قانون اساسى حكومت امام على (عليه السلام)

على انصاريان

- ۳ -


وظايف والى نسبت به ارتش و فرماندهان

66- به ارتش و فرماندهان آن، چنان رسيدگى و مهربانى كن كه پدر و مادر خانواده به فرزندان خود مهربانى و رسيدگى مى كنند.

67- در توان بخشيدن و قدرت دادن به آنان از هيچ چيز دريغ مورز و آنچه كه موجب نيرو دادن به آنان مى شود در پيش چشم تو مشكل و بزرگ نيايد.

68- هميشه متوجه آنان باش و از حالشان آگاه شو و نسبت به آنان لطف و محبت داشته باش و اين كار را كوچك مشمار، اگر چه كم و كوچك باشد. زيرا اينگونه رفتارها و آگاهى از حال آنها و الطاف كوچك و بزرگ تو، باعث مى شود كه ارتشيان نسبت به تو كمال خيرخواهى و همكارى را داشته باشند و همچنين موجب حسن ظن آنان مى شود.

69- مبادا به اتكاء اينكه كارهاى بزرگى را براى آنان انجام داده اى از كارهاى كوچك غفلت كنى، زيرا آنان نسبت به كارهاى كوچك و بزرگ و انجام آنها بطور يكسان نيازمندند. و هر كدام از اين قبيل كارها، اعم از كوچك و بزرگ را بايد در موقع و مكان خودش انجام دهى و در انجام آنها كوشا باشى.

مشخصات عالى ترين فرماندهان ارتش

70- از ميان همه ى فرماندهان "كه در اصل 65 صفات آنها آمد" كسى را بايد جزو برگزيده ترين افراد انتخاب كنى و او را نزديكترين فرد به خود قرار دهى كه "علاوه بر صفات قبلى، داراى اين صفات نيز باشد":

الف. در شيوه ى زندگى همسطح و همدرد همه ى ارتشيان باشد.

ب. با برنامه ريزى كامل، آنچنان به زندگى و نيازمندى هاى ارتش رسيدگى كند كه آنان از همه چيز مستغنى گردند و زمانى كه رو در روى دشمنان قرار بگيرند نسبت به وضع خانواده و فرزندان خود از نظر مادى و معنوى بر ايشان جاى هيچگونه نگرانى نباشد و هيچ هم و غمى جز جهاد با دشمنان قرار بگيرند نسبت به وضع خانواده و فرزندان خود از نظر مادى و معنوى بر ايشان جاى هيچگونه نگرانى نباشد و هيچ هم و غمى جز جهاد با دشمنان و سركوبى آنها در خاطر نپرورانند، خلاصه با فكرى آسوده از هر جهت، روانه ميدان جهاد و سركوبى دشمنان شوند.

71- هر چه مهربانى و عطوفت "تو، اى والى" نسبت به ارتشيان بيشتر باشد، مسلما دل هاى آنان نيز نسبت به تو مهربان تر خواهد بود.

وظايف متقابل والى و مردم

72- بهترين و برترين كارها كه باعث آرامش خاطر واليان است:

الف. برقرارى و تدوام عدالت در همه ى كارها و در سراسر حكومت اوست.

ب. آشكار نمودن محبت واقعى از جانب مردم به واليان است. زمانى اين محبت از طرف مردم نسبت به واليان ابراز مى شود كه دل هاى آنان از هر نوع كينه و نفرت سالم و پاك باشد.

73- زمانى خيرخواهى و همكارى مردم بطور صحيح آشكار مى گردد كه: الف. اقشار مردم به تمام كارها و برنامه هاى زندگى واليان احاطه داشته باشند.

ب. حكومت واليان بر دوششان كمتر سنگينى كند.

ج. از حكومت دولت به تنگ نيامده باشند كه براى سرنگونى آن روز شمارى كنند.

74- بنابراين وظيفه دارى كه:

الف. اميدهاى مردم را بر آورى و آنان را مايوس نكنى.

ب.مشوق مردم باشى و از آنان به نيكوئى و شايستگى ياد كنى.

ج. از اعمال آنان كه در انجام كارهاى بزرگ متحمل رنج هاى بسيار شده اند به خوبى ياد كن.

75- زيرا اگر از اعمال و افعال شايسته بسيار ياد كنى و به خوبى از آنها تجليل به عمل آورى:

الف. دليران را نسبت به انجام كارشان شجاعتر نموده اى.

ب. و آنان كه به عللى انزوا اختيار كرده اند، به سبب تقديرى كه تو از ايشان نموده اى، ترغيب مى شوند و به جنبش مى افتند و به يارى خدا وارد ميدان عمل مى شوند.

76- قدر هر كس را، نسبت به امتحان و آزمايشى كه داده است، به همان اندازه، به خوبى ادا كن.

77- خدمت و دسترنج ديگران را به حساب ديگرى مگذار.

78- در اداى پاداش كسى كه كارى را انجام داده است ذره اى كوتاهى مكن.

79- بزرگى و شرافت هيچ كس نبايد باعث شود كه كار كوچك او را بزرگ شمارى و برجسته جلوه دهى.

80- و همچنين نبايد ضعف كسى باعث شود كه زحمت و مشقت بزرگ او را به جهت ضعف او كوچك جلوه دهى.

مرجع اصلى حل اختلافات

81- در مسائل و امور، هر گاه مشكل و اختلافى پيش آمد كه حل آن سخت و مسائل آن مشكوك و مشتبه بود، آن را به خدا و رسول خدا ارجاع كن، زيرا خداوند متعال، قومى را كه به آن لطف دارد چنين ارشاد فرموده است:

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول خدا و ولى امر از خودتان را، پس چنانچه در مسئله اى ميانتان اختلاف و نزاعى افتاد آن را به خدا و رسول خدا ارجاع كنيد.

اما مراجعه به خدا، يعنى رجوع و عمل به سنت هاى رسول خدا كه متفق عليه مى باشد.

قاضيان عدالت

نحوه تعيين و صفات قاضيان

82- براى قضاوت و داورى ميان مردم كسى را انتخاب كن كه:

الف. از نظر تو بهترين و برترين افراد باشد.

ب. انبوه مشكلات و كارهاى او را به تنگ نياورد "پر حوصله باشد".

ج. پافشارى طرفين "اختلاف" در احقاق حق خودشان او را به خشم واندارد.

د. اگر به اشتباه افتاد و دانست كه خطا كرده است، از بازگشت به حق و اعتراف به اشتباه خود سر باز نزند.

ه. گرفتار طمع و مطامع شوم نفسانى نباشد.

و. در قضاوت و صدور حكم، اطلاع كافى داشته باشد و به فهم و اطلاعات سطحى اكتفا نكند.

ز. نسبت به مسائل و امور مشتبه و مبهم محتاطتر بوده، در كشف موضوعات از ديگران تامل بيشتر داشته باشد.

ح. از هر كس در پى بردن به واقعيات قضايا مصرتر بوده، دنبال براهيم و دلايل قطعى باشد.

ط. از مراجعه ى طرفين دعوا به او، كمتر از هر كس احساس خستگى و ناراحتى كند.

ى. و از هر كس در كشف مسائل و حقايق صبورتر باشد.

ك. پس از رسيدن به قطعيت و حقانيت قضاوت، در صدور حكم داراى قاطعيت باشد.

ل. از افرادى باشد كه تملق و چاپلوسى در او اثر نگذارد.

م. مكر و حيله و فريب و خدعه او را به هر سو نكشاند.

83- "توجه داشته باش در حسن انتخاب، كه" اين گونه افراد بسيار كميابند.

وظايف والى نسبت به قاضيان

84- زمانى كه اين گونه افراد شايسته و صالح را به مسند قضاوت نشاندى، در نحوه ى قضاوت و داورى هاى آنان بسيار رسيدگى كن.

85- آنچنان حقوق مكفى به آنان بپرداز و نسبت به آنان بذل مال كن كه تمام نيازمنديهايشان بر طرف شود و از كليه ى مردم بى نياز باشند. 86- قدر و منزلت اينان را در نزد خود آنچنان بالا ببر كه كسى را ياراى طمع در مقام آنان نباشد، آنچنان كه اطمينان حاصل كنى هيچ مقام و هيچ كس نمى تواند با دسيسه و سخن چينى، دخالتى در كارهاى آنان داشته باشد.

87- خوب و آگاهانه در اين مسائل و مطالبى كه گفته شد نظر كن، نظرى بس ژرف و عميق، زيرا اين دين، اسير و ملعبه ى دست اشرار بوده، كارهايى را به اسم دين انجام داده اند، ولى در واقع به هوس ها و شهوات خود عمل كرده اند و دين خدا را وسيله قرار داده اند تا به اميال پست دنيوى خود برسند.

كارمندان و كارگزاران دولت

طريقه انتخاب و صفات كارمندان و كارگزاران دولت

88- در امور و كارهاى كارمندان و عمال خود دقت كن و در تعيين كارگزاران خود چنين كن:

الف. قبل از اينكه آنان را به كارى بگمارى، مورد آزمايش و امتحان قرارشان بده.

ب. به جهت تمايل شخصى، كسى را به كارى منصوب مكن.

ج. خود سرانه و بدون مشورت و يا استبداد راى، آنان را به كار مگمار. زيرا اين گونه انتخاب و منصوب نمودن، يعنى از روى تمايل شخصى و بدون مشورت و آزمايش، خود، ستمگرى و خيانت است. 89- براى انتخاب كارمندان و كارگزاران دولت، اين گونه افراد را انتخاب كن:

الف. افرادى كه اهل تجربه هستند و در كشاكش كارها ساخته و پرداخته شده اند.

ب. داراى صيانت نفس و اهل شرم و حيا و عفت هستند.

ج. از خاندان هاى پاكدامن و صالح باشند.

د. سابقه و حسن سابقه ى آنان در اسلام، بيش از ديگران باشد.

زيرا اين افراد، با اين صفات شايسته:

1- از نظر فضايل اخلاقى، در درجه ى اعلاى كرامت نفس قرار دارند.

2- علاقمند به صيانت نفس و پاكى روح خويشند.

3- مدير و مدبر و دورانديش اند و در كارها عميق هستند.

وظيفه والى نسبت به كارمندان و كارگزاران

90- معاش و احتياجات آنان را به طور كامل برآور، زيرا رسيدگى كامل به حال كارمندان، موجب تقويت آنان و پشتوانه ى پكى و صيانت و اصلاح نفوسشان و سبب بى نيازى آنان است، لذا امين مى گردند و از دستبرد به بيت المال و خيانت به اموالى كه در اختيارشان و يا زير نفوذشان مى باشد قطع اميد مى كنند. همين تامين كامل نيازمندى آنان، بهترين حجت و دليل توست "زمانى كه خيانت كنند"، زيرا كه تو تمام نيازمندى هاى آنان را تامين كرده بودى و آنان بدون هيچ عذر و بهانه اى در اموال مسلمين خيانت كردند، با اينكه محتاج و نيازمند به آن اموال نبودند.

بازرسى و بازرسان كشور

91- براى رسيدگى به امور مملكت و كليه ى كارگزاران، كسانى را براى بازرسى مخفى انتخاب كن كه:

الف. مردانى امين و اهل راستى و صداقت باشند كه گزارش ها و اخبار را بدون خدشه و دروغ به تو گزارش كنند.

ب. و نسبت به تو وفادار باشند.

92- بطور پنهان اين بازرسان صالح را بفرست، زيرا مراقبت ها و بازرسى هاى مخفى در كارهاى مملكت موجب خواهد شد كه كارمندان و كارگزاران دولت به امانتدارى و عدم خيانت تشويق شوند و همچنين باعث نرمش و عطوفت عمال دولت با مردم مى گردد و لذا كار مردم را به سرعت به جريان مى اندازند.

93- در مورد ياران نزديك خود هشيار و بيدار باش. اگر كسى از آنان دست به خيانت زد و گزارش هاى بازرسان مخفى تو نيز آن خيانت ها را تائيد كرد، براى اثبات خيانت آنان، گزارش هاى بازرسان كافى است. حال بدون فوت وقت:

الف. حد خيانتى را كه كرده است بر او جارى ساز.

ب. او را به كيفر عملش برسان.

ج. او را به خاك مذلت و خوارى بنشان.

د. داغ خيانت و آشكارا بر او بزن.

ه. قلاده و حلقه ننگ را به گردش بيفكن.

ماليات، بيت المال و ماليات دهندگان

94- در مورد ماليات به گونه اى اقدام و رفتار كن كه به مصلحت ماليات دهندگان باشد، چون حسن برنامه در مورد ماليات و ماليات دهندگان، به نفع و مصلحت تمامى طبقات مردم و كارهاى مملكت خواهد بود.

95- وضع و حال كارهاى ديگران رو به بهبود و صلاح نمى رود اگر وضع و حال ماليات دهندگان شايسته و بايسته نباشد، زيرا همه ى افراد مردم نان خور و زير چتر حمايت و وابسته به ماليت و ماليات دهندگان هستند.

96- توجه تو نسبت به عمران و آبادى مملكت بيش از توجه به گرفتن و جمع آورى ماليات باشد، زيرا ماليات به دست نمى آيد مگر به عمران و آباد بودن مملكت.

97- حكومتى كه درصدد گرفتن و جمع آورى ماليات باشد، بدون اينكه عمران و آبادى در مملكت برقرار شده باشد:

الف. مملكت را به ورشكستگى و نابودى سوق خواهد داد.

ب. و مردم را دچار هلاكت مى گرداند.

ج. و در نتيجه، حكومت، ثبات خود را از دست مى دهد و رو به سقوط حتمى مى گذارد.

98- اگر ماليات دهندگان "اعم از كليه ى اصناف و طبقات مختلف جامعه" شكايت كردند:

الف. از سنگينى و زيادى ماليات ها.

ب. يا از علل موجهى كه به سبب آنها نمى توانند ماليات خود را بپردازند،

ج. يا از خشكسالى و بى آبى و نيامدن باران هاى سالانه.

د. و يا از امراض گوناگونى كه باعث از بين رفتن محصولات گشته است،

پس وظيفه تو اين است كه:

99- آنقدر به آنان در پرداخت ماليات تخفيف بدهى تا اينكه كارهايشان رو به اصلاح و بهبودى برود. مبادا اين تخفيف دادن، برايت سنگين و گران تلقى شود، زيرا:

الف. اين تخفيف و اغماض، خود ذخيره اى است كه بعد از اينكه موانع رفع شد و مملكت رو به آبادانى و عمران رفت، باز به خزائن ماليات بر مى گردد.

ب. همچنين سبب آراستگى و پاكى حكومت تو مى شود.

ج. بعلاوه مورد حمايت و ستايش مردم قرار مى گيرد.

د. و به سبب عدالتى كه در ميان مردم اعمال كرده اى خوشحال و سرفراز خواهى بود و مى توانى نسبت به اين مردم اعتماد و اطمينان پيدا كنى به جهت:

1- رفاه و آسايشى كه نزد آنان اندوخته اى و اعتماد آنان را در حمايت از حكومت جلب كرده اى.

2- و عدالتى كه در ميان مردم برقرار كرده اى.

3- و مهر و محبتى كه به آنان مبذول داشته اى.

4- و علاوه بر اينها، چه بسا كارها و مشكلاتى پيش آيد كه انجام آن را به خود مردم واگذار كنى و آنان نيز با طيب خاطر و اطمينان كامل آنها را بپذيرند.

در اين حالت كه مردم در آسايش و رفاه و در عمران و آبادانى و زير چتر حمايت عدالت و محبت حكومت به سر مى برند، قادر به تحمل هر مشكلى هستند.

100- توجه داشته باش كه بى هيچ شك، ويرانى مملكت از فقر و فاقه ملت است و فقر و تنگدستى ملت نيز ناشى از ثروت اندوزى زمامداران است، كه خود، از اين خصلت هاى زمامداران سرچشمه مى گيرد:

الف. از هم و غم آنان در ثروت اندوزى براى روزى كه از حكومت عزل مى شوند.

ب. سوء ظن نسبت به بى ثباتى سلطه و حكومت خود.

ج. از عبرت نگرفتن و غفلت ايشان از عواقب شوم جباران و ستمگران.