فقهاي نامدار شيعه

عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۱۱ -


10- حمزة بن عبد العزيز ديلمى(سلار ديلمى)

(متوفى‏463 ه.ق)

گفتار استاد:

«حمزة بن عبد العزيز ديلمى،معروف به‏«سلار ديلمى‏»،در حدود 448 تا463درگذشته است. شاگرد شيخ مفيد و سيد مرتضى،و خود اهل ايران است و در«خسرو شاه‏»تبريز درگذشته است.كتاب معروف او در فقه،به نام‏«مراسم‏»است.

سلار هر چند هم طبقه شيخ طوسى است،نه از شاگردان او،در عين حال محقق‏حلى در مقدمه كتاب المعتبر از او و ابو الصلاح حلبى به عنوان‏«اتباع الثلاثه‏»نام‏مى‏برد،يعنى او را از پيروان مى‏شمارد كه على الظاهر مقصود اين است اين سه‏نفر تابع و پيروان سه نفر ديگر،شيخ مفيد،سيد مرتضى و شيخ طوسى‏بوده‏اند.» (1)

زندگى او:

شيخ حمزة بن عبد العزيز ابويعلى ديلمى،فقيه،ثقه،شخصيت جليل القدر ويكى از اعيان طائفه، معروف به‏«سلار»مى‏باشد.او پيشتاز در فقه،ادب و علوم ومعارف اسلامى بوده است.او بر شيخ مفيد و بر سيد مرتضى علم الهدى قرائت نموده‏است.

ولادت او همانند ديگر معاريف و مفاخر مكتب اسلام درست روشن ومشخص نيست،ولى نام او حمزة بن عبد العزيز ديلمى طبرستانى،كنيه‏اش ابويعلى‏ملقب به سلار،فقيهى است‏بزرگوار و شيخى است جليل القدر و عظيم الشان كه ازمفاخر و اعيان فقهاى اماميه مى‏باشد.سلار معرب‏«سالار»مى‏باشد كه به معناى امير ورئيس كل مى‏باشد.ولادتش در مازندران صورت گرفته است.او به قصد تكميل‏تحصيلات اسلامى خويش به مركز حوزه علميه آن روز كه بغداد و اخيرا نجف بوده‏است،مهاجرت كرده است.

گفتار صاحب ريحانه:

مرحوم مدرس مى‏گويد:

«او يكى از اعاظم علماى متقدمين اثنى عشريه است كه در علم و ادب مقدم بوده‏و فتاوى و اقوال او در كتب فقهيه مذكور مى‏باشد.وى از شاگردان شيخ مفيد و علم‏الهدى و از مشايخ روايتى شيخ ابو على طوسى(پسر شيخ طوسى)است و گاهى به‏سمت نيابت از سيد مرتضى در بغداد درس مى‏گفته است و در اثر فقاهت و جلالت‏مراتب علميه از طرف سيد به منصب حكومت‏شرعيه و فصل خصومات و مرافعات‏دينيه در بلاد حلب منصوب شده است.» (2)

تاليفات او:

او تاليفات متعددى در زمينه فقه و اصول فقه و كلام دارد كه چند نمونه از آنهاذكر مى‏شود:

1-الابواب و الفصول(در فقه)

2-التذكرة في حقيقة الجوهر(كلام)

3-التقريب(اصول فقه)

4-الرد على ابى الحسن البصرى في نقض الشافى.

هنگامى كه ابو حسن بصرى‏كتابى در نقض الشافى سيد مرتضى نوشت،سيد مرتضى به سلار دستور داد كه نقض‏آن را بنويسد،پس كتاب او«نقض نقض الشافى‏»شناخته شد و تفصيل آن به اين ترتيب‏مى‏باشد:

قاضى عبد الجبار معتزلى كتابى در نقض مذهب شيعه تاليف نموده و نام آن را«المغنى الكافى‏»نهاد سيد مرتضى كتاب الشافى في نقض الكافى را در رد آن تاليف‏نمود و ابو الحسن بصرى كتابى در نقض كتاب شافى سيد مرتضى نوشت،سلار هم دررد نوشته ابو الحسن بصرى،به امر سيد مرتضى كتاب فوق را تاليف نمود.

5-المراسم العلويه و الاحكام النبويه در فقه كه با ده كتاب ديگر به نام جوامع‏الفقه در ايران به چاپ رسيده و اخيرا توسط انتشارات آقاى على اصغر مرواريد تجديدطبع شده است.

6-المقنع في المذهب(كلام)

در رجال نجاشى نام او را به هنگام دفن استاد خويش سيد مرتضى علم الهدى‏جزء تشييع كنندگان در كنار ابويعلى جعفرى داماد مفيد مى‏بينيم،جائى كه مى‏گويد:

«پس از فوت سيد مرتضى من مباشر غسل او بودم و با من ابو يعلى محمد بن الحسن‏الجعفرى و سلار بن عبد العزيز...همراه بود.» (3)

شاگردان او:

از شاگردان او«ابى جنى‏»اديب و نحوى معروف است.گويند او به ملاقات سلاررسيده و بحثى از ادبيات را پيش او خوانده است و آن هنگامى بوده است كه سلار در اثرضعف و پيرى نمى‏توانسته است زياد صحبت كند.او شرح مطلب را روى تخته‏اى‏مى‏نوشت و او از روى تخته ياد مى‏گرفت.

و از ديگر شاگردان او،فاضل نحوى است كه در سال 448 از دنيا رخت‏بربسته‏است.

وفات او:

او به سال 448 يا463 ه.ق و در خسرو شاه(خسروشهر)آذربايجان،در چندفرسخى تبريز به رحمت ايزدى پيوست و در همانجا مدفون گرديد و اكنون به زبان‏محلى به‏«شيخ سالار»معروف است. (4)

پى‏نوشتها:‌


1- آشنايى با علوم اسلامى،ص 298.

2- ريحانة الادب،ج‏3،ص 50.

3- رجال نجاشى،ص 270،كد معرفى 708- روضات الجنات،ج 2،ص 372.

4- روضات الجنات،ج 2،ص‏373- هدية الاحباب،محدث قمى،ص 150- مستدرك الوسائل، محدث‏نورى،ص‏496.