قطره زلال
امر به معروف در عصر ما

محمدرضا اكبرى

- ۵ -


مرتبه دوم: امر و نهى زبانى

احكام فقهى

1 - اگر بداند هدف (انجام واجب يا ترك گناه) با شيوه‏هاى مرتبه اول حاصل نمى‏شود واجب است در صورت تأثير به شيوه‏هاى مرتبه دوم عمل نمايد.

2 - اگر احتمال دهد كه هدف با موعظه و ارشاد و سخن نرم برآورده مى‏شود واجب است به همين صورت عمل كند و به بيش از آن تعدى نكند.

3 - اگر بداند كه موعظه و ارشاد و سخن نرم تأثير نمى‏كند امر و نهى زبانى كند و در صورت احتمالِ تأثير از آسان‏ترين مرتبه آن شروع نمايد و به بيش از آن تعدى نكند به‏ويژه اگر گنهكار از امر و نهى او مورد هتك قرار گيرد.

4 - اگر برطرف شدن منكر و اقامه معروف متوقف بر سخن تند و شدت بخشيدن در امر و تهديد و وعده مخالفت با گنهكار باشد جايز و بلكه با پرهيز از دروغ واجب است.

5 - جايز نيست در انجام نهى از منكر، از حرام و منكر مثل فحش و دروغ و اهانت كمك گرفته شود. بله اگر منكر از جمله چيزهايى باشد كه اسلام به آن اهميت مى‏دهد و به هيچ وجه به انجام آن راضى نباشد نظير قتل انسان محترم يا ارتكاب گناهان قبيح و بزرگ كه وعده عذاب بر آن داده شده است جايز و بلكه واجب است ممانعت شود اگر چه لازم شود از آنچه گفته شد كمك گرفته شود.

6 - اگر بعضى از مراتب امر و نهى زبانى اذيت و اهانت كمترى از بعضى از آنچه در مرتبه اول ذكر شد داشته باشد بايد به آنها اكتفا شود. پس اگر موعظه و ارشاد با سخن نرم و چهره‏اى باز مؤثر باشد يا احتمال تأثير آن برود و آزار كمترى از دورى و اعراض و امثال آن داشته باشد جايز نيست دورى و اعراض شود. انسان‏ها در بيان و شنيدن امر و نهى متفاوتند چه بسا دورى و روگردانى از شخصى از امر و نهى او شديدتر و سنگين‏تر و اهانت‏آميزتر باشد و از همين رو امر و نهى كننده بايد مراتب، اشخاص و عمل به مرتبه آسان‏تر و راحت‏تر را مورد توجه قرار دهد.

7 - اگر تأثير امر و نهى به استفاده از مرتبه اول و دوم باشد بايد ضمن امر و نهى زبانى (و در صورت لزوم، غلظت در سخن و بلند كردن صدا و تهديد) از او دورى و اعراض نمايد. (52)

شيوه‏هاى امر و نهى زبانى

امر نهى زبانى داراى مراتب مختلف و شيوه‏هاى گوناگونى است كه آنها را مورد بررسى قرار مى‏دهيم تا با توجه به تناسب اجتماعى، زمانى و مكانى گنهكار مورد استفاده قرار گيرند. زيرا همه گنهكاران با يك روش هدايت نمى‏شوند و تمام امر و نهى كنندگان نيز با يك شيوه موفق نخواهند بود.

1 - امر و نهى ساده

امر و نهى ساده عبارت از امر به واجب و نهى از حرام است كه در قالب جمله "اين عمل را انجام ده" يا "اين عمل را ترك نما" صورت مى‏پذيرد. عموم مردم از اين روش استفاده مى‏كنند اما اين شيوه هميشه كارساز نيست و بايد از شيوه‏هاى ديگرى كه مطرح مى‏شود استفاده كرد.

2 - امر و نهى حكيمانه

سخن حكمت‏آميز از ظرافت  و تأثيرى عميق برخوردار است و با توجه به اين‏كه منطبق با فطرت آدمى و دربردارنده سعادت اوست همواره از جاذبه‏دارترين سخنان در بين انسان‏ها بوده است. مزين نمودن امر و نهى دينى به چنين حربه مفيدى آن را با موفقيت زيادى همراه مى‏سازد.

خداى تعالى مى‏فرمايد:

با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت نما و با روشى كه نيكوتر است با آنها مناظره كن. (53)

در تفسير كشاف آمده است: حكمت عبارت از سخن صحيح و محكمى است كه حق را آشكار و شبهه را زايل مى‏كند.

گاهى يك جمله حكمت‏آميز چنان تحولى در گنهكار ايجاد مى‏كند كه با ساعت‏ها بحث و مطالعه نمى‏توان به آن دست يافت.

روزى امام كاظم (ع) از در خانه -بُشر- در بغداد مى‏گذشت كه شنيد صداى ساز و آواز و رقص از خانه او بلند است و كنيزى براى ريختن خاكروبه به در خانه آمده است.

امام (ع) به او فرمود: اى كنيز صاحب اين خانه آزاد است يا بنده مى‏باشد؟

كنيز گفت: آزاد است

امام (ع) فرمود: راست گفتى آزاد است كه اين چنين گناه مى‏كند، اگر بنده بود از مولاى خود مى‏ترسيد.

وقتى كنيز برگشت مولاى او -بشر- بر سر سفره شراب بود، از او پرسيد چرا دير آمدى؟

كنيز ماجراى صحبت خود با امام (ع) را براى او بيان كرد. بشر كه سخن آن حضرت را از زبان كنيز شنيد پاى برهنه بيرون دويد و به خدمت امام كاظم (ع) رسيد و ضمن عذرخواهى و اظهار شرمندگى و گريه از كارهاى خود توبه كرد. (54)

3 - امر و نهى صريح و كنايى

امر و نهى صريح، خطاب آشكار به انجام معروف و ترك منكر است. اين شيوه در برخى موارد مؤثر است اما همواره كارساز نيست و بايد به امر و نهى كنايى (غيرمستقيم) مبادرت ورزيد.

كنايه در امر و نهى دينى در مواردى كه امر و نهى صريح بدون اثر يا داراى اثر منفى است مورد استفاده قرار مى‏گيرد. مثلاً به رباخوار گفته شود: اگر اسلام ربا را حرام نكرده بود من هم به گرفتن آن مبادرت مى‏كردم اما پناه مى‏برم به خدا كه مرتكب آن گردم. يا به غيبت كننده گفته شود: اگر غيبت جايز بود غيبت مى‏كردم اما زبانم به حكم خدا بسته شده است. يا در نزد گنهكار و به هدف ارشاد او به ديگرى امر يا نهى شود يا از گنهكار خواسته شود تا در رفع گناهى كه خود او به آن گرفتار است براى ديگرى دعا كند. مثلاً به گرانفروش گفته شود دعا كن خدا مرا از گرانفروشى نجات بدهد.

روزى نادرشاه افشار با سيدهاشم خاركن، روحانى مقيم نجف، ملاقات كرد. (او روزگار را با خاركنى مى‏گذرانيد.) نادر به سيدهاشم رو كرد و گفت: شما واقعاً همت كرده‏ايد كه از دنيا گذشته‏ايد! سيدهاشم با همان سادگى و روحانيت گفت: به عكس شما همت كرده‏ايد كه از آخرت گذشته‏ايد! (55)

استفاده از جملات: لااله الاالله، لاحول و لاقوةالا بالله، انالله و انا اليه راجعون، سبحان الله، پناه به خدا و امثال آن به هنگام مشاهده گناه در برخى موارد مفيد است.

4 - امر و نهى توضيحى

برخى گنهكاران با يك امر يا نهى مختصر از معصيت دورى نمى‏كنند اما اگر با توضيحات لازم روبرو شوند به حكم خدا گردن مى‏نهند. در چنين مواردى بايد با وجود شرايط به تحليل گناه و آثار آن و ذكر موعظه و سرگذشت گنهكاران و ترس از خدا و قيامت پرداخت. موعظه از آثار مثبت و به جا ماندنى برخوردار است  و پذيرش امر و نهى را آسان و گوارا مى‏سازد.

قرآن كريم مى‏فرمايد:

اُدْعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (56)

با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت نم

عمروبن عبيد كه قبل از به خلافت رسيدن منصور عباسى با او دوست بود روزى در ايام خلافت بر او وارد شد و مورد اكرام وى قرار گرفت و منصور از او تقاضاى موعظه كرد. از جمله مواعظ عمرو كه در حقيقت نهى از منكر بود اين بود: كه -ملك و سلطنتى كه اكنون در دست تو است اگر براى كسى پايدار بود به تو نمى‏رسيد از آن شب بترس كه آبستن روزى است كه ديگر شبى بعد از آن روز براى تو نخواهد بود! (57)

قضاياى تاريخى نشان مى‏دهد كه پيامبر و ائمه : غالباً امر و نهى دينى خود را به شيوه موعظه و حكمت بيان مى‏كردند به گونه‏اى كه امر و نهى از كلام آنها استفاده مى‏شد.

5 - امر و نهى تشويقى

غالب امر و نهى‏هاى دينى به‏دور از هر گونه تشويق صورت مى‏پذيرد، اما بدون شك تشويق نقش موثرى در گرايش گنهكار دارد. تشويق افراد به انجام واجبات و ترك محرمات به‏ويژه اگر به صورت ظريف و كار شناسانه صورت گيرد تأثير چشمگيرى در موفقيت امر و نهى دينى دارد. برخى گنهكاران با تشويق معمولى به هدايت بار مى‏يابند اما برخى از آنها به سبب موقعيت، شخصيت يا روحياتى كه دارند با تشويق‏هاى ساده به صلاح نمى‏گرايند. تشويق اين گونه افراد بايد با انجام كارهاى كارشناسانه و توجه به روحيات آنها صورت گيرد كه به برخى از موارد آن اشاره مى‏كنيم.

به كسى كه اهل موسيقى حرام است اما به مسائل علمى و تحقيقى هم اهميت مى‏دهد پيشنهاد شود چنانچه يك مقاله خوب درباره موسيقى و آثار آن از ديدگاه اسلام بنويسى و نظريات مراجع را در آن مطرح كنى به شكل خوبى از تو قدردانى خواهم كرد.

روش مقاله‏نويسى را پيرامون بسيارى از گناهان و واجبات دينى و براى قشر گسترده‏اى از جامعه مى‏توان مطرح كرد. اساتيد و معلمين مى‏توانند با توجه به معايب دانش‏آموزان و دانش‏جويان موضوعاتى را براى انشا يا تحقيق تعيين نمايند.

انجام مسابقه‏هاى فرهنگى نيز در امر و نهى دينى نتايج خوبى دارد.

پيشنهاد نوشتن يك مقاله درباره حجاب به بانويى كه مراعات پوشش دينى را نمى‏كند از بهترين نوع امربه‏معروف مؤثر و آگاهانه خواهد بود.

يكى ديگر از موارد تشويق آن است كه گنهكار را بر امربه‏معروف يا نهى‏ازمنكرى تشويق نمائيم كه خود مرتكب آن است. مثلاً در صورت وجود شرايط به خانمى بدحجاب پيشنهاد شود كه چنانچه خانمى را كه حجاب دينى خود را مراعات نمى‏كند موفق به رعايت پوشش دينى‏نمايى از فلان امتياز كه مورد علاقه و نياز اوست برخوردار خواهى شد.

با چنين پيشنهادى سه كار مثبت صورت مى‏گيرد. دو نفر به اصلاح مى‏گرايند و گناهكار خود به امر كننده به نيكى مبدل مى‏شود كه اين خود نقش مؤثرى در تثبيت و دوام حجاب او خواهد داشت.

اين شيوه در بسيارى از واجبات و محرمات و شمارى از افراد جامعه امكان‏پذير است.

اعطاى امتيازات جزئى به برخى از گنهكاران مى‏تواند به اصلاح آنها كمك كند البته اين عمل بايد با توجه و رعايت همه مسائل و مصالح صورت گيرد تا آثار نامطلوب به بار نياورد. اَمْن اعلام نمودن منزل ابوسفيان (دشمن بزرگ اسلام) براى پناهندگى مردم مكه پس از فتح پيروزمندانه آن به دست پيامبر (ص) و يارانش از جمله اين تشويق‏هاست.

هم‏چنين يك معلم يا مدير آگاه مى‏تواند با اهرم امتيازاتى كه در اختيار دارد افراد زيرنظر خود را به تقواى الهى سوق دهد. مثلاً به محصل خود اظهار كند ريش تراشى حرام است، چنانچه ترك كنى نمره انضباطى خوبى به تو خواهم داد يا تو را در پرونده ادارى تشويق خواهم كرد.

در هر صورت اصل تشويق با هر شيوه مؤثرى كه بتواند در ترك گناه ديگران مؤثر باشد وسيله مفيدى است كه نبايد از آن غفلت كرد. چه اين‏كه خداى تعالى با تشويق بندگانش به نعمت‏هاى بهشتى آنها را به تقوا سوق مى‏دهد و ائمه : نيز چنين مى‏كردند.

على بن حمزه گويد: دوستى داشتم كه در ديوان بنى‏اميه شغل نويسندگى داشت. از من درخواست كرد كه از امام صادق (ع) براى او اجازه ملاقات بگيرم و حضرت (ع) اجازه فرمود. وقتى بر امام (ع) وارد شد سلام كرد و نشست. سپس عرض كرد: فدايت شوم! من در ديوان بنى‏اميه بودم و از دنياى آنها مال فراوانى به دست آوردم و در تحصيل اين اموال از مسائل دينى چشم‏پوشى نمودم.

امام صادق (ع) فرمود: اگر بنى‏اميه كسى را نمى‏يافتند كه براى آنها بنويسد و ماليات جمع‏آورى كند و براى آنها بجنگد و در جماعت آنها حضور يابد حق ما را غصب نمى‏كردند! اگر مردم آنها را ترك مى‏گفتند و به اموال آنها توجهى نمى‏كردند بيش از آنچه در دست داشتند نمى‏يافتند.

جوان عرض كرد: فدايت شوم! آيا راه نجاتى هست؟

امام (ع) فرمود: اگر بگويم عمل مى‏كنى؟

پاسخ داد: آرى.

امام (ع) فرمود: تمام اموالى را كه در ديوان آنها به دست آوردى رد كن. اگر كسى را مى‏شناسى به او ردنما و اگر نمى‏شناسى از طرف او صدقه بده و من هم قول مى‏دهم كه بهشت را از خدا براى تو تضمين نمايم. جوان مدتى سر به زير انداخت و ساكت ماند. سپس گفت: فدايت شوم، انجام مى‏دهم! او با ما به كوفه برگشت و هر چه داشت حتى لباس خود را كه پوشيده بود رد كرد و ما براى او لباس خريديم.

چند ماهى نگذشت كه بيمار شد و ما او را عيادت مى‏كرديم. روزى بر او وارد شدم، چشم‏هايش را باز كرد و گفت: اى على‏بن حمزه، امام صادق (ع) به قولش وفا كرد، و از دنيا رفت و ما او را به خاك سپرديم.

پس از آن بر امام صادق (ع) وارد شدم. وقتى مرا ديد فرمود: اى على بن حمزه، والله براى دوست تو به قول خود وفا كرديم. عرض كردم: فدايت شوم، راست مى‏گويى. والله به هنگام مرگش به من خبر داد. (58)

6 - امر و نهى آرام و تند

امر و نهى بايد به صورت آرام، صميمى و به‏دور از هرگونه تنش انجام گيرد و بخش عمده امر و نهى‏هاى دينى به همين گونه انجام مى‏شود. اما در برخى موارد به كارگيرى اين روش بى‏تأثير است و ضرورت اقتضا دارد كه از بيان تند و صدايى بلند استفاده شود و حتى اگر لازم و مؤثر باشد اين عمل در حضور ديگران صورت پذيرد. البته تندى برخورد بايد در چهارچوب معيارهاى اخلاق اسلامى باشد.

مأمون براى جلب حضرت جواد (ع) به امور دنيوى نيرنگ‏هاى خود را به كار گرفت اما موفق نشد تا اين‏كه وقتى خواست دخترش ام‏الفضل را براى زفاف به منزل حضرت بفرستد مجلسى تشكيل داد كه امام (ع) هم به‏ناچار در آن حضور داشته باشد... و يك ترانه خوان و تارزنى را كه مُخارق نام داشت و از ريش بسيار بلندى برخوردار بود طلبيد و از او خواست تا كارى كند كه امام جواد (ع) به امور دنيوى سرگرم شود. مخارق گفت: اگر امام (ع) مشغول كارى از امور دنيا باشد من او را آن‏گونه كه بخواهى به سوى دنيا مى‏كشانم. سپس در برابر امام (ع) نشست و از خود صداى الاغ درآورد و بعد از آن ساز مى‏زد و آواز مى‏خواند و امام (ع) به او توجهى نداشت و به راست و چپ هم نگاه نمى‏كرد اما وقتى حضرت ديد آن بى‏حيا ادامه مى‏دهد سرش را به جانب او بلند كرد و فريا زد: اتق‏اللّه... (از خدا بترس...)

مخارق از فرياد امام (ع) آن‏چنان وحشت زده شد كه ساز و تار از دستش افتاد و تا آخر عمر دست او بهبود نيافت.

مأمون از حال او پرسيد، جواب داد هنگامى كه امام جواد (ع) بر سرم فرياد كشيد آن چنان وحشت زده شدم كه هيچ‏گاه اين حالت از وجودم برطرف نمى‏شود. (59)

7 - امر و نهى مذمتى

اگر امر و نهى ساده، كنايى، تشويقى و امثال آن كه در مرتبه پايين‏ترى هستند مؤثر نباشند بايد امر و نهى مذمتى مورد استفاده قرار گيرد. مذمت گنهكار او را شرمنده مى‏سازد و چون با نوعى خفت همراه است سبب تنبيه و پرهيز او از گناه مى‏گردد. اين روش با مراتب متعدد آن در ميان انبيا و ائمه و صالحين پيوسته رايج بوده است.

ابوبصير گويد در كوفه براى زنى قرآن مى‏خواندم. يك بار در موردى با او شوخى كردم! بعد از مدتى كه به خدمت امام باقر (ع) رسيدم مرا مورد مذمت و سرزنش قرار داد و فرمود: كسى كه در خلوت مرتكب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمى‏كند. چه سخنى به آن زن گفتى؟

از روى شرم و حيا سر در گريبان افكندم و توبه كردم.

امام باقر (ع) فرمود شوخى با زن نامحرم را تكرار نكن! (60)

8 - امر و نهى تهديدى

در مواردى كه امر و نهى زبانى در مراحل پائين تأثيرى ندارد انتقال به مرحله تهديد يك واجب شرعى است. البته تهديد بايد حساب شده و به‏دور از دروغ باشد. تهديد حربه مفيد و مؤثرى براى هدايت و اصلاح گنهكاران است كه خداوند نيز براى سعادت آدمى و تحقق ارزش‏هاى دينى، آنها را به عذاب دنيا و آخرت تهديد كرده است.

نمونه تهديد در امر و نهى قطع امتيازات است. مثلاً به فرد گفته شود: اگر به اين عمل خود ادامه دهى موقعيت شغلى تو از بين خواهد رفت. يا اعتبارى نخواهى داشت، يا آرامش تو به مخاطره مى‏افتد، رابطه دوستان و خويشاوندان با تو قطع خواهد شد، مورد ضرب و شتم قرار مى‏گيرى يا امتيازات و مساعدت‏هاى خود را قطع خواهم كرد. اما در هر حال تهديد بايد متناسب، معقول و مؤثر باشد.

9 - امر و نهى جمعى

اگر امر و نهى فردى تأثير نداشته باشد بايد با احتمال تأثير، عده‏اى از مؤمنين به طور دسته جمعى به گنهكار امر و نهى نمايند. با توجه به اين‏كه امر و نهى دسته جمعى از پيام قوى‏ترى برخوردار است و فشار بيشترى را بر گنهكار وارد مى‏آورد تأثير افزون‏ترى را به همراه دارد. مواجه شدن گنهكار با امر و نهى‏هاى ديگران به او مى‏فهماند كه عده زيادى از عمل او مطلع و ناخشنودند و اين چيزى نيست كه او بتواند آن را ناديده انگارد. البته امر و نهى گروهى بايد با رعايت همه جوانب صورت گيرد تا آثار مطلوب آن ظاهر گردد. مثلاً مى‏شود او را به جمعى دوستانه دعوت كرد و در ضمن گفت و شنودها به او امر و نهى دينى كرد. و يا به منزل او رفته و با رعايت مقدمات لازم و حفظ احترام و صميميت با او، به طور طبيعى به وظيفه عمل كرد و چنانچه لازم باشد مقصود از گردهمايى در منزل او يا هر مكان ديگر را بيان كنند و از وى بخواهند و در صورت لزوم خواهش كنند كه ديگر بار به گناه باز نگردد.

10 - امر و نهى ملى و جهانى

امر و نهى دينى گاهى فردى نيست و داراى پيام جمعى و مربوط به گروهى از افراد است كه به عنوان مثال در يك سخنرانى يا سخنان راديويى يا تلويزيونى صورت مى‏گيرد، و چه بسا جمع مخاطب يك ملت باشند كه نمونه آن نهى از اسراف است كه از سوى ولى امر مسلمين به ملت ايران اعلام مى‏گردد. امر و نهى برخى اشخاص به‏ويژه رهبران مسلمين مى‏تواند جنبه بين‏الملل اسلامى و جهانى داشته باشد زيرا امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر امر به خوبى‏ها و نهى از بدى‏هايى است كه بسيارى از آنها مورد توجه همه انسان‏ها با همه مليت‏ها و عقايد گوناگون است. اين قسم از امر و نهى كه مخاطبان جهانى دارد از جايگاهى بس بزرگ برخوردار است. چه اين‏كه امر و نهى انبياء گستره‏اى به اندازه تاريخ بشر دارد و بالاتر از آن امر به معروف و نهى از منكر خداوند به همه انسان‏هاست. كتاب‏هاى آسمانى، كتاب امربه‏معروف و نهى از منكرند.

رهبران دنيا مى‏توانند همانند امام خمينى از بزرگ امر و نهى كنندگان باشند اما با كمال تأسف نه تنها امر به ارزش‏ها و نهى از ضد ارزش‏ها نمى‏كنند كه امر به منكر و نهى از معروف طريقه آنها گشته است به گونه‏اى كه بدترين منكرات را در مجالس قانون‏گذارى به تصويب مى‏رسانند.

اميد است بزرگ آمر به معروف و ناهى از منكر كه نظير امر و نهى زبانى و عملى او را تاريخ به خود نديده است ظهور فرمايد و همه معروف‏هاى ارزشمند الهى از جمله امر به معروف و نهى از منكر را كه متروك و مهجور گرديده است بر روى زمين احيا فرمايد و جهان را اصلاح نمايد.

مرتبه سوم : امر و نهى عملى

اگر مرتبه اول و دوم با همه مراحلى كه دارند در انجام واجب و ترك گناه مؤثر نباشند بايد مرتبه سوم امر و نهى دينى كه جلوگيرى عملى از گناه است صورت گيرد.

گناه افراد ريشه در جهل، غفلت، ضعف ايمان يا هواى نفس آنها دارد و امرونهى زبانى توان آن را دارد كه جهل را زدوده و غفلت را برطرف سازد.

اما اگر ريشه معصيت ضعف ايمان يا هواى نفس باشد درصد تأثير امرونهى زبانى ناچيز خواهد بود، به‏ويژه اگر جهل و هواى نفس و ضعف ايمان در هم آميخته باشد. در مورد چنين كسانى به مرتبه سوم امر و نهى كه اعمال قدرت است عمل خواهد شد. البته در عصر حاكميت اسلام مرتبه سوم امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر به عهده دستگاه‏هاى حكومتى است و وظيفه مردم به مرتبه اول و دوم محدود مى‏شود مگر اين‏كه دستگاه‏ها به وظيفه خود عمل نكنند كه در آن صورت مثل هر زمان ديگر مؤمنين موظف‏اند با وجود شرايطى كه ذكر خواهد شد به تكليف دينى خود در مرحله سوم عمل نمايند.

در آن زمان كه امام خمينى 1 براى تحصيل و تدريس به قم آمده و هنوز به مقام مرجعيت نرسيده بود، روزى فردى قلدر وارد مدرسه فيضيه مى‏شود و شروع به عربده كشيدن و توهين به طلبه‏هاى اندك مدرسه مى‏نمايد در آن زمان افراد ضد روحانيت از سوى رضاخان حمايت مى‏شدند. در اين هنگام كه طلبه‏ها خود را از گزند آن شخص عربده‏كش، كنار مى‏كشيدند امام خمينى نزد او مى‏رود و نهيبى بر سر او مى‏كشد و يك سيلى محكم به صورت او مى‏زند به طورى كه برق از چشمان او مى‏پرد، و با كمال خجالت سر به پائين انداخته و از مدرسه بيرون مى‏رود. (61)

با اجراى مرتبه سوم امر و نهى دست گردنكشان گنهكار از گناه كوتاه خواهد شد و مؤمنين احساس آرامش و سربلندى مى‏كنند و مجرمين به خجلت و شرمسارى فرو مى‏افتند.

يكى از بزرگان قم مى‏گويد در ايام رضاشاه قلدر پس از دستور كشف حجاب از سوى وى مأمورين با شدّت اين دستور را اجرا مى‏كردند. من در يكى از خيابان‏هاى تهران عبور مى‏كردم و زنى با چادر به راه خود ادامه مى‏داد. همين كه چشم يكى از افسران به آن زن افتاد با شدّت به او سيلى زد و چادر را از سرش كشيد به‏طورى كه من وحشت زده شدم. ناگهان ديدم يك كالسكه در همان‏جا ايستاد و مرحوم آيةالله ابوالقاسم كاشانى از آن پياده شدو از پشت سر يك سيلى محكم به آن افسر زد و او را به لرزش درآورد و سوار كالسكه شد و رفت. آن افسر همانند كسى كه استخوانى در گلويش گير كند ديگر نتوانست كلمه‏اى حرف بزند. (62)

احكام فقهى و نمونه‏هاى عينى

1 - مرتبه سوم توسل به زور است. پس اگر بداند يا اطمينان داشته باشد كه فرد منكر را ترك نمى‏كند يا واجب را به جا نمى‏آورد مگر با اِعمال زور، توسل بدان واجب است اما نبايد از اندازه لازم تجاوز كند.

2 - اگر جلوگيرى از معصيت با ايجاد مانع بين شخص و معصيت ممكن باشد بايد به آن اكتفا كند، در صورتى كه محذور اين كار كمتر از كارهاى ديگر باشد.

3 - اگر جلوگيرى از معصيت توقف داشته باشد بر اين‏كه دست معصيت كار را بگيرد يا او را از محل معصيت بيرون نمايد يا در وسيله‏اى كه با آن معصيت مى‏كند تصرف نمايد جايز و بلكه واجب است.

سمرةبن جندب يك درخت خرما در باغ يكى از انصار داشت. منزل مسكونى مرد انصارى كه خانواده‏اش در آن زندگى مى‏كردند در ابتداى باغ بود.

سمره بدون خبر وارد باغ مى‏شد و به سراغ درخت خرماى خود مى‏رفت و در ضمن به اهل خانه مرد انصارى چشم‏اندازى مى‏كرد. مرد انصارى از او درخواست كرد با اجازه وارد شود اما نپذيرفت. به ناچار به رسول اكرم (ص) شكايت كرد. حضرت سمره را خواست و او را از شكايت مرد انصارى مطلع نمود و فرمود: هرگاه اراده ورود به باغ داشتى از او اجازه بگير تا چشم تو به خانواده او نيفتد كه ناراحت شود. اما سمره نپذيرفت.

حضرت فرمود: درخت را بفروش اما او حاضر نشد. پيامبر (ص) قيمت را بالا مى‏برد و او نمى‏پذيرفت تا اين‏كه حضرت حاضر شد با قيمت بسيار بالايى درخت را از او خريدارى كند اما هم‏چنان حاضر به فروش نشد.

حضرت فرمود: مى‏خواهى در برابر اين درخت درختى در بهشت براى تو باشد؟ او نپذيرفت و حتى پيشنهاد سه درخت بهشتى را در برابر درخت خرماى خود قبول نكرد. وقتى كار به اين‏جا رسيد پيامبر (ص) فرمود: تو مردى زيان رسان هستى و رو به مرد انصارى كرد و فرمود: برو درخت را قطع كن و جلوى سمره بينداز. (63)

4 - جايز نيست اموال محترم گنهكار را تلف كند مگر آن‏كه لازمه جلوگيرى از معصيت باشد در اين صورت اگر تلف كند ظاهراً ضامن نيست و در غير اين صورت ضامن و گنهكار است.

5 - اگر جلوگيرى از معصيت بر حبس گنهكار در محلى يا منع او به محلى متوقف باشد، واجب است با مراعات مقدار لازم اقدام نمايد.

6 - اگر جلوگيرى از معصيت بر كتك زدن و سخت گرفتن بر شخص گنهكار و در مضيقه قرار دادن او توقف داشته باشد، جايز است لكن نبايد زياده روى شود، و بهتر است كه در اين امر و نظير آن از مجتهد جامع‏الشرايط اجازه بگيرد.

7 - اگر جلوگيرى از منكرات و اقامه واجبات بر جرح و قتل توقف داشته باشد جايز نيست مگر به اذن مجتهد جامع‏الشرايط و با حصول شرايط آن.

8 - اگر منكر از امورى است كه شارع اقدس راضى نيست كه به هيچ وجه انجام گيرد، دفع آن به هر شكل ممكن جايز است. مثلاً اگر كسى خواست شخصى را بناحق بكشد بايد از او جلوگيرى كرد و اگر دفاع از جان مظلوم جز به قتل ظالم ممكن نباشد جايز و بلكه واجب است و لازم نيست از مجتهد اذن حاصل نمايد. لكن بايد مراعات شود كه در صورت امكان جلوگيرى به شكل ديگرى كه به قتل منجر نشود انجام گيرد و اگر از حد لازم تجاوز كند گنهكار و احكام متعدى بر او جارى خواهد شد. (64)

امر و نهى حكومتى

فلسفه تشكيل حكومت اسلامى امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر است. تحقق معروف‏ها و جلوگيرى از منكرات به‏ويژه در عصر حاضر به گونه‏اى است كه جز در پرتو حكومت اسلامى ميسر نيست. اوضاع كنونى دنيا به گونه‏اى شكل گرفته است كه تنها يك تشكيلات حكومتى مى‏تواند در امر عملى به خوبى‏ها و نهى قدرتمندانه از بدى‏ها اقدام نمايد و در سطح داخلى و جهانى حركت‏هاى اصلاحگرانه داشته باشد. نهى‏ازمنكر ابرقدرت‏ها، رؤساى جمهور، سازمان‏هاى بين‏المللى و رژيم‏هاى فاسد دنيا به‏ويژه اسرائيل از زمان تشكيل حكومت اسلامى در ايران تحقق يافت و قبل از آن حتى در يك مورد از سوى ايران چنين حركت‏هاى اصلاحى انجام نگرفته است.

حكومت اسلامى با توجه به امكانات وسيعى كه در اختيار دارد مى‏تواند مردم سراسر كشور را امر و نهى زبانى و قلمى نمايد كه اين كار توسط ولى امر مسلمين و دستگاه‏هاى تبليغاتى و مطبوعاتى به‏ويژه راديو تلويزيون صورت مى‏پذيرد و وزارت ارشاد اسلامى، وزارت كشور و قوه قضائيه از عوامل و هسته‏هاى اصلى امر و نهى دينى حكومتى در جامعه‏اند. مصوبات مجلس در امر و نهى دينى از نقشى والا و ضرورت شرعى و عقلى برخوردار است. راديو تلويزيون امر و نهى زبانى را به عهده دارد و وزارت كشور غالباً نهى از منكر عملى را توسط نيروهاى انتظامى انجام مى‏دهد و وزارت ارشاد به هر دو وظيفه امر و نهى زبانى و عملى موظف گرديده است و قوه قضائيه امر و نهى همراه با قدرت را اعمال مى‏كند. موفقيت اين دستگاه‏ها گسترش فضاى سبز معنوى جامعه و ازاله زشتى‏ها و بدى‏ها را به همراه دارد و ترك وظيفه آنها سبب جرأت يافتن گنهكاران و رشد تصاعدى معصيت و اضمحلال نشانه‏هاى دين خدا را سبب مى‏گردد.

امر و نهى حكومتى گستره‏اى وسيع دارد. يك نهى از منكر راديويى كه در كل كشور طنين‏انداز مى‏شود مى‏تواند جمع زيادى از گنهكاران را زير پوشش خود قرار دهد. راديو تلويزيون با بركت‏ترين دستگاه امر و نهى زبانى است كه نبايد حركت او به امربه‏معروف خلاصه شود. با امر به معروف نيمى از احكام اسلامى كه بايدهاى دينى است بيان مى‏شود اما نيم ديگرى از آنها كه نبايدهاى اسلامى است با نهى از منكر بيان مى‏گردد. كه اگر ترك شود امر به معروف‏هايى هم كه صورت مى‏گيرد از آثار لازم برخوردار نخواهد بود.

قرآن كريم همواره امربه‏معروف را در كنار نهى‏ازمنكر بيان فرموده است و اين بيانگر آن است كه اين دو مكمل يكديگرند و هيچ كدام جاى ديگرى را نمى‏گيرد و به تنهايى كافى نيست.

امر و نهى حكومتى با همه ابعادى كه دارد كافى نيست و بايد امر و نهى‏هاى مردمى كه خود از جهتى گستردگى بيشترى از ارشادها و هدايت‏هاى حكومتى دارند مكمل آن گردند. اگر هر يك از حكومت يا مردم در انجام فريضه امر و نهى دينى سهل‏انگارى كنند نيمى از حركت اصلاحگرانه به تعطيلى مى‏گرايد. و چون با يكديگر همراه گردند چه مشكل‏هاى فرهنگى كه حل نمى‏شود و چه معروف‏ها و كارهاى نيكى كه به بار نمى‏نشينند.