* نام تمام نمازها را ذكر كرده و بگوييد هر كدام از
آنها چند ركعت است؟آيادرقرآن به آنها اشارهاى شده است؟
* نمازها به دو قسمِ واجب و مستحب تقسيم مىشوند.
نمازهاى واجب شش تا است: 1. نماز يوميه كه در مجموع 17 ركعت است: نماز صبح دو
ركعت، نماز ظهر چهار ركعت، نماز عصر چهار ركعت، نماز مغرب سه ركعت و نماز عشا
چهار ركعت.
2. نماز آيات: دو ركعت.
3. نماز ميت.
4. نماز طواف واجب خانه كعبه: دو ركعت است، كه بعد از طواف واجب خوانده مىشود.
5. نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است. تعداد ركعات آن بستگى دارد كه
پسر بزرگتر چند ركعت از نمازهاى قضا شده پدر را يقين دارد كه به همان مقدار بر
او واجب است.
6. نمازى كه به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب مىشود؛ تعداد ركعات هم بستگى
دارد كه هنگام نذر، اجاره، قسم و يا عهد، چند ركعت در نظر گرفته شده است.
نمازهاى مستحبى فراوان است، كه در توضيح المسائل مراجع بزرگوار آمده است.[1]
قرآن به نمازهاى يوميه به صورت كلى اشاره كرده؛ از جمله درآيات: نساء، آيه103؛
هود، آيه114؛ اسراء، آيه78 و... و در آيه 84 سوره توبه به نمازميت اشارهاى شده
است و نيز درباره نمازهاى مستحبى در آيات: مزمل، آيه2؛ طور، آيه49؛ زمر، آيه9؛
انسان، آيه26 و... به نماز نافله شب اشاره كرده است كه در پرسشهاى ديگر تفصيل
هريك خواهد آمد.
* چرا جزئيات نماز در قرآنكريم ذكر نشده است؟
* 1. قرآنكريم كتاب هدايت و راهنمايى انسانها به سوى كمال است (بقره، آيه2).
قرآن فقط كتاب احكام يا عقايد و... نيست كه به تمام جزئيات مسائل فقهى و احكام
شرعى و... بپردازد.
2. قرآنكريم، با توجّه به سخنان و روايات پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) و
اهلبيت گرامىآن حضرت(عليهم السلام) تفسير مىشود؛ چنان كه خداوند متعال
مىفرمايد: (...وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ
لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ)؛
... و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آن چه به سوى مردم نازل شده است،
براى آنها تبيين كنى، شايد انديشه كنند.
بنابراين، تبيين جزئيات و بازگو كردن مسائل ريز عبادى و فقهى و... بر عهده پيامبر و
امامان معصوم(عليهم السلام)است كه فقها، دانشمندان اسلامى و كارشناسان مباحث
اسلامى، با توجّه به منابع اسلامى (كتاب، سنت، عقل و اجماع) مسائل شرعى و اسلامى را
استخراج مىكنند مثلاً وقتى به وسيله آيات، نماز بر پيامبر واجب مىشود، پيامبر(صلى
الله عليه وآله) به نماز مىايستند و مىفرمايد: ببينيد من چگونه نماز مىخوانم شما
هم همين گونه نماز بخوانيد.[2]
* فلسفه اختلاف تعداد ركعتهاى نمازها چيست؟
* در مورد فلسفه احكام، به طور كلّى و اختلاف در عدد ركعت نمازها، به طور خاصّ،
بايد به موارد ذيل، توجه شود:
1ـ همه اَحكام الهى، داراى حكمت بوده و بر اساس مصلحت يا دفع مفسده است، ولى
ممكن است براى ما مشخَّص نباشد.
2ـ اَحكام دين، دو دستهاند: الف) فلسفه و حكمت آنها بيان شده است؛ مانند نماز
(عنكبوت، آيه45) و شراب (مائده، آيه91). ب) فلسفه آن بيان نشده است؛ مانند
اختلاف ركعت نمازها.
3ـ اين كه سبب بيان نشدن علل و حكمتهاى بعضى از اَحكام مانند اختلاف عدد ركعت
نمازها چيست، چند احتمال وجود دارد:
الف) براى امتحان بندگان، و معلوم شدن اين كه آيا بدون چون و چرا، از او اطاعت
مىكنند يا نه، باشد؛ مانند عدد فرشتگان نگهبان جهنم كه به تصريح قرآن براى
امتحان است(مدثر، آيه30و31).
ب) فوايد و آثار بعضى احكام، تنها مربوط به اين دنيا نيست تا ما بتوانيم به آن
پىببريم، بلكه بسيارى از آنها، در جهان آخرت تأثير دارد و ما، تا خود وارد آن
جهان نشويم، نمىتوانيم به آثار آنها دست يابيم.
ج) اگر پزشك بگويد از اين قرص، صبح دو عدد، ظهر و عصر و عشا، چهار عدد و مغرب،
سه عدد بخوريد، آيا سبب اين دستور را مىپرسيم؟ سبب نپرسيدن، اين است كه ما، به
او اعتماد داريم و مىدانيم، حتماً به نفع ما دستورى را داده است؛ اين كه
خداوند نماز صبح را دو ركعت و ظهر، عصر و عشاء را چهار ركعت و نماز مغرب را سه
ركعت قرار داد، نيز ازهمين قبيل است.
* راههاى رسيدن به خلوص كدامند؟
* «اخلاص» ضد «ريا» است. براى رسيدن به مقام اخلاص در دو مرحله بايد تلاش كرد:
يكى از نظر فكر و انديشه، ديگرى در مقام عمل. ريشه «ريا» حبّ دنيا و فراموشى
آخرت و انديشه نكردن در پاداشهاى الهى و تأمّل نكردن در آفتهاى دنياپرستى
است. آبشخورِ صفتِ رذيله «ريا» نفاق و دو رويى است؛ امام صادق(عليه
السلام)فرمود: (الرياء شجرة لاتثمر إلاّالشرك الخفى و أصلها النفاق)؛
ريا و ظاهرسازى درختى است كه ميوهاى جز شرك خفى ندارد و اصل و ريشه آن نفاق
است.[3]
بنابراين علاج ريا بىارتباط با علاج نفاق نيست. يكى از راههاى علاج ريا، توجه
به آثار و عقوبات آن است كه مىتواند مانع به وجود آمدن و رشد اين صفت زشت شود.
قرآن در آيات متعددى به نكوهش رياكار مىپردازد و او را بىبهره و زيانكار
معرفى مىكند: بقره، آيه264؛ نساء، آيه38 و 142؛ انفال، آيه47 و ماعون، آيه6و7.
روايات نيز چهرهاى زشت از رياكار ترسيم كردهاند و به شدت سرزنش نمودهاند.
پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: رياكار در قيامت با چهار نام صدا زده
مىشود: اى كافر! اى فاجر! اى حيلهگر! اى زيانكار! عملت نابود شد و اجرت باطل
گشت! پاداش خود را از كسى بخواه كه عملت را براى او انجام دادى![4]
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سؤال مىشود: نجات در چيست؟ آن حضرت فرمود: در
اين است كه شخص از عملى كه براى عبادتِ خدا انجام مىدهد، مردم را در نظر
نگيرد.[5]
توجّه به اسباب و انگيزههاى ريا مىتواند در دفع صفت ناپسند ريا مؤثر باشد.
عامل اصلى ريا دوست داشتن ستايش و گريز از نكوهش مردم و طمع به مال و منافع
آنان است. اگر كسى بداند كه چيزى زيانآور است، هيچگاه آن را دوست نخواهد
داشت. توجه به اين كه ريا چه زيانهايى براى انسان به دنبال خواهد داشت و چگونه
صفا و پاكى او را از بين خواهد برد و او را از توفيق در اين دنيا و قرب و منزلت
در پيشگاه خدا محروم خواهد ساخت، نيز توجه به اندك بودن متاع دنيا و زوال پذير
بودن آن و دائمى بودن پاداش الهى و نعمتهاى اخروى و همچنين توجه به اين كه
انسان رياكار هميشه در حال اضطراب و تشويش است (چون به دست آوردن رضايت و
خشنودى مردم بسيار دشوار است ـ اگر نگوييم ناممكن است ـ و نيز ترس و واهمه
رياكار از فاش شدن اسرار و برملا شدن نيات) مىتواند در نجات انسان رياكار از
بلاى «ريا» مؤثر باشد.
توجه به نشانههاى «ريا» انسان را از وجود چنين صفتى و زوال آن با خبر مىكند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: سه نشانه براى شناسايى رياكار وجود دارد:
وقتى مردم او را مىبينند، به نشاط مىآيد و اگر تنها و دور از چشم مردم باشد،
كسل و بىحال مىشود و دوست دارد كه او را در تمام كارهايش ستايش كنند.[6]
قرآن مجيد (اسراء، آيه84) و روايات اسلامى، به كمتر چيزى به اندازه اخلاص نيت
اهميت دادهاند؛ تا آن جا كه آن را عامل اصلى پيروزى در دنيا و آخرت شمردهاند.
اصولاً از نظر اسلام هر عمل عبادى بدون اخلاص نيت بىارزش است. براى پاك و خالص
گردانيدن اخلاص، بهترين راه برطرف كردن موانع آن است. اخلاصْ موانع و آفات
آشكار و نهان دارد؛ برخى بسيارى قوى و خطرناك و برخى ضعيفتر است. مهمترين
مانع اخلاص، رياكارى است؛ شيطان به وسوسههاى خود و آلوده كردن عمل انسان به
ريا از راههاى گوناگون و بسيار پيچيده، خلوص را از عمل انسان مىگيرد.
يكى ديگر از موانع، هواى نفس است كه سرچشمه اخلاص را تيره مىسازد؛ حضرت
على(عليه السلام)مىفرمايد: چگونه توانايى بر اخلاص دارد كسى كه هواى نفس بر او
غالب است.[7]
همچنين براى خلوص داشتن در عبادت، بايد دامنه آرزوهاى دور و دراز را جمع نمود؛
حضرت على(عليه السلام)مىفرمايد: (قلِّل الامال تخلص لك الاعمال)[8].
پس از تفكر در فوايد و آثار و بركات اخلاص و كارهايى كه از روى خلوص نيت انجام
مىگيرد، بايد در مقام عمل به تمرين پرداخت و با سعى و تلاش، از كارهايى كه به
اخلاص نيت صدمه مىزند، پرهيز نمود و كارهايى را كه در خلوص نيت نقش دارند،
انجام داد.[9]
* آيه 78 سوره انعام: (إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ
لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَـوَتِ وَالاَْرْضَ حَنِيفًا وَمَآ أَنَا مِنَ
الْمُشْرِكِينَ) را بايد در نمازهاى واجب قبل از تكبيرةالاحرام بگوييم يا
بعد از نيت و تكبيرةالاحرام؟
* مستحب است قبل از تكبيرةالاحرام، شش تكبير گفته شود و در فاصلههاى معين بين
اين تكبيرها دعاهاى نقل شده را بخواند و پس از گفتن تكبيرةالاحرام بگويد:
(وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض عالم الغيب و الشهاده حنيفاً مسلماً و ما
انا من المشركين، ان صلاتي و نسكى و محياى و مماتي للّه رب العالمين، لاشريك له
و بذلك امرتُ و انا من المسلمين)، سپس استعاذه كند و به قرائت حمد بپردازد.[10]