3. نماز مسافر
دليل شكسته بودن نمازمسافر
* چرا نماز مسافر شكسته است و روزه نمىتواند بگيرد؟
* علت شكسته خواندن نماز و واجب نبودن روزه در حال مسافرت تصريح آيات قرآن است:
[1]؛ و هنگامى كه سفر كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز
را كوتاه كنيد.
در ادامه آيه آمده است: اگر از فتنه و خطر كافران بترسيد، ليكن با توجه به
روايات، فقها حكم عموم برداشت كردهاند.[2]
كسى كه مسافر است بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شكسته بخواند.[3]
پس بر مسافرى كه هشت شرط ذكر شده در توضيحالمسائل را داشته باشد واجب است نماز
را شكسته بخواند.
و درباره عدم وجوب روزه در سفر، قرآن كريم در سوره بقره آيه 185 مىفرمايد:
(وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَر فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّام أُخَرَ
يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَيُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ...)؛ و آن كس
كه بيمار يا در سفر است، روزهاى ديگرى را به جاى آن، روزه بگيرد، خداوند را حتى
شما را مىخواهد نه زحمت شما را.[4]
امام صادق(عليه السلام) از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مىكند: افطار در
سفر و نماز شكسته از هداياى الهى است. كسى كه توجه به آن نكند هديه الهى را رد
كرده است.
مرحوم علامه طباطبائى روايتى نقل مىكند كه خلاصه و مضمون آن اين است: حكم
شكسته خواندن نماز، تصدق و ارفاقى از سوى خداوند متعال به مسلمانان است و امّا
اينكه واجب است نماز به صورت شكسته خوانده شود، براى اين است كه قبول تصدق
خداوند منان واجب است.[5]
طبق بيان فوق، شايد يكى از فلسفههاى عدم وجوب روزه در سفر و شكسته بودن نماز
همان مسئله تخفيف در تكليف باشد.
* با توجه به امكانات و وسايل راحتى امروزه و نبود سختى در مسافرتها، چرا بايد
نماز را در مسافرت شكسته بخوانيم و روزه نگيريم؟
* فقها و مفسران با توجه به آيه 101 نساء و رواياتى كه در زمينه تفسير اين آيه
و حكم مسافر وجود دارد، حكم به شكسته شدن نماز مسافر دادهاند؛[6]
بنابراين، اولين و متقنترين دليل، وجود آيه و روايات است؛ طبق اين دلايل ـ كه
مطلق هستند و تمام جاها و زمانها را شامل مىشود ـ وظيفه ما تعبداً شكسته
خواندن نماز است، اگرچه حكمت و مصلحت آن را هم ندانيم، چرا كه در آيات و روايات
به فلسفه برخى از احكام اشاره نشده و يا دستكم به دست ما نرسيده؛ در اينگونه
موارد ممكن است با دليلهاى عقلى يا تجربى به بخشى از آنها پىببريم، ولى چون
علم و عقل ما محدود است، نمىتوانيم فلسفه كامل آن را به دست آوريم، امّا از
آنجا كه به حكيم بودن خداوند علم داريم و اين كه احكامى كه صادر مىكند طبق
مصلحت و حكمت است، از اينرو طبق اقتضاى روحيه بندگى، آن عبادت را انجام
مىدهيم.
به هر حال، عدهاى گفتهاند كه يكى از حكمتهاى شكسته شدن نماز مسافر شايد اين
باشد كه همواره سفر، ملازم با يك سلسله رنج و زحمت است، زيرا مسافرت معمولا به
هم زدن يك زندگى عادى است كه انسان با آن انس و خوگرفته است؛ چنين تحولى، خالى
از رنج و زحمت و محدوديت نخواهد بود و خواه ناخواه برنامه غذايى، استراحت و
ساير جهات زندگى دگرگون مىشود. در اين صورت مىتوان گفت:
درست است كه امروز تسهيلاتى درباره وسايل مسافرت، به وجود آمده است، با اين
همه، هرگز زندگى در سفر بسان زندگى در خانه نيست و آن شرايطى كه براى انسان، در
محل خود فراهم است ،در بيرون شهر فراهم نيست؛ بنابراين، با مقايسه اين دو به
يكديگر مشكلات سفر همچنان محسوس است.
گذشته از اين امروزه شايد سه چهارم مردم روى زمين، در روستاها زندگى مىكنند كه
مسافرت در آن نقاط مشقت فراوان دارد و تخفيف نماز و شكستن روزه براى آنان نوعى
ارفاق به شمار مىرود؛ اين را هم مىدانيم كه بسيارى از احكام، از جمله كوتاه
نمودن نماز و خوردن روزه، حكم كلى است كه به منظور ارفاق به نوع مردم تشريع شده
است و اگر در موارد جزيى و نادرى مسافرت، داراى هيچگونه مشقت و زحمت نباشد،
موجب تغيير و دگرگونى حكم كلى نمىگردد.
* بر پايه آيات 101 تا 104 نساء خداوند در هنگام خطر و بيم از دشمن، شكسته
خواندن نماز را سفارش فرموده، چرا ما براى مسافرتهايى كه هيچگونه خوف و خطرى
ندارد و مسافت آن بسيار كم است (4 فرسخ) نماز را كوتاه مىخوانيم در صورتىكه
وقت كامل خواندن هم داريم؟
* از مجموع آيات ياد شده استفاده مىشود كه شكسته خواندن نماز در سفر مبتنى و
معلق بر خوف از دشمن نيست، زيرا اولاً: ابتداى آيه دارد كه:
(وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِى الاَْرْضِ...). اين قسمت
آيه صورت مسافرتهاى عادى و معمولى را در نظر دارد نه فقط صورت خوف را. بعلاوه
نماز خوف در دو آيه بعد به طور جداگانه و با احكام خاص خودش بيان شده است. نماز
خوف با نماز قصر در سفر متفاوت است. روايات متعددى كه اهل سنّت و شيعه در نماز
قصر نقل كردهاند نيز اين عموميّت را تأييد مىكند و ممكن است مقيد ساختن حكم
قصر به مسئله خوف از اين جهت باشد كه اين قيد ناظر به وضع مسلمانان در آغاز
اسلام است و به اصطلاح اين قيد غالبى است و در جاى خودش (علم اصول) اين مطلب
اثبات شده كه چنين قيودى مفهوم ]ندارد
و اينگونه نيست كه اگر اين قيد نباشد حكم هم نباشد و يا از اين جهت باشد كه
بعضى از مفسران معتقدند كه مسئله نماز قصر نخست به هنگام خوف تشريع شده، سپس
اين حكم توسعه پيدا كرده و يا اين تعلق حكم قصر به خوف به سبب تأكيد باشد، يعنى
نماز قصر براى مسافر همه جا لازم است، ولى به هنگام خوف تأكيد بيشترى دارد.
در هر حال شكى نيست كه با توجه به تفسير آيه در روايات فراوانى آمده كه
نماز مسافر اختصاص به صورت خوف ندارد؛ از آن جمله: 1. در تهذيب باسناد خود از
زراره روايت مىكند كه گفت: از حضرت باقر(عليه السلام)سؤال كردم درباره نماز
خوف و نماز مسافر كه هر دو شكسته هستند؟ فرمود: آرى نماز خوف براى قصر
سزاوارتراست از نماز مسافر كه بدون خوف است. 2. در تفسير الدّرالمنثور است كه
ابن شيبه، عبد بن حميد، احمد، مسلم، ابوداود، ترمذى، نسائى، ابن ماجه و... در
ناسخ و ابن جبان از يعلى بن اميه روايت كردهاند كه گفت از عمر بن الخطاب سؤال
كردم خدا مىفرمايد: ليس عليكم ... ان خفتم ... يعنى اگر از فتنه انگيزى كافران
مىترسيد عيبى ندارد كه قصر بخوانيد، در حالىكه مردم در امن به سر مىبرند
(باز هم قصر بخوانند) عمر به من گفت: من از همين مطلبى كه تو تعجب كردهاى تعجب
كردم و از رسول الله(صلى الله عليه وآله)سؤال كردم حضرت فرمود: صدقهاى است كه
خدا به شما داده، شما هم صدقه خدا را قبول كنيد و يا اينكه از ابن عباس روايت
كردهاند (در همان تفسير) كه مىگويد: بين مكه و مدينه در حالىكه ايمن
بوديم... با پيغمبر(صلى الله عليه وآله)نماز را دو ركعتى خوانديم.[7]
امام باقر(عليه السلام) مىفرمايد: شكسته خواندن نماز در سفر واجب است؛
همانگونه كه تمام خواندن آن در وطن واجب است.[8]
نماز هنگام جنگ
* در كدام آيه آمده كه نماز در زمان جنگ تعطيل نمىشود، نام آن سوره چيست؟
* نماز در زمان جنگ به صورت مخصوصى خوانده مىشود كه «نماز خوف» نام دارد و
خداوند در آيات زير به آن اشاره مىفرمايد:
1. (فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَآ أَمِنتُمْ
فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ)[9]؛
و اگر [به خاطر جنگ، يا خطر ديگرى ]بترسيد، [نماز را] در حال پياده يا سواره
انجام دهيد، امّا زمانى كه امنيت خود را باز يافتيد، خدا را ياد كنيد
[=نماز را به صورت معمولى بخوانيد!]
(وَإِذَا
كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَوةَ فَلْتَقُمْ طَـآئِفَةٌ مِّنْهُم
مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا...)[10]؛
و هنگامى كه در ميان آنها باشى و [در ميدان جنگ براى آنها نماز برپا كنى] بايد
دستهاى از آنها با تو [به نماز]برخيزند و بايد سلاحهاى خود را با خود برگيرند و
هنگامى كه سجده كردند [و نماز را به پايان رسانيدند]... .
* گريه كردن براى امور دنيايى، نماز را باطل مىكند، ولى اگر
از خوف خداوند باشد اشكالى ندارد. آيا اگر در نماز به هنگام خواندن دعاى فرج براى
ظهور امام زمان(عج) گريه كنيم اشكالى دارد؟
* خشوع، خضوع و گريه در نماز در برابر عظمت و قدرت ذات مقدس
الهى از صفات خاشعان و مؤمنان واقعى است: (...وَيَقُولُونَ سُبْحَـنَ رَبِّنَآ إِن كَانَ وَعْدُ
رَبِّنَا لَمَفْعُولاً * وَيَخِرُّونَ لِلاَْذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ
خُشُوعًا * قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـنَ أَيًّا مَّا تَدْعُوا
فَلَهُ الاَْسْمَآءُ الْحُسْنَى وَلاَتَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَتُخَافِتْ بِهَا
وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً)
[11]؛
و مىگويند: منزه است پروردگار ما، كه وعدههايش به يقين، انجام شدنى است! آنها
[بىاختيار] به زمين مىافتند و گريه مىكنند و [تلاوت]اين آيات، همواره بر خشوعشان
مىافزايد. بگو: الله را بخوانيد يا رحمان را هر كدام را بخوانيد ] ذات پاكش يكى است و
[ براى
او بهترين نامهاست و نمازت را زياد بلند يا خيلى آهسته نخوان و در ميان آن دو،
راهى [معتدل] انتخاب كن.
آنچه موجب بطلان نماز است، گريه با صدا براى امور
دنيايى است، نه گريه كردن در حال نماز براى ظهور امام زمان(عليه السلام) كه در راه
خدا، براى خدا و براى حاكميت دين خدا و مربوط به امور دين است، لذا گريهاى كه به
خاطر رضايت خداى سبحان باشد قابل تحسين است.
در نتيجه گريه كردن در حال نماز به هنگام خواندن دعاى فرج مانعى ندارد.[12]
نماز بدون تقليد
* آيا نماز خواندن، نيازمندِ تقليد از مجتهد است. اگر
خداوند طبق آيه شريف قرآن از رگ گردن به ما نزديكتر است و همه بندگانش را دوست
دارد، آيا حتماً لازم است اجازه نمازمان را به دست يك مجتهد بدهيم؟
* انسان در احكام غير ضرورى و غير قطعى، يا خودش مجتهد است و يا در حدّى است كه
نزديك است مجتهد بشود و مىتواند به احتياط عمل نمايد. در هر دو حال تقليد لازم
نيست، ولى اگر نه مجتهد و نه محتاط است، در احكام فرعىِ غيرقطعى، لازم است
تقليد كند. امّا آنجا كه مسئلهاى از ضروريات و قطعيات دين باشد، مانند: اصل
وجوب نماز و تعداد ركعات نماز و غيره، نياز به تقليد نيست؛ اعم از اين كه
موضوعِ مسلم و قطعى، در قرآنكريم تصريح شده باشد، مانند: (وَأَقِيمُوا
الصَّلَوة)[13]؛
نماز را به پا داريد. يا اينكه از غير قرآن يعنى از روايات امامانمعصوم(عليهم
السلام) به دست آمده باشد؛ مانند: تعداد ركعات نماز. چرا كه تعداد ركعات نماز،
مانند اصل وجوب نماز امرى قطعى و مسلم است، لذا هيچ كس نگفته است در تعداد
ركعات نماز از مجتهد تقليد كنيد.
از آنجا كه از طرفى ياد گرفتن تمامى جزئيات نماز واجب است و از طرف ديگر
استنباط احكام شرعى به كمك روايات، كار هر كس نيست، عقل مىگويد بايد در
اينباره سراغ متخصصى رفت؛ همانطور كه اگر كسى مريض شود سراغ هر كس نمىرود،
بلكه فقط نزد پزشك مىرود و اين مراجعه به متخصصى ]كه نسبت به احكام
شرعى همان مجتهدين هستند[ امرى معقول، مقبول و عرف عقلا است.
البته راه فراگيرى احكام شرعى و استنباط آن مانند
مجتهدان براى همگان باز است. چه اشكال دارد كه همه مجتهد شوند؟ امّا مادامى كه
فردى خود قدرت استنباط ندارد، طبق حكم عقل لازم است سراغ متخصص و مجتهد برود.
عمل به اين اصل (رجوع به متخصص) به دستور خداوندى است كه از رگ گردن به ما
نزديكتر است و اين عمل را دوست مىدارد: (فَسْـَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن
كُنتُمْ لاَتَعْلَمُون)[14]؛
پس اگر نمىدانيد، از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد.
مجوز ترك نماز
* در چه مواقعى مىتوان نماز را به جاى نياورد؟
* خداوند متعال درباره وجوب نماز مىفرمايد: (...إِنَّ
الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَـبًا مَّوْقُوتًا)[15]؛
همانا نماز در اوقات معين بر مؤمنان مقرر شده است. بنابراين نماز هيچ گاه نبايد
ترك شود. حتى اگر كسى نمىتواند به شكل عادى انجام دهد، باز هم نماز را بايد
بخواند؛ مثلاً اگر كسى ايستاده نمىتواند نماز بخواند بايد نشسته آنرا به جا
آورد و اگر نشستن هم برايش ممكن نيست بايد خوابيده نماز بخواند ... و تنها در
يك مورد نبايد نماز بخواند و آن هنگام عادت ماهيانه زنان است.
صله رحم با تارك صلاة
* با توجه به اينكه اسلام به صلهرحم، اهميت فراوانى
داده است، حكم نماز و روزه خويشانى كه چندين سال همديگر را در اثر اختلافات
خانوادگى نمىبينند چگونه است؟
* در قرآن و روايات، قطع رحم ـ كه ممكن است در اثر قهر كردن باشد ـ بسيار مذمت
شده و اين افراد مورد لعنت خدا قرار مىگيرند: (فَهَلْ
عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فِى الاَْرْضِ وَتُقَطِّعُواْ
أَرْحَامَكُمْ * أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ...)[16]؛
اگر ]از اين دستورها[ روىگردان شويد، جز اين انتظار مىرود كه در زمين
فساد و قطع پيوند خويشاوندى كنيد، آنان كسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش
دورشان ساخته، گوشهايشان را كر و چشمهايشان را كور كرده است.
نماز و روزه افرادى كه قطع صلهرحم مىكنند باطل نيست و
لازم نيست قضا كنند، ولى از آنان پذيرفته نمىشود و يا اينكه از ثواب آن كاسته
مىشود؛ همچنانكه اگر كسى نماز را بدون توجه بخواند، نمازش باطلنيست و لازم
نيست قضا كند، لكن آن نماز مورد پذيرش خداوند نيست.
حضرت صادق(عليه السلام) درباره آثار صلهرحم مىفرمايند: صلهرحم، موجب زياد
شدن ثواب اعمال، بركت در مال، رفع گرفتارىها، آسانكننده حساب قيامت و تأخير
در اجل است.[17]
پىنوشتها:
[2]. براى مطالعه بيشتر ر.ك:
تفسير الميزان; مجمعالبيان و تفسير نمونه در ذيل آيه.
[3]. توضيحالمسائل مراجع، ج1،
ص708.
[4]. همان، وسائلالشيعه، ج5،
ص540.
[6]. ر.ك: همان، ج5، ص61 و
تفسير نمونه، ج4، ص94.
[7]. ر.ك: الميزان، ج5، ص63;
تفسير نمونه، ج4، ص94 ـ 96; طبرى، احكام القرآن، ج1ـ2، ص487 و حسينى
جرجانى، آيات الاحكام، ج1، ص240 ـ 247.
[8]. شيخ صدوق، من لايحضره
الفقيه، ج1، ص434.
[12]. ر.ك: توضيح المسائل
مراجع، ج1، ص650; سيد محمد كاظم يزدى، عروة الوثقى، ج1، ص561 و سيدكاظم
طباطبايى يزدى، العروهالوثقى محشى، ج3، ص30.
[17]. كلينى، اصولكافى، ج2،
ص158.