فصل اول: كليات
1.مفهومشناسى نماز
معناى لغوى و اصطلاحى نماز
* آيا واژه «نماز» درفارسى و «صلاة» در عربى از ابتدا
به معناى همين افعال و حركاتِخاص به كار رفته است؟
* عدهاى معتقدند واژه نماز درلغتِ فارسى از لفظ پهلوى نماك (namac)گرفته
شده كه آن هم از ريشه ايرانِباستان واژه«نم»(nam) به معناى خم شدن و تعظيم
كردن گرفته شدهاست.[1]
از جملهمعانى نماز در كتابهاى لغت فارسى عبارتند از:
بندگى، اطاعت، سجود، پرستش، خدمتكارى و فرمانبردارى.[2]
برخى معتقدند «صلاة» از ريشه عبرى گرفته شده و به معناى كنيسه يهوديان است؛ به
نظر نولدكه[3]
«صلوة» از لفظ عبرى «صلوها» مشتق است.[4]
چنانكه لفظ «صلوات» در آيه 40 سوره حج: (...لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ
وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ) نيز به همين معنا مىباشد.[5]
راغب مىنويسد: اصل «صلاة» براى دعا بوده و از باب نامگذارى كل به نام اجزايش،
بر نماز كه بخشى از اجزاى آن دعا است[6]
اطلاق گشته. صاحب قاموس هم به دنبال ديدگاه مرحوم علامه طباطبائى(رحمه الله)
«صلاة» را به معناى توجه و انعطاف گرفته است وافعالى را كه مسلمانان باآن كيفيت
خاص انجام مىدهند، نيز يكى از مصاديق توجه و انعطاف به خداوندمىداند.[7]
اين واژه در اصطلاح بر عبادتى مخصوص با كيفيتى خاص اطلاق مىشود.[8]
درآيه: (هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلاَئِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم
مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً)[9]
نيز صلاتى كه به خداوند نسبت داده شده، به معناى رحمت ويژه خداوند در حق مؤمنان
است.[10]
تكرارواژه صلاة ومفهوم آن درقرآن
* واژه «صلاة»(نماز ـ دعا) چند بار در قرآن به كار رفته
و در كدام آيات و سورهها، است؟ لطفا موارد كاربرد آن رابيان كنيد.
* واژه «الصلوة» بدون مشتقات، 61 بار و با مشتقات، 98 بار در قرآن به كار رفته
است؛[11]
از جمله آياتى كه درباره نماز سخن گفتهاند عبارتنداز: سوره ابراهيم، آيه
31،37و40؛ اسراء، آيه78؛لقمان، آيه4و17؛ انعام،آيه72؛ اعراف، آيه170 و ماعون،
آيه4و5. در قرآن سورهاى كه به نماز اختصاص داشته باشد وجود ندارد، لكن برخى از
سورهها كه آيههاى بيشترى از آنها به امر نماز پرداخته عبارتند از:
1.بقره آيههاى 3،43،45،83،110،153،157،177،238و277.
2.نساء آيههاى:43،77،90،101،102،103،142،162.
3.مائده آيههاى:6،55،58،91،106.
واژه «صلى» در قرآن، دو ريشه دارد: يكى به معناى افروختن آتش يا چيزى شبيه آن:
«صلى يصلى» مانند: (جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ)[12]
و (تَصْلَى نَاراً حَامِيَةً)[13]
اين معنا ارتباطى با «صلاة» ندارد. ديگرى خود واژه «صلوة» است؛ «صلى يصلو» كه
درقرآن به چند معنا به كار رفته است:
1. دعا، تبريك و تمجيد: (...وَصَلِّ عَلَيْهِمْ
إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ...)[14]
و (إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَيْهِ...)[15].
2. عبادت خاص (نماز): (فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ
قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا
الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً
مَوْقُوتاً)[16].
3. عبادت: (وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً
وَتَصْدِيَةً...)[17].
4. رحمت خداوند: (أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ
وَرَحْمَةٌ...)[18].
5. كنيسههاى يهوديان: (لَهُدِّمَت صَومِعُ وبِيَعٌ وصَلَوتٌ ومَسـجِدُ
يُذكَرُ فِيهَا اسمُ اللّهِ كَثيرًا...)[19].
معناى اقامه نماز
* منظور از «به پا داشتن نماز» در قرآن كريم چيست؟
* قرآن كريم، درباره «اقامه نماز» بسيار تأكيد كرده است؛ تا آن جا كه 46 بار،
نماز را با واژه «اقامه» در تعبيرهاى گوناگون، تكرار كرده است.
عبارت: (أقيموا الصلوة) نماز را به پا داريد؛ بارها در قرآن بيان شده است؛
مانند:(وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ
الصَّلاَةِ...)[20]؛
انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز را به آنها وحى كرديم؛ چنان كه ملاحظه
مىشود، كارهاى نيك با تعبير «فعل» (انجام دادن) ذكر شده، ولى در ميان كارهاى
نيكو، نماز با تعبير «اقامه» (برپايى)
مطرح شده است.
براى اقامه نماز چند تفسير ارائه كردهاند:
1. منظور از «اقامه» اين است كه تنها خودتان نمازخوان نباشيد؛ بلكه چنان كنيد
كه آيين نماز در جامعه انسانى برپا شود و مردم با عشق و علاقه، به آن روى
آورند.
2. به گفته بعضى مفسران، تعبير «اقامه نماز» به جاى «خواندن» يا «بهجاآوردن
نماز»، بيانگر اين نكته است كه نماز شما تنهايك سرى از وردها اذكار و حركات
نيست، بلكهبايد آن را به طور كامل بپا داريد؛ آن گونه كه آثار نماز در چهره و
زندگى شما ديده شود؛ تنها لقلقه زبان و راست و خم شدن نباشد، بلكه روح نماز ـ
كه همان تسليم مطلق در برابر خدا در همه امور است ـ در زندگى شما جلوه كند و
حضور دل و توجّه قلبى به خدا ـ كه روح نماز است ـ در نماز حاصل شود.[21]
3. اقامه نماز آن است كه با حدود و فرائضش انجام شود.
4. برخى «اقامه» را به معناى ادامه دادن مىدانند؛ يعنى كسى نماز را به درستى
بر پا مىدارد كه هميشه آن را ادامه دهد نه گهگاهى نماز بخواند: (فَوَيْلٌ
لِّلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ)[22]؛
پس واى بر نمازگزارانى كه در نماز خود سهلانگارى مىكنند.
با مرورى به آيههاى قرآن مىتوان همه اين معانى را در اقامه منظور كرد، زيرا
اقامه نماز ـ كه بدان مأموريم ـ مىتواند معناى جامعى داشته باشد و همه اين
معانى را فراگيرد و آن اين كه نماز كامل، پيوسته و با خشوع و اثر گذار در جامعه
باشد. (الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَآئِمُونَ)[23]؛
(الَّذِينَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ)[24]
از لوازم متقى بودن و برپا كردن نماز اين است كه نمازگزاران علاوه بر
خواندننماز، براى برپا داشتن آن در جامعه نيز تلاش كند.[25]
2.پيشينه نماز
تاريخچه پيدايش نماز
* نماز از چه زمانى به وجود آمد؟ آيااز اول خلقت
برانسان واجب بوده يا تنها مسلمانان مأمور به آن بودهاند، اگر وجود داشته
كيفيت وكميت آن چگونه بوده است؟
* يكى از چيزهايى كه همه پيامبران الهى به آن دعوت
مىكردند «پرستش خداوند» است. قرآن كريم از زبان پيامبران نقل مىكند كه به
امّتهايشان مىگفتند: (اعبدوا الله)؛ خدا را پرستش كنيد (مائده، آيه72 و 117؛
اعراف، آيه59 و 65 و 73 و 85؛ هود، آيه50 و 61 و 84 و...). اصل عبادت و پرستش
خداوند در همه شريعتهاى الهى وجود داشته، ولى شكل و كيفيت آن متفاوت بود.
از قرآنكريم استفاده مىشود كهنماز در امّتهاى پيشين هم بوده است؛ همه پيامبران
از حضرت آدم تا حضرت خاتم نماز مى خواندند،اما از چگونگى آن اطلاع دقيقى در دست
نيست. خداوند متعال خطاب به حضرت موسى(عليه السلام)مىفرمايد:
(إنّنى أنا اللَّه لآ إلـهَ إلاّ أنا فاعبدنى و أقم الصّلوة
لذكرى)[26]؛
من «الله» هستم، معبودى جز من نيست؛ مرا بپرست و نماز را براى ياد من بر پادار.
همچنين قرآن كريم به نقل از حضرت عيسى(عليه السلام) مىفرمايد:
(و جعلنِى مبارَكًا أينَ ما كُنتُ و أوصَنى بالصّلوة و
الزَّكوة مادُمتُ حيًّا)[27]؛
و مرا وجودى پر بركت قرار داده، در هر كجا باشم و [خداوند] مرا به نماز و زكات
توصيه كرده مادامى كه زندهام.
از اين آيات شريف روشن مىشود كه نماز در مكتب دو پيامبر بزرگ الهى ـ موسى و
عيسى(عليهما السلام) ـ وجود داشته همانگونه كه در مكتب ديگر پيامبران بوده است،
چنانكه درباره حضرت شعيب(عليه السلام) آمده است: (قالوا
يـشعيب أصلوتكَ تأمرك أن نَّترك ما يعبد ءابآؤنآ)[28]؛
گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مىدهد كه آنچه را پدرانمان مىپرستيدند،
ترك كنيم... . و نيز از زبان حضرت اسماعيل، مىفرمايد:
(وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوةِ وَالزَّكَوةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ
مَرْضِيًّا)[29]؛
او همواره خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مىكرد و همواره مورد رضايت
پروردگارش بود.
بنابراين هيچ شريعت و دينى، از نماز جدا نبوده، گرچه صورت ظاهرى آن، تفاوت داشته
است. زرتشتيان، پنج نماز دارند كه در هنگام طلوع آفتاب و ظهر و عصر و اوّل شب و
هنگام خواب، بپا مىدارند.[30]
يهوديان در ساعت سوم و ششم و نهم روز و اوّل و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهايى
دارند[31].مسيحيان،
روز يكشنبه و برخى روز شنبه در كليسا جلسه دعاى دستهجمعى تشكيل مىدهند.
اما بايد توجه داشت كه آنچه امروزه، پيروان حضرت موسى(عليه السلام)(يهوديان) و
پيروان حضرت عيسى(عليه السلام)(مسيحيان) به عنوان نيايش در كليسا و كنيسه به جاى
مىآورند، با مناسكى كه به وسيله اين پيامبران الهى آورده شده بود، بسيار متفاوت
است، زيرا آيين و كتابهاى آسمانى اين دو پيامبر الهى دچار تحريف و دستخوش
انحرافات پيروان آنها شده است.[32]
در واقع نماز فعلى يهوديان و مسيحيان به دعا، نزديكتر است تا به مجموعهاى از
اعمال.
از اينرو كيفيت و كميت نماز در شريعت اسلام با شرايع پيشين متفاوت است، لكن در
بيشتر آن آيينها، سجدهجزئى از اين عبادت محسوب مىشود.
علاوه بر تشريع نماز در اديان الهى، بتپرستان نيز در برابر بتهايشان، وِردهايى
مىخواندهاند.[33]
اعراب جاهلى هم در مقابل كعبه مىايستادند و باكفزدن و صوتكشيدن اظهار عبادت
مىكردند: (وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ
مُكَآءً وَتَصْدِيَةً)[34]و[35]
و نماز و دعاى آنان نزد آن خانه جز سوت كشيدن و كف زدن نيست.
ذكر تشهد در نماز امّتهاى پيشين
* امّتهاى پيشين در نماز خود به جاى«اشهد انّ
محمداًعبده و رسوله» چهمىگفتند؟
* بنابر آنچه گذشت كيفيت نماز در اديان پيشين روشن نيست؛ از اينرو اولا:
معلوم نيست كه نماز در شرايع پيشين داراى تشهد بوده تا گفته شود در تشهد به جاى
«اشهد انّ محمداً عبده و رسوله» چه مىگفتهاند، ثانياً: در بسيارى از احاديث
به شيوههاى مختلف آمده است كه پيامبران الهى به پيامبر خاتم و آخرين پيامبر
الهى معتقد بوده و به او و اهلبيت او محبت داشتند و خداوند را به واسطه نام
آنان و توسل به آنها مىخواندند. در روايتى آمده حضرت آدم(عليه السلام) به
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و اهل بيت او متوسل شد تا تركاولاى او بخشيده
شد و در حديثى ديگرآمده: بر پيشانى كشتى حضرت نوح(عليه السلام) نام پنج تن
اهلبيت نوشته شده بود[36].
نماز فرشتگان
* آيا فرشتگان هم نماز مىخوانند؟
* در اين كه فرشتگان خداوند متعال را تسبيح و تقديس مىكنند جاى هيچ ترديد
نيست؛ برخى آياتى كه به تسبيح فرشتگان اشاره فرموده، عبارت است:
1. (وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَـئِكَةِ... وَنَحْنُ نُسَبِّحُ
بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ...)[37]؛
]به خاطر بياور [هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: ...ما تسبيح و حمد
تو را به جا مىآوريم و تو را تقديس مىكنيم.
2. (لاَيَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ
وَلاَيَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ لاَيَفْتُرُونَ)؛[38]
]فرشتگان[ هيچ گاه از عبادتش استكبار نمىورزند و هرگز خسته نمىشوند ]شب
و روز را تسبيح مىگويند و سست نمىگردند.
3. (وَالْمَلَـئِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ
رَبِّهِمْ و...)[39]؛
فرشتگان، پيوسته تسبيح و حمد پروردگارشان را به جا مىآورند.
از ابن عباس و ابن مسعود نقل شده است كه «تسبيح» فرشتگان، به معناى نماز خواندن
آنهاست.
رسولاكرم(صلى الله عليه وآله) به ابوذر فرمود: اى ابوذر، هر گاه بندهاى در
بيابانى تنها باشد و وضو بسازد يا تيمم كند، سپس اذان و اقامه بگويد و نماز
بخواند، خدا فرشتگان را امر مىكند كه پشت سر او صفى تشكيل دهند كه دو طرف آن
ديده نشود و به نماز او اقتدا نمايند و به دعاى او آمين گويند.[40]
نماز پيامبر پيشاز اسلام
* آيا پيامبر(صلى الله عليه وآله) پيش از بعثت و نزول
قرآن نماز مىخواندند؟ اگر نماز مىخواندند نماز ايشان چگونه بود؟
* خداوند متعال مىفرمايد: (وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ
أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِى مَا الْكِتَـبُ وَلاَالاِْيمَـنُ وَلَـكِن
جَعَلْنَـهُ نُورًا نَّهْدِى بِهِ مَن نَّشَآءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ
لَتَهْدِى إِلَى صِرَط مُّسْتَقِيم)[41]؛
و همين گونه، روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم. تو نمىدانستى كتاب چيست
و نه ايمان ]كدام است؟[ ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان
خود را بخواهيم به وسيله آن راه مىنماييم و به راستى كه تو به خوبى به راه
راست هدايت مىكنى.
ازآيه شريفه بهدست مىآيد:1.آن چه رسول خدا(صلى الله
عليه وآله) دارد و مردم را بهسويش مىخواند، همه از ناحيه خداوند متعال است و
مراد از اين كه: تو خودت درايت و فهم حقايق كتاب را نداشتى اين است كه از معارف
جزيى، عقايد و شرايع عملى كه در كتاب آمده، قبلا اطلاعى نداشتى، زيرا
رسولاكرم(صلى الله عليه وآله) بعد از نبوت و وحى، به آن جزئيات آگاه شد و
التزام تفصيلى به تك تك معارف حقه و اعمال صالح پيدا كرد.
2. آيه مىفرمايد: تو قبل از وحى، به كتاب و معارف و شرايعى كه در آن هست علمى
نداشتى و به ايمانى كه بعد از وحى دارا شدى، متصف نبودى، پس آيه با ايمان
داشتن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و اين كه اعمالش همه صالح بوده
است، منافاتى ندارد، چون در آن علم به تفاصيل و جزئيات معارفى كه در كتاب آمده
نفى شده است و بديهى است كه نفى علم و التزام تفصيلى، با التزام اجمالى ايمان
به خدا و خضوع در برابر حق، منافاتى ندارد.
3. آيه اشاره
مىكند كه حال رسول خدا(صلى الله عليه وآله) قبل از بعثت، با بعد از بعثت،
متفاوت است وگرنه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)قبل از بعثت نيز موّحد و
يگانهپرست بوده است. عدم آگاهى آن حضرت به محتواى قرآن، باعث عدم آگاهى او به
خداوند نمىشود و زندگى پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) قبل از دوران بعثت، ـ
كه در كتابهاى تاريخى آمده ـ گواه زنده اين حقيقت است.
حضرت على(عليه السلام) مىفرمايد: از همان زمان كه رسول
خدا(صلى الله عليه وآله) از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته رابراى
تربيت او گمارد و آن فرشته شبها و روزها اخلاق و آداب نيك را به او مىآموخت.[42]
از آيات و روايات به دست مىآيد كه برخى از احكام و عبادتها، مانند: نماز،
روزه، زكات و...، در شريعتهاى قبل از اسلام نيز وجود داشته است؛ چنانكه پيش
از اين به نماز آنان اشاره شد. قرآن كريم از قول حضرت عيسى(عليه
السلام)مىفرمايد: (وَأَوْصَـنِى بِالصَّلَوةِ وَالزَّكَوةِ مَا دُمْتُ
حَيًّا)[43]؛
تا زمانى كه زندهام خداوند مرا به نماز و زكات توصيه كرده است و نيز در سوره
بقره، آيه 183، از وجوب روزه بر امتهاى گذشته سخن به ميان آمده است، ولى
جزئيات و كيفيت عبادتهاى پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) قبل از بعثت نيز در
تاريخ نقل نشده است.[44]
البته نماز خواندن به شكل كنونى پس از بعثت واجب شد و پيش از آن واجب نبود.
همسانى نماز شيعه با نماز
پيامبراسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان
* آيا نمازى كه ما مىخوانيم همان نماز پيامبر(صلى الله
عليه وآله) و امامان(عليهم السلام) است و تفاوتى نكرده است؟
* نمازى كه ما ـ براساس آنچه فقها و مراجع تقليد بهدست آوردهاند ـ مىخوانيم،
تمام اجزا، شرايط، مسائل و احكام آن از آيات قرآن و روايات پيامبر(صلى الله
عليه وآله) و امامان(عليهم السلام) گرفته شده است.
براى نمونه، سه جلد از كتاب وسائل الشيعه[45]
در مورد نماز و احكام و مسائل آن است. بنابراين نمازى كه ما مىخوانيم همان
نماز پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان(عليهم السلام) است. براى نمونه يك
روايت را درباره كيفيت نماز بيان مىكنيم: حماد بن عيسى[46]
گويد: امام صادق(عليه السلام)برخاست و رو به قبله ايستاد، دو دستش را روى
پاهايش قرار داد و انگشتان دستش را بست، فاصله بين پاهايش را نزديك كرد تا
مقدار سه انگشت باز، با خشوع تكبيرة الاحرام گفت، سپس حمد را با ترتيل قرائت
فرمود و سوره توحيد را بعد از آن خواند، سپس به مقدار يك نفس كشيدن درنگ كرد،
در حالى كه ايستاده بود، سپس در همين حال «اللّهاكبر» گفت، بعد به ركوع رفت و
كف دستهايش را در حالى كه انگشتان دستش باز بود، بر روى زانوهايش قرار داد.
زانوهايش را به پشت رد نمود و پشت خود را مستوى نمود؛ به گونهاى كه اگر قطره
آبى بر آن مىريخت، ثابت مىماند. گردنش كشيده و چشمانش را فرو خوابانيده بود.
در اين حال سه بار با ترتيل تسبيح (سبحان ربى العظيم و بحمده) گفت، سپس سر از
ركوع برداشت وايستاد، پس از آرامش «سمع اللّه لمن حمده» و «اللّه اكبر» را گفت
و دستهايش را تا مقابل صورتش بالا آورد. بعد از آن به سجده رفت. هنگام سجده
رفتن، ابتدا دستهايش را به زمين نهاد، سپس زانوهايش را. در سجده تنها هشت عضو
بدنش را بر زمين نهاد: پيشانى، دو كف دست، دو زانو، سر دو انگشت شست پا و بينى
ـ قرار دادن بينى بر زمين مستحب است ـ و در سجده سه بار فرمود: «سبحان ربى
الاعلى و بحمده». سپس سر از سجده برداشت و به طور كامل نشست؛ آنگاه «اللّه
اكبر» گفت و نيز «استغفر اللّه ربى و اتوب اليه» گفت. دوباره «اللّه اكبر» گفت،
سپس به سجده دوم رفت و سجده دوم را همانند سجده اول به جا آورد و ركعت دوم را
همانند ركعت اول انجام داد. بعد از نماز به حمّاد فرمود: اى حمّاد! اين گونه
نماز بخوان، در حال نماز به جايى نگاه نكن، با انگشتان خود بازى نكن.[47]
پىنوشتها:
[1]. بن خلف تبريزى،برهان
قاطع،تحقيقمحمد معين، ج4، ص2167.
[2]. همان;برهان
قاطع،فرهنگدهخدا،ج14،انتشارات دانشگاه تهران،ص22731.
[3]. دانشمندآلمانى كه آثارى
در زمينهعلوم قرآن دارد.
[4]. ر.ك:دكتر محمد
خزائلى،احكام قرآن، ص 338.
[5]. ر.ك:راغباصفهانى،مفردات
الفاظالقرآن،ماده صلا.
[6]. ر.ك: همان،
مفرداتالفاظالقرآن.
[7]. ر.ك:سيدعلى اكبرقرشى،
قاموس قرآن، ج4، ص149ـ148. جهت مطالعه بيشتر ر.ك:دكتر محمد خزائلى،احكام
القرآن، ص338ـ340.
[8]. همان; برهان قاطع، همان
مفردات الفاظ القرآن، محمد سيدگيلانى، ص285.
[10]. ر.ك:علامه طباطبايى،
الميزان فى تفسير القرآن، ج16، ص335.
[11].
ر.ك:محمدفؤادعبدالباقى،المعجمالمفهرس، واژه(صلى).
[21]. ر.ك:آية الله مكارم
شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 1، ص 209، دارالكتب الاسلامية; محمد
محمّدى اشتهاردى، نماز از ديدگاه قرآن و عترت.
[24]. مؤمنون، آيه2; ر.ك:
على اكبر قرشى، قاموس قرآن، واژه قيام.
[25]. علىاكبر هاشمى
رفسنجانى و ديگران، تفسير راهنما، ج 1، ص 107.
[30]. محمدخزائلى، همان،
ص40.
[31]. ر.ك: محمدخزائلى،
همان، ص40.
[32]. ر.ك: آيتالله مكارم
شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 163 و 164.
[33]. راغب اصفهانى،
مفرداتالفاظ القرآن، ص491.
[35]. عزيزالله محمدى، نماز
معراج خاكيان، ص 16 ـ 18.
[36]. علامه طباطبايى،
الميزان، ج 20، ص 97.
[40]. ر.ك:شيخ حر عاملى،
وسائل الشيعه، ج 5، باب استحباب الاذان و الاقامة لكلّ صلاة فريضة، ص 381;
نصراللهى زاده، سيماى ملائكه در قرآن كريم، پايان نامه، ص 169.
[42]. نهجالبلاغه، خطبه 192
(خطبه قاصعه).
[44]. ر.ك: همان، تفسير
الميزان، ج 18، ص 75 ـ 78; همان، تفسير نمونه، ج 20، ص 504 و 509; جعفر
سبحانى، فروغ ابديت، ص 209 ـ 210; شرح نهجالبلاغه، شيخ محمّد عبده، ج 1 ـ
4، ص 442.
[45]. يكى از كتابهاى روايى
فقه شيعه است كه مشتمل بر 35868 روايت مىباشد و محدث بزرگ شيخ حر عاملى آن
را تأليف نمودهاند.
[46]. ـ بعد از اين كه در
حضور امام صادق(عليه السلام) دو ركعت نماز مىخواند و حضرت نمازش را
نمىپسندد.
[47]. شيخ حر عاملى، وسائل
الشيعه، ج 4، ص 673.