سجاده عشق در فضيلت نماز شب

محمدمهدى عليقلى

- ۲ -


ايها العبد المنادى ربه ، ان البر لينشر على راءسك من عنان السماء و الملائكة محيطة بك من لدن قدميك الى عنان السماء والله ينادى : عبدى لو تعلم من تناجى اذا ما انفتلت .
قال : قلت جعلت فداك يابن رسول الله ما الانفتال ؟
قال : تقول بوجهك و جسدك لهكذا، ثم ولى وجهه فذلك الانفتال
ابن ابى يعفور (راوى حديث ) مى گويد به حضور امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم قربانت شوم بفرمائيد آن ساعتى كه نزديكترين ساعات انسان است به خدا و خدا به او نزديك است كدام ساعت است ؟ فرمود:
چون آخر شب برخيزد در حالى كه چشمها در خوابند، وضويى شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بايستد و با توجه قلبى به خدا تكبير نماز گفته و با تلاوت فرازهايى از قرآن دو ركعت نماز به جاى آورده و آنگاه برخيزد براى ادامه نماز، در اين هنگام از سوى آسمان از جانب عرش ، اين ندا برخيزد: اى بنده خدا خوان ، الان ، احسان و خير از جانب عالم ملكوت بر سرت در حال فروريختن است ، فرشتگان از كنار قدمهايت تا عنان آسمان اطرافت را گرفته اند و خداى مهربان ندا مى كند:
اى بنده من اگر بدانى با كه در حال گفتگو و راز نيازى ، انفتال از خود نشان مى دهى .
راوى مى گويد: عرض كردم اى فرزند پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله ) فدايت شوم مقصود از (انفتال ) چيست ؟
امام على (عليه السلام ) در حالى كه صورت خود را به سمت پشت سر مى چرخانيد، فرمود: انفتال اين است كه صورت و بدنت را برگردانى .(47)
(محتمل است كنايه از انصراف دل و توجه به غير خدا باشد)
ظلمت شب براى عاشقان نور آفرين است .
عن المفضل بن عمر، عن الصادق جعفر بن محمد، عن ابيه ، عن ابائه عليهم السلام قال : قال رسول الله : ان الله جل جلاله ، اوحى الى الدنيا ان اتعبى من خدمك و اخدمى من رفضك ، و ان العبد اذا تخلى بسيده فى جوف الليل المظلم و ناجاه ، اثبت الله النور فى قلبه فاذا قال يا رب ، ناداه الجليل جل جلاله لبيك عبدى سلنى اعطك و توكل على اكفك ثم يقول جل جلاله لملائكته : ملائكتى انظروا الى عبدى فقد تخلى فى جوف هذا الليل المظلم و البطالون لاهون والغافلون نيام اشهدوا انى قد غفرت له
مفضل بن عمر از حضرت صادق (عليه السلام ) و آن بزرگوار از پدرش ، از پدران بزرگوارش (عليه السلام ) نقل مى كند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: خداوند جل جلاله به دنيا وحى كرد: هر كس در خدمت تو باشد، تو را به رنج و تعب بيانداز و هركس كه تو را رها كند، تو در خدمت او باش و هرگاه بنده در دل شب تار، با مولاى خود خلوت كند و با او به راز نياز پردازد، خداوند نور را در دل او جايگزين فرمايد.
و چون بگويد اى رب و اى رب من ، خداوند جليل جل جلاله صدايش ‍ كرده و گويد لبيك (بله بله ) اى بنده من ، بخواه از من تا عطايت كنم به من توكل نماى تا كفايتت كنم ، سپس خداوند جل جلاله به فرشتگانش ‍ مى فرمايد: اى فرشتگان من ، بنده ام را بنگريد، در دل اين شب تيره با من خلوت كرده است در حالى كه بطالت پيشگان به لهو و لعب مشغولند و غفلت زدگان در بستر خواب خفته اند، اينك گواه باشيد كه من به طور حتم او را آمرزيدم .(48)
خداوند مشتاق كيست
خداوند متعال به يكى از صديقين وحى نموده كه براى من بندگانى هستند كه مرا دوست مى دارند و من هم آنها را دوست مى دارم ، آنان مشتاق من ، و من هم مشتاق آنها هستم ، و آنها مرا در ياد دارند و من هم به ياد آنان هستم ، آنها به من نظر دارند، و من هم به آنها نظر دارم ، پس اگر تو قدم جاى قدم آنها بگذارى ، تو را هم دوست خواهم داشت و اگر از راه آنها منحرف شوى عقوبتت خواهم نمود.
آن صديق گفت : معبود من نشانه آنها كه مورد توجه تو هستند چيست ؟
خطاب رسيد: آنان روزها همچون چوپان مهربانى كه مواظب گوسفندان خود هست به سايه مى نگرند و منتظر آمدن شب هستند، و همان گونه كه پرندگان هنگام غروب با شور و شوق عازم آشيانه خود مى گردند. اينان هم با همين حال به استقبال غروب خورشيد مى روند، پس آنگاه كه شب فرا رسيد، و تاريكى همه جا را فرا گرفت ، و فرش ها پهن و همه گرد هم جمع شدند و هر دوستى با دوست خود خلوت نمود اينان در برابر من به پاى مى ايستند و صورتهاى خود را بر خاك مى نهند، و با تلاوت آيات قرآن به مناجات و گفتگوى با من برمى خيزند، و نعمتهاى مرا سپاس مى گويند پس ‍ آنان را مى بينى كه گاه گريه مى كنند، و گاه شيون سر مى دهند، گاه آه مى كشند، و گاه از معاصى و گناهان شكوه مى كنند، گاه ايستاده و گاه نشسته ، و گاهى در حال ركوع ، و گاه در سجده هستند، و آنچه را كه به خاطر من تحمل آن مى كنند، همه را مى بينم ، و شكوه هائى كه از محبت من بر لب دارند مى شنوم .
اول چيزى كه به آنها عطا كنم سه چيز است يكى اينكه نور خودم را در دلهاى آنها بيفكنم در نتيجه همانگونه كه من از آنها آگاهم ، آنها نيز از من با خبر خواهند بود، دوم اينكه اگر آسمانها و زمين ها و آنچه را كه در اين ميان هست در ميزان آنها ببينم باز آن را كم خواهم دانست سوم رو سوى آنها مى كنم ، آيا اگر كسى من رو سوى او آورم ، احدى مى تواند بداند كه چه به او عطا خواهم نمود.(49)
نداى حق هنگام سحر
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اذا كان آخر الليل يقول الله سبحانه : هل من داع فاجيبه ؟ هل من سائل فاعطيه سؤ له ؟ هل من مستغفر فاغفر له ؟ من تائب فاتوب عليه (50)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: هنگامى كه آخر شب فرا مى رسد خداوند منزه فرمايد: آيا دعا كننده اى هست تا اجابتش كنم ؟ آيا درخواست كننده اى هست تا حاجاتش را عطا كنم ؟ آيا استغفار كننده اى هست تا او را بيامرزم ؟ آيا توبه كننده هست تا توبه اش را بپذيرم ؟
26 خاصيت براى نماز شب
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: نماز شب موجب رضايت پروردگار و محبت ملائكه ، و سنت انبياء و نور معرفت و اصل ايمان ، و راحتى بدن ، و كراهت و ناخشنودى شيطان ، و سلاح عليه دشمنان ، و باعث اجابت دعا، و قبولى اعمال ، و بركت در زرق ، و شفيع بين انسان و ملك الموت ، و چراغ گور انسان ، و فرش زير پهلوى انسان در قبر، و جواب منكر و نكير، و مونس ‍ و زائر انسان در قبر تا روز قيامت است ، و چون روز قيامت شود، سايه اى بر بالاى سر او، و تاجى بر سر او، و لباسى بر بدن او، و نورى كه پيشاپيش او در حركت است ، و پوششى بين او و آتش ، و حجتى بين او و بين خداوند متعال ، و مايه سنگينى ميزان او، و جواز و گذرنامه عبور از صراط، و كليد بهشت است .(51)
فصل سوم : احكام و آداب نماز شب
1- نماز شب مجموعا يازده ركعت است كه ده ركعت آن هر دو ركعت به يك سلام خوانده مى شود و يك ركعت به يك سلام
2- هشت ركعت از يازده ركعت را بايد به نيت نماز شب خواند و دو ركعت آن را به نيت نماز شفع و يك ركعت آن را به نيت نماز وتر.
3- فضيلت نمازهاى شفع و وتر بيش از هشت ركعتى است كه به نيت نماز شب خوانده مى شود.
4- انسان مى تواند فقط به نماز شفع و وتر اكتفا كند و هشت ركعت را نخواند.
5- اگر وقت براى اداء نماز شب تنگ باشد مى تواند فقط به نماز وتر اكتفا كند.
6- وقت نماز شب از اول نيمه وقت شب است تا طلوع صبح صادق .
7- افضل آن است كه نماز شب به هنگام سحر خوانده شود و هنگام سحر عبارت است از يك سوم آخر شب ، و هر قدر به صبح نزديكتر باشد افضل خواهد بود.
8- جايز است انسان نماز شب را نشسته بخواند حتى در حال اختيار ولى اگر مى خواهد نشسته بخواند بهتر آن است كه هر دو ركعت نشسته را يك ركعت ايستاده حساب كند.
9- شخص مسافر مى تواند نماز شب را پيش از نيمه شب بخواند.
10- جوانى كه مى ترسد خواب بماند و نماز شب از او فوت شود مى تواند نماز شب را پيش از نيمه شب بخواند.
11- همه كسانى كه براى خواندن نماز شب بعد از نيمه شب عذرى دارند مانند سالخوردگى يا كسى كه از سرد شدن هوا مى ترسد و يا از جنب شدن در خواب بيم دارد و مانند اينها، مى تواند نماز شب را قبل از نيمه شب بخواند.
12- خواندن سوره در ركعتهاى نماز شب لازم نيست و مى تواند فقط به خواندن سوره حمد اكتفا كند.
13- مستحب است كه نماز شب را بلند بخواند تا اگر از خانواده اش كسى مى خواهد به نماز شب برخيزد بيدار شود.
14- اگر نماز شب از كسى فوت شد مى تواند قضاى آن را در روز بجا آورد.(52)
يك تذكر مفيد:
قضاى نماز شب را، نيز فضيلت بسيار است ، چنانكه از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده است كه شخصى به آن حضرت عرض كرد: فدايت شوم چه بسا اتفاق مى افتد كه يك ، دو، يا سه ماه نماز شب از من فوت مى شود و من آن را به روز قضا مى كنم . آيا اين كار جايز است ؟
فرمودند به خداى قسم اين كار مايه روشنى و چشم تو است . و اين جمله را سه بار تكرار كرد.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمودند: خداى تعالى به بنده اى كه قضاى نماز شب را بجاى مى آورد مباهات مى كند و مى فرمايد:
اى فرشتگان ، اين بنده چيزى را كه به او واجب نكرده ام قضا مى كند. گواه باشيد كه من او را آمرزيدم .
كيفيت خواندن نماز شب
نماز شب مجموعا يازده ركعت است :
1- هشت ركعت آن ، كه دو ركعت ، دو ركعت ، مانند نماز صبح خوانده مى شود و به نيت نماز شب مى باشد.
2- دو ركعت نماز شفع : بهتر است در ركعت اول آن بعد از حمد، سوره (ناس ) و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره فلق خوانده شود.
3- يك ركعت نماز وتر: بعد از حمد سه بار سوره توحيد و يك بار سوره فلق و يك بار سوره ناس بخوانيم و مى توان يك سوره تنها خواند، سپس ‍ دست ها را به سوى آسمان بالا مى بريم و حاجات خود را از خدا مى خواهيم .
و براى چهل مومن دعا مى كنيم و طلب مغفرت مى كنيم .
و بعد هفتاد مرتبه مى گوييم : استغفرالله ربى و اتوب اليه
از پروردگار خوب طلب آمرزش و مغفرت مى كنم و به سوى او بازگشت مى نمايم .
آنگاه هفت مرتبه مى گوييم : هذا مقام العائذ بك من النار
اين است مقام كسى كه از آتش قيامت به تو پناه مى برد.
و بعد از آن سيصد مرتبه مى گوييم : ((العفو)) و سپس مى گوييم :
رب اغفرلى و ارحمنى و تب على ، انك انت التواب الغفور الرحيم
علت محروميت از شب زنده دارى
شايد كمتر مسلمانى را يافت كه ادعا كند: من آرزوى شب زنده دارى و مناجات با خدا را ندارم . اگر در طول عمرش ، حتى يك شب هم ، اين توفيق عظيم را نيافته ، اما اين آرزو هرگز از دلش بيرون نرفته است .
آنهايى كه اهل مطالعه و يا شركت در جلسات مذهبى هستند، همواره خوانده و يا شنيده اند كه شب زنده دارى و راز و نياز با آفريدگار بى همتا، نشات و حلاوتى پايدار دارد. اما بسيارى از آنها نيز اين توفيق معنوى را نيافته و يا كمتر يافته اند. راستى علت اين محروميت بزرگ در چيست ؟
معلم و مفسر انديشمند قرآن ، آيت الله جوادى آملى در اين رابطه چنين مى گويند: ((مردى از حضرت اميرالمومنين (عليه السلام ) پرسيد:
من از نماز شب محروم شدم . حضرت فرمود:
انت رجل قد قيدتك ذنوبك (53) تو كسى هستى كه گناهان تو مقيدت نموده است .))
يعنى ، تو آزاد نيستى و در قيد و بند گناهى .
توفيق شب زنده دارى و با شبروان هم سفر شدن ، و با شب آفرين سخن گفتن ، نصيب گنه كاران روز نخواهد بود.
كسى كه روز پايش در برابر گناه مى لرزد، شب طاقت ايستادن در برابر الله و شب زنده دارى كردن را ندارد.
كسى كه روز چشمانش به گناه آلوده است ، شب سعادت اشك ريختن در كنار سجاده را ندارد.
كسى كه روز زبانش به تبهكارى باز شد، شب به ياد حق ، و به زمزمه حق گويا نخواهد بود.

گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض   ورنه هر سنگ و گلى ، لولو و مرجان نشود
ممكن نيست كه سيه دل روز، شب زنده دار سحر باشد.
ممكن نيست كه تبهكار روز، پارساى شب باشد.(54) ))
پس بياييد در همين لحظه ، آرى همين لحظه ، اين كتاب را به كنارى گذاشته ، و دست دعا به سوى آسمان بلند نماييم : پروردگارا! اى غفار الذنوب و اى سريع الرضا!
ما بندگان غفلت زده و اسير هواهاى شيطانى ، از نشات شب زنده دارى و حلاوت سحر انگيز تلاوت قرآن در نيمه هاى شب تنها نامى شنيده ايم و بس . ما در آغاز هيچ شبى ، شايد در اين انديشه نبوده ايم كه مقدماتى را فراهم نماييم تا در نيمه هاى شب ، از بستر خود جدا شده ، و دست نيازى بسوى تو دراز كنيم . و به همين خاطر، هرگز آن حلاوت رويايى را نچشيده و آن نشات معنوى را درك نكرده ايم .
اى پروردگار مهربان ما آن حديث قدسى را شنيده ايم كه به موسى بن عمران ، خطاب فرمودى كه : ((اى پسر عمران دروغ مى گويد كسى كه مى پندارد مرا دوست دارد، و آنگاه كه تاريكى شب همه جا را فرا مى گيرد، مى خوابد و مرا از ياد مى برد. آيا هر دوست و دلداده اى در پى خلوت با محبوب خود نيست ؟(55) ))
و حالا سر از خجلت و شرمسارى ، به زير انداخته ايم .
اى غافر الخطايا
اى كه گفتى مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم آيا مى شود و امكان دارد كه به ما غفلت زدگان هم نظر عنايتى بنمايى ، و ما هم روزى در زمره شب زنده داران ، و قاريان شب زنده دار، در آييم ؟
پس اى رافع الدرجات ! بر ما كرم نما و خود وسيله و سبب آن را عطا فرما، و يك شب ، آرى حتى يك شب ، اين حلاوت سحرانگيز را در كام وجودمان بريز، و از آن پس ، آن چنان كن كه عطش آن حلاوت ، سراسر وجودمان را به آتش كشد، و خواب را از چشمانمان بربايد. آمين يا طبيب القلوب .(56)
توسل به اهل بيت (عليهم السلام )
براى اينكه سحرخيزان بتوانند از مبدا فيض بيشتر و بهتر بهره بگيرند به دستور حضرت حق بايد خاندان رسالت را واسطه قرار دهند كه فرموده است . و ابتغوا اليه الوسيلة (57)
و از طرفى عبادت عابدان مقبول حضرت بارى تعالى نمى گردد مگر با داشتن ولايت و محبت خاندان رسالت كه در زيارت ((جامعه كبيره )) مى خوانيم :
بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضه
به سبب ولايت و دوستى شما اعمال واجب و مستحب مقبول درگاه احديت مى گردد.
در روايات زيادى كه علامه بزرگوار مجلسى رضوان الله در كتاب مستطاب بحارلانوار نقل فرموده وارد شده است كه انبياء و اوليا در طول تاريخ به بشريت از زمان حضرت آدم (عليه السلام ) تا خاتم (صلى الله عليه وآله ) همواره دست توسل به ذيل عنايت محمد و آل محمد (عليهم السلام ) دراز مى كرده اند و آن بزرگوار را واسطه قرار مى داده اند.
قال الصادق (عليه السلام ): اذا اردت ان تقوم الى صلوة الليل فقل : اللهم انى اتوجه اليك بنبيك نبى الرحمة و اله واقدمهم بين يدى حوائجى ، فاجعلنى بهم وجيها فى الدنيا والاخرة و من المقربين اللهم ارحمنى بهم ولا تعذبنى بهم واهدنى بهم و لا تضلنى بهم و ارزقنى بهم و لا تحرمنى بهم واقض لى حوائجى للدنيا والاخره انك على كل شى ء قدير و بكل شى ء عليم (58)
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: هنگامى كه خواستى به نماز شب بايستى بگو:
بار خدايا من به وسيله پيامبرت كه نبى رحمت است و به وساطت خاندان پيامبر، رو به سوى تو مى آورم و آنان را پيشاپيش حوائجم مقدم مى دارم . خداوندا مرا به حرمت آن پاكان آبرومند دنيا و آخرت ، از مقربين درگاهت قرار بده . بار پروردگارا، به عظمت آنان بر من ترحم فرما، و به احترام آنان عذابم مفرما و به سبب آنان هدايتم كن و گمراهم نفرما، و به بركت آنان رزقم داده و محرومم مگردان ، و حوايج دنيا و آخرتم را برآور، چه آنكه تو بر هر چيز توانايى و به هر چيز دانا.
الهى به زهرا عليها السلام و باب گرامش   مسوزان به آتش دل داغدارم
به انجيل و تورات و قرآن احمد   گره باز كن امشب از كار و بارم
به ذات على (عليه السلام ) قبله دين   مكن در بر دشمنان خوار و زارم
به حق حسين (عليه السلام ) شافع روز محشر   ببخشا مرا تاب آتش ‍ ندارم
خدايا به حق شهيدان كويت   به نزد پيمبر مكن شرمسارم
الهى به لعل لب خشك اصغر   نظر بر مدار از دل بيقرارم (59)
نماز شب براى فرج امام زمان (عج )
شايسته است سحرخيزان و شب زنده داران ، دعا براى فرج حضرت بقية الله الاعظم (عج ) را فراموش نكنند كه آن بزرگوار فرمودند:
و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم .(60)
براى تعجيل در امر ظهور و فرج ما بسيار دعا كنيد كه فرج شما در همين دعا كردن است .
مولاى مهربانى كه هميشه به ياد ماست ما نيز وظيفه داريم صاحبمان و جان جانانمان را از ياد نبريم .
امام زمان (عج ) در پيامى به شيخ مفيد رضوان الله مى فرمايد:
انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم و لولا ذلك لنزل بكم الداواء واصطلمكم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله (61)
ما هرگز شما را رها نكرده ايم . و يادتان را از خاطر نبرده ايم و اگر عنايات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگى ، شما را در بر مى گرفت و دشمنان ، شما را از بين مى بردند.
بپرهيزيد از آنچه كه خداوند ناراضى است و بشتابيد براى جلب رضايت او.
سحرى با دل سودا زده خلوت كردم   فارغ البال نشستم من و صحبت كردم
تا كه خاكستر دل را نبرد باد سحر   اشك را بهر دل سوخته دعوت كردم
سخن دل همه اين بود كه من خانه خويش   بهر ديدار رخ دوست مرمت كردم
نه بيامد، نه خبر داد، نه گفتا كه بيا   نه نگاهى زكرم هر چه كه همت كردم
تا كنم روزنه اى باز به سوى دل دوست   سالها خادمى اهل محبت كردم
هر درى را به اميد در او كوبيدم   چون نديدم رخ او خويش ملامت كردم
چكنم با كه بگويم غم جانسوزم را   خواستى فاش كنم راز، حكايت كردم
هاشمى گفت دلا مى رسد آن روز كه تو   نغمه سازى كه رخ دوست زيارت كردم (62)
بخش دوم
فصل اول : چهل داستان در اهميت نماز شب
1- نماز و شكرگزارى پيامبر (صلى الله عليه وآله )
عطاء بن رياح گويد: ((روزى نزد عايشه رفتم پرسيدم : شگفت انگيزترين چيزى كه در عمرت از پيامبر (صلى الله عليه وآله ) ديدى چه بود؟ او گفت : ((كارهاى پيامبر (صلى الله عليه وآله ) همه اش شگفت انگيز بود ولى از همه عجيب تر اينكه شبى از شبها كه پيامبر در خانه من بوده به استراحت مى پرداخت ، هنوز آرام نگرفته بود كه از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهى اشك ريخت كه لباسش ، از اشك چشمش ، تر شد.
سپس سر به سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش ، تر شد و همچنان تا طلوع منقلب و گريان بود.
هنگامى كه بلال او را به نماز خواند، پيامبر (صلى الله عليه وآله ) را گريان ديد عرض كرد، چرا چنين گريانيد، شما كه مشمول لطف خدا هستيد.
فرمود: ((افلا اكون عبدا شكورا)) آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم .
چرا نگريم خداوند در شبى كه گذشت ، آيات تكان دهنده اى بر من نازل كرده است و سپس شروع به خواندن آيات كرد(63) و در پايان فرمود:
ويل لمن قرئها و لم يتفكر فيها واى به حال كسى كه آنها را بخواند و در آنها نيانديشد.
در روايتى از حضرت على (عليه السلام ) نقل شده كه پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله ) هر گاه براى نماز شب بر مى خواست ، نخست مسواك مى كرد و سپس نظرى به آسمان مى افكند و اين آيات را زمزمه مى نمود. در روايات اهل بيت (عليه السلام ) نيز دستور داده شده ، كه هر كس براى نماز شب ، برمى خيزد، اين آيات را تلاوت كند: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل والنهار لايات لاولى الالباب ...(64)
2- على (عليه السلام ) و عبادت هاى نيمه شب
از ((حبه عرنى )) نقل شده است كه ((شبى با ((نوف بكالى )) (كه هر دو از اصحاب اميرالمومنين على (عليه السلام ) بودند) در خواب بوديم ؛ ساعات آخر شب بود كه از خواب پريدم و چشمم به امام اميرالمومنين (عليه السلام ) افتاد؛ ديدم مانند اشخاص واله و حيران ، دست بر ديوار و سر به آسمان ، به تلاوت قرآن مشغول است و اين آيات را مى خواند و تكرار مى كند:
ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل والنهار لايات لاولى الالباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار(65)
پس از مدتى متوجه من شد و فرمود: اراقد انت يا حبه ام رامق : ((اى حبه تو خوابى يا بيدار)) گفتم : ((بيدارم مولاى من ؛ اما از كار شما سخت متحير و سرگردانم ؛ مى بينم كه شما اين چنين بى قرار هستى و ناآرام ، پس حال ما (گنهكاران ) چگونه خواهد بود؟))
اين سخن را كه امام از من شنيد، ديدم پلكهاى چشم مباركش روى هم افتاد و قطرات اشك از ديدگان شريفش به صورتش جارى شد و فرمود:
يا حبة ان لله موقفا و لنا بين يديه موقفا لا يخفى عليه شيى من اعمالنا يا حبة ان الله اقرب الى و اليك من حبل الوريد. يا حبة انه لا يحجبنى و لا اياك عن الله شيى
((اى حبه ! مسلم بدان كه خدا را موافقى است براى رسيدگى به حساب اعمال بندگان ؛ در آن موقف به تمام اعمال ما كه چيزى از آن بر خدا مخفى نيست ، رسيدگى خواهد شد. اى حبه ، خدا از رگ گردن به من و تو نزديكتر است و چيزى بين ما و خدا حاجب و پوشش نمى باشد)).
يعنى اى حبه ، على (عليه السلام ) چگونه آسوده و آرام بخواهد در حالى كه مى داند چشم بيدار خدا شاهد اعمال ريز و درشت او مى باشد؟
حبه مى گويد: در اين موقع امام (عليه السلام ) متوجه ((نوف )) شد و فرمود:
اراقد انت يا نوف ؟:
((اى نوف ، آيا تو در خوابى ؟))
عرضه داشت :
لا يا اميرالمومنين ما انا براقد و قد اطلت بكائى فى هذه الليلة ((نه يا اميرالمومنين بيدارم و بر حال خود گريانم ؛ مرا امشب به گريه بسيار واداشتى )).
فرمود:
يا نوف ! ان طال بكائك فى هذه الليلة مخافة من الله تعالى قرت عيناك غدابين يدى الله عزوجل .
يا نوف ! انه ليس من قطره قطرت من عين رجل من خشية الله الا اطفاءت بحارا من النيران ...
:
((اى نوف ، اگر از ترس خدا امشب گريه كنى فردا در پيشگاه او شاد و خرم خواهى بود!
اى نوف ، هيچ قطره اشكى از چشم كسى از خوف خدا نمى ريزد مگر اينكه درياهايى از آتش (قهر خدا) را خاموش مى سازد!))
آنگاه امام (عليه السلام ) مقدارى آنان را موعظه كرد و پند و اندرزشان داد و در پايان سخنان خود فرمود:
فكونو من الله على حذر فقد انذرتكما
((حال ، از خدا بترسيد و از عذاب بر حذر باشيد كه من انذارتان كردم (و از عقبات سنگين پس از مرگ آگاهتان ساختم )))
سپس امام (عليه السلام ) به راه افتاد و هم چنان مى رفت و مى گفت :
ليت شعرى فى غفلاتى امعرض انت عنى ام ناظر الى ؟ وليت شعرى فى طول منامى وقلة شكرى فى نعمك على ما حالى
((كاش ، مى دانستم (اى پروردگار من ) كه عنايت در اوقات غفلتم آيا تو از من روگردانى يا نظر لطف و عنايت درباره ام دارى ؟
و كاش ، مى دانستم در آن ساعات (شب ) كه به خواب گران فرو رفته ام و موقعى كه در برابر نعمتهاى تو به شكر و سپاس اندك اكتفا نموده ام چه حالى (و چه موقعيتى در پيشگاه تو) دارم ؟!))
حبه گويد: ((به خدا قسم ، حال على (عليه السلام ) به همين منوال بود تا سپيده صبح دميد.(66) ))