قرآن روشنگر، ظلمتها
و جعلته نورا نهتدى من ظلم الظلالة و الجهاله
باتباعه .
خداوند! قرآن را نورى قرار دادى كه ما در پرتو
پيروى از آن ظلم گمراهى و جهالت برهيم و ره به هدايت بريم .
قرآن شفابخش حقجويان
و جعلة ... شفاء لمن انصت التصديق الى استماعه .
خداوند! قرآن را مايه شفا قرار دادى براى كسى كه
براى پذيرش حق بدان گوش فرا دهد.
قرآن ملاك تشخيص حق
و جعلته .. ميزان قسط لا يحيف عن الحق لسانه .
(530)
خداوند! قرآن را ترازوى قسط و ملاك سنجش عدل و
درستى قرار دادى ، ترازويى كه شاهينش از حق درستى در نمى گذرد.
حقايق قرآن ، نيازمند مفسرى الهى
اللهم انك انزلته على نبيك محمد - صلى الله عليه
وآله - مجملا و الهمته علم عجائبه مكملا.
(531)
خداوند! قرآن را بر پيامبرت محمد - صلى الله عليه وآله - بهگونه اى
مجمل فرو فرستادى و آگاهى به شگفتيهاى نهفته در قرآن را به صورت كامل ،
به پيامبرت الهام كردى .
امامان (عليه السلام ) وارثان علم پيامبر (صلى
الله عليه وآله )
امامان - عليه السلام -، و فضلتنا على من جهل علمه ..
(532)
خداوند! ما خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله
- را وارثان علم قرآن همراه با تفسير آن قرار دادى و در پرتو اين دانش
ما را بر كسانى كه از چنين دانشى محرومند، برترى بخشيدى .
امامان ، گنيجه داران معارف قرآن
اللهم فكما جعلت قلوبنا له حملة و عرفتنا برحمتك
شرفه و فضله ، فصل على محمد الخطيب به و على آله الخزان له .
(533)
بارالها! آن گونه كه قبلهاى ما را حامل علوم
قرآن قرار دادى و فضل و شرافت قرآن را به لطف خويش به ما لطف خويش به
ما شناساندى ، بر محمد - صلى الله عليه وآله - كه هماره زبانش به قرآن
را به لطف خويش به ما شناساندى ، بر محمد - صلى الله عليه وآله - كه
هماره زبانش به قرآن گويا بود، درود فرست ، و همچنين بر خاندان محمد -
صلى الله عليه وآله - كه گنجينه داران قرآن علوم قرآنى اند.
خاندان پيامبران - صلى الله عليه وآله - رهبران
خلق به سوى خدا
اللهم ... و انهجت باله سبل الرضا اليك .
(534)
خداوند! به وسيله خاندان پيامبر - صلى الله عليه
وآله - راهها رضا و خشنودى را كه به سوى تومنتهى مى شود، آشكار ساختى و
بندگانت با پيروى از خط خاندان مى توانند رضا و خشنودى تو را به دست
آورند.
خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله -، بر
گزيدگان خدا
رب - صل على اطائب اهل بيته الذين اخترتهم لا
مرك و جعلتهم خزنه علمك ، و حفظة دينك ، و خلفاءك فى ارضك .
(535)
((پروردگار! بر پاكيزه گان از خاندان
پيامبر - صلى الله عليه وآله - ائمه معصومين - عليه السلام - درود فرست
؛ آنان كه براى امر دين انتخابشان كرده اى و ايشان را خزانه داران علمت
و حافظان دينت و جانشينان خويش در زمين قرار داده اى .
خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله -، پاكيزگان
از گناه
و طهر تهم من الرجس و الدنس تطهرا بارادتك .
(536)
پروردگار! تو خاندان پيامبرت را به اراده خويش از هر پليدى و ناپاكى ،
منزه ساختى .
فلسفه تداوم امامت
اللهم انك ايدك دينك فى كال اوان بامام اقمته
علما لعبادك ، و منارا فى بلادك .
خداوندا! تو اى كه براستى در هر فصلى از روزگاران ، دين خويش را به
وسيله امام و پيشوايى كه خود را براى مردمان نصب كرده اى ، يارى كرده و
ان امام را در جغرافياى زمين مايه روشنى و روشنگرى قرار داده اى .
از اين فراز دعاى امام سجاد - عليه السلام - فلسفه ضرورت تداوم امامت و
رهبرى دينى استفاده مى شود، زيرا به فرموده آن امام هر روزگارى نيازمند
پيشوا و امامتى الهى است . و آن رهبران بايد منتسب به خداوند و تاءييد
شده از سوى او باشد تا بتوانند با نور هدايت خويش خلق را به سوى
ارزشهاى دينى دعوت كنند و به آنان تجمع بخشند.
فلسفه لزوم اطاعت از امام - عليه السلام -
بعد ان وصلت حبله بحبلك و الذريعة الى رضوانك و
افترضت طاعته ، و حذرت معصيته ...
خداوندا! (امامان معصومين - عليه السلام - را براى هدايت مردم گمارى )
پس از اين كه ريسمان آنان را به ريسمان خويش پيوند زدى (و رابطه الهى
ميان ايشان و خودت برقرار كردى تا آنان از حد انسانهاى معمولى فراتر
آيند و شايستگى رهبرى و هدايتگرى را پيدا كنند) و اين چنين ، امامان -
عليه السلام - را وسيله راهيابى به خوشنودى خود و بهشتى قرار دادى و
اطاعت از ايشان را واجب ساختى و خلق را از مخالفت با ايشان بر حذر
داشتى .
عارفان به مقام ائمه معصومين - عليه السلام -
اللهم صل على اءوليائهم المعترفين بمقامهم ،
المتبعين منهجهم ، المقتفين آثارهم ، المستمسكين بعروتهم ، المتمسكين
بولايتهم ...
خداوندا! بر دوستان خاندان پيامبر - صلى الله عليه وآله - درود فرست ؛
آنان كه به جايگاه و منزلت امامان - عليه السلام - اعتراف دارند، راه
ايشان را پيروى مى كنند، آثار و نشانه هاى معصومين را پى مى گيرند، به
ريسمان (محبت و معارف ) آنان چنگ مى زنند، به ولايتشان تمسك مى جويند،
به پيشوايى و امامتشان اقتدا مى كنند، در برابر فرمان ايشان تسليمند،
در راه طاعتشان تلاشگرند، و در انتظار روز پيروزى و حاكميت آنان ظهور
صاحب الزمان - عليه السلام - به سر مى برند، چشم به سوى ايشان دوخته
اند.
بر اينان درود فرست ؛ درودهايى پايدار، پاكيزه و بالنده در هر بامداد و
شبانگاه . در اين عبادتهاى نيايشى ، امام سجاد - عليه السلام - مغز
ولايت و مفهوم شيعه بودن و آرمان مقدس حاكميت معصومان را به نسلها با
زبان نيايش تعليم دادن و تلقين كرده است و ميان محبت و عمل آرمان
پيوندى ژرف پديد آورده است .
ارجمندى شيعه ، در نگاه امام - عليه السلام -
و سلم عليهم و لى ارواحهم و اجمع على التقوى
امرهم ، و اصلح لهم شوونهم وتب عليهم ، انك التواب الرحيم ، و خير
الغافرين ، و اجعلنامعهم فى دارالسلام برحمتك يا ارحم الراحمين .
(537)
خداوند! بر دوستان اهل بيت - عليه السلام - و بر روح آنان سلام فرست ،
كارهايشان را بر محور تقوا و پرهيزكارى سامان بخش و شؤ ون مختلف زندگى
آنان را اصلاح كن و بر آنان لغزشهايشان ره ببخشاى ، زيرا تو بسيار توبه
پذير زيرا تو بسيار توبه پذير و رحمت آفرينى و بهترين بخشاينده اى .
خداوند! ما را در دارالسلام همراه با دوستان اهل بيت قرار ده ! اى
مهربانترين مهرابانان !
آرمانهاى متعالى ، در مكتب انتظار
اللهم فاوزع لواليك شكر ما انعمت به عليه ... و
آته من لدنك سلطنا نصيرا و افتح له فتحا يسيرا و اعنه بركنك الاعز،
واشدد ازره ...
خداوند! به ولى خويش آن امامى كه در هر زمان حضور دارد و زمان خالى از
وجود او نيست روح شكر در برابر نعمتهايت را الهام كن ... و از جانب
خويش به او نيرو توانى چشمگير عنايت كن . درهاى مشكلات را به آسانى
برايش بگشا و با اركان شكست ناپذير خويش او را يارى ده و توانش را
فزونى بخش ..
و اقم به كتابك و حدودك و شرائعك و سنن روسلك .
خداوند! به وسيله ولى خويش امام عصر (ع ) احكام و قوانين و معاوفت
قرانت رابر پا دار و شريعتها و سنتها رسولت را پايدارى بخش .
و احى به مااماته الظالمون من معالم دينك
خداوند! آن ارزشهاى دينى ونشانه هاى بارزى را كه ظالمان ميرانده اند،
به وسيله ولى خويش امام عصر (ع ) زنده گردان !.
احى به مااماته الظالمون من معالم دينك .
خداوند! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سيماى تابناك شريعت الهى را
به وسيله امام عصر - عليه السلام - از چهره شريعت بزايى !
و اجل به صداء الجوار عن طريقتك
(خداوند! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سيماى تابناك شريعت الهى را
به وسيله امام عصر - عليه السلام - از چهره شريعت بزداى !
و ابن به الظراء من سبيلك .
سختيها و دشواريهاى راه خويش را به وسيله او بر
طرف گردان !
و ازل به الناكبين عن صراطك
عدول كنندگان از طريق ايمان و دين و شريعت را به
وسيله امام عصر - عليه السلام - از ميان بردار!
و امحق به بغاة قصدك عوجا
(538)
آنان را كه بدخواه دينند و براى راه راست ، كجى
و ناهموارى آرزو مى كنند، به وسيله امام عصر - عليه السلام - نابود
گردان !
اگر توجه شود كه امام سجاد - عليه السلام - در چه شرايطى اين دعاها و
درسهاى زمزمه گونه اى را به گوش پيروان خود مى رسانده است ، بروشنى اين
نتيجه آشكار خواهد شد كه امام سجاد - عليه السلام - با وجود اين كه به
طور علنى به تحقير قواى رزمى عليه حاكميتهاى جائر زمانش نپرداخته است
ولى در تعاليم خود بنيان انديشه ظلم ستيزى و اعتقاد به حاكميت دين و
ضرورت رهبرى پيشواى الهى و اهداف و برنامه هاى حكومت اسلامى را پى
ريخته و از سوى ديگر ماهيت دين ستيز و فسادگر و ستم پيشه حاكمان زمان
خويش را اعلام داشته است . و اينها چيزهايى نبود كه شيعيان و هواداران
او از نيايشهاى آن حضرت استشمام نكنند و درس نگيرند.
هواداران امام - عليه السلام - شرايط آن حضرت را درك مى كردند و راز و
رمز سخنان او را بآسانى در مى يافتند.
امام سجاد - عليه السلام - با اين جملات ، آرمان انتظار را در جهت دين
خواهى و ديندارى و ظلم ستيزى و عدل گسترى ، هدايت مى كرد به باورهاى
شيعه جهتى بايسته مى بخشيد . چنان كه امروز ما نيازمند آنيم كه روح
ولايت و انتظار را از فرو افتادن در وادى رخوت و تكليف گريزى و بى
تفاوتى دور ساخته و به وادى واقعيتهاى زنده زندگى دينى و اجتماعى سوق
دهيم .
مناسبات امام و امت
در سخنان پيشوايان دين بويژه امير المؤمنين مناسبات امام و امت تحت
عنوان حقوق متقابل امت ، يا وظايف امام در برابر امت و مسؤ ليت رعيت در
قبال امام مطرح شده است .
دعاهاى صحيفه نيز از اين حقيقت با بيان مخصوص خود - كه همان شيوه ابراز
حقايق در قالب نيايش است - ياد كرده و امام سجاد - عليه السلام - در
اين باره چنين فرموده است :
... و الن جانبه لا وليائك ، وابسط يده على
اعدائك ، وهب لنا راءفته و رحمته و تعطفه و اجعلنا له سامعينن مطيعين ،
و فى رضاه ساعين و الى نصرته و المافعه هته مكنفين و اليك رسولك صلواتك
اللهم عليه و آله بذلك متقربين
(539)
خداوند! به امام عصر و پيشوايى كه براى امت در
هر روزگار قرار داده اى ، صبر و بردبارى و نرمخويى در برابر دوستانت
عنايت كن ، دستانش را عليه دشمنانت بگشاى رافت و رحمت رضاى او تلاش
كنيم و در يارى وى و دفاع از او همت گماريم و از اين رهگذر به رسول تو
- پيامبر اكرم (ص ) تقرب جوييم .
در اين بخش از دعاى صحيفه به گونه ضمنى ارزشهاى رهبرى در مديرت نيروى
انسانى و جامعه اسلامى ياد آورى شده و نرمخويى و دشمنى ستيزى و راءفت
به رعيت مورد تصريح قرار گرفته است .
از سوى ديگر وظايف رعيت در برابر امام عدل و مصلح خير خواه نيز بر
شمرده شده است : 1- لزوم حرف شنوى و اطاعت از او - در برنامه هاى
اجتماعى و حكومتى همانند برنامه هاى دينى ، 2- لزوم جلب رضايت و خشنودى
امام ، 3- لزوم يارى امام و دفاع از حريم وى ، 4- اطاعت و حمايت از
امام ، خود داراى پاداش و ارزش دينى و مايه تقرب به خداست .
نبايد از نظر دور داشت كه منظور امام سجاد ع
از امام ، پيشواى عدل الهى است و نه هر كسى كه به جبر و ستم و
بدون داشتن صلاحيت علمى و ايمانى بر مردم سرورى كند و حكم راند!زيرا
قبل و به اين دعا مشخصات امام عدل و رهبرى الهى را بيان داشته و مجال
هر گونه شبهه را از بين برده است . چنان كه در برخى از دعاهاى ديگر با
صراحت هر چه تمامتر از هر گونه ظلم و سيهكارى ستم پيشگان بيزارى جسته و
فرموده است : و لا تجعلنى للظالمين ظهيرا، و لا
لهم على محو كتابك يدا و نصيرا
(540)
خداوند! مرا يار و پيشگان ستمكاران قرار مده و
وسيله قدرت و پيروزى ظالمان در مسير از ميان بردن قرآن ، مگردان !
امام سجاد - عليه السلام - در اين عبارت يارى ظالمان را زمينه از ميان
رفتن قرآن معرفى كرده و روح ديندارى و قرآن پذيرى را مباين با مددرسانى
به ظالمانى شناسانده است .
پيامبران و امامان - عليه السلام -، حجت خدا
برخلق
رب صل على اطائب اهل بيته الذين اخترتهم لامرك و
جعلتهم .. حفظة دينك و خلفاءك فى ارضك و حججك على عبادك .
(541)
پروردگارا! بر پاكيزگان از خاندان پيامبر - صلى
الله عليه وآله - - معصومين - عليه السلام - درود فرست ؛ آن شخصيتهاى
منزهى كه ايشان را براى امر رهبرى دينى و هدايت امت و تعليم شريعت
برگزيدى و آنان را پاسداران دين و جانشينان خود در زمين و حجت بر
بندگانت قرار دادى .
اتمام حجت خدا بر انسانها، زمينه مسئوليت آنان
بعثت رسولان و رهبرى امامان ، اتمام حجت بر بندگان است تا پس از اين
اتمام حجت ، انسانها كمترين بهانه اى در مسير انجام وظايف خود نداشته
باشند و مسئوليتهاى انسانى و الهى خود را بروشنى بشناسند و بدانها
وفادار باشند.
امام سجاد - عليه السلام - پس از ياد كرد نعمتهاى الهى و اعطاى معرفت
ها و شناختها به مقام انسانى راه يافته و شايستگى امر و نهى و مسئوليت
پذيرى را يافته اند، مى فرمايد:
لم يدع لا حد منا حجة و لا عذرا
(542)
خداوند براى هيچ يك از ما انسانها حجت و دليلى
را فروگذار نكرده و عذرى را باقى نگذاشته است .
فقد ظاهرت الحجج و ابليت الاعذرا، و قد تقدمت
بالوعيد، تلطفت فى الترغيب و ضربت و ضربت الامثال ، و اطلت الامهال .
(543)
خداوند! حجتها و دلايل خود را پياپى آشكار ساخته
اى و با بيان دلايل آشكار و جدا ساختن در ستيها از نادرستيها، هر گونه
اى عذرا را به سستى كشانده اى ، چه اين كه داده اى و با شيوه اى آميخته
با لطف و لطافت ، آدميان را در مسير ارزشها تشويق نموده اى و براى
تفهيم به بندگانت مثالهاى و نمونه ها آورده اى و از پس آن همه روشنگرى
به آنان مهلت داده اى .
قيامت روز پاسخگويى به مسووليتها
و اذا انفضت ايام حياتنا و تصرمت مدد اعمارن ، و
استحضرتنا دعوتك التى لابد منا و من اجابتها فصل على محمد و آله ، و
اجعل ختام ماتحصى علينا كتبة اعمالنا توبه مقبوله ... و لاتكشف عنا
سترا سترته على رووس الاشهاد، يوم تبلو اخبار عباد.
(544)
آن گاه كه روزگار زندگيمان به پايان رسيد و عمرمان سپرى شد و دعوت تو
خداند! ما را فرا خواند، آن دعوتى كه به
ناگزير بايد بدان پاسخ گفت ، - پس عملمان ثبت مى كنند، توبه اى راستين
قرار ده ! و آن روز كه گزارش كار بندگانت را در ميزان محاسبه مورد
بررسى قرار ميدهى ، پرده از اعمال ناشايست ما برندار و رسوايمان مساز.
بر پايى قيامت ، لازمه عدل الهى
(( ثم ضرت به فى
الحيوة اجلا موقوتا... حتى اذا بلغ اقصى و استوعب حساب عمره ، قبضه الى
ماندبه اليه من موفرو ثوابه ، او محذور عقابه ، ليجزى الذين اساؤ الما
عملوا و بجزى الذين احسنو بالحسنى ، عدلامنه ...
(545)
خداوند در زندگى دنيا، براى فرزند آدم مدت معينى
را قرار داد... تا آن هنگم كه به پايان زندگيش رسيد و روزهاى عمرش سپرى
شد، جانش را دريافت كند او را به پاداشهاى سرشار و يا كيفرهاى هول
انگيز كه قبلا ياد آورى كرده است ، فرا خواند.
اين كيفر و پاداش براى اين است كه بدكاران جزاى عمل خوش را بچشند و
نيكان پاداش نيكيهاى خود را دريافت دارند. و اينها ناشى از عدل الهى
است .
نظام كيفر و پاداش الهى ، بدون ظلم
فكل البريه معترفة بانك غير ظالم لمن عاقبت و
شاهدة بانك متفظل على من عافيت و كل مقر على نفسه بالتقصير عما استوحبت
.
(546)
خداوند! تمامى آفريده هايت اعتراف دارند كه تو
در كيفر خطا كاران ، كمترين ستم روا نمى دارى ، و همگان شاهدند كه لطف
و عنايت تو به بندگان از روى تفضل وبخشش است ، و هنگى در پيشگاهت اقرار
مى كنند كه نتوانسته اند حقت را ادا كنند و آن گونه اى سزاوارى انجام
نمايند.
امام سجاد - عليه السلام - اين را بى مقدمه و بدون برهان نياورده است ،
بلكه قبل از اين فرازها، مطالبى دارد كه الطاف بى حساب الهى را در حق
بندگان و سنت خدا و بر عفو خطاكاران را يادآور شده ، به گونه انسان
مؤمن انديشمند خود به اعتراف در پيشگاه حق مى نشيند و ساحت خداوند را
از ظلم و ستم منزه مى داند.
فلسفه عدل الهى در نظام جزابخشى
امام سجاد - عليه السلام - در بياتى از نيايشهاى صحيفه ، نخست حاكميت
بى چون و چراى خدا بر پهنه حيات و اراده بى معارض او را در مورد خلق
ياد آور شده ، سپس به خداوند عرضه مى دارد:
و قد علمت انه ليس فى حكمك ظلم و لا فى نعمتك
عجلة و انما يعجل من يخاف الفوت ، و انما يحتاج الى الظلم الى الظم
الضعيف و قد تعاليت - يا الهى - عن ذلك علوا كبيرا.
(547)
((خداوند! هر چند
اراده تو، يگانه اراده نافذ در هستى است و هيچ قدرتى ، ياراى معارضه و
رويارويى با قدرت تو را ندارند، اما اين ارده و قدرت بدون معارض تو،
هرگز به استبداد و جباريت نزديك نمى شود))
من به يقين مى دانم كه در حكم و زيرا كسى بايد شتاب كند كه بيم از دست
رفتن فرصت و قدرت خود را داشته باشد و كسى به ظلم كشيده مى شود و به
ستم رو مى آورد كه ضعيف و ناتوان باشد نتواند عدل را به كار گيرد و يا
منافع خود را در رعايت عدل نبيند در حالى كه تو - اى خداوند - از ضعف و
ناتوانى و نگرانى و ستم مبرا هستى و جايگاهت فراتر از اين نسبتهاست .
امام سجاد - عليه السلام - علاوه بر اين كه با زبان ويژه نيايش ، فلسفه
مبرا بودن خدا از ظلم و ستم را بيان داشته ، به نكته اى فراتر نيز
اشاره كرده است و آن اين كه مهلت خداوند به خط كاران و تعجيل نورزيدن
خدا در انتقام از بدكاران را بسرعت مجازات مى كرد، مناقاتى با عدل او
نداشت ولى لطف او سبب شده است تا به گناهكاران مهلتى دهد تا شايد دهد
تا شايد به توبه رو آورند و از عنايت برهند.
مهلت الهى به مسؤ وليت گريزان
رزقك مبسوط لمن عساك و حلمك معترض لمن ناواك
عادتك الاحسان الى المسلمين و سنتك الابقاء على المعتدين حتى لقد غرتهم
اناتك عن الرجوع ، و صدهم امهالك عن النزو(ع )
(548)
خداوند! روزيها و نعمتهاى دنيوى تو حتى در
اختيار معصيت كاران گسترده است و حلم و بردبارى تو حتى دشمنانت رانيز
در بر گرفته است . روش تو احسان به همگان حتى خطاكاران است و سنت تو
باقى گذاشتن نعمتها در دسترس كسانى است كه از احكام و قوانين تو تجاوز
كرده اند! اما افسوس كه آنان به جاى قدردانى از لطف تو و اظهار ندامت
از خطاهاى خويش به ناسپاسى روى آورده تا آنجا كه گرفتار غرور شده و
تمايلى به توبه نشان نمى دهند! و مهلتهايى كه به ايشان داده اى مايه
عبرت و بازنگرى آنان در وضع خويش نمى شود!
فلسفه مهلت خداوند به اهل عصيان
و انما تانيت بهم ليفيوا الى امرك ، و امهلتهم
ثقة بدوام ملكك ...
(549)
خداوند، اگر به اهل عصيان مهلت داده اى و آنان را بسرعت مجازات نكرده
اى به سبب اين است كه آنان به فرمان تو بازگرداند و سر در خط اطاعت تو
نهند. و البته مهلتى كه به ايشان مى دهى از آن جهت است كه مى دانى
اقتدار و فرمانروايى تو هميشگى است و فرصت مجازات گنهكاران را از دست
نخواهى داد.
كارآيى شفاعت ، در قيامت
از جمله مسائل عقيدتى كه در ضمن معارف گسترده صحيفه مورد توجه قرار
گرفته ، مساله شفاعت به دو گونه قابل تصوير است :
1- شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت غير خدا براى پيشگيرى
از تحقق اراده و دور ساختن عقاب الهى از خود! شفاعت به اين معنا، هم در
قرآن مورد انكار قرار گرفته است و هم در روايات و بيان امام سجاد -
عليه السلام -.
يومئذ لا تنفع الشفاعة الامن اذن له الرحمن
(550)
يعنى : در آن روز روز قيامت هيچ شفاعت و
وساطتى سود نمى بخشد مگر شفاعت كسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده
باشد تا ميان خلق و خدا واسطه شود.
امام سجاد - عليه السلام - نيز در اين باره چنين بيان داشته است :
و بيدك ، يا الهى ، جميع ذلك السبب ، و اليك
المفر و المهرب ... اللهم انك ان صرفت عنى وجهك الكريم اومنعتنى فضلك
الجسيم ... لم اجد السبيل الى شى ء من املى غيرك لاامر لى مع امرك ماض
فى حكمك ...
(551)
خداوند! تمامى عوامل و اسباب كار آمد و مؤثر به
دست توست و به اراده تو مى تواند تاثير كند. تنها پناهگاه و ايمنى بخش
تويى !
خداوند! اگر تو لطف و كرامت خويش را از من دريغ كنى و فضل خود را از من
بازدارى ديگر راهى به سوى آرزوهايم نخواهم يافت ، جز راه تو... ! با
وجود فرمان و حكم تو، در جهت منافع من فرمانى نيست ، حكم تو درباره من
گذرا و نافذ است .
2- شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت اولياى الهى به اذن و
اجازه خداوند نه در قبال خواست و اراده او.
شفاعت به اين معنا هم در قرآن مورد انكار قرار نگرفته در روايات و
تعاليم معصومين امرى تحقق پذير معرفى شده است . امام سجاد - عليه
السلام - نيز در مواردى متعددى به مساله شفاعت پيامبر ائمه - عليه
السلام - و شفاعت اهل نجات و سعادت براى پيشگيرى از تحقق پذير معرفى
شده است . امام سجاد نيز در مواردى متعددى به مساله شفاعت پيامبر - صلى
الله عليه وآله -، شفاعت ائمه و شفاعت اهل نجات و سعادت براى از
پادرافتادگان و اداى طاعت ، اشاعه كرده است .
شفاعت پيامبران براى امتها
اللهم اجعل نبينا صلواتك عليه و على آله يوم
القيامة .. امكنهم امكن النبيين منك شفاعة .
(552)
خداوند! پيامبران ما را كه درود تو بر او
خاندانش باد - در روز قيامت بيش از ساير پيامبران حق شفاعت عنايت كن
.
امام سجاد - عليه السلام - با اين بيان ، اصل وجود شفاعت را براى انبيا
مسلم شمرده و از اين رو براى پيامبران اكرم - صلى الله عليه وآله - كه
برترين انبياست ، امكان شفاعت بيشترى را آرزو كرده است .
شفاعت اهل بيت - عليه السلام - براى پيامبران
اللهم ... فانى لم آتك ثقة منى ... لا شفاعة
مخلوف رجوته الا بشفاعة محمد و اهل بيته عليه و عليهم سلامك .
(553)
خداوند! به من اميد شفاعت جستن از مخلوق ، رو به درگاهت نياورده ام مگر
به اميد شفاعت محمد و اهل بيت او - درود تو بر پيامبر و خاندانش -.
شفاعت صالحان ، براى وابستگان خويش
اللهم و ان سبقت مغفرتك لهما فشفعهامى فى ، و ان
سبقت لى بشفعنى فيهما حتى نجتمع برافتك فى دار كرامتك .
(554)
خداوند! اگر بخشايش و غفران تو - قبل از من -
شامل پدر و مادرم شد، پس آنها شفيع گران ، تا در پرتو لطف تو و در خانه
كرمت - بهشت جاويدان - گرد هم و در كنار هم باشيم .
از اين نيايش استفاده مى شود كه هرگاه مورد غفران الهى قرار گيرد و به
بهشت راه يابد مى تواند به اذن الهى براى وابستگان خود شفاعت كند.
شفاعت اعمال مؤمنان ، براى آنان
اللهم صل على محمد و آله ... صلاة تشفع لنا يوم
لاقيامة ..
(555)
خداوند! بر محمد و خاندان او دورد فرست ؛ درودى
كه بتواند در روز قيامت شفيع ما گردد...
درود بر پيامبر - صلى الله عليه وآله - و خاندان او، يكى از اعمال
شايسته مؤمنان است و امام سجاد - عليه السلام - در اين عبارتها به
اصحاب و پيروان خود آموخته است كه اين عمل نيك خود مى تواند شفيع انسان
در روز قيامت قرار گيرد.
سيماى انسان و فضايل انسانى در صحيفه سجاديه
مراحل پيدايش و تكامل انسان
نيايشهاى صحيفه سجاديه ، هر چند در نگاه نخست راز و نياز خلق با خالق
را مى نماياند، اما اين مجموعه معرفتى همچنان كه پيامدار معارف اصولى و
بيانگر عقايد ناب اسلامى است ، از پرداختن به انسان و ارزشهاى انسانى
دور نمانده ، بلكه در نمودن فضايل اخلاقى ، گنجينه اى است گرانبها و پر
گوهر.
امام سجاد - عليه السلام - مراحل پيدايش و تكامل انسان را چنين بيان
داشته است :
اللهم و انت حدرتنى ماء مهينا من صلب متضائق
العظام ... حتى اذااحتجت الى رزقك و انت حدرتنى ماء عن غياث فضلك ، جلت
لى قوتا.. و لو تكلنى يا رب فى تلك الحالات الى حولى ، او تضطرنى الى
قوتى لكن الحو عنى معتزلا...
(556)
خداوند! من قطره اى ناچيز بودم كه تو مرا از تنگناى استخوانهاى صلب ،
به صورت مايه اى بى مقدار، در فضاى كوچك رحم مادر فرو افكندى ؛ فضايى
پوشيده شده در حجابها و پوششها متعدد. از آن پس دگرگونيهاى پياپى در من
پديد آوردى تا آن جا كه مشكلى كامل و انسانى به خود گرفتم و اندامى
بايسته و مناسب يافتم . چنان كه اين مراحل را در قرآن خويش بيان داشته
اى نخست نطفه ، سپس عقله خون بسته ، پس
از آن به صورت پاره گوشت و در مرحله بعد تبديل شدن به استخوان و نيز
پوشيده شدن استخوانها به وسيله گوشت و پس از آن گاه راه يافتن به مرحله
جديد زندگى و برخوردار شدن از جان انسانى .
در اين هنگام تن من نيازمند تغذيه و روزى تو گشت و تو در آن فضاى نهان
از آنچه مادرم مى نوشيد و تغذيه مى كرد، مرا بهرهند ساختى
و از آنچه او مى خورد، غذايى پديد آوردى كه
متناسب با نيازهاى من باشد.
در آن ظلمتكده ناپيدا و در آن تنگناى بى آشنا، اگر مرا به خويش وانهاده
بودى ، كارى از من بر نمى آمد و چاره و توانى در اختيار نداشتم ! اما
فضل و لطف تو مرا تنها نگذاشت و از غذايى شايسته و متناسب مرا بهره مند
ساختى .
نيروى انسانى متكى به خدا
اللهم و انك من الضعف خلقتنا، و على الوهن
بنيتنا، و من ماء مهين ابتداتنا فلا حول لنا الا بقوتك ، و لا قوة لنا
الا بعونك .
(557)
خداوند! بناى نخستين وجود ما را مايه اى ضعيف و
ماده اى سست و ناتوان قراردادى و آبى بى مقدار را آغاز پيدايش ما ساختى
و اين شگفتى كار آفرينش تو است كه از كمترينان ، موجودى با كرامت و
نيرومند مى آفرينى . بنابراين ما با چنين بنيادى نمى توانستيم از خويش
توانى داشته باشيم و اين است كه نيروى نداريم جز به قوت و قوتى مگر در
پرتو يارى و حمايتهاى تو.
فلسفه آفرينش انسان
از جمله پرسشهاى مهم انسان درباره پيدايش اين است كه هدف خداوند از
آفرينش انسان چه بوده است ؟
پاسخهايى كه به اين سؤ ال داده شده ، هر كدام جهتى را بيان مى دارد و
چه بسا هر كدام مساله اى را از زاويه اى مطرح كرده باشند و نه از همه
ابعاد و زواياى آن .
امام سجاد - عليه السلام - نيز به فلسفه آفرينش از اين جهت اشاره كرده
است كه هدف خداوند از آفرينش انسان ، نفعى نيست كه به خدا بازگردد،
زيرا ذات بى نياز او، نمى تواند محتاج به مخلوقات باشد كه خود آفريده
است .
استوهبك يا الهى - نفسى التى لم تخلقها لتمتنع
بها من سوء او لتطرق بها الى نفع و لكن انشاتها اثباتها لقدربك على
مثلها و اتجاجا به على دارى ؛
آن نفسى كه نيافريديش تا زيانى را از تو دور گرداند، يا سودى را به تو
برساند! بلكه آن را پديد آوردى تا گواهى باشد بر قدرت آفرينشگرى تو و
نمودى باشد از آفرينش چيزهايى كه توان آفريدن آن ها را دارا هستى .
انسان ، همواره در معرض آزمون الهى
امام سجاد - عليه السلام - پس از بر شمردن نعمتها گوناگون خداوند در
آفرينش شب و روز آسايشها و منافعى كه در آنها براى آدميان قرار داده
است مى فرمايد:
بكل ذلك يصلح شانهم و يبلوا اخبار هم ، و نيظر
كييف هم فى اوقات طاعته و منازل فروضه ، و مواقع احكامه ، ليجزى الذدين
اساوا بماعملوا، و نيظر كيف هم فى اوقات طاعته ، و منازل فروضه و مواقع
احكامه ليجزى الذين اساوابماعملوا، و يجزى الذين احسنوا الحسنى .
(558)
خداوند به وسيله همه اينها ((امكانات
و مزاياى زندگى دنيا، رفاهى ، لذتها و تلاشها))از
يك سو به زندگى انسانها سامان بخشيده و نيازهايشان را بر آورده ساخته و
از سوى ديگر ايشان را مورد آزمون قرار داده است است تا عملكرد آنان را
به هنگام طاعت و عبادت محك زند و موضعگيرى آنها را در قبال احكام شريعت
آشكار سازد و در نتيجه اين آزمون ، بدكاران را كيفر دهد و نيك روشان را
پاداشى نيك عطا كند.
قابليتهاى دوگانه انسان
چهره اى كه امام سجاد - عليه السلام - از انسان مى نماياند، گاه چهره
اى الهى و ملكوتى است كه در شمار اولياى الهى قرار دارد و گاه چهره اى
شيطانى است كه در جبهه دشمنان خدا جاى دارد.
امام سجاد - عليه السلام - در نمودن چهره متعالى و قابليت متكامل انسان
مى فرمايد:
الحمدالله ... حمدا نسعد بها فى السعداء من
اوليائه .
(559)
خداوند خداى را، حمدى كه به وسيله آن در زمره
نيكبختان و دوستان خدا قرار گيريم .
اللهم صل على محمد و آله ، و اجعلنا... من خاصتك
الحاصين لديك .
(560)
خداوند! بر محمد خاندانش درود فرست و ما را از
خاصترين خاصان در گاهت قرار ده !
انسان در اين فرازها موجودى است قابل تعالى تا حد قرار گرفتن در مجموعه
خاصان خدا. ولى همين انسان مى تواند با انتخاب نادرست خود، در شمار
دشمنان خدا قرار گيرد.
و اشغله اى شيطان
عنا ببعض اعدائك .
(561)
((خداوند! شيطان را از ما بازدار و به
سوى دشمنانت روانه كن و وى را با دشمنانت مشغول و سرگرم ساز!
و البس قلبى الوحشة من شرار خلقك .
(562)
خداوند! قلبم را با بندگان شرورت بيگانه ساز و
مرا از ايشان گريزان گردان ((تا مبادا به
آنان نزديك شده ، در شمار آنان قرار گيرم !.
انسان ، بى حمايت خدا، متمايل به باطل
امام سجاد (ع ) نخست ياد آور مى شود كه آدمى در صحنه زندگى هميشه با
دوراهيهايى مواجه مى شود كه يك راه در بردارنده خشنودى خداوند و ديگرى
موجب ناخشنودى اوست .
امام به ما تعليم داده است كه در چنين مواردى از خدا بخواهى كه شما را
در انتخاب راه صحيح يارى دهد، زيرا اگر در چنين ميدانهايى ، خداوند شما
را تنها گذارد، نفس اماره و خواهشهاى نفسانى شما ره به سوى باطل خواهند
كشيد.
امام سجاد - عليه السلام - به ما آموخته است كه به پروردگار خويش عرض
كنيم :
و لا تخل فى ذلك بين نفوسنا و اختيارها، فانها،
فانها مختارة للباطل الا ما وفقت ، امارة بالسودء الا ما رحمت .
(563)
خداوند! ما را با خواهشهاى درونى مان تنها مگذار
و رها مكن ! زيرا نفس ما راه باطل را بر مى گزيند، مگر آن نفسى كه به
وسيله تو در راه مبارزه با گرايشهاى منفى نفس موفق شده باشد! نفس ما با
سرعت به سوى بديها پيش مى تازد، مگر آن نفسى كه در پرتو رحمت و عنايت
تو به صلاح گراييده باشد.
سرشت انسان ، متمايل به صلاح
از آنچه در سطرهاى پيشين ياد شده ، ممكن است كه اين گمان پديد آيد كه
فطرت و سرشت انسان متمايل به بدى و پستى است ! ولى از فرازهاى ديگر
صحيفه سجاديه استفاده مى شود كه نهاد آدمى ، سرشته شده بر صلاح و
متمايل به ارزشهاست و تمايل به باطل امرى است كه عارضى كه در نتيجه
وساوس شيطانى و عوامل بيرونى بر نفس تحميل مى شود و منحرف مى گردد.
امام سجاد - عليه السلام - در اين باره چنين مى فرمايد:
لو لا انه ((اى
شيطان )) صورلهم الباطل فى مثال الحق ما
ضل عن طريقك ضال .
(564)
اگر شيطان ((عوامل
بيرونى انحراف و عناصر مرموز تزويرگر))
نبود و باطل را در قالب حق جلوه نمى داد، هيچ انسانى از راه خدا و راه
خدا و راه شريعت و راه حق گمراه نمى شد
معرفت ، عاليترين موهبت الهى به انسان
در ميان نعمتهايى كه خداوند به فرزندان آدم ، عطا كرده است ، امام سجاد
(ع ) از نعمت معرفت و حقشناسى به عنوان
مهمترين نعمت ياد كرده است ؛ معرفتى كه خداوند در وجود انسان به صورت
سرشت قرار داده تا در برابر منعم و صاحب نعمت خويش شاكر و سپاسگزار
باشد و معرفتى كه به وسيله فرستادن انبياء و تعاليم وحى از بيرون به
انسان عطا كرده تا صاحب نعمت خود - خداى جهان - را بشناسد و حق بندگى
را در برابر وى انجام دهد.
امام سجاد (ع ) در اين زمينه مى فرمايد:
و الحمدالله الذى لوحبس عن عباده معرفة حمده على
ما ابلاهم من مننه المتتابعة ... لفتصرفوا فى مننه يحمدوه ، و توسعوا
فى رزقه لفم يشكروه .
(565)
سپاس خداى را كه اگر ((شناخت
)) را از انسان دريغ مى داشت
((و فطرت حقشناسى را در نهاد آدميان قرار
نمى داد و پيامبران را براى تذكر و هدايت و تعليم آنان نمى فرستادند
آنها على رغم بهره ورى از گسترده نعمتها و روزيهاى خداوند، به شكر سپاس
او روى نمى آوردند!
حقشناسى ، ملاك انسانيت
امام سجاد - عليه السلام - عنصر معرفت را در نهاد آدميان ، تا بدان
اصيل و مهم شمرده است كه آن را مرز جدايى انسانها از حيوانات معرفى
كرده است . معرفتى كه امام سجاد عليه السلام را ملاك واقعى انسانى
شمرده ، شناختهاى تجربى و علوم طبيعى نيست ، چه اين شناختها در برخى
حيوانات نيز گاه به گونه اى دقيقتر و به صورت غريزى وجود دارد.
معرفتى كه امام - عليه السلام - كه را ملاك ارزش انسانى دانسته ، معرفت
خالق و پروردگار نعمت آفرين است ؛ كه به سپاسگزارى انسان در برابر
مبداء فيض منتهى گردد.
ولو كانوا كذلك لخرجو من حدود الانسانيه الى حد
البهيميه الى حد البهيميه فاكانوا كما وصف فى محكم كتابه ان هم الا
كالانعام بل هم اضل سبيلا.
(566)
اگر آدميان اين چنين مى بودند از نعمتهاى خدا
بهره مى برند و حق بندگى به جا نمى آورند از مرز انسانيت خارج
شده و قدم در قلمرو و زندگى چارپايان مى نهادند و مصداق اين آيه از
قرآن مى شدند كه خداوند فرموده است : آنان نيستند مگر مانند چارپايان ،
بلكه موجوداتى گمراه تر از چارپايان !
صفات ارزشى انسان
صحيفه سجاديه و معارف آن گنجينه عظيمى از اخلاق و فضايل انسانى است ،
علاوه بر دعاى مكارم الاخلاق در ساير
دعاهاى آن نيز ارزشهاى اخلاقى در پوشش دعا و نيايش مطرح گشته است .
برخى از صفاتى كه در دعاهاى مكارم الاخلاق
به آنها اشاره شده است ، چنين است : ايمان ، ارزش خواهى ، عزت
بدون تكبر، عبادت بدون عجب سخاوت به دوران از منت ، بزرگى بدون فخر
فروشى و همراه با تواضع ، صفات نيك اجتماعى ، ظلم ستيزى ، بسط عدالت ،
صفات متقين ، همگامى با جامعه ايماى ، دوستى دوستان خدا دشمنى دشمنان
خدا، اقتصاد و ميانه روى ، آبرو خواهى ، حسن عمل در هر حال و...
اين در حالى است كه كمتر مى توان ديگر دعاها صحيفه را ازياد و نام صفات
ارزنده اخلاقى تهى يافت .
به عنوان نمونه به مواردى اشاره خواهيم داشت :
خودسازى و صلاح جويى
انديشه خودسازى و روحيه صلاح جويى ، نخستين شرط حركت انسان به سوى
كرامتهاى اخلاقى و خصايل انسانى است و امام سجاد (ع ) اين انديشه و
روحيه را در دعاهاى خويش به مؤمنان منتقل ساخته است ، از آن جمله :
اللهم صل على محمد و آله و حلنى بحيله الصالحين
، و البسنى زينه المتقين ، فى بسط العدل و كظم الغيظ، النائره ، و ضم
اهل الفرقه و اصلاح ذاتت البين ، و افشاءالعارفه و ستر العائبه ...
(567)
خداوند! بر محمد - صلى الله عليه و آله - و
خاندانش درود فرست و مرا به زيور صالحان بيا راى و با زينت تقواپيشگان
مزين ساز! زيور و زينتى كه در جهت گسترش عدل ، فرو خوردن خشم ، خاموش
ساختن آتش دشمنى و بدخواهى و تجسم بخشيدن به ارزشها، پيشگيرى از ظهور
عيبها و علنى شدن آشكار ساختن و تجسم بخشيدن به ارزشها پيشگيرى از ظهور
عيبها و علنى شدن زشتيها و.. مى باشد.
و اجعلنى من اهل السداد و من ادله الرشاد، و من
صالحى العباد.
خداوند! مرا از درستكاران و راهنمايان راه رشد و
كمال و از بندگان صالح قرار ده .
آدم بالقران صلاح ظاهرنا... و جنبنا به الضرائب
المذمومه و همدانى الاخلاق ..
(568)
خداوندا! به وسيله قرآن (و درسها و پيامهاى
سازنده آن ) ظاهر ما را به صلاح و پاكى و درستى هماره آراسته بدار و به
وسيله قرآن (و پيامهاى هدايتگر و هشدار دهنده آن ) ما را از اخلاق
نكوهيده و پست دور گردان .
نيت و انديشه نيك
... و انته بنيتى الى احسن النيات ... اللهم و
فر بلطفك نيتى ...
(569)
خداوندا! نيت و انديشه هاى درونى مرا به نيك
ترين نيتها و آرمانها منتهى گردان . خداوندا! انديشه ها و اهداف درونى
مرا به لطف خويش پر بار گردان .
و اعنى على صالح النيه
(570)
پروردگارا! مرا در راه دستيابى به نيت صالح و
نهاد نيك ، يارى ده .
عزت و شرافت
و صن وجهى باليسار، و لا تبتذل جاهى بالاقتار.
(571)
بارالها! عزت و آبرويم را با توانگرى حفظ نما و
ارج و منزلت اجتماعى مرا با تنگدستى فرو مريز.
امام سجاد (ع ) كه در اين دعا، از خداوند مى خواهد تا با بى نيازى از
امكانات ديگران و تنگدست نبودن در اداره زندگى ، آبرو و عزتش در جامعه
محفوظ بماند، از سوى ديگر در دعايى ديگر ياد آور شده است كه نبايد ملاك
شرافت و عزت را درباره ديگران ، ثروت و توانگرى دانست و نبايد تنگدستان
را به سبب تنگدستى و فقرشان خوار شمرد.
... و اعصمنى من ان اظن بذى عدم خساسه ، اواظن
بصاحب ثروه فضلا، فان الشريف من شرفته طاعتك ، و العزيز و من اعزته
عبادتك ، فصل على محمد و آله ... و ايدنا بعز لايفقد...
(572)
خداوندا! مرا نگاه دار تا اين كه انسانهاى فقير
و تهيدست را به سبب فقرشان پست و بى ارزش نشمارم و نيز ثروتمندان را به
خاطر ثروتشان با فضيلت و ارجمند به حساب نياورم ، زيرا شريف واقعى كسى
است كه در پرتو طاعت تو به شرافت رسيده باشد و عزيز واقعى اوست كه در
نتيجه عبادت و بندگى تو به عزت دست يافته باشد، پس بر محمد (ص ) و
خاندانش درود فرست و به من عزتى عطا كن جاودان و هميشگى ...
تواضع در اوج عزت
و اعزنى و لا تبتلنى بالكبر.. ولا ترفعنى فى
الناس درجة الا حططتنى عندنفسى مصثلها و لا تحدث لى عزا ظاهرا الا
احدثت لى ذله باطنه عند نفسى بقدرها..
(573)
با الها! به من عزت و بزرگى عطا كن ولى مرا به
كبر و خودبينى مبتلا مساز.. در ميان جامعه ، به برتر و رفعتى مده مگر
اين كه - همان مقدار مرا نزد خودم پايين بياورى ! عزت و شوكت ظاهرى به
من عنايت نكن مگر اين كه در درون من ، به همان اندازه مرا خوار و كوچك
بنمايى !
محبت و مودت اجتماعى
و انزع الغل من صدرى للمؤمنين ...
(574)
پروردگار! كينه و بدخواهى نسبت به مؤمنان را از
سينه ام ريشه كن ساز.
و اجعل لنا فى صدور المؤمنين ودا، و لا تجعل
الحيوة علينا نكدا.
(575)
خداوند! در سينه مومنان ، محبت و مودت ما را
قرار ده و زندگى ما را تلخ و آشفته مگردان .
امام سجاد - عليه السلام - در اوج تمجيد از مودت اجتماعى و ترغيب
مؤمنان به دوستى و گذشت ، مرزهاى دوستى را نيز مشخص ساخته و بيان داشته
است :
ووفقنا... لان .. نراجع من هاجرنا و ان ننصف من
ظلمنا و ان نسالم من عادنا، حاشى من عودى فيك و لك فانه العدو الذى لا
نواليه ، و الحزب الذى لا نصافيه .
(576)
معبود! ما را توفيق ده تا با آنان كه از ما
بريده اند، دوباره پيوند مودت برقرار كنيم و با آنان كه به ما دارند از
در مسالمت و صلح در آييم و صلح در آييم ، جز دشمنانى هستند كه هرگز
مورد محبت و دوستى ما قرار نمى گيرند و حزبى هستند كه كدورتهايمان با
ايشان پايان نمى پذيرد.
رعايت حقوق اجتماعى و التزام به آنها
اللهم اعوذبك ... ان نروم ما ليس لنا بحق ... و
نعوذبك ان ننطوى على غش احد.
(577)
خداوند! به تو پناه مى برم .. از اين كه به آنچه حق ما نيست رو آوريم و
آنچه را حق ما نيست بطلبيم .. و پناه مى بريم به تو از اين كه به
انگيزه خيانت و بى مروتى با كسى غش زنيم و تزوير نماييم .
ووفقنا فى يومنا و ليتنا هذاه ، و فى جميع
ايامنا... لمعاونه الضعيف و اراك اللهيف .
(578)
حمايت و دستگيرى از محرومان
پروردگارا! ما را در لحظه لحظه زندگيمان ، توفيق عطا كن تا يار ضعيفان
و فرياد رس ستمديدگان باشيم .
پرهيز از آزار ديگران
و امنعنى عن اذى كل مؤمن مؤمنة و مسلم و مسلمة .
(579)
بارالها! مرا از آزار هر زن و مرد مومن و هر زن و مرد مسلمانى بازدار.