فقهاي نامدار شيعه

عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۴۹ -


48- آية الله العظمى سيد حسين بروجردى

(متولد 1292-متوفى 1380 ه.ق)

يكى ديگر از فقهاى نامدار عصر اخير كه در نوشتار استاد شهيد(ره)نامى از اوبرده شده است، مرحوم آية الله العظمى سيد حسين طباطبايى بروجردى(اعلى الله‏مقامه الشريف)مى‏باشد. او از تربيت‏يافتگان حوزه فقهى آية الله آخوند خراسانى و آية‏الله آقا ضياء الدين عراقى مى‏باشد.

او فرزند سيد على طباطبائى،از سلسله طباطبائيان بروجرد مى‏باشد كه در سال‏1292 ه.ق در بروجرد متولد گرديد.و در يك خانواده علم و تقوى و فضيلت رشد ونما كردند،سپس در حوزه علميه اصفهان و اخيرا در نجف تحصيلات خود را تعقيب‏نمودند.

آية الله بروجردى،فقيه بزرگوار و عالم وارسته‏اى بود كه بخش عظيمى از زندگى‏خويش را در راه پربار ساختن مكتب فقهى اهل بيت عصمت و طهارت(ع)سپرى‏ساخت و در فقه و فقاهت مقام بس شامخ و ارج‏دارى را حائز گرديد و شاگردان متعددو فاضلى را تربيت نمود كه هر كدام مشعل‏دار فقاهت در عصر كنونى مى‏باشند.

چون نگارنده شرح زندگى اجتماعى و سياسى او را در جلد سوم كتاب‏«يكصدسال مبارزه روحانيت‏»آورده است،از تكرار آن خوددارى مى‏كند،فقط بخشى را كه‏مربوط به جنبه فقاهت اين فقيه بزرگوار مى‏باشد،به صورت اختصار مى‏آورد و به‏صفحات تاريخ مى‏سپارد.

آية الله بروجردى شخصيت‏بزرگ توام با تفكر عميق و اصيل اسلامى همراه باسجاياى اخلاقى ممتاز و برجسته بود كه وجود اين فضايل اخلاقى به زندگى او يك نوع امتياز و تشخص خاصى بخشيده بود.

گفتار شهيد استاد مطهرى:

او عاشق فقه و فقاهت و دل باخته مكتب پرفيض اهل بيت رسالت(ع)بود و بااين دو پشتوانه محكم و قوى،منشا خدمات و تحولات در حوزه‏هاى علمى شد،به‏حدى كه حوزه‏هاى علمى در دوران زعامت او به عالى‏ترين مراحل شكوفايى وبالندگى خويش رسيدند و فقه و فقاهت روح تازه و حركت جديدى را آغاز نمود كه‏قبل از او چنين تحركى را نداشت و اين حركت،معلول عواملى بود كه استاد شهيدمطهرى كه خود افتخار تلمذ در حوزه فقه و فقاهتى او را دارد،در رساله‏اى كه به نام‏«مرجعيت و روحانيت‏»با همكارى جمعى از فضلاء و دانشمندان پس از رحلت آن‏فقيه بزرگوار انتشار دادند،تحت عنوان‏«روش فقهى او»اين چنين مى‏افزايد:

«يكى از مزاياى برجسته معظم‏له،روش فقهى ايشان بود كه شايسته است پيروى‏شود و فراموش نگردد.اين بنده در مدت هشت‏سال آخر اقامتم در قم كه مصادف باسالهاى اول ورود معظم‏له به آن شهر بود،از درسهاى ايشان بهره‏مند مى‏شدم.به روش‏فقاهت ايشان ايمان دارم. معتقدم كه بايد تعقيب و تكميل شود.

فقهاء،اسلوبهاى متفاوتى در اجتهاد و فقاهت داشتند و اسلوبهاى متنوعى به‏وجود آمده است، به طورى كه فقه به دوره‏هاى مختلف تقسيم گرديده است،به حدى‏كه خود آية الله العظمى بروجردى كه به تاريخ فقه آشنا بودند و اسلوبهاى مختلف فقهى‏را مى‏شناختند،يكى از مزايا و امتيازاتشان همين آشنايى با روشهاى فقهى در شيعه وسنى بود.

فقه را به چهار دوره تقسيم مى‏كردند:

1-دوره ما قبل شيخ طوسى(ره)

2-دوره شيخ طوسى تا قرن دهم كه تقريبا مقارن با عصر شهيد ثانى است.

3-از زمان شهيد ثانى تا يك قرن اخير

4-در يك قرن اخير

1- آشنايى با تاريخ فقه:

او با تاريخ فقه آشنا بود و سبك فكرهاى مختلف قدماء و متاخرين رامى‏شناخت،بعضى را تاييد كرده،به بعضى انتقاد داشت و آنها را عامل انحراف فقه‏مى‏دانست.

2- تبحر در شناخت رجال:

او بر حديث و رجال حديث،تسلط كامل داشت.طبقات روات و محدثين راكاملا مى‏شناخت و خود يك طبقه‏بندى مخصوصى كرده بود كه بى‏سابقه بود.با يك‏نگاه به سند حديث،اگر خللى در سند آن حديث وجود داشت،درك مى‏كرد.

3- آشنايى با مكاتب فقهى:

او بر فقه ساير فرقه‏هاى مسلمين و روش و مسلك آنان نيز تا اندازه‏اى محيطبود.كتب حديث و رجال حديث را مى‏شناخت.

معرفت رجال حديث‏شيعه و سنى از يك طرف،و اطلاع بر فتاوى و فقه سايرفرقه‏هاى اسلامى از طرف ديگر،موجب مى‏شد كه گاه اتفاق مى‏افتاد حديثى طرح‏مى‏شد و ابتدا يك معنى و مفهوم از آن به نظر مى‏رسيد،ولى بعد معظم‏له تشريح مى‏كردكه اين شخصى كه اين سؤال را از امام كرده،اهل فلان شهر يا فلان منطقه بود و در آنجامردم تابع فتواى فلان فقيه از فقهاى عامه بوده‏اند و فتواى آن فقيه اين بوده است،وچون آن شخص در آن محيط بوده و آن فتوى در آن محيط شايع بوده،پس ذهن وى‏مسبوق بر چنان سابقه‏اى بوده،پس مقصود وى از سؤال اين بوده كه سؤال كرده وجواب شنيده وقتى كه معظم‏له اين جهات را تشريح مى‏كرد،و به اصطلاح روحيه وى‏را تحليل مى‏كرد،مى‏ديديم كه معنى و مفهوم سؤال و جواب عوض مى‏شود و حديث‏شكل ديگرى به خود مى‏گيرد.

يا كلمه‏اى در حديث‏بود كه در عرف عام امروز يك معناى معين دارد،ولى با اظهارات معظم‏له معلوم مى‏شد كه اين كلمه در محيط خاصى كه در آن وقت محل‏پرورش سؤال كننده ديث‏بوده معنى ديگرى داشت.

او با تبحرى كه در اصول فقه داشت،كمتر مسائل فقهى را بر مسائل شكى‏اصولى مبتنى مى‏كرد و هرگز گرد مسائل فرضى نمى‏رفت.گاه به طعنه مى‏گفت كه‏آقايان طلاب منتظرند كه يك‏«اصل‏»را گير بياورند و دست آويز قرار دهند و به بحث وجدل بپردازند.

او با قرآن و تفاسير آشنايى كامل داشت،قرآن را هر چند به تمامه حفظ نبود،امانيمه حفظ داشت.تاريخ اسلامى را ديده و خوانده و آشنا بود.

در نتيجه همه اينها،جو و محيط را كه آيات قرآن در آن نازل شده،و همچنين‏فضا و محيطى را كه اخبار و احاديث در آن صدور يافته و محيطهايى كه فقه آنجاهاتدريجا رشد كرده و پرورش يافته كاملا مى‏شناخت،و بديهى است كه اين جهات به‏وى روشن‏بينى خاصى داده بود.

سبك و سليقه معظم‏له در فكر و سليقه حوزه علميه قم زياد اثر كرد،تا حدزيادى روشها را عوض كرد و اميدواريم هر چه بيشتر سبك و روش ايشان پيروى وتعقيب شود،بلكه تكميل گردد.

در پايان اين نكته را هم اضافه ميكنم كه معظم‏له مكرر در ضمن اعتراف به‏پاره‏اى از محاسن كتاب حديثى معروف‏«وسائل الشيعه‏»تاليف شيخ حر عاملى‏نواقص اين كتاب را تذكر مى‏داد و آرزو مى‏كرد كه كتابى در حديث نوشته شود كه‏محاسن وسائل الشيعه را داشته باشد،اما نواقص آن كتاب را نداشته باشد بالاخره اين‏آرزو جامه عمل پوشيد و تحت نظر و مراقبت‏خود معظم‏له،عده‏اى از فضلاء و طلاب‏به اين كار مشغول شدند و در حدود ده سال طول كشيد تا بالاخره در دو سه سال قبل‏به اتمام رسيد و طبع آن كتاب آغاز شد.

اين كتاب موسوم است‏به‏«تهذيب الوسائل‏»،خيلى موجب تاسف خواهد بوداگر خداى نخواسته طبع اين كتاب موقوف شود.من هنوز شخصا موفق به زيارت آن كتاب نشده‏ام،ولى از قرارى كه از اهل اطلاع شنيده‏ام همانگونه است كه معظم‏له آرزومى‏كرد.» (1)

توضيح مطلب:

نكته‏اى كه استاد بزرگوار در رابطه با تهذيب الوسائل فرموده‏اند،اكنون خواسته‏قلبى ايشان به صورت كامل جامه عمل پوشيده است و نيت پاك آية الله بروجردى‏اكنون در كسوت كتاب مفيد و جامع،به نام‏«جامع احاديث الشيعه‏»در چندين جلد تاكنون 22 جلد آن،هر جلد در 500 صفحه به صورت زيبا و كامل چاپ و انتشار يافته‏است و مجلدات بعدى هم در دست نشر مى‏باشد و نكته‏اى كه استاد شهيد در موردوسائل الشيعه ايراد فرموده‏اند،در جلد اول آن به صورت كامل آمده است و به آن نكته‏افزوده شده است كه شيخ حر عاملى صاحب وسائل(رحمت‏خدا بر او باد)با همه‏زحمت و مشقتى كه در راه تاليف اين كتاب در طول 20 سال كشيده است كه جزايش باخداى متعال باد!نكاتى مورد غفلت آن بزرگوار واقع شده است كه اهم آنها اين است كه‏برخى از احاديث را در غير موضوع خود جا داده است و احاديثى را كه از كتب اصول‏احاديث نقل كرده است،با رعايت ضبط و خصوصيت كامل همراه نبوده است و گاهى‏آداب و سنن را به احكام فرعى اختلاط داده است و مواضع را تعيين ننموده است. براساس اين انگيزه‏ها ضرورت تاليف كتاب حديثى‏«جامع احاديث الشيعه‏»احساس‏گرديد و به دستور آن بزرگ مرجع،جمعى از فضلاء مامور انجام اين نيت‏خير علمى‏گرديدند كه اين كتاب با عنايت‏خاص و توجه زعيم عاليقدر حوزه‏هاى علميه،مرحوم‏آية الله العظمى آقاى سيد ابو القاسم خويى(ره)به زيور طبع آراسته گرديده است كه ازسوى مدينة العلم آن حضرت در قم انتشار مى‏يابد.

آثار تاريخى:

آثار بنايى و تاسيساتى آن فقيه بزرگوار اسلام در اقصى نقاط ايران و جهان،متعدد و بى‏شمار است كه از مهم‏ترين آنها مى‏توان تاسيس مسجد اعظم قم در ايران،وتاسيس مسجد بزرگ بندر هامبورگ در آلمان،و حفظ و نگهدارى حوزه‏هاى علمى‏ايران و ديگر مناطق شيعه بود كه صيت و صوت آن تا كشورهاى آفريقائى نيز رسيده‏بود.

شاگردان او:

از حوزه پربركت فقهى آن فقيه سعيد،افاضل و شاگردان آگاه به اوضاع روز ومسائل جهان برخاسته‏اند و شايد يكى از پربارترين حوزه‏ها در اعصار اخير باشد كه‏گاهى در محفل خود هزار نفر را در بر مى‏گرفت كه از نمونه‏هاى برجسته آنها مى‏توان‏وجود استاد شهيد آية الله مطهرى و آية الله منتظرى(كه در ايام‏حيات استاد تقريرات درس نماز جمعه استاد را انتشار داده بود)و ديگر معاريف وبزرگان را نام برد كه هر كدام از استوانه‏هاى علمى و وزنه‏هاى فقهى كنونى به شمارمى‏آيند.تعداد شاگردان او را نمى‏توان به شمار آورد، چون حوزه درس او يكى ازحوزه‏هاى غنى و پرجمعيت‏بود و در طول 15 سال مرجعيت،دهها تن از آن حوزه‏فارغ التحصيل شده‏اند.

تاليفات او:

1-جامع احاديث الشيعه،در چندين جلد

2-منجزات مريض

3-تعليقه بر اسفار ملا صدرا(به صورت حاشيه بر نسخه شخصى كتابخانه‏اش)

4-طبقات رجال

5-رساله‏اى در منطق

6-حاشيه بر كفاية الاصول

7-حاشيه بر كفايه شيخ طوسى

8-بيوت شيعه(خاندانهاى علمى شيعه)

9-اسانيد كتاب تهذيب،من لا يحضره الفقيه و رجال كشى

وفات او:

او در دوازدهم ماه شوال سال 1380 ه.ق،مطابق 1340 ه.ش در سن هشتاد وهشت‏سالگى در قم رحلت نمودند كه ماده تاريخ آن،جمله‏«ما عرفناك حق معرفتك‏»مى‏باشد.تشييع او يكى از پر شكوه‏ترين و مجلل‏ترين تشييعها در تاريخ اسلام بوده‏است كه تا شعاع چند كيلومترى، علاقمندان و شيعيان صفوف توده‏ها را تشكيل داده‏بودند و در فراغ مرجع فقيد خود اشك مى‏ريختند.جنازه او در كنار مرقد فاطمه‏معصومه(س)در راهرو مسجد اعظم قم كه با همت و اراده او كمك مسلمانان‏تاسيس يافته بود،مدفون گرديد. (2)

پى‏نوشتها:‌


1- نهضت روحانيت،ج 2،ص 161.

2- مرجعيت و روحانيت،ص‏233- علاوه بر منابع فوق مى‏توان به ويژه‏نامه مجله مكتب اسلام در سال‏1381 و كتاب‏«آية الله بروجردى‏»تاليف فاضل نامى على دوانى،و«آية الله بروجردى‏»به قلم دامادمكرمشان حجة الاسلام علوى كه از سوى روزنامه اطلاعات انتشار يافته است مراجعه نمود.