فصل ششم :
ريشههاى شكست در امر و نهى دينى
امر به معروف مايه حيات جامعه اسلامى است.
تحليل ريشههاى شكست
عوامل فراوانى در شكست امر و نهى دينى تأثير دارند كه به اختصار به آنها مىپردازيم.
1 - نسنجيدگى
يكى
از ريشههاى شكست نسنجيده عمل كردن است. امر و نهى دينى شرايطى دارد كه ملاحظه آنها
يك ضرورت است. يكى از شرايط، احتمال تأثير است. عدهاى به محض ديدن معصيت كمر همت
بر نهى از آن مىبندند در حالى كه با يك محاسبه كوتاه معلوم مىگردد امر و نهى آنها
تأثيرى نخواهد داشت. اقدام به چنين امر و نهى دينى بىنتيجه و موجب سرخوردگى امر و
نهى كننده مىگردد، و چه بسا چنين حركت مقدسى به لوثى گرايد. البته همانگونه كه
خوشبينى بيش از حد مضر است يأس از تأثير هم ضررى جبران ناپذير دارد. عدهاى در طرف
تفريط قرار گرفتهاند و بدون كمترين محاسبهاى امر و نهى خود را بدون تأثير
مىدانند. اين روحيه تفريط گرايانه انسان را به ترك اين فريضه الهى سوق مىدهد و از
هر گونه حركت اصلاحى نااميد مىسازد.
نبود مفسده و ضرر در امر و نهى دينى يكى ديگر از شرايط است كه بىتوجهى به آن سبب
ابتلاى انسان به ضررهاى مالى، جسمى، آبرويى و چه بسا جانى گردد. آنگاه فرد، ناكامى
خود را به امر و نهى دينى نسبت مىدهد بدون آنكه كمترين توجهى در نسنجيده عمل كردن
خود داشته باشد. نتيجه اين حركتهاى بدون محاسبه، ناكامى و گرفتارى مؤمن و سرخوردگى
از انجام صحيح اين فريضه اصلاحگرايانه است.
2 - رعايت نكردن مراتب امر و نهى
رعايت مراتب، اصل مهمى است كه از جنبههاى اخلاقى و روانى خاصى برخوردار است.
بىتوجهى به اين اصل، امر و نهى را كمرنگ يا دشوار مىسازد. به كارگيرى مراتب و
مراحل بالاتر در صورت كافى بودن مراتب پايين، امر و نهى دينى را با فشار بيشتر و در
نتيجه لجبازى يا عكسالعمل منفى گنهكار روبرو مىسازد و حداقل، آن را بدون تأثير
مىكند. وقتى با يك اخم كردن گناه ترك مىشود ضرورتى بر بهكارگيرى مراتب بالاتر
نيست و اگر كسى با موعظه يا درخواست و امثال آن انجام واجب يا ترك گناه را مىپذيرد
ضرورتى بر خشونت در كلام و رفتار مشابه آن وجود ندارد. بىتوجهى به مراتب امر و نهى
بيشتر از سوى صاحب منصبان اجتماعى، اقتصادى، سياسى و همچنين پدران و مادران و
بهويژه پيرمردان و پيرزنان و افراد عصبى صورت مىپذيرد. يكى از علل عمده شكست
كهنسالان در امر و نهى جوانان، تندى و خشونت غير لازم و بلكه بىمورد آنهاست.
بىتوجهى كهنسالان به شخصيت جوانان امر و نهى آنان را بىتأثير و چه بسا با تمسخر
روبرو مىگرداند. بزرگسالان آگاهند كه امر و نهى دينى جولانگاه تاخت و تاز آنها به
جوانان نيست. امر به معروف و نهى از منكر حتى در مرحله سوم، ماهيت بازدارندگى دارد
نه آزاردهندگى. بنابراين برخوردهاى كوبندهاى كه بدون هدف سازندگى و بازدارندگى
صورت مىپذيرد از حقيقت امر و نهى دينى فاصلهاى عميق دارد.
البته آنچه بيان گرديد به اين معنا نيست كه هيچ گاه از مراحل بالا استفاده نشود
بلكه مراد استفاده غيرضرورى و ناموجه از مراحل بالاتر است كه گاهى سبب بدبينى و
زدگى گنهكار از احكام اسلامى مىشود. تجربه نشان داده است كه يكى از عوامل مهم شكست
امرونهى كنندگان توهين و تندى بىمورد بوده است.
3 - اعمال سليقههاى ناموجه
آنچه بايد در امر و نهى دينى مورد توجه قرار گيرد بايدها و نبايدهاى شرعى و عقلى
است. اما اگر با اعمال سليقهها و حبّ و بغضهاى شخصى درآميزد قداست امر و نهى دينى
از بين مىرود و موفقيت آن به دشوارى مىگرايد. امر و نهى كننده بايد به دنبال
انجام واجب و ترك گناه باشد و به مسائل جزئى و جانبى حساسيت نورزد كه چه بسا اين
حساسيتها سبب ترك واجب يا انجام گناه گردد. البته واجب بايد به طور كامل انجام
گيرد و حرام نيز به طور كامل ترك گردد ولى مادامى كه افراد در مناطق ممنوع شرعى
وارد نشدهاند گناهى نكردهاند، و تا هنگامى كه حداقل واجبات را انجام دهند به
معصيت آلوده نشدهاند. البته افراد نبايد به دنبال حداقلهاى واجبات شرعى باشند كه
با كمترين كاهشِ در عمل به حرام مبتلا شوند يا آنچنان در مقام عمل به مرزهاى حرام
نزديك گردند كه با كمترين افزايش به حرام گرفتار آيند يا به اباحىگرى گرايند.
انجام مباحات اشكال ندارد اما اباحىگرى روحيه مثبتى نيست. يعنى انسان همواره به
دنبال اين باشد كه مباحات را بيابد و به انجام آنها همت گمارد. بسيار تفاوت دارد كه
شخصى به دنبال آن باشد كه عملى حرام نباشد تا آن را انجام دهد يا بهدنبال دستورهاى
واجب و مستحبى اسلام باشد تا به آنها عمل كند. اين دو روحيه، دو تفكر، و دو نوع
خطمشى متفاوت است كه در دو كلمه دينگرايى و اباحىگرى خلاصه مىشود. زيرا ارتكاب
مباحات تديّن نيست بلكه حركت به دنبال بايدهاى دينى تديّن است.
روحيه اباحىگرى و فرو رفتن كامل در حلال دنيا سبب گسترش غفلت از ياد خداست. ارتكاب
مباحات تذكرى را لازم ندارد اما روحيه اباحىگرى نيازمند تذكر است.
4 - بىتوجهى به دستورهاى دينى
بدون شك تأثير سخن كسانى كه نسبت به حدود و احكام الهى بىتوجه و از زينت عمل به
آنها بىبهرهاند اندك است. نهى از دروغ يك دروغگو موفقيتى در پىندارد. نهى از
غيبت يك غيبت كننده به بار نمىنشيند بلكه نهى از منكر كسى كه گناهى غير از گناه
مورد نهى خود را مرتكب مىشود تأثير كمترى دارد. ترك عمل به بايدهاى دينى و ارتكاب
محرمات بهويژه در انظار مردم يكى از عوامل ناكامى در امر و نهى دينى به حساب
مىآيد. كسى كه اهل عمل به احكام الهى است ضمن اينكه بهراحتى امر و نهى مىكند و
كلام او از تأثير درخور توجهى برخوردار است عملى را كه انجام مىدهد خود دعوت كننده
به نيكىهاست. با اين همه، سستى مسامحه كاران نبايد بهانه ترك امر و نهى آنها شود.
گويند: كودكى را براى نهى از خوردن خرما به نزد رسول خدا (ص) آوردند اما حضرت كه خود
در آن روز خرما خورده بود نهى او را به روز ديگر موكول فرمود تا سخن او موثر قرار
گيرد. اگر چه اين قضيه شاهد مثال مشهورى شده است اما از جمله قضايايى است كه
نمىتوان به رسول خدا (ص) نسبت داد، زيرا ضمن اين كه سند محكمى ندارد، هيچ يك از
عقلا، اطبا و اديان الهى نگفتهاند طبيب يا هر فرد توصيه كننده به ترك برخى
خوردنىهاى حلال، خود به ترك آنها همت گمارد تا تأثير كلام او در بيمار افزايش
يابد. ضمن اينكه چنين امرى وضعيت خوراكى اطبا را بحرانى مىكند.
5 - مخالفت گنهكار
يكى
از علل منفى در به بار نشستن نهال امربهمعروف و نهىازمنكر ضعف گنهكار و كويرى
بودن سرزمين وجود اوست كه بذر نيكىها را در خود نمىپذيرد. اين عدم پذيرش كه ناشى
از لجاجت، عناد و گرههاى كور قلبى در فكر و اعتقاد آنهاست امر و نهى دينى را با
شكست روبرو مىسازد اما اين يك عامل از عوامل مختلفى است كه در تضعيف امر و نهى
دينى مؤثر است و با اصلاح ساير عوامل مىتوان به اصلاحهاى وسيع اجتماعى نايل گرديد.
6 - بىتوجهى به زمان و مكان امر و نهى
شكست برخى از امر و نهىهاى غيرموفق ريشه در انتخاب مكان يا زمان آنها دارد. انتخاب
زمان يا مكان نامناسب لجاجت و پرخاشگرى گنهكار را به همراه دارد. نهى از منكر فرد
در بين دوستانش غرور و مخالفت او را ظاهر مىكند و چه بسا تذكر دهنده را استهزا كند
اما همين تذكر كه در خلوت صورت مىپذيرد عكسالعمل منفى او را به همراه ندارد ضمن
اينكه تأثيرات مطلوبى را به همراه دارد. همه افراد به حفظ شخصيت و اعتبار خود
اهميت مىدهند و اگر كمترين نقصى در بين مردم به آن وارد شود حالت دفاع و تهاجم به
خود مىگيرند. آنگاه اولين چيزى كه قربانى مىشود هدف اصلاحگرانه نهى كننده از
منكر است.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: كسى كه در پنهانى برادرش را موعظه كند او را احترام كرده است
و كسى كه وى را در نزد ديگران موعظه كند به او بدى روا داشته است.
(65)
البته اين بدان معنا نيست كه هيچگاه كسى در بين مردم مورد تذكر قرار نگيرد. زيرا
گاهى تأثير امر و نهى به انجام آن در بين مردم منحصر مىشود بهويژه مردمى كه از
عيب گنهكار آگاه و با تذكر به او موافقاند. (البته اين در صورتى است كه فسق گنهكار
آشكار باشد.)
7 - ترك همكارى حكومت و امر و نهى كنندگان
بدون شك وحدت بين مردم و حكومت بازده هر حركتى را در سطح بالايى افزايش مىدهد، و
اختلاف بين اين دو قطب اساسى كشور هر طرح و حركتى را به اختلال مىكشاند، و امر و
نهى دينى را دچار ركود مىكند.
اصلاح اجتماعى حركت خاصى است كه در برخى اوقات به نزاع و مراجعه به دستگاههاى
حكومتى مىانجامد. اگر در نيروى انتظامى و سپس دستگاه قضايى از امر و نهى كنندگان
حمايت نشود و بلكه از گنهكاران حمايت شود، روحيه انجام امر و نهى ضعيف مىگردد و
تمايل مؤمنين به انجام آن كاهش مىيابد، و چه بسا به دليل متضرر شدن از ناحيه برخى
دستگاههاى حكومتى ترك آن را شرعى تلقى كنند و مسئوليت گسترش ناهنجارىهاى اخلاقى
را به عهده آنها گذارده و عملاً خود را منزوى سازند. ناسازگارى هر يك از دستگاهها
يا افراد بلند مرتبه حكومتى به تنهائى مىتواند نقشى منفى در تحقق فريضه امر و نهى
دينى داشته باشد. بنابراين حكومت اسلامى موظف است بهطور جدى و قانونى از آمرين به
معروف حمايت كند تا در پرتو آن پهن دشت جامعه اسلامى به گلستان ارزشها تبديل شود.
8 - بىتوجهى به شيوههاى اجرائى موفق
امرونهى دينى مثل هر عمل ديگر بايد با شيوههاى موفق و روشهاى كارشناسانه صورت
گيرد. كسى كه به موارد تأثير و رموز موفقيت و شيوههاى مجرب و كاربردى و ساير معارف
و احكام اين حركت مقدس آشنايى نداشته باشد همانند كسى است كه از نماز جز واجب بودن،
به سوى قبله بودن و با وضو بودن چيزى نداند. در حالى كه اگر به قرائت صحيح يكايك
ذكرها در اعمال مختلف قيام، قعود، ركوع، سجود، زمان هر نماز، مكان و شرايط آن،
امورى كه سبب بطلان وضو يا نماز است، توجه به برخى از احكام نظير شكيات نماز و
بسيارى از مسائل مستحب، واجب، حرام و مكروه را كه ذكر آنها به طول مىانجامد آگاه
نباشد در انجام وظيفه موفق نخواهد بود.
امربهمعروف و نهىازمنكر يك مأموريت ويژه الهى است كه انجام موفقيتآميز آن جز در
پرتو آگاهى به جوانب مختلف اين عمل حاصل نمىشود و نوشته موجود در راستاى چنين هدفى
به رشته تحرير درآمده است.
فصل هفتم :
شيوههاى رفتارى در امر و نهى دينى
امر
به معروف نشان روشن غيرت دينى مؤمن است.
شيوههاى رفتارى در امرونهى دينى
همه
كسانى كه به عنوان خطاكار مورد امرونهى دينى قرار مىگيرند داراى روحيه و ويژگىهاى
يگانه و همسو نيستند. بنابراين بايد برخورد با آنها متناسب با ويژگىهاى آنان صورت
پذيرد كه در اين فصل به تحليلهاى اخلاقى، روانى و اجتماعى آنها مىپردازيم. البته
شيوه امرونهى گروههائى كه ذكر مىشود به آنچه بيان مىگردد منحصر نمىشود و
شيوههاى ديگرى كه در مباحث مختلف اين كتاب آمده است مىتواند مفيد باشد.
شيوه امر و نهى به نوجوانان
برخورد موفق با نوجوانان گنهكارى كه به تكليف رسيدهاند شيوه خاص خود را مىطلبد.
آنها براساس اعتماد، اظهار محبت، تشويق، جايزه و امثال آن ارشاد مىشوند. امر و نهى
به آنها بايد به طور روشن و توأم با احترام صورت گيرد. مثلاً به آنها گفته شود: تو
پسر يا دختر خوبى هستى اما مىتوانى بهتر از اين هم باشى و آن در صورتى است كه به
ديگران دروغ نگويى، آزار نرسانى يا در منزل مردم نگاه نكنى، يا نماز خود را به طور
مرتب بخوانى، يا در جلسه آموزش قرآن شركت نمايى.
رجاءبن حيات گويد روزى من و پدرم نزد معاذبن جبل بوديم. معاذ از پدرم پرسيد اين
فرزند كيست؟ پدرم جواب داد: اين فرزندم (رجاء) است.
معاذ گفت: آيا قرآن را به او آموختهاى؟ جواب داد: خير
معاذ گفت: قرآن را به او بياموز. من از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: مردى نيست كه به
فرزندش قرآن را آموزش دهد مگر اينكه در روز قيامت تاج سلطنت بر سر پدر و مادر او
گذارده مىشود و با دو حلّه پوشانده مىشوند كه مردم نظير اين حلهها را نديدهاند.
سپس معاذ با دست خود بر شانه من زد و گفت: پسرم، اگر دوست دارى كه در روز قيامت دو
حلّه به پدر و مادر خود بپوشانى قرآن را بياموز.
(66)
خطاب صميمى به نوجوانان در جلب عواطف آنها موثر است.
استفاده از حس رقابت در رشد و صلاح نوجوانان نكته مهمى است. مثلاً به او گفته شود:
انتظار من از شما اين است كه اين عمل را ترك كنى همانگونه كه آن نوجوان اين عمل را
انجام نمىدهد. يا به او گفته شود: خداوند بچههاى خوب را دوست دارد و خوبى انسان
به عمل اوست كه كار خوب كند و كار بد را ترك نمايد. من دعا مىكنم كه از اين پس شما
اين عمل را انجام ندهى يا اين دستور خدا را انجام دهى.
بيشتر گناهان نوجوانان باتوجه به شرايط سنى آنها از جهل به حكم خدا صورت مىگيرد از
اين رو توضيح واجب و حرام در يك جو دوستانه و مطابق با فهم نوجوانان اثر خوبى دارد.
شيوه امر و نهى به جوانان
هنگامى كه انسان دوران كودكى و نوجوانى را سپرى كرد و به دوران جوانى يعنى بلوغ
فكرى و جسمى و شكوفايى استعدادها و انتخابهاى خود نايل گرديد، با توجه به
توانايىهاى جسمانى و موقعيتهاى طلايى كه در انتخابها و تصميمگيرىها در
عرصههاى مختلف زندگى دارد، براى خود ارزش و شخصيت خاصى قائل است. دوست دارد ديگران
به او نگرش مثبت و محترمانهاى داشته باشند، و در عمل شخصيت او را مورد توجه قرار
دهند. و در مقابل به كسانى كه به اين خواسته او توجه كرده، احترام او را بهويژه در
نزد ديگران حفظ مىكنند صميميت و علاقه بيشترى ابراز مىدارد. البته اين روحيه در
مقاطع بعدى عمر هم ادامه دارد اما دوران شروع آن از اهميت و حساسيت بيشترى برخوردار
است.
استفاده از اين ويژگىِ جوان موفقيت امر و نهى دينى به او را افزايش مىدهد. چه
اينكه جوانان به پذيرش حق نزديكتر و سريعترند. مثلاً به او گفته شود: يك جوان با
شخصيت، ديگران را تمسخر نمىكند، يا حيف نيست كه روح پاك يك جوان به گناه آلوده
شود! يا جوانمردى و شجاعت به اين نيست كه كسى را بدون دليل شرعى و عقلى مورد ضرب و
شتم قرار دهى بلكه شجاعت و مردانگى به اين است كه براى دفاع از حق ستيزه كنى، يا
روح پاك جوان عزيزتر از آن است كه با تقليد از كفار غرب در لباس و وضعيت سر و صورت،
خود را به ذلت بكشاند، يا جشن عروسى و نقطه شروع زندگى شرافتمندانه خود را به معصيت
آلوده نكن. شب ازدواج شب آزمايش تقواى عروس و داما در پيشگاه خداوند است. تا معلوم
گردد در اوج زمان شادى چه اندازه به احكام الهى پايبنداند.
ارشاد جوانان در نظر اسلام از اولويت خاصى برخوردار است و علت آن پذيرش سريع و قدرت
عمل و طول عمرى است كه از آن برخوردارند و در پرتو آن مىتوانند بركات و خدمات
فراوانى را به اسلام و مسلمين ارائه دهند.
در
بحث قبل شيوههاى مختلفى را براى برخورد مثبت با نوجوانان بيان كرديم كه آن شيوهها
را مىتوان در برخى از موارد براى جوانها نيز مورد استفاده قرار داد.
شيوه امر و نهى به بزرگسالان
امر
و نهى بزرگسالان از سوى كسانى كه از سن كمترى برخوردارند نيازمند اجراى برخى از
شيوههاست كه به تحليل آنها مىپردازيم.
با
توجه به اينكه بزرگسالان از سابقه ايمانى بيشترى برخوردار بوده احترام آنها مورد
توجه اسلام است. و از طرفى خود را با تجربهتر از ديگران دانسته و چه بسا آگاهتر
از آنها به حساب آورند، و برخى از آنها به نوعى غرور پيرى مبتلا مىگردند كه امر و
نهى دينى را با مشكل روبرو مىسازند. به همين علت بايد به گونهاى مورد امر و نهى
قرار گيرند كه به اظهار غرور آنها منتهى نشود.
زنان و مردان كهنسال كه عمر خود را صرف خدمت به جامعه و نسل حاضر كردهاند، خود را
داراى حق بر ديگران دانسته، احترام خويش را بر آنها لازم مىدانند. حال با توجه به
روانشناسى بزرگسال بايد به امر و نهى ظريف آنها پرداخت.
يكى
از شيوههاى مؤثر در امر و نهى كهنسالان اين است كه آنها را درباره عمل خود به
قضاوت گيريم. مثلاً از آنها بخواهيم تا درباره قرائت نماز ما اظهار نظر كنند و آنها
را درباره قرائت برخى كلمات كه تلفظ صحيح آن را اداء نمىكنند بيشتر جويا شويم، يا
با طرح سؤال از آنها بخواهيم درباره برخورد نادرستى كه خود به آن مبتلا شدهاند
اظهارنظر كنند و در اين ميان به آرامى آنها را مورد اصلاح قرار دهيم.
امام حسن و امام حسين 8 كه زمان طفوليت را طى مىكردند به پيرمردى گذشتند كه وضوى
صحيحى نمىگرفت براى هدايت پيرمرد بر وضوى خود نزاع كردند و قضاوت را به عهده او
نهادند و هر دو نزد او وضو گرفتند. پيرمرد گفت هر دوى شما وضوى خوبى گرفتيد و اين
پيرمرد جاهل است كه وضوى خوبى نگرفت.
(67)
شيوه ديگر، طرح سؤال است. طرح سؤال از كسى كه عمرى را سپرى كرده است از تناسب خوبى
برخوردار است. مثلاً اگر خمس مال خود را نمىدهد درباره وجوب خمس سؤال شود، يا
درباره حكم شرعى ريش تراشى كه به آن گرفتار است سؤال گردد. يا از موارد جواز يا
ممنوعيت غيبت ديگران كه به آن مبتلا شده است پرسيده شود، و يا اگر اهل ياوهگويى و
فحش است سؤال شود كسى كه به ديگرى دشنام داده است چه كند كه خدا او را ببخشايد و
عمل خود را تكرار نكند. البته ممكن است اظهار نظرهاى غيرصحيحى نيز ابراز كنند كه
همين برداشت غلط سبب گناه آنها بوده است كه بايد نظر آنها در طى مباحثه محترمانه
اصلاح شود. در مباحث آينده به برخى شيوههاى ديگر اشاره خواهد شد.
شيوههاى امر و نهى به رؤس
رؤساى دستگاههاى دولتى و غيردولتى از قدرت و نفوذ در انجام كارها، تغيير و
تحولها، عزل و نصبها، تضعيف و تقويتهاى افراد برخوردارند و اين قدرت آنها اى بسا
سبب روحيهاى شود كه مانع پذيرش امر و نهى دينى از زيردستان گردد. البته رؤسايى كه
از غرور قدرت بهدور هستند و سرزمين جانشان سرسبز از بذر نصيحت هر كسى است كه حكم
خدا را به آنان ابلاغ كند، پيام خداوند را مىپذيرند و به احترام اين پيام، پيام
رسان را نيز مورد توجه و عنايت قرار مىدهند.
امر
و نهى مسئولين بايد با ويژگىهايى همراه گردد كه ميزان تأثير آن را افزايش دهد و به
نتيجه مطلوب منتهى گردد. موارد قابل توجهى از آنها را در مباحث گذشته بيان كرديم و
به موارد ديگرى نيز اشاره مىكنيم.
تذكر كلى و غيرمستقيم به رؤسا مىتواند كاربرد فراوانى داشته باشد، و اگر امر و نهى
حضورى مسئول با دشوارى همراه است مىتوان در يك موقعيت مناسب با تلفن به او تذكر
داد. طرح سؤال و نظرخواهى از آنها كه در بحث قبل مطرح گرديد نيز مىتواند مفيد
باشد. مثلاً از مسئولى كه در ساعات كار ادارى بر سر كار خود حضور نمىيابد سؤال
شود: باتوجه به اينكه، حقوق كامل دريافت مىكنم اما در اول وقت ادارى در محل كار
حضور ندارم و مىدانيم كه بخشى از اين حقوق مربوط به ساعات كار ادارى است كه ما
حضور نداشتهايم، گرفتن چنين ماهيانهاى چه صورت دارد؟
اگر
استفاده از شيوههاى مذكور با دشوارى روبرو بود نامه و در صورت ضرورت نامه بدون نام
و امضا مورد استفاده قرار گيرد. كه خط آن هم شناسايى نشود. البته نامه كه تأثير
زيادى هم دارد بايد محترمانه و بهدور از تهمت، دروغ و هر گونه معصيت ديگرى باشد.
در
پايان ذكر اين نكته مفيد است كه امر و نهى مسئولين از جمله امر و نهىهاى بسيار
مهمى است كه از جايگاهى بلند و ثوابى عظيم برخوردار است بهويژه اگر گناه رئيس، ظلم
در حق ديگران باشد.
شيوه امر و نهى به دانشمندان
دانشمندان جامعه علاوه بر آنكه ممكن است از غرور قدرت، پيرى يا جوانى برخوردار
باشند اى بسا به غرور علمى و تخصصى هم گرفتار شوند. اين غرور موجب حجاب ظلمانى در
درون آنها مىگردد و تأثير امر و نهى دينى به آنها را كاهش مىدهد. البته دانشمندان
با ايمان در برابر امر و نهى دينى كه پيام خداوند است خاضع و تسليماند.
حال
چگونه دانشمندانى كه از علوم و تخصصهاى دنيوى و طبيعى يا علوم و معارف الهى و
آخرتى برخوردارند، مورد امر و نهى دينى قرار گيرند؟
ضمن
استفاده از برخى شيوههاى گذشته مىتوان بر ويژگى علمى آنها تكيه كرد كه شما اهل
دانش و منطق هستيد و اين ويژگى علمى، شما را در ميان مردم برجسته كرده است. اگر چه
كار خوب از همه كس پسنديده است از شما پسنديدهتر است و كار بد از هر كسى كه باشد
ناپسند است اما از مثل شما ناپسندتر است. انتظار مردم از امثال شما بيشتر است.
سزاوار نيست كسى مثل شما با گفتن دورغ (يا نگاه به نامحرم يا هر گناه ديگرى كه مورد
نظر است) موقعيت خود را خدشهدار كند و بالاتر اينكه خدا را از خود ناخشنود سازد.
درخواست مقاله و يا اظهارنظر او درباره مقالهاى كه پيرامون عيب او نگاشته شده است
مفيد است. اما اگر دانشمندى است كه از علوم دينى برخوردار است و مثلاً عيب او
بداخلاقى و تندى با ديگران است از او درخواست شود درباره بد خلقى و تندى با ديگران
سخنرانى و نصيحت كند و ضررهاى آن را بيان نمايد. يا اگر در برنامههاى اجتماعى نظم
را رعايت نمىكند تعدادى از مؤمنين بخواهند كه درباره نظم در كارها صحبت كند. يا
چنانچه علاقهمند به دنيا است از او بخواهند درباره ضررهاى علاقه به دنيا و ارزش
زهد مطالبى ايراد كند، يا مقالهاى بنويسد تا مورد استفاده ديگران قرارگيرد. و يا
اگر خلف وعده مىكند به او گفته شود سزاوار نيست كه انسانهاى بزرگوار خلف وعده
كنند يا خدمات علمى لازم را در برابر اوقاتى كه از مردم مىگيرند ارائه ندهند.
در
پايان نوشتن نامه از راحتترين شيوههاى امر و نهى دينى به دانشمندان علوم طبيعى و
الهى است. و پسنديده است كه اين حديث اميرالمؤمنين (ع) در صدر نامه نوشته شود كه
فرمود:
نعم الهدية الموعظة
بهترين هديه موعظه است.
(68)
البته نوشتن نامه براى اشخاص عصبى كه امر و نهى زبانى آنها ميسّر نيست مىتواند
وسيله مفيدى باشد. ضبط امر و نهى زبانى بر روى نوار هم براى آنها راهگشا است اما
بايد مطالبِ مكتوب و يا ضبط شده با آرامش، نيت اصلاح و رعايت اخلاق اسلامى همراه
باشد. شيوه امر و نهى نامهاى و نوارى مىتواند در بسيارى از زمينهها مفيد باشد.
شيوه امر و نهى به اعضاى خانواده
امربهمعروف و نهىازمنكر اعضاى خانواده يكى از مسائل مهم فرهنگى خانوادههاى
مسلمان است. از آنجائى كه خوبىها و بدىهاى هر يك از اعضاى خانواده در اعتبار و
سرنوشت ساير آنها بىتأثير نيست بايد احساس مسئوليت بيشترى در امربهمعروف و
نهىازمنكر يكديگر داشته باشند و در بين اعضا سرپرست آنها از مسئوليت بيشترى
برخوردار است.
قرآن كريم مىفرمايد:
يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسَكُمْ وَ اَهْليكُمْ
ناراً وَ قُودُها الْنَّاسُ وَ الْحِجارَةُ
(69)
اى
كسانى كه ايمان آوردهايد خود و اهل خود را از آتشى كه آتشگيره آن مردم و سنگ خار
است حفظ كنيد.
درباره اين آيه شريفه قرآن از پيامبر (ص) و امام صادق (ع) سؤال شد كه چگونه خانواده خود
را حفظ كنيم؟ در جواب فرمودند آنها را امربهمعروف و نهىازمنكر كنيد.
(70)
بنابراين آيه فوق در زمره آيات امربهمعروف و نهىازمنكر است كه در خصوص خانواده
نازل شده است. امربهمعروف فرزندان از زمان طفوليت، تكليف سرپرست خانواده را در
زمان تكليف آنها كاهش مىدهد و از بسيارى از نهى از منكرهاى زمان جوانى بىنياز
مىسازد.
يكى
از روشهاى امر و نهى دينى در خانواده اين است كه سرپرست خانواده واجبات دينى را
بزرگ و با اهميت تلقى كند و زشتى گناهان را نيز بزرگ شمارد و اين را در سخنان و
اعمال خود گوشزد كرده، و به اجرا درآورد، كه موفقيت اين كار تجربه شده است. براى
مثال تمام مسلمانان با ديده احترام به قرآن مىنگرند، آن را كتابى مقدس و آسمانى
مىدانند كه براى هدايت انسان بر وجود مقدس پيامبر اكرم (ص) نازل شده است و اين حقيقت
را به فرزندان خود مىآموزند و از همين رو خانواده مسلمانى يافت نمىشود مگر اينكه
بزرگداشت و احترام فوقالعاده به قرآن را جزء برنامههاى حتمى زندگى خود قرار داده
است. اين حاكميت فرهنگ احترام به قرآن در بين فرزندان خانوادههاى مسلمان ناشى از
تكريم خاصى است كه والدين آنها نسبت به قرآن داشتهاند. وقتى فرزندان مسلمان بزرگ
مىشوند و به عظمت قرآن آگاه مىگردند احترام به قرآن را به طور ريشهاى و عميق
درمىيابند و اين تكريم را به فرزندان خود آموزش مىدهند. اين تنها نمونه استثنائى
نيست بلكه هر چه در فرهنگ حاكم بر خانواده بزرگ شمرده شود فرزندان، آن را بزرگ
مىشمارند. نمونه ديگر آن احترام به پيامبر و اهلبيت او : است.
هر
يك از دستورهاى الهى در خور آن است كه در فرهنگ خانوادگى مسلمانان، بزرگ شمرده شود.
خانوادههايى كه نماز را بزرگ مىشمارند و فرزندان خود را در هفت سالگى به نماز
وامىدارند گرفتار مصيبت جانكاه بىنمازى فرزندان خود در زمان تكليف نيستند. و آنان
كه به حجاب اهميت مىدهند و چند سال قبل از تكليف، دختر بچههاى خود را به تمرين
برخوردارى از حيا و حجاب امر مىكنند از معصيت بىحجابى و بدحجابى دختران خود در
زمان تكليف درامانند.
اين
روش نسبت به منكرات و افراد منفور نيز مطرح است. همه خانوادههاى مسلمان جرثومههاى
فسادى چون شيطان، فرعون و دشمنان پيامبر و اهلبيت او را نزد خود منفور مىدانند و
اين فرهنگ را به فرزندان خود منتقل مىكنند. والدين مىتوانند با طرح مداوم زشتى
گناهان، فرزندان خانواده را صيانت كنند. اين شيوه كه در دراز مدت صورت مىگيرد ضامن
سلامت اعتقادى و اخلاقى فرزندان خانوادههاست و مشكل بسيارى از والدين فاصله گرفتن
از اين شيوه فرهنگى سازنده است.
حال
اگر فرزندان خانوادهاى كه به سن تكليف باريافتهاند از انجام واجبات و ترك محرمات
سرباز زنند با شيوههاى مناسب، مورد امر و نهى قرار گيرند. و اگر مرتبه اول و دوم
با شيوههاى گستردهاى كه دارند مؤثر قرار نگرفتند به مرتبه سوم كه حبس و محو وسائل
گناه و كتك در حد ضرورت است اقدام نمايند، و بيش از اين تكليفى نيست. البته اين
برخوردها در صورت تأثير انجام گيرد.
يكى
از روشهاى اصلاح فرزندان طرح دوستى آنها با جوانان با تقواست. حتى اگر والدين
هزينهاى صرف نمايند تا فرزند خود را با افراد صالح دوست گردانند كار پسنديدهاى
كردهاند بلكه اگر اين دوستى سبب انجام واجب و ترك حرام گردد تحقق آن واجب است.
رفت
و آمد با خانوادههاى با تقوا يكى از شيوههاى اصلاح و ارشاد فرزندان است.
قطع
برخى از امكانات رفاهى، عاطفى و مالى موقت كه عوارض منفى جانبى به همراه نداشته
باشد مىتواند مؤثر باشد. البته قطع روابط با دوستان بد و خانوادههاى غيرصالح بر
هر چيزى مقدم است.
اين
امور را مىتوان در ارتباط با زنى كه مرتكب حرام يا ترك واجب مىگردد به كار گرفت.
حال
اگر مرد خانواده مرتكب معصيت ترك واجب گردد بايد ساير اعضاى خانواده در حد امكان او
را مورد امر و نهى دينى قرار دهند و چنانچه مؤثر قرار نگيرد تكليف بيشترى ندارند
مگر اينكه گناه او به گونهاى باشد كه بر حسب قوانين اسلامى معرفى او به
دستگاههاى حكومتى واجب باشد.
شيوه امر و نهى به دوستان و اقوام
امر
و نهى دوستان صميمى كار آسانى است اگر فردى به انسان علاقه زيادى دارد مىتوان با
اين جمله كه دوست دارم اين واجب را انجام دهى يا اين گناه را ترك نمايى او را امر و
نهى كرد. يا در يكى از اوقات گفت و شنود با وى از او بخواهى يكى از آرزوهاى خود را
بيان كند آنگاه اظهار نمايى يكى از آرزوهاى من كه هر روز انتظار تحقق آن را مىكشم
اين است كه تو نماز بخوانى يا همراه من به مسجد بيايى يا هر عيب ديگر را كه مورد
نظر است به او تذكر دهى.
يا
به او گفته شود: دوست دارم تو از جمله اقوام يا دوستانى باشى كه به دوستى با او
افتخار كنم و تو مىتوانى مورد افتخار من باشى و اين كار جز در پرتو تقوا و
پرهيزكارى ميسر نيست. يا به او گفته شود: اگر مىخواهى دوستى ما دوام و استحكام
يابد بايد از آن گناه يا فرد مورد نظر پرهيز كنى.
همچنين اگر از دوستان يا اقوامى است كه به رفت و آمد با شما اهميت فراوانى مىدهد
در رفت و آمد با او سهلانگارى كنيد و به او بفهمانيد كه اين به سبب گناهى است كه
مرتكب مىشود. يا از خوردنىهاى او اجتناب كنيد و به او بفهمانيد كه به علت وجود
اموال حرام اوست كه از روى ظلم و بىموالاتى شرعى به دست آورده يا خمس آن را
نپرداخته است.
شيوه امر و نهى به بانوان
امربهمعروف و نهى از منكر گنهكاران برهر انسان مكلفى با وجود شرايط آن واجب است و
تفاوتى وجود ندارد كه گنهكار و امر و نهى كننده از زنان يا مردان باشند. امر و نهى
مرد و زن و بهعكس، ويژگىهاى خاص خود را دارد اما هيچگاه سبب ترك امر و نهى به
يكديگر نمىگردد. آنچه معيار است وجود شرايط و رعايت موازين اسلامى است.
در
يكى از استفتائات از امام خمينى 1 آمده است: آيا دخترى با شرط رعايت كردن موازين
اسلامى مىتواند پسرى را راهنمايى و كمك كند؟ در جواب فرموده است: با مراعات موازين
اسلامى مانعى ندارد.
(71)
در
اينجا تنها منكرات اخلاقى مربوط به شهوات و هوسرانىهاى زنان نظير بىحجابى و
خودنمائى، اظهار زينتها، نازك و تحريكآميز سخن گفتن و شوخى با مردان نامحرم و
امثال آن مورد بحث است و در ساير مسائل با كمى تفاوت امر و نهى به روال عادى صورت
مىپذيرد. و تنها تذكر مرد جوان به دختر و زنان جوان آن هم درباره بىحجابى و
بدحجابى، آرايش و خودنمايى در جامعه و نزد نامحرم است كه بايد مورد دقت قرار گيرد.
در
اينجا توصيههايى را به منظور موفقيت هر چه بيشتر مردان در امر و نهى بانوان بيان
مىكنيم:
1 - رعايت تقواى همه جانبه به هنگام امر و نهى.
2 - انتخاب موقعيت زمانى و مكانى مناسب.
3 - در صورت لزوم امر و نهى در حضور ديگرى انجام گيرد زيرا حضور
ديگران حركت مقدس نهى از منكر در جامعه را از هرگونه تهمت و افترا حفظ مىكند.
البته در برخى موارد لازم است كسى شاهد يا شنونده تذكر به زنان و دختران نباشد.
4 - كلمات و حركات تذكر دهنده به گونهاى باشد كه از موضع تهمت
بهدور باشد.
5 - نهىازمنكر با كمال وقار، سر بهزيرى و با بيان واضح و رسا،
محترمانه و با صبغهالهى بيان شود. مثلاً گفته شود خواهر (خانم) حجاب دينى خود را
مراعات كن كه اين حكم خداست، يا دستور خداوندست كه موى سر خود را كاملاً بپوشانى،
يا خداوند خودنمايى زنان در جامعه را حرام كرده است. يا سر و گردن خود را بپوشان كه
حجاب حكم خداست و شما هم بنده خدا هستيد.
6 - نهىازمنكر از هرگونه نقصان و بريدگى در كلام و دلهره و اضطراب
بهدور باشد.
7 - در صورت همراه بودن خانواده نهى كننده، دختران يا زنان همراه،
امر و نهى كنند. در غير اين صورت يا در صورت ضرورت خود در حضور آنها امر و نهى
نمايد.
8 - اگر بىحجاب همراه ديگرى است تذكر به او به صورت عادى انجام
گيرد. البته اگر به همراه پدر يا همسر خود باشد گاهى بهتر است به پدر يا شوهر وى
تذكر داده شود تا او را مورد نهىازمنكر قرار دهد. سلام و احوالپرسى با سرپرست او
مىتواند مقدمه خوبى براى بيان امر و نهى باشد.
9 - برخى دختران بىحجاب در كنار مادران با حجاب خود در جامعه حاضر
مىشوند. تذكر به آنها در نزد مادر كار پسنديدهاى است زيرا غالب مادران از
امربهمعروف به دختر خود حمايت مىكنند. البته عده كمى از آنها با تذكر به دختر خود
موافق نيستند و چه بسا موضعگيرى منفى كنند. تعريف از حجاب مادران نقش بسيار مؤثرى
دارد مثلاً گفته شود: چرا از روش مادر خود فاصله گرفتهاى؟ حجاب مادر شما الگوى
شماست. ارزش زن به پوشيدگى است نه هوسرانى و تقليد از دشمنان اسلام.
10 - برخى زنان مبتذل به گونهاى در جامعه حضور مىيابند كه در صورت
تذكر و اراده اصلاح وضع خود، نمىتوانند به وظيفه دينى خود عمل كنند. به چنين كسانى
مىتوان گفت: از خدا نمىترسى يا از خداوند حيا نمىكنى اينگونه در جامعه حاضر
شدهاى؟ زن عفيف اينگونه وارد جامعه نمىشود، يا آرايش و خودنمايى براى غيرشوهر
حرام است و شما بايد ساده و پوشيده باشيد.
برخى زنان بىحجاب كه مورد امر و نهى قرارمىگيرند اظهار مىدارند: شما نگاه نكن
چرا نگاه كردى؟ در جواب مىتوان گفت، نگاه نكردن من از تكليف شما نمىكاهد. شما
نامحرم را به نگاه نگير. نگاه افتادن غير از نگاه كردن عمدى است. نگاه من تو را
بىحجاب كرد يا بىحجابى تو سبب نگاه من شد؟
به
خانمى كه دختر بچه خود را به صورت عروسكى در ويترين جامعه به نمايش گذارده بود گفته
شد. به همان گونه كه براى خود شخصيت و ارزش قائليد براى فرزند خود نيز قائل باشيد.
حياى دختر بچه با عريان بودن سر و پاهاى او از بين مىرود. آنگاه مقدمه معصيت
بىحيايى و بىحجابى آينده او را به دست خود فراهم كردهاى. جواب داد: حجاب او واجب
نيست. گفته شد بىحجابى او واجب است؟