5.آثار و فوايد نماز
فوايد نماز
* فوايد نماز و اعتقاد به خدا براى مؤمن چيست؟ چه
اثراتى مىتواند در زندگى او داشته باشد؟
* اگر مىخواهيم از حالت سستى در مسئله نماز خارج شويم، بايد به آثار نماز و
عواقب سبك شمردن آن توجه نموده و درباره آن تفكر كنيم؛ برخى از آنها عبارتند
از:
1. نماز سدّى در برابر گناهان آينده است. همانا نماز از فحشا و منكرات جلوگيرى
مىكند.[1]
2. نماز به اعمال انسان ارزش مىدهد و در صورت قبولى آن، ساير اعمال هم پذيرفته
مىشود. پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: در قيامت، ابتدا نماز بنده بررسى
مىشود، اگر مورد قبول واقع شد، بقيه اعمال وى نيز بررسى مىشود و اگر قبول نشد
بقيه اعمال رسيدگى نمىشوند.[2]
3. نماز خُرد كننده شياطين است؛ از اينرو شيطان همواره مىخواهد انسان را از
نماز دور كند. شيطان مىخواهد شما را از ياد خدا و نماز باز دارد.[3]
4. نماز ستون دين است پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: نماز ستون دين
است، هر كس نمازش را ترك كند، دينش را منهدم و خراب كرده است.[4]
5. نماز شيطان را دور مىكند پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: شيطان از
بنىآدم مىترسد، مادامى كه بر نمازهاى پنجگانه محافظت مىكند، ولى وقتى در
نماز سست شد، بر او مسلّط مىشود و او را وادار به ارتكاب گناهان كبيره مىكند.[5]
6. نماز از اركان دين است امام باقر(عليه السلام) فرمود: اسلام بر پنج چيز بنا
شده است: 1ـ نماز، 2ـ زكات، 3ـ حج، 4ـ روزه، 5ـ ولايت.[6]
7. نبايد نماز را سبك شمرد پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: كسى كه نمازش
را سبك بشمارد، از من نيست. والله بر سر حوض كوثر بر من وارد نخواهد شد.[7]
8. شفاعت اهلبيت(عليهم السلام) در قيامت: امام صادق(عليه السلام) فرمود: شفاعت
ما به كسى كه نمازش را سبك بشمارد، نمىرسد.[8]
9. نماز، مهمترين وسيله براى ارتباط با خدا و نزديكى به او و ضامن سعادت ابدى
انسان است. اگر انسان به دنبال آرامش و آسايش روح و روان در اين دنيا هم باشد،
باز نماز است كه چنين نتيجهاى مىدهد، چرا كه نماز ذكر خداست:
(ألا بذكر الله تطمئن القلوب)[9]؛
آگاه باشيد! تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
10. نماز، روح نظم و انضباط را در انسان تقويت مىكند.
علّت شكرگزارى با نماز
* آيا نماز رايج ميان مسلمانان تنها راه تشكر از خداست؟
آيا انسان نمىتواند با زبان مادرى خود از خداوند تشكر كند؟
در نماز توجه قلب و تمركز فكر بسيار سخت است، ولى وقتى با زبان مادرى خود با
خدايمان صحبت كنيم، توجه بسيار بالا مىرود و ارتباط نزديكى برقرار مىگردد؛ پس
چرا با زبان خود شكرگزارى و بندگى نكنيم؛ به طورى كه خود هر دفعه به ارتباط با
خدايمان آگاه شويم؟
* الف: ابراز بندگى در هيچ قالب زمانى، مكانى و زبانى محدود نمىشود، ولى با
توجه به عظمت خداوند و جلال و جبروت او از يك سو و فقر وجودى آدمى از سوى ديگر،
درك حقيقت بندگى معنا و مفهوم پيدا مىكند.(فاطر،15)
قرآن كريم از عبوديت و بندگى تمام مخلوقات خبر مىدهد (مريم،93) و مىگويد همه
هستى به تسبيح خداوند مشغول هستند، هر چند بيشتر انسانها از اين تسبيح
بىخبرند، زيرا آگاهى از نوع تسبيح موجودات، با درك و فهمى ژرف و عميق از عالَم
هستى و پس از راهيابى به عالَم ملكوت به دست مىآيد.
بالاتر از تسبيح موجودات، قرآن از نماز موجودات سخن به ميان آورده است
(نور،41). ما انسانهاى معمولى، همان گونه كه از چگونگى تسبيح موجودات
بىخبريم، از چگونگى نماز آنها نيز آگاهى نداريم.
انسان يكى از برترين مخلوق هستى و بهرهمند از روح الهى، از نظر تكوين همانند
ديگر موجودات است، ولى از آن جا كه هدف آفرينش انسان، عبوديت است (ذاريات،56)
خداوند از نظر تشريع نيز او را به نماز و تسبيح امر كرده است، تا به مقام
عبوديت برسد.
ب: اظهار عبوديت، با هر زبان و رفتارى ممكن است، ولى پيامبر و سفيران الهى ـ كه
اوامر و نواهى الهى را براى بشر بازگو مىكنند ـ هر يك در عصر خويش هيئتى خاص و
الفاظ ويژهاى را براى اظهار عبوديت، از سوى خداوند به انسانها هديه كردهاند.
نماز، تركيبى از اعمال و واژگان مخصوص، مطلوبترين شكل بندگى و سپاسگزارى در
برابر خداوند است كه به امّت اسلامى تعليم داده شده است. توجه به ركوع، سجود،
قنوت و ديگر اعمال نماز و نيز تأمّل در مفاهيم متعالى نهفته در الفاظ آن، گواه
اين حقيقت است كه براى اظهار بندگى و سرسپردگى در آستان ربوبى هيچ عملى
زيبندهتر از نماز نيست.
سوره حمد ـ كه نماز بدون آن صحيح نيست ـ در برابر كل قرآن قرار گرفته است:
(ولَقَد ءاتَينـكَ سَبعـًا مِنَ المَثانى والقُرءانَ العَظيم)[10]؛
ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم.
در اين آيه، قرآن با تمام عظمتش در برابر سوره حمد قرار گرفته است. نزول دوباره
آن نيز شايد براى اهميت فوقالعاده آن باشد.
در روايت است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: خداوند بزرگ به
خاطر دادن سوره حمد، بر من منّتى خاص نهاد و آن را در برابر قرآن عظيم قرار داد
و سوره حمد از با ارزشترين ذخاير و گنجهاى عرش خدا است.[11]
درباره سجده از امام رضا(عليه السلام) نقل شده كه مىفرمايند: نزديكترين حالت
بنده به خدا، حالت سجده است.[12]
اگر خداوند را دوست داريم و او را مستحق ستايش مىدانيم و بهترين راه اظهار
بندگى در آستان او را مىجوييم، بهترين شكل اظهار بندگى در نماز تجلّى پيدا
مىكند، كه خداوند از سر لطف و رحمت، زيباترين شيوه ستايشگرى را به ما آموخته
است.
ج: از سنتهاى بشرى اين است كه در هر فرهنگ و قومى نوعى از احترام كردن رايج
است؛ احترام و سلام دادن يك نظامى به فرمانده خود، تكريم شايسته بزرگان در برخى
از اقوام ـ كه گاه با ساييدن پيشانى به خاك همراه است ـ سلام فرزند به پدر و
مادر، احترام دوست به دوستش و... همه اينها متناسب با شأن و مقام آنان مىباشد.
ستايش متناسب با شأن خداوند، پس از علم و آگاهى از مقام ربوبى و خشيت و حضور
قلب، در قالب نماز تجلى مىيابد. انسانى كه عبادت را از روى نياز و اشتياق به
جا مىآورد و خود را وامدار حضرت حق مىداند، هرگز در تعليم نماز و فهم معانى
آن ملول نمىشود.
تشنه ديدار دوست راه نپرسد كه چند *** كشته شمشير عشق حال نپرسد كه چون
بازدارندگىنماز
* با توجه به آيه 45 سوره عنكبوت، نهى نماز از فحشا و
منكر چگونه است؟ چرا با اينكهنماز،بازدارنده انسان از زشتىهااست، ولى بعضى
انسانهاى نمازخوانبه كارهاى ناشايست دست مىزنند؟
* با توجه به آيه: (...و أقم الصّلوة إنّ الصّلوة تنهى عن الفحشآء و
المنكر...)[13].
نماز عملى عبادى و ذكر و توجه خاصى به خداوند سبحان است و اثر طبيعى آن ايجاد
روحيهاى در انسان است كه او را از فحشا و منكر باز مىدارد و نفسش را از
زشتىهاى گناه پاك مىكند. طبيعت نماز،انسان را به ياد نيرومندترين عامل باز
دارنده؛ يعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و
منكر است، زيرا كسى كه روزى پنج بار با بدن پاك و لباس پاك روى به درگاه خدا
آورده و تكبير بگويد، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر شمرده و به ياد نعمتهاى
او افتد و حمد و سپاس او را گويد و...
اين امور سدّ نيرومندى در برابر گناه محسوب مىشود و او را از فحشا و منكر باز
مىدارد، ولى هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار
است، نهى از فحشا و منكر مىكند؛ گاه نهى كلى و جامع و گاهى نهى جزئى و محدود
دارد.
بىترديد كسى كه نماز مىخواند، هر چند نمازش صورى و آلوده به گناه نيز باشد،
نماز در او بىتأثير نخواهد بود، گرچه ممكن است تأثير اين گونه نماز ضعيف باشد،
زيرا اگر اين گونه افراد همان نماز را هم نمىخواندند، چه بسا از اين هم
آلودهتر بودند، پس نهى از فحشا و منكر مراتبى دارد و هر نمازى با توجه به
ميزان رعايت شرايط آن، نماز خوان را از آن نهى مىكند.[14]
وياممكن است عارضهاى از قبيل: عدم حضور قلب، عدم خلوص و نقصان شرايط بر نماز
با ويژگىهاى ياد شده، اثر آن را ضعيف نمايد.
بنابراين، هر چه توجه به خدا در نماز، افزايش يابد و خضوع و خشوع در آن كامل و
اخلاص در آن بيشتر شود، اثر بازدارندگى آن نيز بيشتر و هر مقدار جنبههاى ياد
شده ضعيف شود، بازدارندگى آن نيز ضعيف خواهد شد.
قرآن كريم در ادامه آيه ياد شده مىفرمايد: (وَلَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ)[15]؛
ذكر خدا از آن هم بالاتر و برتر است؛ يعنى نماز نه تنها عامل بازدارنده از فحشا
و منكر است، بلكه موجب حيات و آرامش دل و ريشه و مايه اصلى هر خير و سعادت است.
يادآورى اين نكته لازم است كه نماز، (قطع نظر از مضمون عالى آن) با توجه به
شرايط صحت نيز دعوت به پاكسازى زندگى مىكند، چرا كه مكان نمازگزار، فرشى كه
بر آن نماز مىخواند، آبى كه با آن وضو مىگيرد و غسل مىكند و محلى كه در آن
غسل و وضو انجام مىشود، بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد.
كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كم فروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام
باشد، چگونه مىتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين، تكرار نماز در پنج
نوبت، در شبانه روز، خود دعوتى به رعايت حقوق ديگران است[16].
استعانت از نماز
* در آيه شريفه: (وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ
وَالصَّلَوةِ)[17]؛
از صبر و نماز استعانت بجوييد، تفسير اين آيه را بيان كنيد.
* الف) اين آيه شريف، به دو ركن اساسى اشاره نموده است و تنها راه پيشرفت و
پيروزى بر مشكلات را دو چيز مىداند: استقامت كردن در برابر مشكلات و ارتباط
پيدا كردن با خداوند متعال به وسيله نماز، چون «صبر» هر بلا و حادثه بزرگى را
كوچك و ناچيز مىكند و «نماز» روى آوردن و پناه بردن به خداست كه باعث مىگردد
روح ايمان زنده شود و به آدمى مىفهماند به جايى تكيه كرده كه انهدامپذير نيست
و به ريسمانى چنگ زده كه پاره شدنى نيست. كسانى كه از اين دو ركن بهرهمند
هستند، مىتوانند با توجه به آثار و فوايدى كه اين دور ركن در بر دارند، خود را
براى عمل به آن آماده سازند، چرا كه «نماز» نوعى سپاسگزارى است كه مىتوان با
آن وظيفه بندگى را برابر خوبىهاى خداوند بيان كرد و به تكامل روحى رسيد واز
قدرت نامتناهى خداوند يارى طلبيد؛ نماز مهار كننده غرايز سركش و روح طغيان در
آدمى است و خلاصه آن كه نماز فرد را به مبدأ لا يزال الهى پيوند مىدهد. صبر
امرى اكتسابى است و انسان مىتواند ـ اگر صبور نيست ـ آن را به دست آورد. براى
اين منظور فرد مىتواند با تمرين و ممارست در برابر مشكلات و رنجها خود را
بيازمايد و صبر پيشه كند. «صبر» زمينه ايستادن و مقاومت و در مقابل گناهان و
تكاليف و مصيبتها را در نفس انسان فراهم مىكند؛ با انجام دادن اين دو ركن
انسان به رستگارى و پيروزى قطعى مىرسد.
ب) كلمه «استعانت» به معناى طلب كمك است و مربوط به هنگامى است كه نيروى انسان
به تنهايى نمىتواند حادثهاى را كه پيش آمده، طبق مصلحت خود بر طرف كند، در
حالى كه اگر مىفرمود: «صبر كنيد» و «نماز بخوانيد» اين معنا را براى مخاطب
نمىفهماند.
ج) «خشوع» يكى از صفات بر جسته «مؤمنان» و «متّقين» به شمار مىآيد و به معناى
حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمى در قلب
انسان به وجود مىآيد و آثارش در بدن ظاهر مىشود. با وجود اين امر، نماز از
حالت الفاظ و حركات بى روح و فاقد معنا و خسته كننده و سنگين خارج مىشود.[18]
خشوعكنندگان، آن چنانكه قرآن بيان مىكند،[19]
كسانى هستند كه قيامت را باور دارند و مىدانند كه بازگشت آنان به سوى خداست.
همين قيامت باورى است كه موجب خشيت و تواضع قلبى مىشود و امكان استعانت از
نماز و صبر را فراهم مىكند.
6. پيامدهاى ترك نماز
ترك نماز و مسلمانى
* آيا كسى كه نماز نخواند مسلمان است؟
* مسلمان است، زيرا «كافر، كسى است خدا را منكر شود يا براى خدا شريك قرار دهد
يا پيغمبرىِ حضرت خاتمالأنبياء محمدبنعبدالله(صلى الله عليه وآله) را قبول
نداشته باشد. همچنين اگر در يكى از اينها شك داشته باشد و نيز كسى كه ضرورى
دين، يعنى چيزى را كه مثل نماز و روزه، مسلمانان جزء دين اسلام مىدانند، منكر
شود كافر و نجس است، البته اگر چنانچه بداند آن چيز ضرورى دين است و انكار آن
چيز به انكار خدا يا توحيد يا نبوّت برگردد، نجس است و اگر نداند، احتياطاً
بايد از او اجتناب كرد... .»[20]
پس آنچه باعث كفر و نجاست انسان مىشود، انكار نماز است، نه سهل انگارى و
نخواندن نماز.
به هر حال ترك نماز اثرهايى دارد كه به نمونهاى از آنها درآيات و روايات اشاره
مىكنيم:
1. رسول اكرم مىفرمايد: كسى كه بدون عذر، نمازش را ترك كند، قطعاً اعمال خيرش
حبط و بىفايده مىگردد.[21]
2. اميرمؤمنان على(عليه السلام) مىفرمايد: اللهم العن من ترك الصلوة متعمداً؛
خدايا لعنت كن كسى را كه عمداً نماز را ترك كند.[22]
3. ترك نماز، موجب ورود در آتش است: مؤمنان از مجرمان سؤال مىكنند كه چه چيز
شما را به دوزخ انداخت؟! مىگويند: ما از نمازگزاران نبوديم.[23]
4. پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) مىفرمايد: كسى كه نمازش را سبك بشمارد، از
من نيست؛ و الله بر سر حوض كوثر بر من وارد نخواهد شد.»[24]
و...
ترك نماز و عواقب اخروى
* چرا خداوند متعال در آيه 13 سوره جن مىفرمايد: هر كس
به خداى خود ايمان آورد ديگر از نقصان خير و ثواب و از احاطه رنج و عذاب بر خود
نترسد؟ آيا اگر نماز را كه بر آن تأكيد شده، انجام ندهيم، همين طور است؟
* ايمان به پروردگار متعال و ايمان به آنچه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده و
انجام دادن و تسليم دستورهاى الهى كه نماز نيز از جمله آنهاست، باعث مىگردد
شخص نه از نقصانى بترسد و نه از ظلمى هراس داشته باشد و در صورتى كه آن را ترك
نمايد اين اجر و پاداش از او گرفته خواهد شد و كسى كه به دستورهاى خداوند عمل
نكند ايمان واقعى ندارد. قرآن كريم در اينباره مىفرمايد: (مَا سَلَكَكُمْ
فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ
الْمِسْكِينَ* وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضينَ* وَكُنَّا نُكَذِّبُ
بِيَوْمِ الدِّينِ)[25]؛
چه چيز شما را به دوزخ فرستاد؟ مىگويند: ما از نمازگزاران نبوديم و اطعام
مستمند نمىكرديم! و پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم و همواره روز
جزا را انكار مىكرديم. اين آيه به خوبى نشان مىدهد كه تا چه حدّ ترك اين
فريضه الهى خطرناك است كه مىتواند سبب سقوط در دوزخ شود. به جا آوردن نماز آن
قدر از نظر اسلام مهم است كه طبق بعضى از روايات معروف، به نخستين چيزى كه در
نامه اعمال نگاه مىشود نماز است، كه اگر در نامه اعمال وجود داشت به ساير
اعمال نيك نگريسته خواهد شد وگرنه به بقيه نگاه نمىشود و چنين كسى روانه دوزخ
مىگردد.[26]
جايگاه تاركالصلاةدرقيامت
* كسى كه نماز نخواند جايگاهش در بهشت است يا
جهنّم؟
* در اين زمينه، تنها نگاهى گذرا به آيات قرآن
مىاندازيم:
انسان بىنماز، چگونه ادعاى پاكى مىكند؟ در حالى كه نماز ياد خداست (طه، 14) و
هر كه از ياد خدا روى گرداند، زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و در قيامت نابينا
محشور خواهد شد (طه، 124) و در قيامت، آن گاه كه بهشتيان از گنهكاران
مىپرسند: چه چيز شما را به دوزخ فرستاد؟ مىگويند: ما از نمازگزاران
نبوديم(مدثر،40ـ43) چون اگر نماز مىخواندند، نماز آنها را به ياد خدا
انداخته، از فحشا و منكر نهى مىكرد (عنكبوت، 45). پس دورى از نماز، علاوه بر
اين كه خود، گناه بزرگى است، مقدمه گناهان ديگر و سختى و تنگدستى و تاريكى دل
است و به ياد خدا بودن، موجب آرامش قلبهاست (رعد، 28).[27]
علت عقوبت براى ترك نماز
* چرا اين همه عقوبت براى ترك نماز و بىتوجهى به آن
ذكر شده است؟
* با توجّه به اين كه عذاب اخروى بازتاب كردار دنيوى آدمى است و از آثار وضعى
عمل ما مىباشد و چون نماز آثار و بركات و فوايد بىشمار دنيوى و اخروى دارد،
شخصى كه نماز نمىخواند يا آن را سبك مىشمارد، از آثار، بركات و فوائد نماز
محروم مىماند، كه بازتاب و اثر وضعى اين محروميت، عقوبتهاى فراوانى است كه
براى ترك نماز و بىتوجهى به آن بيان شده است.
صراط مستقيم و ترك نماز
* نظر قرآن كريم، درباره اشخاصى كه از همه نظر، مورد
تأييد مردم مىباشند و راه راست مىروند و هيچ آزارى به ديگران نمىرسانند، ولى
نماز به جا نمىآورند، چيست؟
* از نظر اسلام نمىتوان گفت كسى كه نماز نمىخواند در راه راست و صراط مستقيم
حركت مىكند، زيرا از نظر اسلام، راه راست آن است كه انسان را به پاكى، نيكى،
عدل، داد، ايمان و عمل صالح هدايت كند. از آيات قرآن كريم برمىآيد كه «صراط
مستقيم»، همان آيين خداپرستى و دين حق و پاىبندى به دستورهاى خداست؛ يكى از
مهمترين آنها نماز است. خداوند متعال در آيات فراوانى به اين راه اشاره فرموده
است: يس،61 ـ 62 / انعام، 161 / آل عمران، 101 و...
آرى، نماز يك دستور حتمى و عمومى است؛ حتّى اگر كسى برفرض بدون خواندن نماز، در
بين مردم، درستكار و نيكوكار شناخته شود، از اين قانون مستثنا نيست و نمىتوان
او را از صالحان دانست.
در پايان يادآور مىشويم ترك نماز، صورتهاى مختلفى دارد كه در برخى موارد، ترك
نماز موجب كفر و ارتداد است.
نحوه برخورد با تاركالصلاة
* نظر قرآن كريم درباره ارتباط و معاشرت داشتن با افراد
تارك الصلوة و روش برخورد با آنان چيست؟ لطفاً مرا در اين زمينه راهنمايى كنيد.
* راه براى جذب افراد به نماز، در بحث ترويج نماز اشاره خواهد شد.[28]
بى ترديد قرآن نسبت به فرد بىنماز ديدگاهى منفى دارد كه مفسران ذيل آيات 5 و
11 سوره توبه بدان پرداختهاند.[29]
ترك نماز در گروههايى ـ به ويژه جوانان ـ علتهايى دارد كه ايشان را به روى
نياوردن به نماز يا ترك آن مىكشاند كه بخشى از آنها عبارتند از:
1. سستى عقيده به معاد يا خداشناسى.[30]
2. يا تأثير منفى دوستان ناباب، خداوند متعال درباره عاقبت دوستى با افراد
گمراه و ناباب مىفرمايد: «ويَومَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلى يَدَيهِ يَقولُ
يــلَيتَنِى اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبيلا * يـوَيلَتى لَيتَنى لَم اَتَّخِذ
فُلانـًا خَليلا * لَقَد اَضَلَّنى عَنِ الذِّكرِ بَعدَ اِذ جاءَنى وكانَ
الشَّيطـنُ لِلاِنسـنِ خَذولا؛(فرقان،27ـ29) و به خاطر بياور روزى را كه ظالم
دست خويش را از شدت حسرت به دندان مىگزد و مىگويد: اى كاش با رسول خدا راهى
برگزيده بودم، اى واى بر من! كاش فلان ]شخص گمراه[ را دوست خود انتخاب
نكرده بودم! او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آن كه آگاهى به سراغ من آمده
بود، و شيطان هميشه مخذول كننده انسان بوده است».
3. ممكن است مشكلات مادى و سرخوردگى روحى، چنين مشكلى
را پديد آورده باشد.
دوست شدن و گفتگو با چنين افرادى و گوش دادن به درد و دل ايشان و سخنانشان،
كليد حل اين مشكلها را به دست مىدهد، در صورتى كه علت اصلى ترك نماز شناخته
شود، راه و چگونگى تشويق به نماز مشخص خواهد شد. البته چنان چه در مراحل مختلف
لازم باشد، حتماً بايد با افراد آگاه مشورت شود.
در زمينه روش برخورد با چنين افرادى بايد توجه داشت:
الف) تشويق افراد بايد با آرامش و اخلاق نيك باشد.[31]
ب) در امر به معروف و نهى از منكر و تشويق، كردار و گفتار مىتواند نقش مؤثرتر
و مهمترى را ايفا كند. اين مسئله، در تشويق زبانى بيشتر تأكيد مىشود. اگر
فردى بخواهد كسى را تشويق كند و يا از منكر باز دارد و به معروف هدايت كند،
بايد ادب را بيشتر رعايت كند.[32]
ج) بيان برخى از نعمتهاى خداوند و اين كه انسان با نماز خواندن مىتواند شكر
بعضى از نعمتها را به جا آورد و نيز يادآورى نعمتهاى خداوند موجب مىشود كه
انسن به ياد خدا باشد.[33]
و يكى از مصداقهاى ياد خدا با به پا داشتن نماز است.[34]
اگر تمام وظايف خود را انجام داديم، ولى آنها نپذيرفتند، مىتوانيم با دورى
كردن از آنها مخالفت خود را اظهار بداريم.
توبه تارك الصلاة
* اگر كسى تا هنگام ازدواج نماز نخواند و پس از آن نماز
خواندن را شروع كند، آيا مىتواند گذشته را با توبه جبران كند؟
* توبه با يك جرقه آغاز مىشود، جرقهاى كه در آغاز تنها يك نقطه نورانى و كوچك
در قلب است، امّا به تدريج تمامِ آسمانِ تيره و تاريك قلب را فرا مىگيرد. اين
نقطه نورانىِ سفيد، انسان را از گذشته تاريك به آينده روشن مىبرد. نسبت به
گذشته تاريك و سياه، احساس تلخى، پشيمانى و ندامت مىكند و آسمانِ ابر
گرفته قلب براى آيندهاى روشن آماده بارش رحمت الهى مىشود. قرآن، اين كتاب
نويد بخشِ رحمت، به همه مؤمنان فرمانِ توبه مىدهد. در سوره تحريم، آيه 8
مىفرمايد: (يأيّها الذين ءَامنوا توبوا إلى الله
توبةً نصوحاً عَسى رَبُّكم أَن يكفّر عنكم سيّئاتكُم و يُدخِلَكُم جَنّــت تجرى
مِن تحتها الأَنهـر)؛ اى كسانىكه ايمانآوردهايد! با اخلاصِ كامل
توبه كنيد، باشد كه پروردگار از گناهان شما در گذرد و به باغهايى واردتان كند
كه در آن جويبارهايى جارى است.
حقيقت توبه همان حالت ندامت و پشيمانى از معصيت و تصميم
بر ترك بازگشت به گناه در آينده است.[35]همانطور
كه مىدانيد، پشيمانى كار دل است، امّا اگر حقيقى و خالص باشد، آثارى را در
رفتار ظاهرى انسان نيز بر جاى مىگذارد.
روزى حضرت على(عليه السلام) مردى را ديد كه بدون توجّه به شرايط توبه فقط با
زبان مىگفت: «استغفر الله». حضرت به او فرمود: مىدانى استغفار چيست؟ آنگاه
شرايط استغفار را براى او توضيح داد و فرمود:
اوّل: بايد از كارهاى ناشايست گذشتهات پشيمان باشى؛
دوم: آنكه تصميم بگيرى ديگر سراغ كارهاى زشت قبلى نروى؛
سوم: اگر حقّى از بندگان خدا برعهده توست (قرضى گرفتهاى و پس ندادهاى يا به
زور چيزى را از مردم گرفتهاى و يا...) ادا كنى؛
چهارم: اگر حقى از خدا بر عهده توست (مثلا نمازهايى از تو قضا شده و
نخواندهاى) آنها را ادا كنى و... .
آنگاه پس از اين مراحل با زبان بگويى: «استغفرالله»[36]
بعد از توضيح معنا و شرايط توبه، روشن مىشود كه جبران گذشته در مورد نمازهاى
خوانده نشده، به اين است كه ما علاوه بر پشيمانى دل، نمازهاى قضا شده رابه جا
بياوريم.
پىنوشتها:
[2]. بحارالانوار، ج79، ص227.
[12]. محمدى رى شهرى، ميزان
الحكمه، ج2، ص1252.
[14]. ر.ك: همان، تفسير
نمونه، ج16، ص285.
[16]. ر.ك: الميزان، ج16،
ص133 - 137; تفسير نمونه، ج16، ص284 - 294; سيد على اكبر قرشى، تفسير احسن
الحديث، ج8، ص147.
[18]. ر.ك: همان، تفسير
نمونه، ج1، ص218، ج14، ص194; همان، الميزان، ج1، ص152; جعفر سبحانى،
پرسشها و پاسخهاى مذهبى، ج3، ص41; محمد تقى مصباح يزدى، اخلاق در قرآن،
ج1، ص412.
[20]. توضيح المسائل مراجع،
مطابق با فتاواى دوازده نفر از مراجع معظّم تقليد، ج1، ص84، مسئله 106 از
رساله امام1.
[21]. ر.ك: محدث نورى،
مستدرك الوسائل، ج3، ص45.
[24]. بحارالانوار، ج79،
ص224.
[26]. ر.ك: شيخ حر عاملى،
وسائل الشيعه، ج3، كتاب الصلوة، باب ششم و هفتم و هشتم، ص22، ج10، ص19، ح6;
همان، تفسير نمونه، ج25، ص116.
[27]. ر.ك: همان، ج16، ص283
ـ 294; سيدحسين موسوىراد لاهيجى، نماز از ديدگاه قرآن و حديث.
[28]. مطالعه كتابهايى كه
در اين زمينه نگارش شده مانند: قرائتى، يكصد و چهارده نكته درباره نماز و
پرتوى از نماز و نيز: علامه مجلسى چون حقاليقين تأليف علامه مجلسى(رحمه
الله) كه به فارسى و در يك مجلد چاپ شده است / منازل الآخرة، تأليف حاج شيخ
عباس قمى(رحمه الله) در اين زمينه مفيداست.
[29]. شيخ طوسى، تفسير
تبيان، ج 5، ص 174.
[30]. از همين رو است كه
قرآن در آيات 3 بقره و 92 انعام عقيده به معاد، ايمان به غيب و خداشناسى را
در كنار اقامه نماز ذكر مىكند.
[32]. روشهاى امر به معروف
و نهى از منكر در آياد 110 و 114 آلعمران، 71 و 112 توبه، 17 لقمان و 41
حج و... بيان شده است.
[35]. علامه حلى،
كشفالمراد، ص444.
[36]. صبحى صالح،
نهجالبلاغه، ص549، كلمه417.