معاد در قرآن

آیة الله االعظمی حسین مظاهری

- ۷ -


جلسه سيزدهم

نفخ صور

در قرآن آمده است «اسرافيل» در صور مي‌‌دمد و بر اثر آن همة جان‌داران جان مي‌سپارند. پس از مدتي، كه مقدارش معلوم نيست، دوباره در «صور» مي‌دمد و آنگاه همة مردها زنده و در صف محشر حاضر مي‌شوند.

و نفخ في الصور فصعق من في السموات و من في الارض الا من شاء الله ثم نفخ فيه اخري فأذا هم قيام ينظرون.[1]

در صور دميده مي‌شود و آنگاه هركه در زمين و آسمان است در كام مرگ فرومي‌رود جز آنكه خداي تعالي او را خواسته باشد. سپس براي بار ديگر در آن دميده مي‌شود و آنگاه خلايق همه برخيزند و (به واقعة محشر) چشم مي‌دوزند.

نظير اين آيه در قرآن بسيار است. مثلاً در سوره يس از «نفخ صور» به «صيحه واحده» ياد كردهاست.

معناي دميدم در صور

ظاهراً روايات و آيات به اين معنا اشاره دارد كه «اسرافيل»، كه موكل دميدن در «صور» است، در چيزي- صور- مي‌دمد و زندگان مي‌ميرند وبا دميدني ديگر همة مردگان زنده مي‌شوند. ولي، شايد« دميدن صور»معنائي كنائي داشته باشد. يعني «دميدن درصور» كنايه از بيدار كردن، خبر دادن و آماده كردن مردم باشد، زيرا براي اين كار معمولاً از «شيپور» يا «طبل» استفاده مي‌شو و شايد بدين معنا باشد كه حضرت اسرافيل به اذن خدا خطاب به خلايق مي‌گويد:«بمير» و آنگاه همة خلايق مي‌ميرند. بار ديگر مي‌گويد:«زنده شويد» و آنگاه همه زنده مي‌شوند، يعني ممكن است كه مراد از دميدن«گفتن» باشد.[2]

كيفيت دميدن

آنچه از آيات و روايات اهل‌بيت استفاده مي‌شود اين است كه «دميدن در صور» از مسلمات اسلام است. در تفسير علي بن ابراهيم(ره) روايتي نقل شده كه علامه مجلسي، عليه الرحمه، نيز آن را در جلد ششم «بحار» نقل كرده است. راوي گويد: خدمت امام چهارم(ع) بودم، ايشان فرمودند:« وقتي كه هنگام برپا شدن قيامت فرا رسد، پروردگار عالم به«اسرافيل» دستور مي‌دهد كه در صور بدم. او در صور مي‌دمد و عالم هستي جان مي‌بازد و غير از حضرت اسرافيل هر انچه در آسمانها و زمين است به كام مرگ فرو خواهند رفت. سپس خداوند به او مي‌فرمايد تو نيز جان به جان آفرين تسليم كن و اسرافيل هم جان مي‌دهد. پس از اين جريان در عالم هستي جز خدا كسي نمي‌ماند وخداوند در آن هنگام مي‌فرمايد:

لمن الملك اليوم لله الواحد القهار.[3]

امروز سلطنت از آن كيست؟(سپس خود پاسخ گويد) از آن خداي قاهر يكتا است.   

سپس خداوند«اسرافيل» را زنده مي‌كند و مي‌فرمايد: در صور بدم. پس از دميدن وي همه زنده مي‌شوند،‌عالم قيامت و صحراي محشر بپا مي‌شود و همة خلايق براي حسابرسي در محضر ربوبي حاضر مي‌شوند.

راوي گويد: وقتي سخن بدينجا رسيد، امام شروع به گريستن كرد.

زنده شدن مردگان

گفتيم پس از آنكه بار دوم در «صور» دميده شد، مردگان زنده خواهند شد. شايد آية شريفه:

قالوا ربنا امتنا اثنتين و اوحييتنا اثنتين.[4]

اشاره‌اي باشد به اين معنا كه مردن اول انتقال از اين دنيا به عالم برزخ استو زنده شدن اول، چشم به عالم برزخ گشودن باشد. و مردن دوم همان اولين نفخ صور است و زنده شدن دوم، دومين دميدن در صور باشد.ظاهراً آنچه از قرآن فهميده مي‌شود اين است كه بعد از«نفخ صور دوم» عالم هستي زنده مي‌شود.

الي الله تصير الامور. [5]

سخني در روز محشر   

درآيه‌اي ديگر قرآن مي‌فرمايد:

يوم ينفخ في الصور فتأتون افواجاً.[6]

روزي كه در صور دميده مي شود، مردم دسته دسته(هر كس با سيرتش) به صف محشر درآيند.

و در جاي ديگر مي‌فرمايد:

يومئذ يصدر الناس اشتاتاً ليروا اعمالهم.[7]

روز قيامت مردم صنف صنف مي‌آيند تا اعمالشان را ببينند.

آن روز براي غيرمؤمن روزي است بسيار سخت زيرا:

فاذا نقر في الناقور فذالك يومئذ يوم عسير علي الكافرين غير يسير.[8]

آنگاه كه قيامت برپا شود و در صور اسرافيل دميده شود، آن روز روز بسيار سختي است. در آن روز كافران را هيچگاه راحتي و آسايش نيست.

يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزله الساعه شيء عظيم.[9]

اي مردم تقوي داشته باشيد. زيرا كه زلزله روز قيامت بسيار حادثه بزرگ و واقه سختي خواهد بود.

يوم ترينها تذهل كل مرضعه عما ارضعت و تضع كل ذات حمل خملها وتري الناس سكاري و ماهم بسكاري ولكن عذاب الله شديد.[10]

چون هنگامة آن روز بزرگ را مشاهده كنيد، هر زن شيرده طفل خود را از هول و هراس فراموش كند و هر آبستني با رحم خود بيفكند. مردم را از وحشت آن روز بيخود و سست بيني حال آنكه مست نيستند وليكن عذاب خدا دشوار است.

از قرآن دانسته‌ مي‌شود كه روز محشر50 هزار سال است.

تعرج الملائكه و الروح اليه في يوم كان مقداره خمسين الف سنته.[11]

فرشتگان و «روح الامين» براي اخذ فرمان به سوي خدا بالا روند، درروزي كه مدتش50 هزار سال خواهد بود.

اما همانگونه كه قبلاً در مورد طولاني بودن زمان توضيح داديموبه نسبي بودن آن اشاره كرديم، روز قيامت نيز در نظر مؤمن طولاني نمي‌آيد چنانكه از حديث زير استفاده مي‌شود،‌صاحب مجمع البيان در ذيل آية شريفه از رسول خدا0ص) نقل مي‌كند كه از حضرت دربارة طولاني بودن اين روز سؤال شد. حضرت فرمود: براي مؤمن به اندازه خواندن يك نماز است.

مواقف روز قيامت

از قرآن و روايات معلوم مي‌شود كه روز قيامت مواقف بسياري داريم. در قرآن آمده است كه روز قيامت50 موقف دارد كه هر موقف هزار سال است. يعني در 50 محل به حساب آنان رسيدگي مي‌كنند. در بعضي روايات مواقف را تا 70 هم ذكر كرده‌اند وشايد جمع بين روايات و آيات اين باشد كه موقفها  دو قسمند« يك قسم پيش از حساب و كتاب است قسمت دوم بازپرسي و سؤال و جواب پس از حساب و كتاب.

از اين‌رو، در روايات مي‌خوانيم: اگر در پل صراط به حساب آنان رسيدگي شده باشد باز مورد بازپرسي قرار مي‌گيرد و رها نمي شود‌، تا از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام، نماز و حق‌الناس[12] باز پرسند.

گريستن اولياء الهي از ترس مواقف

«علي بن حاتم »گفت:«مولاي ما خيلي متواضع بود، اما وقتي در جلسه‌اي مي‌نشست ابهت حضرت به گونه‌اي بود كه ما را ياراي سخن‌گفتن نبود و نفسها در سينها حبس مي‌شد.» سپس، اضافه كرد كه: «امير‌المؤمنين، عليه‌السلام در دل شب مثل مارگزيده‌ها به خود مي‌پيچيد و مي‌فرمود: «آه از كمي زاد و راه دراز وحشتناك» و بسيار مي‌گريست.[13]

مواقف دشوار

دربارة پرسشهاي مواقف، اقوال مختلفي است و همة مواقف در روايات بيان نشده است. اما آنچه آشكار است، اين است كه سه موقف بسيار سنگين در پيش است كه چون انسان از اين سه موقف به سلامت درگذرد از مواقف ديگر نيز خواهد گذشت.

اين مواقف دشوار عبارتند از:

1 ـ موقف اهل بيت: در اين موقف كه از دشوارترين مواقف است، از محبت اهل بيت(ع) سئوال مي‌شود. در اينجا اگر بتوان به پرسشها پاسخ گفت، مثل كسي است كه در بازپرسي اول پرونده‌اش خوب باشد.

لا تزول قدم يوم‌القيامه حتي يسئل عن اربع ـ عن عمره في ما افناه؟ و شبابه في ما افناه؟ و عن ماله من اين اكتسبه و في ما انفقه؟ و عن حبنا اهل البيت.[14]

هيچ بنده‌اي روز قيامت قدم از قدم برنمي‌دارد مگر اينكه از چهار چيز از او سئوال شود. 1ـ زندگي خود را چگونه گذرانده‌ايد؟ 2ـ جواني خويش را در چه راهي صرف كرده‌اي؟ 3ـ دارايي خود را چگونه و از چه راهي بدست آورده‌اي و در چه راهي خرج كرده‌اي؟ (اما همة اينها مقدمة سئوال اصلي است و آن اينكه) 4ـ دوستي و محبت اهل بيت عصمت و طهارت را در دل داشته‌ايد يا نه؟ (البته آن‌هم دوستي و محبتي كه عملاً ثابت شده باشد.)

«زمحشري» و «فخرزاري» كه از علماي بزرگ اهل تسنن هستند، در ذيل آية «مودت» در سورة شوري نقل مي‌كنند:

الا و من مات علي بغض ال محمد(ص) مات كافرا.[15]

زنهار! هر كه با كينه اهل‌بيت پيامبر(ص) چشم از جهان فروبندد، بدرستيكه كافر از جهان رفته است.

الا ومن مات علي بعض آل محمد(ص) لا يشم فيه رائحه الجنه.[16]

هان؛ هر كه با كينة اهل‌بيت عصكت و طهارت(ع) جان سپارند، بوي بهشت را نشنود.

الا ومن مات علي حب آل‌محمد(ص) مات شهيدا. الا ومن مات علي حب آل‌محمد(ص) مات تائبا (مغفورا له). الا ومن مات علي حب آل‌محمد(ص) بشره ملك الموت بالجنه.[17]

آگاه باشيد! هر كه با محبت اهل‌بيت پيامير(ص) جان بسپارند، شهيد است، و نيز هر آنكه محبت آنها را به دل داشته باشد، چون بميرد تائب و آمرزيده است، و زنهار هر كه با محبت اهل‌بيت پيامبر(ص) از جهان چشم پوشد بهشت بر او واجب مي‌شود.

2- موقف نماز: در اين موقف از نماز سؤال مي‌شود چنانكه در حديث شريف آمده:

اول ما يحاسب به العبد الصلوه ان قبلت قبل ما سواها[18](وان ردت ردت ماسواها).

نخستين چيزي كه از بنده سؤال مي‌شود، نماز است. اگر پذيرفته شود اعمال ديگر نيز، پذيرفته خواهد شد و چنانكه پذيرفته نشود، ديگر اعمال هم قبول نخواهد شد. اگر بنده از اين موقف به سلامت گذشت، در مواقف ديگر كارش آسان خواهد بود و چون در اين موقف درماند از همانجا غل و زنجير به پايش زنند و به دوزخش افكنند.

اما صادق، عليه السلام، هنگام رحلت همه نزديكان خواست و موضوع مهمي را با آنان در ميان گذاشت و اين‌چنين فرمود:

لاينال شفاعتي من استخف بصلاته، و لايرد علي الحوض لا و الله.[19]

شفاعت ما اهل‌بيت، شامل كسي كه نماز را سبك بشمارد نمي‌شود. و وارونه نمي‌شود بر ما در حوض،(نه به خدا).

3- موقف حق‌الناس: در سومين موقف، كه شايد از دو موقف ديگر مشكل‌تر باشد، از«حق‌الناس» سؤال مي‌شود. علامة مجلسي(ره) در جلد هشتم«بحارالانوار» آية شريفه «ان ربك لبا لمرصاد» را اين گونه تفسير مي‌كند كه:«مرصاد به معني پل صراط است و خداوند تعالي در مرصاد است و از حق‌الناس سؤال مي‌كند و فرموده است:

«به عزت و جلالم سوگند كه از هر چه بگذرم از حق مردم نخواهم گذشت.»

در اين موقف بر خلاف مواقف ديگر، ملائكه به بازپرسي نمي‌پردازند بلكه خداوند قهار است كه به حق‌الناس رسيدگي مي‌فرمايد و به اندازه‌اي در اين موقف سخت گرفته مي‌شود كه40 نماز مقبول را در عوض يك درهم مي‌گيرند!

جلسه چهاردهم

كوثر

در بحث معاد «حوض كوثر» از مسلماتي است كه شيعه و اهل تسنن بدان معترفند.

سورة كوثر برحسب ظاهر مربوط به «حوض كوثر» است. اگر چه آن راا به حضرت زهراي مرضيه، سلام الله عليهما، تأويل برده‌اند و براي آن معاني ديگري نيز ذكر كرده‌اند.

روايت ثقلين

مسلم است كه رسول خدا(ص) در مواقع حساس، از جمله هنگام رحلت روايت ثقلين را مي‌خوانده‌اند. مرحوم ميرحامد، صاحب كتاب «عبقات» كه بر گردن شيعه حق بسياري دارد، اين روايت را با 502 سند از شيعه و سني نقل مي‌كند.

اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض. [20]

من از ميان شما مي‌روم درحاليكه دو (پشتوانه) گران (براي اسلام) باقي مي‌گذارم. يكي قرآن است و ديگر اهل بيت من و اين‌دو از هم جدا نمي‌شوند تا اينكه سر حوض كوثر بر من وارد شوند.

جملة «حتي يردا علي الحوض» به خوبي نشان مي‌دهد كه در محشر نهري و آبي هست به نام كوثر. چنانكه همين معنا در روايات پيشوايان دين(ع) آمده است.

«كوثر» صيغة مبالغه است و به معناي «خير كثير» است. يعني حوضي كه بسيار پر بركت و خير است و زهراي مرضيه، سلام‌الله‌عليها، را هم بدين جهت كوثر خوانده‌اند كه داراي خير و بركت زياد است.

از روايات مذكور معولوم مي‌شود كه حضرت رسول، صلي‌الله ‌عليه‌و‌آله، قبل از همه به حوض كوثر وارد مي‌شوند، چون مي‌فرمايد: «حتي يردا علي الحوض» يعني اين‌دو (كتاب خدا و عترت من) كنار حوض به من مي‌رسند. از روايات اهل بيت(ع) .[21] متوجه مي‌شويم كه وقتي براي بار دوم در صور دميده مي‌شود، مردم در دسته‌هاي مختلف و انواع متفاوت به صف محشر در‌مي‌آيند.

يوم ندعوا كل اناس بامامهم.[22]

روزي كه مردم را به امامشان (به صف محشر) دعوت كنيم.

در آن روز حضرت امير‌المؤمنين (ع) با افرادي كه پيروان حقيقي حضرتش هستند در زير لوائي به نام «لواي حمد» وارد صف محشر مي‌شوند. امام (ع) پيشاپيش و متمسكان به ولايت از پي او بر پيامبر گرامي(ص) وارد مي‌شوند.

همچنين، دانسته مي‌شود كه پيامبر اكرم و ائمة طاهرين، صلوات‌الله اجمعين، و شيعيان و پيروان آن بزرگواران در جاي بلندي كه مسلط بر صف محشر است، به نام اعراف[23] مي‌ايستند و اهل قيامت را مي‌بينند.

و نيز، از روايات درمي‌يابيم كه شيعيان از دست مبارك «ساقي كوثر»، مولي الموحدين امير‌المؤمنين عليه‌السلام، از آب آن حوض، كه پير را جوان مي‌كند و باقي‌مانده‌هاي صفات غير الهي را مي‌زدايد،[24] مي‌آشامند. جاي اينان بسيار عالي است و بر روي تلي از مشك مي‌ايستند كه بوي خوش آن محشر را عطرآگين مي‌كند. نه گرسنگي دارند و نه تشنگي و خستگي و بي‌نشاطي به آنها دست نمي‌دهد. زمان به گونه‌اي است كه 50 ‌هزار سالش همچون آني است.

حضرت پيامبر(ص) و امام علي (ع) در كنار حوض كوثر

«صعصعه» گويد: در آخرين لحظات عمر شريف امير‌المؤمنين(ع) به حضور حضرت رسيدم ... و عرض كردم: آقاي من مرا نصيحتي بفرماييد. امير‌المؤمنين(ع) فرمود: «صعصعه» سر مبارك پيامبر خدا (ص) هنگام رحلت در دامن من بود و دست حضرتش در دستم بود. «صعصعه» گويد: امير‌المؤمنين(ع) دست مرا گرفت و سپس افزود رسول خدا(ص) در آنحال به من فرمود: روز قيامت منبري از نور در وسط محشر نزديك حوض كوثر مي‌گذارند، من در پلة بالاي آن هستم، (يعني مرتبه‌اي بالاتر از من نيست) و تو يا علي، در پله‌اي پايين‌تر از من قرار مي‌گيري، خازن بهشت، كليد بهشت را به من مي‌سپارد و خازن جهنم نيز كليد جهنم را. آنگاه من اختيار بهشت و دوزخ را به تو مي‌سپارم. يا علي تو هر كسي را بخواهي به بهشت مي‌بري و هركه را بخواهي به دوزخ افكني.

قسيم الجنه و النار

از روايات معلوم مي‌شود كه كساني‌كه در قيامت با امير‌المؤمنين(ع)  در كنار حوض كوثر هستند، ديگر حساب و كتاب، پل صراط و ميزان و غيره ندارند. اينان انتقال از نشئة دنيا به عالم ديگر را متوجه نمي‌شوند يا اگر هم توجهي داشته باشند، خود را دنبال مولي خويش مي‌بينند.

نوشيدن شراب كوثر از دست امام علي(ع)

در روايت مي‌خوانيم كه بعضي از افراد در هنگام مرگ از دست مولي موحدان علي (ع) آب كوثر مي‌نوشند. اين دسته همان‌هايي هستند كه ذكرشان در بالا گذشت و شايد جملة «علي اكبر» عليه‌السلام، هنگام شهادت ناظر به همين معنا باشد. آنجا كه فرمود: «پدرجان غصة تشنگي مرا مخور كه به دست جدم سيراب شدم و ظرف ديگري هم در دست دارد كه براي شما محيا كرده است.»

دستة ديگري نيز هستند كه هنگام مرگ آب طلب كنند و شيطان با ظرف آب خنكي بر بالين آنها حاضر مي‌شود و ايمان را از آنها طلب مي‌كند و آب يخ را در مقابل چشمانشان بر زمين مي‌ريزد.

محشر اگرچه روزي است بسيار بسيار سخت اما نه براي شيعيان و متمسكين به ولايت امير‌المؤمنين(ع)  كه از دست ساقي كوثر، شاه ولايت، آب حيات بخش مي‌نوشند. سختي از آن كافر، ظالم، فاسق و منافق است. البته منظور از شيعه، شيعه‌اي است كه حقيقتاً پيرو مولي(ع) شيعه‌اي كه در دنيا علي گونه و در راه او باشد.

هر كسي با امامش محضور مي‌شود

روز قيامت روزي است كه هر كسي همجنس خود را مي‌يابد به دنبال او ره مي‌سپارد.

ذره ذره كاندرين عرض و سماست
جنس خود را همچو كاه و كهرباست

ناريان مر ناريان را جاذبند
نوريان مر نوريان را طالبند

صاف را هم صافيان طالب شوند
درد را هم تيرگان جاذب شوند

زنگ را هم زنگيان باشند يار
روم را با روميان افتاد كار

در نفخ صور دوم هر كسي هم‌جنس خود را پيدا مي‌كند. يعني، فاسق، فاسقان را مي‌ابد و كافران به كافران جذب مي‌شود. ظالم وفرعون منش به ظالمان و فرعونيان مي‌پيوندند و به طور كلي هر دسته‌اي امام خود را مي‌يابند و به دنبال او ره‌مي‌سپارند.

علي گونه‌ها هم امامشان امير‌المؤمنين(ع)  است و به دنبال آن حضرت حركت مي‌كنند. از اين‌رو، همان‌طور كه در روايات مي‌خوانيم شيعة گناه‌كار، كه شباهتي به امامش نداشته باشد، گويا لب حوض كوثر نمي‌آيد و او را حساب‌رسي مي‌كنندو البته، اگر لياقت شفاعت داشته باشد، با شفاعت اهل‌بيت(ع) به بهشت مي‌رود. ولي، اگر شايسته نباشد، بايد به جهنم برود تا در آنجا پاك شود و سپس مورد شفاعت قرار بگيرد.

از اين‌رو، براي‌اين كه تحت لواي حمد و به دنبال امير‌المؤمنين(ع)  مستقيم روانة بهشت شويم بايد در دنيا طوري مهذب شويم، صفات غيرالهي را از خود دور كنيم و به احكام و آداب شرعي مقدس متعبد شويم كه قلبمان صيقل شود و ديگر براي زدودن زنگارها و صاف شدن قلب به دوزخ افكنده نشويم. با وجود اين‌كه شيعة علي(ع) هستيم، ولي شيعة گنهكار اگر در عالم دنيا تهذيب نشود، بايد به آتش دوزخ بسوزد تا پس از چندين هزار سال تهذيب شود و سپس به بهشت برود.

بنابراين ما بايد طوري در مسير ائمه هدي گام برداريم كه در دنيا و آخرت از مسير آن بزرگواران خارج نشويم. اگر در دنيا در مسير آنها و دنبال آنها بوديم حتماً در آخرت هم دنبال آنها خواهيم بود و از مشكلات طاقت‌فرساي قيامت و صحراي محشر و آتش جهنم در امان هستيم. ولي اگر در دنيا از آنها پيروي نكنيم و در مسير آنها نباشيم ديگر چه جاي انتظار است كه از مصائب كمرشكن قبر و برزخ و قيامت در امان باشيم!؟

دوست داشتن اهل بيت  (ع)

اين فصل را با روايتي از كافي و شريف به پايان مي‌رسانيم: «سقه‌السلام كليني» عليه‌الرحمه، در كافي از «محمدبن حكيم» نقل مي‌كند كه «ما خدمت امام باقر (ع) بوديم. پيرمرد روشن پيرمرد روشن ضميري وارد شد و به حضرت سلام كرد. سپس، به همة اهل مجلس سلام داد، آنگاه به امام (ع) رو كرد و گفت: « دلم مي‌خواهد كه مرا نزد خود بنشانيد». امام (ع) فرمودند: «بيا بنشين». او هم پهلوي حضرت نشست. سپس، عرض كرد: يا ابن رسول الله(ص) من شما اهل بيت را دوست دارم و دوستان شما را هم دوست دارم. دشمنان شما و دشمنان دوستان شما را هم دشمن دارم. حلال شما را حلال و حرامتان را حرام مي‌دارم. آيا براي من نجاتي هست؟» امام(ع) برافروخته و خوشحال شد و فرمود: «من خدمت پدرم امام سجاد(ع) بودم، كسي وارد شد و همين جملات را بر پدرم عرضه داشت.» آنگاه پدرم فرمود: «اي مرد، دل خوش دار كه هنگام مرگت رسول خدا، امير‌المؤمنين، فاطمة زهرا، امام حسن و امام حسين، صلوات‌الله عليهم اجمعين بر بالين تو حاضر مي‌شوند، جان سپردنت همچون بويين گل خواهد بود و با قلب خنك از دنيا خواهي رفت. (شايد اشاره به اين باشد كه در حال قبض روح به دست علي(ع) از آب كوثر خواهيم نوشيد.) وقتي هم از دنيا رفتي بر پيغمبر و اهل بيت (ع) او وارد مي‌شوي.» پيرمرد روشن ضمير از جواب امام(ع) بسيار شاد شد و عرض كرد: «يا ابن رسول الله (ص) يك بار ديگر تكرار بفرمائيد.» و حضرت نيز تكرار فرمودند. سپس آنقدر از خوشحالي گريست كه بي‌هوش شد. حضرت بالاي سر او آمدند و به هوشش آوردند، وقتي به هوش آمد دستانش را به بدن مبارك و مطهر امام(ع) زد و به خود كشيد و اجازة مرخصي گرفت و از محضر امام(ع) رفت.

راوي مي‌گويد: هنگامي‌كه پيرمرد مي‌رفت امام باقر، عليه‌السلام، نگاهي محبت آميز، نگاه عاشق به معشوق ، به او كرد تا دور شد. وقتي دور شد، امام(ع) فرمود: «اگر مي‌خواهيد از اهلي بهشا كسي را ببينيد، اين پيرمرد را نگاه كنيد.» عزيزان من، امير‌المؤمنين عليه‌السلام و دوستان حضرتش را دوست بداريئ، زيرا اگر كسي دوستان علي(ع) را دوست نداشته باشد، شيعه بودنش محل اشكال است.

دوستي امير‌المؤمنين و اهل بيت (ع) تنها با حرف نيست بلكه، بايد به دستورهاي آن بزرگواران عمل كنيم. دوستي آنها به معني دوري و اجتناب جدي از معاصي است. پرهيز از غيبت، سخن‌چيني، شايعه‌پراكني، ريختن آبروي ديگران. شيعيان را زياد احترام كنيد، كينة شيعه‌اي را به دل نگيريد، تا مي‌توانيد دوستي و اخوت و صفا داشته باشيد، حرام خدا را حرام و حلالش را حلال دانيد، اگر مرتكب گناهي شديد، فوراً توبه كنيد، با آب ديده غسل طهارات از معاصي كنيد تا روز قيامت در صحراي محشر زير لواي حمد و دنبال امير‌المؤمنين عليه‌السلام، باشيد و نجات يابيد.

پى‏نوشتها:‌


1. سورة زمر، آيه68.

2. در اصطلاح فلسفي به زنده شدن(مرحلة دوم دميدن صور) «كن رحماني» مي‌گويند.

3. سورة غافر، آيه16.

4. در آن حال كفار گويند: «پروردگارا تو ما را دوباره ميراندي و باز زنده كردي»(غافر-11)

5. رجوع تمام امور آفرينش بسوي خداغ است.(شوري-53)

6. سورة نباء، آيه18.

7. سورة زلزال، آيه6.

8. سورة مدثر، آيات8 تا10.

9. البته، براي اهل ايمان روز امن و آسايش است. چنانكه قرآن مي‌فرمايد:

«من جاء بالحسنه فله خير منها و هم من فزع يومئذ امنون.» (نمل-89)

كساني كه (در قيامت ) نيكوكار آيند،‌پاداش بهتر از آن يابند و از هول و هراس قيامت ايمن باشند.

10. سورة حج"، آيه1.

11. سورة معارج، آيه4.

12. در مورد حق الناس در كتاب« جبهه و جهاد اكبر» به تفضيل سخن رفته است.

13. درباره خوف و گريستن اولياء خدا از روز قيامت و... در كتاب« جبهه و جهاد اكبر» و «اخلاق فرماندهي و فرمانبرداري» سخن رفته است.

14. خصال ، شيخ صدوق، باب منشهاي چهار گانه، صفحة‌200(چاپ جاويدان).

15. تفسير كبير فخر رازي، جلد27، صفحة166.

16. تفسير كبير فخر رازي، جلد27، صفحة166.

17. تفسير كبير فخر رازي، جلد27، صفحة166.

18. بحارالانوار، جلد83، صفحة25.

19. بحارالانوار، جلد84، صفحة241- حديث27

20. اين حديث به طرق مختلف از شيعه و سني نقل شده است و مورد قبول فريقين است. جناب حجت الاسلام آقا شيخ محمد قوام الدين و شنوي درباره اين حديث شريف تحقيقات بسيار عالي كرده‌اند كه در جامعه الازهر مصر تحت عنوان« حديث ثقلين» به چاپ رسيده است.

 ما براي نمونه يكي دوتا از مدارك حديث را نقل مي‌كنيم.1- بحار الانوار،جلد23- وسائل الشيعه، جلد18. همچنين مرحوم علامعه اميني(قدس سره) در كتاب الغدير اين حديث را با سندهاي زيادي ذكر كرده‌اند.

21. مرحوم علامه مجلسي اين دسته از روايات را در جلدهاي7 و6 بحار الانوار جمع آوري كرده‌اند.

22. سورة اسري، آيه71.

23. اعراف جمع عرفه، به محل بلند گفته مي‌شود..

24. در قرآن كريم آمده است:« و نزعنا ما في صدورهم من غل تجري من تحتهم الانهار».

وزنگار كينه (وحسد و هر خلق و خوي زشت و غير الهي) را از آئينه دل بهشتيان بزدائيم، و در بهشت از زير قصرهاشان نهر جاري شود.(سورة اعراف،‌آيه43)