استناد نهج‏ البلاغه

شادروان امتياز عليخان عرشى
 مترجم: سيد مرتضى آيت اللّه زاده شيرازى

- ۷ -


(چاپ ايران 1-  1270 ه. ق): يكى از مهمترين و معروفترين شرحهاى نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحديد عز الدين عبد الحميد بن هبة اللّه بن محمد ابن ابو حديد مداينى معتزلى (متولد در مدائن 586 ه. فوت در بغداد 655 ه. ق). وى از مردان ادب و علم كلام بود و مانند ساير دانشمندان قرن هفتم بيشتر به شرح و تفسير سخنان ديگران پرداخته است تا ايجاد و ابتكار. او بيش از آنكه مبدع باشد شارح است. چنانكه «الفلك الدائر» را در باره «المثل السائر» ابن اثير (ف 637 ه. ق)، «الاعتبار» را در باره «الذريعة» شريف مرتضى (ف 436 ه. ق) و «نقض المحصول» را در باره «محصول» فخر رازى (ف 506 ه. ق) و «مشكلات الغرر» را در باره «غرر الادلة» از محمد بن على بصرى (فوت 463 ه. ق) نگاشته و «ياقوت» ابن- نوبخت و «نهج البلاغه» را كه موضوع بحث است شرح كرده است. او فقط در «العبقرى الحسان» شعر و نثر و نامه‏هاى خود را گرد آورده است كه هفت چكامه از آن به نام «السبع العلويات» در ايران به سال 1317 ه. ق چاپ شده است.

ابن ابى الحديد پيش از قرن هفتم يك دوستدار على و خاندان او شناخته شده است ولى پس از اين تاريخ و در روزگار صفويه وى يك سنى شناسانده گرديد تا آنجا كه شرح نهج البلاغه او را رديه نوشتند.

ابن ابى الحديد شرح نهج البلاغه را در مدت چهار سال و هشت ماه (از اول رجب 644 تا آخر صفر 649 ه. ق) نگاشته. ابن ابى الحديد در اين شرح، وقايع تاريخ را از قبيل ظهور آيين اسلام و فتوحات و غزوات و سرايا و جنگهاى رسول اكرم و مسلمانان ذكر كرده است.

جنبش زنگيان (ثورة الزنج) در سواحل خليج فارس و حمله تركان و حوادث بسيارى را به مناسبتهاى گوناگون ياد كرده است و بيشتر آنها را از مطاوى خطبه‏ها و نامه‏هاى امير المؤمنين (ع) بيرون آورده است.

ابن ابى الحديد شرح خود را در بيست بخش قرار داده است و آن را به بابهايى تقسيم كرده است. شرح ابن ابى الحديد بارها به چاپ رسيده است از جمله: چاپ تهران 1-  1270 ه. ق سنگى، رحلى بى‏شماره صفحه، در دو جلد، چاپ مصر 1281 ه. ق در ده جلد، مصر چاپخانه ميمنيه، 1290 ه. ق در دو جلد، مصر در 20 جلد 1331 ه. ق، مصر سربى، وزيرى بزرگ، 20 جلد در چهار مجلد به سال 1339 ه. ق و در 1373 ه. ق در بيروت سربى، وزيرى، چاپ دوم نيز چاپ شده است.

اين شرح توسط شمس بن محمد بن مراد به سال 1013 ه. ق به فارسى برگردانيده شد و گويند كه اين كار در روزگار شاه سليمان (1077-  1105 ه. ق) انجام گرديده است اما تاريخ نگارش آن به سال 1013 ه. ق است. شيخ يوسف بحرينى مؤلف حدائق (ف 1188 ه. ق) پاسخى بر اين ابى الحديد نگاشته و آن را به نام «سلاسل الحديد فى تقييد ابن ابى الحديد» ناميده است. و حاج نصر اللّه فرزند آخوند ملا لطفعلى دزفولى در روزگار ناصر الدين شاه قاجار آن را به فارسى برگردانيده و «مظهر البينات» ناميده.

روش او در اين ترجمه چنان است كه متن نهج البلاغه را بدون ترجمه مى‏نويسد و سپس كلام ابن ابى الحديد را كلمه به كلمه به فارسى ترجمه مى‏كند و اضافات خود را با اقول... آغاز و با انتهى پايان مى‏دهد. او اين ترجمه را بنا به دستور ناصر الدين شاه قاجار از سال 1278 ه. ق آغاز و مدت چهارده سال طول كشيد تا در سال 1292 ه. ق آن را به پايان رسانيد و پاكنويس آن در سال 1295 ه. ق به اتمام رسيد. وى كتاب را در چهار جلد نگاشته و پنج بخش از شرح ابن ابى الحديد را در يك جلد جاى داده و براى هر جلد مقدمه‏اى نگاشته است. وى به خاطر رعايت امانت در ترجمه حتى ضمير شأن و قصه و لام ابتدا را نيز ترجمه كرده است.

اين ترجمه در جزو كتابهاى اهدايى استاد مرحوم مشكوة به دانشگاه تهران موجود است و ما اين گزارش را از فهرست آقاى منزوى از فهرست كتابخانه مركزى دانشگاه تهران (انتشارات شماره 168) انتخاب كرديم.

44-  شرح نهج البلاغه لابن العتايقى:

كمال الدين عبد الرحمن ابن العتايقى حلى زنده در 732 و 788 ه. ق. (فهرست فيلمها 1، 8، 3، 2، 22،-  فهرست روضه حيدريه-  اشكورى در فهرست نامها) كه شرح نهج البلاغه‏اى دارد گويا ساخته در 780 ه. ق. ابن يوسف شيرازى نگارنده فهرست سپهسالار (2: 126) نسخه‏اى داشته و آن را از همو مى‏پنداشته و آن را از همو مى‏پنداشته و شناسانده و گفته كه در آن از شرحهاى او برى و قطب راوندى و فضل اللّه راوندى و بيهقى و ابن ميثم و ابن ابى الحديد بهره برده و از تفسير خود به نام الوجيز ياد كرده است.

نسخه خطبه استسقاء (2: 34) تا «وصية لمن استعمل فى الصدقات» (3: 27) را دارد به نوشته فهرست معارف (1: 143) مجلد سوم آن ساخته 770 ه. ق با خط خود شارح در 786 ه. ق در گنجينه امير مؤمنان در نجف هست.

دانش پژوه: مقدمه، فرمان مالك اشتر چاپ بنياد نهج البلاغه.

45-  شرح نهج البلاغه لابن ميثم

(چاپ ايران): ميثم بن على بن ميثم بحرانى ملقب به كمال الدين و مفيد الدين و عالم ربانى. دانشمند شيعى و صوفى در گذشته سال 679 ه. ق يا 699 ه. ق مورد تقدير و ستايش خواجه نصير الدين طوسى و ملاصدرا شيرازى و استاد علامه حلى و سيد عبد الكريم بن طاوس و بنا بر بعضى روايات، خواجه نصير طوسى در خدمت وى تلمذ كرده است. و مير سيد شريف جرجانى از آثار او استفاده فراوان برده است. او را آثار بسيارى است كه از جمله شرح نهج البلاغه اوست كه سه شرح كبير و صغير و متوسط بر آن كتاب نوشته و در آنها روش مقايسه‏اى پيش گرفته است: 1-  مصباح السالكين در 677 ه. ق نوشته، چاپ تهران، 1276 ق. سنگى رحلى، بى‏شماره صفحه.

2-  اختيار مصباح السالكين.

3-  منهاج العارفين فى شرح كلمات امير المؤمنين. و شرح كبير در تهران 1271 ه 1304، 1276 ه. در تهران 1378 مؤسسه النصر از روى نسخه مصر چاپ سنگى شده است و در سال 1378 ه. ق يا 1384 ه. ق در مؤسسه النصر در پنج جلد چاپ شد و در كتابخانه‏هاى ايران نسخه‏هاى خطى آن نيز موجود است.

در بيروت 1375، در مصر (1959 م-  1378 ه. ق 1964 م-  1383 ه. ق) در بيست جلد در قاهره بطبع رسيد.

شارح در مقدمه كتاب مى‏گويد: براى اين كه عطاملك جوينى (علاء الدين) متوفى 680 ه. ق و دو پسر او ابو منصور محمد و مظفر الدين ابو العباس على را از بررسى بى‏سود كتابهاى ادب مانند: تاريخ يميني و مقامات حريرى باز دارد، كتاب نهج البلاغه را شرح نموده است. اين هر دو شرح موجود است و برخى شرح كلمات قصار ابن ميثم را شرح سوم او شمرده‏اند.

او در آغاز آن (شايد) به پيروى از بيهقى و كيدرى از مباحث الفاظ سخن داشته است.

در قاعده يكم در مباحث الفاظ و دلالت و تقسيم الفاظ و پاره‏اى از مسائل بلاغت و اصول فقه و تجويد آورده و آن را بر چند بحث تقسيم كرده است و در قاعده دوم از خطابه منطقى ارسطو ياد كرده است و در قاعده سوم در بيان اين كه على عليه السلام جامع فضايل انسانى است. ر. ك‏ به فهرست كتابخانه دانشگاه تهران، منزوى، دانش پژوه و مقدمه همين نويسنده بر فرمان مالك اشتر و ريحانة الادب علامه تبريزى.

شرح ابن ميثم، يك شرح ادبى، منطقى، كلامى مى‏باشد و اين شرح در سال 677 ه. ق به پايان رسيده است.

46-  شرح نهج البلاغه للحلى:

علامه جمال الدين ابو منصور بن مطهر حلى در گذشته 726 ه. مختصر شرح نهج البلاغه است و به گفته تهرانى در الذريعة (14-  124) از كشف الحجب كنتورى، گزيده‏اى است از شرح ابن ميثم و گويا كنتورى و خوانسارى نگارنده روضات الجنات (ص 172) آن را ديده باشند ولى اكنون در دست نيست.

او در اجازه به بنى زهره از آن ياد نكرده است و تهرانى مى‏گويد كه برخى از نسخه‏هاى «خلاصة الاقوال فى احوال الرجال» او يادى از آن هست (نيز فهرست معارف 1: 142).

دانش‏پژوه: مقدمه فرمان مالك اشتر بنياد نهج البلاغه.

47-  شرح نهج البلاغه، نفايس:

شرح نهج البلاغه به نام نفايس از دانشمندى سنى كه كوتاه و گزيده است از خطب و كتب، نسخه آن در فهرست آستان رضوى (اخبارش 303 ص 99) شناسانده شده كه در 82 برگ است و در 759 ه. ق نوشته شده است (ذريعه 4: 157).

دانش پژوه: مقدمه فرمان مالك اشتر 1359.

48-  الظرف و الظرفاء:

رجوع شود به الموشى.

49-  العقد الفريد، لابن عبد ربه:

(مصر 1293 ه.) تأليف ابو عمر احمد بن عبد ربه قرطبى (متولد 246 ه. ق-  فوت 328 ه. ق در قرطبه) مردى دانشمند و پر اطلاع بوده. اين كتاب ادبى، تاريخى و لغوى به زبان عربى است شامل بر 25 جزء (كتاب) مطالبى در تاريخ، لغت، امثال، شعر، نثر، عروض و قواعد آن و حتى مسائلى در طب و موسيقى در آن گنجانيده است كه پاره‏اى از اين مطالب كمتر در كتابهاى ديگر يافت مى‏شود. محتملا نخستين بار در سال 1293 ه. ق و سپس مكرر در مجلدات متعدد با فهارس متنوع توسط محمد سعيد العريان به چاپ رسيد.

(مصر 1346 ق و 1359 ه. ق سربى و نيز قاهره 1372 ق. سربى، وزيرى در هشت مجلد).

50-  علل الشرائع و الاحكام و الاسباب للشيخ الصدوق

(ايران 1289 ه.): اين كتاب مشتمل بر 385 باب مى‏باشد، باب اول آن در ذكر علل ناميدن سماء، دنيا، آخرت، آدم، حوا، درهم، دينار، فرس، بغله... است و آخرين باب آن در باره علتهاى نادر آمده است و ما هيچ گونه خبرى از سبب تأليف و تاريخ تأليف اين كتاب در دست نداريم.

يك بار در سال 1289 ه. ق سنگى، رحلى و بار ديگر در سالهاى 1280 ق تهران، 1311 ه. سنگى، رحلى، تهران به ضميمه معانى الاخبار و سومين بار در 1378 ه. ق در قم چاپ شد، سربى، وزيرى 304 320 صفحه، نجف 1383 ه. سربى، وزيرى.

بهترين چاپ آن در سال 1385 ه. ق-  1966 م در نجف با مقدمه و تحقيق علامه سيد محمد صادق بحر العلوم انجام گرفت.

اين كتاب توسط شرف الدين يحيى بن عز الدين حسين بن عشيره بن ناصر بحرانى مقيم يزد و شاگرد محقق شيخ على كركى (فوت 940 ه. ق) تلخيص گرديد. محقق كتاب مى‏گويد: در اين كتاب اخبار و رواياتى ديده مى‏شود كه سزاوار مقام ائمه عليهم السلام نيست. لذا بر فرض صحت اين اخبار بايستى تفسير قابل قبولى براى آنها يافت.

51-  عيون الاخبار، لابن قتيبه

(مصر 1343 ه): تأليف ابو محمد عبد اللّه بن مسلم بن قتيبه دينورى (213-  276 يا 271 ه. ق». مورخ، نويسنده، نحوى، لغت‏دان معروف عرب و مسلمان و ايرانى الاصل. در كوفه يا بغداد متولد شد و در دينور ترقى كرد، پيشواى مكتب نحو بغداد بود (كه مخلوطى از دو مكتب كوفه و بصره است). آثار عمده‏اش: كتاب المعارف (در تاريخ عمومى)، كتاب الشعر و الشعراء و كتاب ادب الكاتب و همين كتاب است.

كتاب عيون الاخبار براى اولين بار در سال 1349 تا 1343 ه.-  1930 تا 1925 م در چهار مجلد قطع رقعى با فهرستهاى متعدد در دار الكتب مصر چاپ شد. و چاپ دوم مصر، 55-  1957 م سربى، وزيرى در 9 جزء. اين كتاب بزرگ شامل ده كتاب است: كتاب السلطان، كتاب الحرب، كتاب السؤدد، كتاب الطبايع و الاخلاق المذمومة، كتاب العلم، كتاب الزهد، كتاب الاخوان، كتاب الحوائج، كتاب الطعام، كتاب النساء. اين كتاب ادبى به منظور تهذيب اخلاق سياسى و نظم امور نوشته شده است و در هر باب اخبار نبوى مناسب با آن را آورده است و در كنار آن از گفتار حكما و گزيده‏اى از سخنان بليغان و اشعار شعرا و سيرت پادشاهان و آثار سلف ذكر گرديده و او خود در مقدمه گويد كه در آن منافع دنيوى و اخروى را كه براى تمام طبقات مردم سودمند باشد و موجب تهذيب و استوارى زبان و خامه نويسندگان گردد فراهم نموده‏ام. و از جنبه اطلاعات مربوط به پادشاهان ايران و سيرت ايشان مطالب آن اهميت دارد.

52-  الغارات للثقفى

(تهران 1354 ه. ش): تأليف ابو اسحق ابراهيم بن محمد الثقفى الكوفي المولد (متوفى ظاهرا در اصفهان 283 ه. ق-  896 م). يكى از آثار گرانقدر تاريخى و دينى جامعه اسلام به ويژه مذهب تشيع است. هدف مؤلف در تأليف اين كتاب آن بوده است كه غارتهايى را كه بعد از جنگ نهروان به قلمرو امير المؤمنين على (ع) و سرزمينهاى تحت تصرف او از طرف معاويه شده است ياد كند. آن را «الغارات» ناميده است و اين نوع تأليف در آن زمان ميان ارباب سير و تواريخ متداول بوده و حتى جماعتى مانند: ابو مخنف لوط بن يحيى (فوت 157 ه. ق)، ابو المنذر هشام بن محمد الكلبى (ف 202 يا 204 يا 206 ه. ق)، نصر بن مزاحم المنقرى (فوت 212 ه. ق)، ابو الحسن على بن محمد بن عبد اللّه بن سيف المدائنى (فوت 225 ه. ق)، ابو محمد احمد بن عبد العزيزين يحيى بن عيسى الجلودى (فوت 302 ه. ق)، ابو عبد اللّه احمد بن محمد بن سيار الكاتب البصرى (فوت 368 ه. ق) و ابو القاسم المنذر بن محمد بن المنذر بن المنذر سعيد بن ابى الجهم القابوسى و غيره هر كدام كتابى به نام «الغارات» تأليف كرده‏اند. گر چه غرض اصلى اين كتاب ذكر غارات بوده است ليكن چون مؤلف بسيار با اطلاع و پرمايه بوده و در فن تصنيف و تأليف مهارت تمام داشته در لابلاى اين كتاب مطالب بسيار ارزنده‏تر از اصل موضوع را گنجانده است و اغلب آن مطالب فرعى پيرامون وضع زندگانى، روش ادارى و سياسى و اخلاقى حضرت امير المؤمنين على (ع) است و تفهيم اين نكته است كه انگيزه غارتها همانا جهل و نادانى و حق‏كشى و تمايلات نفسانى است تا در نتيجه، ظالم و مظلوم خود به خود، از همديگر متمايز گردند. تمام روايتهاى او از طرق معتبر اهل سنت است.

مؤلف كتاب از احفاد سعيد بن مسعود عم مختار بن ابى عبيد بن مسعود است كه امير المؤمنين (ع) او را والى مدائن كرده بود و در زمان امام حسن (ع) نيز والى بود.

گويند وى در آغاز امر بر مذهب زيدى بوده است كه پس از آن به مذهب اماميه منتقل شد. اصل او از كوفه و گويند در نتيجه نوشتن كتاب «المعرفه» كه تمايلات شيعى و ضد كوفى داشت از شهر كوفه بيرون آمد و پرسيد «اى البلاد ابعد من الشيعه» گفتند: اصفهان.

پس قسم ياد كرد كه آن كتاب را جز در اصفهان روايت نكند. او را آثار ارزنده ديگرى نيز هست كه ارباب تراجم آنها را به تفصيل ذكر كرده‏اند. وى در كوفه ميان قبيله خود «ثقيف» تربيت شد. اين كتاب براى نخستين بار توسط مرحوم استاد بزرگوار سيد مير جلال الدين محدث به سال 1395 ه. ق-  1354 ه. ش از نسخه‏اى كه متعلق به كتابخانه شخصى ايشان بوده است با حواشى و تحقيقات ارزنده‏اى در سلسله انتشارات انجمن آثار ملى ايران به شماره 114 در دو جلد به انضمام تعليقات چاپ گرديد. و شرح نسخه كتاب و چگونگى آن را در مقدمه «الغارات» به تفصيل ذكر كرده‏اند.

نكته قابل ذكر آن است كه ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه بيشتر احاديث خود را از «الغارات» نقل مى‏كند. با توجه به اين كه تمام احاديث مزبور در كتابهاى معتبر ديگر اهل تسنن منقول مى‏باشد و ليكن نظر به اعتبار مؤلف «الغارات» و اعتمادى كه ابن ابى الحديد به وى داشت نقل از وى را بر نقل از سايرين مقدم داشته است و همچنين بزرگانى ديگر امثال برقى، كلينى، صدوق، مفيد، طوسى و سيد مرتضى و ديگران از ثقفى روايت كرده‏اند.

براى شرح حال ثقفى به منابع زير رجوع شود: ابن النديم: الفهرست، ص 327 چاپ قاهره، استقامه، طوسى، رجال، نجاشى، رجال، علامه حلى، خلاصة الاقوال فى معرفة الرجال بخش اول، تقى الدين حسن بن على بن داود حلى، رجال، ج اول، نيز محمد استرآبادى منهج-  المقال، فخر الدين طريحى، جامع المقال، انساب سمعانى، خوانسارى، روضات الجنات، ممقانى، تنقيح المقال، آقا بزرگ تهرانى، الذريعة، ياقوت، معجم الادباء (ج 1 294 مارگليوث) و صفدى الوافى بالوفيات (6 220، 121) و... تمام اين مطالب را از تعليقات مرحوم استاد محدث آورديم.

53-  غرر الفوائد و درر القلايد للشريف المرتضى:

رجوع شود به امالى المرتضى.

54-  غريب الحديث للهروى

(خطى، رامپور): ابى عبيد القاسم بن سلام الهروى (فوت 224 ه. ق 838 م) در چهار مجلد. چاپ اول، حيدرآباد دكن هند به سال 1384 ه. ق-  1964 م. با كوشش دكتر محمد عبد المعيد خان استاد ادبيات عرب در دانشگاه عثمانيه (هند) انتشار يافت و در پايان جلد چهارم وعده داده است كه جلد پنجم را در باب فهرستهاى متعدد چاپ بكند. در اين كتاب كه يكى از منابع مهم غريب الحديث مى‏باشد، مؤلف به طور نامنظم و بدون رعايت هيچ ترتيبى كلمات دشوار و مشكل احاديث نبوى را تفسير مى‏كند و با استشهاد به اشعار و امثال عرب و آيات قرآنى معانى آنها را باز مى‏كند. اين اثر ارزنده در فهم معانى احاديث مشكل كمك شايانى مى‏نمايد.

هروى از نخستين كسانى است كه دست به تأليف غريب الحديث زد. وى در عهد خود امام و فقيه و محدث بود و اين كتاب مدت چهل سال از عمر او را به خود مشغول ساخته بود.

 

وى از مردم هرات بود، پدر او مردى رومى و برده يكى از اهالى هرات بود و فرزند وى به سال 154 ه. ق يا 157 ه. ق در هرات به دنيا آمد. هروى علوم متداول زمان را از اساتيدى چون ابو زيد انصارى، ابو عبيد معمر بن المثنى و اصمعى و ابو محمد يزيدى فرا گرفت و از محدثين بزرگوار روايت حديث كرد و دانشمندان از كتابهاى او در علوم قرآنى كه از بيست اثر تجاوز مى‏كرد همه روايت مى‏كرده‏اند. او راست آثارى در فقه، لغت، حديث و فقه را بر فتواى امام شافعى مى‏گفت.

مرگ او در مكه مكرمه و مدفن او در «دور جعفر» و 73 سال عمر كرد. ر. ك به، ابن الاثير، مقدمه النهاية، كشف الظنون حاجى خليفه، تاريخ خطيب بغدادى 2 403، طبقات سبكى 1 270، معجم الادباء ياقوت 6 257 و الوفيات ابن خلكان 3 225.

54-  الغريبين

(رامپور، خطى قبل از 504 ه. ق)، للهروى: تأليف ابو عبيد احمد بن محمد هروى (فوت 401 ه. ق) ابن خلكان نام او را عبيد احمد بن محمد بن ابى عبيد العبدى المؤدب الهروى القاشانى (قريه‏اى است به هرات) آورده و گويد: در پشت نسخه‏اى از كتاب «الغريبين» ديدم كه نام وى، احمد بن محمد بن عبد الرحمن است. در ديباچه نسخه خطى كتابخانه مرحوم دهخدا چنين آمده است: اخبرنا الشيخ الاديب احمد بن محمد الهروى و در اول كتاب الهمزة همين كتاب مى‏آيد: قال الشيخ ابو عبيد احمد بن محمد الاديب.

ابو عبيد در كتاب «الغريبين» تفسير غريب القرآن و حديث نبوى را جمع كرده است و آن را بر اساس حروف الفبا قرار داده است و آنچه پيشينيان راجع به كلمات غريبين آورده‏اند او گرد آورى نموده است. و ترتيب نيكوى اين كتاب بود كه ميان همگان رايج گرديد و مورد استفاده اخلاف ابو عبيد كه در اين زمينه كار كرده‏اند قرار گرفت و از جمله ابن الاثير در كتاب «النهاية فى غريب الحديث» از كتاب مزبور بهره فراوان برده است و به پيش كسوتى ابو عبيد تا قبل از تأليف «الفائق» زمخشرى اذعان مى‏كند.

نسخه‏اى از اين كتاب در دار الكتب المصريه (55 تيمور) در سه مجلد موجود است كه تاريخ نسخ آن 619 ه. ق است و در سال 1970 م. توسط آقا محمد، محمد طباخى در مصر چاپ شد.

خبر از چاپ اين كتاب را استاد گرانمايه آقاى محمد تقى دانش پژوه بوسيله تلفن اطلاع دادند و شخصا آن را نديده‏ام.

55-  فروع الكافى، للكلينى

(كتاب الروضه) (لكنهو 1302 ه.): ر. ك به اصول كافى.

56-  الفهرست، كتاب الفهرست يا فهرست ابن نديم يا الفهرس للنديم

(مصر 1348): تأليف محمد بن اسحاق (فوت 385 ه. ق) مورخ، شرح حال نويس معروف بغدادى از زندگى او اطلاعى در دست نيست اثر معروف او الفهرست يا فهرست ابن نديم است: كتابى تاريخى مشتمل بر فهرست كتابهاى تأليف شده تا زمان مؤلف در موضوعهاى گوناگون و كتابهاى ترجمه شده از زبانهاى يونانى، ايرانى و هندى به عربى، اين كتاب معتبر دائرة المعارفى از اسناد تاريخ و فرهنگ و تمدن اسلامى است. در حدود سال 377 ه. ق تأليف شده است و علاوه بر فهرست كتابها شامل مطالبى در باب خط و زبان، قومى است كه كتاب از آنها ترجمه شده است. و نيز مطالب بى‏نظير او در باره اديان ايرانى صحيح‏ترين مطالبى است كه در كتب اسلامى آمده است‏ و نيز مطالب او در باره خطوط ايرانى قبل از اسلام از اسناد معتبر تاريخ ايران است. اين كتاب بارها در اروپا و ايران و مصر چاپ شده است. فلوگل آن را در 1871-  72 م در لايپزيك منتشر كرد.

57-  فهرست الطوسى يا الفهرست شيخ الطائفه...

(چاپ كلكته 1271 ه.): شيخ ابو جعفر-  محمد بن حسن بن على معروف به شيخ طوسى (شيخ الطائفه) است (متولد رمضان در طوس 385 ه.) وى در 408 ه. ق به عراق رفت و به بغداد سكونت گزيد و در سال 648 ه. ق در اختلافات شيعه و سنى بغداد را به سوى نجف اشرف ترك كرد و همان جا در 22 محرم سال 460 ه. ق در گذشت و در مسجدى كه به نام «طوسى» و در ناحيه شمالى صحن حضرت امير المؤمنين و در كنار مقبره علامه بحر العلوم مدفون شد. او از پايه گذاران مذهب شيعه و حوزه علميه نجف اشرف است.

اين دانشمند بزرگ ايرانى يكى از پيشوايان مسلم اجتهاد در فقه و اصول است. دو كتاب «التهذيب و الاستبصار» از چهار كتاب اساسى شيعه تدوين او است و همچنين سه كتاب از چهار كتاب عمده و اصلى رجال از آن اوست  .

كتاب اول: رجال كشى است (فوت نيمه قرن چهارم) كه شيخ آن را به نام اختيار معرفة-  الرجال انتخاب و تلخيص نمود. كتاب دوم نيز «الرجال» يا «الابواب» از طوسى است كه شامل قريب 9800 تن از راويان حديث و سومى رجال نجاشى است و كتاب چهارم همين كتاب الفهرست طوسى است و اين كتاب كهن‏ترين فهرستى است كه در باره كتب شيعه و رجال شيعى باقى مانده است. اين فهرست شامل هم تصنيف است و هم ذكر (اصل) يعنى نام مصنف و كسانى كه شيعه‏اند معرفى شده‏اند. كتاب در اصل به ترتيب حروف الفباست و براى هر اسمى بابى منظور شده است. براى اسمهايى كه بيش از يكى نبوده در هر حرفى، باب جداگانه‏اى به عنوان «باب الواحد» در نظر گرفته است. در اين كتاب بيش از نهصد تن از نويسندگان و مؤلفان و در حدود دو هزار جلد كتاب معرفى شده است. اين كتاب مكرر در ايران و اروپا چاپ شده است و اخيرا در دانشگاه مشهد با مقدمه و فهارس متعدد چاپ اسپرنگر تكثير گرديد (1351 ه. ش).

چاپ نخست آن در 1271 ه. ق 1853 م به وسيله اسپرنگر در هندوستان (بمبئى) پيش آمد و در سال 1356 ه. آقاى سيد محمد صادق آل بحر العلوم چاپ ديگرى در مطبعه حيدريه نجف با مقدمه و تصحيح مجدد و فهرستهاى متعدد به ترتيب اصلى كتاب، فراهم آورد و در سال 1380 ه. ق تجديد طبع شد.-  فهرست كتابخانه عمومى معارف، تهران، كتابخانه ملى.

58-  قرب الاسناد، للحميرى القمى

از: ابو العباس عبد اللّه بن جعفر ابن حسين بن مالك بن جامع حميرى قمى، شاگرد دو امام جواد و امام عسكرى عليهما السلام، محدث، فقيه و راوى موثق.

نزديك 240-  300 كتاب نوشته است، از روايان دسته هشتم است. او در 270 يا 290 و اندى به كوفه آمد او يكى از نگارندگان قرب الاسناد است و از ميان كتابهاى او همين بجاى مانده است. در اين كتاب روايتهايى گنجانيده شده است كه خود از امام شنيده باشند و يا به يك واسطه از او گرفته باشند. در اين كتاب 1387 حديث به سندهاى قريب از امام جعفر صادق (جزء 1) و امام موسى كاظم (جزء 2) و امام رضا عليهم السلام (جزء 3) آمده است و پسر او محمد اين كتاب را روايت مى‏كرده است. اين كتاب يك بار در تهران 1307 ه. و بار ديگر در نجف (1369 ه. 1950 م) در 234 ص ربعى به چاپ سربى رسيد، و در 1370 ه. به دستور مرجع بزرگوار حضرت آيت اللّه العظمى حاج آقا حسين بروجردى (قدس) در 177 ص با جعفريات و اشعثيات در 252 ص وزيرى به چاپ سنگى رسيده و نسخه‏هايى خطى متعددى از آن موجود است.

از فهرست مشكوة، دانش پژوه ص 1451 جلد سوم و بخش سوم مجلد پنجم شماره 299 انتشارات دانشگاه تهران.

59-  الكامل يا الكامل فى التاريخ يا كامل التواريخ، يا تاريخ الكامل لابن الاثير

(مصر 1308 ه. ق). تأليف عز الدين ابو الحسن على بن اثير الدين ابو الكرم محمد موصلى جزرى (555-  630 ه. ق) معروف به «ابن اثير» مورخ معروف و وارسته و گوشه نشين عرب. اثر عمده‏اش همين كتاب است و آن تاريخ عمومى جهان است سال به سال از آغاز خلقت تا سال 628 ه. ق. و مانند تاريخ طبرى ذيلى بر آن نوشته‏اند يكى تا سال 656 ه. ق در پنج جلد تأليف ابو طالب على بن انجب ابن الساعى (فوت 674 ه. ق).

و چون ابن اثير معاصر با استيلاى مغول بوده و از نظر زمان نخستين مورخى است كه وقايع آن دوره را نسبتا به تفصيل در كتاب خود آورده است و در گردآورى آن نهايت دقت را بكار برده، به همين جهت كتاب او از منابع مهم تاريخ مغول محسوب است اثر ديگرش «اللباب»، تلخيص از كتاب الانساب سمعانى است و سيوطى آن را به نام «لب اللباب» تلخيص كرده و نيز «أسد الغابة فى معرفة احوال الصحابة» است.

كتاب تاريخ ابن اثير در 1851-  71 م در 12 جلد و فهرستهاى آن در 1874-  76 م در دو مجلد به اهتمام نورنبرگ، ليدن در 14 جلد چاپ شد. در مصر در دوازده جلد، بولاق 1290 ه. ق. سربى، قاهره 1358 ه. ق. سربى وزيرى، مصر 1302 ه. ق. قاهره 48-  1353 ه. ق. سربى وزيرى، به طبع رسيد و در ايران به زبان فارسى توسط گروهى ترجمه شده است و قسمتهايى از آن به فارسى (در عهد پسر تيمور) و به فرانسه در 1872 م ترجمه شد.

60-  الكامل للمبرد يا الكامل فى اللغة و الادب و التصريف

(مصر 1290 ه.): كتابى ادبى و لغوى به زبان عربى تأليف ابو العباس محمد بن يزيد الازدى البصرى (متولد در سال 210 ه. ق و در 285 ه. ق در شهر بغداد در گذشت).

مشتمل بر مباحث ادبى و شرح نكات لغوى و صرفى و نحوى بنا به عقيده بصريها و از كتابهاى چهارگانه اساسى ادب است و مى‏توان گفت در موضوع خود دائرة المعارف گونه‏اى است. چندين بار چاپ شده است.

در سال 1864-  82 م. در لايپزيك، اسلامبول 1286 ه. ق. چاپهاى مصر 1290 ه.، 1347 ه. ق. سربى وزيرى، 1936، 1961 و غيره... مبرد آثار ارزنده ديگرى نيز دارد: از قبيل كتاب «الروضة» و «المقتضب» و غيره...

61-  كتاب الجمل للشيخ المفيد

(چاپ نجف): بى تاريخ. مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در جلد 5 141 الذريعة نام پانزده مؤلف را كه در باره جنگ جمل، كتاب نوشته‏اند و همگى آن را به نام «كتاب الجمل» نامگذارى كرده‏اند ياد مى‏كند.

كتاب الجمل تأليف شيخ مفيد كه اسم آن «النصرة لسيد العترة فى حرب البصرة» مى-  باشد در اين كتاب پيرامون فتنه جمل و اقوال و آراى مردم در اين زمينه و حكم شرعى متصديان و آتش برافروزان اين جنگ را بيان كرده است. نسخه‏اى از اين كتاب در كتابخانه كاشف-  الغطاء در نجف موجود است (از الذريعة 24 177). اين كتاب نخستين بار در نجف اشرف، سربى، رقعى در 220 صفحه بدون تاريخ، در سال 1382 ه. ق. سربى، رقعى، 232 صفحه در نجف اشرف چاپ شد.

62-  كتاب الصداقة و الصديق يا الادب و الانشاء فى الصداقة و الصديق لابى حيان

(مصر 1323 ه.) تأليف ابو حيان التوحيدى (حدود 380 و 400 ه. ق) يك چاپ در المطبعة الشرقية مصر 1323 ه. در 198 صفحه و در مطبعة الجوائب سال 2-  1301 ه. به ضميمه رساله در علوم در 208 صفحه چاپ گرديد و در مجله المجمع العلمى دمشق نيز چاپ شد.

63-  كتاب صفين يا كتاب الصفين يا وقعة صفين للمنقرى.

(ايران 1300 ه.)، تأليف نصر بن مزاحم بن سيار منقرى كوفى مكنى به ابو الفضل و ملقب به العطار. مورخ شيعى در اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم مى‏زيست و گويند كه وى معاصر امام محمد باقر (ع) بوده و زمان حضرت امام موسى الرضا (ع) را درك كرده است و همچنين با ابو مخنف لوط بن يحيى معاصر بود.

او را چندين كتاب در تاريخ است از جمله: كتاب الغارات، كتاب نهروان، كتاب مقتل الحسين-  (ع)، كتاب الجمل و چند اثر ديگر كه نجاشى در «رجال» خود آنها را بر شمرده است.

اين كتاب كه بيش از هشت هزار بيت است ظاهرا اولين بار در ايران در سال 1300 ه.

قطع ربعى در 305 صفحه چاپ شده است. يك بار ديگر در بيروت چاپخانه العباسيه 1340 ه. 1911 م. در 400 صفحه و آخرين و بهترين آن به نام «وقعة صفين» تحقيق عبد السلام هارون، قاهره، 1365 ه. ق سربى، وزيرى در 766 صفحه است.

اين كتاب در باره جنگهاى امير المؤمنين (ع) عليه معاويه است. گفتگوها، نامه‏هاى متبادله، و خطبه‏ها و ارجوزه‏ها، كه در آن روزها، آنچه راجع به اين جنگها گفته شده است و همچنين كلمات و خطبه‏ها و نامه‏هاى مولا (ع) و شعرهاى حماسى رزمجويان اسلام را نقل كرده است. كتابى است معتبر كه مجلسى در بحار الانوار در مجلد غزوات حضرت امير المؤمنين (ع) از آن نقل مى‏كند و نيز ابن ابى الحديد آنچه را كه در واقعه صفين نقل كرده است از كتاب ابن-  مزاحم باشد.

64-  كتاب الصناعتين للعسكرى

(مصر، 1371): تأليف ابو هلال عسكرى (براى شرح حال او رجوع شود به: همين كتابنامه ذيل: الاوائل).

اين كتاب كه شامل ده باب و هر باب داراى چندين فصل مى‏باشد پيرامون اصول بلاغت و فنون فصاحت گفتگو مى‏كند.

مطالب كتاب با شواهدى از آيات قرآن و كلمات پيامبر اكرم (ص) و حضرت امير المؤمنين (ع) و نيز از اقوال بليغان همراه است و براى تأييد گفته‏ها به شعر و نثر عرب استشهاد مى‏كند. باب نخست آن، در تعريف بلاغت و فصاحت است، و باب دهم در ذكر مبادى كلام و مقاطع آن است. ابو هلال در پايان اين كتاب مى‏نويسد كه فراغت من از تأليف آن در ماه رمضان سال 394 ه. بود. كتاب مورد بحث از روى چند نسخه خطى توسط على محمد البجاوى و محمد ابو الفضل ابراهيم، به ضميمه سه فهرست در 528 صفحه قطع وزيرى به سال 1371-  1952 م براى نخستين بار در مصر به چاپ رسيد.

65-  كتاب الولاة يا الولاة و القضاة للكندى

[بيروت 1908 م‏]: تأليف ابو عمر محمد-  ابن يوسف الكندى المصرى التجيبى از شرح حال و زندگانى اين مورخ مصرى اطلاعات زيادى در دست نداريم. همان گونه كه در تاريخ تولد او اختلاف است تاريخ مرگ وى نيز مورد اتفاق نيست.

سال تولد او را 268 و 283 ه. ق نوشته‏اند و تاريخ مرگش را، 350 و 358 ه. ق ضبط كرده‏اند و مولد و مدفن او را در مصر ذكر نموده‏اند اما اجمالا مى‏دانيم كه ابو على از شاگردان ابن قديد (فوت 312 ه. ق) و نسائى محدث معروف (زنده در 302 ه. ق) بود و تاريخ ولاة مصر را تا سال 335 ه. ق تعقيب كرده است و دنباله كار او را ابن زولاق مصرى، حسن بن ابراهيم (919-  997. م) مؤلف «اخبار امراء مصر» و «العيون الدعج فى حلى دولة بنى نعج» تا زمان المعز فاطمى و جوهر (تا سال 362 ه. ق) ادامه داد. كتاب ابو على از لحاظ اين كه خود منصب قضاى مصر را داشته بود حايز اهميت است. موضوع اين كتاب، تاريخ قضاى مصر است به ترتيب سنوات و در خلال آن به شرح حال و اخبار برخى از قضاة مصر مى‏پردازد. و گه گاه بعض از احكام صادره از سوى ايشان را نقل كرده است و تا سال 246 ه. ق 861. م يعنى تا زمان تعيين «بكار» در منصب قضا بحث خود را تعقيب مى‏كند اما ادامه كتاب در اثر مرگ مؤلف و يا به علتهاى ديگر متوقف مى‏شود.

از بررسى منابع (دائرة المعارف اسلام) چنين استنباط مى‏شود كه الكندى دو كتاب داشته است يكى به نام «تسمية ولاة مصر» يا «ولاة مصر» يا «تسميه امراء مصر» كه در سال 1908 توسط كونيگ در نيويورك بچاپ رسيد و مجددا توسط دكتر حسين نصار در سال 1959 (سربى، وزيرى، 368 صفحه) چاپ گرديد.. و سپس ابو على در صدد بر آمد كه كتاب اول را تكميل نمايد و كتابى به نام «القضاة» در تاريخ و شرح حال قاضيان در مصر برشته تحرير در آورد كه قسمت عمده آن در «دفع الاصر ابن حجر» گنجانيده شده است و كتاب، «القضاة» كه تا سال 246 را در بردارد. در سال 1908 توسط گويتل در پاريس انتشار يافت و سپس اين دو كتاب يعنى كتاب «الولاة» و «كتاب القضاة» يكجا، به نام «كتاب الولاة و القضاة كندى» توسط روفن گست در 1912. م-  ليدن-  اوقاف گيب بطبع رسيد كه همين دو كتاب در قطع سربى، وزيرى در 686 صفحه در بيروت افست شد.

از ديگر آثار ابو على كندى: الخطط، الموالى، كتاب الاجناد العربية و سيرة مروان بن-  زولاق است. اين دانشمند نسابه و مورخ و آگاه به كتب حديث را به الكندى فيلسوف عرب منسوب كرده‏اند كه ظاهرا اساسى از صحت ندارد.

رجوع شود به: دائرة المعارف اسلام (فرانسه) و معجم المؤلفين، و مقدمه دكتر نصار بر كتاب «ولاة مصر» و فهرست عربى مشار.

66-  كشف الحجب و الاستار عن اسماء الكتب و الاسفار

[كلكته 1330 ه. ق) سربى، وزيرى، 607 112 صفحه.

كتابى است به زبان عربى، تأليف سيد اعجاز حسين نيشابورى كنتورى (1240 تا 1286 ه. ق) كه فهرست الفبايى كتابهاى شيعه اماميه است، مؤلف در اين فهرست حدود سه هزار و پانصد كتاب و رساله را معرفى كرده است.

67-  كشف الظنون عن امامى الكتب و الفنون

[استانبول 62-  1360 ه. ق‏] تأليف حاجى خليفه يا كاتب چلپى، مصطفى بن عبد اللّه (1017-  67 ه. ق) مورخ بزرگ ترك.

در جنگهاى مرز شرقى آناطولى لشكر عثمانى شركت مى‏كرد. آثار عمده‏اش: تقويم التاريخ (جهان نما در جغرافيا به تركى)، سلم الوصول الى طبقات الفحول (عربى) در زندگينامه عده‏اى از مشاهير، تحفة الاخيار و چند كتاب ديگر. اما از همه معروفتر كتاب كشف الظنون است، اين كتاب به عربى نوشته شده است. در معرفى كتابهاى معتبر، فارسى، عربى، تركى و نيز معرفى علوم و فنون است و از جمله فهرستهاى معتبرى است كه در كتابشناسى و رجال جهان اسلام تأليف شده است. مؤلف در ذيل نام هر كتاب معمولا اطلاعاتى كه در باب نويسنده دارد مى‏نگارد و به نقل آغاز و انجام و تاريخ تأليف و احيانا ذيل، تلخيص، شرح و نقض و يا استدراكى كه باشد مى‏آورد. مؤلفان و شارحان آنها را نيز معرفى مى‏كند. رويهمرفته در كشف الظنون حدود پانزده هزار كتاب و رساله و نه هزار و پانصد مؤلف و سيصد علم و فن معرفى شده است. به علت اهميت اين كتاب از زمان مؤلف تا قرن اخير تكمله و ذيلهايى بر آن نوشته‏اند كه معروفترين آنها: «ايضاح المكنون فى الذيل على كشف الظنون» تأليف اسماعيل پاشا بغدادى است. چاپهاى متعددى از كشف الظنون شده است. نخستين چاپ توسط گوستاو فلوگل (لايپزيك 1835-  58. م) در هفت مجلد با ترجمه لاتينى است و بعضى از ذيلهاى كتاب در مصر و استانبول بطبع رسيده است. و نسخه‏اى كه از روى دستنويس مؤلف است در سال 1360-  62 ه. ق در دو جلد در استانبول با قطع رحلى، سربى چاپ گرديد.

68-  كنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال لحسام الدين الهندى.

(حيدر آباد 15-  1312 ه.) تأليف علاء الدين على بن حسام الدين هندى مشهور به «المتقى» البرهان پورى (فوت 975 ه.) كتاب فقه عربى بر مشرب اهل تسنن است و احاديث آن بر اساس و ترتيب «جمع الجوامع فى الحديث» جلال الدين سيوطى فوت 911 ه. قرار داده شده است و روايات و احاديث فقهى هر كدام از احكام ذيل باب مخصوص به آن بر ترتيب حروف الفبا دسته‏بندى شده است. مؤلف در ديباچه كتاب خود بر اين مطلب تصريح مى‏كند كه علاوه بر احاديث «جمع الجوامع» احاديث ديگرى كه در آن نيامده است در كتاب خود گرد آورده است. تأليف اين كتاب فقهى حديثى در سال 957 ه. ق به انجام رسيده است.

چاپ اول در 15-  1312 ه. رحلى، سربى (حيدر آباد). چاپ دوم در 1364 ه.

1945 م در حيدر آباد در ده مجلد به قطع وزيرى سربى چاپ شده است.

69-  لسان الميزان للعسقلانى

(حيدر آباد 1331 ه.): در رجال حديث، تأليف ابن حجر عسقلانى (773-  852 ه.) مختصرى است از كتاب «ميزان الاعتدال فى نقد الرجال» حافظ ذهبى (فوت 748 ه.).

مؤلف در مقدمه كتاب گويد: چون كتاب «ميزان» را مفصل يافتم بر آن شدم تا راويانى‏ را كه در كتب سته آمده است حذف نمايم و آنها را كه در تهذيب الكمال نيامده‏اند بيفزايم.

آن را به ترتيب نام راوى مرتب كرده است.

اين كتاب در شش جلد در حيدر آباد 1329-  1331 ه. سربى به قطع وزيرى چاپ شد و جمعا شامل 14342 راوى مى‏باشد.

70-  مجازات الآثار النبوية، للشريف الرضى

[بغداد 1328 ه. ق‏]: در پنج مورد از اين كتاب در كتاب «نهج البلاغه» ياد كرده است و تصريح كرده است كه نهج البلاغه تأليف وى است و ما در مقدمه كتاب در بررسى صحت انتساب نهج البلاغه به اين مطلب اشاره كرديم.

در اين كتاب بيش از سيصد و شصت حديث نبوى مشتمل بر مجازات و استعارات و كنايات دقيق مى‏باشد. اين كتاب براى نخستين بار در بغداد چاپ شد در حدود 1328 ه.