فصل هشتم : آثار امر و نهى دينى در
روايات
امر و نهى دينى كليد تحقق احكام الهى است.
امر
و نهى دينى نظير هر عمل ديگر آثار طبيعى و شرعى خود را به همراه دارد. اين آثار به
طور پراكنده در آيات و روايات بيان شدهاند كه مهمترين آنها را طى يازده موضوع
جداگانه مطرح مىكنيم:
1 - حفظ اسلام و احكام آن:
اين
بديهىترين و مهمترين اثر امر و نهى دينى است.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
پا
برجائى دين به امربهمعروف و نهىازمنكر و اقامه حدود است.
(72)
امام باقر (ع) فرمود:
امربهمعروف و نهىازمنكر راه انبيا و صالحين است. فريضه عظيمى است كه ديگر واجبات
به وسيله آن اجرا مىگردد.
(73)
اسلام حقيقتى است كه حفظ آن به اجراى آن در زندگى فردى و اجتماعى مؤمنين است و امر
و نهى دينى وسيلهاى مقدس و موثر جهت اجراى احكام دين است.
2 - تقويت مؤمنين:
تقويت اهل ايمان در جامعه به تقويت افكار، عقايد و ارزشهاى دينى آنهاست. وقتى
محتواى دين كه حاوى ارزشهاى پذيرفته شده مؤمنان است مورد توجه و تذكر و اجرا قرار
گيرد و ضد ارزشها و نبايدهاى دينى مورد نهى واقع شوند، اهل ايمان تقويت خواهند شد.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
كسى
كه امربهمعروف كند پشت مؤمنان را محكم كرده است.
(74)
امر
و نهى دينى حضور مثبت اهل ايمان در جامعه است و طبيعى است كه چنين حضورى پشت مؤمنين
را محكم مىكند.
3 - تحصيل خلافت الهى:
خداى تعالى بيش از هر كسى در كتاب الهى خود به خوبىها امر فرموده و از بدىها نهى
كرده است و پيامبر اكرم (ص) نيز به فرمان او امر و نهىهاى الهى را اعلام و بر تحقق
آنها تلاش فراوان كرد. بنابراين كسى كه به امر و نهى الهى همت گمارد خليفه خدا و
رسول خدا (ص) خواهد بود.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
كسى
كه امربهمعروف و نهىازمنكر كند خليفه خدا در زمين و خليفه رسول اوست.
(75)
4 - عزت:
امام باقر (ع) فرمود:
امربهمعروف و نهىازمنكر دو مخلوق از مخلوقات خداى عزوجل هستند. پس كسى كه آن دو
را يارى كند خدا او را عزيز كند و كسى كه آنها را يارى نكند خدا او را يارى نخواهد كرد.
(76)
امام صادق (ع) فرمود:
در
عزت مؤمن كافى است كه چون عمل زشتى را ببيند خدا از ناخشنودى قلب او آگاه گردد.
(77)
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
با
منزلتترين انسانها نزد خدا در روز قيامت كسى است كه براى نصيحت مردم بيشتر در
زمين حركت كند.
(78)
5 - آبادى زمين:
امام باقر (ع) فرمود:
به
وسيله امربهمعروف و نهىازمنكر زمين آباد مىگردد.
(79)
آبادى زمين به حاكميت عدالت و تحقق ارزشها و بايدهاى دينى و رفع گناهان و نبايدهاى
مذهبى است كه در سايه امر و نهى دينى تحقق مىيابند. زيرا رفع آلودگىهاى باطنى و
افزايش فضاى سبز معنوى جامعه از آثار قطعى امر و نهى دينى است.
6 - امنيت:
آنچهسبب رفع آسايش و سلب امنيتمىگردد "منكر" است و آنچه به تحقق امنيت منتهى شود
"معروف" است و در نهىازمنكر از عوامل مخل امنيتنهى مىشود و در امربهمعروف به
"عواملايجاد امنيت" امر مىشود.
امام باقر (ع) فرمود:
به
وسيله امربهمعروف و نهىازمنكر راهها امن مىشود.
(80)
7 - رستگارى:
قرآن كريم مىفرمايد:
بايد از شما مسلمانان گروهى باشند كه به خير و نيكى دعوت كنند و امربهمعروف و
نهىازمنكر نمايند و آنها رستگارانند.
(81)
8 - نجات از بلاه:
قرآن كريم مىفرمايد:
وقتى آنچه را كه متذكر شده بودند فراموش كردند، ما نهى كنندگان از بدىها را نجات
داديم و ظالمان و فاسقان را به عذاب گرفتار كرديم.
(82)
9 - تضعيف كفار:
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
كسى
كه نهىازمنكر كند بينى كفار را به خاك ماليده است.
(83)
كفار، بيگانه از ارزشهاى الهى و مايل به منكراتاند و از همين رو از طرح ارزشها و
نهى از بدىها رنج مىبرند. چه اينكه امروز كفار دنيا از تحقق ارزشهاى الهى در هر
يك از كشورهاى اسلامى و بهويژه ايران اندوهناكاند. هر ارزش دينى خود خارى در چشم
آنهاست و مبارزه با هر ضد ارزش برخلاف ميل متكبرانه ايشان خواهد بود و بينى آنها را
به خاك مذلت مىمالد، بهويژه اگر امر و نهىهاى اسلامى جنبه جهانى داشته و خطاب به
سران دنيا باشد.
10 - خير و نيكى:
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
امت
من در خير و خوشى هستند مادام كه امربهمعروف و نهىازمنكر مىكنند.
(84)
11 - شركت در ثواب ديگران:
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
كسى
كه امربهمعروف و نهىازمنكر كند يا بر كار خيرى راهنمايى نمايد در انجام آن كارهاى
خير شريك است و كسى كه امر به بدى كند يا بر كار زشتى راهنمايى نمايد در آن اعمال
شريك است.
(85)
12 - اصلاح گنهكاران:
فاطمه زهرا 3 فرمود:
خداوند امر به معروف را به خاطر مصلحت عموم مردم واجب كرد.
(86)
نكته
امر به
معروف قطره زلال بارانى است كه از بارش ابرهاى آسمان روح مؤمن بر سرزمين جان گنهكار
فرو مىريزد و به او حيات مىبخشد.
فصل نهم : عوامل ترك امر و نهى دينى
امر و
نهى دينى حضور مثبت اهل ايمان در جامعه است.
مذمت ترك امرونهى دينى
همانگونه كه بيان شد امربهمعروف و نهىازمنكر دو حكم از احكام اساسى و كليدى
اسلاماند كه سبب اجراى ساير احكام دين مىگردند و عظمت آنها نسبت به ساير احكام
اسلامى همانند دريا و قطره آب است. اگر امرونهى دينى در جامعه ترك شود نشانههاى
دين از بين مىرود، رذايل جاى فضايل را مىگيرد و اهل ايمان غريب مىشوند و اصل
ايمان و حيات معنوى انسان دستخوش خطر جدى قرار مىگيرد.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
كسى
كه كار بد را به قلب و زبانش انكار نكند مردهاى ميان زندههاست.
(87)
اين
مرگ يك مرگ معنوى است. هر چيزى نشانهاى دارد و حيات معنوى نيز نشانههاى خاص خود
را دارد كه از جمله اين علايم حساسيت داشتن به موافقت و مخالفت خداوند تعالى است.
اگر كسى از چنين احساسى محروم باشد در حقيقت حيات معنوى خود را از دست داده است و
در مردار خيرى نيست.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
در
كسى كه نصيحت كننده نيست و نصيحت كنندگان را دوست ندارد خيرى نيست.
(88)
چه
دردى بالاتر از اينكه انسان از يك وجود مثبت و خير محروم ماند و عملاً خود را
تعطيل و از قلب ديندارى كه امر و نهى اسلامى است محروم كند.
امام صادق (ع) فرمود:
واى
بر كسانى كه خدا را با امربهمعروف و نهىازمنكر ديندارى نمىكنند.
(89)
ترك
امر و نهى نوعى موافقت با گناه و مخالفت با خداى تعالى است. اگر آدمى موافق گناه
نيست چرا ابراز نمىكند؟ چرا در حدى كه بر موقعيت خود حساس و از آن دفاع مىكند بر
موقعيت دين خود حساسيت ندارد و از آن دفاع نمىكند؟ اگر كسى با يكى از دوستان و
نزديكان ما مخالفت ورزد از او دفاع مىكنيم چه ارتباطى بالاتر از ارتباط بنده با
خداوند؟ معلوم مىشود به دشمنى پنهان با خداى خود گرفتار آمدهايم، اگر چه به اين
واقعيت قلبى اقرار نداشته باشيم.
امام صادق (ع) فرمود:
كسى
كه گناه را ببيند و با توانى كه دارد از آن نهى نكند دوست دارد معصيت خدا شود و كسى
كه دوست دارد معصيت خدا شود. دشمنى خود را با خدا آشكار ساخته است.
(90)
از
مجموع آنچه بيان گرديد نتيجه مىگيريم كه مؤمن بايد غيرت دينى داشته باشد. در غير
اين صورت انسان بىخير و آفتمندى است كه از حيات پاك معنوى كه اساس انسانيت آدمى را
تشكيل مىدهد محروم است.
علل ترك امرونهى دينى
با
همه اهميت و اولويتى كه اسلام براى امربهمعروف و نهىازمنكر قايل شده است و باتوجه
به آثار نيكو و فراوانى كه در اين دو فريضه نورانى وجود دارد، بيشتر از هر واجب
ديگرى ترك مىشوند. ترك واجبى به اين اهميت كه اساسىترين اصل عملى اسلام است بدون
علت نيست. در اين بحث عوامل و ريشههاى اصلى ترك امر و نهى دينى را مورد تحليل قرار
مىدهيم تا با شناخت آنها زمينه از بين بردنشان فراهم گردد و با شيوههايى كه ارائه
مىشود زمينه تحقق وظيفه به فضل خداى رحمان مهيا گردد.
1 - ضعف ايمان
امر
و نهى ريشه در قرآن كريم و روايات پيامبران و ائمه معصومين دارد. و اين مقدار از
دستورهاى دينى كافى است كه هر مؤمنى كه از حد متوسط ايمان به خدا و اسلام برخوردار
است، به انجام اين دو فرضيه الهى قيام كند. بنابراين اگر كسى با توجه به همه
تأكيدهايى كه از اركان دين در كتاب و سنت گرد آمده است تسامح ورزد معلوم مىشود كه
تدين او آفتمند است، و يكى از آفات مهم ضعف ايمان است كه مىتواند منشأ آفات ديگر و
از جمله ترك امر و نهى دينى باشد.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبْغِضُ الْمُؤمِنَ الضَّعيفَ الَّذى لا دينَ لَهُ
فَقيلَ: وَ مَاالْمُؤْمِنُ الضَّعيفُ الَّذى لا دينَ لَهُ؟ قالَ الَّذى لا يَنْهى
عِنِ الْمُنْكَرِ
(91)
خداوند عزوجل دشمن مىدارد مؤمن ضعيفى را كه دين ندارد، گفته شد مؤمن ضعيفى كه دين
ندارد كيست؟ فرمود: كسى كه نهىازمنكر نمىكند.
چه
ضعفى بدتر از ضعف ايمان كه گسترش آن سبب بىايمانى مىگردد. مهلكهاى كه بدتر از آن
تصور نمىشود. كسى كه با محاسبه نفس و جستجو در زواياى قلبى خود به اين نتيجه رسد
كه ترك امر و نهى دينى او ناشى از ضعف ايمان است بايد با مطالعه، استغاثه به درگاه
الهى، توسل به حضرات معصومين : ، تلاوت قرآن، استماع سخنان علماى صاحب نفس ايمان
خود را تقويت كند تا با بهبودى كه در وضع معنوى و روحى او پديد مىآيد امرونهى را
همانند ساير واجبات، بلكه با عنايت هر چه بيشتر انجام دهد.
2 - ضعف نفس
يكى
از عوامل مهم ترك امربهمعروف و بهويژه نهىازمنكر ضعف نفس است. عده بسيارى تكليف
را احساس مىكنند و توان انجام آن را دارند اما به سبب ضعف نفس آن را ترك مىكنند.
اغلب كسانى كه در جامعه حضور چندانى نداشتهاند و از سنين كمتر وارد صحنههاى دفاع
از ارزشهاى دينى و انسانى نشدهاند به نوعى از ضعف نفس گرفتار شدهاند كه امر و
نهى اسلامى را چون كوهى بزرگ برخود سنگين احساس مىكنند و اگر بخواهند تذكرى دهند،
لرزه بر اندامشان مىافتد و رنگ چهره آنها تغيير مىكند. اينها تكليف را احساس
مىكنند، علاقه به انجام آن هم دارند اما ضعف نفس آنها مانع از ورود در صحنههاى
امر و نهى دينى گرديده است.
سعدى مىگويد: سالى از بلخ به شهرى سفر مىكرديم و راه پر از خطر راهزنانى بود كه
اموال مردم را به يغما مىبردند. اما جوانى با ما همراه شد سلحشور و جنگاور كه ده
مرد جنگى توان شكست او را نداشتند. من و اين جوان با يكديگر بوديم. ديوار قديمى را
به قدرت بازو فرو مىريخت و درخت كهن را به زور سرپنجه خود مىكَند و با تفاخر
مىگفت:
پيل
كو تا كتف و بازوى گردان ببيند
شيركو تا كتف و سرپنجه مردان ببيند
اما
اين جوان از خانوادهاى متنعم و نازپرورده بود، نه جهانديده و سفر كرده. فرياد
رعدآساى دلاوران به گوشش نرسيده بود و برق شمشير سواران را نديده بود.
در
حال قدرتنمايى جوان بوديم كه دو هندو از پس سنگى سربر آوردند و قصد كشتن ماكردند.
در دست يكى چوبى بود و در دست ديگرى كلوخ كوبى.
به
جوان گفتم چه مىكنى؟ به قدرت خود با آنها برخورد كن كه به پاى خويش به گور خود
آمدند. تير و كمان را ديدم كه از دست جوان افتاده بود و بر خود مىلرزيد.
چاره جز آن نديديم كه سلاح و جامه رها كرديم و جان به سلامت برديم.
سعدى در پايان نتيجه مىگيرد كه تجربه و كارآزمودگى و حضور در ميدان مهم است.
(92)
كسانى كه باتوجه به ضعف نفس خود توان حضور در ميدان مقدس امربهمعروف و نهىازمنكر
را ندارند بايد كار را از امورى آسان و نسبت به كسانى آغاز كنند كه از آنها ترسى
ندارند، تا بهتدريج قوى گردند و به همه گنهكاران امرو نهى دينى نمايند. به عنوان
مثال: اول به دختر بچههاى به تكليف رسيده كه حجاب خود را مراعات نمىكنند تذكر
دهند تا بتوانند به زنان بىحجاب تذكر دهند. آنگاه است كه امر و نهى دينى آسان و
عملى مىگردد.
3 - ترسهاى بىمورد
ترسهاى انسان بر دو نوع است. ترسهاى معقول كه از تجزيه و تحليل و عاقبت
انديشىهاى صحيح ناشى مىشود و ديگر ترسهايى كه از ضعف انسان سرچشمه مىگيرد. منشأ
ترسهاى نوع اول تفكر و بررسى مسائل است اما ترسهاى نوع دوم از يك ضعف منفى درونى
ناشى مىگردد.
ترك
امر و نهى دينى براساس ترسهاى معقول جايز و در مواردى واجب است، اما ترك اين فريضه
كه به خيالات واهى و القائات شيطانى و ترسو بودن انسان منتهى مىشود جايز نيست.
ترسهاى نوع دوم يك بيمارى است و تا وقتى مداوا نشوند آثار منفى آنها كه از جمله
آنها ترك امر و نهى دينى است ادامه مىيابد و اگر جزو ملكات روحى آدمى شوند زوال
آنها به دشوارى مىگرايد. افراد ترسو مىدانند كه اين ترس حريت و آزادى آنان را
گرفته و به اسيرى ذليل مبدل ساخته است.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
سزاوار نيست كه مؤمن بخيل يا ترسو باشد.
(93)
مداواى اين بيمارى مهلك امرى ضرورى است كه با بررسى ريشههاى آن آغاز مىگردد. وقتى
انسان دريابد كه ترس او برخاسته از القائات شيطانى و خيالات واهى است و اين روحيه
سبب اخلال در رشد معنوى و منافع دنيوى و آخرتى او گشته است، بايد با تمرين و تكرار
از كارهاى كوچك آغاز كند و بىوقفه ادامه دهد تا اين صفت منفى از صحنه وجود او رخت
بربندد. آنگاه است كه بدون هراس به امر و نهى دينى مىپردازد و يافتههاى منفى ذهن
خود را به هيچ مىانگارد. اميرالمؤمنين (ع) فرموده است:
بدانيد كه امربهمعروف و نهىازمنكر اَجَل كسى را نزديك نمىكند و رزق كسى را قطع
نخواهد كرد.
(94)
4 - موقعيت گنهكار
يكى
از عوامل ترك نهىازمنكر، موقعيت افراد است. صاحب منصبان اجتماعى و ادارى و به طور
كلى مقامات مافوق نظير حكام، سالمندان، پدران، مادران و امثال آنها كمتر مورد امر و
نهى قرار مىگيرند و علت آن هم موقعيت سنى، فكرى و مقامى آنهاست كه اجازه تذكر
نمىدهد و يا برخورد بعدى آنان مانع از امر و نهى آنها مىگردد. البته انسانهاى
صالح در هر موقعيت كه باشند از تذكرات سازنده ديگران استقبال مىكنند و اين را به
نفع خود مىدانند اگر چه بعضى به سبب برخى از ذهنيات خود از تذكر به آنها پرهيز
مىنمايند.
شايان ذكر است كه امر و نهى به كسانى كه به هر علت مافوق انسان محسوب مىشوند بايد
به طور مخفى و با احترام كامل و دور از مقاصد نفسانى انجام گيرد.
5 - القائات شيطانى
شيطان در هر كار خيرى مانع تراشى مىكند و نسبت به امر و نهى دينى القائات و
وسوسههاى بيشترى دارد. يكى از القائات او وعده فقر است. قرآن كريم مىفرمايد:
شيطان به شما وعده فقر مىدهد.
(95)
شيطان امر و نهى اسلامى را سبب فقر انسان معرفى مىكند كه اگر امر و نهى دينى كنى
امتيازات تو كم خواهد شد، منافع تو تهديد مىشود و معيشت تو به تنگنا مىافتد و
فقيرخواهى شد.
در
آيهاى ديگر آمده است:
اين
القائات شيطان است كه با آنها اولياى خود را مىترساند. شما از آنها نترسيد.
(96)
از
اين آيه شريفه استفاده مىشود كه يكى از القائات شيطان ايجاد ترس در دل مؤمنين است
ترس بر "از دست دادن چيزى كه به آن علاقه دارد." القا مىكند كه اگر امر و نهى كنى
محبوبيت تو از ميان خواهد رفت، موقعيت تو از كف مىرود، منفور ديگران مىگردى و
گاهى اين وسوسهها را در يك لحظه به صورت رگبار بر گوش جان انسان فرو مىريزد و از
بيان پيام حق جلوگيرى مىكند و راه خدا را مىبندد.
مؤمن بايد بداند كه القائات شيطان، القائات دشمن قسم خورده اوست و نبايد به آنها
توجه داشته باشد. بلكه بايد با ذكر خدا اين القائات را دفع نمايد.
6 - مخالفت حكومتها
يكى
از علل ترك امر و نهى الهى در سطح جامعه، حكومتها هستند. حكومتها قبل از هر چيز
به آرامش جامعه مىانديشند و چنانچه به ارزشهاى الهى و انسانى معتقد باشند، در
صورت تعارض وجود آرامش و ارزشها، آرامش را مقدم مىدارند هر چند اين آرامش معصيت
باشد. البته امر و نهى دينى در بسيارى از موارد تضادى با آرامش اجتماعى ندارد اما
مواردى وجود دارد كه با آنها اصطكاك پيدا مىكند. در اين گونه موارد، تنها حاكمان
صالح خدا هستند كه هر چيزى از جمله آرامش را فداى ارزشها و احكام الهى مىكنند و
اين يكى از موارد تشخيص حاكمان صالح و غيرصالح است. و مؤمنين بايد حكم خدا را بر هر
چيزى مقدم بدارند.
7 - مخالفت دشمنان اسلام
عامل ديگر ترك امر و نهى دينى در جوامع اسلامى مخالفت دشمنان اسلام و ارزشهاى الهى
(ابرقدرتها، سازمانهاى بينالمللى و كشورهاى غربى و شخصيتهاى بيگانه با ارزشها)
است. آنها با طرح شعارهاى فريبنده حقوق بشر، آزادى، تجدد و حقوق زن و امثال آن از
هرگونه امر و نهى دينى كه سبب احياى احكام دين خدا گردد جلوگيرى مىكنند و متأسفانه
با اين حركتهاى خود سبب برخى آزادىهاى غيرمشروع در كشورهاى اسلامى شده، و امر و
نهى دينى را در هالهاى از غربت و تنهايى فرو بردهاند. به طورى كه آن را يك دخالت
غيرموجه و ضايع كننده حقوق انسانها تلقى مىكنند.
بر
مردم و مسئولين معتقد به احكام دينى است كه وسوسههاى آنان را ناديده انگارند، و
حكم خدا را با هيچ يك از القائات دشمنان ترك نكنند كه اين خواست مهم دشمنان دين
خداست كه مسلمين با تمايلات آنها همسو شوند. تهديد بر تحريم سياسى و اقتصادى از
تهديد خدا بر تحريم بهشت و تهديد بر عذاب "ترك امر و نهى اسلامى" بزرگتر نيست.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
امربهمعروف كن تا خود اهل معروف باشى، با دل و زبان منكرات را ردنما و از كسى كه
عمل بدى انجام مىدهد بشدّت دورى نما و در راه خدا در حد توان تلاشنما و هرگز
ملامتِ ملامتگران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد.
(97)
8 - جهل
يكى
ديگر از عوامل ترك امر و نهى دينى جهل به اهميت آن از نظر عقل و شرع است و راه
اصلاح آن مطالعه و حضور در صحنهها و جلسات مربوط به شناخت اين فريضه الهى است.
9 - وابستگى به گنهكاران
وابستگى به گنهكاران يكى از اسباب شيوع بىتفاوتى و ترك امربهمعروف و نهىازمنكر
است. برخى از گنهكاران منشأ برخى از خدمات مالى، علمى، اجتماعى، سياسى و امثال آن
هستند كه اين خدمات زبان نيازمندان به آنها را از امر و نهى دينى كوتاه كرده است.
اميرالمؤمنين (ع) در فلسفه توبيخ الهى بنىاسرائيل مىفرمايد: زيرا آنها فساد و منكر
را از ستمكاران مىديدند اما به خاطر دلبستگى به كمكهاى آنها و ترسى كه از ايشان
در دل داشتند آنها را از منكر باز نمىداشتند.
(98)
تنها راه اصلاح، قطع اميد و وابستگى از آنها و توكل بر خداى رزاق است. يك انسان
وابسته، از حرّيت محروم است و چنين كسى زبان حقگو نخواهد داشت مگر اينكه ريشههاى
وابستگى را قطع كند. آنگاه مىتواند سخن خود را به گوش هر يك از مخاطبانش برساند.
شخصى روزانه مقدارى گوشت از قصابى خريدارى مىكرد و در ضمن مقدارى گوشت زايد و بدون
مصرف را براى گربهاى كه در منزل داشت مىگرفت. روزى فهميد كه قصاب مرتكب گناهى
مىگردد. ابتدا به منزل رفت و گربه را بيرون كرد و سپس به نزد قصاب رفت و او را
نهىازمنكر كرد. قصاب به او گفت: از اين پس گربه شما غذايى نخواهد داشت.
او
در جواب گفت: اول گربه را از خانه بيرون راندم و بعد از آن تو را نهىازمنكر كردم.
(99)
وابستگى به گنهكاران حربهاى منفى در امر و نهى دينى به حساب مىآيد امّا وابستگى
گنهكاران به امر و نهى كنندگان مىتواند يك حربهاى مثبت باشد تا نيازهاى آنها را
مشروط به ترك گناه و انجام واجب برآورده سازند. اين روش مىتواند بسيارى از
بنبستهاى امر و نهى را از جلوى راه بردارد. در اين شيوه انجام واجب يا ترك گناه
به طور صريح از گنهكار خواسته مىشود.
10 - مخالفت و ملامت ديگران
يكى
ديگر از عوامل و ريشههاى ترك امر و نهى اسلامى مخالفت برخى گنهكاران يا هواداران
آنهاست. اكثر اين مخالفتها مخالفت با احكام خدا و دفاع از معصيت و تأمين شهوات
آنهاست.
متأسفانه عدهاى از مؤمنين با اين مخالفتها به هراس افتاده، امر و نهى الهى را ترك
مىكنند در حالى كه ملامت ديگران مجوز ترك امر و نهى الهى نيست و نبايد كمترين
تأثيرى در روحيه مؤمن در مبارزه او با گناه داشته باشد. قرآن كريم در وصف بندگان
محبوب الهى مىفرمايد:
لا يَخافُونَ لَومَةَ لائِمٍ
(100)
در
راه دين از نكوهش كسى باكى ندارند.
سرزنش ملامتگران بر كسى اثر منفى دارد كه به حركت خود ايمان محكمى ندارد. سرزنش
يزيديان به اسراى اهلبيت گسترده بود اما كمترين تأثير منفى بر آنها نداشت.
بىتوجهى آمرين به معروف به ملامتها يكى از نشانههاى رشد است.
در
رأس مخالفين امر و نهى دينى شيطان قرار دارد كه مخالفت خود را با زبان پيروان خويش
بيان مىكند.
قرآن كريم مىفرمايد:
شيطانها به دوستان خود القا مىكنند تا با شما مجادله نمايند.
(101)
اميرالمؤمنين (ع) درباره پيروان شيطان مىفرمايد:
شيطان با چشم آنان مىنگرد و با زبان آنها سخن مىگويد.
(102)
پاسخ مخالفتهاى ديگران
امر
و نهى همواره با مخالفتهايى روبرو بوده است. مخالفين به گمان خود جملههاى قانع
كنندهاى را براى رد پيام حق و اصلاحهاى اجتماعى با خود به همراه دارند كه اين
جملات نه تنها منطقى و معقول نيست كه مخالفتى آشكار با احكام خداوند تلقى مىشوند و
در اين صورت نيازى به جواب تحليلى ندارند. در اينجا به ذكر مخالفتها و جوابهاى
كوتاه آنها كه در كمترين فرصت بيان شود مىپردازيم.
*
يكى از سخنان آنها در برابر امر و نهى دينى اين است كه "آزادم"!
در
جواب مىتوان گفت: از قيد خدا هم آزادى؟ آيا در مخالفت با خدا هم آزادى؟
بله
آزادى كه گناه مىكنى اگر بنده بودى مطيع خدا بودى.
* به شما مربوط نيست، يا دخالت نكن.
به
خدا كه مربوط است، من دستور خدا را بيان كردم.
امربهمعروف دخالت من نيست دخالت خداوند است.
*
خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت باش!
همرنگ جماعت با تقوا يا همرنگ جماعت گنهكار؟
خواهى نشوى رسوا همرنگ ديانت باش.
*
قلبت پاك باشد!
قلب
پاك گناه نمىكند.
پاكى قلب به عمل پاك است.
*
مملكت صاحب دارد!
بله، صاحب مملكت دستور نهى از منكر داده است.
ملت
صاحب مملكت است.
*
دوست داريم كه گناه كنيم.
اما
خداوند دوست ندارد گناه كنيد.
هر
چه مىخواهى انجام بده امّا گناه نكن.
*
مزاحم نشو.
به
جايى رسيدهاى كه حكم خدا را مزاحمت مىدانى؟
از
خدا بترس و در برابر احكام او موضعگيرى نكن.
* برو به كار خود برس.
دستور خدا مهمتر از كار من است.
كار
من همين است كه خداوند تعيين كرده است.
*
ما را در يك قبر مىگذارند و شما را در قبر ديگر.
بله
قبر ما از هم جداست، اما دين و تكليف ما مشترك است.
*
بعضى از گنهكاران در برابر نهى از منكر اظهار ناراحتى
و مخالفت مىكنند.
در
جواب بايد گفت: هيچگاه از حكم خدا ناراحت نشو.
*
برخى از گنهكا ران كه براى يك مرتبه يا مدت كوتاهى مرتكب گناهى مىشوند در برابر
نهى از منكر اظهار مىدارند:
گناه ما هميشگى نيست!
در
جواب بايد گفت: مخالفت با خدا از جمله امورى است كه كم آن هم زياد و زيانبار است.
هيچگاه
حكم خدا را زير پا نگذار.
*
تعصب نداشته باش!
تعصب به دين خدا نداشته باشم؟ شما نسبت به گناه تعصب نداشته باش.
* تعصب خشك نداشته باش.
پايبندى به احكام خدا تعصب خشك نيست.
* عيسى به دين خود، موسى به دين خود.
عيسى و موسى گفتهاند امربهمعروف كنيد.
*
همه مشكلات حل شده است و تنها همين كار مانده است؟
مخالفت با خدا مشكل نيست؟
* ديگران بدتر از ما هستند.
بدترى آنها مجوز گناه شما نيست.
*
ما ديگر گرفتار شدهايم!
گرفتار
گناه شدهاى اما ارادهات آزاد است.
انسان تا آخرين لحظههاى عمر امكان تجديد نظر و نجات از معصيت دارد.
*
آب از سرما گذشته است!
قرآن فرموده است: از رحمت خدا مأيوس نباشيد.
انسان تا زنده است آب از سرش نگذشته است.
*
از كى تا به حال متديّن شدى؟
از
وقتى كه خدا توفيق داد.
از
خدا مىخواهم كه متديّن باشم.
*
برخى از همسران زنان بىحجاب كه مورد نهى از منكر قرار مىگيرند ابراز مىدارند:
حجاب همسرم به من مربوط مىشود!
در
جواب بايد گفت: يعنى به خداوند مربوط نمىشود؟ من حكم خدا را بيان كردم.
*
برخى در برابر نهى از ريش تراشى اظهار مىكنند: ما به خاطر بهداشت و نظافت ريش خود
را مىتراشيم!
در
جواب مىتوان گفت: بهداشت و سلامت چهره با ريش، در برابر سرما و گرما و آلودگىها
بهتر حفظ مىشود، همان گونه كه موهاى سر خود را نظافت مىكنيد ريش خود را هم نظافت
كنيد.
به
بهانه نظافت معصيت نكنيد.
به
فرد ريش تراشى نهى از منكر شد. جواب داد: كسانى كه ريش دارند خوب عمل نكردند. سؤال
شد كسانى كه ريش ندارند همه درستكار بودند؟ گفت: خير. پس شما ريش كه از شعاير اسلام
است را داشته باشيد و خوب هم عمل كنيد. زيرا داشتن ريش يك معروف و عريان كردن صورت
يك منكر است. شما يك چهره مذهبى را به چهرهاى غيرمذهبى و متضاد با سيره و روش
پيامبر و ائمه : مبدل كرديد.
*به
فردى (بىحجابى) امربهمعروف شد. جواب داد: من مسلمان نيسستم.
بنده خدا كه هستى من حكم خدا را بيان كردم.
حكومت، قوانين و جامعه، اسلامى است.
در
پايان ذكر اين نكته مهم لازم است كه يكى از بهترين جوابهاى مخالفين، دفاع از امر و
نهى كنندگان در جامعه است. بىتفاوتى در دفاع از آنها بعضاً حرام و موجب ضعف روحى
مىگردد و دفاع از آنها يك كمك روحى بزرگ است. وقتى امر يا نهى دينى از زبان فرد
ديگرى تكرار شود جبهه مخالف دچار ضعف و تزلزل مىگردد.
پيام حق را بپذيريم
گنهكاران خوب مىدانند كه امر و نهى كنندگان پيامآوران حقاند پس بايد از هرگونه
بهانهجويى، كج خلقى و بىمهرى با آنها پرهيز كرد. زيرا پذيرش آنها پذيرش حق و رد
آنها رد پيام حق است.
در
تفسير مجمعالبيان آمده است: تكبر از پذيرش حق از بزرگترين گناهان است.
(103)
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
خوشا به حال كسى كه از نصيحت كنندهاى كه او را هدايت مىكند اطاعت نمايد و از
گمراهى كه او را منحرف مىسازد پرهيز نمايد.
(104)
و در حديث ديگرى فرمود:
اى مردم! سخن كسى كه شما را نصيحت مىكند بپذيريد و قرآن را براى عمل به آن، از او
قبول كنيد و بدانيد كه خداى سبحان ستايش از مردم نمىكند مگر كسانى كه به اجابت حق
پيشتازترند.
(105)
پيامبر (ص) مىفرمايد:
بدترين گروه مردم كسانى هستند كه امر كنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر را
مورد طرد و بدگويى قرار مىدهند.
(106)
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
كسى كه با نصيحت مخالفت كند هلاك مىشود.
(107)
و نيز فرمود: در كسانى كه نصيحت كننده نيستند و نصيحت كنندگان را دوست ندارند خيرى
نيست.
(108)
و در حديث ديگرى فرمود:
كسى
كه نصيحت را بپذيرد رسوا نشود.
(109)
يكى
از صفات مهم اخلاقى كه بايد مدتى را در پى تحصيل آن به خودسازى پرداخت استقبال از
سخن و پيام حق است كه توسط ديگران ابلاغ مىگردد. انسانهاى خود ساخته نه تنها پيام
حق را در انجام واجبات و ترك حرام مىپذيرند بلكه از پيامرسان تشكر و به او دعا
مىكنند.
نكته
اى
عزيز! نيك بدان كه امر كنندگان به خوبىها و نهى كنندگان از بدىها پيام آوردن حقند
كه به آينده تو مىانديشند و به سود تو سخن مىگويند. پس با گشادهرويى و تشكر،
پيام خدايت را بپذير تا قهر تو با خدا به صلح و دوستى گرايد.
فصل دهم : آثار ترك امر و نهى دينى در روايات
ترك
امر و نهى دينى غروب و غربت دين و ديندارى را به همراه دارد.
1 - تسلط بدان
وقتى امر و نهى دينى صورت نگيرد گنهكاران بر گناه خود جرأت
يافته، به انجام آن رسميت مىدهند و رسميت گناه در جامعه سبب ازدياد گنهكاران و
افزايش آنان موجب حاكميت آنها مىشود.
امام رضا (ع) فرمود:
امربهمعروف و نهىازمنكر كنيد يا آنكه بدان شما بر شما
تسلط مىيابند و خوبان شما دعا مىكنند و مستجاب نمىشود.
(110)
2 - محروميت از بركات الهى
به طور كلى هر عمل خوب يا بد صرفنظر از آثار اخروى كه براى
انجام دهنده آن دارد برخى آثار تكوينى را با خود به همراه دارد. از جمله آثار
گناه "ترك امر و نهى دينى"، از ميان رفتن بركات الهى است.
امام صادق (ع) فرموده است: هر گنهكارى كه در قومى گناهى انجام
دهد و بر معصيتش ادب نشود اولين چيزى كه خدا آن قوم را به آن گرفتار مىسازد
اين است كه ارزاق آنها را كم مىكند.
(111)
پيامبر اكرم (ص) فرمود: همواره امت من در خير و خوبى به سر
مىبرند مادامى كه امر به معروف و نهىازمنكر مىكنند و بر نيكى كمك مىنمايند.
پس وقتى آن را ترك كردند، بركات از ايشان گرفته مىشود و بعضى بر بعضى مسلط
مىگردند و ياورى در زمين و آسمان نمىيابند.
(112)
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
خداى سبحان گذشتگان را از رحمت خود دور نساخت مگر اين كه
امر به معروف و نهى از منكر را ترك كردند.
(113)
3 - لعنت معصومين :
زشتى ترك امر و نهى دينى به اندازهاى است كه سبب گرديده تا
بزرگان دين بر ترك كنندگان آنها لعنت كنند. امام صادق (ع) به شيعيان نوشت:
بزرگسالان شما مهربانى كنند و از نادانان و رياست طلبان نهى نمايند يا اينكه
لعنت من به همه شما خواهد رسيد.
(114)
4 - واژگونى قلب
كسى كه از بدىها نهى نكند و به خوبىها امر ننمايد به
نوعى، ترك خوبىها و انجام بدىها را پذيرفته است و اين پذيرش رفته رفته در قلب
او تثبيت مىگردد به گونهاى كه بدىها را بد نمىداند و به خوبىها اهميت
نمىدهد. چنين قلبى يك قلب وارونهاى خواهد بود. ادامه چنين حالتى به جايى
مىرسد كه چه بسا خوبى را بدى و بدى را خوبى تلقى مىكند؛ كه در اين صورت
وارونگى قلب او افزايش بيشترى پيدا مىكند.
اميرمؤمنان (ع) فرمود:
كسى كه با قلب خود از خوبى طرفدارى نكند و از بدى نهى
ننمايد قلبش واژگونه مىشود.
(115)
5 - عقوبت
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: خداوند عموم مردم را به گناه پنهانى
گروه خاصى عذاب نمىكند اما وقتى عدهاى آشكارا گناه كنند و عامه مردم
جلوگيرىنكنند، هر دو گروهمورد عقوبتخداىعزوجلقرار مىگيرند.
(116)
امام باقر (ع) فرمود: خداوند به شعيب پيامبر (ع) وحى كرد:
صدهزار نفر از قوم تو را عذاب مىكنم كه چهلهزار نفر از بدان و شصتهزار نفر
از خوبان هستند. سؤال كرد بدها مستحق عذابند اما نيكان را چرا عذاب مىكنى؟
خداوند فرمود: زيرا با اهل معصيت چرب زبانى كردند و براى خشم من خشمگين نشدند.
(117)
والحمدلله رب العالمين