داستانهاى شيرين از نماز شب

سيد عبدالله حسينى

- ۲ -


حجة الاسلام شفتى

((اين سيد بزرگوار پيوسته مراقب بارى تعالى بود و چيزى او را از حالت حضور و مراقبت باز نمى داشت ، گوشه هاى چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجّد مجروح شده بود.
يكى از نزديكان اين بزرگوار گفته است : با آن مرحوم به يكى از روستاها رفتيم ، شب را در راه گذرانديم . سيّد به من فرمود: نمى خوابى ؟ من رفتم كه بخوابم ، چون سيّد گمان كرد كه من خوابيدم برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم ديدم بندهاى دوش و اعضايش مى لرزيد به طورى كه كلمات نماز را از شدت حركت فكّين و اعضا مكرّر مى نمود تا آن را صحيح ادا كند.
گويند از شدّت حضور قلبى كه در پيشگاه خداوند داشت ، بندهاى دوشش ‍ مى لرزيد و به محض اين كه مجلس از مردم خلوت مى شد، اشكش جارى مى گشت ، جارى شدن اشك او مقارن بيرون رفتن آخرين فرد مجلس ‍ بود.
محدّث قمى مى نويسد: در عبادت و دعا و مناجات با قاضى الحاجات و نوافل و اوراد، حكايات بسيار از آن جناب نقل شده است .))(40)
مرحوم تنكابنى مى گويد: اين بزرگوار از نيمه شب تا صبح ، به گريه و زارى و تضرّع اشتغال داشت و در صحن كتابخانه اش ، مانند ديوانگان مى گرديد و دعا و مناجات مى خواند و بر سر و سينه مى زد تا صبح ، و چنان صداى گريه او بلند بود كه اگر همسايه ها بيدار مى شدند و مى شنيدند. بالا خره ، از كثرت گريه و زارى ، در اواخر عمر به بيمارى ((باد فتق )) مبتلا شده بود و پزشكان هر چه معالجه كردند سودى نبخشيد.
بناچار، سيد را از گريه منع كردند و گفتند: گريستن بر تو حرام است ؛ زيرا، موجب افزايش باد فتق مى شود. و هنگامى كه سيّد به مسجد مى رفت تا وقتى كه در مجلس حضور داشت ذاكرين منبر نمى رفتند و اگر اتفاقاً در حضور او ذاكرى بالاى منبر مى رفت او بر نمى خاست و باز گريه مى كرد.
مرحوم تنكابنى ، درباره فرزند حجة الاسلام شفتى ، مرحوم آقا سيد اسداللّه نيز چنين مى نگارد: هر شب از نصف شب تا صبح ، در جايى خلوت به دعا و مناجات و گريه و عبادت و نماز اشتغال دارد و در گريستن از خوف خداوند متعال ، مانندى براى او نيست .(41)

آخوند ملاّ محمّد كاشى

در شرح احوال آخوند ملا محمّد كاشانى ، استاد آقا نجفى قوچانى و حاج آقا رحيم ارباب اصفهانى و بسيارى از ديگر اعاظم ، آورده اند:
((هر نيم شب ، نمازى چنان به سوز و گداز مى خواند و بدنش به لرزه مى افتاد كه از بيرون حجره صداى حركت استخوانهايش احساس مى شد)).
روزى پس از ختم درس ، يكى از طلاّب به مَدْرس آن بزرگوار آمد و گفت : آقا، اين آقا شيخ مى گويد كه ديشب به وقت سحر ديدم كه از در و ديوار صداى ((سبّوحٌ قدّوس ، ربّنا و ربّ الملائكة و الرّوح )) بر مى آيد و چون نگريستم ديدم كه آقاى آخوند در سجده ، اين ذكر را مى گويد. آخوند فرمود: اين كه در و ديوار به ذكر من متذكّر باشند امرى نيست ؛ مهمّ آن است كه او از كجا محرم اين راز گشته است )).(42)

تا به حاصل برسد كشت اميدى كه تراست   چاره كار به جز ديده بارانى نيست
كنون بايد اى خفته بيدار بود   چو مرگ اندر آرد ز خوابت چه سود؟

رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند:
هنگامى كه مردى از خواب شب برخيزد و همسرش را نيز بيدار كند و هر دو دو ركعت نماز بخوانند، آنان از ذاكرين خداى متعال محسوب مى شوند كه بسيار ذكر خدا مى گويند.(43)

شيخ جعفر كاشف الغطاء

در احوال اين محقق بزرگ آورده اند:
((شيخ در عبادت و صفاى باطن و حالت تضرّع و زارى به درگاه حضرت بارى و تهجّد و سحرخيزى و دعا و مناجات ، يكى از اوتاد روزگار بوده و تا سر حدّ قدرت نمى گذاشته عمل مستحبى از او فوت شود)).(44)
شهيد محراب ، ملاّ محمد تقى برغانى قزوينى مى گويد:
((روزى مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء وارد قزوين شد و در منزل يكى از بزرگان رحل اقامت افكند. در آن منزل ، باغى نيز وجود داشت . وقت خواب فرا رسيد و همه خوابيدند و من هم در گوشه آن باغ خوابيدم .
چون پاسى از شب گذشت ، شنيدم شيخ مرا صدا مى زند و مى گويد: برخيز و نماز شب به جاى آر.
عرض كردم ؛ بلى بر مى خيزم .
شيخ رد شد و من دوباره خوابيدم . ناگهان صدايى به گوشم خورد، به دنبال آن روانه شدم وقتى به نزديك جايى كه سر و صدا مى آمد رسيدم ديدم جناب شيخ به تضرّع و گريه و مناجات مشغول است و صداى ايشان چنان در من اثر گذاشت كه از آن شب تا كنون كه 25 سال مى گذرد، هر شب بر مى خيزم و به مناجات مشغول مى شوم )).(45)
در ((فوائد الرضويه )) مى نويسد: ((در بعضى از مؤلّفات ديدم كه سالى شيخ گذرش به يكى از شهرهاى ايران افتاد، اهل آن جا خواستند نماز را با آن جناب به جماعت گزارند. مساجد شهر كم وسعت و غير كافى بود، لاجرم در ميدانى اجتماع كردند و با شيخ نماز جماعت خواندند.
پس از نماز از آن بزرگوار خواهش نمودند كه موعظه بفرماييد، شيخ فرمود: من فارسى را خوب نمى دانم . اصرار كردند، شيخ بر منبر آمد و فرمود: مردم ! شما مى ميريد و شيخ هم مى ميرد، پس فكر روز بازپسين نمائيد. ايها النّاس ! شهر شما مثل بهشت است ، چه ، در بهشت قصور است و در اين شهر نيز قصور عاليه و بوستانهائى است كه داراى نهرهاست ... و در بهشت تكليف از قبيل نماز و روزه و ساير عبادات ، برداشته است . همچنين است در شهر شما كه نماز و روزه و عبادات و ديگر امور برداشته شده است اين تعريض ‍ بود از شيخ بر اهل آن شهر در مواظبت نداشتن آنها به فرائض الهى و ارتكاب محرمات و مناهى .
پس نگاه فرمود: در پاى منبر يكى از ذاكرين را ديد، به او فرمود: برخيز و ذكر مصيبت كن و از منبر فرود آمد.
و چون ائمه جماعت آن شهر نوافل را به جاى نمى آورند، اين مطلب به شيخ عرض شد، شيخ فرمود: هر كه نماز نافله نكند به او اقتدا نكنيد، ائمه جماعت كه اين سخن را شنيدند همگى بناى نافله گذاشتند.(46)
شيخ حسن فرزند كاشف الغطاء مى گويد: ((عادت شيخ جعفر آن بود كه هر شب وقت سحر بيدار بود و مى آمد دمِ در اتاقها و عيال و اطفال همه را بيدار مى كرد و مى گفت : برخيزيد و نماز شب بخوانيد و همه بر مى خاستند.
من در آن زمان كودك بودم و خواب بر من غلبه مى كرد وقتى كه شيخ دمِ در اتاق من مى آمد و صدا مى زد برخيز، من به همان حالت كه دراز كشيده بودم مى گفتم : ولا الضّالين ، يا، اللّه اكبر؛ يعنى ، من مشغول نمازم !!))(47).

آقا نجفى قوچانى

مرحوم آقا نجفى قوچانى رحمه الله عليه ضمن گزارش ماجراهاى دورانِ طلبگى خود در اصفهان ، مى نويسد:
((... در اين حجره تازه كه حجره هامان به هم وصل بود از ميان طاقچه سوراخ نموديم و ريسمانى در آن كشيديم كه يك سرِ ريسمان در حجره رفيق بود و يك سر ريسمان را من به دست خود مى بستم كه سحر هر كدام زودتر بيدار شويم ديگرى را بدون اين كه صدايى بزنيم ، به توسط همان ريسمان بيدار كنيم كه مبادا طلبه اى از صداى ما بيدار شود و راضى نباشد.))(48)

استادِ آيت اللّه العظمى بروجردى

گويند كه مرحوم آيت اللّه سيّد محمد باقر درچه اى ، استاد آيت اللّه بروجردى و ميرزاى نائينى و آقا نجفى قوچانى و... در قنوتِ نماز شب ، دعاى ابوحمزه ثمالى را با حالت ايستاده ، مى خواندند.

كنونت كه چشم است اشكى ببار   زبان در دهان است عذرى بيار

حضرت على عليه السلام فرمود:
نماز شب مايه سلامتى جسم و متوسل شدن به اخلاق پيامبران و موجب رضايت پروردگار عالميان است .(49)

تعطيل درس

مرحوم ملاّ زين العابدين سلماسى كه از ملازمين و خواصّ علاّمه بحرالعلوم است ، اظهار مى دارد كه :
((بحرالعلوم هر شب در كوچه هاى نجف گردش مى كرد و براى بينوايان غذا مى برد. اتفاقاً، چند روزى درس را تعطيل كرد، طلاّب مرا شفيع كردند كه علّت اين امر را سؤ ال كنم ؛ وقتى از ايشان خواستم درس را شروع بفرمايند و درباره سبب ترك تدريس سؤ ال كردم . پاسخ دادند: درس نمى گويم ! پس از چند روز، دوباره ماجرا تكرار شد و من انگيزه ترك تدريس را سؤ ال كردم ، علاّمه فرمود:
در نيمه هاى شب ، هرگز نشنيدم كه اين طلاّب با خداوند متعال مناجات كنند و به تضرّع و زارى مشغول باشند، با اينكه من شبها در كوچه هاى نجف گردش مى كنم و اين گونه طلبه ها، سزاوار نيستند كه آنان را آموزش ‍ دهم !
وقتى طلاّب از گفته علاّمه ، آگاه شدند همه مشغول تضرّع و زارى شدند و شبها صداى گريه و مناجات آنان از هر سو بلند شد و ايشان مجدّداً تدريس ‍ را آغاز كردند.))(50)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
آيا چهره نماز شب خوانها را نمى بينيد كه از همه چهره ها زيباتر است ؟
اين براى آن است كه آنان هنگام شب با خداى سبحان خلوت كرده اند و خداى تعالى جامه اى از نور خود بر چهره ايشان پوشانيد.(51)

استاد شهيد مرتضى مطهّرى

يكى از خصوصيّات استاد مطهّرى رحمه الله عليه عنايت زياد به تهجّد و شب زنده دارى بود و از دوران طلبگى تا آخر عمر، بدان پايبند بودند.
حضرت آيت اللّه العظمى سيد على خامنه اى رهبر معظم انقلاب مى فرمايد:
((ايشان هنگامى كه به مشهد مى آمدند، گاهى اوقات به منزل ما وارد مى شدند. اتاقى كه ايشان شبها مى خوابيدند، با يك در، با اتاقى كه من مى خوابيدم فاصله داشت . ايشان هميشه وقت خواب مقيّد بود به خواندن قرآن . صداى ايشان را شنيدم كه در هنگام تهجّد و نماز شب خواندن ، گريه مى كردند. البتّه نماز شب خوان زياد داريم ؛ امّا، نماز شب خوانى كه در آن نيمه شب ، با آن حال اشك بريزد و گريه كند، كم داريم ...))
فرزند استاد شهيد مطهّرى رحمه الله عليه ضمن تشريح وقايع شب شهادت استاد چنين مى گويد:
((آن شبى كه خبر ترور را شنيديم ، همگى تاصبح بيدار بوديم . ساعت 5/2 بعد از نيمه شب بود كه زنگ ساعتى كه ايشان را مطابق معمول براى نماز شب بيدار مى كرد، به صدا در آمد ولى ديگر او در قيد حيات نبود. او نماز شبش را در ميان خون مطهرّش ، زودتر از موعد نماز شب در تاريكى خيابان خوانده بود)).
از قول يكى از فضلاء و محقّقان معاصر، درباره استاد چنين نقل شده :
((... و در رابطه با خدايش ، عارفى اهل ذكر و سلوك و عبادت بود. او خود بارها گفته بود؛ دلم مى خواهد به قم بروم و مشغول رياضت و عبادت و عرفان بشوم . اين آرزوى او بود.
هرگز! در طول عمرش ، خواندنِ قرآن قبل از خواب و به جاى آوردن نماز شب را ترك ننمود و بدين گونه بر اثر تلا لؤ اتِ همين عبادت ، و نزديكى و قرب خاصّ به امام امّت بود كه حقايق را با چشم دل مى ديد.))
همچنين يكى از دوستان استاد مى نويسد:
اهل دنيا و هواپرستان ، و پيوستن به اهل اللّه و اولياى خدا، مشهود سير و سلوك او بود.))(52)
نيز يكى از نويسندگان معاصر در اين باره مى گويد:
... در يكى از سخنرانيها از او شنيدم كه اين دو بيت را - كه حاكى از توجّه به اين مراحل است - مى خواند:

ترسم بروم ، عالم جان ، ناديده   بيرون روم از جهان ، جهان ناديده
در عالم جان ، چون روم از عالم تن   در عالم تن ، عالم جان ناديده ؟

اين مرد، از سالها پيش ، خويش را براى اين سفر آماده كرده بود. و با توشه تهجّد، و مركب شب خيزى ، و راهبرى فيض سحر، عمرى در اين راه گام نهاد، و به يقين به مقصودهايى رسيد. همين آثار فراوان و خدمات شايان او نشانه فوز و توفيق اوست و همچنين ، كاميابى او به سعادت شهادت )).(53)

شهيد قدّوسى (ره )

دوستان و آشنايان شهيد قدوسى (ره )، آن عالمِ مجاهد قدر ناشناخته ؛ درباره وى چنين نوشته اند:
((... او حتّى به مستحبّات ومكروهات ، بسيار اهميّت مى داد. نماز شب را براى روحانى لازم مى دانست . يك شب در مسجد گوهر شاد با نگرانى خاصّى مى فرمود: برايم بسيار ناگوار و غير منتظره بود كه شنيدم ؛ يكى از اساتيد مدرسه [حقّانى ] مقيّد به نماز شب نيست . با ايشان صحبت كردم ، معلوم شد سبكى معده را در شب رعايت نمى كند.(54)
((... تَهَجّد و نماز شب ، و دعاهاى متنوّع و مأ ثور، جايگاه خاصّى نزد او داشت . كمتر مجلسى بود كه قدوسى در آن سخن گويد: ولى نماز شب و اهميّت آن مطرح نشود. او معتقد بود طلبه اى كه نتواند خواب و بستر گرم را رها كرده ، براى نماز شب از آن بگذرد، در آينده از خيلى چيزها نخواهد گذشت ... او ريا را آفت اخلاص مى دانست و در عين حال مى گفت : گاهى شيطان با همين حربه ريا، نفس را بر شما حاكم مى سازد. و به اسم اين كه ((شايد ريا شود)) مانع نماز شب شما مى شود و جلو مناجات و دعاى شما را مى گيرد...
عصر روز عرفه ، با اين كه براى درس اهميّت فوق العاده اى قائل بود، كلاسها را تعطيل مى كرد تا طلاّب ، دعاى ((عرفه )) بخوانند. براى محصّلين پيك نيك مسجد ((جمكران )) تشكيل مى داد تا در آن مسجد دعا و نماز برگزار شود. محبوبترين و والاترين محصّل مدرسه ، مطرح مى كردند، اگر به جاى نماز شب و دعا به مطالعه پرداخته شود، بهتر خواهد بود؛ مى گفت : ولى حضرت آية اللّه العظمى خمينى مى فرمودند: نماز شب وقت چندانى نمى گيرد و بدين وسيله ضرورت تعبّد را در كنار تعلّم ، گوشزد مى كرد. او مى گفت : طلبه اى كه هنگام نماز شب بيدار باشد و نماز شب نخواند از اشرار خواهد بود.))(55)
((... اين مرد بزرگ و مربّى نمونه ، نماز شبش ترك نمى شد و هر وقت شب بيدار مى شد تجديد وضو مى كرد و بعد مى خوابيد، چون خود را در محضر خداوند مى ديد.))(56)
خوشا به حال اين ستارگان پر نور شبهاى ظلمانى و مصاديق اين دو آيه شريفه :
((كانُوا قَليلاً مِنَ الْلّيْلِ ما يَهْجَعُونَ، وَ بِالاَْسْحارِهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ)).(57)
- شبها اندكى مى خفتند و سحرگاهان آمرزش مى خواستند.
امام على عليه السلام ، درباره اين گونه انسانها مى فرمايد:
- ((خوشبخت و سعادتمند آن كه : فرائض پروردگار خويش را انجام دهد. رنجها را - مانند سنگ آسيا - خورد كند. شب هنگام از خواب دورى گزيند. آنگاه كه سپاه خواب حمله مى آورد، زمين را فرش و دست خود را بالش ‍ قرار مى دهد، در زمره گروهى كه بيم روز بازگشت ، خواب از چشمشان ربوده و پهلوهاشان از خوابگاهشان جا خالى كرده است و لبهايشان به ذكر پروردگارشان در زمزمه است . ابرهاى گناهان بر اثر استغفار مداومشان بر طرف شده است . آنانند حزب خدا، همانا تنها آنان رستگارانند.(58)

سجده اى طولانى

مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى رحمه الله عليه مى نويسد:
من استادى داشتم بزرگوار، عارف ، عامل و كامل [مراد آخوند ملاّحسينقلى همدانى است ] كه نظير او را نديده ام . از او درباره عملى كه مجرب و در اصلاح قلب و تحصيل معارف مؤثّر باشد، سؤ ال كردم .
در پاسخ فرمود: براى اين امر، هيچ كارى مانند مداومت بر يك سجده طولانى در هر شبانه روزى يك مرتبه كه در آن ((لا إِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانكَ إِنَّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ)) گفته شود، نيست .
انسان اين ذكر را بگويد در حالى كه خود را در زندانِ طبيعت زندانى و مقيّد به قيد و بندهاى اين اخلاق رذيله ببيند و اقرار داشته باشد كه خدايا، تو مرا گرفتار اين پستيها نكردى و در حق من ظلم روا نداشتى ، و تنها من به خويشتن ستم كردم .
ملكى رحمه الله عليه ادامه مى دهد:
اصحاب و شاگردان او به اين دستور، عمل مى كردند و بعضى از آنها اين ذكر را سه هزار مرتبه در سجده مى گفتند و خلاصه اين سجده و بركاتش نزد عاملانِ به آن ، معروف است ولى به شرط آنكه بر آن مداومت شود. استادم به خواندن صد مرتبه سوره قدر [اِنّا أَنْزَلْنا] در شب و عصر جمعه نيز امر فرمود.(59)
مردى به اميرالمؤمنان على عليه السلام عرض ‍ كرد:
من از نماز شب محروم شده ام .
حضرت فرمود: تو را گناهانت به بند كشيده است .(60)

گفتارى از ملاّ حسينقلى همدانى (ره )

اين عارف بزرگ ، در نامه اى مى نويسد: ((... خلاصه بعد از سعى در مراقبت ، البته طالب قُرب ، بيدارى و قيام سحر را لااقل يك دو ساعت به طلوع فجر مانده الى مطلع الشّمس از دست ندهد. و نماز شب را با آداب و حضور قلب به جا بياورد.
و اگر وقتش زيادتر باشد به ذكر يا فكر يا مناجات مشغول بشود؛ ليكن قدر معيّنى از شب بايد مشغولِ ذكر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالى از حزن نبوده باشد، اگر ندارد تحصيل نمايد به اسبابش . و بعد از فراغ ، تسبيح سيده نساء عليه السلام و دوازده مرتبه سوره توحيد و ده مرتبه ، ((لا إِله إِلاّ اللّهُ، وَحْدَهُ لا شَريْكَ لَهْ لَهُ المُلكِ)) إ لى آخر و صد مرتبه لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ و هفتاد مرتبه استغفار بخواند. و قدرى از قرآن شريف تلاوت نمايد. و دعاى معروفِ صبح [كه در ((مفاتيح )) محدّث قمى ، قبل از دعاى كميل مسطور است ،] يعنى يا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصّباح إِلى آخر، البته خوانده شود. و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو ركعت نماز بكند بسيار خوب است . ملتفت باشد كه به هيچ وجه اذيتش به غير نرسد و در قضاء حوائج مسلمين لاسيّما عُلَما وَ لا سيّما أَتْقِيائِهِمْ سعى بليغ نمايد ... و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه ، سوره قدر بخواند.))(61)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
بر شما باد به خواندن نماز شب اگر چه يك ركعت باشد.(62)

نامه اى به مرحوم كمپانى

حاج ميرزا جواد ملكى ، در نامه اى كه به عنوان پاسخ نامه علاّمه محمد حسين كمپانى اصفهانى ، فيلسوف و اصولى مشهور نگاشته ، دستوراتى به نقل از استاد خود، مرحوم ملاحسينقلى همدانى ذكر كرده كه قسمتى از آن را انتخاب كرده در اينجا مى آوريم .
((... مرحوم مغفور مى فرمودند: بايد انسان يك مقدار زياده بر معمول تقليل غذا و استراحت بكند تا جنبه حيوانيّت كمتر و روحانيّت قوّت بگيرد و ميزان آن را هم چنين مى فرمودند، كه انسان اوّلاً: روز و شب زياده از دو مرتبه غذا نخورد حتى تنقّل مابين الغذائين نكند.
ثانياً: هر وقت غذا مى خورد بايد مثلاً يك ساعت بعد از گرسنگى بخورد آنقدر بخورد كه تمام سير نشود اين درْ كمّ غذا، و امّا كيفش بعد از آداب معروفه ، گوشت زياد نخورد به اين معنى كه شب و روز هر دو نخورد و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را، يعنى ، هم روز و هم شب را ترك كند و يكى هم اگر بتواند للتكيّف [براى كيف كردن و لذّت بردن ] نخورد و لامحاله آجيل خور نباشد... و اگر بتواند روزه هاى سه روزه هر ماه را ترك نكند.
و امّا تقليل خواب ، مى فرمود: شبانه روزى شش ساعت بخوابد.
اينها در تقليل حيوانيّت كفايت مى كند. و امّا در تقويت روحانيّت اوّلاً: دائماً بايد همّ و حُزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد.
ثانياً: تا مى تواند ذكر و فكر را ترك نكند، كه اين دو جناح سير آسمان معرفت است . در ذكر عمده سفارش به اذكار صبح و شام ، است اهمّ آنها كه در اخبار وارد شده و اهمّ تعقيبات صلوات [نمازها] و عمده تر ذكر وقت خواب كه در اخبار مأ ثور است لاسيّما متطّهراً در حال ذكر خواب برود، و شب خيزى مى فرمودند: زمستانها سه ساعت ، تابستانها يك ساعت و نيم ، و مى فرمودند كه من در سجده ذكر يونسيّه [لا إِله إِلاّ أ نت سبحانك إِنّى كنت من الظالمين ] خيلى اثرها ديدم .
بنده خودم هم تجربه كرده ام چند نفر مدّعى تجربه اند، يكى هم قرآن كه خوانده مى شود به قصد هديه به حضرت ختمى مرتبت (صلوات اللّه عليه و آله ) خوانده شود)).(63)

دستورى از شاهين بلند پرواز آسمان عرفان

مرحوم ملاّحسينقلى همدانى در نامه اى چنين مى نگارد:
((... البته در اجتناب از معصيت كوتاهى مكن و اگر خداى نخواسته معصيت كردى زود توبه نما و دو ركعت نماز به جا آور و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار كن و سر به سجده بگذار و در سجده از حضرتِ پروردگار عفو بخواه ، اميدوارم عفو بفرمايد.
معاصى [گناهان ] كبيره در بعضى از رساله هاى عمليه ثبت شده ، ياد بگير و ترك نما و زنهار پيرامون غيبت و دروغ و اذيّت مگرد. لا اقل يك ساعت به صبح مانده بيدار شو و سجده به جا بياور و آنچه در ((منهاج النجاة )) مرحوم ملاّمحسن فيض (رضوان اللّه جلّ جلاله عليه ) مذكور است كافى و شافى است از براى عمل شب و روز تو به همان نحو عمل نما و سعى كن كه عمل و ذكرت ، به محض زبان نباشد و با حضور قلب باشد كه عمل بى حضور قلب ، اصلاح قلب نمى كند، اگر چه ثواب كمى دارد.
البته البته از غذاى حرام فرار كن ، مخور مگر حلال . غذا را كم بخور و زياد مخور؛ يعنى ، زياده بر حاجت بُنيه مخور، نه چندان بخور كه تو را سنگين بكند و از عمل باز دارد و نه چندان كم بخور كه ضعف آورد و به سبب ضعف از عبادت مانع شود. و هر قدر بتوانى روزه بگير، به شرطى كه شب جاى روز را پر نكنى .
الحاصل : غذا به قدر حاجتِ بدن ممدوح و زياده و كم هر دو مذموم ، و شروع به نماز كن با قلب پاك از حقد و حسد و غلّ و غش مسلمانان ، و لباس ‍ و فرش و مكان نمازت بايد مباح باشد. اگر چه مكان غير محل جبهه نجس ‍ بودنش به نجاست غير متعديّه ، نماز را باطل نمى كند ولى نبودنش بهتر است . و بايست به نماز [به گونه ] ايستادن بنده در حضور مولاى جليل ، با گردنِ كج و قلب خاضع و خاشع . وبعد از فريضه صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد مرتبه كلمه طيّبه توحيد و دعاى صباح مشهور را بخوان . و تسبيح سيده نساء [فاطمه زهرا عليها السلام ] را بعد از فريضه ترك مكن . و هر روز هر قدر بتوانى لااقلّ يك جزء قرآن با احترام و وضو و خضوع و خشوع ، بخوان و در بين خواندن حرف مزن مگر در مقام ضرورت . و در وقت خواب شهادت را بخوان و آية الكرسى و يك مرتبه فاتحه و چهار مرتبه سوره توحيد و پانزده مرتبه سوره قدر و آيه ((شهداللّه )) [را] بخوان و استغفار هم مناسب است .
اگر بعضى از اوقات بتوانى سوره مباركه توحيد را صد مرتبه بخوانى بسيار خوب است و از ياد مرگ غافل مشو. و دست بر گونه راست گذاشته ، با ياد خدا بخواب [مثل ميّت در قبر]. و از وصيت كردن غافل مشو. و ذكر مبارك ((لا اِله إ لاّ أ نت سُبْحانك اِنِّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمين )) را هر قدر [بتوانى ] بخوان و در هر وقت بسيار بگو. شب و عصر جمعه در هر يك صد مرتبه سوره مباركه قدر را بخوان و دعاى كميل را در هر شب جمعه ترك مكن . و ((مناجات خمس عشرة )) را، حالت با هر كدام از آنها مناسب باشد، لاسيّما مناجاتِ شاكين و تابئين و مفتقرين و مريدين و متوسّلين و معتصمين را بسيار بخوان و دعاهاى صحيفه كامله ، هر كدام در مقام مناسب بسيار خوب است . و در وقت عصر هفتاد بار استغفار و يك سبحان اللّه العظيم سبحان اللّه و بحمده بخوان و استغفارات خاصه را هم بخوان و سجده طويل را فراموش مكن و قنوت طول دادن بسيار خوب است و همه اينها با ترك معاصى بسيار خوب است .))(64)

نماز شب ، در شب زفاف

آيت اللّه شيخ جعفر نجفى (ره ) شب زفافِ دختر و دامادش ، هنگام سحر به در خانه آنان رفت و فرمود: برخيزيد كه آبى براى شما گرم كرده ام ، غسل كنيد و نماز شب بخوانيد!(65)
امام صادق عليه السلام فرمود:
نماز شب ، چراغ خانه قبر، حجابى در ميان انسان و آتش دوزخ و گذرنامه صراط و كليد بهشت است .(66)

امام رضا (ع ) پيراهنى به ((دعبل )) هديه داد ...

از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه آن حضرت پيراهنى به ((دِعبل )) هديه داد و به او سفارش كرد: اين پيراهن را خوب نگهدارى كن (و قدر آن را بدان ) كه من با آن ، هزار شب و هر شبى هزار ركعت نماز خوانده ام و هزار ختم قرآن كرده ام .(67)

دانى كه چيست دولت ؟ ديدار يار ديدن   در كوى او گدائى بر خسروى گزيدن
بوسيدن لب يار اول ز دست مگذار   كاخر ملول گردى از دست و لب گزيدن
فرصت شمار صحبت كز ايندو راه منزل   چون بگذريم ديگر نتوان بهم رسيدن

چرا شبها نمى خوابى

به ((ربيع بن خثيم )) گفتند: چرا شبها نمى خوابى ؟ گفت : مى ترسم دشمن (خواب ) بر من هجوم آورد و در خواب بمانم (و از فيض نماز شب محروم شوم ).(68)

وصيّت كرد سجّاده اش را با او دفن كنند

حضرت آيت اللّه العظمى مرعشى نجفى رحمه الله عليه به فرزندش وصيت كرد:
سجّاده اى كه 70 سال بر روى آن نماز شب به جا آورده ام ، و تسبيحى از تربت امام حسين عليه السلام كه با آن در سحرها به عدد دانه هايش استغفار كرده ام با من دفن شود.(69)

هرگز حتى در ليلة الهرير نمازشبم را ترك نكردم

على عليه السلام فرمود: از وقتى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: ((نماز شب نور است )) هرگز نماز شب را ترك نكردم . ابن گوّاه پرسيد: حتى در ليلة الهرير؟
حضرت فرمود: حتى در ليلة الهرير(70) نماز شبم ترك نشد.(71)

با ياد خوشت خسبم در خواب خوشت بينم   از خواب چو برخيزم اول تو بياد آئى

نفيسه عروس امام صادق عليه السلام

نفيسه دختر حسن بن زيد، و زيد فرزند امام حسن مجتبى عليه السلام است همسر اسحاق فرزند امام صادق عليه السلام است .
برادر زاده (72) نفيسه مى گويد: چهل سال تمام عمّه ام را خدمت كردم و در اين مدّت نديدم كه شبى بخوابد، يا روزى افطار كند پيوسته شبها را به قيام و روزها را به روزه مى گذراند.
به او مى گفتم : چرا با خود مدارا نمى كنى ؟
پاسخ مى داد: چگونه با نفسم مدارا كنم با اين كه راهى سخت و گردنه هايى در پيش دارم كه از آنها نمى گذرند مگر مردمان رستگار.(73)

نماز شب نخوانده بود گريه مى كرد

حجت الاسلام على محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شيخ عبّاس ‍ قمى (ره ) مى گويد:
يك روز صبح پدرم برخاست و شروع به گريه كردن نمود، از او پرسيدم : چرا اشك مى ريزيد؟
فرمود: براى اين كه ديشب نماز شب نخواندم !
گفتم : پدر جان ! نماز شب كه مستحب است و واجب نيست ، شما كه ترك واجب نكرده ايد و حرامى به جا نياورده ايد، چرا اين طور نگرانيد؟
فرمود: فرزندم ! نگرانى من از اين است كه من چه كرده ام كه بايد توفيق نماز شب خواندن از من سلب شود؟(74)

كسى كه براى خشنودى خدا نماز شب بخواند

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
هر گاه بنده اى شب هنگام از خواب برخيزد و در حالى كه هنوز (آثار) سنگينى خواب در چشمان او باقى است ، براى خشنودى خداوند نماز شب بخواند، پروردگار متعال به ملائكه اش مباهات مى كند و مى فرمايد: آيا نمى بينيد بنده مرا كه در نيمه شب از بستر خواب برخاست و به خاطر خواندن نمازى كه بر او واجب نكرده ام ، خواب شيرين را رها كرد؟ پس ‍ شاهد باشيد كه او را آمرزيده ام .(75)

درخواست مهلت براى خواندن نماز و...

در عصر روز تاسوعا وقتى كه دشمن تصميم گرفت حمله بر لشكريان امام حسين عليه السلام را آغاز كند، حضرت به برادرش ((اباالفضل عليه السلام )) فرمود: ((به سوى آنان برو و اگر مى توانى كار را به فردا واگذار، تا امشب را به نماز و نيايش و طلب آمرزش از او سپرى كنيم ، خدا مى داند كه من نماز، تلاوت قرآن ، بسيارىِ دعا و درخواست آمرزش را دوست دارم .))(76)
حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام مى فرمايند:
رسيدن به لقاى خداوندى سفرى است كه تنها مركب راهوار آن شب زنده دارى است .(77)

نماز شب در اسارت

يكى از برادران آزاده مى گويد:
در يكى از اردوگاهها، پس از آن كه عزيزى از ميانمان رخت بربست و به شهادت رسيد، گروهبان عراقى درباره اش گفت : ((او اسيرى بود كه هر شب در گوشه اتاق شماره 12 نماز شب مى خواند)).(78)
امام حسين عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرد
كه آن حضرت فرمود:
كسى كه عمرش با قيام شب و عبادت خدا خاتمه يابد اهل بهشت است .(79)

غير از نماز شب چيز ديگرى سود نبخشيد

جُنيد بغدادى را - كه از مشايخ عرفان بود - در خواب ديدند و از وى پرسيدند: خداوند با تو چگونه رفتار كرد؟
گفت : تمام آن اشارات و رموز عرفانى از دست رفت و آن عبارات ، در هم ريخت و آن علوم از دل ناپديد گشت و آن رسوم از هم پاشيد و جز ركعت كوتاهى كه هنگام سحر به جا آورديم ، ما را چيز ديگرى سود نبخشيد.(80)
امام صادق عليه السلام به سليمان ديلمى فرمود:
اى سليمان ! نماز شب را ترك نكن ، همانا زيانكار كسى است كه از نماز شب محروم بماند.(81)

امام حسين عليه السلام و يارانش در شب عاشورا

در شرح حال امام حسين عليه السلام و يارانش - در شب عاشورا - چنين مى خوانيم :
آن شب ، صداى ناله و زمزمه و نيايش حسين و يارانش تا بامداد همچون آواى زنبور عسل به گوش مى رسيد، گروهى در ركوع بودند و برخى سجده مى كردند و ديگران ايستاده و يا نشسته به عبادت سرگرم بودند.
آن شب سى و دو نفر از سربازان ((عمر سعد)) كه گذارشان به خيمه هاى امام حسين عليه السلام افتاد تحت تأ ثير اين شور و حال قرار گرفتند.(82)

آخر اى پادشه حسن و ملاحت چه شود   كز لب لعل تو ريزد نمكى بر دل ريش

زنى صالحه در زمان حضرت عيسى (ع )

((در زمان عيسى بن مريم عليه السلام ، زنى بود صالحه عابده ، چون وقت نماز مى شد، هر كارى كه داشت مى گذاشت و به نماز و طاعت مشغول مى شد روزى نان مى پخت ، مؤذن بانگ كرد، نان پختن رها كرد و به نماز مشغول گشت چون در نماز ايستاد، شيطان در وى وسوسه كرد: تا تو از نماز فارغ شوى نان همه سوخته شود. زن به دل جواب داد:
اگر همه نان بسوزد بهتر كه روز قيامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. ديگر بار شيطان وسوسه كرد كه : پسرت در تنور افتاد و سوخته شد. زن در دل جواب داد: اگر خداى تعالى قضا كرده است كه من نماز كنم و پسر مرا به آتش ‍ بسوزاند من به قضاى خداى تعالى راضى گشتم و از نماز دست برندارم كه اللّه تعالى فرزند را نگاه دارد از آتش .
شوهرِ زن از درِ خانه در آمد، زن را ديد در نماز، نان را در تنور به جاى خويش ديد نسوخته و فرزند را ديد در آتش بازى مى كند و يك تار موى از او كم نشده و آتش به قدرت خداى عزّوجلّ بر وى بوستان گشته .
چون زن از نماز فارغ گشت شوهر دست او را گرفت و نزديك تنور آورد و در تنور نگريست ، فرزند را ديد به سلامت و نان به سلامت هيچ بريان نشده ، تعجّب كرد و شكر بارى تعالى كرد و زن سجده شكر بجا آورد خداى عزّوجلّ را. شوهر فرزند را برداشت و به نزديك عيسى عليه السلام برد و حال قصه با وى بگفت : عيسى عليه السلام گفت : برو از اين زن بپرس تا چه معاملت كرده است و چه سرّ دارد از خداى ؟
اگرچه اين كرامت اگر براى مردان بود، او را وحى مى آمد و جبرئيل براى وى وحى مى آورد.
شوهر پيش زن آمد و از معالمتِ وى پرسيد. زن جواب داد: كار آخرت پيش ‍ گرفتم و كار دنيا را بازپس داشتم و ديگر تا من عاقلم هرگز بى طهارت ننشستم الا در حال زنان ، و ديگر اگر هزار كار در دست داشتم چون بانگ نماز بشنيدم همه كارها به جاى رها كردم و به نماز مشغول گشتم و ديگر هر كه با ما جفا كرد و دشنام داد، كين و عداوت وى در دل نداشتم و او را جواب ندادم و كار خويش با خداى خويش افكندم و به قضاى خداى تعالى راضى شدم و فرمان خداى را تعظيم داشتم و بر خلق وى رحمت كردم و سائل را هرگز باز نگردانيدم اگر اندك و اگر بسيار بودى بدادمى و ديگر نماز شب و نماز چاشت (83) رها نكردمى ، عيسى عليه السلام گفت : اگر اين زن مرد بودى پيامبر گشتى )).(84)
عارف ربّانى مرحوم ملاّ حسينقلى همدانى رحمه الله عليه مى فرمود:
كسانى كه در مقامات دين به جايى رسيده اند، همه از شب خيزها بوده اند، از غير آنها ديده نشده است .(85)

كسيكه در نيمه شب تار، با مولايش خلوت كند

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
چون بنده اى در نيمه شب تار، با مولايش خلوت كند و به مناجات بپردازد خداوند نورى در دلش قرار دهد و به فرشتگانش گويد:
((بنده ام را ببينيد كه در نيمه شب تاريك با من خلوت كرده است در حالى كه انسانهاى تنبل سرگرم كارهاى بيهوده اند و غافلان در خوابند، شما شاهد باشيد كه من او را آمرزيده ام .))(86)

در حالات مرحوم شيخ جعفر كبير كاشف الغطاء

در حالات مرحوم شيخ جعفر كبير كاشف الغطاء كه از بزرگانِ علما در قرن سيزدهم و ساكن نجف اشرف بوده ، آمده است :
در يكى از شبها كه براى ((تهجّد)) برخاست ، فرزند جوانش را از خواب بيدار كرده و فرمود: برخيز به حرم مطهّر مشرّف شده و در آنجا نماز بخوانيم . فرزند جوان كه برخاستن از خواب در آن ساعتِ شب برايش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت : من فعلاً مهيّا نيستم شما منتظر من نشويد؛ بعداً مشرّف مى شوم .
فرمود: نه ، من اين جا ايستاده ام ؛ برخيز، مهيّا شو كه با هم برويم . آقا زاده ، بناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم راه افتادند. كنار درِ صحنِ مطهّر كه رسيدند، آن جا مرد فقيرى را ديدند كه نشسته و دست نياز به طرف مردم دراز كرده است . آن عالم بزرگوار ايستاد و به فرزندش فرمود:
اين شخص در اين وقتِ شب براى چه اين جا نشسته است ؟
گفت : براى تكّدى از مردم .
فرمود: آيا چه مقدار ممكن است از رهگذران ، عايد او گردد؟ گفت : احتمالاً يك تومان (به پول آن زمان ).
مرحوم كاشف الغطاء فرمود: فرزندم ! درست فكر كن و ببين اين آدم براى مبلغ بسيار اندك و كم ارزش دنيا (آن هم محتمل )، در اين وقت شب از خواب و آسايش خود دست برداشت و آمد در اين گوشه نشست و دست تذلّل به سوى مردم دراز كرد! آيا تو، به اندازه اين شخص ، به وعده هاى خدا درباره شب خيزان و متهجّدان اعتماد ندارى كه فرموده است : ((فَلاَ تَعْلَمُ نفسٌ ما أ خفى لهم من قرَّة أ عينٍ)) - هيچ كس نمى داند چه پاداشهاى مهمّى كه مايه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده - (87) گفته اند آن فرزند جوان از شنيدن اين گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تكان خورد و تنبّه يافت كه تا آخر عمر از شرف وسعادت بيدارى آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ‍ ترك نشد.(88)

سفارش امام حسين عليه السلام به خواهرش در روز عاشورا

در روايت آمده : امام حسين عليه السلام در روز عاشورا هنگام آخرين وداع با اهل بيت عليهم السلام خطاب به خواهرش زينب عليها السلام فرمود: خواهرم ! مرا در نماز نافله شب فراموش مكن .(89)
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:
((مال و فرزندان زينت زندگى دنياست )). و هشت ركعت نماز نافله شب كه بنده خدا در پايان شب مى خواند زينت آخرت است .(90)

بيدار كردن فرشتگان بندگان را ...

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هيچ يك از مردم نمى خوابد مگر اينكه فرشته اى بر او نگهبان است و هر شب دو بار او را از خواب بيدار مى كند و مى گويد: اى بنده خدا! برخيز براى ياد خدا (و مناجات و نماز شب ) او ثناى فرشته اى كه او را بيدار مى كرد مى شنيد.
مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى ، ذيل اين روايت مى نويسد: اين اخبار را انكار نكن ، من خدا را شاهد مى گيرم كه از شب زنده داران و متهجّدين ، كسى را مى شناسم كه صداى فرشته اى كه او را در هنگام سحر بيدا مى كند مى شنود كه به او به لفظ آقا خطاب مى كند و او براى ذكر خدا و نماز شب بر مى خيزد.(91)
((تصور مى شود اين شخص كه براى اقامه نماز شب با صداى فرشته بيدار مى شود خود ميرزا جواد آقاست كه براى پرهيز از خودستايى اين حقيقت را به اين عبارت بيان كرده است . او جز خدا و خواست او هوايى در سر نداشت و به چيز ديگرى نمى انديشيد)).(92)
امام صادق عليه السلام فرمود:
آنگاه كه بنده اى در نيمه شب با مولايش خلوت كند و با او به مناجات بپردازد، خداوند قلبش را نورانى مى كند و چون بگويد:
((يا ربّ يا ربّ)) خداوند جليل مى فرمايد:
((لبيك )) بنده من ! درخواست كن تا عطايت كنم .(93)

نماز شب آيت اللّه سيد احمد كربلايى

درباره آيت اللّه سيد احمد كربلايى رحمه الله عليه - از شاگردان ملاّ حسينقلى همدانى رحمه الله عليه - مى خوانيم كه عارف بزرگ ، آقا على قاضى فرمود: شبى از شبها را به مسجد سهله مى گذرانديم ، به نيمه شب يكى در آمد و به مقام ابراهيم عليه السلام مُقام كرد و از پى فريضه صبح در سجده شد تا طلوع خورشيد، آن گاه برفتم و ديدم : آقاى سيد احمد بكّاء است و از شدّت گريه ، خاك سجده گاه را گِل كرده است .
علاّمه آقا بزرگ تهرانى هم درباره مرحوم كربلايى مى فرمايد: به هنگام نماز بر وجود خود تسلّطى نداشته و اشكهاى او همانند ابر بهاران فرو مى باريد. او كثير البكاء بود... من چندين سال همسايه او بودم ، در اين مدّت كارهاى شگفتى از او ديدم ... در نماز به ويژه به هنگام نوافل ليليّه ، عنان اختيار از كف مى داد و از خود بى خود مى شد.
يكى ديگر از معاصرين ايشان مى گويد: يگانه كسى بود كه بصر او به بصيرت تبديل شده بود و پرده هاى ضخيم طبيعت را به واسطه كثرت عبادت و توغّل در ادعيه و اوراد و مواظبت دايمى بر اداى نوافل از جلوى چشم خود برداشته بود و كسى را بدان مقام نديدم .
سيّد السالكين آيت اللّه سيّد احمد كربلايى سرانجام در يك نماز عشق - نماز عصر - به قرب حق نايل شد و به وصال جانان رسيد و مشاهد ابدى محبوب خويش گرديد.(94)

نماز شب امام هادى عليه السلام

امام دهم حضرت هادى عليه السلام هنگام شب به درگاه خدا روى مى آورد و شب را با حالت خشوع ، به ركوع و سجود سپرى مى كرد و بين پيشانى نورانى اش و زمين ، جز سنگريزه و خاك حايلى وجود نداشت و پيوسته با خدايش در مناجات بود و عرض مى كرد: ((اِلهى مُسيى ءٌ قَدْ وَرَدَ وَ فَقيرٌ قَدْ قَصَدَ...)) - پروردگارا! گنهكارى بر تو وارد شده و تهيدستى به تو روى آورده است ؛ تلاشش را بى نتيجه مگردان و او را مورد عنايت و رحمت خويش ‍ قرار ده و از لغزشش در گذر.(95)

آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم

((عطاء بن ابى رياح )) مى گويد:
روزى نزد عايشه رفتم ، از او پرسيدم : شگفت انگيزترين كارى كه در عمرت از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ديدى چه بود؟ گفت : كار پيامبر همه اش ‍ شگفت انگيز بود، ولى از همه عجيب تر اين كه : شبى از شبها كه پيامبر به استراحت پرداخته بود، هنوز آرام نگرفته بود كه از جا برخواست و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز اشك ريخت كه جلوى لباسش ‍ از اشك چشمش تر شد، سپس سر به سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود. هنگامى كه ((بلال )) او را به نماز صبح خواند، پيامبر را گريان ديد. عرض كرد: چرا چنين گريانيد؟ شما مشمول لطف خداييد؟ فرمود: آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم ؟(96)

هر شب با صداى استاد از خواب بيدار مى شد

آيت اللّه شيخ آقا بزرگ تهرانى رحمه الله عليه مى گويد: روزى علاّمه محمّد حسين كاشف الغطاء به استاد بزرگمان علامه نورى گفت : بعضى از شبها احساس ‍ سنگينى مى كنم و نماز شب از دست مى رود. علامه نورى با عتاب پدرانه اى فرمود: چرا؟ چرا؟ برخيز! برخيز!. پس از گذشت سالها علامه نورى وفات كرد.
روزى علاّمه كاشف الغطاء به من فرمود: صداى رساى استادم محدّث نورى هر شب ساعتى به سپيده صبح به گوشم مى رسد و مرا بيدار مى كند و به نماز شب بر مى خيزم . صدايى كه صلا در مى دهد: محمّد حسين ! فرزندم ! چرا؟ چرا خوابيده اى ؟ بيدار شو، برخيز، برخيز!(97)

اين مرد نيمه شب تهجّد با آه و ناله داشت

رهبر معظّم انقلاب اسلامى حضرت آيت اللّه خامنه اى درباره شهيد مطهرى رحمه الله عليه فرمود: اين مرد نيمه شب تهجّد با آه و ناله داشت . يعنى نماز شب مى خواند و گريه مى كرد به طورى كه صداى گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار مى كرد... .
يك شب ايشان منزل ما بودند. نصف شب از صداى گريه ايشان خانواده ما از خواب پريده بودند. البته اوّل ملتفت نشده بودند صداى كيست ، اما بعد فهميدند كه صداى آقاى مطهرى است . بله ايشان نصف شب نماز شب مى خواند همراه با گريه ، با صدايى كه از آن اتاق مى شد آن را شنيد.(98)

اگر مقام محمود مى خواهى شب بيدار باش

خداوند متعال خطاب به رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: اى محمّد! مقام شفاعت در قيامت مقامى بزرگ است ، مقام محمود است و براى تو مسلّم است ، امّا راهش آن است كه هنگام شب برخيزى و نماز شب بخوانى .
اى محمّد اگر خشنودى ما را مى خواهى در روز به وظايف رسالت عمل كن . و اگر مقام محمود مى خواهى شب بيدار باش و نماز شب بخوان . ((وَ مِنَ اللّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً))(99)، (100)
- و پاسى از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان ! اين يك وظيفه اضافى براى توست ؛ اميد است پروردگارت تو را به مقامى در خورِ ستايش بر انگيزد.