قانون اساسى حكومت امام على (عليه السلام)

على انصاريان

- ۲ -


خواص و مشخصات ايشان و وظايف والى در ارتباط با آنان

28- خواص داراى اين صفات و مشخصات هستند: الف. در هنگام صلح و امنيت، بار گران خود را بر دوش زمامدار انداخته و از هر كس و هر گروه، گران بارترند.

ب. در گرفتارى ها و بلاها از همه كمتر به يارى زمامداران مى شتابند.

ج. نسبت به عدالت و انصاف، بى رغبت تر از همه هستند.

د. در خواهش هاى خود از همه مصرتر مى باشند.

ه. در برابر نعمت ها و بخشش ها، ناسپاس تر از همه هستند.

و. در عذر پذيرى سخت گيرنده و كمتر عذر مى پذيرند.

ز. در سختى هاى روزگار ناشكيباترند و تحمل و صبر آنان بسيار اندك است.

29- اما اين توده ى مردم كه اكثريت امت را تشكيل مى دهند:

الف. بنيان هاى استوار و ستون هاى محكم براى دين و مكتب هستند.

ب. رمز اساسى وحدت مسلمين، همين توده ى مسلمانان مى باشند.

ج. و نيروى هميشه حاضر در مقابله با دشمنان هستند.

30- پس جهت اصلى خود را متوجه اين توده ى عظيم كن و ميل و گرايش خود را به سوى اين گروه قرار ده.

وظايف واليان در قبال عيوب مردم

31- آن افرادى را كه از مردم پيش تو زياد عيب جوئى مى كنند از خود دور كن.

32- همچنين اين افراد بايد نزد تو از منفورترين افراد باشند.

33- زيرا در مردم معايبى است كه بر زمامداران واجب تر از ديگران است كه آن عيوب را بپوشانند. 34- در كشف عيوب و رازهاى مردم كه بر تو پنهان است كوشش مكن.

35- وظيفه ى اصلى تو، زدودن آن عيوبى است كه برايت روشن و كشف شده است و آنچه كه پنهان است حكم و داورى آن با خدا است.

36- تا مى توانى معايب و اسرار مردم را بپوشان، باشد كه خداوند هم آنچه را كه تو مى خواهى "از عيوب تو پيش ديگران پوشيده باشد" از مردم بپوشاند.

37- كينه و دشمنى نسبت به مردم را از قلبت بيرون كن.

38- عوامل و اسباب هر نوع انتقام و دشمنى را از ريشه قطع كن.

39- آنچه را كه حقيقت و درستى آن بر تو روشن نيست ناديده بگير.

40- در تاييد و تصديق سخن چينان عجله مكن، اگر چه اين گروه دسيسه گر و خائن در لباس دوستان ناصح و شفيق در آيند.

وزرا و مشاوران حكومت

41- اين گونه افراد را، مشاور خود قرار مده و با آنان مشورت مكن:

الف. بخيل.

ب. ترسو و بزدل.

ج. حريص.

زيرا:

1- فرد بخيل تو را از احسان باز مى دارد و از فقر و تهى دستى مى ترساند. 2- فرد ترسو و بزدل، با ترسى كه در تو ايجاد مى كند، تو را در تصميم گيرى و اجراى امور ضعيف و سست مى گرداند.

3- فرد حرص، از شدت حرصى كه در تو ايجاد مى كند، باعث ستمگرى تو مى شود و آن حرص و ستم را برايت نيكو جلوه مى دهد.

بخل و ترس و حرص، غرائز و خصلت هايى هستند كه همگى آنها ريشه ى اصلى سوء ظن به خداوند متعال اند.

42- بدترين وزيران تو كسانى هستند كه در حكومت اشرار قبل از تو منصب وزارت داشته و در گناهان و جرائم آنان شريك بوده اند.

43- مبادا از اين افراد كه در دولت جنايتكاران و اشرار، جزو آنان و شريك جرائم آنان بوده اند، صاحب سر و محرم راز تو باشند. زيرا اين گونه افراد:

الف. همكار و يار مجرمان و گناهكاران بوده اند.

ب. از برادران و همراهان ستمگران محسوب مى شوند.

44- تو مى توانى بجاى اين وزيران، كسانى را كه از هر لحاظ بهتر از اين افراد هستند انتخاب كنى، كسانى كه:

الف. مديريت و نفوذ آنها را دارا هستند.

ب. علاوه بر آن مديريت و نفوذ، اين گروه از گناه و جرم و بلايى كه آنها در گردن دارند پاك و منزهند.

ج. همچنين هيچ ستمگرى را بر ستمگريش معاونت نكرده اند و هيچ گناهكار و مجرمى را در ارتكاب گناه و جرائم كمك ننموده اند.

45- اين گونه اشخاص را كه براى وزارت انتخاب كنى:

الف. بدون هيچ تحميلى بر دولت، سبك بال زندگى مى كنند.

ب. بهترين يار و همكارت باشند. ج. نسبت به تو بسيار مهربان و با عطوفت هستند.

د. با بيگانه و غير از تو كمتر انس و الفت مى گيرند.

46- اين افراد را جزو نزديكترين افراد به خود قرار بده و آنها را براى مجالس سرى و علنى خود برگزين.

47- گزيده ترين افراد از وزراء، پيش تو كسى باشد كه:

الف. سخن حقى را كه بر انسان ناگوار و تلخ مى آيد بيشتر به تو تذكر دهد.

ب. و اگر زمانى خواستى از روى هوى و هوس مرتكب عملى شوى كه خداوند متعال آن گونه اعمال را براى اولياء و دوستان خود شايسته نمى داند، نسبت به تو رغبت و مساعدت كمترى نشان دهد.

48- بايد به اين افراد، نزديك و ملحق شوى:

الف. افرادى كه اهل تقوى و ورع هستند.

ب. اهل صداقت و راستگويى اند.

49- از افرادى كه با تو همكارى مى كنند بخواه كه در صدد چاپلوسى و تملق تو بر نيايند و تو را نسبت به كارى كه انجام نداده اى، بيهوده نستايند، چون زياده روى در تمجيد، منشاء خودبينى و كبر مى شود و ايجاد غرور و تكبر مى كند.

حقوق ملت

اصول كلى

50- نبايد نيكوكاران و زشت كاران در پيش تو يكسان باشند، كه در اين صورت:

الف. نيكوكاران نسبت به كارهاى شايسته دلسرد و بى رغبت مى شوند.

ب. و بد كاران نسبت به جرائم و زشتى هاى خود جرى و تشويق مى گردند.

51- هر يك از اين دو گروه "بدكاران و نيكوكاران" را، به تناسب اعمال و كردارى كه انجام داده اند، به جزاى آنچه كه انجام داده اند برسان.

52- بهترين عوامل اثبات حسن ظن زمامدار نسبت به مردم عبارتند از:

الف. احسان به قاطبه ى مردم.

ب. برداشتن سنگينى هزينه ها و مخارج زندگى از دوش مردم و سبك نمودن آن.

ج. وادار نكردن مردم به كارى كه از عهده آن بر نمى آيند.

53- در اين زمينه بايد روشى را در پيش گيرى كه مردم احساس كنند نسبت به آنان واقعا حسن ظن دارى. اگر مردم چنين احساسى كردند، در اين موقع است كه حسن ظن، بسيارى از رنج ها و مشكلات و گرفتارى ها را از ميان بر مى دارد.

54- به كسى حسن ظن داشته باش كه از بوته امتحان بخوبى بيرون آمده باشد.

55- و به كسى سوء ظن داشته باش كه از بوته آزمايش بد بيرون آمده باشد.

56- روش و سنن صالحان و بزرگان آن قوم و ملت را كه در ميان ايشان به جا مانده است و مردم نيز به وسيله ى آن سنت ها امورشان را اصلاح مى كنند، هرگز نقض مكن.

57- مبادا روشى را از پيش خود وضع كنى كه ناقض سنت و روش صالح گذشتگان آن مردم باشد، كه در اين صورت اجر و ثواب سنن شايسته براى كسانى خواهد بود كه آنها را وضع كرده اند و گناه و وبال نقض آنها به گردن تو خواهد افتاد. 58- نسبت به اعمال و كارهايى كه موجب تثبيت صلح و امنيت و آرامش مى شود و همچنين در امورى كه موجب قوام مردم مى باشد، در تمام اين موارد، با دانشمندان و عقلاء و حكماى قوم، بسيار و پيوسته مذاكره و مشاوره كن.

شناخت طبقات جامعه

59- مردم از چند طبقه و گروه تشكيل مى شوند. قوام و ثبات و سامان مردم، منوط به همبستگى همه طبقات و گروهها به هم است و هيچ طبقه و گروهى از طبقه و گروه ديگر بى نياز و مستغنى نيست:

الف. لشكريان خدا "ارتشيان".

ب. دبيران و نويسندگان "وزيران و مشاوران عالى رتبه".

ج. قاضيان عدالت.

د. كارمندان و كارگزاران عدالت و اهل مدارا با ملت. ه. ماليات دهندگان:

1- اقليت هاى مذهبى كه جزيه مى پردازند.

2- مسلمانان كه ماليات هاى اسلامى مى پردازند.

و. بازرگانان و صنعتگران.

ز. طبقه و گروه محروم جامعه.

60- خداوند متعال براى هر يك از اين طبقات و گروه ها، طبق آنچه كه در قرآن و سنت پيامبرش معين نموده، حدودى قرار داده و سهم آنان را مشخص كرده است و اين مقررات و پيمان ها نزد ما محفوظ مى باشد.

اهداف و ماموريت هاى ارتش اسلامى

61- ارتش طبق فرمان خدا:

الف. براى كشور و ملت، به منزله ى دژهاى محكم در برابر دشمنان هستند.

ب. باعث عزت و سرافرازى رهبرانند.

ج. موجب عظمت و عزت دين محسوب مى شوند.

د. مامور تامين آرامش و امنيت كشور و ملت هستند.

نياز طبقات جامعه به يكديگر

62- ملت بدون چنان ارتشى نمى تواند به حيات خود ادامه دهد. قوام ارتش نيز به بودجه اى است كه خداوند آن را در بيت المال مشخص كرده است كه بوسيله ى آن بودجه مردم مى توانند با فراهم كردن قدرت كافى به جهاد با دشمنان بشتابند و همچنين از آن بودجه، زندگى خود را اصلاح و بقيه نيازمندى هاى خود را تهيه كنند.

پايدارى و ادامه ى حيات ملت و ارتش، بستگى به گروه سوم دارد كه قاضيان عدالت و كارمندان دولت و دبيران ناميده مى شوند. زيرا قاضيان عدالت، عهده دار تنظيم روابط حقوقى اجتماع و همچنين مشغول حل و فصل اختلافات و دعاوى مى باشند و كارمندان مسئول تامين منافع مردمند و دبيران و نويسندگان نيز- كه مورد اعتماد هستند- كليه ى مسائل عمومى مملكت يا مسائل سرى از زير دست آنان مى گذرد.

قوام و حيات كليه طبقات مردم، بستگى به وجود بازرگانان و صنعتگران دارد كه:

الف. مسئول فراهم كردن كليه وسائل زندگى مردم و تهيه نيازمنديهاى آنان هستند.

ب. با پشتكار و ادامه ى تجارت خود، مايه ى رونق بازار و كسب و كار مى شوند.

ج. متكفل كارهايى هستند كه از ديگران ساخته نيست و فقط به وسيله ايشان ميسر مى باشد.

سپس طبقه ى محروم جامعه مطرح است كه بايد به حق و شايسته:

الف. به كليه افراد آن طبقه يارى و مساعدت نمود.

ب. مخارج و نيازمندى هاى زندگى آنان را تهيه كرد.

وظايف والى در اداى حقوق طبقات جامعه

63- همه ى طبقات مردم در پناه خدا و در سعه ى رحمت او هستند و بر عهده ى زمامدار است كه حق هر يك از آنان را به قدر آنچه كه زندگيشان تامين گردد ادا كند.

64- زمامداران هيچ گاه از عهده ى اين امور مهم كه خداوند متعال بر دوش آنان گذاشته است بدرستى بيرون نمى آيند مگر:

الف. به اهتمام و كوششى سخت و پيگير در احقاق حقوق همه ى طبقات مردم. ب. استعانت از وجود لايزال الهى و تكيه بر نيروى او.

ج. موظف نمودن خود به اداى حقوق.

د. صبر و تحمل بر تمام كارها و اداى حقوق، چه سنگين و چه سبك و چه دشوار و چه آسان.

ارتش اسلامى و انتخاب فرماندهان

انتخاب فرماندهان ارتش

65- از ميان ارتشيان، كسى را براى فرماندهى انتخاب كن كه داراى چنين صفاتى باشد:

الف. مطيع تر و هميارتر از همه نسبت به اجراى اوامر و نواهى خداوند متعال و پيامبر اسلام و ولى امر و امام امت باشد.

ب. پاكدامن تر و پارساتر از همه باشد.

ج. خردمندتر و بردبارتر از همه باشد.

د. بر نفس خود مسلط باشد و زود خشمگين نشود.

ه. عذر عذرخواهان را زودتر پذيرا شود.

و. نسبت به طبقه ى محروم و ضعفاى جامعه، رحيم تر از همه باشد.

ز. نسبت به زورمندان و اقوياى جامعه، رحيم تر از همه باشد.

ز. نسبت به زورمندان و اقوياى جامعه، سختگير باشد و از آنان كناره بگيرد.

ح. از كسانى باشد كه در كشاكش شدايد و مصايب، از كوره نرود و سختى ها را پذيرا باشد.

ط. ضعيف النفس نباشد كه از شدت ضعف، شانه از زير بار مسئوليت خالى كند.

سپس با كسانى همنشين شو و رابطه ى نزديك بر قرار كن كه:

الف. از اصالت و شرافت حسب برخوردار باشند.

ب. از خانواده هاى صالح و خوشنام باشند.

ج. داراى سوابق نيكو و درخشان باشند.

د. شجاع و سلحشور باشند.

ه. مردمدار و اهل سخاوت و مروت باشند.

مجموعه ى اين صفات در كسانى جمع است كه سرچشمه ى كرامت و شاخسار بزرگوارى و مجموعه ى فضايل و اهل معروف هستند.