334 - تفسير عبارت ((بسم الله ...))
روى فى التوحيد عن الرضا - عليه السلام - حين سئل عن تفسير
((البسملة ))
قال :
معنى قول القائل : بسم الله ، اى اسم على نفسى
سمة من سمات الله ، و هى العبادة .قال الراوى فقلت له : ما السمة ؟قال
: العلامة ؛
در كتاب توحيد از امام رضا (ع ) روايت شده است كه وقتى تفسير
((بسمله ))
(بسم الله ) از حضرتش سؤ ال شد، فرمود: معناى اينكه گوينده مى گويد
((بسم الله ))،
اين است كه من بر خود ((سمه
)) (نشانه اى ) از سمات خدا مى نهم ؛ و
آن نشانه عبارت است .راوى گفت پرسيدم : سمه يعنى چه ؟ فرمود:
((نشانه )).
(التوحيد، ص 229، باب 31)
فصل ششم : حضور قلب و خشوع
آيات
44 - آسان بودن نماز براى خاشعان
واستعينوا بالصبر و الصلوة و انهالكبيرة الا على
الخاشعين ؛
در زندگى از صبر ونماز كمك گيريد، هرچند نماز كار مشكلى است مگر براى
فروتنها.
(سوره بقره ، آيه 45)
45 - نماز و رستگارى
قد افلح المؤ منون ، الذينهم فى صلاتهم خاشعون ؛
مؤ منان رستگار شدند، آنها كه درنمازشان خاشع هستند.
(سوره مؤ منون ، آيات 1 و 2)
46 - خضوع در نماز
حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى و قوموا لله
قانتين :
در انجام همه نمازها و نماز ميانى (ظهر) كوشش و مواظبت كنيد، در حال
عبادت و خضوع كنان براى خدا به پا خيزيد.
(سوره بقره ، آيه 238)
احاديث
335 - خشوع زينت نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
الخشوع زينة الصلاة ؛
خشوع ، زينت و زيور نماز است .
(بحارالانوار، ج 77، ص 131)
336 - تفاوت دو نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الرجلين من امتى ليقومان الى الصلاة و
ركوعهما و سجودهما واحد و ان ما بين صلاتيهما ما بين السماء و الارض ؛
دو نفر از امتم به نماز بر مى خيزند و ركوع و سجود را مانند هم به جاى
مى آورند، اما تفاوت ميان نماز آنها از زمين تا آسمان است (و اين سخن
اشاره به مرتبه خشوع آن ها است ).
(محجة البيضاء، ج 1، ص 341)
337 - خشوع در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا كنت فى صلاتك فعليك بالخشوع و الاقبال على
صلاتك فان الله تعالى يقول : ((الذين هم
فى صلاتهم خاشعون )) ؛
هرگاه در حال نماز بودى ، بر تو باد به خشوع و توجه كامل به نماز، چون
خداوند در قرآن مى فرمايد: ((اهل ايمان
كسانى هستند كه در نماز خشوع مى ورزند)).
(فروع كافى ، ج 3، ص 300، ميزان الحكمه ، ج 5، ص 379.بحارالانوار، ج
84، ص 84، ص 260)
338 - خشوع بدن
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مازاد خشوع الجسد على ما فى القلب فهو عندنا
نفاق ؛
هرگاه خشوع بدن بر خشوع قلب و توجه آن به نماز افزون شد، اين عمل نزد
ما دورويى محسوب مى گردد.
(تفسير صافى ، ج 2، تفسير سوره مؤ منون ، ص 126)
339 - نماز با قلب پاك
قال على - عليه السلام -:
ياكميل !ليس الشاءن ان تصلى و تصوم و تتصدق ،
الشاءن ان تكون الصلاة فعلت بقلب نقى و عمل عند الله مرضى و خشوع سوى ؛
اى كميل !مهم نيست كه نماز بخوانى و روزه بگيرى و صدقه بدهى .مهم اين
است كه نماز با قلبى پاك انجام پذيرد و مورد قبول خداوند باشد و با
خشوع و خاكسارى اداء شود.
(بحارالانوار، ج 84، ص 266)
340 - خشوع چيست ؟
سئل النبى - صلى الله عليه وآله -:
ما الخشوع ؟قال : التواضع فى الصلاة و ان يقبل
العبد بقلبه كله على ربه ....؛
از پيامبر اكرم (ص ) سؤ ال شد: خشوع چيست ؟ فرمود: فروتنى و خاكسارى در
نماز و اينكه بنده با تمام قلبش به سوى خدا برود....
(بحارالانوار، ج 84، ص 264)
341 - نماز و حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ليس لك من صلاتك الا ما احضرت فيه قلبك ؛
نيست براى تو از نماز، مگر قلب تو در حال نماز باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 259)
342 - چهار بخش نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
بنيت الصلوة على اربعة اسهم سهم منها اسباع
الوضوء، و سهم منها الركوع و سهم منها السجود و سهم منها الخشوع ؛
نماز بر چهار بخش بنا شد:
1 - گرفتن وضوى كامل
2 - ركوع .
3 - سجود.
4 - خشوع .
(مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 265)
343 - حضور در عبادت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اعبد الله كانك تراه فان كنت لاتراه فانه يراك ؛
عبادت كن خداوند تعالى را، چنانچه گويا او را مى بينى ، و اگر تو او را
نمى بينى او تو را مى بيند.
(نهج الفصاحه ، ص 65.سرالصلوة ، ص 26.مكارم الاخلاق ، ص 459)
344 - حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اذا قام العبد الى الصلوة فكان هواه و قلبه الى
الله تعالى انصرف كيوم ولدته امه ؛
هنگامى كه انسان براى نماز مى ايستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوى
خدا باشد، در حالى نمازش تمام مى شود، كه مثل روزى است كه پاك به دنيا
آمده .
(محجة البيضاء، ج 1، ص 382)
345 - محبت خداوند و محبت مؤ منين در دل
قال الصادق - عليه السلام -:
ليس من مومن يقبل بقلبه فى صلوته الى الله الا
اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المومنين اليه بالمحبة له بعد حب
الله - عز و جل - اياه ؛
مؤ منى نيست كه در نمازش با حضور قلب به خداوند توجه كند، مگر اين كه
خداوند به او رو مى كند، و بعد از محبت خداوند عز و جل در دل ، قلوب مؤ
منين را به سوى او متوجه مى كند.
(مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 265)
346 - حواس پرتى در نماز توسط شيطان
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان العبد اذا اشتغل بالصلاة و جاءه الشيطان و
قال له : اذكر كذا اذكر كذا حتى يضل الرجل ان يدرى كم صلى ؛
نمازگزار وقتى مشغول نماز است ، شيطان به سراغش مى آيد و به او مى
گويد: اين را به ياد بياور، آن را ياد بياور تا اين كه انسان را گمراه
كند و فراموش كند كه چند ركعت نماز خوانده است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 259)
347 - آخرين نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
صل صلوة مودع ترى انك لاتصلى بعد ما صلوة ابدا؛
آن چنان نماز بگزار كه گويى آخرين نماز توست و ديگر هرگز نمازى نخواهى
خواند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 264)
348 - نماز و تفكر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعتان مقتصدتان فى تفكر خير من قيام ليلة و
القلب لاه ؛
دو ركعت نماز همراه با تفكر و حضور قلب ارزشمندتر از يك شب زنده دارى
با دل سرگردان و بدون توجه است .
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 390.بحارالانوار، ج 74، ص 82. مكارم الاخلاق ،
ص 465)
349 - دو ركعت نماز آگاهانه
قال الصادق - عليه السلام -:
من صلى ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس
بينه و بين الله ذنب ؛
كسى كه آگاهانه و با توجه به مفاهيم ، دو ركعت نماز بخواند، در حالى
نمازش را به پايان مى برد كه ميان او و خدايش هيچ گناهى نمانده است .
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 391.وسائل الشيعه ، ج 4، ص 687)
350 - مانع خشوع
راى النبى - صلى الله عليه وآله - رجلا يعبث
بلحيته فى صلاته فقال : ((اما انه لو خشع
قلبه لخشعت جوارجه )) ؛
پيامبر اكرم (ص ) ديدند مردى در حال نماز با ريش خود بازى مى كند،
فرمودند: ((اگر قلب او خشوع مى داشت قطعا
همه اعضايش نيز خاشع مى بود.))
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 386.بحارالانوار، ج 84، ص 228)
351 - دو ركعت با حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى ركعتين و لم يحدث فيهما نفسه بشى ء من
امور الدنيا غفر الله له ذنوبه ؛
كسى كه دو ركعت نماز بخواند و در آن دو ركعت ، قلب خود را به چيزى از
امور دنيا مشغول نكند، خداوند گناهانش را مى آمرزد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 249)
352 - نماز وداع
قال على - عليه السلام -:
اذا قام احدكم الى الصلوة فليصل صلوة مودع ؛
هرگاه يكى از شما به نماز ايستد، بايد مانند كسى كه با نماز وداع مى
كند، نماز بخواند
(غررالحكم ، ص 129)
353 - عارف به حق نماز
قال على - عليه السلام -:
من اتى الصلاة عارفا بحقها غفر الله له ؛
كسى كه نماز به جا آورد در حالى كه عارف به حق آن باشد، خداوند او را
مى آمرزد.
(بحارالانوار، ج 82، ص 207.تحف العقول ، ص 117)
354 - ثمره توجه به جايگاه نماز
قال الامام - عليه السلام -:
اذا توجه المؤ من الى مصلاه ليصلى قال الله -
عزو جل - لملائكته يا ملائكتى الا ترون الى عبدى ؟هذا قد انقطع عن جميع
الخلائق الى ، و امل رحمتى و جودى و رافتى ؛ اشهدكم انى اخصه برحمتى و
كراماتى ؛
وقتى مومن به خاطر نماز متوجه مصلاى خود مى شود، خداى عز و جل به
ملائكه خود مى گويد: اى ملائكه من آيا به سوى بنده من نگاه نمى كنيد؟كه
از جميع خلايق بريده و به سوى من توجه نموده و آرزوى رحمت وجود و راءفت
مرا دارد، شما (ملائكه ) را شاهد مى گيرم كه رحمت و كرامتم را مخصوص او
قرار دادم .
(بحارالانوار، ج 82، ص 221)
355 - نماز با توجه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعة من عالم بالله خير من الف ركعة من متجاهل ؛
يك ركعت نماز كسى كه متوجه خدا باشد، بهتر از هزار ركعت كسى است كه از
خدا غافل باشد.
(نهج الفصاحه ، ص 350)
356 - نگاه به اطراف در حال نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من عرف من على يمينه و شماله متعمدا فى الصلوة
فلا صلوة له ؛
هركس در نماز، عمدا آن چه را كه در جانب راست و چپ است بشناسد ت نماز
او نماز نيست ، (يعنى نماز او كامل نخواهد بود).
(بحارالانوار، ج 84، ص 320)
357 - آفات توجه قلب به غير خدا
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاتلتفتوا فى صلاتكم فانه لاصلاة لملتفت و قال -
صلى الله عليه وآله -: اما يخاف الذى يحوله وجهه فى الصلاة ان يحول
الله وجهه وجه حمار؛
در حال نماز به كسى يا چيزى توجه نداشته باشيد، پس به درستى كه نماز
اين طور كامل نيست ، و همچنين فرمود: آيا نمى ترسد آن كس كه صورتش را
در نماز به طرف چيزى بر مى گرداند خداوند صورتش را همچون حمار قرار
دهد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 211)
358 - قلب ، فقط متوجه خدا
قال الصادق - عليه السلام -:
و انى لاحب للرجل منكم المومن اذا قام فى صلاة
فريضة ان يقبل بقلبه الى الله و لايشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من مومن
يقبل بقلبه فى صلاته الى الله اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤ
منين اليه بالمحبة له بعد حب الله - عز و جل - اياه ؛
به درستى من مؤ منى از شما را دوست دارم كه وقتى به نماز واجب مى ايستد
با قلبش به سوى خدا متوجه گردد و قلب خود را در حال نماز به دنيا مشغول
نسازد، پس هيچ مؤ منى نيست كه با قلب خود در نمازش به سوى الله برود،
مگر اين كه خداوند با همه الطافش به او رو مى آورد و بعد از آن قلوب
همه مومنين هم از راه راءفت و مهربانى به سوى او رو مى آورند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 240.وسائل الشيعه ، ج 4، ص 686.ثواب الاعمال ، ص
163)
359 - آداب حضور قلب
قال الباقر - عليه السلام -:
عليك بالاقبال على صلاتك فانما يحسب لك منها ما
اقبلت عليه منها بقلبك و لا تعبث فيها بيديك و لا براسك و لا بلحيتك و
لا تحدث نفسك و لا تتثاءب و لا تتمطا و لا تكفر...؛
بر تو باد توجه كامل به نمازت ، پس همانا، آن مقدار كه در نماز حضور
قلب داشته باشى ، حساب مى شود، در نماز با دست و سر و ريش خويش بازى
مكن ، و در نماز با خودت صحبت نكن و خميازه نكش ...
(بحارالانوار، ج 84، ص 201)
360 - ثمره توجه به خدا
قال الصادق - عليه السلام -:
ليس من عبد مؤ من يقبل بقلبه على الله - عز و جل
- فى صلوته و دعائه الا اقبل الله - عز و جل - عليه بقلوب المؤ منين
اليه ؛
همانا بنده مؤ منى نيست كه با قلبش در نماز و دعاء به خدا رو كند، مگر
اينكه خداوند قلبهاى مؤ منين را به طرف او متوجه كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج 5، ص 30)
361 - خاشع بودن قلب و جوارح
قال على - عليه السلام -:
ليخشع الرجل فى صلوته فانه من خشع قلبه الله -
عز و جل - خشعت جوارحه فلا يعبث بشى ء فى الصلوة ؛
مرد بايد در نماز خود خاشع باشد، پس وقتى قلبش براى خدا خاشع شد، اعضاء
و جوارحش نيز خاشع است ، با چيزى (در حال نماز) بازى نمى كند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج 5، ص 37)
362 - نماز ناقص
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من لم يتم وضوئه و ركوعه و خشوعه ، فصلوته خداج
يعنى ناقصة غير تامة ؛
كسى كه وضو و ركوع و خشوعش در نماز كامل نيست ، نمازش
((خداج )) است ، يعنى ناقص
است و تمام نيست .
(جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص 44)
363 - بازى در حال نماز
فى حديث وصية النبى - صلى الله عليه وآله - لعلى - عليه السلام -:
يا على !كره الله - عزوجل - لامتى العبث فى
الصلوة ؛
رسول خدا (ص ) در وصيتى به على (ع ) فرمود: يا على !خداوند از امت من
كه در حال نماز بازى مى كنند، كراهت دارد.
(جامع احاديث الشيعه ، ج 5، ص 47)
364 - فقط ياد خدا در حال نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
من صلى صلوة لايذكر فيها شيئا من امر الدنيا، لا
يسئل الله شيئا، الا اعطاه ؛
كسى كه نماز مى خواند، در حال نماز هيچ چيز از امور دنيايى به يادش
نيايد (فقط خداوند در نظرش باشد)، در اين صورت هر چيزى از خداوند
بخواهد، به او عطا مى كند.
(مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 265)
365 - سه بار غافل شدن در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا قام العبد الى الصلاة اقبل الله - عز و جل -
عليه بوجهه فلا يزال مقبلا عليه حتى يلتفت ثلاث مرات فاذا التفت ثلاث
مرات اعرض عنه ؛
وقتى بنده به نماز ايستاد خداوند متعال به او توجه مى كند و توجهش را
از او قطع نمى كند تا موقعى كه سه مرتبه از ياد خدا غافل گردد، در اين
هنگام خداوند سبحان نيز از او اعراض خواهد كرد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 241)
366 - تاءثير حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
مثل الصلوة و اعمال بنى ادم كرجل اتى مراغة
فاتار عليه منها حتى امتلاء ترابا و دنسا ثم عمد الى غدير ماء طيب
فاغتسل به فيذهب عنهه التراب و الدنس ، كذلك الصلوات الخمس تغسل عن
العبد الذنوب اذا صلى الله من قلبه ؛
مثل نماز و اعمال آدم مثل مردى است كه در خاك بغلتد آن چنان كه سراپايش
را خاك و كثافات فراگيرد، سپس به طرف آبگيرى كه آبش پاك است برود و در
آن غسل نمايد و خود را شست و شو دهد و خاك و كثافات را از خود دور
كند.اين چنين است نماز پنجگانه ، زمانى كه بنده با حضور قلب خدا را
عبادت كند، كثافات گناه از وى شسته مى شود.
(مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 183)
367 - لازمه غرق در نماز شناخت كامل خداوند است
عن محمد بن على بن الحسين - عليهم السلام - قال :
قلت لابى عبدالله - عليه السلام -: انى رايت على
بن الحسين اذا قام الى الصلوة ، غشى لونه لون اخر، فقال لى : والله ان
على بن الحسين كان يعرف الذى يقوم بين يديه ؛
امام سجاد (ع ) را ديدم كه هنگامى كه به نماز ايستاد، چهره اش را رنگى
ديگر پوشاند.امام صادق (ع ) به من فرمود: ((به
خدا قسم ، على بن الحسين (ع ) كسى را كه براى او نماز مى كرد، مى شناخت
)).
(علل الشرائع ، ص 88، به نقل از وسائل الشيعه ، ج 4، ص 685)
368 - موانع حضور قلب
قال على - عليه السلام -:
لا يقومن احدكم فى الصلاة متكاسلا و لا ناعسا و
لا يفكرن فى نفسه فانه بين يدى ربه و انما للعبد من صلاته ما اقبل عليه
منها بقلبه ؛
در حال كسالت و چرت زدن نماز نخوانيد و در حال نماز به فكر خودتان
نباشيد، زيرادر محضر خدا ايستاده ايد، به درستى كه آن مقدار از نماز
بنده قبول مى شود كه قلبا به خدا توجه داشته باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 239.وسائل الشيعه ، ج 4، ص 687)
369 - آن مقدار از نماز بالا مى رود
قال الصادق - عليه السلام -:
ان العبد لترفع له من صلاته نصفها او ثلثها او
ربعها او خمسها و ما يرفع له الا ما اقبل عليه بقلبه ....؛
همانا از نماز بنده نصفش يا يك سوم ، يا يك چهارم يا يك پنجم براى او
بالا مى رود، و آن مقدارى كه از نماز حضور قلب داشته باشد، بالا مى
رود...
(بحارالانوار، ج 84، ص 238)
370 - حضور قلب شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لا يقبل الله صلاة عبد لايحضر قلبه مع يديه ؛
خداوند نماز بنده اى را كه قلبش همراه بدنش در نماز حاضر نيست قبول نمى
كند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 242)
371 - آثار حضور قلب در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ايما عبد التفت فى صلاته قال الله : يا عبدى الى
من تقصد و من تطلب اربا غيرى تريد او رقيبا سواى تطلب ؛ او جوادا خلاى
تبغى و انا اكرم الاكرمين و اجود الاجودين و افضل المعطين اثيبك ثوابا
لا يحضى قدره اقبل على فانى عليك مقبل و ملائكتى عليك مقبلون فان اقبل
زال عنه اثم ما كان منه فان التفت ثانية اعاد الله له مقالته فان اقبل
على صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما كان منه فان التفت ثالثة اعاد
الله له مقالته فان اقبل على صلاته غفر الله له ما تقدم من ذنبه فان
التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت الملائكة عنه و يقول و ليتك يا عبدى
الى ما توليت ؛
هر بنده اى كه در حال نماز به غير خدا التفات كند، خدا به او مى گويد:
اى بنده من !چه كسى را قصد كرده اى و او را طلب مى كنى ؟آيا جز من
پروردگار و نگهبانى را مى جويى ؟ آيا غير از من بخشنده ديگرى را طلب
ميكنى ؟! در صورتى كه من كريمترين كريمان و بخشنده ترين بخشندگان و
بهترين عطاكنندگان هستم ، ثوابى را به تو عطا مى نمايم كه به شمارش نمى
آيد، به من توجه داشته باش ، زيرا من و فرشتگانم به تو توجه داريم .پس
اگر نمازگزار به خدا توجه كرد، گناهان گذشته اش محو مى شود.اگر دوباره
به غير خدا التفات كرد، خداوند متعال مجددا او را مانند سابق مورد خطاب
قرار ميدهد.اگر به نمازش توجه كرد، گناه غفلت از نماز آمرزيده مى شود و
آثارش زائل مى گردد.اگر براى سومين مرتبه از توجه به نماز منصرف شد،
خداوند متعال هم خطاب سابق را تكرار مى كند.اگر به نماز توجه كرد، اين
مرتبه هم گناهش بخشيده مى شود، پس اگر در دفعه چهارم باز هم از توجه به
نماز انصراف پيدا كرد، در اين صورت خدا و ملائكه از وى اعراض مى كنند
و خدا به او مى گويد تو را در ولايت چيزى قرار دادم كه به آن علاقه
دارى .
(بحارلانوار، ج 84، ص 244)
372 - توجه به نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان العبد ليصلى الصلاة لايكتب له سدسها و
لاعشرها، و انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها ؛
به درستى بنده نماز مى خواند براى او، نه يك ششم آن و نه يك دهم آن
نوشته نمى شود، جز اين نيست كه براى بنده از نمازش آن مقدار نوشته مى
شود كه به آن توجه كرده است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 237.اصول كافى ، ج 2، ص 105)
373 - على (ع ) و هديه پيامبر (ص )
اهدى الى رسول الله - صلى الله عليه وآله -
ناقتان عظيمتان ، فجعل احديهما لمن يصلى ركعتين لايهم فيهما بشى ء من
امر الدنيا و لم يجبه احد سوى على - عليه السلام - فاعطاه كلتيهما؛
به پيامبر (ص ) دو شتر هديه دادند، پيامبر (ص ) يكى ازدو شتر را هديه
قرار داد براى كسى كه دو ركعت نماز به جاى آورد و چيزى از امور دنيا را
به خاطر نياورد و به فكر چيزى از دنيا نيفتد.كسى به پيامبر (ص ) پاسخ
مثبت نداد (يعنى كسى چنين نمازى را كه در آن هيچ به فكر دنيا و مافيها
نيفتد، نخواند) به جز حضرت على (ع ) كه پاسخ مثبت داد.پيامبر (ص ) هر
دو شتر را به على (ع ) مرحمت فرمود.
(بحارالانوار، ج 41، ص 18)
374 - نماز باترس
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
صل صلاة مودع كانك تراه ، فان كنت لاتراه ؛
آن چنان نماز به جا آور كه گويى خدا را مى بينى .اگر تو او را نمى بينى
، او تو را مى بيند.
(نهج الفصاحه ، حديث 1844)
375 - توجه حورالعين به نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا قام المؤ من فى الصلوة ، بعث الله الحور
العين حتى يحدقن به ، فاذا انصرف و لم يسئل الله منهن شيئا انصرفن
متعجبات ؛
هنگامى كه (نمازگزار) مؤ من به نماز مى ايستد، خداوند حورالعين را به
طرفش مى فرستد آن چنان كه دور نمازگزار را مى گيرند و به او نگاه مى
كنند، پس وقتى نمازگزار نمازش را تمام كرد و از خدا چيزى نخواست ،
حورالعين با تعجب از او دور مى شوند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص 27)
376 - نماز با تفكر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعتان خفيفتان فى تفكر خير من قيام ليلة ؛
دو ركعت نماز سبك ، در صورتى كه همراه با تفكر و انديشه باشد، بهتر
ازعبادت سراسر يك شب است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 240.ميزان الحكمه ، ج 5، ص 391)
377 - تعقل در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها؛
از نماز بنده آن مقدارى را كه تعقل كرده ، برايش نوشته مى شود.
(محجة البيضاء، ج 1، ص 398)
378 - آگاهى از نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لو يعلم هذا المصلى ما فى الصلاة ما انفتل ؛
اگر نمازگزار بداند در نماز چه چيزى است ، هيچگاه التفاتى و توجهى به
چيزى نخواهد داشت .
(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 21)
379 - آداب نماز چيست ؟
قال الرضا - عليه السلام -:
حضور القلب و افراغ الجوارح ، و ذل المقام بين
يدى الله - تبارك و تعالى - و يجعل الجنة عن يمينه و النار يراها عن
يساره و الصراط بين يديه و الله امامه ؛
از امام رضا (ع ) سؤ ال شد، آداب نماز چيست ؟امام فرمود: حضور قلب و
آزاد گذاشتن جوارح (بازى نكردن با آنان ) و خوار شمردن خود در پيشگاه
خداى تعالى و قراردادن بهشت سمت راست و آتش جهنم را سمت چپ و صراط را
در مقابل مشاهده كردن و خدا را در مقابل خود ديدن .
(مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 264)
380 - نماز بدون حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاينظر الله الى الصلوة لايحضر الرجل فيها قلبه
مع بدنه ؛
خداوند نمازى را كه در آن حضور قلب نباشد، نظر نخواهد كرد.
(اسرارالصلوة ، ص 118)
381 - آداب حضور قلب
و عن فقه الرضا - عليه السلام -:
فاذا اردت ان تقوم الى الصلوة ، فلا تقم اليها
متكاسلا و لامتناعسا و لا مستعجلا و لامتلاهيا ؛ ولكن تاتيها على
السكون و الوقار و التودة و عليك بالخشوع و الخضوع متواضعا لله - عز و
جل - متخاشعا؛ عليك الخشية و سيماء الخوف راجيا خائفا بالطمانينة على
الوجل و الحذر؛ فقف بين يديه كالعبد الابق المذنب بين يدى مولاه . فصف
قدميك ، و انصب نفسك ؛ و لاتلتفت يمينا و شمالا ؛ و تحسب كانك تراه ؛
فان لم تكن تراه ، فانه يراك ...؛
چون خواستى به نماز بايستى با حال كسالت ، خواب آلودگى ، شتاب و لهو و
بازى مايست ؛ بلكه با آرامش و وقار نماز را به جاى آور. و بر تو باد كه
(در نماز) خاشع و خاضع باشى و براى خدا تواضع كنى و خشوع و خوف را بر
خود هموار سازى در آن حال كه بين بيم و اميد ايستاده باشى و پيوسته
نگران و محترز باشى .پس ، بسان بنده اى گريخته و گنهكار كه (بازگشته )
در محضر مولايش ايستاده ، در پيشگاه خدا بايست ؛ پاهاى خود را كنار هم
نه و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ روى مگردان ؛ و چنين بدان كه
گويى خدا را مى بينى ؛ كه اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند....
(مستدرك الوسائل ، كتاب الصلوة ، باب 1، حديث 7)
382 - علت محبوبيت نمازگزاران حقيقى
قال الصادق - عليه السلام -:
و انى لاحب للرجل منكم المؤ من اذا قام فى صلاة
فريضة ان يقبل بقلبه الى الله .و لايشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من مؤ
من يقبل بقلبه فى صلاته الى الله الا اقبل الله اليه بوجهه و اقبل
بقلوب المؤ منين اليه بالمحبة له بعد حب الله اياه ؛
همانا من مؤ منى از شما را دوست دارم كه وقتى به نماز فريضه مى ايستد،
با قلبش به سوى خدا متوجه گردد و قلب خود را در نماز به دنيا مشغول
نسازد، پس هيچ مومنى نيست كه با قلب خود در نمازش به سوى الله برود،
مگر اينكه خداوند با همه الطافش به او رو مى آورد و بعد از آن قلوب همه
مومنين هم از راه راءفت و مهربانى به سوى او رو مى آورد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 240)
383 - نماز مودع
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا صليت ، صلاة مودع يخاف ان لايعود اليها
ابدا، ثم اصرف ببصرك الى موضع سجودك ، فلو تعلم من عن يمينك و شمالك ،
لاحسنت صلاتك ، و اعلم انك بين يدى من يراك و لاتراه ؛
وقتى كه مشغول نماز مى شوى ، مثل كسى كه وداع كند با نماز وترس آن دارد
كه ديگر به آن نرسد نماز بخوان ، پس از آن چشمت را بدوز به موضع سجودت
تو اگر بدانى كسى در راست و چپ هست نمازت را نيكو به جاى مى آورى ،
بدان كه تو پيش روى كسى ايستادى كه او تو را مى بيند و تو او را نمى
بينى .
(وسائل الشيعه ، ج 4، ص 685)
384 - قبولى نماز با حضور قلب
قال زين العابدين - عليه السلام -:
ان العبد لايقبل من صلاته الا ما اقبل عليه منها
بقلبه ؛
به درستى كه نماز انسان قبول نمى شود، مگر دلش در حال نماز پيش
خداوند باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 237)
385 - حضور قلب ، شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايقبل الله صلاة امرى ء لايحضر فيها قلبه ؛
خداوند نمازى را كه در آن حضور قلب نباشد نمى پذيرد.
(مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 59)
386 - طلب خير به وسيله نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من توضا فاحسن الوضوء ثم صلى ركعتين فاتم ركوعها
و سجودها ثم جلس فاثنى على الله و صلى على رسول الله - صلى الله عليه
وآله - ثم ساءل الله حاجته ، فقد طلب الخير من مظانه و من طلب الخير من
مظانه لم يجب ؛
هركس وضوى خوب بگيرد و دو ركعت نماز با ركوع و سجود كامل به جاى آورد و
با خداى خود خلوت كند و بر رسول خدا (ص ) درود فرستد، سپس حاجت خود
را از خدا درخواست نمايد، به تحقيق كه در زمان مناسبش درخواست كرده و
هركس چنين نمايد، هرگز نااميد و ناموفق نخواهد بود.
(بحارالانوار، ج 85، ص 324)
387 - حالت خشوع در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
خياركم الينكم مناكب فى الصلوة ؛
بهترين شما كسى است كه شانه هايش در نماز افتاده تر باشد.
(بحار، ج 84، ص 262)
388 - خضوع رسول خدا (ص ) در نماز
روى ان النبى - صلى الله عليه وآله - كان اذا
قام الى الصلوة كانه ثوب ملقى ؛
پيامبر اسلام (ص ) هر وقت به نماز مى ايستاد، گويا جامه اى پهن شده بر
روى زمين بود.
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 381.بحار، ج 84، ص 248)
389 - حضرت على (ع ) و خوف از خداوند
انه كان اذا دخل الصلاة كانه بناء ثابت او
عمودقائم لا يتحرك ، و كان ربما ركع او سجد فيقع الطير عليه و لم يطق
احد ان يحكى صلاة رسول الله - صلى الله عليه وآله - الا على بن ابيطالب
و على بن الحسين - عليهما صلواة المصلين - ؛
همانا اميرالمؤ منين (ع ) هنگامى كه داخل نماز مى شد، همچون بنايى ثابت
و استوار و بدون تحرك بود، و يا همانند عمودى ايستاده بود كه هيچ گونه
تحركى نداشت ، و بسا ركوع و سجودش ، طولانى مى شد و بدن مباركش از بس
بى حركت بود كه گاهى مرغى بر پشت مبارك آن حضرت مى نشست ، و احدى جز
على بن ابى طالب (ع ) و على بن الحسين (ع ) طاقت نداشت كه مانند رسول
خدا (ص ) نماز بخواند.
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 382)
390 - خشوع اميرالمؤ منين (ع ) در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
و كان على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة
فقال : ((وجهت وجهى للذى فطر السموات و
الارض )) تغير لونه حتى يعرف ذلك فى وجهه
؛
هنگامى كه على (ع ) به نماز مى ايستاد، اين آيه شريفه را مى خواند:
((رو مى آورم با تمام وجودم به كسى كه
آسمانها و زمين را آفريد)) و رنگ مبارك
حضرتش تغيير مى كرد، به طورى كه تغيير حالت و دگرگونى از صورت مباركش
به خوبى مشاهده مى گشت .
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 381)
391 - خوف حضرت فاطمه (س ) در نماز
كانت فاطمه - عليهاالسلام - تنهج فى الصلاة فى
خيفة الله تعالى ؛
فاطمه زهرا (س ) در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره مى افتاد.
(بحارالانوار، ج 85، ص 258.ميزان الحكمة ، ج 5، ص 382)
392 - خشوع امام حسن (ع )
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الحسن بن على - عليه السلام - كان اذا قام فى
صلاته ترتعد فرائضه بين يدى ربه - عز و جل - و كان اذا ذكر الجنة و
النار اضطرب اضطراب السليم ؛
وقتى امام حسن مجتبى (ع ) به نماز مى ايستاد، تن مبارك حضرتش در مقابل
پروردگار مى لرزيد و هرگاه ياد بهشت و جهنم مى نمود، چون مار گزيده
مضطرب و پريشان مى شد و به خود مى پيچيد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 258.ميزان الحكمه ، ج 5، ص 382)
393 - خشوع امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان على بن الحسين - عليهماالسلام - اذا قام الى
الصلاة ، تغير لونه .فاذا سجد لم يرفع راءسه حتى يرفض عرقا ؛
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ايستاد رنگش دگرگون مى شد و چون به
سجده مى رفت سربر نمى داشت تا آن كه عرق از وى مى ريخت .
(فروع كافى ، ج 3، ص 300)
394 - حضور قلب كامل امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان ابى يقول كان على بن الحسين - عليه السلام -
اذا قام الى الصلوة ، كانه ساق شجر لايتحرك منه شى ء الا ما حركت الريح
منه ؛
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ايستاد، گويى شاخه درخت بود كه جز آن
چه باد از او به حركت درآورد چيزى از او تكان نخورد.
(فروع كافى ، ج 3، ص 300، حديث 4)
395 - خشوع امام باقر و امام صادق (ع )
كانا ابوجعفر و ابوعبدالله - عليهماالسلام - اذا
قاما الى الصلاة تغيرت الوانهما حمرة و مرة صفرة كانما يناجيان شى ء
يريانه ؛
هنگامى كه امام باقر و امام صادق - عليهماالسلام - به نماز مى
ايستادند، رنگ صورتشان گاهى قرمز مى شد و گاهى زرد مى گشت و مثل اينكه
دو بزرگوار با كسى كه باچشم او را مى بينند مناجات مى كردند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 248)
فصل هفتم : قبولى و كمال نماز
آيات
47 - قبولى نماز
و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء على
الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا و ما جعلنا القبلة التى كنت عليها الا
لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب على عقبيه و ان كانت لكبيرة الا على
الذين هدى الله و ما كان الله ليضيع ايمانكم ان الله بالناس لروف رحيم
؛
همان گونه (كه قبله نما، يك قبله ميانه است ) شما را نيز امت ميانه اى
قرار داديم (در حد اعتدال ، ميان افراط و تفريط) تا بر مردم گواه باشيد
و پيامبر هم بر شما گواه است و ما آن قبله اى را كه قبلا بر آن بودى ،
تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مى كنند، از
آنها به جاهليت باز مى گردند، مشخص شوند و مسلما اين حكم ، جز بر كسانى
كه خداوند آنها را هدايت كرده ، دشوار بود (اين را نيز بدانيد كه
نمازهاى شما در برابر قبله سابق صحيح بوده است ) و خدا هرگز ايمان (به
نماز) شما را ضايع نمى گرداند، زيرا خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان
است .
(سوره بقره ، آيه 143)
احاديث
396 - ملاك قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
قال الله تبارك و تعالى : انما اقبل الصلاة لمن
تواضع لعظمتى ، و يكف نفسه عن الشهوات من اجلى و يقطع نهاره بذكرى ، و
لايتعاظم على خلقى و يطعم الجائع و يكسوا العارى ، و يرحم المصاب و يؤ
وى الغريب ...؛
خداوند متعال فرمود: نماز كسى را مى پذيرم كه :
1 - در مقابل عظمت من خاضع باشد.
2 - از خواسته هاى نفسانى به خاطر من خود را دور كند.
3 - روزش را با ياد من به پايان برد.
4 - بر بندگانم بزرگى نفروشد.
5 - به گرسنه غذا دهد.
6 - برهنه را بپوشاند.
7 - به مصيبت ديده مهربانى كند.
8 - غريب را پناه دهد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 242.ميزان الحكمه ، ج 5، ص 386)
397 - قبولى يك نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من قبل الله منه صلاة واحدة لم يعذبه ؛
اگر خداوند از كسى يك نماز بپذيرد او را عذاب نمى كند.
(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 23.محجة البيضاء، ص 339)
398 - نشانه قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من احب ان يعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر
هل منعته صلاته من الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه ؛
هركس دوست دارد بداند نمازش قبول شد يا نه ، ببيند كه آيا نمازش او را
از گناه و زشتى باز داشته يا نه ؟پس به هر قدر كه نمازش او را از گناه
بازداشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 198)
399 - نماز، ملاك قبولى اعمال
قال الصادق - عليه السلام - :
اول ما يحاسب به العبد، الصلاة فان قبلت قبل
سائر عمله و اذا ردت رد عليه سائر عمله ؛
نخستين چيزى كه از بنده حسابرسى مى شود نماز است ، پس اگر نماز پذيرفته
شد اعمال ديگرش نيز پذيرفته مى شود.اگر نمازش رد شود، بقيه اعمال او هم
قبول نخواهد شد.
(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 23.فلاح السائل ، ص 127.من لايحضره الفقيه ، ج
1، باب 30، حديث 5)
400 - حضور قلب
قال زين العابدين - عليه السلام -:
ان العبد لايقبل من صلاته الا ما اقبل عليه منها
بقلبه ؛
همانا نماز بنده پذيرفته نمى شود، مگر آن چه را كه باقلبش به نماز توجه
كرد.
(وسائل الشيعه ، ج 4، ص 688.المواعظ العدديه ، ص 270)
401 - مقدار قبولى نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
عليك بالاقبال على صلاتك فانما يحسب لك منها ما
اقبلت عليه ؛
در نماز توجه به خدا داشته باش ، زيرا از نماز آن مقدار قبول مى شود كه
تو به آن توجه دارى .
(محجة البيضاء، ج 1، ص 354)
402 - استخفاف در نماز مانع قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
والله انكم لتعرفون من جيرانكم و اصحابكم من لو
كان يصلى لبعضكم ما قبلها منه لاستخفافه بها ان الله لا يقبل الا الحسن
فكيف يقبل ما يستخف به ؟
قسم به خدا، از همسايگان و دوستان خود كسانى را مى شناسيد كه اگر براى
بعضى ازشما نمازى بخوانند از او قبول نخواهيد كرد، به علت استخفاف و بى
اعتنايى كه بر آن روا داشته ، همانا خداوند چيز نيكو و شايسته را فقط
مى پذيرد، پس چگونه بپذيرد عبادتى را كه به آن بى توجهى شده است ؟
(ميزان الحكمة ، ج 5، ص 387)
403 - سخت ترين چيز
قال الصادق - عليه السلام -:
والله انه لياتى على الرجل خمسون سنة ، و ما قبل
الله صلاة واحدة فاى شى ء اشد من هذا؛
قسم به خدا، از زندگى انسان پنجاه سال بگذرد (و نماز نخوانده باشد)،
ولى خداوند يك نماز او را قبول نمى كند، چه چيزى سخت تر از اين !
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 387)
404 - نماز و ولايت
عن على بن الحسين - عليه السلام -:
- فى جواب سائل ساله عن حدود الصلاة ... قال : و
ما سبب قبولها؟قال - عليه السلام - ولايتنا و البراءة من اعدائنا ؛
- در پاسخ كسى كه پرسيد حدود نماز... و چه چيزى سبب قبولى نماز است -
فرمود: ((ولايت ما اهل بيت ، و برائت از
دشمنان ما)).
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 386)
405 - حلال و مباح ، شرط قبولى نماز
قال على - عليه السلام -:
يا كميل !انظر فيما تصلى و على ما تصلى و ان لم
تكن من وجهه و حله فلا قبول ؛
على (ع ) خطاب به كميل فرمود: اى كميل ! نگاه كن ببين كه در چه چيز
نماز مى گزارى و برروى چه چيز به نمازايستادى .اگر آن چيزى را كه براى
نمازت استفاده مى كنى ، حلال و مباح نباشد، نمازت قبول نيست .
(تحف العقول ، ص 187)
406 - نماز و پاكدامنى و رستگارى
اوحى الله الى داود - عليه السلام -:
كم من ركعة طويلة فيها بكاء بخشية قد صلاها
صاحبها، لاتساوى عندى فتيلا حين نظرت فى قلبه فوجدته ان سلم من الصلوة
و برزت له امراة و عرضت عليه نفسهااجابها و ان عامله مومن خانه ؛
چه بسيار ركعتهاى طولانى خاشعانه كه نمازگزارى انجام داده باشد، اما
نزد من به اندازه فتيلى نمى ارزد، وقتى من به قلب او نظر كرده مى بينم
تا از سلام نماز فارغ شد اگر زنى خود را به او عرضه نمايد، او را اجابت
خواهد كرد و اگر مومنى با او معامله كند، به او خيانت خواهد نمود.
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 386.بحارالانوار، ج 84، ص 257)
407 - آگاهى به نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها ؛
از نماز يك بنده ، تنها به آن اندازه اى كه مى فهمد ثواب نوشته مى شود.
(مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 264)
408 - نماز كامل ، شرط قبولى نماز
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا ما ادى الرجل صلاة واحدة تامة قبلت جميع
صلاته ؛
وقتى كه انسان يك نماز كامل و تام به جا آورد، همه نمازهاى او مورد
قبول مى شود.
(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 20)
409 - چهار چيز مانع قبولى نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
اربعة لاتقبل لهم صلوة : الامام الجائر و الرجل
يوم القوم و هم له كارهون و العبد الابق من مواليه من غير ضرورة و
المرئة تخرج من بيت زوجها بغير اذنه ؛
چهار گروه هستند كه نمازشان قبول نيست :
1 - پيشواى جائر.
2 - مردى كه امامت نماز جماعتى را به عهده مى گيرد كه جماعت از امامت
او كراهت دارد.
3 - عبدى كه بدون ضرورت از مولايش فرار كند.
4 - زنى كه بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون رود.
(جامع احاديث الشيعه ، ج 5، ص 52)
410 - قبولى اعمال بستگى به نماز دارد
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
اول ما ينظر فى عمل العبد فى يوم القيامة فى
صلوته فان قبلت نظر فى غيرها و ان لم تقبل لم ينظر فى عمله بشى ء ؛
اولين چيزى كه روز قيامت ، به عمل انسان نگاه مى كند، نماز است .اگر
نماز قبول شدبه اعمال ديگر هم نگاه مى كنند، و اگر نماز مورد قبول واقع
نشد، به هيچ عمل ديگر آن توجه نمى كنند.
(ميزان الحكمة ، ج 5، ص 374.بحارالانوار، ج 82، ص 227)
411 - مانع قبولى نماز زن
قال الصادق - عليه السلام -:
ايما امراة باتت و زوجها عليها ساخط فى حق ، لم
تقبل منها صلوة حتى يرضى عنها ؛
هر زنى كه شب بخوابد در حالى كه شوهرش به خاطر (مطلب ) حقى از وى
خشمگين باشد، هيچ نمازى از او قبول نمى شود، مگر آن كه شوهرش از او
راضى شود.
(فروع كافى ، ج 5، ص 507)
412 - شرط قبولى نماز واجب و نافله
قال الباقر - عليه السلام -:
و ان افسدها كلها لم يقبل منه شى ء منها و لم
تحسب له نافلة و لا فريضة ؛
اگر همه نمازهايش فاسد بود، هيچ چيزى از آن نمازها مورد قبول نيست ، و
نه نماز مستحب حساب مى شود نه واجب .
(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 20)
413 - توجه به خدا و قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
...ان منها (الصلاة ) لما يلف كما يلف الثوب
الخلق ، فيضرب بها وجه صاحبها و انما لك من صلاتك ما اقبلك عليه بقلبك
؛
بعضى نمازها همانند لباس كهنه پيچيده و بر سر صاحبش كوبيده مى شود، به
درستى كه آن مقدار از نماز تو قبول مى شود كه به خدا توجه قلبى داشته
باشى .
(بحارالانوار، ج 84، ص 260)