حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

محمد جواد طبسي
مقدمه: استاد آيه الله معرفت

- ۱ -


مقدمه

بسم اللّه الرحمن الرحيم
خانواده نخستين كانون تربيت كودك و معمار اوليه شخصيت اوست . در همين مدرسه بزرگ تربيتى است كه فرزندان بتدريج از رفتارهاى پدر و مادر الگوبردارى مى كنند. كودكان تا چند سالى مقلدند و مطابق اصل ((همانند سازى )) تلاش مى كنند كه كارهاى خود را ((همانند)) و ((شبيه )) آنان سازند. از آنجا كه كودكان مطابق فطرت الهى ، خداپرست و درست كردار به دنيا آمده اند. چنانچه در محيط تربيتى آنان رفتارهاى مطابق آيين توحيد باشد، و والدين به وظايف خويش ‍ آشنا باشند، آنان نيز موحد و متقى خواهند شد وگرنه منحرف مى شوند؛ چنان كه پيامبر خدا (ص ) فرمود:
((المولود يولد على الفطرة الا ان ابواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه ))
فرزند بر فطرت پاك الهى آفريده شده است مگر آنكه پدر و مادرش او را يهودى ، نصرانى و يا مجوسى كنند.
مسؤ وليت خانواده و پدر و مادر تنها تاءمين غذا و لباس و بهداشت فرزندان نيست بلكه بايد آنان را بر فطرت توحيدى و الهى ، تربيت كنند و بر رفتار، گفتار، دوست و عبادت و... كودكانشان نظارت كامل داشته باشند.
توجّه والدين به كودكان موجب رشد و شادابى و صلاح آنان مى شود، و آنان را از دامهايى كه شياطين در پيش رويشان گسترده اند، نجات مى دهد.
عدم توجّه و رها كردن فرزندان موجب افسردگى ، غلتيدن در منجلاب گناه ، همنشينى با دوستان بد، و در نهايت نابودى او مى شود. شوقى شاعر مى گويد:

ليس اليتيم من انتهى ابواه من هم الحياة و خلفاه ذليلا
ان اليتيم هو الذى تلقى له امّا تخلت او ابا مشغولا
يتيم آن نيست كه پدر و مادرش ديده از جهان بسته او را تنها گذاشتند، بلكه آن كودكى يتيم است كه مادرش از پدر او جدا شده و يا پدرى دارد كه سخت گرفتار كارهاى خويش است . فرزندان آرامش روحى و جايگاه امن مى خواهند، آنان مهر و محبت را جستجو مى كنند و ما بايد با شناخت از دستورات و راهنماييهاى معصومين (ع ) كليد تربيت صحيح كودكانمان را به دست آوريم و خانه را محل امن و آرامش و موجب رشد فكرى آنان كنيم ، و نگذاريم ديو تشويش ، عقده حقارت ، اضطراب و... در خانه دل آنان لانه گزيند.
پدر و مادر بايد يك دوست خوب براى فرزندان خود باشند و با راهنماييهاى بجا، اعتماد به نفس را در آنان زنده كنند، از آنان مردان و زنانى با ايمان ، آهنين اراده ، امانت دار، فداكار، درستكار، فروتن ، ايثارگر، متواضع ، خيرخواه و... تحويل جامعه دهند.
كتاب حاضر بيان كننده حقايق و دستورالعملهائى است كه ما در تربيت فرزندانمان به دنبالش هستيم ، زيرا بنيانش بر گفتار و كردار و توصيه هاى معصومين عليهم السلام به فرزندانشان است . و تنها امتياز اين نوشته اين است كه سعى شده در حد امكان سيره معصومين (ع ) و كيفيت برخورد و معاشرت آنان با فرزندانشان نقل شود و به عنوان راه حل نهايى مطرح گردد، لذا بيشتر به رواياتى اشاره شده كه در آنها كلمه ((فرزندم )) و يا وظيفه اى معين براى پدر و مادر بيان كرده است .
امّا انگيزه و هدف از تاءليف آن ، اين بود كه با رهنمودهاى پيشوايان معصوم ، جان ميليونها كودك و جوان از خطر انحراف و هزاران خانواده از فروپاشى نجات يابد زيرا با توجّه به اوضاع كنونى جهان كه فساد اخلاقى و انحراف عقيدتى به اوج خود رسيده است و از هر سويى نغمه ويرانگرى به گوش مى رسد، علاوه كه شياطين با هزاران دام ، راه بر كودكان و نوجوانان گرفته تا آنان را در منجلاب فساد و نيستى غوطه ور سازند. از اينرو وظيفه هر مسلمان دلسوزى است كه نهايت تلاش خود را جهت نجات نونهالان و حفظ خانواده ها بنمايد. اين انگيزه وقتى در من شدّت پيدا كرد كه به مناسبتى كتاب شريف ((وسائل الشيعه )) و ((مستدرك الوسائل )) و ديگر متون روايى را بررسى مى كردم ، در اين بررسى به رواياتى برخوردم كه وظايف پدران را در مقابل فرزندان خود بيان مى كرد، سخت مجذوب اين روايات شدم و تصميم گرفتم با فرصت و دقّت بيشترى به جمع آورى آنها بپردازم تا با الهام از روايات ، يك دستورالعمل نسبتا جامعى كه در بردارنده گفتار و سيره عملى پيشوايان معصوم (ع ) است براى پدران و مادران در خصوص نحوه تربيت فرزندانشان ارائه نمايم .
اينك كه به لطف خداى منان اين خدمت ناچيز به پايان رسيده ، از باب ((من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق )) بر خود لازم مى دانم كه از تلاشهاى بى وقفه و خالصانه دانشمندان محقق و بزرگوار آقايان : شيخ مصطفى آخوندى ، كريم جبارى و ابوالفضل طريقه دار، كه در شكل گيرى اين نوشتار متحمل زحمات بسيارى شدند صميمانه تشكر و قدردانى بنمايم .
اميد است بزرگان و صاحبنظران ، ما را از نظرات سودمند خويش ‍ بهره مند سازند تا به يارى خداوند در چاپهاى بعدى اصلاح و تكميل شود. و من التوفيق و عليه التكلان
قم حوزه علميه محمد جواد طبسى 15/3/73 24 / ذى الحجه /1414

فصل اول : جايگاه فرزند و مسووليّت والدين

مقدمه

شايد هنوز هم بسيارى از پدران و مادران آن چنان كه بايد فرزندان خود را نشناخته باشند و به امر پرورش و تربيت آنان توجه كافى نكنند. زيرا اين روشن است كه تا انسان به كنه و حقيقت چيزى پى نبرد و آن را چنان كه هست و بايد نشناسند به ارزش و اهميّت آن واقف نمى شود؛ همچنان كه امام على (ع ) فرمود:
((النّاس اعداء ما جهلوا)) (1) مردم دشمن ندانسته هاى خود هستند. از اين رو ممكن است پدران و مادرانى نيز به دليل نشناختن روحيّه و شخصيّت فرزندان خويش و سهل انگارى در تربيتشان ، آنان را دشمن خود تصوّركنند.
از اين رو ضرورى مى نمايد كه در پرتو قرآن و روايات ، جايگاه و منزلت فرزندانمان را بشناسيم تا نسبت به وظايف خودمان درباره آنان بى اعتنا نباشيم بلكه گوهر شناس باشيم و به كودكان ، اين گوهرهاى نفيس ‍ زندگى ، عشق بورزيم . قرآن مجيد در برخى آيات از فرزندان با عنوانهايى ؛ همچون ((نور چشم ))(2)، زينت بخش زندگى (3) و فتنه و وسيله آزمايش بشر(4) ياد كرده است .
فرزندان ، مونس و اميد والدين هستند، شايد به اين دليل كه حضرت زكريّا از خداوند درخواست فرزندى مى كند تا او را از تنهايى بيرون آورد. قرآن مجيد مى فرمايد: ((و زكريّا اذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردا و انت خير الوارثين .)) (5) و ياد آور زكريّا را كه پروردگار خود را چنين صدا زد: پروردگار خود را چنين صدا زد: پروردگارا مرا تنها مگذار و تويى بهترين وارثان .

فرزند از نظر روايات

از زبان امامان معصوم (ع ) روايات فراوانى در اين زمينه نقل شده كه هر يك نشان دهنده جايگاه و منزلت كودك در زندگى است و بسيار به جاست پدران و مادران اين روايات را از نظر بگذرانند و با آگاهى بيشتر در تربيّت كودكان ، اين ميوه هاى زندگى ، اهتمام بيشترى ورزند:

1- بهترين نعمت :

از حسن بصرى نقل شده است كه مى گفت : ((بئس الشّى ء الولد، ان عاش كدّنى و ان مات هدّنى . فبلغ ذلك زين العابدين فقال : كذب واللّه . نعم الولد، ان عاش فدعاء حاضر و ان مات فشفيغ سابق .)) (6) فرزند بد چيزى است اگر زنده بماند رنجورم مى كند و چون بميرد مرگش بى تاب و ناتوانم مى سازد، اين سخن كه به گوش امام سجّاد رسيد، فرمود: به خدا قسم دروغ گفت ! فرزند، بهترين نعمت است ؛ اگر بماند دعايى است حاضر(7) و چون بميرد شفاعت كننده اى است كه انسان او را پيشاپيش مى فرستد.

2- خانه بى فرزند بركت ندارد:

پيامبر بزرگوار اسلام (ص ) به ابن عبّاس فرمود: ((يا ابن عبّاس ‍ بيت لا صبيان فيه لابركه فيه ....)) (8) اى عبّاس ! خانه اى كه در آن كودكى نباشد، خير وبركت ندارد.

3- وجود فرزند از توست :

در رساله حقوقى كه از امام سجّاد(ع ) بر جاى مانده چنين آمده است : ((و امّا حقّ ولدك فانّ تعلم انّه منك و مضاف اليك فى عاجل الدّنيا بخيره و شرّه .)) (9) حقّ فرزند بر تو اين است كه بدانى وجود او از تو و نيك و بدش در اين جهان منسوب به تو است .

4- گلى از گلهاى بهشت :

سكونى از پيامبر اكرم (ص ) چنين روايت مى كند: ((الولد الصّالح ريحانه من رياحين الجنّه .)) (10)

5- جگر گوشه مومن :

پيامبر(ص ) فرمود: ((الولد كبد المومن ان مات صار شفيعا و ان مات بعده يستعفر اللّه له فيغفر له .)) (11) فرزند جگر گوشه مومن است اگر پيش از پدر بميرد برايش شفاعت مى كند، و اگر بعد از پدر بميرد برايش استغفار مى كند و خداوند در اثر استغفار فرزند، پدر را مى بخشد.

6- مهرورزيدن به فرزندان راه دستيابى به درجات بهشت :

پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ((قبلوا اولادكم فانّ لكم بكلّ قبله درجه فى الجنّه و ما بين كل درجتين خمسمائه عام .)) (12) فرزندان خود را ببوسيد، زيرا براى هر بوسه اى كه به فرزندان مى زنيد، يك درجه در بهشت خواهيد داشت كه فاصله هر درجه تا درجه ديگر به اندازه پانصد سال راه است .

7- اجر معنوى و پاداش اخروى رفع حاجت فرزندان :

ابن عمر از پيامبر اكرم (ص ) نقل مى كند: ((من سقى ولده شربّه ماء فى صغره سقاه اللّه سبعين شربة من ماء الكوثر يوم القيامه .)) (13)
هر كس به فرزند خردسال خود جرعه اى آب بنوشاند، خداوند به پاداش او در روز قيامت هفتاد جرعه از آب كوثر به او مى نوشاند.

8- مسرور ساختن فرزندان مايه شادمانى در روز رستاخيز:

امام صادق (ع ) فرمود: ((و من فرحه - ولده - فرحه اللّه يوم القيامه .)) (14) هر كس فرزند خود را خوشحال كند، خداوند در روز قيامت خوشحالش مى نمايد.

9- نيكى به فرزند نيكى به پدر و مادر است :

مردى از انصار به امام صادق (ع ) عرض كرد:((من ابر؟ قال : والديك . قال قد مضيا. قال : برّ ولدك .)) (15) به چه كسى نيكى كنم ؟ امام (ع ) فرمود: به پدر و مادرت . گفت آنان از دنيا رفته اند. حضرت فرمود: به فرزندت نيكى كن .

10- لطف و رحمت خدا به والدين در پرتو محبّت آنها به فرزندان :

از امام صادق عليه السّلام نقل است كه فرمود: ((انّ اللّه ليرحم الوالد لشدّه حبّه لولده .)) (16) مردى كه نسبت به فرزند خود محبّت بسيار دارد مشمول رحمت و عنايت خداوند بزرگ مى باشد.

11- نگاه كردن پدر به فرزند :

(( نظر الوالد الى ولده حبا له عباده ))
نگاه كردن پدر به فرزند از روى مهر و محبّت ، عبادت است .

12- اجر معنوى توجه و عنايت والدين به فرزندان :

پيامبر بزرگوار اسلام (ص ) فرمود: ((اذا نظر الوالد الى ولده نظره كان للوالد عدل عتق نسمه ، قيل يا رسول اللّه ، و ان نظر ثلاثمائه و ستّين نظره ؟ قال اللّه اكبر.)) (17) اگر پدر نگاهى به فرزند خود بيفكند همانند آن است كه بنده اى آزاد كند عرض شد: اى پيامبر خدا! و اگر سيصد و شصت نگاه كرد؟ پيامبر از سر شگفتى و براى نشان دادن پاداش عظيم مهر و عنايت اين پدر به فرزندش و تقدير از چنين پدرى فرمود: اللّه اكبر.

خلاصه

از مجموع آيات و روايات گذشته استفاده مى شود كه فرزند عطيّه و موهبتى الهى است و نعمتى است كه خود منشاء نعمتهاى بى شمار ديگر است ، وجود فرزند در خانه فضاى آن را از خير و بركت و مهر و مودّت لبريز مى كند، رابطه معنوى و الهى والدين و فرزندان هر دو را از رحمتهاى واسعه ربوبى بهره مند مى گرداند. داشتن فرزند صالح ، آرزويى است كه حتّى پيران كهنسال فاقد فرزند هم آن را در سر مى پرورانند. همچنان كه حضرت ابراهيم (ع ) در سن نود سالگى از خداى متعال طلب فرزند نمود و دعايش به استجابت رسيد. آرى فرزند پاره تن والدين و گلى از گلهاى بهشت است كه در خانه آنها روييده ، مرگ زودرس او شفاعت عنداللّه است و دوام عمر او و اعمال صالح و استغفار و دعاى او در حق پدر و مادر مايه بخشودگى در درگاه الهى و مفتوح ماندن نامه اعمال نيك و سبب برداشته شدن عذابهاى برزخى از آنها در عالم قبر است . با چنين نگرشى به فرزندان چگونه مى توان نسبت به شخصيّت و نيازهاى آنها و تربيّت و شكوفايى استعدادهايشان غفلت و كوتاهى و سستى و سهل انگارى نمود.

وظايف پدر و مادر نسبت به فرزند

روايات گذشته پدران و مادران را بر آن مى دارد كه در باب پرورش فرزند احساس وظيفه كنند، وظيفه اى سنگين و مسؤ وليّتى بزرگ كه هرگز نمى توان آن را ناديده گرفت و نسبت به آن كوتاهى نمود.
شايد عدّه اى از والدين به طور يك طرفه فكر كنند كه تنها آنان به گردن فرزندان حق دارند اما فرزندان نسبت به آنها از هيچ حقّى برخوردار نيستند ولى بايد به چنين كسانى گفت حقّى كه فرزندان بر آنها دارند، كمتر از حق آنها بر فرزندانشان نيست .
در حقيقت اين والدين هستند كه با تربيّت صحيح ، شالوده زندگى بچه هايشان را بنا مى نهند و سرنوشت آنان را رقم مى زنند.
شبيه اين سؤ الات در صدر اسلام هم در ذهن برخى از ياران پيامبر بزرگوار اسلام بود. آنان هم نمى انديشيدند كه فرزندانشان به گردن آنان حقّى داشته باشند.
((پيامبر(ص ) در جواب سؤ ال ابورافع كه گفت : مگر فرزندان بر ما حقى دارند همان گونه كه ما بر آنها حق داريم ؟ فرمود: آرى . حق فرزند بر پدر آن است كه كتاب خدا را به او ياد دهد...))(18) و چند حق ديگر را براى او شمرد.
پدر وظيفه دارد در تربيّت و ادب آموزى فرزند خود سخت بكوشد، خواندن و نوشتن يادش دهد، دايه و مربّى خوبى برايش انتخاب كند، اگر فرزندش پسر باشد شنا و تيراندازى به او تعليم دهد و پس از بلوغ مقدّمات ازدواج او را تسهيل كند و بر اطاعت و بندگى خدا ياريش ‍ نمايد.
ضرورت توجه شايسته والدين به امور فرزندان و آثار منفى ترك اين مسؤ وليّت :
همچنان كه اهتمام و عنايت هر چه بيشتر والدين به امور فرزندان خويش آثار سودمند و پربركتى در زندگى دنيا و سرنوشت اخروى هر دو پديد خواهد آورد، عكس آن نيز آثار تباه كننده اى در پى خواهد داشت . يعنى كوتاهى كردن نسبت به حقوق فرزندان و ترك مسؤ وليّت و عدم جدّيّت در تربيّت و بالندگى آنان و بى توجّهى به رشد انسانى و بلوغ ايمانى و شكوفايى فرهنگى فرزندان نيز سرانجام جز ركود و عقب ماندگى و كجروى و بى شخصيّت ى فرزندان و بدنامى والدين و تيرگى زندگى دنيوى و تباهى سرنوشت ابدى نخواهد بود.
امام سجّاد(ع ) در رساله حقوق بدين وظيفه خطير چنين اشاره مى فرمايد (( ((فاعمل فى امره عمل من يعلم انّه مثاب على الاحسان اليه ، معاقب على الاسائه اليه .)) )) (19) عمل كن درباره فرزند خويش چون عمل كسى كه مى داند اگر به فرزند خود احسان كند پاداش داده مى شود و اگر بدرفتارى كرد مؤ اخذه و عقاب مى گردد.
بلكه از دو روايتى كه متّقى هندى در كنزالعمّال (20) نقل كرده بدست مى آيد كه اگر پسر يا دختر به سن ازدواج رسيدند و پدر با داشتن تمكّن مالى وسايل ازدواج آنها را فراهم نكند و به بهانه هاى واهى و غير منطقى زير بار مسؤ وليّت نرود، گناهى از آنان سرزند، گناه فرزند را به پاى پدر مى نويسند و حتّى ممكن است كه برخى پدران به جاى آنكه اولاد را عاق كنند خودشان عاق اولاد مى شوند.(21)

فصل دوم : دوران تولّد و رعايت سنّتها

1- گفتن اذان و اقامه در گوش فرزند

يكى از مستحبّاتى كه پيامبر و معصومين - عليهم السّلام - بدان سفارش اكيد فرموده اند اين است كه پدر و مادر پس از تولّد نوزادشان در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند كه اين عمل آثار روحى بسيار مفيدى در وجود نوزاد خواهد داشت .
زيرا بدون شك القاء جملات : اللّه اكبر، اشهد ان لا اله الاّ اللّه ، اشهد ان محمّد رسول اللّه (ص ) از اوّلين آنات زندگى ، گوش طفل را با نداى توحيد و رسالت توحيدى آشنا خواهد كرد و صحيفه پاك و نورانى روح كودك اين پيامها را در خود منعكس خواهد كرد. آرى پيامهايى توحيدى همچون آب حيات فطرت الهى او را سيراب كرده و او را براى قرار گرفتن در شاهراه سعادت آماده تر خواهد ساخت . و همچنان كه روان شناسى جديد ثابت كرده است روح كودك در شش سال اوّل زندگى بسيار گيراتر، حسّاس تر و نقش پذير از دوره هاى ديگر زندگى است و چنان ديده ها و شنيده ها را در خود جذب مى كند كه به سختى مى توان آثار مثبت يا منفى آنها را در بزرگسالى از خويشتن زدود. در حالى كه بر اساس تصوّرات عاميانه بسيارى از مردم ، كودك در اين سنين هيچ چيزى در نمى يابد.

اذان گفتن دور كردن شيطان از نوزاد است :

سكونى از امام صادق (ع ) روايت كرده كه پيامبر فرمود: ((من ولد له مولود فليؤ ذن فى اذنه اليمنى باذان الصّلاه و ليقم فى اذنه اليسرى فانّها عصمه من الشّيطان الرّجيم .)) (22) كسى كه صاحب فرزند شود، در گوش راستش اذان بگويد و در گوش چپش اقامه ، چرا كه اين عمل فرزند را از شيطان رانده شده ، مصون نگه مى دارد.
در روايتى ديگر على (ع ) اين سنّت را از پيامبر اكرم (ص ) نقل مى كند كه متضمّن تعليل آن نيز هست : ((فانّ ذلك عصمه من الشّيطان الرّجيم والافزاع له .)) (23) يعنى اين عمل (گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد) كودك را از شرّ شيطان حفظ مى كند و نيز سبب مى شود كه كودك در خواب نترسد.

مصون ماندن از گزند شيطان :

پيامبر(ص ) به اميرمومنان (ع ) چنين سفارش مى فرمايد: ((يا علىّ اذا ولد لك غلام او جاريه فاذّن فى اذنه اليمنى و اقم فى اليسرى فانّه لايضرّه الشّيطان ابدا.))
اى على ! چون صاحب پسر يا دخترى شوى ، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگو، كه به اين ترتيب براى هميشه از گزند شيطان ايمن خواهد بود.

گرفتار نشدن به بيمارى ام الصّبيان :

امام حسين (ع ) از پيامبر(ص ) ((من ولد له ولد فاذّن فى اذنه اليمنى و اقام فى اذنه اليسرى لم تضرّه ام الصّبيان )) (24) هر كس كه صاحب فرزندى شود و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگويد، هرگز به بيمارى ام الصّبيان مبتلا نخواهد شد.
توضيح : بيمارى ام الصّبيان ((نوعى بيمارى صرع است كه عارض ‍ بچّه هاى نوزاد مى شود و موجب غش مى گردد.))(25)

اذان گفتن پيامبر به گوش حسنين :

ابورافع گويد: ((انّ النّبى اذّن فى اذن الحسن والحسين حين ولدا وامر به .)) )) (26) پيامبر در گوش حسنين (ع ) اذان گفت و به چنين كارى سفارش فرمود.
در دعائم الاسلام از على (ع ) نقل شد (27) كه پيامبر امر فرمود: تا در گوش ‍ حسنين اذان و اقامه گفته شود و علاوه بر آن سوره حمد و آية الكرسى و آخر سوره حشر وسورهاى اخلاص و ناس و فلق نيز به همراه اذان تلاوت گردد.

اذان گفتن امام كاظم (ع ) در گوش امام رضا(ع )

على بن ميثم از پدرش نقل مى كند: ((قال سمعت امّى تقول سمعت نجمه امّ الرّضا(ع ) تقول فى حديث : لمّا وضعت ابنى عليّا دخل الىّ ابوه موسى بن جعفر(ع ) فناولته ايّاه فى خرقه بيضاء فاذّن فى اذنه اليمنى و اقام فى اليسرى و دعا بماء الفرات فحنّكه به ثمّ ردّه الىّ فقال : خذيه فانه بقيّة اللّه فى ارضه .)) (28) از مادرم شنيدم نجمه مادر حضرت امام رضا(ع ) مى فرمود: هنگامى كه فرزندم على را وضع حمل كردم پدرش امام كاظم (ع ) بر من وارد شد، فرزندم را در حالى كه در پارچه اى سفيد پيچيده شده بود، به دست آن حضرت دادم ، پس در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت : آنگاه قدرى آب فرات طلبيد و كام او را با آب فرات برداشت و به من برگرداند و فرمود: او را بگير كه بقيّة اللّه روى زمين است .

برداشتن كام نوزاد (29)

دومين سنّتى كه بايد پدران و مادران به هنگام ولادت فرزند خود رعايت كنند، برداشتن كام نوزاد است كه جزء سنّت هاى اسلامى و سيره اهل بيت عليهم السّلام و سفارشات آنان است . آن بزرگواران گاهى كام فرزندان خود را با خرما و گاهى با آب فرات و گاهى با تربت امام حسين (ع ) بر مى داشتند. برداشتن كام نوزاد با اشيا ياد شده اثرات خوبى روى فرزند مى گذارد، از اين جمله است : زمينه سازى براى مهر ورزيدن كودك به اهل بيت (ع ) و آثار ديگرى كه در روايات بدان اشارت رفته است .

برداشتن كام فرزندان با تربت امام حسين (ع ):

حسين بن ابى العلاء گويد: ((سمعت اباعبداللّه (ع ) يقول : حنّكّوا اولادكم بتربّه الحسين عليه السّلام فانّه امان .)) (30) كام فرزندان خود را با تربت حسين بن على (ع ) برداريد كه مايه ايمنى كودك خواهد بود.

با آب فرات :

سعدان از اميرمومنان (ع ) چنين روايت مى كند: ((امّا انّ اهل الكوفه لو حنكّوا اولادهم بماء الفرات لكانوا لنا شيعه .)) (31) گمان ندارم كام كسى با آب فرات برداشته شود و از شيعه ما نباشد.
و در روايت سليمان بن هارون عجلّى از امام صادق (ع ) آمده است كه :... ((الاّ احبّنا اهل البيت )) (32) مگر اينكه دوستدار ما اهل بيت عليهم السّلام باشد.

با خرما

ابو بصير از امام صادق (ع ) از اميرمومنان (ع ) چنين نقل مى كند: ((حنّكوا اولادكم بالتّمر، فكذا فعل رسول اللّه (ص ) بالحسن والحسين (ع ).)) (33) كام فرزندان خود را با خرما برداريد، زيرا پيامبر(ص ) كام (امام ) حسين را با خرما برداشتند.

با آب باران :

كلينى در روايتى چنين نقل مى كند: ((حنّكوا اولادكم بماء الفرات و بتربة الحسين و ان لم يكن فبماء السّماء.)) (34) كام فرزندان خود را با آب فرات و با تربت حسين بن على (ع ) برداريد و اگر اين دو يافت نشد آنگاه كام آنان را با آب باران برداريد.

ختنه كردن پسران

سومين سنتى كه بايد در هفته اوّل تولّد نوزاد پسر بايد رعايت كرد، ختنه كردن اوست . كه معصومين بزرگوار - عليهم السّلام - سفارش زيادى داشته اند و روز هفتم تولّد را بدين منظور معين كرده اند و حكمتهايى هم در روايات براى اين عمل بيان شده است .
على - عليه السّلام - از پيامبر(ص ) چنين نقل مى كند: ((اختتنوا اولادكم يوم السّابع فانّه اطهر و اسرع نباتا للّحم و اروح للقلب )) (35) فرزندان خود را در روز هفتم تولّد ختنه كنيد، زيرا اين عمل براى نوزاد پاكيزه تر و در تسريع رشد و نمو جسمانى ، او مؤ ثّرتر و مايه طراوت بيشتر روح اوست .
همچنين على (ع ) فرمود: ((اختتنوا اولادكم يوم السّابع و لايمنعكم حرّ و لابرد فانّه طهر للجسد.)) (36) فرزندان خود را روز هفتم تولّد ختنه كنيد و هيچ گاه گرما يا سرما شما را از اين عمل باز ندارد، زيرا ختنه مايه طهارت و پاكى جسم است .

پرهيز از مخالفت با سنّت پيامبر

عبداللّه بن جعفر به امام حسن عسكرى (ع ) نوشت : ((انّه روى عن الصّادقين ان اختنوا اولادكم يو السّابع يطهروا، فانّ الارض تضجّ الى اللّه عزّوجلّمن بول الاغلف و ليس جعلنى اللّه فداك لحجّامى بلدنا حذق بذلك و لايختتونه يوم السّابع و عندنا حجّاموا اليهود، فهل يجوز لليهود ان يختنوااولاد المسلمين ام لا ان شاءاللّه ؟ فوقّع : السّنّه يوم السّابع فلا تخالفوا السّنن ان شاءاللّه .)) (37) از امام باقر و امام صادق - عليهماالسّلام - روايت شده كه فرموده اند: فرزندان خود را در روز هفتم ختنه كنيد كه پاك خواهند شد، و زمين به درگاه خداى عزّوجلّ از ادرار شخص ختنه نشده شكوه و ناله مى كند.
فدايت شوم : حجامت كنندگان شهر ما در ختنه كردن مهارتى ندارند و روز هفتم هم ختنه نمى كنند، اما در اين شهر حجامت كنندگان يهودى هم وجود دارند، آيا آنان مى توانند فرزندان مسلمين را ختنه كنند؟ ان شاءاللّه .
حضرت در جواب نوشتند: سنّت در روز هفتم است . سعى كنيد با سنّتها مخالفت ننماييد. ان شاءاللّه .

تراشيدن سر نوزاد

يكى ديگر از سنّتهايى كه در بدو تولّد بايد مورد عنايت پدر و مادر باشد، تراشيدن موى سر نوزاد است . كه مستحب است در روز هفتم انجام شود.
مرحوم صاحب وسائل الشّيعه در جلد پانزدهم حدود سى روايت در اين زمينه نقل كرده است كه بى ترديد از مجموع آنها استحباب مؤ كدّ اين سنّت به دست مى آيد. علاوه بر اين در برخى از اين روايات كلمه ((سنّت )) آمده است و شايد دليلى بر اين باشد كه روش و سيره معصومين - عليهم السّلام - نيز همين بوده است امام صادق - عليه السّلام - از پدرانش چنين روايت مى كند: ((انّ رسول اللّه (ص ) امر بحلق شعر الصّبى الّذى يولد به المولود عن راسه يوم سابعه .)) (38) پيامبر(ص ) دستور فرمود تا سر نوزاد در روز هفتم تولّد تراشيده شود.

استحباب سر تراشيدن نوزاد در روز هفتم

على بن جعفر گويد از برادرم - امام موسى (ع ) از نوزادى كه سر او را مى تراشند سؤ ال كردم ، فرمود: ((اذا مضى سبعه ايّام فليس عليه حلق .)) (39) اگر از هفت روز گذشت ، ديگر نيازى به سر تراشيدن نيست .

هم وزن موى سر نوزاد صدقه بدهيد

امام صادق (ع ) مى فرمايد: ((و حلقت فاطمه رؤ وسهما - الحسن و الحسين (ع ) - و تصدّق ت بوزن شعرهما فضّه .)) (40) فاطمه سر دو فرزند خود - امام حسن و امام حسين (ع ) - را تراشيد و هم وزن موى آنان نقره صدقه داد.

وليمه يا اطعام مردم

پنجمين مستحبّى كه پدر به هنگام تولّد نوزاد مى بايست انجام دهد اطعام مومنين و دوستان و آشنايان است كه بدون شك همين عمل زمينه ساز پيوندهاى نيكوى اجتماعى و مقدّمه اى است براى پذيرش طفل از سوى جامعه ، علاوه بر اين آثار معنوى پربركتى هم در سلامت روحى و جسمى كودك . به دنبال خواهد داشت .
سنّت و سيره اهل بيت نيز بر همين بوده است ، بلكه امام صادق (ع ) به هنگام ولادت فرزندش امام كاظم (ع ) سه روز اطعام كرد و بر همين اساس مرحوم حر عاملى در كتاب وسائل الشّيعه بابى تحت عنوان ((باب استحباب اطعام النّاس عن ولاده المولود ثلاثه ايّام .)) ذكر كرده است .
منهال قصّاب گويد: ((خرجت من مكّه و انا اريد المدينه فمررت بالابواء وقد ولد لابى عبداللّه (ع ) موسى فسبقته الى المدينه و دخل بعدى بيوم ، فاطعم النّاس ثلاثا...)) (41) از مكّه بقصد مدينه خارج شدم و در محلى بنام ابواء به خدمت امام صادق (ع ) رسيدم در حالى كه حضرت امام موسى بن جعفر(ع ) به دنيا آمده بود. من بر آن حضرت پيشى گرفته و زودتر به مدينه رسيدم و آن حضرت يك روز بعد از من وارد مدينه شدند و براى ولادت امام موسى بن جعفر(ع ) سه روز مردم را اطعام كردند.
جابر گويد: ((كان على بن الحسين يولم فى الولاده )) (42) روش امام على بن الحسين (ع ) اين بود كه به هنگام ولادت فرزند خود وليمه مى داد.

عقيقه

از سنّتهاى خوب محمّدى (ص ) اين است كه روز هفتم تولّد كودك پس ‍ از تراشيدن سر او، پدر در راه خدا گوسفندى قربانى كند و بين فقرا و دوستان و همسايه ها تقسيم نمايد؛ اين سنّت اسلامى را ((عقيقه )) گويند.
در اسلام بر عقيقه بسيار تاكيد شده و استحبابش همچنان تا بلوغ كودك بر عهده پدر و پس از آن بر خود شخص باقى است . اين تاكيد به خاطر حكمتهايى است كه در اين سنّت نهفته است و به برخى از آنها اشاره خواهد شد.

1- بيمه سلامتى :

سمره از پيامبر اكرم (ص ) روايت كند كه فرمود: ((كلّ غلم رهينه بعقيقته )) (43) هر كودكى با عقيقه بيمه مى شود.امام صادق (ع ) به نقل از پدرانش از رسول خدا(ص ) مى فرمايد: (( ((كل مولود مرعهن بعقيقته فكّه والده او تركاه .)) (44) سلامتى هر نوزادى در گرو عقيقه اوست خواه والدين عهده نوزاد را از عقيقه آزد كنند يا نكنند.

2- عقيقه در روز هفتم :

امام صادق (ع ) فرمود: ((الغلام رهن بسابعه بكبش يسمّى فيه يعقّ عنه )) (45) سلامتى هر نوزادى در گرو قربانى كردن گوسفندى است كه براى او معيّن شود و از طرفش عقيقه گردد.

3- عقيقه كردن گوسفند:

پيامبر خدا(ص ) مى فرمايد: ((اذا كان يوم سابعه فاذبح فيه كبشا...)) (46) در روز هفتم براى نوزاد گوسفندى (قوچى ) ذبح كن .

4- عقيقه پيامبر از طرف حسينى (ع ):

امام صادق (ع ) فرمود: ((سمّى رسول اللّه حسناو حسينا(ع ) يوم سابعهما و شقّ من اسم الحسن الحسين و عقّ عنهما شاة شاة ...)) (47) پيامبر حسن و حسين (ع ) را در روز هفتم نامگذارى كرد و نام حسين را از نام حسن بر گرفت و از طرف هر يك گوسفندى عقيقه كرد.

5- عقيقه فاطمه زهرا(س ) از طرف حسنين (ع ):

همچنين فرمود: ((عقّت فاطمه عن ابنيها صلوات اللّه عليهما و حلقت رؤ وسهما فى اليوم السّابع .)) (48) فاطمه زهرا(س ) در روز هفتم از طرف دو فرزند خود عقيقه كرده و سر آنها را تراشيد.

6- عقيقه كردن امام باقر(ع ) براى دو فرزندش :

محمّد بن مسلم گويد: ((ولد لابى جعفر غلامان فامر زيد بن على ان يشترى له جزورين للعقيقه ....)) (49) امام باقر(ع ) صاحب دو فرزند شد، آن حضرت به زيد بن على دستور داد تا دو شتر جهت عقيقه براى دو فرزندش خريدارى كند.

7- عقيقه امام عسكرى (ع ) از طرف امام زمان (ع ):

ابراهيم بن ادريس گويد: ((وجّه الىّ مولاى ابو محمّد... بكبشين و كتب : بسم اللّه الرّحمن الرّحيم عقّ هذين الكبشين عن مولاك و كل هنّاك اللّه و اطعم اخوانك ففعلت ...)) (50) مولاى من امام حسن عسكرى (ع ) دو راس گوسفند فرستاد و برايم نوشت : بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اين دو گوسفند را از طرف مولاى خود( يعنى امام زمان (عج )) عقيقه كن و از گوشتش بخور كه گوارايت باد و به برادرانت هم اطعام كن پس من چنين كردم .

8- عقيقه پسر و دختر يكى است :

از پيامبر خدا(ص ) روايت شده كه فرمود: ((اعقيقه شاة من الغلام و الجاريه سواء)) )) (51) عقيقه يك گوسفند است و پسر و دختر هم در اين جهت مساويند.

9- عقيقه يا صدقه دادن بهاى آن ؟:

عبداللّه بن بكر گويد: ((كنت عند ابى عبد اللّه - عليه السّلام - فجاءه رسول عمّه عبداللّه بن على فقال يقول لك عمّك انّا طلبنا العقيقه فلم نجدهما فماترى نتصدّق بثمنها؟ قال : لا انّاللّه يحبّ اطعام الطّعام و اراقه الدّماء.)) (52) نزد امام صادق (ع ) بودم كه فرستاده عموى آن حضرت عبداللّه بن على در رسيد و عرض كرد: عموى شما مى گويد ما به دنبال گوسفند بارى عقيقه گشتيم ولى يافت نشد، نظر شما چيست ؟ آيا پولش را صدقه بدهيم ؟ حضرت فرمود نه (چنين كارى نكنيد) زيرا خداوند اطعام طعام و ريختن خون قربانى را دوست مى دارد.
محمّد بن مسلم گويد: ((ولد لابى جعفر غلامان فامر زيد بن على ان يشترى له جزورين للعقيقه و مان زمن غلاء فاشترى له واحده و عسرت عليه الاخرى فقال لابى جعفر(ع ) قد عسرت علىّ الاخرى فاتصدّق بثمنها؛ قال : لا اطلبها فانّ اللّه عزّوجلّ يحبّ اهراق الدّماء و اطعام الطّعام )) (53)
امام باقر - عليه السّلام - صاحب دو فرزند پسر شد حضرت به زيد بن على دستور فرمود كه براى عقيقه دو شتر بخرد. آن دوره روزگار گرانى بود.
زيد بن على شترى خريد، اما توان خريد شتر دوم را نيافت ، به آن حضرت عرض كرد خريدن شتر دوم بر من دشوار گشته است ، آيا مى توانم قيمت آن را صدقه بدهم ؟ امام فرمود: نه تلاش كن تا پيدا كنى زيرا خداوند ريختن خون قربانى و اطعام طعام را دوست مى دارد.
توضيح : خداوند اطعام طعام را دوست دارد از اين رو قربانى كردن گوسفند و تقسيم آن در ميان همسايگان و فقرا بهتر است از دادن پول آن به ايشان ، و روايات زيادى در خصوص اطعام در مورد عقيقه آمده است علاوه بر اين نيكوست كه مقدارى از گوشت عقيقه به همسايگان اهدا شود همچنان كه رسول خدا(ص ) به موقع ولادت حسنين (ع ) چنين كردند (54) مستحب است مقدارى از گوشت عقيقه براى اطعام مومنان كنار گذاشته شود و آنان را دعوت كرده و پذيرايى شوند تا هم به بركت حضور مومنان در خانه پدر نوزاد و استفاده از غذاى عقيقه بر بركت خانه و اهل آن بيفزايد و هم براى سلامتى فرزند دعا شود و كودك در پرتو دعاى مهمانان از سلامتى روحى و جسمى بيشترى برخوردار گردد.
امام باقر و امام صادق (ع ) - عليهم السّلام - به اين نكته اشاره داشته و فرموده اند: (( ((انّ اللّه عزّوجلّ يحبّ اهراق الدّماء و اطعام الطژعام )) (55) خداوند ريختن خون قربانى و مهمانى و اطعام كردن را دوست مى دارد.

10- محروم نكردن قابله از گوشت عقيقه :

از سنّتهاى بسيار خوبى كه از اهل بيت عصمت به يادگار مانده و بر آن سفارش كرده اند اين است كه مقدارى از گوشت عقيقه را به قابله نوزاد بدهند، رسول خدا(ص ) به هنگام عقيقه براى امام حسن و امام حسين ، يك ران از گوسفند را براى قابله فرستاد.
امام صادق (ع ) قرمود: ((سمّى رسول اللّه حسنا و حسسنا يوم سابعهما... و عقّ عنهما شاة شاة و بعثوا برجل شاة الى القابله ...)) (56) پيامبر روز هفتم نام حسن و حسين - عليهم السّلام - را براى آنها انتخاب كرد... و براى هر كدام گوسفندى عقيقه كرده و يك ران عقيقه را براى قابله فرسنادند.

11- دعاى عقيقه از زبان پيامبر:

امام صادق (ع ) فرمود: رسول خدا به هنگام عقيقه اين دعا را مى خواند: ((بسم اللّه عقيقه عن الحسن وقال : الّلهمّ عظمهابعظمه ، ولحمها بلحمه و دمها بدمه و شعرها بشعره ، الّلهمّ اجعلها و قاءاً لمحمّد و آله .)) (57) يعنى : به نام خداوند، اين عقيقه اى است از سوى حسن خدايا به سبب استخوان و گوشت و خون و موى قربانى ، استخوان و گوشت و خون و موى حسن را سالم نگهدار، خدايا اين قربانى را مايه حفظ محمّد و آل محمّد قرار ده .

12- مبارزه با سنّتهاى غلط جاهلى :

با ظهور اسلام و بعثت پيامبر بزرگوار اسلام بسيارى از قوانين و سنّتهاى جاهلى مردود شمرده شد و برخى هم كه عقل پسند و مطلوب بود مورد امضا و تاييد قرار گرفتد.
از جمله سنّتهايى كه با برخى تغييرات پذيرفته شد ((عقيقه )) بود اين سنّت در عهد جاهليّت نيز جارى بود، اما با خرافات مخلوط شده بود، در جاهليّت تنها براى نوزادان پسر عقيقه مى دادند آن هم بدين صورت كه پنبه اى را به خون عقيقه مى آغشته و پس از تراشيدن موى نوزاد بر سر او مى ماليدند.
ابوهريره گويد: ((ان اليهود كانت تعق عن الغلام شاه ولايذبحون عن الجاريه ، فقال رسول اللّه (ص ) اذبحوا عن الغلام شاتين و عن الجاريه شاه )) (58) يهوديان براى نوزادى كه پسر بود عقيقه مى كردند ولى اگر دختر بود برايش عقيقه نمى كردند، پيامبر فرمود: براى پسر دو گوسفند عقيقه كنيد و يراى دختر يك گوسفند.
عايشه گويد: ((كانوا فى الجاهليه اذا عقوا خضبوا قطنه بدم العقيقه و اذا حلقوا راس الصبى وضعوها على راسه فقال النبى (ص ): اجعلوا مكان الدم خلوقا)) (59) در زمان جاهليّت هرگاه عقيقه مى كردند پنته اى را به خون عقيقه آغشته مى كردند و هر گاه سر نوزادرا مى تراشيدند آن پنبه را بر سرش مى گذاشتند، پيامبر اكرم (ص ) براى جلوگيرى از اين اعمال فرمود به جاى خون عطر بزنيدو به اين ترتيب بود كه پيامبر بزرگوار اسلام (ص ) اين سنّت را از خرافات زدود و به عنوان يك سنّت خوب اسلامى رواج داد.