پرسمان قرآني نماز

مركز فرهنگ و معارف قرآن

- ۸ -


9.راه‌هاى ترويج نماز

ترغيب به نماز اوّلوقت

* الف) چه كنم نمازها به ويژه نماز صبحم را در اول وقت بخوانم؟ ب) براى اهميت بخشيدن به نماز فرزندانى كه نسبت به آن سهل انگارند چه راه‌هايى وجود دارد؟

* الف) يكى از واجباتى كه در دين اسلام بسيار اهميت دارد، نماز است. نماز يك وظيفه ثابت و معين و يك دستور انضباطى است كه روح توجه به پروردگار را در انسان زنده مى‌كند: (فَأَقِيمُوا الصَّلَوةَ إِنَّ الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَـبًا مَّوْقُوتًا)[1]؛ نَماز را ]به صورت معمول[ انجام دهيد، زيرا نماز وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است. نماز، مظهر پيوند با خدا و ارتباط با اوست؛ به همين دليل از همه عبادت‌ها برتر و بالاتر است. مؤمنان ارزش بسيارى براى اصل نماز و زمان برگزارى آن قائلند:(انعام، آيه92) و سهل‌انگارى در نماز، به ويژه در اوقات اوليه آن ممكن است زيان‌هايى در پى داشته باشد(ماعون، آيه4 ـ 5). كسانى كه نه ارزشى براى نماز قائلند و نه به اوقاتش اهميتى مى‌دهند، نماز را از وقت فضيلت خود تأخير مى‌اندازند. تجربه نشان داده كه اگر مسايل تربيتى تحت انضباط و شرايط معين قرار نگيرد، عده‌اى آن را به دست فراموشى مى‌سپارند و اساس آن به كلى متزلزل مى‌گردد. اين گونه مسائل حتماً بايد در زمان معين و با انضباط دقيق قرار گيرد، تا هيچ كسى براى ترك آن عذر و بهانه‌اى نداشته باشد، لذا براى اين كه به اين مشكلات دچار نشويم شايسته است خود را مقيد كنيم به اين كه حتماً نمازها را در آغاز وقت بخوانيم.
امام باقر(عليه السلام) مى‌فرمايد: هر گاه نماز در اول وقت بالا رود، سفيد و درخشان به سوى صاحبش باز مى‌گردد و به او خطاب مى‌كند: از من مواظبت نمودى خدا تو را حفظ كند و هر گاه در غير وقت خود و بدون شرايط بالا برود، سياه و تاريك به سوى صاحبش باز مى‌گردد و به او مى‌گويد: مرا تباه ساختى، خدا تو را نابود كند![2]
امام صادق(عليه السلام) نيز مى‌فرمايد: هر گاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جاى آورد دو مرتبه براى او نوشته مى‌شود، هم فرشته صبح و هم فرشته شب مى‌نويسد ]نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهده مى‌كنند![[3]
ب) درباره نمازخوان كردن فرزندان دو مرحله توصيه شده است:
1. بيان كردن ارزش و آثار نماز و نيز بازگو كردن آثار زشت ترك نماز.
2. ارائه الگوهاى عملى از سوى والدين، بزرگ‌ترها، هم كلاسى‌ها و... كه اين مهم‌ترين مرحله است. بهترين راه براى نمازخوان كردن فرزندان، ارائه الگوى عملى به آنهاست و اين مهم اتفاق نخواهد افتاد، مگر آن كه خود بزرگ‌ترها با كردار و عملشان لذت نماز خواندن را در جان فرزند رسوخ دهند؛ وقتى فرزند ببيند پدر و مادر در اول وقت هر روز نماز مى‌خواند، وقتى ببيند هم كلاسى‌ها در مدرسه وضو گرفته و به نماز مى‌ايستند، وقتى ببيند در مساجد و نماز جمعه‌ها مردم با عشق و شور وصف‌ناپذير به نماز مى‌ايستند، وقتى ببيند فضاى جامعه فضاى نماز است، خود به خود او هم اهل نماز مى‌شود و بدون اين كه به او گفته شود خودش به نماز مى‌ايستد، لذا تشويق عملى مانند تهيه هديه، بردن پارك و تفريح، طرح دوستى و گسترش رابطه با انسان‌هاى مقيد به نماز و... از عواملى است كه مى‌تواند به اين مهم كمك نمايد.
در پايان شايسته است بگوييم: ترك نماز يا سهل‌انگارى در آن در افراد، به خصوص در بين نوجوانان وجوانان علت‌هايى دارد كه او را به روى نياوردن به نماز يا ترك آن مى‌كشاند. اين علت‌ها ممكن است سستى عقيده به معاد يا خداشناسى و يا تأثير منفى دوستان ناباب او باشد؛ هم چنين احتمال دارد مشكلات مادى و سرخوردگى روحى، چنين مشكلى را آفريده باشد. دوست شدن و گفتوگو با چنين فردى و گوش دادن به درد دل او و سخنانش، كليد حل اين مشكلات را به دست ما مى‌دهد. بعد از شناخت مشكلات مى‌توان با افراد متخصص در اين زمينه مشورت كرد.
تشويق افراد به امور عبادى اصل است، مگر اين كه چاره‌اى جز استفاده از روش توبيخ نباشد.

امر به معروف در تشويق به نماز

* برادرى دارم كه 16 سال دارد و مادرم درباره تكاليف شرعى او سخت‌گيرى مى‌كند و او را از رفتن به مكان‌هاى بازى‌هاى رايانه‌اى كه محيطى ناسالم است، نهى مى‌كند. برادرم نمازهايش را اول وقت نمى‌خواند، ولى نماز مى‌خواند. آيا با نبود امكانات تفريحى، نتيجه سخت‌گيرى، ايجاد عقده و لجاجت در شخصيت انسان نيست؟

* خداوند متعال مى‌فرمايد: (يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَ‌أَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ‌الْحِجَارَةُ...)[4]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوختِ آن، مردم و سنگ‌هاست، حفظ كنيد... . پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)مى‌فرمايد: آنها ][5]
اگر سخت‌گيرى در واجبات و انجام دادن تكاليف شرعى، مانند نماز باشد، مفيد نيز هست، ولى سخت‌گيرى، تنها با تنبيه و سرزنش نيست. بايد از راه‌هاى تشويق و ترغيب نيز استفاده كرد. به طور قطع اگر از شيوه‌هاى متنوعِ تعليم و تربيتِ صحيح استفاده شود، بسيار ثمربخش خواهد بود.
شما مى‌توانيد با تشويق معقول، برادرتان را به نماز اول وقت وادار كرده، از رفتن او به محيط‌هايى ـ كه در آلوده بودن آنها ترديدى نيست ـ جلوگيرى كنيد و در حد توان، امكانات ورزشى و تفريحى را به صورت جايزه براى او تهيه كرده، او را در محيط خانواده سرگرم كنيد؛ افزون بر اين شما مى‌توانيد از طريق كسانى كه قدرت تأثيرگذارى مثبت بر شخصيت برادرتان دارند، عمل كنيد و حتى اگر لازم شد، معلم اخلاق و عقايد دينى براى او بگيريد؛ هم‌چنين مشاوره با متخصصان امور تربيتى در مراكز مختلف، مانند: آموزش و پرورش و... بسيار مفيد است.[6]

عوامل مؤثر بر ايجاد علاقه به نماز

* با توجه به اين كه خداوند در قرآن بارها بندگان را به عبادت او سفارش كرده[7] عوامل مؤثر براى علاقه فرد به عباداتى همچون نماز، روزه و نيايش به درگاه خدا چيست؟

* شكى نيست كه عبادت نقش مؤثرى در هدايت آدمى دارد به گونه‌اى كه قرآن يكى از از هدف‌هاى بعثت پيامبران را عبادت خداوند مى‌داند.(سوره نحل، آيه 36) براى اين‌كه اجراى عبادت‌ها جنبه عادت پيدا نكند و علاقه انسان به معنويات استمرار داشته باشد و حتى افزون گردد، شايسته است نكاتى چند مورد توجه قرار گيرد:
شناخت عوامل ايجاد علاقه به معنويات در انسان، از مهم‌ترين و مؤثرترين نكات در اين زمينه است. ره‌پويان اين راه، عوامل را به دو قسمت باطنى و خارجى تقسيم كرده‌اند. عوامل باطنى عبارتند از: حضور قلب، تفهّم، تعظيم، هيبت، رجا و حيا. در حضور قلب، دو چيز شرط شده است:
1. اهتمام به اين‌كه دنيا حقير است؛
2. ايمان و تصديق به اين‌كه آخرت، خير و باقى است چنان كه خداوند مى‌فرمايد: «قُل مَتـعُ الدُّنيا قَليلٌ والأخِرَةُ خَيرٌ لِمَنِ اتَّقى‌؛(نساء،77) بگو سرمايه زندگى دنيا ناچيز است و سراى آخرت براى كسى كه پرهيزكار باشد بهتر است.»
3. توجه به اين‌كه نماز، وسيله رسيدن به سراى جاويد است (معارج، 34 و 35). براى برخوردارى از حضور قلب، تمركز فكر و سپردن دل به خدا و عادت دادن قلب به مناجات، توصيه شده است.
«تفهّم» آن است كه انسان به هنگام اداى الفاظ بفهمد كه چه مى‌گويد و با چه كسى حرف مى‌زند؛ «تعظيم»، اين است كه بعد از شناخت خداى بزرگ به عظمت او پى برده، در مقابلش خاضع و خاشع باشد و خود را بشناسد كه موجودى سراسر نيازمند و تحت تسخير او قرار دارد؛ «هيبت»، در مقابل قدرت خدا و نفوذ مشيت او است؛ «رجا» به جهت لطف و كرم خدا مى‌باشد و «حيا» براى تقصير در عبادت خدا و علم به عاجز بودن از قيام به تعظيم حقِ خدا است.
برخى از عوامل خارجى عبارتند از: محبت به دنيا، شنيدن و ديدن صحنه‌هاى شبهه‌دار، خوردن لقمه مشكوك، كم‌رنگ شدن ارزش‌ها و فضايل اخلاقى، اجرا نكردن امر به معروف و نهى از منكر و... .
عوامل ديگر مانند: ريا، عجب، غيبت و... نيز تأثير فراوان دارد.
خداوند متعال مى‌فرمايد: مردانى هستند كه تجارت و خريد و فروش، آن‌ها را از ياد خدا و به‌پا داشتن نماز و دادن زكات باز نمى‌دارد...(نور، آيه37) و... .
امام صادق(عليه السلام)مى‌فرمايد: (إنّ احبّ الاعمال إلى الله ماداوم عليه العبد و إن قلّ)؛ محبوب‌ترين اعمال نزد خدا چيزى است كه بنده بر آن مداومت داشته باشد؛ هر چند كم باشد.[8]
هم‌چنين رعايت كردن مجموع اين نكته‌ها، نشاط، پويايى و حركت به سوى كمال و قرب الهى را بر اثر عبادات و معنويات به انسان عطا مى‌كند.[9]

راه‌هاى جذب جوانان به نماز

* راه‌كارهاى عملى افزايش گرايش نوجوانان و جوانان به نماز و دلايل گريز برخى از جوانان از نماز بيان كنيد.

* راه‌هاى جذب جوانان به نماز و آگاهانيدن آنها نسبت به فلسفه، ارزش و اهميّت آن، بسيار متنوع و متناسب با شرايط فردى و اجتماعى جوانان است، ولى عمده راه‌هاى تعميق گرايش‌هاى آنها به مسائل معنوى و نماز، در سه مورد ذيل خلاصه مى‌شود:
1. بالا بردن سطح آگاهى و شناخت آنها درباره نماز؛ اين كار مى‌تواند با استفاده از شيوه‌هاى تشويق، اهداى كتاب‌هاى مناسب و تأييد شده و جذّاب، برگزارى مسابقات، جلسات آموزش ـ تفريحى، اردو و غير اينها انجام شود.
2. ارائه الگوى مناسب از سوى والدين، مربّيان و دوستان؛ اين الگو مى‌تواند اهميّت دادن به نماز اول وقت، حضور در مساجد و نماز جماعت، مطالعه كتاب‌هايى درباره اهميت نماز و بازگو كردن آن و كارهايى اين چنينى باشد. مسئله ارائه الگو در راه تبليغ از اهميت فراوانى برخوردار است. از الگوهاى بسيار قابل توجه دعوت به كار خير با عمل كردن به آن است؛ چنان‌كه امام صادق(عليه السلام) مى‌فرمايد: (كونوا دعاة الناس بغير السنتكم)؛[10] شما به رفتار و كردارتان دين را تبليغ كنيد و نه تنها با زبانتان.
3.مشاوره با كارشناسان دينى و تبليغى، به ويژه در موارد خاص، مفيد و در برخى مواقع لازم است.
عوامل مهم بى‌ميلى برخى جوانان به نماز، ناآگاهى از حقيقت نماز و فلسفه آن و برخوردهاى نامناسب والدين و برخى مربيان است. نادانى نسبت به اهميت نماز بستر مناسبى را براى انحراف‌هاى بعدى به وجود مى‌آورد. تحقير و برخوردهاى نامناسب با جوانان در بى‌رغبتى آنها به نماز دخالت بسيارى دارد.

تشويق به نماز

* كسى كه براثر تنبلى نماز نخواند ،ولى در عين حال قيامت را قبول داشته باشد، براى ارشاد او چه بايد كرد؟ برخورد قرآن با چنين افرادى چگونه است؟

* بهترين راه جذب افراد به نماز، تشويق عملى است؛ تشويق عملى مانند خواندن نماز در اول وقت، تهيه هديه و كتاب‌هاى مفيد در اين زمينه،[11] طرح دوستى و گسترش رابطه با انسان‌هاى مقيد به نماز و در صورت امكان، كم كردن و حتى قطع رابطه با انسان‌هايى كه نماز نمى‌خوانند و در صورت نياز، نماز خواندن در ديد چنين افرادى (براى تشويق آنان به نماز) و...‌.
در كنار تشويق عملى مى‌توان از تشويق زبانى نيز بهره برد. تشويق زبانى مانند: بازگو كردن اهميت و جايگاه نماز در آيات[12] و روايات، ذكر داستان‌هايى از نماز گزاران و ترك كنندگان نماز، به خصوص براى جذب سنين پايين به سوى نماز.(در اين زمينه كتاب‌هايى موجود است.)يادآورى معاد و قيامت، برزخ ، بهشت و جهنمو...‌.[13]
چنان كه به فرموده قرآن، وقتى از جهنميّان مى‌پرسند چه چيز شما را جهنمى كرد، پاسخ مى‌دهند ما نمازگزار نبوديم.(مدثر،42ـ43) در جاى ديگر كسانى كه نماز را تباه ساخته‌اند را مورد نكوهش قرار مى‌دهد.(مريم،59) در جاى ديگر كسانى را كه نسبت به نماز سهل‌انگارى مى‌كنند سخت سرزنش مى‌كند.(ماعون،4ـ5)

شيوه‌هاى ترويج نماز

* آيا در قرآن كريم راه‌هاى كاربردى ترويج نماز در منزل، آموزشگاه، مساجد، پادگان‌ها، بازار، روستاها، دواير دولتى و... بيان شده است؟ در صورت مثبت بودن، لطفاً با استفاده از آيات قرآن مستدل بيان فرماييد؟

* بعضى از شيوه‌هاى ترويج نماز عبارتند از:
1. شيوه تبليغ عملى؛ قرآن در اين زمينه مى‌فرمايد: (يـأيّها الّذين ءامنوا لم تقولون ما لاتفعلون * كبر مقتا...)[14]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چرا چيزى مى‌گوييد كه انجام نمى‌دهيد؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد.
و در جاى ديگر مى‌فرمايد: (أتأمرون النّاس بالبرّ و تنسون أنفسكم...)[15]؛ آيا مردم را به نيكى فرمان مى‌دهيد و خود را فراموش مى‌كنيد با اين كه شما كتاب [خدا] را مى‌خوانيد؟ آيا [هيچ [نمى‌انديشيد؟
در روايات آمده است: امام صادق(عليه السلام) فرمود: (كونوا دعاة الناس بغير ألسنتكم ليروا منكم الورع و الإجتهاد و الصلاة و الخير فإنّ ذلك داعية)؛ مردم را با غير از زبان‌هاى‌تان دعوت كنيد [به سوى دين] تا اين‌كه مشاهده كنند از شما تقوا و اجتهاد و نماز و خير و نيكى را، پس اين است (چهار چيز) دعوت [واقعى مردم به دين].
2. شيوه تبليغ گروهى: بايد براى تبليغ از روش و شيوه گروهى بهره جست، به ويژه در مورد نماز كه اگر به صورت جماعت برگزار شود، اثرش هزاران برابر بيشتر از نماز فرادا است، لذا قرآن كريم براى همين اهميت مى‌فرمايد:
(و اركعى مع الرَّكعين)[16]؛ [اى مريم] با ركوع كنندگان ركوع نما. مفسران در تفسير اين آيه شريف گفته‌اند: اين آيه به «نماز جماعت» اشاره مى‌كند و... .

3. از طريق ابزار پيام‌رسانى و ارتباط جمعى، نداى دعوت الهى (نماز) را به گوش بندگانش مى‌توان رساند. قرآن در اين زمينه مى‌فرمايد: (يـأيّها الّذين ءامنوا إذا نودى للصّلوة مِن يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه...)[17]؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چون براى نماز جمعه ندا در داده شد، به سوى ذكر خدا بشتابيد. در اين آيه شريف مى‌فهماند كه بهره درست از «اذان»، مى‌تواند نيروى شگرفى در پيام‌رسانى و رساندن احكام الهى به گوش جهانيان باشد؛ از واژه «نودى» ترويج عمومى‌به نماز استفاده مى‌شود.
4. ترويج تشكيلاتى و سازمان يافته نماز؛ قرآن كريم مى‌فرمايد: (و اضرب لهم مّثلا أصحـب القرية إذجآءها المرسلون * إذ أرسلنآ إليهم اثنين فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّآ إليكم مّرسلون)[18]؛ ]داستان [ولى[ آن دو را دروغ‌گو پنداشتند، تا با ]فرستاده [سومين ]آنان را[گفتند: ما به سوى شما به پيامبرى فرستاده شده‌ايم. برپايه اين آيه شريف بايد با سازماندهى در تبليغ و ترويج نماز بكوشيم و اگر با يك يا دو نفر ممكن نمى‌شود با افراد بيشترى اقدام كنيم.
5. با زبان روز سخن گفتن: در برنامه‌هاى دينى و ترويج آن، بايد از هر روش درستى بهره برد و درخور فهم مردم و با زبان آنان سخن گفت؛ چنان‌كه قرآن كريم مى‌فرمايد: (و مآ أرسلنا مِن رّسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم)[19]؛ و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا ]حقايق را[براى آنان بيان كند. اين آيه شريف مى‌فهماند كه براى ترويج دين بايد با هر ملتى به زبان خودشان صحبت كرد و به تبيين و روشن‌گرى و تعليم و تربيت آنها پرداخت، كه استفاده از شيوه‌هاى مختلف در جذب مردم در مساجد و معرفى و اقامه نماز نيز يكى از آنهاست.
6. خداوند بيش از توان مردم بر آنها تكليف نكرده است؛ چنان‌كه قرآن كريم مى‌فرمايد: (لايكلّف اللّه نفسا إلاّ وسعها)[20]؛ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى‌اش تكليف نمى‌كند. پس بايد به ظرفيت و توانايى افراد نگريست و در عمل به دستورهاى دينى از افراط و تفريط پرهيز كرد، تا باعث «زدگى» و «خستگى» نشود. در حال خستگى نمازهاى مستحبى و دعا را نبايد خواند و تنها به واجبات بسنده كرد وگرنه دل‌زدگى به بار مى‌آورد و موجب مى‌شود تا واجبات هم ترك شود.

رونق دادن به نماز مساجد

* با توجه به اين كه قرآن مسجد را براى عبادت خداوند قرار داده است (سوره حج آيه 25) از چه راهى مى‌توان مردم را براى اقامه نماز صبح و حضور در نماز جماعت، ترغيب نمود تا مساجد از رونق بيشترى برخوردار شود؟

* همانطور كه اشاره شد نماز خواندن در مسجد بر مكان ديگر ترجيح دارد (سوره نساء آيه 108) براى ترغيب و تشويق مردم و حضور آنان در مسجد و اقامه نمازها بويژه نماز صبح اجراى امورى لازم است؛ از جمله:
1. بازگو كردن اهميت نماز جماعت؛ چنان كه خداوند مى‌فرمايد: «واَقيموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّكوةَ واركَعوا مَعَ الرّ‌كِعين‌؛(بقره،43) نماز را اقامه كنيد و زكات بپردازيد و (نمازتان) با ركوع كنندگان، ركوع كنيد.» كه مقصود از «واركَعوا مَعَ الرّ‌كِعين»، شركت در نماز جماعت نيز مى‌باشد.[21] و در روايتى در اين‌باره مى‌خوانيم: اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند، هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد... و هر چه بيشتر شوند، ثواب نمازشان بيشتر مى‌شود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمان‌ها كاغذ و درياها مركب و درخت‌ها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمى‌توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند![22]
2. پخش كردن اذان از بلندگوى مساجد، به خصوص پخش اذان صبح؛ (البته با ملاحظات خاص)
3. داشتن امام جماعت درمساجد، به خصوص رعايت حضور به موقع امام در مساجد و رعايت كردن وقت و حوصله نمازگزاران؛
4. اجراى برنامه‌هاى متنوع در مساجد و رعايت كردن نظم و انضباط در آغاز و پايان آنها و...[23].

 

پى‏نوشتها:

[1]. نساء، آيه103.
[2]. كلينى، اصول كافى، ج3، ص286.
[3]. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج1، ص373; براى آگاهى بيشتر ر.ك: امام خمينى، آداب نماز، ص111 ـ 113; عباس عزيزى، جامع آيات و احاديث موضوعى نماز، ج1، ص312 ـ 349; همان، تفسير نمونه، ج5، ص342 ـ 347; ج4، ص103 ـ 106; همان، ج27، ص357 ـ 364.
[4]. تحريم، آيه6.
[5]. حويزى، نورالثقلين، ج5، ص372.
[6]. ر.ك: همان، تفسير نمونه، ج24، ص286 ـ 294.
[7]. مانند سوره بقره، آيه 21 / انعام آيه 102 / حجر آيه 99 و...
[8]. بحارالانوار، ج71، ص219.
[9]. ر.ك: فيض كاشانى، محجة‌البيضاء، ج1، ص366ـ375; قرائتى، پرتوى از اسرار نماز، ص15ـ44; مصباح يزدى، معارف قرآن، ج1/2، ص23ـ26 و 394ـ434.
[10]. بحارالانوار، ج7، ص303; سيدمصطفى حسينى دشتى، معارف و معاريف، ج3، ص474 و 475، مدخل تبليغ.
[11]. مانند قرائتى، يكصد و چهارده نكته درباره نماز و پرتوى از نماز.
[12]. مانند آيات 45، 110، 153، 238 و 277 بقره و آيات 103 و 143 سوره نساء و...
[13]. كتاب‌هايى چون: علامه مجلسى، حق‌اليقين، كه به فارسى و در يك مجلد چاپ شده است; شيخ عباس قمى، منازل الآخرة،در اين زمينه مفيد‌است.
[14]. صف، آيه2.
[15]. بقره، آيه44.
[16]. آل عمران، آيه43.
[17]. جمعه، آيه9.
[18]. يس، آيه13ـ14.
[19]. ابراهيم، آيه4.
[20]. بقره، آيه286.
[21]. مجمع البيان، علامه طبرسى، ج 1، ص 215، ذيل آيه 43 سوره بقره.
[22]. بحارالانوار، ج 85، ص 14.
[23]. ر.ك: امام خمينى; آداب نماز، عباس عزيزى، تفسير و پيام آيات نماز; سازمان مركز اولياء و مربيان، نماز در سيماى خانواده.