پرسمان قرآني نماز

مركز فرهنگ و معارف قرآن

- ۱۸ -


فصل ششم: مباحث متفرقه

1. نمازجماعت

سفارش قرآن به نماز جماعت

* آيا در قرآن به نماز جماعت سفارش شده است؟

* در قرآن كريم، معمولا به كليات مسايل پرداخته شده و تبيين جزئيات به عهده پيشوايان معصوم(عليهم السلام)نهاده شده است. در برخى موارد به علت اهميت فراوان مطلب و تأكيد بيشتر، به امور جزيى پرداخته شده است.
در آيات 43 بقره و 43 آل‌عمران و 103 نساء و... توصيه به نماز جماعت و انجام عبادت همراه ديگران شده است، زيرا اسلام به اجتماع سفارش كرده است و انزوا و گوشه‌نشينى را محكوم نموده است.[1]

ثواب نماز جماعت

* با توجه به قرآن، ثواب نماز جماعت چه مقدار است؟

* در قرآن كريم، آياتى هست كه مفسران به نماز جماعت تفسير كرده‌اند؛ مانند آيه (وَ‌أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ‌ءَاتُوا الزَّكَوةَ وَ‌ارْكَعُوا مَعَ الرَّ‌كِعِينَ)[2]؛ و نماز را به پاى داريد و زكات را بدهيد و با ركوع كنندگان ركوع كنيد ](يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَ‌ذَرُوا الْبَيْعَ ذَ‌لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ)[3]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چون براى نماز جمعه ندا در داده شود، به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد، اگر بدانيد اين براى شما بهتر است.
با توجه به اين نكته، كه نماز جمعه از نمازهاى واجبى است كه يكى از شرايط صحت آن، به جماعت خواندن است اهميت نماز جماعت روشن‌تر مى‌گردد.
ثواب نماز جماعت در روايات بيان شده است: اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان، ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند، ثواب نمازشان بيشتر مى‌شود تا به ده نفر برسند وقتى عدّه آنان از ده نفر گذشت، اگر تمام آسمان‌ها كاغذ و درياها مركب و درخت‌ها قلم و جن و انس و فرشتگان نويسنده شوند، نمى‌توانند ثواب يك ركعت را بنويسند.[4]

احكام نماز جماعت

* كدام آيه درباره نماز جماعت آمده كه انسان مى‌تواند در نماز صبح و عشا و مغرب، حمد و سوره را آهسته خوانده و در نماز ظهر و عصر، به جاى حمد و سوره ذكر تسبيح خدا را بگويد؟

* قرآن، رساله احكام نيست، بسيارى از موضوعات را به صورت كلى بيان مى‌كند و به جزئيات آن نمى‌پردازد و شرح و توضيح آن را بر عهده پيامبر(صلى الله عليه وآله) و معصومين(عليهم السلام) قرار داده و وظيفه ما را اطاعت از آن بزرگواران مى‌داند: (وَ‌أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ‌لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون)[5]؛ ...و ما اين ذكر ]=قرآن [را بر تو نازل كرديم، تا آن چه به سوى مردم نازل شده است، براى آنها روشن‌سازى؛ شايد انديشه كنند. و: (يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الاَْمْرِ مِنكُم ...)[6]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولواالأمر ]= اوصياى پيامبر [را...‌.
اين سؤال نيز از نمونه مواردى است كه قرآن به صورت جزئى به آن نپرداخته و توضيح دقيق آن را مراجع معظّم (مجتهدان)، با مراجعه به روايات معصومين(عليهم السلام) دريافت نموده، به ما عرضه مى‌دارند، تا به آنها عمل نماييم. روايات اين موضوع در كتاب وسائل الشيعه آمده است.[7]

* چرا مأموم در نماز جماعت حمد و سوره را نمى‌خواند؟ و ديگر آن كه چرا سجده آخر نماز جماعت كمى طولانى‌تر از بقيه سجده‌ها است. لطفاً آيه يا ذكرى را كه در آن خوانده شود، بيان فرماييد.

* با توجه به آن‌چه قبلا درباره فلسفه احكام گذشت، شرايط و اجزاى نماز جماعت نيز حكمت‌هايى دارد كه ممكن است برخى از آنها بر ما روشن شود و بسيارى هم فراتر از عقل ما باشد. پس لازم است طبق آيات و روايات عمل كنيم اگرچه فلسفه آن را نفهميم.
نماز جماعت كه به صورت گروهى برگزار مى‌شود، يك نفر امام و ديگران تابع و پيرو او هستند. در قرآن مى‌خوانيم: (و إذا قرئ القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلّكم ترحمون)[8]؛ و چون قرآن خوانده مى‌شود، گوش بدان فرا دهيد و خاموش مانيد، اميد كه بر شما رحمت آيد. واژه «أنصتوا» از ماده «انصات»، به معناى سكوت توأم با گوش دادن است. در برخى روايات نيز آمده است: هنگامى كه در نماز جماعت هستيد و امام جماعت مشغول قرائت قرآن (خواندن حمد و سوره) مى‌باشد، بر شما لازم است كه به او گوش داده و سكوت اختيار كنيد.[9]
البته اين حكمت بيشتر با نمازهاى جهريه (نمازهايى كه بلند خوانده مى‌شوند، مانند نماز صبح و مغرب و عشا) سازگار است؛ از اين رو فقها فتوا داده‌اند كه در همين نمازها چنان‌چه مأموم صداى امام جماعت را نشنود، مى‌تواند خود به قرائت بپردازد.[10] امّا در مورد نمازهاى اخفاتيه (نمازهايى كه آهسته خوانده مى‌شوند، مانند: ظهر و عصر) در روايات آمده است كه قرائت حمد و سوره همه مأمومين تنها به امام اختصاص يافته و بر عهده او است.[11]
امّا براى سجده آخر نماز آيه‌اى وارد نشده است و به فتواى فقهاى بزرگوار خواندن قرآن در سجده نماز كراهت دارد.[12]
يكى از دعاهاى مناسبى كه در رساله‌هاى عمليه براى سجده (تمام سجده‌هاى نماز و نه فقط سجده آخر) ذكر شده چنين است: (يا خَيْرَ الْمَسْؤوُلين و يا خير المُعطين أُرزقنى و ارزُق عِيالى من فَضلك فإنَّك ذوالفضل العظيم)؛ اى بهترين كسى كه از او سؤال مى‌كنند و اى بهترين عطا كنندگان، روزى بده به من و عيال من (افراد تحت تكفل) از فضل خودت، پس به درستى كه تو داراى فضل بزرگى.[13]

امام جماعت

* اگر امام جماعت يك شهر، مردم را اذيت كند و آزار برساند، آيا دوباره مى‌توان پشت سر او نماز خواند؟

* براى روشن شدن پاسخ، بايد دو مسئله به درستى توضيح داده شود: يكى اين كه امام جماعت، بايد داراى چه صفات و خصوصياتى باشد و ديگر اين كه آزار و اذيت مؤمنين چه حكمى دارد؟
درباره مسئله اول (صفات امام جماعت)، مراجع معظّم تقليد، در رساله‌هاى عمليه خويش مى‌فرمايند: «امام جماعت بايد بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامى، عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند و اگر مأموم مرد است، امام هم بايد مرد باشد (مبحث جماعت، شرايط امام جماعت).
بنابراين، يكى از صفات امام جماعت، عدالت است؛ يعنى بايد در جاده مستقيم دين حركت كرده و از گناه بر كنار باشد. امام صادق(عليه السلام) در حديثى به نقل از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مى‌فرمايد: (اِمامُ القومِ وافدهم الى الله فقدّمُوا فى صلاتِكم افضلكم)؛ امام يك قوم، برنده آن‌ها به سوى خداوند است؛ بنابراين، در نمازهايتان بهترين خويش را مقدم سازيد.[14]
بنابراين، امام جماعت بايد عادل بوده، و از گناه به دور باشد.
مسئله دوم: در دين مبين اسلام، اذيّت ديگران، از گناهان بزرگ شمرده شده است؛ خداوند متعال مى‌فرمايد: (وَ‌الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ‌الْمُؤْمِنَـتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَـنًا وَ‌إِثْمًا مُّبِينًا)[15]؛ و آنها كه مردان و زنان با ايمان را براى كارى كه انجام نداده‌اند، آزار مى‌دهند، متحمل بهتان و گناه آشكارى شده‌اند.
روايات اسلامى هم، كسانى كه موجبات آزار و اذيّت مؤمنان را فراهم مى‌سازند، با لحنى بسيار شديد نكوهش كرده‌اند؛ در حديثى از امام صادق(عليه السلام) اذيّت مؤمن، جنگ با خداوند به شمار رفته است.[16]
در حديثى ديگر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مى‌فرمايند: هر كس مؤمنى را اذيّت كند، مرا آزار رسانده و هر كس مرا آزار برساند، خداوند را اذيّت كرده است.[17] و چنين شخصى، مشمول آيه 57 سوره احزاب مى‌شود كه خداوند مى‌فرمايد: آنها كه خدا و پيامبرش را اذيت مى‌كنند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت، از رحمت خويش دور ساخته و براى آنها عذابى خوار كننده آماده كرده است.
آرى! آزار ديگران در دين اسلام، نه تنها حرام شده، بلكه از گناهان بزرگ به شمار مى‌آيد.
با توجه به اين دو مسئله، پاسخ اين است كه اگر شخصى مؤمنان را اذيت كند، به هيچ وجه نمى‌تواند عهده‌دار امامت و جماعت شود، چرا كه امامت جماعت، خود منزلت بزرگى است و كسى بايد عهده‌دار آن شود كه عادل بوده و از گناه و آلودگى بركنار باشد، در حالى كه آزار و اذيّت مؤمنان، از گناهان بزرگ است و شخصى كه اين صفت زشت در او باشد، هيچ گاه نمى‌تواند امامت جماعت را به عهده گيرد.
در پايان چند نكته را يادآورى مى‌كنيم:
1. آن چه در بالا گفتيم، درباره امام جماعتى است كه مردم را مى‌آزارد، اما اگر نزاعى بين امام جماعت و شخص به خصوصى پيش بيايد و او كار امام را آزار و اذيّت به خود بپندارد، در اين مورد تنها خودش مى‌تواند پشت سر آن امام نماز نخواند، اما ديگران مى‌توانند به او اقتدا نمايند.
2. در صورتى كه شخصى به نظر خودش، مورد اذيّت امام قرار گرفته، تنها مى‌تواند در نماز جماعت به او اقتدا نكند، اما حق ندارد عليه او تبليغ نموده، او را هتك كند، چرا كه هتك و اهانت به مؤمن، خود از گناهان كبيره است.
3. در بسيارى از موارد، ما در ظاهر چنين مى‌پنداريم كه امام جماعت، با انجام كارهايى، سبب اذيت بعضى شده‌اند، اما اگر در آن كارها دقت كنيم چه بسا آن افراد براى انجام كارهاى خود، دليل محكم و قانع كننده‌اى داشته باشند و در واقع، اذيّتى به كسى انجام نشده باشد؛ به هر حال بايد مواظب باشيم، شيطان با وسوسه و تشكيك كردن در عدالت امام، ما را از بركات نماز جماعت كه ثواب‌هاى فراوانى براى آن نقل شده، باز ندارد و موجبات محروميت ما را فراهم نسازد.

2. نماز جمعه

سفارش به نمازجمعه

* آيا در قرآن به نمازجمعه سفارش شده است؟

* در آيه 9 سوره جمعه به اين عمل عبادى ـ سياسى اشاره شده است. نماز جمعه قبل از هر چيز عبادت بزرگ دست‌جمعى است و اثر عمومى عبادت را كه تلطيف روح، شستن دل از آلودگى‌هاى گناه و زدودن زنگار گناه از قلب است، در بر دارد. به خصوص اين كه دو خطبه دارد كه دربردارنده انواع مواعظ و اندرزها و امر به تقوى و پرهيزگارى است و از نظر اجتماعى و سياسى، يك كنگره عظيم هفتگى است كه مى‌تواند منشأ بركات زير شود.
الف) آگاهى بخشيدن به مردم در زمينه معارف اسلامى و رويدادهاى سياسى و اجتماعى؛
ب) ايجاد همبستگى و انسجام هر چه بيشتر در ميان صفوف مسلمانان؛
ج) تجديد روح دينى و نشاط معنوى براى توده مردم مسلمان؛
د) جلب همكارى براى حل مشكلات عمومى؛
به همين دليل هميشه دشمنان اسلام، از نماز جمعه داراى تمام شرايط بيم داشته‌اند.[18]

اهميت نماز جمعه

* اهميت نماز جمعه را از ديدگاه قرآن، بيان كنيد.

* با نگاهى به شأن نزول و كلمات به كار رفته در آيات 9ـ11 سوره جمعه، اهميت نماز جمعه از ديدگاه قرآن معلوم مى‌شود؛ چند نكته از اين آيات استفاده مى‌شود:
1. نماز جمعه از جمله نهادهايى است كه به صراحت از آن در قرآن نام برده شده است؛
2. در اين آيات دستور داده شده كه هنگام نماز جمعه هر گونه كسب و كار و برنامه مزاحم را ترك گوييد؛
3. از شأن نزول آيات استفاده مى‌شود، اگر در سالى كه مردم گرفتار كمبود مواد غذايى هستند كاروانى بيايد و نيازهاى آنان را با خود داشته باشد به سراغ آن نروند و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند، تا چه رسد به مواقعى كه مردم زندگى عادى خود را مى‌گذرانند.[19]
در روايات متعددى به اهميت نماز جمعه اشاره شده است.[20]

* آيا شركت جوانان و نوجوانان در نماز جمعه، مهم است؟

* بله؛ نماز جمعه بزرگ‌ترين و با شكوه‌ترين اجتماع عبادى سياسى در اسلام است كه مسلمانان در هر هفته با شركت در آن، وحدت و همدلى و رشد فكرى و عقيدتى خود را به نمايش مى‌گذارند.
بهترين دليل اهميت اين فريضه بزرگ و دشمن‌شكن قبل از هر چيز آيات قرآن كريم است؛ چنان كه مى‌فرمايد: (يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْاْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَ‌ذَرُواْ الْبَيْعَ ذَ‌لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُون)[21]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هنگامى كه براى نماز جمعه روز جمعه اذان گفته مى‌شود به سوى ذكر خدا بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد كه اين براى شما بهتر است، اگر مى‌دانستيد. در برخى از روايات از نماز جمعه به «حج» فقرا و كسانى كه قادر به شركت در مراسم حج نيستند ياد شده است.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى‌فرمايد: خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده، هر كس آن را در حيات من يا بعد از وفات من از روى سهل‌انگارى و يا انكار ترك كند، خداوند او را پريشان مى‌كند و به كار او بركت نمى‌دهد، بدانيد نماز او قبول نمى‌شود، بدانيد زكات او قبول نمى‌شود، بدانيد حج او قبول نمى‌شود، بدانيد اعمال نيك او قبول نخواهد شد، تا از اين كار (انكار نماز جمعه) توبه كند.[22]
هم‌چنين حضرت امام باقر(عليه السلام) مى‌فرمايد: نماز جمعه فريضه است و اجتماع براى آن با امام ]معصوم [فريضه است، هرگاه مردى بدون عذر سه جمعه، نماز جمعه را ترك گويد، فريضه را ترك گفته و كسى جز منافق سه فريضه را بدون علت ترك نمى‌گويد.[23]
بنابراين، در موقعيت كنونى شركت در نماز جمعه براى جوانان و نوجوانان، بسيار مهم بوده و تأثيرهاى فراوانى را در وجود خود آنها دارد و باعث مى‌شود كه سطح فكرى و عقيدتى آنها بالا رود و از طرفى باعث مأيوس شدن دشمنان اسلام و بى‌اثر شدن توطئه‌هاى آنان خواهد شد.
البته بايد توجه داشت كه سرزنش‌هاى شديدى كه درباره ترك نماز جمعه آمده است و تاركان جمعه در رديف منافقان شمرده شده‌اند، در صورتى است كه نماز جمعه واجب عينى باشد؛ يعنى در زمان حضور امام معصوم(عليه السلام) باشد، امّا در زمان غيبت، بنابراين‌كه واجب مخير باشد (تخيير ميان نماز جمعه و نماز ظهر) و از روى استخفاف و انكار انجام نگيرد، مشمول اين مذمت‌ها نخواهد شد، هرچند عظمت نماز جمعه و اهميت فوق‌العاده آن در اين حال نيز محفوظ است.
در صورتى كه واجب مخير باشد و از روى استخفاف (سبك شمردن) و انكار ترك شود، طبق روايتى كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شد جبران آن به توبه است.
بنابراين بايد «توبه» كرد، چرا كه خداوند متعال در اين باره مى‌فرمايد: (و هو الذى يقبل التوبة عن عباده و يعفوا عن السيّئات)[24]؛ او كسى است كه توبه را از بندگانش مى‌پذيرد و گناهان را مى‌بخشد.[25]

آغاز وجوب نماز جمعه

* از روايات «عبد الله بن عباس» و «ابو مسعود انصارى» استفاده مى‌شود كه حكم وجوب نماز جمعه اندكى قبل از هجرت به مدينه، در مكه بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نازل شده است، اما آن حضرت نمى‌توانست در آن زمان اين حكم را اجرا نمايد، علت آن چيست؟

* روايتى كه از «ابن عباس» نقل شده، اشاره دارد كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) قبل از مهاجرتشان به مدينه به اقامه نماز جمعه مأمور شدند، ولى چون توانايى اقامه آن را در مكه نداشتند، به يكى از اصحاب خود در مدينه (مَصعب بن عمير) نوشتند كه نماز جمعه را در آن‌جا به جاى آورد. علت آن نيز روشن است: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به سبب شرايط سختى كه از طرف كفار به ايشان تحميل مى‌شد، نمى‌توانستند مردم را براى نماز سياسى عبادى جمعه حاضر نمايند، لذا دستور فرمودند در مدينه اقامه شود؛ البته بايد توجه كرد كه سوره جمعه بعد از هجرت و در مدينه نازل شده است. اولين نماز جمعه‌اى كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) تشكيل دادند هنگامى بود كه به مدينه هجرت كردند.[26]

دعوت به تقوا در نماز جمعه

* چرا در نماز جمعه بايد در خطبه اول مردم را به تقوا دعوت كرد و در خطبه دوم درباره مسائل جامعه صحبت كرد؟

* نماز جمعه داراى دو خطبه است كه قبل از نماز بايد خوانده شود و در هر دو خطبه لازم است خطيب جمعه به حمد و ثناى الهى بپردازد، سپس به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)درود فرستد و مردم را به تقوا سفارش كند و يك سوره كوچك از قرآن تلاوت نمايد و احتياط مستحب و مؤكد آن است كه در خطبه دوم پس از درود بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به ائمه معصومين(عليهم السلام) نيز درود بفرستد و براى مؤمنان از خداوند طلب آمرزش نمايد؛[27] بنابراين دعوت مردم به تقوا و پرهيزگارى اختصاص به خطبه اول ندارد، بلكه در هر دو خطبه بايد انجام شود.
نماز جمعه يك نماز عادى نيست، بلكه علمى عبادى، سياسى است، لذا سزاوار است خطيب جمعه در ضمن خطبه، مسائل مهمى كه با دين و دنياى نمازگزاران ارتباط دارد مطرح كند و از آن‌چه مسلمانان در داخل و خارج كشور نياز دارند سخن بگويد و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى و دينى را با در نظر گرفتن اولويت‌ها مطرح نمايد، به مردم آگاهى بخشد، آنها را از توطئه‌هاى دشمنان با خبر سازد و برنامه‌هاى كوتاه مدت و بلند مدت را براى حفظ جامعه اسلامى و خنثا كردن نقشه‌هاى دشمنان به آنان گوشزد نمايد.[28] لذا معمولاً امام جمعه در خطبه دوم درباره مسائل جامعه صحبت مى‌كند.
امام رضا(عليه السلام) نيز مى‌فرمايد: به اين دليل خطبه در نماز جمعه تشريع شده است كه نماز جمعه يك برنامه عمومى است. خداوند مى‌خواهد به امير مسلمانان (امام جمعه) امكان دهد تا مردم را موعظه كند، به اطاعت ترغيب نمايد و از گناه بترساند و آنان را از آن‌چه مصلحت دين و دنيايشان است آگاه سازد و خبرهايى را كه از اطراف جهان رسيده و سود و زيانشان در آن است به اطلاع آنان برساند، تا مردم از آن‌چه در اطرافشان مى‌گذرد بى‌خبر نباشند... . در نماز جمعه دو خطبه قرار داده شده تا در آنها حمد و ثناى الهى صورت گيرد و نيازها و حوائج مردم يادآورى شود و مردم از اوامر و نواهى و دستورهايى كه با صلاح و فساد جامعه اسلامى در ارتباط است آگاه شوند.[29]
نماز جمعه بزرگ‌ترين اجتماع عبادى، سياسى هفته است، كه مشتمل بودن آن بر انواع مواعظ، اندرزها و امر به تقوا و پرهيزكارى، در تلطيف روح و جان نمازگزاران و پاك شدن دل آنان از آلودگى‌هاى گناه، تأثير به سزايى دارد و آگاهى مردم از مسائل سياسى و اجتماعى باعث خنثا شدن توطئه‌هاى دشمنان و منافقان مى‌شود كه شبانه‌روز در طول هفته مشغول آن هستند، لذا قرآن‌كريم به نماز جمعه اهميت زيادى داده و به مؤمنان دستور مى‌دهد كه به محض شنيدن اذان جمعه، هرگونه كار و كسب و برنامه مزاحم را ترك كرده و به سوى نماز جمعه بشتابند.[30]

 

پى‏نوشتها:

[1]. قرائتى، تفسير نور، ج1، ص117.
[2]. بقره، آيه43.
[3]. جمعه، آيه9.
[4]. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج85، ص14; توضيح المسائل مراجع، ج1، ص795، مسئله 1399.
[5]. نحل، آيه44.
[6]. نساء، آيه59.
[7]. ر.ك:  حر عاملى، وسائل الشيعه، ج5، ص421 ـ 425.
[8]. اعراف، آيه204.
[9]. ر.ك: سيد هاشم بحرانى، تفسير البرهان، ج2، ص57; شيخ صدوق، علل الشرايع، ج2، ص20.
[10]. ر.ك: سيد محمد حسن بنى هاشمى خمينى، توضيح‌المسائل مراجع، ج1، ص822، مسئله 1462.
[11]. ر.ك: شيخ صدوق، علل‌الشرايع، ج2، ص20.
[12]. ر.ك: سيد محمد حسن بنى هاشمى خمينى، توضيح‌المسائل مراجع، ص615 مسئله 1092.
[13]. ر.ك: همان، ص613، مسئله 1091.
[14]. محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج6، ص742.
[15]. احزاب، آيه58.
[16]. همان، اصول كافى، ج4، ص51.
[17]. همان، بحار الانوار، ج75، ص150.
[18]. همان، تفسير نمونه، ج24، ص133.
[19]. ترجمه الميزان، ج19، ص551 و تفسير نمونه، ج24، ص127 ـ 133.
[20]. در اين زمينه ر.ك: حر عاملى، وسائل الشيعه، ج5، باب وجوب نماز جمعه.
[21]. جمعه، آيه9.
[22]. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج86، ص166.
[23]. حر عاملى، وسائل الشيعه، ج7، ص297.
[24]. شورى، آيه25.
[25]. ر.ك: تفسير نمونه، ج24، ص126 ـ 133.
[26]. همان، ج24، ص130; جلال الدين سيوطى; الدر المنثور فى التفسير بالمأثور، ج8، ص150.
[27]. ر.ك: بنى‌هاشمى، توضيح المسائل مراجع، ج1، ص878 - 879.
[28]. ر.ك: همان، ص879 ـ 880; تفسير نمونه، ج24، ص138; عزيزاللّه محمدى، نماز معراج خاكيان، ص247 ـ 280.
[29]. ر.ك: همان، وسائل الشيعه، ج7، ص333 ـ 334 و تفسير نمونه، ج24، ص139.
[30]. ر.ك: (جمعه، 9)