهوت هاى حيوانى را به يك نسبت محكوم مى ساخت و حد وسط اين دو را با گفتار و رفتار خود نشان مى داد. همچنين آنها را كه همه وقت خود را در نماز و روزه صرف مى كردند و به كارهاى زندگى بى اعتنا بودند، از انحراف باز مى داشت . پس مى فرمود: ((بدن شما و زن و فرزند و يارانتان همگى حقوقى بر شما دارند و بايد آنها را رعايت كنيد(777).)) در يكى از سفرها، بعضى از اصحاب به دليل كج فهمى ، روزه گرفته و از شدت گرما، هر يك به گوشه اى افتاده و از حال رفته بودند. ديگران نيز در نصب چادرها و سيراب كردن چارپايان و خدمات ديگر مى كوشيدند. ايشان فرمود: ((همه ثواب متعلق به كسانى است كه اين كارها را انجام مى دهند(778).)) حضرت على (عليه السلام) درباره سيره پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد: ((سيرته القصد؛ سيره آن حضرت ، ميانه روى بود(779).))
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) نقل است :
البسوا و كلوا و اشربوا فى انصاف البطون ؛ فانه جزء من النبوه (780).
بپوشيد و بخوريد و بياشاميد، ولى با ميانه روى . ميانه روى ، از ويژگى هاى نبوت است .
نيز مى فرمايد:
لا تميتوا القلوب بكثره الطعام و الشراب ، فان القلب يموت كالزرع اذا كثر عليه الماء(781).
با زياده روى در خوردن و آشاميدن ، قلب ها را نميرانيد. همانا قلب مى ميرد، همانند زراعت كه بر اثر آب فراوان مى ميرد.
97 كار و تلاش
پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) از روح سخاوتمندى بهره مند بود، ولى آن حضرت دوست نداشت كسى بدون عذر موجه ، به تن پرورى و تنبلى روى آورد و دست نياز به سوى اين و آن دراز كند. بنابراين ، كسانى را كه با اين حالت به ايشان مراجعه مى كردند، به كار و تلاش دعوت مى كرد.
هرگاه كسى را مى ديد كه توجه او را جلب مى كرد و از وى خوشش مى آمد، مى پرسيد: آيا شغل و حرفه اى هم دارد؟ اگر گفته مى شد كه حرفه اى ندارد، حضرت مى فرمود: از چشم من افتاد. پرسيدند: چرا اى رسول خدا؟ فرمود: چون اگر مؤمن ، حرفه اى نداشته باشد، دين خود را وسيله معاش قرار مى دهد(782).
مردى نزد پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) آمد و گفت : دو روز است غذا نخورده ام . حضرت فرمود: برو از بازار براى خودت روزى طلب كن . روز ديگر آمد و گفت : يا رسول الله ! ديروز به بازار رفتم ، ولى چيزى پيدا نكردم و ديشب بدون غذا خوابيدم . حضرت باز هم فرمود: ((عليك بالسوق ))؛ به بازار برو.)) روز سوم نيز كه همان پاسخ را شنيد، حركت كرد و به سوى بازار روانه شد. كاروانى آمده بود. او در فروش اجناس به افراد آن كاروان يارى داد و در پايان سهمى از سود متاع خويش به او دادند. بار ديگر نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آمد و گفت : چيزى پيدا نكردم . حضرت فرمود: چرا به تو دادند. گفت : بلى . فرمود: پس چرا دروغ گفتى ؟ آن مرد گفت : شما راستگويى . مى خواستم ببينم آيا شما از عمل مردم باخبريد. همچنين خواستم از شما هم چيزى بگيرم . رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: راست گفتى ، هر كس بى نيازى بورزد، خدا او را بى نياز كند و هر كس درى از درخواست به روى خود باز كند، خداوند هفتاد در از فقر را به روى او بگشايد كه قابل بسته شدن نيست . صدقه بر كسى كه بى نياز است و كسى كه با سلامتى اعضا مى تواند نياز خود را برطرف كند، حلال نيست (783).
آن حضرت مى فرمود: كلوا من كد اءيديكم ؛ ((از دسترنج خود بخوريد(784))).
رسول عزتمند اسلام در روايتى ديگر مژده داده است :
من اكل من كد يده مر على الصراط كالبرق الخاطف (785).
كسى كه از دسترنج خويش بخورد، از صراط چون برق درخشان بگذرد.
همچنين فرمود:
من اكل من كد يده حلالا فتح له اءبواب الجنه يدخل من اءيها شاء(786).
هر كس معاش خود را از دسترنج حلال خويش تامين كند، درهاى بهشت بر او گشوده شود تا از هر يك كه خواست ، داخل شود.
پيامبر رحمت همگان را به كار فرا خوانده است و با تاءكيد بر ارتباط استعداد فرد با نوع كار، مى فرمايد:
همه شما كار كنيد و كوشش كنيد، ولى متوجه باشيد كه هر كس براى كارى آفريده شده است و آن را به سهولت انجام مى دهد(787).
در شرافت و عزت كارگران همين بس كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) بر دستشان بوسه زد. روزى آن حضرت با كارگرى از انصار برخورد كرد كه آثار پينه بر دستش هويدا بود. پرسيد: اين آثار چيست ؟ گفت : من كارگر هستم و اين آثار بيل زدن است كه به وسيله آن خانواده خود را اداره مى كنم . حضرت دست او را در دست هاى مهربان خويش گرفت . بنا به روايتى آن دست را بوسيد و به ياران خود نشان داد و فرمود: هذا يد يحبها الله ؛ ((اين دستى است كه خدا آن را دوست مى دارد)).
نگاه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) به جوانان پر تلاش ، سرشار از محبت بود و همواره جايگاه آنان را پاس مى داشت . روزى آن حضرت با ياران خود نشسته بود. جوان توانا و نيرومندى را ديد كه اول صبح به كار و تلاش ‍ مشغول شده است . كسانى كه در محضر پيامبر بودند، سخن به كنايه گشودند و گفتند: اين جوان اگر نيرومندى و توان خود را در راه خدا به كار مى انداخت ، شايسته ستايش بود. رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در پاسخ اصحاب فرمود: اين سخن را نگوييد. اگر اين جوان براى معاش خود كا مى كند كه در زندگى به ديگران نيازمند نباشد، با اين عمل در راه خدا قدم بر مى دارد. همچنين اگر كار مى كند تا زندگى والدين ضعيف يا كودكان ناتوان را تاءمين كند و از مردم بى نيازشان گرداند، باز هم در راه خدا مى رود. اگر كار مى كند تا با درآمد خود بر تهى دستان مباهات كند و بر ثروت و دارايى خود بيفزايد، او به راه شيطان رفته و از صراط حق منحرف شده است (788).
تنبلى و تن پرورى همواره مورد نكوهش پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) و مايه غضب الهى است . رسول مكرم اسلام فرمود:
ان الله يبغض الشاب الفارغ (789).
خداوند، جوان بى كار را دوست نمى دارد.
98 - ورزش و پرورش جسم
سلامت جسم ، نشاط روان ، حفظ شادابى و تجديد قواى جسمانى با ورزش ‍ به دست مى آيد. برخى از گونه هاى ورزش مانند كشتى ، روحيه جوانمردى ، شجاعت ، حق طلبى و ستم ستيزى را پرورش مى دهد. برخى نيز همچون شنا، تيراندازى و سواركارى ، مقاومت جسمى و روحى آدم را در برابر شرايط سخت زندگى و آسيب ها اجتماعى افزايش مى دهد. همچنين جوان را سالم و بدن را چابك و قوى و براى رزم و دفاع آماده مى سازد. رسول گرامى اسلام مى فرمايد:
عليكم بالرمى فانه من خير لهو لكم (790).
به تيراندازى پايبند باشيد؛ چون از بهترين بازى هاى شما است .
در سخنى ديگر فرمود:
اللهو فى ثلاث : تاءديب فرسك و رميك بقوسك (791).
سرگرمى در چند چيز است : تربيت اسب و تيراندازى .
همچنين ايشان مى فرمود:
علموا اولادكم السباحه و الرمايه (792).
به فرزندان خود تيراندازى و شنا ياد دهيد.
حضرت محمد (صلى الله عليه و آله ) براى تقويت روحيه حميت و غيرت جوانان مسابقه برپا مى كرد. از جمله هنگامى كه سپاه اسلام از تبوك باز مى گشت ، پيامبر ميان ياران مسابقه سواركارى برگزار كرد و شتر خود را به اسامه داد. اسامه بن زيد كه بر شتر معروف پيامبر به نام غضباء سوار بود، از همه پيشى گرفت . مردم به خاطر اينكه شتر از آن پيامبر بود، صدا مى زدند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) برنده شد. از آن سو، حضرت محمد (صلى الله عليه و آله ) بانگ مى زد كه اسامه پيشى گرفت و برنده شد(793). (يعنى سواركار مهم است ، نه مركب ).
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) به قهرمان پرورى مثبت عنايت داشت و حتى در داورى مسابقات ، ياران را به قهرمانى در مسابقات روحى تشويق مى كرد. روزى حضرت محمد (صلى الله عليه و آله ) از محله اى در شهر مدينه مى گذشت . گروهى از جوانان سرگرم زورآزمايى بودند. به اين ترتيب كه سنگ بزرگى را بلند مى كردند تا ببينند چه كسى بهتر مى تواند آن را بلند كند. اين مسابقه به داور نياز داشت . جوانان تا نگاهشان به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) افتاد، گفتند: هيچ داورى بهتر از پيامبر نيست . يا رسول الله ! شما اينجا بايستيد و براى ما داورى كنيد كه كدام يك از ما بهتر وزنه را بلند مى كند. پيامبر پذيرفت و در آخر فرمود: مى خواهيد بگويم كه از همه شما نيرومندتر كيست ؟ گفتند: آرى يا رسول الله ! پيامبر فرمود: