آيين زندگى از ديدگاه امام رضا (عليه السلام )

محسن كتابچى

- ۱۳ -


ضرورت وقت شناسى
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): يكره للرجل ان يجامع فى اول ليلة من الشهر وفى وسطه وفى آخره ، فانه من فعل ذلك خرج الولد مجنونا، الا ترى ؟ ان المجنون اكثر ما يصرع فى اول الشهر ووسطه واخره .(354)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: مكروه است انسان در شب اول ماه و وسط و آخر ماه مجامعت كند، زيرا اگر چنين كند، فرزند ديوانه خواهد شد، آيا نمى بينى كه ديوانه ها معمولا در اول و وسط و آخر ماه دچار صرع و غش ‍ مى شوند؟
چشم اندازى از حيات طيبه در مورد تكاليف زن نسبت به شوهرش ((آيين شوهر دارى ))
نقش مرد (شوهر) در زندگى زن
ساختمان درونى بدن زن براى وظيفه سخت و پررنج مادرى آفريده شده و دستگاه عصبى اش بيشتر معطوف ابراز محبت و احساسات محبت آميز است . روى اين اصل هر زنى مى خواهد وجودش موثر و مورد نياز براى شوهر واقع شود و شوهر همواره از او حمايت و پشتيبانى كند. اين شدت علاقه به حمايت و پشتيبانى يك ويژگى مثبت است كه زمينه تحكيم خانه و خانواده و زندگى سعادتمندانه را فراهم مى آورد و اصولا يكى از راههاى اصلاح افراد، پاى بندكردن آنها به خانه و زندگى و جلب توجه آنان به محيط خانواده است . زن با خصيصه روانى خود چنين ويژگى را دارد. او هرگاه دريابد كه پشتيبان خود را از دست داده است ، پژمرده و افسرده خواهد شد.
(زن همچون بوته نيلوفرى است كه طالب چوب خشك يا ديوار سخت و عريانى است كه آنرا از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنين چوب و ديوار را نيابد، خشك و نابود خواهد گرديد.
اگر زن نياز به مرد است ، از اين رو است كه حب ذات او نسبت به مرد كمتر و ضعيفتر بوده و محتاج به نقطه ثابتى است كه از هيجانات دائمى بدان پناه برد و محتاج به نيرويى است كه قواى او را در نقطه واحدى تمركز داده و در جهت معينى به حركت و فعاليت وادارد)).(355)
عن معمربن خلاد قال : سمعت الرضا (عليه السلام ) يقول : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): لابنه جحش : قتل خالك حمزة ، قال : فاسترجعت وقالت : احتسبه عندالله ، ثم قال لها: قتل اخوك ، فاسترجعت وقالت : احتسبه عندالله ثم قال لها قتل زوجك ، فوضعت يدها على راءسها وصرخت ، فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): ما يعدل الزوج عند المراءة شى ء.(356)
معمربن خلاد گويد: از حضرت رضا (عليه السلام ) شنيدم ، مى فرمود: حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) به ((بنت جحش ))(357) فرمود: دايى تو حمزه كشته شد، وى كلمه استرجاع (358) بر زبان جارى كرد و گفت ، او را در راه خدا حساب مى كنم . بار ديگر فرمود: برادرت كشته شد باز استرجاع گفت و افزود: او را به حساب خداوند مى گذارم . مرتبه سوم فرمود: شوهرت كشته شد. در اين هنگام دست خود را روى سرش گذاشت و گريست . رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: شوهر براى زن دارى موقعيت حساس و رفعيى است كه هيچ فرد ديگرى واجد چنين مقام و موقعيتى در برابر زن نمى باشد (زيرا زن با شنيدن خبر مرگ برادر و دايى خود صبر نمود ولى از شنيدن خبر مرگ شوهر خويش صيحه زد و ناله سر داد و توان از دست او ربوده شد.)
1 - تمكين ، پشتيبانى و دلجويى از شوهر
تاءثير و قدرت عشق و محبت در روابط بين زن و شوهر، از هر عامل ديگرى موثرتر است ، زيرا زندگى بدون عشق سرانجام به سردى و خستگى گراييده ، زمينه نامساعدى را براى رشد كجرويهاى اخلاقى فراهم مى آورد. زنى كه وظايف خود را با شوق و عشق انجام دهد، كارهايش هر چند كه سخت و دشوار باشد، در نظر او جنبه بازى و تفريح پيدا مى كند. ستاره اقبال و موفقيت در طالع كسى طلوع مى كند كه به كارش عشق و علاقه داشته باشد. شوهرانى كه زنانى مهربان دارند، در كار و اجتماع شانش موفقيت بيشترى نصيبشان مى شود. بدون شك اين زنان نيز پاداش كار خود را دريافت خواهند نمود.
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ):
واعلم : ان النساء شى : ومنهم الغنيمة والعزامة وهى المتحببة لزوجها والعاشقة له (359)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
((بدان زنان چند دسته اند. بعضى زنها براى شوهرانشان بهترين غنيمت هستند، زنانى كه به شوهرانشان اظهار عشق و محبت مى كنند))
 
مومن كسى بود كه ز صدق و ره عمل   جز راه حق نپويد و فكر جزا كند
گردد به دور شمع رخ دوست ، بى درنگ   پروانه سان بسوزد و خود را فدا كند
به زنان بايد هشدار داد، در هنگامى مى توانيد به عشق و صفاى خانواده بيفزاييد كه اصول زير را رعايت نماييد:
1 - خود را ملزم كنيد ((تحت امكانات شرعى )) در حوزه خانوادگى مرد را از هر جهت تامين كنيد و در مقابل تمايلات طبيعى او تسليم شويد تا در حصار عفت خانوادگى ، محيط اجتماعى از نظر اخلاق و عفت عمومى محفوظ بماند و مرد به چشم چرانى و هوسبازى آلوده نشود.
2 - هميشه با كلماتى محبت آميز، عشق و محبت خود را به شوهر اظهار داريد، هيچ مصيبتى زيان بارتر از آن نيست كه ما چنين موضوعى را كه در واقع ((پرارزش ترين هديه زندگى )) است ، به قدرى ساده فرض كنيم كه كوچكترين توجهى به آن نشان ندهيم تا اينكه آن نعمت از چنگمان به در رود، و ديگر قابل حصول نباشد.
بر هر زنى لازم است در مورد عشق و محبت نسبت به شوهر بى تفاوت نباشد، زيرا ((دل مرد وحشى و رمنده است ، هر كس آن را رام كند (آن ) دل مجذوب او گردد)).(360)
 
دل مردان رمنده چو آهوست   هر كه رامش كند، جهان با اوست
3 - بكوشيد با پيداكردن رگ خواب شوهر استعداد و لياقت كار او را ظاهر سازيد.
4 - در برابر ناملايمات خونسرد و بردبار باشيد، كمبودها و نارسايى ها را تحمل كرده ، با خونسردى و ملاطفت درصدد جبران آن برآيند.
5 - با گذشت و بلندهمت باشيد، فكر انتقام را از خود دور كنيد. هرگز در برابر وظيفه ناشناسى يا رفتار نامناسب شوهر، رفتار مقابله به مثلى نداشته باشيد.
6 - كوشش كنيد مشكلات شوهر را با حسن تفاهم درك كنيد.
7 - هرگز شوهرتان را با كسى مقايسه نكنيد.
8 - در برخى موارد، اگر ديديد شوهرتان سر مسائل جزئى بهانه گيرى مى كند، درباره كج خلقى او داورى سطحى نكنيد (و بدانيد جز فرد احمق كسى بر سر هيچ وپوچ دعوا نمى كند حتى كودكان هم چنين نمى كنند) پس ‍ جوش و خروش به راه نيندازيد و مسلم بدانيد كه در پشت پرده اسرارى است . سعى كنيد آن اسرار را كشف كنيد و در حل آن بكوشيد.(361)
9 - موقع شناس باشيد. هر مساله اى را در وقت و جاى مناسب خود مطرح كنيد. (مثلى است كه مى گويند: از يك غيرتمندى بى موقع است صد بى غيرتى پديد آيد. در روابط زناشويى نيز ممكن است از يك حجب و شرم بى موقع ، صدمات غير قابل جبرانى براى مرد به وجود آيد).
10 - پيوسته با فراهم آوردن جاذبه هاى گوناگون (همچون : تهيه غذاهاى مطبوع و متنوع ، تروتازه نگهداشتن روبط همسرى ...) مقدمات دلگرمى خانوادگى و جذب شوهر را فراهم آوريد. اگر نتوانيد دلبستگى هاى نوى براى شوهر پديد آوريد، خاموشى بر خانواده پرده مى افكند. متاءسفانه بسيارى از زن و شوهرها، پس از چند سال زندگى ، روابطشان به مرحله اى از سكوت و سكون مى رسد كه در آن همه چيز از گردش باز مى ماند و اين عامل زمينه نامساعدى را براى ايجاد اختلافات و كشمكشها كه پايانى رقت بار دارد، هموار مى نمايد.
برتراندراسل در كتاب ((زناشويى و اخلاق )) مى نويسد:
((كسانى كه هرگز از وحدت صميمانه و عمق رفاقت پرشور يك عشق طرفينى بويى نبرده اند، در حقيقت شيرينى جنبه هاى زندگى را نچشيده اند و بى آنكه خود بدانند، محروميت از آن ، عواطف آنان را به سوى قساوت ، حسادت و زورگويى سوق مى دهد)).
2 - حفظ هويت زنانه
يكى از عوامل حفظ استقلال و هويت شخصيت زن ، آن است كه وى خصوصيات و خلقيات خويش را به خوبى بشناسد و مطابق آن رفتار كند تا از حالت روانى خارج نگردد. هر زنى كه از فكر و روحيه سالم برخوردار باشد، هرگز از زن بودن خود احساس حقارت نمى كند و از هر عملى كه سبب فخرفروشى بر ديگران باشد، بيزار است .
اسلام براى اينكه زنان از وجاهت خاص اجتماعى برخوردار باشند، هر نوع پوشش خلاف عادى كه عامل جلب توجه ديگران را فراهم آورد، ناروا اعلام كرده است يكى از اين موارد ((پوشيدن لباس شهرت )) است .
((لباس شهرت يعنى پوشيدن لباسى كه در شاءن كسى نباشد و موجب انگشت نماشدن وى شود. سبب اين شهرت و انگشت نماشدن مى تواند از ((رنگ )) يا ((نوع )) يا ((دوخت )) آن لباس باشد، يا نسبت به شخصيت فرد باشد)).(362)
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): ان الله تعالى يبغض شهرة اللباس .(363)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: همانا خداوند شهرت لباس را دشمن مى دارد (خداوند دشمن كسى است كه به واسطه لباس انگشت نما شود).
مرحوم آيت الله سيد محمد كاظم يزدى (صاحب عروة الوثقى ) و آيه الله حكيم صراحتا فتوا به حرمت پوشيدن لباس شهرت داده اند.(364)
مرحوم امام خمينى در آغاز كه چادرهاى شرمن وارد باز شده بود، پوشيدن آن را براى زنان مومن حرام مى دانستند اما بعد كه معمولى شد، آنرا جايز شمردند.(365)
به طور قطع و يقين بايد گفت آنچه زن را در برابر مرد باارزش مى سازد، همانا ابراز حيا و عفاف از طريق ((پوشش اسلامى )) است . زن از اين راه مى تواند موقعيت خود را در جامعه بالا برد و شخصيت خود را گرانبها جلوه بدهد.
 
چه خوش نازى است ناز خوبرويان   زديده رانده را از ديده جويان
((آلفرد هيچكاك )) گفته است :
((من معتقدم كه زن هم بايد مثل فيلمى پرهيجان و پرآنتريك باشد، بدين معنى كه : ماهيت خود را كمتر نشان دهد و براى كشف خود مرد را به نيروى تخيل و تصور زيادترى وادارد. بايد زنان پيوسته بر همين شيوه رفتار كنند و بگذارند مرد براى كشف آنها بيشتر به خود زحمت دهد)).
زنان شرقى تا چند سال پيش ، به خاطر حجاب و نقاب و روبندى كه به كار مى بردند، خود به خود جذاب مى نمودند و همين مساءله جاذبه نيرومندى بدانها مى داد. اما به تدريج با تلاشى كه زنان اين كشورها براى برابرى با زنان غربى از خود نشان مى دهند، حجاب و پوششى كه ديروز بر زن شرقى كشيده بود، از ميان مى رود و همراه آن از جاذبه جنسى او هم كاسته مى شود.(366)
توصيه امام خمينى (رحمة الله عليه ) به زنان
اينجانب به زنان توصيه مى كنم كه رفتار زمان طاغوت را فراموش كنند و ايران عزيز را كه از خودشان و فرزندانشان است ، بطور شايسته بسازند.(367)
آيا جنايتى از اين بزرگتر نسبت به زن هست كه زن را با آرايش ، مد و جلوه گرى زيورآلات سرگرم كنند و از او به عنوان يك ابزار و وسيله استفاده كنند؟!
امروز سر و سينه را از زيوآلات پركردن و آرايش و مد و لباس را بت خود قرار دادن ، براى زن انقلابى مسلمان ايران ننگ است . چادر بهترين نوع حجاب و نشانه ملى ماست .(368)
3 - انتظار از شوهر در حد توان او
بر هر زن عاقل و شايسته ، سزاوار است مخارج و مصارف و احتياجات خود و فرزندانش را براساس سنجش ميزان درآمد شوهر تنظيم كند، و در اين مورد بلند پروازى ننمايد. همانطور كه در تاسيس يك ساختمان ، نخست با فكر و برنامه به طرح ريزى و نقشه كشى پرداخته مى شود و از آن پس به پياده كردن آن طرح اقدام مى كنند و هراندازه كه معمار ماهرتر باشد، آن ساختمان كاملتر خواهد بود، امور اقتصادى نيز چنين است . تنظيم برنامه اقتصاد زندگى براساس محاسبه و اندازه گيرى درآمد و مخارج ، آنقدر مهم است كه نيمى از كسب و تحصيل ثروت محسوب مى شود.
بى توجهى به اين امر، حيات اقتصادى خانواده را مختل كرده ، آن را دستخوش نابسامانى كمرشكن قرار خواهد داد.
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
من رضى عن الله تعالى بالقليل من الرزق رضى الله عنه بالقليل من العمل .(369)
كسى كه به روزى اندك از خداوند خشنود باشد، خداوند از او به عمل كم خشنود خواهد شد.
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): القناعة تجتمع الى صيانة النفس ‍ وعز القدر وطرح موونة الاستكثار والتعبد لاهل الدنيا.(370)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: ثناعت نفس آدمى را از خطا و لغزش نگاه مى دارد و موجب مى شود كه انسان در جمع ثروت نپردازد و خود را در نزد اهل دنيا خاضع و حقير نكند، (قناعت باعث خويشتندارى و ارجمندى ، و آسوده شدن از زحمت فزون خواهى ، و بندگى در برابر دنياپرستان است ).
فقيه و عارف و مفسر قرآن ، مرحوم ملامحسن فيض كاشانى رحمه الله عليه مى فرمايد:
((اگر انسان در مسائل اقتصادى به زير دست خود و در مسائل اخلاقى به بالاتر از خود نگاه كند. هرگز گرفتار مسائلى كه نتواند جوابگوى آن باشد، نخواهد شد)).(371)
گروهى مى پندارند كه راه حل تمام مشكلات خانوادگى بالاترين سطح معيشت است ولى مى بينيم در برخى خانواده ها كه به سطح بالاى معيشت رسيده اند، نه تنها مشكلات خانوادگى خود را حل نكرده اند، بلكه در كلاف سردرگم بسيارى از مشكلات ديگر غلتيده اند. فراهم بودن امكانات رفاه و آسايش در زندگى نخستين مرحله در راه رسيدن به سطح درست زندگى است . آسايش و رفاه وقتى سودمند است كه موجبات آسايش وجدان و سعادت قلبى و معرفت عقلى نيز تامين شود و آدمى تنها در پرتو عمل به قوانين حياتبخش اسلام به اين هدف خواهد رسيد.
قال الرضا (عليه السلام ): من اصبح وامسى معافى ، فى بدنه ، آمنا فى سربه عنده قوت يومه ، فكانما حيزت له الدنيا.(372)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: ((هر كس صبح و شام كند، در حالى كه تندرست و داراى امنيت و آرامش خاطر باشد و قوت روزانه خود را داشته باشد، گويا كه همه دنيا براى او فراهم است )).
اگر زن حقيقتا قصد سازش با شوهر داشته باشد، همواره در مقام دلجويى از شوهر و به دست آوردن دل او برآمده و هيچوقت كارى نخواهد كرد كه دل شريكش از او ملول و آزرده گردد، بلكه مراقب است كه توقعات خود را در حد توان او محدود سازد و هرگز شوهر خود را به انجام كارهايى كه در حد توان او نيست ، مجبور نمى كند.(373)
فرد داراى بينش الهى مى داند، آرزهاى آدمى بسى نامحدود و گسترده است . او به هر آرزويى دست يابد، در آرزوى ديگر بر رويش باز مى شود. به علاوه ، نعمتهاى مادى داراى عوارض ناگوار و مشكلات گوناگونى است و هيچ نعمت مادى ، خالص از ضرر و خطر يافت نمى شود ولى نعمت هاى معنوى پايدارتر و جاوادنه تر است .
((حضرت زهرا (عليهما السلام ) يك چيزى كه مربوط به دنيا بود، از خداوند درخواست كرد و خداوند هم به او داد. اما همين كه متوجه شد خداوند در مقابل آن ، چيز بزرگترى را در بهشت از او گرفته ، عرض ‍ كرد:
((بار الها! از درخواستم پشيمانم ، اين را از من بگير)).(374)
4 - واقع گرايى و دورى از خرافه پرستى
متاءسفانه برخى از زنان به سبب جهل و نادانى ، در امر كشف واقعيات و داوريهاى خود، به عوامل موهومى پناه مى برند.
يك عطسه ممكن است جلوى بسيارى از كارهاى مهم آنان را بگيرد.(375)
از گرفته شدن ماه و خورشيد بيمناكند.
طلوع ستاره دنباله دار را علامت نزول بلا مى دانند.
برنامه كارهاى روزانه خود را با مراجعه به فالگيران تنظيم مى كنند.
تقارن و طلوع و غروب ستارگان را در سعادت و گرفتارى خود موثر مى دانند.
به بهانه سرپوش گذاشتن روى ركود و تنبلى خود، به بخت و اقبال متوسل مى شوند و از اين طريق وجدان شكست خورده خود را تسكين مى دهند.(376)
در هنگام باردارى زن ، كمى فولاد در كنار او مى گذارند.
به هنگام نازايى ، به جاى مراجعه به پزشك حاذق ، به طلسمها مى پردازند.
مراسم چهارشنبه سورى و مراسم سيزده عيد نوروز را ((پل پيروزى )) مى خوانند.
روز سيزده نوروز دست دختران خود را گرفته و به صحرا مى برند و به آنها مى گويند: علفها را گره زنيد كه حوائجتان برآورده شود و بخت شما باز گردد.
تمام شكستها و پيشامدهاى بد زندگى خود را به روزگار نسبت داده و به قول خود به گردن ((چرخ دون )) مى گذارند.
هنگامى كه يگانه فرزند ذكور حضرت پيامبر به نام ابراهيم از دنيا رفت ، پيامبر در مرگ وى محزون بود. همان روز خورشيد گرفته شد. مردم خرافى و افسانه پرست عرب گفتند: خورشيد بر اثر مرگ فرزند پيامبر خدا، دچار حزون و اندوه گرديده ، در نتيجه چهره اش دگرگون و تيره شده است .
پيشواى اسلام هنگامى كه اين جمله را شنيد، فرمود:
ماه و خورشيد دو نشانه بزرگ از آيات قدرت الهى هستند و تسليم فرمان اويند، هرگز به مرگ و زندگى كسى نمى گيرند (و هر كدام علت خاصى دارند). هرگاه خورشيد گرفت ، نماز آيات بخوانيد. در آن هنگام حضرت با مردم نماز آيات خواند.(377)
موهوم گرايى نتيجه مستقيم بيمارى گم كردن شخصيت و از اسارت آورترين قيودى است كه دست و پاى عقل و انديشه صحيح را محكم مى بندد، اين بندهاى اوهام به مراتب از سلسله آهنين زيان بخش تر است زيرا زنجيره هاى آهنين پس از گذشتن مدتى از دست و پا برداشته مى شود، اما سلسله هايى كه اوهام و اباطيل بسان رشته هاى سردرگم به عقل انسان پيچيده مى شود، چه بسا تا دم مرگ همراه انسان است و او را از هرگونه تلاش و جنبش و جهش باز مى دارد.
متاءسفانه برخى شيادان اجتماع از حماقت زنان خرافه پرست سوء استفاده كرده با گستردن دامهاى مختلف ، ثروتهايى را به چنگ مى زنند.
علل خرافه پرستى
انسان خواهان شخصيت است . هرگاه به نوع اصيل آن در درون خود راه نيافت ، خلا هولناكى در روح و جان خود احساس مى كند و به ناچار سعى مى نمايد، به نوع بدلى و كاذب آن پناه برد تا بدين وسيله از شر بى شخصيت ى رهايى يابد.
گاه نيز تربيتهاى نادرست ، موهومات را در نظرها جلوه مى دهد. از عوامل ديگر خرافه پرستى ، ((جهل ))، ((تنبلى ))، ((راحت طلبى ))، ((شكست در زندگى ))، ((نداشتن هدف و ايده آل در زندگى )) را مى توان نام برد.
امام هشتم (عليه السلام ) در كلامى زنده ، ريشه دار و پرتحرك راه جوانه زدن و پرورش شخصيت راستين را ((بارورى نيروى فكر و انديشه )) در سايه تعقيب هركارى از راه آن معرفى فرموده است .
در پرتو اين عامل است كه آدمى از قيد وابستگى به اوهام آزاد مى شود و مى تواند به عالى ترين مدارج معرفت و شناخت در اسرار هستى گام نهد.
من طلب الامر من وجهه ، لم يزل ، فان زل لم تخذله الحيلة .(378)
((هر كس كارى را از راه آن طلب كند، پايش نمى لغزد، اگر بلغزد، چاره آن او را خوار نگرداند)).
صديق كل امرى ء عقله ، وعدوه جهله .(379)
((دوست هر انسان عقل او و دشمنش جهل و نادانى اوست )).
نظام خلقت براساس نظم و علل و اسباب آفريده شده و بر مبناى سنن الهى به مسير خود ادامه مى دهد، واقع گرايى و توجه به شناخت اصول و روشهاى متقن و صحيح هركار (از كوچكترين تا بزرگترين امور) از عوامل مهم رسيدن به هدف است .
((اسلام براى ساختن انسان صالح ، مردم را به حال خودشان رها نمى كند كه حيران و سرگدان و يا در طلبش بى خبر باشند و در روز روشن براى يافتنش ‍ چراغ به دست گيرند و نيابند يا پس از جستجوى زياد خسته و كوفته با هر ديو و ددى ظاهرالصلاح كه برخوردند، انسانش بدانند، يا هركس بسته به ميل خويش شمايلى رسم كند، بلكه اسلام اين انسان صالح را با تمام صفات و خصوصياتى كه بايد داشته باشد، به وضوح و روشنى و دقت نشان مى دهد و چنان راه مستقيم و روشنى جلوى پايشان مى گذارد كه در انتهاى آن راه به هدف مى رسند)).(380)
5 - خوش بينى (پرهيز از منفى بافى )
روح لطيف زن ، همچون دريايى است مواج كه جريان كم و بيش آرام و منظمى دارد، ولى گاهگاهى عواملى اين آرامش و نظم را بر هم زده ، عواقب وحشتناكى به بار مى آورد و ناخودآگاه اختلال مهمى در نظم جريان فكرى و روحى او ايجاد مى كند.
يكى از اين عوامل ، ((منفى بافى )) است كه به شكل ((كينه )) و ((بدبينى ))، ((اشكال تراشى )) و ((حسادت )) بروز مى كند.
متاءسفانه برخى از زنان ، هنگامى كه عمل خلاف توقع از ديگران مشاده كنند، به خودخورى پرداخته و شربت زندگى را در كام خود و خانواده تلخ مى كنند و از طريق عيب جويى و بدگويى ديگران سعى مى كنند رنج درونى خود را كاهش دهند، گاه نيز واكنش حادى از خود نشان مى دهند كه به صورت قهر و گريه ظاهر مى شود.
برخى نيز به وقت مشاهده موفقيهاى ديگران (به سبب عجز خود از احراز آن شايستگى ها) سعى مى كنند به هر طريقى شده ، آن نعمت از حريف سلب شود.
بزرگترين زيانى كه از اين نقيصه هاى روحى در زنان ظهور مى يابد اين است كه آنان با اعمال اين روشهاى ناپسند، كم كم از زندگى كردن با ديگران بيزار مى شوند، حس اعتماد و اتكاء به نفس را از دست داده ، خود را از مزاياى حيات اجتماعى محروم خواهند نمود.
بر هر زن عاقل و هوشمندى لازم است باتوجه به ((نقش و مسئوليت حساس خود در زندگى )) به بالا بردن سطح فرهنگ و دانش مذهبيش ‍ مبادرت ورزد و بر اين اساس موضوعات را با ديد وسيعى نگريسته ، هرگاه رفتار غير منتظره اى از كسى مشاهده كرد، عجولانه (شتابزده ) داورى نكند، بلكه آنرا به نحو خوبى براى خود توجيه كند تا بدين طريق از آفت بدبينى مصون بماند، زيرا او به اين حقيقت پى برده كه :
 
حكمى كه بناش برگمان است   آشوب دل و زيان جان است
ثانيا، هر گاه در برابر ديگران احساس كمبودى نمايد، به جاى حسادت ورزيدن به او سعى كند اين لياقت را در خود به وجود آورد كه در صفات و خصوصيات مانند او باشد. بديهى است كه خوشى و ناخوشى هر كس ، وابسته به طرز فكر اوست . مى توان با فكر درست و روشن ، سالم و خوش ‍ بين بود و يا با فكر عليل و نادرست خود را به چنگال اضطراب و تشويش ‍ سپرد.
 
اين چه حرفى است در عالم بالاست بهشت   هر كجا حال خوشى هست ، همانجاست بهشت
از دروندل ماهست جهان چون دوزخ   گر درون تيره نباشد همه دنياست بهشت
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): ثلاث لم يعر منها نبى فمن دونه ، الطيرة ، والحسد، والتفكر فى الوسوسة فى الخلق ...(381 )
امام على بن موسى الرضا (عليه السلام ) فرمود: سه چيز است كه هيچ فردى حتى پيامبران از آن خالى نيستند:
فال بدزدن و حسد نسبت به ديگرى داشتن تفكرى كه موجب وسوسه در آفريننده جهان خلقت باشد ولكن شخص مومن (هرگز) حسد خود را در مورد شخص ديگرى بكار نمى برد.
((سعى كنيد هميشه خوش بين باشيد و در مقابل اجحافات ديگران بردبارى منظمى داشته باشيد. در زندگى حرفهاى زننده و نيش دار را تا بتوانيد، كمتر به زبان آوريد، از غصه و اندوه و كسالت اجتناب ورزيد.
تصديق كنيد كه اين امور ((پوچ و جزئى )) زندگى كه در باره آنها روزها و هفته ها فكر و اندوه به خود راه مى دهيد، به (نيم كيلو خونى كه از شما ضايع و كثيف مى شود) نمى ارزد و اقرار كنيد كه در مصائب بزرگ و سوگواريها و ناخوشى ها به عوض گريه و زارى بهتر آن است كه تبسمى از روى شفقت و مرحمت كرده و لحظه اى در اطراف آن تامل كنيد.
6 - احترام به خانواده شوهر
در زندگى خانوادگى ممكن است مواردى پيش آيد كه زن نتواند خود را با خانواده شوهرش وفق دهد، زيرا آنها را در نوع انديشه ، سليقه و رفتار با خود متفاوت مى بيند در اين گونه موارد عقل حكم مى كند كه زن با يك مهارت و پختگى خاص ، شرايط را به طور مطبوع براى خود فراهم سازد نه آنكه چون غريقى به درون بدبختى ها فرو رود و عاجزانه غرق شود اولين قدم در راه غلبه بر شرايط و مقتضيات (غير دلخواه ) آن است كه خود را آنچه كه هستيم ، بدانيم و با بهره گيرى از تعاليم مذهبى ، مواهب طبيعى و استعدادهاى مختلف را على رغم شرايط نامساعدى كه گريبانگير ما شده است ، در راههاى سودمند به كار اندازيم ، حالت سركشى و طغيان در مقابل شرايط موجود، كارى زيان آور و عبث است و خود دليل بر نارساى شخصيت محسوب مى شود گفتن هر كلمه يا عبارت منفى شخص را يك قدم به شكست و اضمحلال نزديك مى كند، زيرا به كاربردن كلمات و جملات منفى ماهيت و طرز تلقى ما را در مقابل حقايق زندگى نشان مى دهد. بدين معنى كه ما لياقت و قدرت خود را ناچيز شمرده ، يا در عوض ‍ مشكلات را در مقابل خود به صورت اغراق آميزى بزرگ كرده ايم . پس چه بهتر كه به خود اجازه ندهيم در فكرى منفى مدفون شويم . بهترين راه جلوگيرى آن است كه فكر منفى را مانند يك اشتباه معمولى به حساب آورده آن را از مغز خود بيرون كنيم .
الفاحشة ان تؤذى اهل زوجها وتسبهم .(382)
امام رضا (عليه السلام ) فرموده است :
((خطاى زشت زن در اين است كه خانواده شوهرش را آزار دهد و به آنها دشنام گويد))(383)
يك فكر منفى ظاهرا ممكن است پشت سر هم در مغز انسان خونمايى كند و به تدريج تمام وجود شخص را فرا گيرد، اما اگر در هربار كه سرزده وارد مغز شد، با سرعت و شدت هر چه تمامتر آن را از مغز بيرون راند، به تدريج سلطه و نفوذ خود را از دست خواهد داد و تحت كنترل فرد در خواهد آمد.
عقل و وجدان سليم حكم مى كند كه زن و شوهر هرگز نبايد بكوشند تا دماغ يكديگر را بسوزانند، بلكه سعى كنند قلق خانواده هاى يكديگر را بفهمند و بياموزند كه از چه راه و چگونه مى توانند در زندگى هماهنگى مسالمت آميزى داشته باشند تا در مواقع بحران ، راه حل خوبى به دست آورند.
((مرد وقتى مى بيند زنش نسبت به خانواده و فاميل او رفتار محترمانه و مودبانه دارد، طبعا به خود تلقين مى كند كه محبت اين زن به من باطنى و حقيقى است و براى نشان دادن اين علاقه قلبى چنين رفتارى را با پدر و مادر و خواهر و برادرم مى كند. همين احساس سبب افزايش محبت مرد به زن مى شود. حال اگر قضيه به عكس باشد، مسلما نتيجه آن هم به عكس ‍ خواهد بود و همين مقدار سبب دلسردى مرد و زن از يكديگر شده ، غبارهاى تيره كدورت و عدم علاقه ، آسمان زناشويى آن دو را تاريكتر خواهد نمود، ادامه اين وضع نتيجه اش معلوم است )).(384)
يكى از روانشناسان معروف به نام دكتر شرودادى (Sherwood Eddy) مى گويد:
((زن طورى آفريده شده كه مى تواند عشق و علاقه را سالها در قلب خود پنهان كند و بر زبان نياورد لكن خشم و غضب را نمى تواند مخفى نگاه دارد، چون موجود به تمام معنا عاطفى است و ممكن است كه يك عمل غير عاطفى كوچك او را به خشم آورد. پس بايد مردان با توجه به اين خصوصيات اخلاقى در مقابل خشم و بداخلاقى زن از كوره در نروند و عكس العمل منفى از خود نشان ندهند چون تقابل دو چشم نتيجه اش توليد كينه و نفرت است و انجام كارهاى برخلاف عقل و اخلاق ، بلكه بايد در مقابل بد اخلاقى زن حوصله به خرج بدهند تا علت آن بدخلقى را كشف كنند زيرا امكان دارد كه بداخلاقى او مثلا ضعف اعصاب و يا بيماريهاى روانى باشد، نه چيز ديگر و يا اينكه ممكن است از شما كم محبتى احساس ‍ كند و براى جبران آن ، اين بداخلاقى را از خود نشان دهد. در هر صورت ، لازم است مردان در مقابل بداخلاقى موقتى زنان خود بردبار و حليم باشند چون تنها از اين طريق مى توانند اولا به مكنونات قلب او آگاه شوند و ثانيا از تشديد اختلاف جلوگيرى كنند)).(385)