فصل دوم: مقدمات نماز:
1.طهارت
الف) وضو:
فلسفه وضو
* فلسفه وضو و غسل چيست؟
* احكام شرعى دو گونهاند: 1ـ دستهاى كه برخى از حكمتهاى آنها در قرآن و
روايات اسلامى بيان شده است؛ مانند روزه كه يكى از حكمتهاى آن را قرآن پرهيز
از گناه دانسته است (بقره، آيه183).
2ـ احكامى كه در آيات و روايات اشارهاى به فلسفه آنها نشده و يا دستكم به دست
ما نرسيده است. در اين موارد ممكن است با دليلهاى عقلى يا تجربى به بخشى از
آنها پىببريم، ولى چون علم و عقل ما محدود است نمىتوانيم فلسفه كامل آن را به
دست آوريم. البته اين بدان معنا نيست كه انجام كار را بر دانستن حكمتش مبتنى
كنيم، بلكه روحيه بندگى خداوند اقتضا مىكند تا فرمانبردار بىچون و چراى
پروردگار خود باشيم و هر دستورى را ـ هر چند بدون آگاهى از حكمت آن ـ اطاعت
كنيم و اين به معناى تقليد كوركورانه نيست، چرا كه فرض اين است كه پروردگار خود
را به خوبى مىشناسيم و مىدانيم كه هرگز فرمانى را به زيان بندهاش صادر
نمىكند، بلكه تمام احكام الهى براى رساندن او به كمال و تأمين سعادت و
خوشبختى او در آخرت است و هر دستورى به ما دهد، صلاح و خير ما را در آن ديده
است. همچنان كه يك بيمار چون مىداند پزشك معالجش خير و صلاح او را مىخواهد و
در پى بهبودى بيمارى اوست، داروهايى را كه برايش تجويز كرده است مصرف مىكند،
بدون اينكه از حكمت آنها آگاهى داشته باشد.[1]
درباره حكمت و فلسفه وضو و غسل نيز همه حكمتهاى آنها براى ما روشن نيست، ليكن
دستكم دو فايده روشن مى توان براى آنها بيان كرد:
نخست: فايده بهداشتى؛ از نظر بهداشتى، شستن دستها و صورت، آن هم پنج بار در
شبانه روز، اثر قابل ملاحظهاى بر نظافت بدن دارد، ضمن اين كه تماس آب با پوست
بدن در تعادل اعصاب بسيار مؤثر است.
دوّم: فايده اخلاقى و معنوى؛ از نظر اخلاقى و معنوى نيز چون اين عمل با قصد
قربت و براى خدا انجام مىشود، اثر تربيتى دارد و به يك معنا انسان با انجام
وضو از فرق سر تا قدم، در راه اطاعت خدا گام بر مىدارد.
امام رضا(عليه السلام) فرمود: فرمان به وضو، براى اين است كه بندگان هنگام
ملاقات خدا پاك باشندو دستورهاى او را به كار بندند؛ از آلودگىها و نجاستها
بر كنار شوند؛ علاوه بر اين، وضو سبب مىشود كه آثار خواب و كسالت از انسان
برطرف شده و قلب براى قيام در پيشگاه خدا نور و صفا يابد.[2]
غسل نيز فلسفه مشابهى دارد و طهارت و پاكى بدن از آلودگىها در آن نهاده شده و
مانند عبادت، سبب تقرب الهى و رشد معنويت انسان است.البته برخى مىگويند: موضع
خاصى در غسل نجس شده و شستن همان موضع بايد كافى باشد، پس چرا همه بدن را بايد
شست؟
درپاسخ بايد گفت:از نكاتى كه دانشمندان مىگويند و همچنين روايتى كه از امام
رضا(عليه السلام) نقل شده است استفاده مىشود كه جنابت، همه بدن را تحت تأثير
قرار مىدهد، نه موضع خاصى را، لذا شستن همه بدن لازم است.[3]
اين مطالب از آيه 6 سوره مائده نيز استفاده مىشود:
(مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَج وَلَـكِن يُرِيدُ
لِيُطَهِّرَكُمْ)؛ خدا نمىخواهد براى شما مشكل ايجاد كند، بلكه
مىخواهد شما را پاك سازد.[4]
همچنين انسان وقتى در محضر بزرگى قرار مىگيرد، خود را آراسته و نظيف مىنمايد
و شرفيابى به محضر خدا به طهارت و نظافت نياز دارد كه با غسل و وضو تأمين
مىشود.
تفاوت
وضوى شيعه و اهل سنت
* آيا در كتابهاى اهل سنت مانند صحاح سته (كتابهاى
ششگانه اهلسنّت)، رواياتى وجود دارد كه نشان دهد پيامبر اسلام(صلى الله عليه
وآله)دقيقاً مانند ما پيروان اهلبيت: وضو مىگرفته، و نماز مىخوانده است؟
تفاوت در نمازهاى اهل تشيع و تسنن از چه زمانى و به چه دليلى پا گرفت؟
* شكى نيست كه مسلمانان در صدر اسلام همانند پيامبر وضو مىگرفتند و نماز
مىخواندند و اختلافى بين آنان نبود. از برخى روايات استفاده مىشود كه اختلاف
در وضو از زمان عثمان (خليفه سوم) و به وسيله او به وجود آمد؛ چنان كه نقل شده
است عثمان عدهاى از اصحاب را جمع كرد و همانند اهل سنت وضو گرفت يعنى به جاى
مسح، پاهايش را شست و گفت: ديدم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) همين گونه وضو
گرفت و عدهاى از اصحاب مانند: طلحة بن عبدالله، عبدالله بن مسعود،
محمدبنابىبكر و... نيز به او اعتراض كردند و به او نسبت بدعت دادند، اما
نتيجهاى نبخشيد، چنان كه بدعتهاى ديگرى نيز به وجود آوردند.[5]
روايات در اينباره از پيامبر(صلى الله عليه وآله) به صورت مختلف نقل شده است؛
روايات اهل سنت حاكى از اين است كه پيامبر مثل آنان وضو مىگرفته و نماز
مىخوانده است؛ چنانكه نقل مىكردهاند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)هنگام
نماز دست راست را روى دست چپ قرار مىداده است (مانند اهل سنت) و بعد از سوره
حمد، آمين مىگفته است و...[6]،
ولى روايات شيعه حاكى از آن است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مثل شيعه
وضو مىگرفته و نماز مىخوانده است؛ چنانكه قرآن كريم درباره وضو مىفرمايد:
(يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ
إِلَى الصَّلَوةِ فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ
وَامْسَحُواْ بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ)[7]؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چون به ]عزم [نماز برخيزيد، صورت و
دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاهايتان را تا مفصل ]يا برآمدگى پشت پا[
مسح كنيد.
آيه ياد شده بر واجب بودن كارهايى در وضو دلالت دارد:
1. شستن صورت: محدوده و مقدار شستن صورت در آيه توضيح داده نشده، ولى طبق
روايات معتبر، حد آن از طرف طول، از رستنگاه مو تا چانه و از طرف عرض، آنچه در
ميان انگشت وسط و ابهام (انگشت شصت) قرار مىگيرد، مىباشد.[8]
2. شستن دو دست: طبق آيه (الى المرافق) دستها بايد تا آرنج شسته شود، ليكن آيه
نسبت به شستن از پايين به بالا يا از بالا به پايين ساكت است، ولى شستن طبيعى
از بالا به پايين است و روايات وارده از اهلبيت نيز شستن آرنج به طرف
سرانگشتان را بيان مىكند.[9]
3. مسح سر: (و امسحوا بروؤسكم). طبق صريح برخى روايات و تصريح بعضى از اهل لغت
حرف «ب» به معناى تبعيض مىباشد؛ يعنى قسمتى از سر را مسح كنيد كه در روايات
محلّ آن به يك چهارم جلوى سر معين شده است.[10]
4. مسح دو پا: (و امسحوا بروؤسكم و أرجلكم إلى الكعبين) قرار گرفتن «ارجلكم» در
كنار «روؤسكم» گواه بر اين است كه پاها نيز بايد مسح شود.[11]
«كعب» هم به معناى برآمدگى پشت پا و هم به معناى غوزك مفصل مىباشد، يعنى
نقطهاى كه استخوان ساق پا با استخوان كف پا مربوط مىشود بيان شده است.[12]
و در آيه شريف به معناى نخست است و گواه آن، كلمه «الكعبين» در آيه است كه
تثنيه است نه جمع.
بنابراين، پر واضح است كه وضو و نماز خواندن رسولاكرم(صلى الله عليه وآله) نيز
مثل همين وضويى بوده كه شيعه مىگيرد، زيرا بعد از رسولاكرم(صلى الله عليه
وآله) امامان معصوم: و فرزندان به حق رسولاكرم(صلى الله عليه وآله) مىتوانند
بيانگر سيره راستين جدّشان باشند و آنچه از امامان به ما رسيده، نيز بيانگر
همين وضو و نمازى است كه علماى شيعه به آن اعتقاد دارند.]علماى شيعه نيز
احكام و فروعات دين را از روايات امامان(عليه السلام) گرفتهاند[يعنى
از مرفق به پايين [ريخت و دست راست خود را با آن شست، ولى همواره دست را
از بالا به پايين كشيد و هيچگاه از پايين به طرف مرفق نكشيد، نه در دست راست و
نه در دست چپ؛ سپس با كف دست راست خودجلوى سر و روى پا را مسح كرد و آنگاه با
دست چپ همان كرد كه دست راست كرد، ....[13]
اهل تسنن، نيز اين گونه وضو گرفتن را خلاف آيه و باطل
ندانستهاند؛ چنانكه فخر رازى، از دانشمندان اهل تسنن، در ذيل آيه شش مائده و
در مسئله 33 مىنويسد: فقها، عموماً شستن از آرنج به طرف سرانگشتان را مخلّ به
صحت وضو نمىدانند، ولى آن را مخالف سنت برمىشمارند.
تبيين
معناى «إلى» در آيه وضو
* چرا با وجودى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مدت
23سال در ميان مردم زندگى كرده، و انجام مستحبات كوچك را به اصحاب ياد
مىدادند، مانند ورود به مسجد با پاى راست و... باز در نحوه وضو گرفتن ميان
مسلمانان اختلاف است؟ آيا هيچكس طرز وضو گرفتن را نديده است يا از ابتدا
مسلمانان به دو گونه وضو مىگرفتند؟
* منشأ اختلاف اين است كه اهل سنت، رواياتى را نقل مىكنند كه برخى از آنها بر
مسح پاها و برخى بر شستن پاها دلالت دارد و بيشتر فقهاى اهل سنت، روايات شستن
را بر روايات مسح مقدم داشتهاند. از اين رو، آيه وضو(مائده، آيه6) را هم بر
طبق همان روايات معنا و توجيه مىكنند.
امّا دانشمندان شيعه در مورد مسح پاها به قرآن استناد مىكنند و مىفرمايند:
اين عمل، موافق نص آيه 6 سوره مائده است، چرا كه «أرجُلكم» عطف بر محل «برؤسكم»
مىباشد؛ در ذهن خطور نمىكند كه «ارجل» را به وجوه عطف بگيريم. ضمن اينكه
روايات امامان معصوم(عليه السلام) نيز مؤيد آن است، چرا كه آنان فرزندان بهحق
رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)هستند كه مىتوانند بيانگر سيره راستين جدشان
باشند و آنچه از امامان به ما رسيده، نيز بيانگر همين وضويى است كه علماى
شيعه به آن اعتقاد دارند؛ مثلا در روايتى از «زُراره» و «بُكَيْر»، نحوه وضو
گرفتن حضرت امام محمدباقر(عليه السلام)نقل شده است. امام باقر تصريح دارد كه
وضوى پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)همين گونه بوده است.[14]
ب: غُسل
تفاوت غَسل با غُسل
* «غَسل» از نظر قرآن به چه معناست؟
* اهل لغت، بين «غَسل» و «غُسل» فرق گذاشتهاند: «غَسل» آن است كه انسان اعضاى
مخصوص بدن را به نيت وضو يا غسل، با قصد قربت الهى بشويد، ولى «غُسل»، نتيجه
شستوشو را گويند كه به آن «طهارت» گفته مىشود.[15]
در قرآن نيز، به دو معناى مذكور اشاره شده است.
در مورد «غَسل» قرآن كريم مىفرمايد: (فاغسلوا)[16]؛
بشوييد. شستن در وضو، شستوشوى صورت، دستها، مسح سر و دو پا به نيت وضو را
گويند و شستن در غَسل، به معناى شستوشوى سر و گردن، سمت راست بدن و سپس طرف چپ
بدن همراه با نيت غسل است. درباره «غُسل» قرآن كريم مىفرمايد: (وَإِن
كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ...)[17]؛
و اگر جنب بوديد، خود را پاك سازيد. كه اين طهارت، نتيجه انجام دادن غُسل است.
عدم كفايت
حمام از غسل جنابت
* اگر شخص جنب به حمام برود، اما غسل نكند آيا مىتواند
قرآن و نماز بخواند و به مسجد برود؟
* شخص جنب تا غسل نكرده، مىتواند غير از سورههايى كه سجده واجب دارد
]سورههاى سى و دوم (فصلت)، چهل و يكم (سجده)، پنجاه و سوم (نجم) و نود و ششم
(علق)[ را بخواند؛ مشروط بر اين كه به كلمات و آيات قرآن دست نزند؛ البته
خواندن بيشتر از هفت آيه از سورههايى كه سجده واجب ندارد، مكروه است.
بدون غسل، نمىتوان نماز خواند؛ البته اگر وقت نماز آن
قدر تنگ باشد كه اگر غسل كند، نماز قضا مىشود، بعد از پاك كردن لباس و بدنِ
نجس، مىتواند تيمم بدل از غسل جنابت نمايد و نماز بخواند.
رفتن شخص جنب به مسجد الحرام و مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله) اگر چه از يك
در داخل و از در ديگر خارج شود، حرام است. توقف در مساجد ديگر نيز حرام است،
ولى اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود يا براى برداشتن چيزى برود مانعى
ندارد و اگر بخواهد چيزى در مسجد بگذارد، حرام است داخل شود و احتياط واجب آن
است كه در حرم امامان(عليه السلام) هم توقف نكند.[18]
تأخير
انداختن غسل جنابت
* كسى كه چند سال به دليل نداشتن حمام در منزل و روستا
يا خجالت كشيدن، غسل جنابت نكرده و نماز صبح را با تيمم خوانده و بعد در وسط
روز غسل كرده است چه حكمى دارد؟ آيا بايد از نو خوانده شود يا قبول است؟
* فقهاى بزرگوار با توجه به آنچه درآيه وضو و روايات اهلبيت آمده است فتوا
دادهاند كه شخص جنب در چند صورت مىتواند بدل وضو و غسل تيمم نمايد و تكليف از
او ساقط مىشود:
1. جايى كه آب در دسترس نباشد يا مريض باشد و آب براى او ضرر داشته باشد؛ 2.
جايى كه مسافر باشد و آب پيدا نكند، امّا اگر امكان تهيه آب بوده، ضرر هم
نداشته؛ چنانچه زمانى تيمم كرده باشد كه وقت براى غسل كافى نبوده است، غسل و
نمازش صحيح است؛ به شرط آنكه بدن و لباسش پاك باشد، هر چند به عمد آن را به
تأخير انداخته باشد، در عين حال، معصيت هم كرده است.[19]
نماز در
حال جنابت
* الف) من در گذشته خمس مالم را نداده بودم، در اين مدت
آيا نماز و روزهام صحيح بوده است؟ ب) ازاوايلبلوغ به سبب دوستى با دوست ناباب
بهاستمنا معتاد شدم و چند سالادامه دادم، ولى الان اين عمل را ترك
كردهام؛تكليف عبادت و روزه و نمازهايم در آن سالهاكه غسل به گردنم بود
چيست؟گذشته خود راچگونه جبران كنم؟
* خداوند متعال مىفرمايد:
(وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّى رَحِيمٌ
وَدُودٌ)[20]؛
و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان
و دوستدار [بندگان]است.
الف) گرچه پرداخت خمس و زكات، در روح عبادت تأثير دارد، صحت و درست بودن نماز و
روزه متوقف بر پرداخت خمس و زكات نيست، مگر اين كه از پولى كه خمس به آن تعلق گرفته
است، آب براى وضو و لباس براى نماز تهيه شود.
ب) توبه، بازگشت به سوى خدا، رها شدن از آلودگىها و پشيمانى از انجام گناه است و
نشانه پشيمانى اين است كه شخص در عملكرد خود دچار اندوه و حسرت شود. خداوند متعال
مىفرمايد: اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد [توبه كنيد]شايد رستگار شويد.
(توبه، آيه31).
بنابراين، توبه سبب رستگارى، پاكى از هر آلودگى و طهارت روح (بقره، آيه222)، تبديل
سيئات و گناهان، به حسنات (فرقان، آيه70)، محبوب شدن نزد خداوند متعال (بقره،
آيه222) آمرزش گناهان (زمر، آيه53) طول عمر، وسعت رزق (هود، آيه3) و... مىشود.
نااميدى و مأيوس شدن از رحمت خداوند مهربان بزرگترين گناه است، شما مىتوانيد با
توكل بر پروردگار متعال و تمسك و توسل به اهلبيت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله
وسلم) با انجام كارهاى نيك و پسنديده و انجام عبادتها، رضايت خداوند را هر چه
بيشتر جلب كنيد و خداوند نيز بندگان توبه كار را بسيار دوست دارد؛ چنانكه
مىفرمايد: (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّبِينَ)[21]؛
... خداوند توبهكاران را دوست مىدارد....[22]
ج) درباره نمازهايى كه از شما قضا شده و يا در حال
جنابت خواندهايد، بايد قضاى آنها را بهجا بياوريد، ولى شايسته است كه درباره
لباسى كه با آن نماز خواندهايد و نيز مكانى كه در آن نماز گذارده و يا آبى كه
با آن وضو گرفتهايد، در حالىكه آن لباس و مكان و آب مشمول خمس بوده است.
همچنين در روزههايى كه از شما قضا شده است و... با مرجع تقليد خود مكاتبه و
از او استفتا كنيد.
ج: تيمم
آيه تيمم
* در كدام آيه قرآن، به تيمم اشاره شده است؟ لطفاً در
اين زمينه توضيح دهيد؟
* در سوره مائده،آيه 6 به چگونگى تيمم اشاره شده است كه انسان بايد پس از نيت
دست بر خاك پاك زده، صورت و دستها را مسح كند. براى آگاهى بيشتر از نحوه تيمم
به رسالههاى عمليه مراجعه كنيد.[23]
موارد
تيمم
* درچه مواردى بايد به جاى وضو يا غسل، «تيمم» كرد؟ اگر
چيزى براى تيمم كردن وجود نداشت، چه وظيفهاى داريم؟
* الف) باتوجه به آيه6 سوره مائده و 43 نساء در رسالههاى عمليه چنين آمده است:
«در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمم كرد: 1. پيدا نكردن آب؛ 2. مشقت بيش
از حدّ؛ 3. ترس از ضرر؛ 4. نياز به آب براى حفظ جان؛ 5. نياز به آب براى تطهير؛
6. نداشتن آب مباح؛ 7. نداشتن وقت براى وضو يا غسل.
ب) «تيمم» بر خاك، ريگ، كلوخ، سنگ گچ، سنگ آهك، سنگ مرمر سياه و ساير اقسام
سنگها به شرط اينكه پاك باشند صحيح است و اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ پيدا
نشود، بايد به گرد و غبارى كه روى فرش و لباس و مانند اينهاست، تيمم نمايد و
چنانچه گَرد پيدا نشود، بايد به گِل تيمم كند و اگر گل هم پيدا نشود، احتياط
مستحب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند و بنابر احتياط، بعداً قضاى آن را به
جا آورد.[24]