3.حكمت نماز
فلسفه نماز در قرآن
* فلسفه نماز در قرآن و اسلام چيست؟
* عبادت، وسيله تكامل و سعادت ماست و دستور خداوند به نماز، نوعى لطف و رحمت و
راهنمايى است كه ما را به كمال مىرساند؛ مثلا وقتى پدر و مادر، فرزندشان را به
درس خواندن امر مىكنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را مىخواهند و اين
امر از روى محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نيازى ندارند.
آيات و روايات، فلسفه و حكمت تشريع نماز را بيان كردهاند:
1. ياد خدا: (وَأَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى)[1]؛
نماز را برپا دار تا به ياد من باشى.
2. بازداشتن از گناه و زشتىها: (إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ
الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَر)[2]؛
همانا نماز ]انسان را در دنيا [از زشتىها و گناه باز مىدارد.
3. پاكيزگى روح: (...إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ
يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَأَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَمَن تَزَكَّى
فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِى وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ)[3]؛
... ]تو[ تنها كسانى را كه از پروردگارشان در نهان مىترسند و نماز برپا
مىدارند، هشدار مىدهى و كسى پاكيزگى جويد تنها براى خود پاكيزگى مىجويد، و
فرجام ](وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَوةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ
إِلاَّ عَلَى الْخَـشِعِينَ)[4]؛
از شكيبايى و نماز يارى جوييد، و به راستى اين كار گران است، مگر بر فروتنان.
5. پاك شدن از كبر و غرور؛ حضرت فاطمة(عليها السلام)
مىفرمايد: (...و الصلاة تنزيهاً من الكبر...؛[5]...خداوند
نماز را واجب كرد تا مردم از كبر و غرور پاك شوند... .
6. رستگارى: (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون * الَّذِينَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ
خَـشِعُونَ)[6]؛
به راستى كه مؤمنان رستگار شدند؛ همانان كه در نمازشان فروتنند.
در حديثى آمده است: نقش نمازهاى پنجگانه براى امت من همانند نهر آب زلالى است
كه از مقابل خانه آنان مىگذرد، اگر كسى روزانه پنج بار در اين نهر شستوشو كند،
آيا به گمان شما باز هم بر بدن او آلودگى و پليدى خواهد ماند؟!.[7]
و در حديثى ديگر امام باقر(عليه السلام) مىفرمايد: هنگامى كه نمازگزار به سمت
قبله براى نماز مىايستد، خداوند رحمان و رحيم به او توجه ويژه مىكند.[8]
نماز روزانه انسان، اظهار تشكر و سپاس دائمى او از اين همه نعمت و خوبىهايى
است كه خداوند به او داده است و نيز ثناگويى و تمجيد انسان از اين همه زيبايى و
عظمت است كه خداوند متعال دارد. هيچ كس براى تعريف و تمجيد از يك گل زيبا كه در
طبيعت روييده است به شما اعتراض نمىكند، امّا اگر زيبايى آن را نبينى،
نابينايت مىشمرند و اگر ببينى و واكنش نشان ندهى و ستايش نكنى سرزنشت مىكنند
كه چرا ذوق و احساس ندارى و چقدر بددلى!
در مضمون بعضى احاديث آمده است كه: «انسان در حال نماز با خداى خود نجوا و
گفتوگو مىكند و اگر انسان لذت اين گفتوگو را بچشد، هيچگاه از حال نماز خارج
نمىشود.[9]
راستى چقدر لذتبخش است با خداى جهان آفرين به گفتوگو و مناجات پرداختن! و روحى
به عظمت تمام هستى يافتن و با خداى هستى هم سخن شدن!
همراهى نماز و زكات درقرآن
* چرا در موارد متعددى در قرآنكريم نماز و زكات در
كنار يكديگر مطرح شده است؟
* واژه صلاة و مشتقات آن 26 مرتبه در قرآن با واژه زكات همراه است. آمدن «زكات»
در كنار «صلاة» نشان آن است كه رابطه با خداوند متعال از طريق نماز حاصل بوده و
رابطه با مخلوق خداوند از راه اداى زكات برقرار مىشود. همراهى اين دو به جهت
اهميت ويژه آنهاست، زيرا نماز در آيات قرآن كريم و روايات اسلامى از جايگاه
خاصى برخوردار است و زكات نيز در دين اسلام در بعد اقتصادى و اجتماعى و...
بسيار اهميت دارد و ذكر زكات در كنار نماز نشانه جامعيت اسلام و همه جانبهنگرى
دين مقدس اسلام است.[10]
بىنيازى خدا از نماز
* با اين كه خدا به نماز ما احتياجى ندارد، چرا از ما
خواسته است كه نماز بخوانيم و بر اين امر تأكيد فراوانى كرده است؟
* خداى متعال از همه عالميان بى نياز است (سوره ابراهيم آيه 8) و همه به او
نيازمندند (سوره فاطر آيه 15)؛ خدا هيچ گونه احتياجى به ما و اعمال ما ندارد.
علّتِ اهميّت يك عبادت مانند نماز هرگز، به نياز خدا بازنمىگردد، بلكه به خواص
و آثارى است كه آن عمل در حيات انسان دارد.
نماز لطف و رحمتى از سوى پروردگار به انسانهاست، تا به كمال و سعادت اخروى
برسند و از آنجا كه پروردگار عالميان مىداند چه چيز براى انسان مفيد است و
سعادت اخروى او را تأمين مىكند و چه چيز زبانبار و نابود كننده اوست، او را
به انجام واجبات و ترك محرمات مكلف كرده است.
خداوند مىداند كه اگر انسان را به حال خود واگذارد، نه تنها به آن منافع و
مصالح عظيم دسترسى پيدا نكرده، به كمال و سعادت اخروى نمىرسد، بلكه خود را به
ذلت و پستى مىكشاند؛ مانند كودكى كه پزشك براى بهبودى حال او دارويى را تجويز
مىكند و ممكن است كودك به سبب ندانستن مصلحت خويش، آن داروى تلخ را نخورد،
امّا پزشك و يا پدر او مىداند كه حيات كودك بستگى به اين دارو دارد، لذا به
اجبار دارو را به كودك مىخورانند. در واقع پزشك، خوراندن دارو را به كودك
بيمار، واجب و ضرورى مىداند.[11]
خداوند مهربان مىفرمايد: نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى (طه، آيه14). و
هر كس به ياد خدا باشد، دلش آرام و مطمئن مىشود (رعد، آيه28) و نيزمىفرمايد:
هر كه از ياد من روى برگرداند، در حقيقت، زندگى سختى خواهد داشت و روز قيامت او
را نابينا محشور مىكنيم. (طه، آيه124) نماز باعث مىشود كه انسان به گناه
آلوده نشود وعامل باز دارنده مهمى در جلوگيرى از بدىهاست، زيرا همانا نماز
انسان را از فحشا ]كارهاى بد[ و زشتىها باز مىدارد. (عنكبوت، آيه45)[12]
* چرا بايد از خدا تشكر و قدردانى كنيم؟ در حالى كه نه
در دنيا آمدن خود و نه در مرگ خود نقشى نداريم و ناخواسته به دنيايى آمدهايم
كه هيچ كدام از چيزهايى كه در آن است به انتخاب و ميل ما نبوده و نيست، پس
عبادت مانند نماز كه يك تشكر و قدردانى از خداست براى چيست؟
* در پاسخ توجه به چند نكته ضرورى است: الف) اصل آفرينش موجودات ـ و از جمله
انسانها ـ خير محض است و در چيزى كه خير محض باشد و هيچ شرّى در آن تصور نشود،
بحث از جلب رضايت و عدم آن بيهوده است.[13]
هيچ موجودى به اختيار خود در اين عالم پا به عرصه وجود نگذاشته است و اساساً
خداوند براى آنچه انجام مىدهد هرگز بازخواست و بازپرسى نمىشود:
(لا يسئل عما يفعل...)[14]
ب) هر چند انسان، بدون اختيار خود به اين جهان آمده است، امّا خداوند متعال بر
اساس نظم امور، درنهاد و جوهر انسان، گوهرى به نام «آزادى در انتخاب راه» قرار
داده است؛ يعنى خداوند، نظام جهان آفرينش را طورى مقرر داشته كه به اختيار
انسان، منتهى مىشود؛ همان اختيار كه آدمى با آن مىتواند راه سعادت و صراط
ايمان و طاعت را طى كند و يا به وسيله آن، طريق كفر و معصيت را دنبال نمايد.[15]
از همينرو، قرآنكريم مىفرمايد: (إِنَّا خَلَقْنَا الاِْنسَـنَ مِن
نُّطْفَة أَمْشَاج نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَـهُ سَمِيعًا بَصِيرًا * إِنَّا
هَدَيْنَـهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)[16]؛
ما انسان را از نطفه مختلفى آفريديم و او را مىآزماييم، ]بدينجهت[و
پذيرا گردد[ يا ناسپاسى كند.
پس نه تنها عذاب الهى درباره مجرمان، خلاف عدالت نيست،
بلكه اقتضاى عدالت در آزمايش الهى، آن است كه كسانى كه با سوء اختيار و اراده
خود اين همه الطاف خداوند را ناديده گرفتهاند و از هدايت الهى روى گردانده و
راه معصيت و كفر را پيشه خود كردهاند، مستحق عذاب الهى باشند، تا بين چنين
فردى با انسانى كه با حُسن انتخاب و اختيار خويش، راه هدايت و عمل صالح را
برگزيده است، تفاوتى باشد؛ خداوند مىفرمايد: (أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ
كَالْمُجْرِمِينَ * مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ)[17]؛
پس آيا فرمانبرداران را چون بدكاران قرار خواهيم داد؟! شما را چه شده؟ چگونه
داورى مىكنيد؟
ج) اگرچه پا گذاشتن در دنيا به اختيار انسان نيست، اما خداوند نعمتهاى فراوانى
را در اختيار او گذاشته است، تا با آنها آينده خود را بسازد؛ در قرآن كريم آمده
است: (وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَـتِكُمْ لاَتَعْلَمُونَ
شَيْـًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالاَْبْصَـرَ وَالاَْفْـِدَةَ
لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛[18]
و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود، در حالى كه هيچ نمىدانستيد، اما
براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد تا شكر نعمت او را به جا آوريد.
در اين آيه صحبت از ابزار شناخت و اختيار انسان است. انسان با چشم، گوش و عقل،
به آگاهى مىرسد و از اين راه حق انتخاب دارد.
واقعيت اين است كه هر كسى از ديگرى خدمتى يا نعمتى ببيند، ميل دارد او را
بشناسد و از او تشكر كند.بسى جاى تعجب دارد كه انسان اين همه نعمت خوب و مفيد
دريافت مىكند، اما در شناخت صاحب نعمت و تشكر از او، نمىكوشد![19]
نعمتهاى بىكران الهى سراسر عالم را گرفته است؛ هر نفسى كه فرو مىرود ممد
حيات است و چون بر مىآيد مفرح ذات، پس در هر نفسى دو نعمت موجود و هر نعمتى را
شكرى واجب.
از دست و زبان كه برآيد *** كز عهده شكرش به در آيد
بنده همان به كه ز تقصير خويش *** عذر به درگاه خدا
آورد
ورنه سزاوار خداونديش *** كس نتواند كه به جا آورد.
با اينهمه ممكن است كه به جهت روبهرو شدن با پارهاى
از مشكلات مانند فقر، بيمارى و ظلمهاى موجود و نيز به سبب ناتوانى روحى و
محدوديت بينش، از ديدن زيبايىهاى عالم و لطفهاى الهى محروم بماند و حتى
خداوند را شايسته ستايش نداند و زبان به كفر بگشايد، اما اين برداشت و اين
رفتار حكايتگر حقيقت نيست. با رجوع به زندگى موحدان راستين و اولياى الهى
مىبينيم آنها با وسعت بينش و بصيرت و با شناخت درستى كه از خداوند دارند، در
اوج مشكلات و مصيبتها همچنان خداوند را سپاس مىگويند و از لطف و عنايت او
سخن مىگويند.
وجوب نماز و استحباب قرائت قرآن
* از كدام آيه قرآن كريم، حكم وجوب نماز استفاده
مىشود؟ به چه نحو مىتوان از حكم وجوب نماز آگاهى يافت؟
* خداوند در آيههاى مختلف قرآن، بر وجوب نماز تصريح فرموده:
(و أقيموا الصّلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول
لعلّكم ترحمون)[20]؛
و نماز را به پا داريد و زكات بدهيد و پيامبر ]خدا [را فرمان بريد، تا
در رحمت قرار گيريد. «اقيموا» صيغه امر است و امر نيز بر وجوب دلالت مىكند و
نيز مىفرمايد: (إِنَّ الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَى
الْمُؤْمِنِينَ كِتَـبًا مَّوْقُوتًا)[21]؛
... همانا نماز بر مؤمنان، در اوقات معين مقرر شده است.
درباره علت وجوب نماز هم، مطالبى در روايات اسلامى آمده
است؛ از جمله امام رضا(عليه السلام) فرمود: علت تشريع نماز، توجه و اقرار به
ربوبيّت پروردگار و مبارزه با شرك و بتپرستى و قيام در پيشگاه پروردگار در
نهايت خضوع و تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از گناهان گذشته و نهادن
پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم خداوند است و نيز اينكه انسان همواره
هوشيار و متذكر باشد كه گرد و غبار فراموشى بر دل او ننشيند و مغرور نشود. خاشع
و خاضع باشد، ... و همين توجه به خداوند متعال و قيام در برابر او، انسان را از
گناهان باز مىدارد و از انواع فساد جلوگيرى مىكند.[22]
* چرا خواندن قرآن واجب نيست، ولى نماز خواندن هميشه واجب است؟
* قرائت قرآن واجب نيست، ولى در آيات و روايات سفارش فراوانى بر آن شده است؛
براى مثال در آيه 20 سوره مزمل مىخوانيم: (... فاقرءُوا ما تيسَّر من
القرءان...)؛ آنچه براى شما ميسر است قرآن بخوانيد. در روايتى از امام
صادق(عليه السلام) آمده است: قرآن عهد و فرمان خداوند به بندگانش مىباشد،
شايسته آن است كه انسان مسلمان در پيمان خود نظر كند و هر روز پنجاه آيه از آن
بخواند.[23]
از اين نكته نبايد غفلت شود كه هر حكم واجبى، حكمت يا حكمتهايى دارد، ولى چنين
نيست كه هر چه فايده و حكمتى هر چند بسيار و مهم داشته باشد، واجب شود؛ يعنى
اين رابطه حالت عكس ندارد، زيرا علاوه بر لزوم وجود حكمت و فايده، در واجب شدن
يك حكم توان مخاطب نيز لحاظ مىشود و چه بسا حكم با فايدهاى كه اگر براى همه
مردم مشقّتبار نبود، واجب مىشد، ولى به جهت رعايت حال مردم واجب نشده، ليكن
بر آن، تأكيد فراوان شده است؛ مانند مسواك كردن. قرائت قرآن نيز براى همه ممكن
نيست و مقدماتى نياز دارد؛ مانند: سواد و توانايى قرائت مصحف، براى كسانى كه
حافظ قرآن نيستند (به ويژه در گذشته كه آموختن قرائت و تهيه مصحف (قرآن) چندان
ساده نبود). بنابراين، نبايد به احكام يك سويه نگريست.
افزون بر آنچه گذشت، در نماز -كه از مهمترين واجبات است-
قرائت قرآن جزء واجب آن است. سوره «حمد» و سوره «توحيد» يا غير آن از سورههايى است
كه هنگام قرائت نماز، بارها خوانده مىشوند و اساساً نماز بدون قرائت سوره حمد،
صحيح نيست، امّا اين كه چرا نماز واجب شده، بايد گفت:
1. «نماز» از واجباتى كه در قرآن كريم و روايات اسلامى بيشترين تأكيد و سفارش بر آن
شده و تنها واجبى است كه مكلف ـ حتى در حال احتضار ـ بايد آن را به جا بياورد و تحت
هيچ شرايطى نبايد ترك شود و توصيه تمام انبياى الهى به امتهايشان بوده و در روز
حسابرسى نيز اگر اين عمل (نماز) مورد قبول واقع شود، ساير اعمال نيز مقبول
مىافتد. خداوند در آيههاى مختلف قرآن، بر وجوب نماز تصريح فرموده:
(و أقيموا الصّلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم
ترحمون)[24]؛
و نماز را به پا داريد و زكات بدهيد و پيامبر [خدا] را فرمان بريد تا مورد رحمت
قرار گيريد. «اقيموا» صيغه امر است و امر نيز بر وجوب دلالت مىكند و... .
2. در روايات اسلامى هم، مطالبى درباره علت وجوب نماز آمده است؛ از جمله امام
رضا(عليه السلام)است كه در صفحه پيشين آمد.[25]
همچنين نماز، غفلت زدا بوده و خودبينى و كبر را از بين مىبرد و پردههاى غرور و
خودخواهى را كنار مىزند و وسيله پرورش فضايل اخلاقى و تكامل معنوى انسان است.[26]
4.اهميت نماز
راههاى پىبردن به اهميت نماز
* چه كنيم كه براى نماز صبح خواب نمانيم و يا
اگر پدر و مادر صدا زدند از خواب بلند شويم؟
* در اينباره به نكات زير دقت و عمل كنيد:
1. كتابهايى درباره اهميت و ارزش نماز مطالعه كنيد، تا شناخت شما در مورد نماز
بيشتر شود. وقتى بدانيم نماز به معناى ارتباط و سخن گفتن مستقيم با خداوند بزرگ
است و اين بالاترين توفيقى است كه يك انسان مىتواند از آن برخوردار باشد، سعى
مىكند همواره خود را آماده سازد.
قرآن كريم مىفرمايد: (...وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ
يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ)[27]؛
... آنها كه به آخرت ايمان دارند به آن (قرآن) ايمان مىآورند و مراقب نمازهاى
خويش مىباشند.
2. سعى كنيد براى نماز برنامهريزى كنيد؛ مثلا شبها كمتر غذا بخوريد و زودتر
بخوابيد و از هر گونه سستى و تنبلى دورى كنيد، زيرا سستى و تنبلى به ويژه براى
نماز صبح از وسوسههاى شيطان است. براى رهايى از وسوسههاى شيطان شايسته است به
خداوند بزرگ پناه برد: (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس * مَلِكِ النَّاس *
إِلَـهِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس * الَّذِى يُوَسْوِسُ
فِى صُدُورِ النَّاس * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ)[28]؛
بگو پناه مىبرم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، خداى مردم، از شر وسوسههاى
شياطين از جنى و انسانى و....[29]
رفتار والدين در نشاندادن اهميت نماز
* رفتارهاى مناسب و مؤثّر پدر و مادر براى نمازخوان
كردن فرزندان را بيان كنيد:
* برخى از رفتارهايى كه پدر و مادر در خصوص نمازخوان كردن فرزندان لازم به
رعايت هستند، به شرح ذيل مىباشد:
1. بالا بردن سطح آگاهى و شناخت فرزندان به طور غير مستقيم نسبت به فوايد نماز
و نقش آن در زندگى انسان.
2. زبان نرم و گويا با حكمت و موعظه و گفتوگوى جذاب و دلپسند درباره نماز و عمل به
واجبات دينى: (ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ
وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَـدِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن)[30]؛
به راه پروردگارت با حكمت و پند پسنديده فراخوان و به روشى كه آن [روش] بهتر است،
با آنان مناظره كن.
3. فراهم كردن امكانات دلپذير (مانند: زيبا سازى محل، تهيه عطر، تهيه كردن سجاده
براى فرزند)، كوتاه بودن برنامه نماز، تشويق و وعده جايزه، استمرار در برنامهها
و... .
4. مشاوره با افرادى كه در اين زمينه مهارت دارند.
5. آگاهى دقيق از شرايط امر به معروف و نهى از منكر براى والدين.
6. تمرين عملى، به اين صورت كه پدر يا مادر از فرزند بخواهند كه هم زمان با آنها به
نماز بايستد و هر آنچه آنها به زبان جارى كردند او نيز تكرار كند.
7. بردن به مساجد براى شركت در نماز جماعت: از سفارشات حضرت لقمان(ع) به فرزندش اين
است كه فرزندم! نماز بسيار بخوان! و هرگز نماز را از اول وقت تأخير نينداز و با
جماعت نمازبگذار، هر چند در سختترين حالات باشد.[31]
8. تهيه و نمايش فيلمهايى درباره نماز.[32]
تفاوت نمازخوان با تارك نماز
* تفاوت اهل نماز با كسانى كه يك روز نماز مىخوانند و
يك روز نمىخوانند، در جهان آخرت چگونه است؟
* آگاهى از ارزش و اهميت نماز و دانستن جايگاه نمازگزار، ما را به تفاوت
نمازگزار و كسى كه به نماز كمتر اهميت مىدهد رهنمون مىسازد.
نماز در دين مقدس اسلام، از اهميت ويژهاى برخوردار است و يكى از فروع دين و
حتى ستون دين به حساب مىآيد و قرآن كريم، با تعبيرهاى مختلفى، مانند
«اقيمواالصلوة و...» بر واجب بودن آن تصريح فرموده است، تا جايى كه اگر نماز
قبول شود، كارهاى ديگر هم زمينه قبولى پيدا مىكنند.[33]
قرآن كريم به جا آوردن نماز را سبب رستگارى مىداند (قد
افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى)؛[34]
به راستى رستگار شد هر كه پاكى ورزيد و نام پروردگارش را ياد كرد پس نماز
گزارد. و نيز مىفرمايد: (وَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالأَخِرَةِ يُؤمِنُونَ
بِهِ وَ هُم عَلَى صَلاَتِهِم يُحفِظُونَ)؛[35]
آنان كه به آخرت ايمان دارند، به آن ]كتاب قرآن[ ايمان مىآورند و مراقب
نمازهاى خويش هستند. در اين آيه، از ميان تمام دستورهاى دينى، فقط به نماز
اشاره شده است و نماز مظهر پيوند با خدا و ارتباط با اوست؛ به همين دليل، از
همه عبادتها برتر و بالاتر است.[36]
اهميت نماز در روايات اسلامى نيز بر كسى پوشيده نيست؛
ازجمله: سلمان فارسى نقل مىكند كه در خدمت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)
نشسته بودم؛ آن حضرت شاخه خشكى را گرفت و تكان داد تا تمام برگهايش فرو ريخت،
سپس رو به من كرد و فرمود: سؤال نكردى كه چرا اين كار را كردم؟ عرض كردم
بفرماييد چرا؟ فرمود: هنگامىكه مسلمان وضو بگيرد و خوب وضو بگيرد و سپس
نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مىريزد؛ همانگونه كه برگهاى
اين شاخه فرو ريخت.[37]
حضرت على(عليه السلام) از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مىكند كه فرمود:
نمازهاى پنجگانه براى امت من، مانند نهر آب جارى است كه بر در خانه يكى از شما
باشد. آيا گمان مىكنيد اگر كثافتى در تن او باشد و روزى پنج بار در آن غسل
كند، آيا چيزى از آن بر جسد او خواهد ماند؟! به خدا سوگند كه نمازهاى پنجگانه
براى امت من، چنين است.[38]
همچنين در روايتى مشهور كه از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است كه فرمودند:
اولين چيزى كه بنده بدان محاسبه مىشود نماز است؛ اگر پذيرفته شد، اعمال ديگر
نيز پذيرفته خواهد شد و اگر ردّ شود، ديگر اعمال نيز ردّ خواهد شد.[39]
اهميت نماز در آيات و روايات
* لطفاً درباره اهميت نماز توضيح دهيد؟
* خداوند متعال مىفرمايد: (اتْل مآ أوحى إليك مِن الكتـب و أقم الصّلوة إنّ
الصّلوة تنهى عن الفحشآء و المنكر و لذكر اللَّه أكبر و اللَّه يعلمُ ما
تصنعون)[40]؛
آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپادار، كه نماز از كار
زشت و ناپسند باز مىدارد و قطعاً ياد خدا بالاتر است و خدا مىداند چه
مىكنيد. در آيه ديگرى مىفرمايد: (يـأيّها الّذين ءامنواْ استعينواْ
بالصّبر و الصّلوة إنّ اللَّه مع الصّـبرين)[41]؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد، زيرا خدا با
شكيبايان است. همچنين مىفرمايد: و در دو طرف روز ]اول و آخر آن [و
نخستين ساعات شب، نماز را برپادار، زيرا خوبىها بدىها را از ميان مىبرد... .[42]
بنابراين، نماز يك تكليف الهى بوده و بر تمام انسانهاى
مكلف واجب است و تمام تكاليف و دستورهاى خداوند، در راستاى خوشبختى و به كمال
رسيدن انسان است.
گرچه خوشبختى تنها در نماز نيست،اما مىتوان از نماز و عبادت به بهترين و
مؤثرترين عامل خوشبختى و عاقبت به خيرى انسان و بهترين و محبوبترين عمل نزد
خداوند متعال نام برد؛ چنانكه از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)سؤال شد: كدام
اعمال نزد خداوند متعال محبوبترين است؟ فرمود: الصلاة لوقتها؛ نمازى كه در وقت
خوانده شود.[43]
اميرمؤمنان على(عليه السلام) هم مىفرمايد: هيچ عملى نزد خداوند محبوبتر از
نماز نيست؛ پس امور دنيا، شما را از اوقات آن و خواندن آن در وقت، باز ندارد و
به خود مشغول نكند.[44]
نماز عامل خوشبختى است و عاقبت و سرنوشت انسان در روز قيامت به نماز بستگى
دارد، زيرا امامباقر(عليه السلام)فرمود: اولين سؤال روز حساب از انسان، نماز
است، اگر نماز انسان قبول شود، ديگر اعمال نيز قبول مىگردد.[45]
«نماز» از واجباتى است كه در قرآن كريم و روايات اسلامى بيشترين تأكيد و سفارش
بر آن شده و تكليف واجبى است كه مكلف ـ حتى در حال مرگ ـ بايد آن را به جا
بياورد و تحت هيچ شرايطى نبايد ترك شود و توصيه تمام انبياى الهى به امتهايشان
بوده و در روز حسابرسى نيز اگر اين عمل (نماز) پذيرفته شود، ديگر اعمال نيز
مقبول مىافتد.
* «حفاظت از نماز» در كدام سوره آمده است؟
* درباره حفاظت از نمازها، چهار آيه در چهار سوره آمده
است كه در يك آيه، خداوند به حفاظت از نماز امر مىفرمايد و در سه آيه ديگر آن را
صفتى براى مؤمنان و يا نمازگزاران ذكر مىنمايد.
1. (حَـفِظُواْ عَلَى الصَّلَوَتِ وَالصَّلَوةِ
الْوُسْطَى)[46]؛
در انجام همه نمازها و ـ به خصوص ـ نماز وُسطى [=نماز ظهر]كوشا باشيد. 2.
(وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِى
وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ)[47]؛
[يقين بدان] آنها كه به آخرت ايمان دارند، به آن (=قرآن) ايمان مىآورند و بر
نمازهاى خويش، مراقبت مىكنند. 3.سوره مؤمنون آيه9. 4. سوره معارج آيه34
نخستين پرسش در قيامت
* با توجه به آيه 4 سوره اعراف شكى نيست كه خداوند از
همه خلايق سؤال مىكند، ولى پرسش اين است كه در يك حديث مىخوانيم كه نخستين
سؤال در قيامت از دوستى با اهلبيت است، در حديث ديگرى مىخوانيم كه نخستين
پرسش، از نماز است. وجه جمع اين دو حديث چگونه است؟
* همان طور كه اشاره شد در اصل سؤال هيچ جاى ترديدى نيست[48]
اما در اين كه در قيامت نخست از چه چيزى سؤال مىشود، روايات متعددى داريم؛
امام صادق(عليه السلام)مىفرمايد: اوّل ما يحاسب به العبد على الصلاة فاذا قبلت
قبل منه سائر عمله و اذا ردّت عليه ردّ عليه سائر عمله؛ نخستين چيزى كه آدمى بر
آن محاسبه مىشود، نماز است. اگر نماز پذيرفته شد، ديگراعمال هم قبول مىشود و
اگر نماز ردّ شد، ديگر اعمال هم ردّ مىشود.[49]
در روايت ديگر مىخوانيم: اول ما يسأل العبد اذا وقف بين يدى الله تعالى عن
الصلاة فان زكت صلاته زكى سائر عمله و ان لم تزك صلاته لم يزك عمله؛ هنگامى كه
آدمى در پيشگاه خداوند تعالى قرار گيرد، نخست از نماز سؤال مىشود. اگر نمازش
پاك بود، ديگر اعمالش هم پاك مىشود و اگر نمازش پاك نبود، ديگر اعمالش هم پاك
نمىشود.[50]
در حديث سومى، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مىفرمايد: اول ما يسأل عنه
العبد حبنا اهل البيت؛ نخستين چيزى كه ]در قيامت[[51]
در روايت چهارمى امام صادق(عليه السلام)
مىفرمايد: انّ اول ما يسأل عنه العبد اذا وقف بين يدى الله عزوجل الصلوات
المفروضات و عن الزكاة المفروضة و عن الصيام المفروض و عن الحج المفروض و عن
ولايتنا اهل البيت؛ هنگامى كه انسان در پيشگاه خداوند متعال قرار مىگيرد، نخست
از نمازهاى واجب، زكات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولايت ما اهلبيت سؤال
مىشود.[52]
اين روايات با هم منافات ندارد، چون مراد از «اوّل» در اين روايات و امثال آن،
اوّل اضافى و نسبى است به دو بيان:
1.در قيامت آن گاه كه از اعمال بندگان سؤال مىشود، نخست نماز سؤال و محاسبه
مىشود؛ از همين رو در روايت اول و دوم كلمه «عمل» ذكر شده است و هنگامى كه از
اعتقادات سؤال مىشود، نخستين سؤال از محبت اهل بيت مىباشد. شيخ صدوق در بيان
عقايد اماميه مىگويد: «پس از معرفت (اعتقادات) نخستين عملى كه از ميان اعمال
آدمى، محاسبه مىشود، نماز است».[53]
پس به يك معنا بنابر نظر مرحوم صدوق، سؤال از اعتقادات مقدم بر سؤال از نماز
است. ضمن اين كه يكى از شرايط قبولى نماز و ديگر عبادات اعتقاد به ولايت
اهلبيت است.[54]
بر اين اساس نخستين چيزى كه سؤال مىشود، ولايت اهلبيت خواهد بود.
2.اين كه زمان هردوپرسش متفاوت است،زيراباتوجهبه رواياتى كهازپيامبررسيده
:مادرهفت جايگاه به شما سركشى مىكنيم، هنگام وفات، درقبر، هنگام
برانگيختهشدنازقبر، هنگامى كه پرونده عمل را اعطا مىكنند، وقت حسابرسى، وقت
ميزان اعمال وهنگام عبورازصراط و درآنجا محبت ما كارساز است[55]
و با توجه به اهميتى كه مسئله ولايت دارد[56]،
مىتوان گفت زمان پرسش از ولايت علاوه برقيامت اول بار درعالم قبر و برزخ صورت
مىگيرد.
پىنوشتها:
[5]. محمد باقر مجلسى،
بحارالانوار، ج6، ص107.
[7]. محمد محمدى رىشهرى،
ميزان الحكمة، ج5، ص372، حديث10259.
[8]. همان، ص376، حديث10279.
[10]. ر.ك: محسن قرائتى،
تفسير نور، ج1، ص116; اكبر هاشمى رفسنجانى و گروهى از محققان مركز فرهنگ و
معارف قرآن، تفسير راهنما، ج 1، ص 130; ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير
نمونه، ج1، ص209.
[11]. ر.ك: علامه حلى،
كشفالمراد، ص249 ـ 250.
[12]. ر.ك: ناصر مكارم
شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج16، ص289ـ294.
[13]. ر.ك: همان، كشف
المراد، ص320.
[15]. ر.ك: علامه طباطبائى،
الميزان، ج3، ص14، ناصر مكارم شيرازى و ديگران، همان، ج13، ص375.
[19]. ر.ك: ناصر مكارم
شيرازى، پيام قرآن، ج2، ص36.
[22]. شيخ حرعاملى،
وسايلالشيعه، ج4، ص8 و 9.
[23]. كلينى، اصول كافى، ج2،
ص609; براى آگاهى بيشتر از فضائل قرآن ر.ك: اصول كافى، ج2، كتاب فضل
القرآن; علىاكبر تلافى، فضائل القرآن.
[25]. همان، وسايلالشيعه،
ج4، ص8 و 9.
[26]. ر.ك: ناصر مكارم
شيرازى و همكاران، تفسير نمونه، ج16، ص289ـ294.
[29]. ر.ك: همان، ج5، ص342.
[31]. كلينى، اصول كافى،
ج8، ص348.
[32]. ر.ك: همان، تفسير
نمونه، ج11، ص454ـ462; همان، ج17، ص47ـ48.
[33]. ر.ك: محمد باقر مجلسى،
بحارالانوار، ج10، ص394.
[36]. ر.ك: همان، تفسير
نمونه، ج5، ص347.
[37]. طبرسى، مجمعالبيان،
ج5 و 6، ص307.
[39]. ر.ك: همان،
بحارالانوار، ج80، ص25.
[45]. علامه طباطبائى،
الميزان، ج16، ص133 و ترجمه الميزان، ج16، ص209.
[48]. ر.ك: تفسير نمونه، آيت
الله مكارم شيرازى و ديگران ج 6، ص 86.
[49]. شيخ صدوق، من لا يحضره
الفقيه، ج1، ص208.
[50]. شيخ حر عاملى، وسائل
الشيعه، ج4، ص110.
[51]. علامه مجلسى،
بحارالانوار، ج7، ص260 و ج27، ص79.
[52]. همان، ج80، ص10; همان،
وسائل الشيعه، ج4، ص123.
[53]. شيخ صدوق، امالى،
ص641.
[54]. ر.ك: همان، وسائل
الشيعه، ج1، ص118ـ125.
[55]. علامه مجلسى،
بحارالانوار، ج7، ص248.
[56]. همان، اصول كافى، ج2،
ص21.