بهشت خانواده جلد اول

دكتر سيد جواد مصطفوى

- ۶ -


درس نوزدهم : كار زن

از نظر اسلام ، خوبست و مستحب ، مطلوب است و محبوب كه زن ، در مرحله اول در خانه و در مرححله دوم ، با حفظ عفاف ، در خارج به كارى مناسب خلقت و نهاد خود مشغول باشد و به جاى سرگرمى هاى زيان آور و بيهوده و بى ثمر، مانند تخمه شكستن و غيبت مردم را كردن و قواره آنان را اندازه گرفتن ، به كارى مفيد و مثبت پردازد.

در حديثى كه از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيده : ريسندگى را كار خوب زن شمرده است ، پيداست كه بافندگى و خياطى و ساير كارهاى ظريف دستى هم در رديف ريسندگى قرار دارد. و باز چنانكه قبلا متذكر شديم در امور اجتماعى كه ميان مردم مرسوم است ، در هر موردى كه اسلام منع و نهى ننموده باشد، دليل بر تصويب و امضاى آن است ، بنابراين هر حرفه و شغلى كه اسلام زن را از آن منع نكرده و منافى عفاف و حجاب او نيست مورد تصويب اسلام مى باشد و زن مى تواند به آن كار مشغول شود. در آمد كار زن هم متعلق به خود اوست و شوهر حق دخالت در مال زن را ندارد، مگر آنكه طبق قراردادى باشد كه با يكديگر گذاشته اند. البته براى زن مستحب است كه در خرج كردن اموال خويش ، با شوهرش ‍ مشورت كند، تا يكرنگى و صميميت آنها پررنگتر و مستحكم تر شود.

اگر شوهر نتواند به تنهايى مخارج خانه را تامين كند و زن عفيف بتواند با كارى مناسب ، كمبود خرج خانه را جبران نمايد، خوبست اين كار را بكند و حتى اگر ترس از هزينه زندگى بخواهد، مانع ازدواج شود يا آن را به تاخير اندازد، كار كردن زن تا سرحد وجوب هم مى رسد. پسر و دخترى كه به سن بلوغ و رشد رسيده اند، بايد با حذف تشريفات ، با كمك پدر و مادر و فاميل ، يا كار كردن زن ، هر چه زودتر ازدواج كنند و اين سنت موكد پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به تاخير نيندازند پدران و مادران نبايد از گستاخى و بى بند و بارى جوانان بالغ و عزب شكايت كنند. غريزه جنسى متعدد است كه تنها برخى از آن را از رسانه هاى گروهى جهان و آمار فحشائى كه مى دهند باخبر مى شويم .

موضوع ديگر، آشپزى و طبخ غذاست كه چون كار هر روز است و زن بيشتر در خانه است ، بايد او بعهده بگيرد، حتى مردانى كه شغلشان آشپزى است و غذاهاى مطبوع و لذيذ براى ديگران درست مى كنند، لذتش در اينست كه : در منزل غذاى دست پخت خانم خود را بخورند و به او تعليم دهند و تمجيد كنند و معايب طباخى خانم را گاهى با زبان خوش گوشزد كنند و گاهى چشم پوشى نمايند و گاهى هم تشكر كنند.

ولى اگر شوهر آشپز نباشد، خانمهاى محترمه مى دانند كه غذاى خوب پختن كار ساده و آسانى نيست . بدون جهت نيست كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: بهترين زنان آن است كه غذايى پاكيزه تر بپزد. خانمها مى دانند: براى تهيه غذاى مطبوع بايد، مواد اوليه خوب را در وقت مناسب تهيه كرد و در ظرف مناسب و جاى مناسب نگهدارى نمود و با ظروف و ادوات مناسب طبخ نمود و دستور طبخ را از متخصصان فن تعليم گرفت يا كتابهاى مربوطه را مطالعه كرد. در آموختن نبايد مسامحه كرد و از ياد گرفتن نبايد خجالت كشيد.

دليل

76- قال النبى (ص ) نعم اللهو المغزل للمراءه الصالحه .

پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمود: چه سرگرمى خوبى است ريسندگى براى زن شايسته . (81)

77- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم )... علموهن المغزل و سوره النور.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: به زنان ريسندگى و سوره نور را بياموزيد (سوره نور در قرآن مجيد، شامل آيات حجاب و منع از زنا و فحشاء است . (82) )

78- قال اءبو عبدالله (عليه السلام ): خير نسائكم الطيبه الريح ، الطيبه الطبيخ .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بهترين زنان شما (مسلمين ) زنى است كه خوشبو و خوش دستپخت باشد. (83)

درس بيستم : تعصب بيجا

بعضى از مردان به همسر خود بدگمان مى شوند، يا در حفظ عفت و پاكدامنى او تا سر حد وسواس پيش مى روند، و بر او سخت گيرى بى جا مى كنند. مى گويند: كفش زنانه را نبايد مهمان مرد ببيند، اسم همسرم را نبايد هيچ مردى بداند، در صورتى كه دانستن نامهاى حضرت زهرا عليها السلام و مادران ائمه عليهم السلام را خوب و مستحب مى شمارد. به همسرش ‍ مى گويد: با پيرمرد رفتگر، و يا پسر شش ساله نبايد حرف بزنى .

اين مردم اگر مسلمان و شيعه على بن ابيطالب (عليه السلام ) هستند بايد بدانند كه آنحضرت آنان را از اين عمل زشت منع مى كند و از ضمير روشن و قلب منور خود كه با عالم وحى و ملكوت آسمانى و حقايق جهان ارتباط دارد، روانكاوى خويش را نسبت به زنى كه در مضيقه چنان مردى قرار گرفته بيان مى كند و مى فرمايد:

(( اين گونه سخت گيريها زن سالم را به فساد مى كشاند و پاكدامن را به سوى آلودگى مى برد )) روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مى دهد و شانه خالى مى كند و پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: دين اسلام متين است ، با رفق و ملايمت با آن برخورد كنيد، دستورات متين الهى را به صورت زشت و ناپسند بر مردم عرضه نكنيد كه سوارى كه چهار اسبه بتازد، نه به مقصد مى رسد و نه مركبى باقى مى گذارد. حتى اگر زنى نانجيب يا آماده لغزش باشد، راه تاديب او غيرت ورزى بيجا نيست . آن زنى را يا بايد طلاق داد و يا راه عاقلانه ديگرى پيش گرفت .

دليل

79- اياك و التغاير فى غير موضع غيره فان ذلك يدعو الصحيحه الى السقم و البريئه الى الريب .

از غيرت ورزى نابجا بپرهيز، كه چنين كارى زن سالم را به نادرستى مى كشاند و پاكدامن را به سوى شك و ترديد مى برد. (84)

80- ان هذا الدين متين فاءوغلوا فيه برفق و لا تكرهوا عباده الله الى عباده فتكونوا كالراكب المنبت الذى لا سفرا قطع و لا ظهرا اءبقى .

اين دين متين است ، با ملايمت در آن وارد شويد، عبادت خدا را به صورتى ناپسند به بندگان خدا عرضه نكنيد تا مانند سوارى باشيد كه در اثر تندروى نه به مقصد رسيده و نه مركبى باقى گذارده است . (85)

درس بيست و يكم : حجاب

چون در درس گذشته گفتيم : (( شوهر نبايد نسبت به زنش تعصب و غيرت ورزى بيجا داشته باشد )) ، اكنون بايد روشن شود كه موارد غيرت ورزى از نظر اسلام ، كجا و در چه حد است ، تا اضافه بر آن را بيجا بشماريم .

غيرت ورزى شوهر درباره زن ، نسبت به حجاب و عفاف او مى باشد. در اين درس درباره دستور اسلام نسبت به حجاب زن بحث مى كنيم :

در آيات قرآن و احاديث و روايات اسلامى چنانكه در ضمن (( دليل )) خواهيم گفت حجاب زن به دو گونه مختلف مطرح شده است . در برخى از مآخذ سخت گيرى و محدوديت زيادى براى زن قائل مى شود تا آنجا كه :

1- شوهر اگر بتواند كارى كند كه هيچ مردى زنش را نشناسد، بهتر است .

2- صداى زن عورت است و نبايد به گوش نامحرم برسد.

3- زن نبايد پاهايش را طورى به زمين بزند كه صداى خلخال پايش به گوش ‍ مردى برسد.

در مقابل اين دسته از مآخذ، ادلى ديگرى وجود دارد كه در نظر ابتدائى مخالف با اينهاست ، مانند:

1- هر مرد و زن نامحرمى مى توانند با يكديگر دست بدهند به شرط آنكه با دستكش باشد و دست يكديگر را نفشارند، البته اين عمل كراهت دارد.

2- هر مردى مى تواند به هر زنى سلام كند، و او را به غذائى كه مى خورد، دعوت كند مگر زن جوانى كه صدايش محرك و وسوسه انگيز باشد. كه نسبت به چنين زنى كراهت دارد.

3- پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در جنگها و مسافرتها يكى از همسرانش را همراه خود مى برد و در جنگ احد دخترش حضرت فاطمه عليها السلام ، حضور داشت .

4- اصحاب پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) چهره فاطمه عليها السلام را كه از گرسنگى زرد شده بود ديده اند.

اينها نمونه هائى بود، از دو دسته مآخذ مختلف كه درباره حجاب و عفاف زن نقل شده است . نمونه هاى بسيار ديگرى هم وجود دارد كه جوينده در آيات و احاديث مشاهده مى كند.

در مقام حل مطلب و رفع اختلاف هر زن مسلمانى بايد به مرجع تقليدش ‍ رجوع كند و فتواى او را بخواند و عمل كند، اما از نظر طرح يك مساله علمى ، به عقيده نويسنده ، تضاد و تناقضى بين اين دو دسته از ماخذ وجود ندارد، زيرا:

اولا: محدوديت و در خانه نگهداشتن زن ، مشروط شده است به اينكه (( اگر مرد بتواند )) يعنى اگر وضع اجتماعى و خانوادگى ، در شهر يا روستايى چنين باشد كه براى زن هيچ لزومى نداشته باشد كه از خانه بيرون برود، به طورى كه تمام احتياجات خود و شوهر و فرزندانش با بودن او در خانه تامين شود، و رابطه با مردان بيگانه را شوهر و فرزندانش به عهده گيرند، بهتر است چنين زنى با مردان بيگانه رفت و آمد و آشنايى نداشته باشد. اگر خواننده محترم بگويد: در زمان ما، از ميان صدها زن يك زن مى تواند اينگونه زندگى كند، اسلام پاسخ مى دهد: اين دستور هم نسبت به همان يك زن صادر شده است .

ثانيا: بدون شك تاكيد اسلام در امر حجاب ، به خاطر خير خواهى و دلسوزى نسبت به خود زن و حفظ عفاف و شخصيت اوست ، و زنان در جذابيت و دلربائى مختلفند، اسلام به زنانى كه قيافه و صداى وسوسه انگيزى دارند، محدوديت مى دهد كه در برابر مردان ، مخصوصا جوانان آشكار نشوند و آنان را تحريك نكنند، ولى نسبت به زنان عادى و كهنسال و روستائيان ساده پوش تا حدى آن محدوديت را برمى دارد.

ثالثا: از لحاظ مقررات اسلام ، چنانكه رعايت عفت بر زن واجب است ، صله رحم هم بر او واجب است و ترك آن از گناهان كبيره بشمار مى رود، چنانكه قضاء حوائج زنان مسلمان واداء حقوق آنها هم بر هر زن مسلمانى واجب است به طورى كه در درس چهاردهم گفته شد. بنابراين زن بايد هم به ديدن خويشانش برود و هم عفت خود را حفظ كند.

رابعا: تاريخ نشان داده است كه قدرت غريزه جنسى و فريبكارى و وسوسه شيطانى خيلى بيشتر از آن است كه پسر يا دختر جوانى فكر كند كه او مى تواند در ميان آتش برود و خود را حفظ كند. شما به هر دختر جوانى بگوييد: حجاب خود را حفظ كن ، مبادا پسران هرزه فريبت دهند مى گويد: من قويتر از آنم كه در دام هرزگان افتم ، من حجاب و محدوديت نمى خواهم ، ولى خداوند مهربان و پيغمبر خيرخواه او مى گويد: براى زن بهتر است ، حجاب خود را رعايت كند.

اگر وضع اجتماعى طورى باشد كه مثلا از ميان ده دختر يك دختر فريب بخورد، اسلام دلسوز و خيرخواه به همه دختران دستور مى دهد حجاب را رعايت كنند و از مرآ و منظر جوانان به دور باشند، زيرا آن دخترى كه فريب مى خورد، معلوم نيست كدام يك از آنهاست ، بنابراين لزوم حجاب 9 دختر را شما به عنوان پيشگيرى و رعايت احتياط فرض كنيد، شما دختران عزيز از انواع حيله گريها و دغل بازيهاى جوانان هرزه اطلاع نداريد. تاريخ نشان مى دهد كه آنها حتى زنان شوهردار را فريب داده و به دام انداخته اند.

خامسا: چنانكه مراعات عفت بر زنان لازم است ، سهولت و رواج كارهاى اجتماعى چنانكه مردم در فشار و سختى نباشند هم واجب است شايد استثناء وجه و كفين يعنى عدم وجوب پوشيدن صورت و كف و پشت دستها بر زنان ، هر چند جوان باشند، به همين جهت است ، چنانكه در زمان احرام حج و عمره بر زنان واجبست كه صورت خود را باز گذارند، هر چند در ميان انبوه مردان باشند. و نيز بنده ئى كه در خانه زنى خدمت مى كند، اگر موى سر و ساق پاى خانمش را ببيند، مانعى ندارد.

بنابر آنچه گفتيم حدود غيرت ورزى باجا و بيجا كاملا مشخص مى شود: غيرت ورزى شوهر نسبت به زن زمانى پسنديده و مطلوب است كه احتمال فريب خوردن و بدام افتادن او عاقلانه باشد يا حتى اگر وضع زن طورى باشد كه پسر جوان را تحريك كند و به اصطلاح به نظر ريبه (با سوء نيت و قصد لذت ) به او نگاه كند، خود زن وظيفه دارد كه در آن مورد و با آن وضع ظاهر نشود و شوهر هم بايد او را از قبآن كار منع كند، ولى اگر وضع زنى عادى است و هيچ گونه احتمال فساد و ريبه ئى در كار نيست ، شوهر نبايد سخت گيرى و جلوگيرى كند و آيات و روايات مختلف اسلامى هم به همين جهت ناظر است ، يعنى در مورد زنان جاذب و صاحب وضع جالب سخت گيرى و محدوديت است و براى زنان عادى و داراى وضع غير جاذب ، دستور اسلام هم ساده و عادى است و در موردى هم كه فساد و ريبه مشكوك باشد، عقل حكم مى كند، به عنوان پيشگيرى و رعايت احتياط و نيز به خاطر اهميت عفت زن و سلامت نسل ، لباس زن و حركات و نگاه او جاذب و جالب نباشد.

دليل

81- و ان استطعت اءن لا يعرفن غيرك فافعل .

اگر بتوانى كارى كن ، كه زنانت غير تو نشناسند. (86)

82- فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض .

شما زنان نبايد صداى خود را در گفتار نازك كنيد تا مرد بيمار دل به طمع افتد. (87)

از آيه شريفه استفاده مى شود كه اگر سخن گفتن زن ساده و عادى باشد مانعى ندارد و حرمت در صورتى است كه زن عمدا صدايش را نازك و محرك كند، و شرط ديگرى كه از آيه استفاده مى شود اينست كه حرمت در صورتى است كه آن صدا را مرد بى تقوايى بشنود و در زن طمع كند، پس اگر زن چنين وضعى را در شنوندگان سراغ نداشته باشد، مثل اينكه شنوندگان ، زنان و كودكان و سالخوردگان باشند، سخن گفتن و حتى نازك كردن صدا هم مانعى ندارد و نيز استفاده ديگرى كه از آيه شريفه مى شود، اين است كه : بستر و حجاب و محدوديتى كه اسلام براى زن قائل است ، به خاطر مفاسدى است كه از بى پرده بودن و آشكار شدن او در برابر مردان بى تقوى حاصل مى شود، - چنانكه در درس چهاردهم از قول شيخ حر عاملى نقل كرديم - ولى اين سخن به آن معنا نيست كه حجاب و تستر بر زن لازم نيست ، مگر در صورتى كه فساد و ريبه ئى در كار باشد، زيرا چنانكه در همين درس گفتيم ، چون وقوع فساد آشكار نيست و دختر سست عنصر و پسر هرزه شناخته نمى شود، به عنوان احتياط و پيشگيرى از وقوع مفسده احتمالى ، به حكم عقل تستر و حجاب بر همه زنان لازم مى شود تا عده قليل و حتى يك درصد آنها هم به تباهى و فساد كشانده نشوند.

83- يا اءيها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المومنين يدنين عليهن من جلابيبهن ، ذلك اءدنى ان يعرفن فلا يؤ ذين . اى پيغمبر به همسران و دخترانت و نيز به زنان مومنين بگو، روپوشهايشان را به خودشان بپيچند اين مناسبتر است كه آنان را بشناسند و آزارشان نكنند. (88)

وقتى زنان چادر يا عباى روپوشى را به خود پيچيدند، جوانان هرزه اى كه در سر راه ايستاده اند، مى فهمند كه آنها زنان عفيف و پاكدامن مى باشند، لذا ايشان را با شوخى كردن و متلك گفتن آزار نمى دهند.

84- والقواعد من النساء اللاتى لا يرجون نكاحا فليس عليهن جناح اءن يضعن يثابهن غير متبرجات بزينه و اءن يستعففن خير لهن .

و زنانى كه از عادت و زائيدن وامانده اند و اميد شوهر كردن ندارند، گناهى بر آنها نيست كه بدون نمايش زينت ، روپوش خويش نزد نامحرمان ، از تن برگيرند، ولى اگر خوددارى كنند، برايشان بهتر است . (89)

مقصود از روپوش ، عبا يا چادر يا هر جامه ديگرى است كه زن روى پيراهن و روسرى خود مى پوشد. پوشيدن چنين روپوشى براى زنان جوان لازم است و براى زنان پيرى كه اميد شوهر كردن ندارند، لازم نيست به شرط اينكه به قصد نمايش زينت نباشد ولى آنها هم اگر رعايت عفت كنند و آن روپوش را كنار نگذارند بهتر است .

85- استاءذن ابن ام مكتوم على النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) و عنده عايشه و حفصه ، فقال لهما: قوما فادخلا البيت ، فقالتا: انه اءعمى ، فقال ان لم يركما فانكما تريانه .

ابن ام مكتوم - كه نابينا بود - اجازه گرفت و خدمت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد، در حالى كه دو زوجه آنحضرت : عايشه و حفصه نزدش ‍ بودند، حضرت به آنها فرمود: برخيزيد و به خانه رويد، آنها گفتند: او كه نابيناست . فرمود: اگر او شما را نمى بيند، شما كه او را مى بينيد. (90)

پيداست كه اين حديث در مورد نهى از نگاه كردن زن به مرد است نه مرد به زن ، بعلاوه فقهاء عظام در اين حديث احتمال خصوصيت مورد مى دهند و مى گويند اين حكم را نمى توان تعميم داد، يعنى تنها به استناد به اين حديث نمى توانيم بگوييم : اگر زنى در برابر مرد كورى قرار گيرد و تصميم جدى بگيرد كه به آن مرد نگاه نكند، باز هم لازم باشد، از نزد او برخيزد و برود، بلكه در چنين موردى مى توان گفت : زن اختيار دارد كه يا آنجا بنشيند و به مرد نگاه نكند، يا از آنجا برخيزد و برود تا او را نبيند، مگر اين كه دليل ديگرى داشته باشيم كه برخاستن را به طور كلى لازم بداند.

86- و لا يضربن باءرجلهن ليعلم ما يخفين زينتهن .

زنان پاهاى خود را جورى به زمين نزنند كه زينتهاى نهانى ايشان دانسته شود. (91)

87- عن اءبيعبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ) قال : ما ياءمن الذين ينظرون فى اءدبار النساء اءن ينظر بذلك فى نسائهم .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسانى كه به پشت و عقب زنان نگاه مى كنند، ايمن نباشند از اين كه ديگران به عقب زنان آنها نگاه كنند. (92)

88- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): اذا جلست المراءه مجلسا فقامت عنه فلا يجلس اءحد فى مجلسها حتى يبرد.

هر گاه زنى از جائى كه نشسته بر خيزد، مردى در آنجا ننشيند مگر زمانى كه سرد شود. (93)

89- عن ابى بصير، عن اءبيعبدالله ، قال : قلت له : هل يصافح الرجل المراءه ليست بذات محرم ؟

فقال : لا، الا من وراء التوب - و فى اخرى - و لا يغمزكفها.

ابوبصير گويد: از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم : آيا مرد مى تواند با زن نامحرم دست بدهد؟ فرمود: نه ، مگر از زير پارچه ئى . و در روايت ديگر است كه دست زن را فشار ندهد. (94)

90- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) يسلم على النساء و يرددن عليه و كان اميرالمومنين (عليه السلام ) يسلم على النساء و كان يكره اءن يسلم على الشابه منهن ...

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به زنها سلام مى كرد و زنها جواب مى دادند و اميرالمومنين (عليه السلام ) به زنها سلام مى كرد، ولى از سلام كردن به زن جوان كراهت داشت . (95)

91- كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) اذا اراد سفرا اءقرع بين نسائه فاءيتهن خرج سهمها خرج بها...

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هر گاه مى خواست به سفر برود، براى بردن زنى همراه خويش قرعه مى كشيد و اسم هر زن كه در قرعه بيرون مى آمد، او را همراه خود مى برد. (96)

92- عن عمران بن الحصين ، قال : كنت عند النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) جالسا اذ اءقبلت فاطمه عليها السلام و قد تغير وجهها من الجوع

عمران گويد خدمت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نشسته بودم كه فاطمه (س ) وارد شد، در حالى كه چهره اش از گرسنگى دگرگون بود. و در روايت ديگر جابر بن عبد الله انصارى چهره حضرت فاطمه را از گرسنگى زرد مى بيند. (97)

93- عن اءبى بصير، عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال ساءلته عن قول الله عزوجل (( و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها )) قال الخاتم و المسكه .

ابو بصير گويد از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم از معنى آيه شريفه (( زنان نبايد زينت دست خود را آشكار كنند مگر آنچه خود ظاهر است )) فرمود: (مقصود از آنچه ظاهر است ) انگشتر و دست برنجن مى باشد. (يعنى ديدن انگشتر و دست بند زن مانعى ندارد زيرا پوشيدن و نگاه داشتن آن موجب عسر و حرج است . (98)

94- فلما كان ليله الزفاف اءتى النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) ببغلته الشهباء و ثنى عليها قطيفه و قال لفاطمه : اركبى و اءمر سلمان اءن يقودها.

حضرت فاطمه (عليه السلام ) در شب عروسيش سوار بر استرى بود و سلمان افسار آن را گرفته و مى برد. (99)

95- سمعت اءبا عبدالله (عليه السلام ) يقول : ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) دخل بيت ام سلمه فشم ريحا طيبه فقال اءتتكم الحولاء فقالت هوذا هى ... (100)

زنى به نام (( حولاء )) در مدينه عطر فروشى مى كرد و يكى از مشتريانش ‍ پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بود. (101)

96- سمعت اءبا عبدالله (عليه السلام ) يقول : لاباءس بالنظر الى راءوس ‍ اءهل تهامه و الاعراب و اءهل السواد والعلوج لاءنهم اذانهوا لا ينتهون .

امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: نگاه كردن به موى سر زنان چادرنشين و روستائيان و گبران آتش پرست و اقليتهاى مذهبى مانعى ندارد، زيرا اگر آنان را نهى كنى ، گوش نمى كنند. (102)

از دليلى كه امام (عليه السلام ) در آخر روايت فرمود، معلوم مى شود كه هر زن روستايى شامل اين حكم نيست ، بلكه روستائى اى كه قدرت فهم مسائل دين را نداشته باشد، چنانكه زن ديوانه هم چنين است .

درس بيست و دوم : مشورت با زن

روشن است كه انسان عاقل مى خواهد با عنصر متخصص مشورت كند: با مهندس در امر ساختمان ، با قابله در امر زايمان و با آشپز در امر غذا پختن ، بعلاوه انسان درباره اين امور مايل است كسى را پيدا كند، كه در فن خود متخصص تر تجربه ديده تر و عاقلتر باشد، از اين رو كلمه (( ريش سفيد و گيس سفيد )) را براى اين اشخاص بكار مى برند، يا كلمات (( سرد و گرم چشيده ، پستى و بلندى ديده و پيراهن بيشترى پاره كرده )) و امثال آن را.

دين مقدس اسلام ، درباره مشورت با زن عينا همين مطلب عقلى را بيان مى كند. خداوند متعال زن را براى امور خانه دارى و تربيت فرزند آفريده است ، تربيت فرزندانى كه همان ، عالمان و شاعران و عارفان و مجتهدان و سلحشوران و نوابغ زمان مى شوند و همه اينها قسمتى از آغاز عمر خود را كه آماده شكل گيرى براى تخصصهاى بعدى مى شوند، در دامن مادران مى گذرانند، ولى از خود بانو نبايد انتظار داشت كه همه تخصصها را داشته باشد تا به فرزند خود بياموزد. فرزند قسمت عمده تخصصها را بعد از بلوغ و از مردان عالم و عارف و سلحشور و هنرمند مى آموزد.

خداوند مرد را براى امور خارج خانه ، امور سخت و طاقت فرسا، مانند حرفه و صنعت ، جنگ و صلح ، كشتى و زورآزمايى ، كسب و پيشه ، و خلاصه براى مبارزه در برابر مشكلات زندگى آفريده است و از زمانى كه انسان ، روى كره خاكى قدم نهاده است ، روش زندگى او اين گونه بوده است ، البته موارد استثنائى هم وجود داشته كه اسلام روشن بين حتى موارد استثنا را هم در نظر گرفته است .

اسلام مى گويد: در امورى كه مربوط به زنان نيست ، با آنها مشورت نكنيد، و در امورى كه مختص به آنهاست ، با ايشان مشورت كنيد، مانند امور مربوط به دخترانشان ، و نيز در امور مربوط به مردان هم با زنان مشورت نكنيد، مگر با زنى كه در امر مورد نظر عقل و تجربه كافى داشته باشد.

اى عاقلان و انديشمندان واى عارفان و خردمندان جهان آيا در اين جهان مكتبى و آئينى ، انديشمندانه تر، منصفانه تر، واقع بينانه تر از اسلام يافته ايد؟

دليل

97- ائتمروا النساء فى بناتهن .

با زنانتان در امور مربوط به دخترانشان مشورت كنيد. (103)

98- اياك و مشاوره النساء، فان راءيهن الى اءفن و عزمهن الى وهن .

از مشورت با زنان بپرهيز كه نظريه آنها ناقص است و تصميمشان بسستى مى گرايد. (104)

(على (عليه السلام ) در خطبه 78 نهج البلاغه مقدار نقص عقل زن را نسبت به مرد معين نموده و با استشهاد به آيه قرآن كه شهادت دو زن را مطابق يك مرد بيان كرده است ، عقل يك زن را نصف عقل يك مرد مى داند، آن هم در امور مربوط به شهادت و مانند آن كه مردان در آن امور تجربه بيشترى دارند. چنانكه در درس چهل و ششم بيان مى كنيم .)

99- اياك و مشاوره النساء الا من جربت بكمال عقل .

از مشورت با زنان بپرهيز مگر با زنى كه كمال عقل او آزمايش شده باشد. (105)