آيين زندگى از ديدگاه امام رضا (عليه السلام )

محسن كتابچى

- ۱۲ -


آثار مطلوب اتخاذ شيوه اقتصاد و صرفه جويى (در خانواده )
الف - كاهش ميزان توقعات بى جاى اعضاى خانواده و تقويت بنيه دفاعى آنها در برابر مشكلات :
مرد خانواده با اتخاذ شيوه صرفه جويى ، از توقعات و انتظارات بى جا و بيش ‍ از حد اعضاى خانواده مى كاهد. معمولا فرزندانى كه در مهد وفور نعمت پرورش مى يابند، فعاليت قواى دماغى آنها براى رفع موانع ضعيف است و در طوفان حوادث زندگى مانند پركاهى از اين سو به آن سو پرتاب مى شوند. معمولا سيل هميشه در سرزمينهاى نرم اثر نمى گذارد، سيل حوادث روزگار نيز درباره افراد قوى بى اثر است ، ولى افراد ضعيف البنيه و تن پرور را از پا در مى آورد.
((بهترين راه پرورش اعتماد به نفس ، اين است كه اطفال را با مشكلاتى كه با وضع فكرى و جسمى آنها مناسب است ، مواجه سازيم . سپس آنها را به طور مستقيم يا غيرمستقيم ، مورد حمايت قرار دهيم تا موفق شوند. چنين كارى سبب مى شود كه آنها به استعدادهاى نهفته خويش پى برند و در راه كشف اين منبع خداداد، به كوشش پردازند)).(326)
ب - باقى ماندن تمكن مالى براى انفاقهاى ديگر:
اتخاذ شيوه اعتدال در امور اقتصادى يعنى مبارزه با اسراف كاريها و به هدر دادن ثروتها و سرمايه هاى اجتماعى و به كار گرفتن آنها در راههاى صحيح و مثبت و سازنده ، زيرا در اثر حذف هزينه هاى اضافى در زندگى است كه آدمى مى تواند امكانات اضافى خويش را در مسير عمران و آبادى و منافع توده اى اجتماع به كار گيرد.
عن ابى الحسن (عليه السلام ) قال : كان ابى يقول : من الاسراف فى الحصاد والجداد ان يصدق الرجل بكفيه جميعا وكان ابى اذا حضر شيئا من هذا فراءى احدا من غلمانه يتصدق بكفيه صاح به اعط بيد واحدة القبضة بعد القبضة والضغث بعد الضغث من السنبل .(327)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: پدرم مى فرمود: از نشانه هاى اسراف وقت چيدن محصول اين است كه شخص با دو دست انفاق كند، و هر دو كفش را پر نمايد، و پدرم هرگاه مى ديد، يكى از خدمتگزاران با دو كف پر (دو مشتى ) صدقه مى دهد، بر او بانك مى زد كه با يك مشت بده . از دانه ها يك مشت يك مشت و از خوشه ها يك قبضه يك قبضه (هر چه مى خواهى انفاق كنى ، به يك نفر اختصاص بده ، بلكه به مقدار نياز به ببخش تا بتوانى رفع نياز از ديگر نيازمندان نمايى )
معيار شناخت اسراف از ديدگاه امام رضا (عليه السلام )
ليس فيما ينفع البدان اسراف ، انما الاسراف فيما اتلف المال واضر بالبدن .(328)
((در مصرف آنچه براى بدن مفيد است ، اسراف نمى باشد، همانا اسراف در چيزى است كه مال را تلف كند و به بدن ضرر زند)).
معيار شناخت صرفه جويى
سئل الرضا (عليه السلام ) عن القناعة ؟
فقال (عليه السلام ): القناعة تجتمع الى صيانة النفس ، وعزالقدر، وطرح موونة الاستكثار والتعبد لاهل الدنيا.(329)
از حضرت امام رضا (عليه السلام ) سؤ ال شد: قناعت چيست ؟
حضرت در پاسخ فرمود: قناعت ، جامع صفات خويشتن دارى و ارجمندى و آسوده شدن از زحمت فزون خواهى و بندگى در برابر دنياپرستان است .
((قناعت )) نقطه مقابل ((حرص و ولع )) است كه مفهوم آنرا به قرينه مقابلش مى توان شناخت . ((حرص )) يك نوع تضاد ميان روح و جسم از نظر اشباع نيازهاى مادى است . ((حريص )) به كسى مى گويند كه به قدر كافى جسم او در برابر نيازهاى مادى اشباع شده ولى روح او همچنان فقير و گرسنه است . لذا بدون دليل در پى ثروت اندوزى بيشتر، در پى انحصارطلبى احمقانه تر و حتى در پى غصب سهم و حق ديگران است .
حريص گاهى كه به مراحل بحرانى حرص مى رسد و در اين راه تمام خواب و استراحت و حتى اخلاق و ايمان خود را مى دهد تا در آمد مادى بيشترى از هر طريق كه ميسر شود، فراهم سازد و سرانجام به موجودى ناتوان و بى اراده كه همه چيز خود را از دست داده ، تبديل مى گردد، در حالى كه هنوز روحا اشباع نشده زيرا آنچه را يافته است . از نظر اشباع روحى ((سرابى )) بيش نبوده است ، ولى ((قانع )) كسى است كه هماهنگى در ميان جسم و روح او برقرار شده ، هنگامى كه به مقدار كفايت و نياز بيابد، روح و جسم او اشباه مى گردد و بى جهت حرص نمى زند و به حقوق هر كس حمله نمى كند. در حقيقت ((قناعت )) يك نوع بى نيازى روحى و برخوردارى از سرمايه اعتماد به نفس و قدرتهاى اخلاقى است .(330)
لايستكمل عبد حقيقة الايمان حتى تكون فيه خصال ثلاث :
التفقه فى الدين وحسن التقدير فى المعيشة والصبر على الرزايا.(331)
حقيقت ايمان بنده كامل نمى گردد تا اينكه سه صفت را دارا باشد:
بصيرت و ژرف انديشى در دين ، حسن اندازه گيرى در دخل و خرج زندگى ، صبر و شكيبايى در برابر مصيبتها.
عن ابى الحسن الرضا (عليه السلام ) قال : من لم يقنعه من الرزق الاالكثير لم يكفه من العمل الا الكثير، ومن كفاه من الرزق القليل فانه يكفيه من العمل القليل .(332)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: كسى كه جز به روزى زياد قناعت نكند، جز عمل بسيار برايش كافى نيست . (پيوسته زياده طلب و حريص است و هر چه به دست آورد، او را بى نياز نكند و هر كه روزى اندك كفايتش كند، عمل اندك هم كافيش باشد. كمتر چيز دنيا او را بى نياز سازد، خدا هم به عمل اندك او با داشتن روحيه قناعتش راضى است .
عن ابى الحسن الرضا (عليه السلام ): من رضى عن تعالى بالقليل من الرزق ، رضى الله عنه بالقليل من العمل .(333)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: كسى كه به روزى اندك از خداوند خشنود باشد، خداوند از او به عمل كم ، خشنود خواهد شد.
آثار قناعت
1 - پرورش قناعت مانع تن دادن به هرگونه پستى در انسان است .
2 - قناعت ، آدمى را از احساس هرگونه ناامنى در زندگى (همچون دلهره و اضطراب ) با ز مى دارد و به او فرصت مى دهد كه با تسلط بر نفس ، نيروهاى خود را در جهت سازنده به كار اندازد.
3 - روح قناعت به انسان شخصيت اجتماعى مى بخشد و او را به احترام حقوق ديگران واميدارد.
4 - قناعت انسان را در برابر ارتكاب بسيارى از گناهان (ناشى از حرص ) مصون مى دارد.
5 - هر كه در زندگى قناعت پيشه كند، رنج او كمتر است و خود و خاندانش ‍ در آسايش و سبكبارى زندگى مى كنند.
6 - فرد قانع ، اسير و مقهور جلوه هاى فريبنده دنيا نيست ، بلكه بايد وسيعش عيوب دنيا و كيفيت رفع نقايص را كاملا شناخته . مسلم است كه خداوند عمل بنده اى را مى پذيرد كه دلش از تعلق به همه بندهاى دنيوى رسته باشد و معمولا اشخاص قانع چون به روزى اندكى كه خداوند نصيبشان كرده راضيند، خداوند نيز عمل اندك آنها را مى پذيرد.
عن ابى الحسن الرضا، عن ابيه (عليهما السلام ) قال : رفع الى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) قوم فى بعض غزواته فقال : من القوم ؟ فقالوا: مومنون يا رسول الله .
قال : وما بلغ من ايمانكم ؟ قالوا: الصبر عند البلاء، والشكر عند الرخاء، والرضا بالقضاء، فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): حلماء علماء كادوا من الفقه يكونوا انبياء، ان كنتم كما تصفون فلا تنبوا ما لا تسكنون ولا تجمعوا ما لا تاءكلون ، واتقوا الله الذى اليه ترجعون .(334)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: در يكى از جنگها جماعتى را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بردند. حضرت پرسيد: اين مردم چه كسانى هستند؟
پاسخ دادند: گروه مومنين اند، اى رسول خدا.
حضرت پرسيد: ايمان شما در چه مرحله اى است ؟
پاسخ دادند: بردبارى در وقت بلا، سپاسگزارى در هنگام رسيدن نعمت ، و خشنودى به قضا و پيشامد الهى .
حضرت فرمود: اين صفاتى كه برشمرديد، علامات خويشتن داران اهل دانشى است كه از كثرت دانش به درجه پيامبران نزديك شده اند. اگر واقعا همين گونه كه گفتند، هستيد، پس (از آرزوهاى خود بكاهيد) و ساختمانى را كه در آن سكونت نمى كنيد، نسازيد و چيزى را كه نمى خوريد، جمع نكنيد و از خدايى كه به سوى او بازگشت مى كنيد، پروا نماييد.
لا يسلك طريق القناعة الا رجلان : اما معبد يريد اجر الاخرة ، او كريم يتنزه من لئام الناس .(335)
راه قناعت را جز دو تن نپويد:
يا عابدى كه پاداش آخرت طلبد، يا جوانمردى كه دامنش از زشتكارى فرومايگان پاك است .
دكتر اسمايلز مى گويد: صرفه جويى را نبايد امساك اشتباه كرد، زيرا اقتصاد در لغت به معناى ميانه روى در فقر و غنا و برزخ بين اسراف و امساك است . اقتصاد شخص را وادار به كرم و احسان مى كند، شخص مقتصد مال را فقط براى رفع حوايج مى خواهد و آنرا واسطه سعادت مادى مى داند، برخلاف امساك كار كه نفس را دوست مى دارد، و خود آنرا عين سعادت مى پندارد.(336)
دكتر ((اسوت ، ماردن )) مى گويد: براى خوشبخت شدن ، اعتدال و ميانه روى لازم است . بايد دائما مراقب خود باشيم تا در راه زندگى ، به طرف افراط و تفريط متمايل نشويم در داستانهاى مذهبى خوانده ايم كه در جهان ديگر، گناهكاران از راهى عبور مى كنند كه از آتش سوزاننده تر، از شمشير برنده تر و از مو باريكتر و لرزانتر است . راه زندگى نمونه اى از آن راه است . چون موى باريك است و اگر احتياط را از دست بدهيم ، كارمان زار مى شود، چون آتش سوزنده است كه ما چون گناهكاران از پيمودن آن ناچاريم و آنهايى كه از پيمودن آن ناتوانند، در صف زندگانى از ديگران عقب مى مانند و در جهنم فلاكت جانشان به آتش ندامت مى سوزد.(337)
مرحوم شهيد مطهرى فرموده است :
گويى هميشه راه اعتدال يك خط باريك است كه اندكى بى توجهى ، موجب خروج از آن است ، اين كه در آثار دينى وارد شده ((صراط)) از مو باريكتر است ، اشاره به همين نكته است كه رعايت اعتدال ، در هر كارى سخت و دشوار است .(338)
9 - اتخاذ شيوه عفو و گذشت
((عفو)) و بخشودگى ضد انتقام و از صفات پسنديده اخلاقى و از جمله سپاهيان عقل به شمار آمده است . اين صفت اخلاقى از جهت رشد معنوى ، سلامت و آرامش روانى ، امنيت خانوادگى عزت اجتماعى و بهره مند نمودن انسان از مواهب حيات بسيار ضرورت دارد، از لوازم عفو و گذشت ، آن است كه آدمى با آن كس كه از او بريده ، پيوند برقرار كند، به كسى كه او را محروم ساخته ، بخشندگى پيشه نمايد، از كسى كه به او ظلم كرده ، در گذرد.
با توجه به اينكه مرد رئيس خانواده است و بايد مديريت آنرا به عهده گيرد، يكى از سرمايه هاى لازم و اساسى براى اداره اين واحد كوچك ، آن است كه وى از نفوذ و محبوبيت خاصى برخوردار باشد و اين بدون (اتخاذ شيوه ) عفو و گذشت حاصل نمى شود.
هرگاه مرد در برابر رفتار جاهلانه همسرش قرار گيرد و يا اعمال ناروايى از او مشاهده نمايد، بايد عاقلانه انديشه و حتى المقدور سعى نمايد كه حلمش ‍ فراگير جهلش باشد(339) تا بتواند با همكارى او مشكلات زندگى را حل كند و عمرى را در كنارش به زندگى گرم و صميمانه ادامه دهد. اگر در ميان زن و شوهر محبت و يكرنگى باشد، غالبا در ميان فرزندان نيز خواهد بود، زيرا زن و شوهر كه بعدا پدر و مادر مى شوند، دو ركن خانواده اند و بقيه فرع آنهايند.
 
درخت دوستى بنشان كه كام دل به بار آرد   نهال دشمنى بركن كه رنج بيشمار آرد
((زن و شوهر بايد بدانند كه ازدواج يعنى تركيب و دو جسم اگر بخواهند به همان حال استقلالى كه در وقت تنهاييى دارند، باقى بمانند، با هم مركب نخواهند شد. سركه و شكر وقتى با هم دست به گردن و مركب مى شوند و ((سكنجبين )) مى سازند كه سركه قدرى قدمش را از آن ترشى كه دارد، پايين بگذارد و شكر هم مقدارى از شيرينى خود دست بردارد و هر دو با هم بسازند، و گرنه اگر سركه بخواهد به همان ترشى و شكر به همان شيرينى باقى بماند، با هم نخواهند ساخت و سكنجبينى پيدا نخواهد گشت )).(340)
((دكتر عارفى )) گويد:
زمانى كه رهبر فقيد انقلاب اسلامى ايران در بيمارستان قلب بسترى بود، جوانى مى خواست ازدواج كند. آمد و نزد من و گفت خواهش كنيد امام خطبه عقد مرا بخوانند. من رفتم خدمت امام ، امام حالش خوب بود و ايشان هم قبول كرد و خطبه آن برادر و آن دخترخانم را در آن زمان كه در بيمارستان شهيد رجايى كار مى كردند، يادم هست حضرت امام خطبه اين زوج را خواندند، بعد وقتى كه خواندند و تمام شد، يك قرآنى برادرمان داشت ، خدمت امام داد و از ايشان خواهش كرد كه در قرآن هم يك دست خطى داشته باشند، امام قسمتى كه نوشتند، بسيار جالب بود. جمله اى كه حضرت امام در صفحه اول قرآن مرقوم فرمودند، به اين صورت است :
((زن و مردى كه مى خواهند ازدواج كنند، اگر بخواهند خوشبخت باشند، بايد عازم سازش باشند)).(341)
 
گشتيم سالها به بيابان و كوه و دشت   چيزى نيافتيم كه باشد به از گذشت
وز انتقام نيز نبرديم لذتى   ما را به سير خويش همين بود سرگذشت
قال الرضا (عليه السلام ): فى قول الله عزوجل ((فاصفح الصفح الجميل )).(342)
قال : العفو من غير عتاب .(343)
امام رضا (عليه السلام ) در تفسير آيه كريمه : ((از گناهان آنها صرفنظر كن و آنها را ببخش ، بخششى زيبا كه حتى توام با سرزنش نباشد)).
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): حدثنى ابى عن جدى عن ابائه (عليهم السلام ) قال : قال امير المؤ منين (عليه السلام ): من رضى بالعافية ممن رزق السلامة ممن فوقه .(344)
هر كس با در گذشت از زيردستان خوشنود گردد، از اذيت و آزار مافوق خود در آرامش و سلامتى خواهد بود.
10. پاسدار حريم عفت زن بودن از طريق : آراستگى ظاهر و پرهيز از ژوليدگى ،استعمال بوى خوش ، غيرت ورزى ، پاسخگويى مناسب به خواسته هاى مشروع همسر، ادا كردن حق مشروع نياز غريزى همسر.
يكى از رهنمودهاى امام رضا (عليه السلام ) در رابطه با برخوردارى خانواده از امنيت و آرامش روانى بيشتر و جلوگيرى از بروز آسيبهاى روانى ، اين است كه مرد همانگونه كه از همسر خود انتظار دارد، با شيوه ها و وسايل گوناگونى (همچون زينت و آرايش و...) انگيزهاى رغبت و لذتش به سوى او جذب شو. زن نيز طالب چنين انتظارى است و مرد بايد جنبه هاى روانى و توافق غريزى او را در نظر گيرد و عنايت كافى به آراستگى خود و تلاش در جذب زن و پاسخ به نيازهاى مشروع او به عمل آورد. تخلف از اين موضوع ، علاوه بر اينكه در حق زن جفا و ظلمى به شمار مى رود، گاهى سبب بروز انحرافاتى در زنان خواهد شد.
 
زن كز بر مرد بى رضا برخيزد   بس فتنه و جنگ از آن سرا برخيزد
آراستگى ظاهر و پرهيز از (ژوليدگى )
امام رضا (عليه السلام ) فرموده است :
ان التهيئة مما يزيد فى عفة النساء.(345)
زينت كردن مرد و خود را نظيف و آماده ساختن به پاكى و عفت زن ، كمك زيادى مى كند.
عن الحسن بن جهم قال : قلت لعلى بن موسى (عليه السلام ) خضبت ؟ قال : نعم ، بالحناء والكتم ، اما علمت ان فى ذلك لاجرا، انها تحب ان ترى منك مثل الذى تحب ان ترى منها (يعنى المراءة فى التهيئة ) ولقد خرجن نساء من العفاف الى الفجور ما اخرجهن الا تهى ء ازواجهن .(346)
حسن بن جهم گويد: امام رضا (عليه السلام ) را بسيار آراسته ديدم ، پرسيدم : آيا خضاب (آرايش ) كرده ايد؟ حضرت فرمود: آرى ! با حنا و كتم (نوعى گياهى مخصوص ) خضاب (آرايش ) نموده ام . آيا نمى دانى اين كار سود فراوانى دارد، زيرا زن دوست دارد در تو همان زينت را ببيند كه تو دوست دارى در او ببينى . (زن به شوهر آراسته خود نگاه مى كند و به ديگران چشم نياز نمى دوزد). چه بسا زنهايى كه جاده مستقيم عفت خارج شدند و فاسد گشتند (و اين نبود مگر) به علت كم توجهى شوهرانشان به نظافت و آرايش ‍ خود.
از امام رضا (عليه السلام ) سؤ ال شد:
فما بال الرجل يلتحى دون المرئة ؟
چه امتياز و ارزشى در ريش هست كه مردان دارند ولى زنان ندارند؟
امام (عليه السلام ) در پاسخ فرمود:
زين الله الرجال باللحى وجعلها فضلا يستدل بها على الرجال من النساء.(347)
خداوند مردان را به وسيله محاسن زينت داده است و فضيلتى براى مردان است و به وسيله ريش مردان از زنان شناخته مى شوند.
داشتن ريش براى مردان ، علاوه بر اينكه يك نوع پاى بندى به ظواهر شرع است ، سبب حسن و زيبايى مرد، وقار و سنگينى او و همچنين نشانه مردى بودن است . مرد مسلمان جايز نيست برخلاف نظر مبارك پيشواى خود عمل كند.
استعمال بوى خوش
لا ينبغى للرجل ان يدع الطيب فى كل يوم ، فان لم يقدر عليه فيوم ويوم لا، فان لم يقدر ففى كل جمعة ولا يدع ذلك .
((براى مرد سزاوار نيست كه روز بوى خوش استعمال نكند. پس اگر هر روز نتوانست يك روز در ميان و اگر باز نتوانست ، در هر روز جمعه عطر بزند و آن را ترك نكند)).
تهيئة الرجل للمراءة مما تزيد فى عفتها.(348)
((آمادگى و آرايش مرد براى زن از عوامل افزايش پاكدامنى زن است )).
يكى از دانشمندان بهداشت بنام ((دكتر اتوكارك )) (Dr. Otto Garque) مى گويد:
تجارب مكرر نشان داده كه خود آرايى و پاكيزگى مرد هم موجب علاقه زن به وى مى گردد و هم عفت او را زيادتر مى كند. چون به ديگران چشم نمى دوزد، زنان بدين جهت آلوده مى شوند كه شوهرانشان خود را نمى آرايند و پاكيزه نگاه نمى دارند. همانطور كه تو دوست ندارى زنت ژوليده و كثيف باشد، زن هم همين احساس را درباره تو دارد.
عطرهاى خوشبو و روغنهاى معطر مشام زنان را حساستر مى كند و آنها را به شوهرانشان علاقه مند مى سازد)).(349)
غيرت ورزى و نگهدارى ناموس از آفات
غيرت ، يعنى ((ابراز علاقه به حفظ و نگهدارى آنچه كه به شخص تعلق دارد، از (خطر) تجاوز ديگران )). حس غيرت ، هرگاه عاقلانه به كار برده شود، سبب دفاع از حريم مقدس خانواده و حفظ صفا و نشاط و آرامش آن خواهد بود.
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ) فى الديك الابيض خمس خصال من خصال الانبياء: معرفته باوقات الصلوة ، والغيرة ، والسخاء، والشجاعة ، وكثرة الطروقة .(350)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: در زندگى خروس سفيد پنج خصلت از خصلتهاى پيامبران وجود دارد:
1 - معرفت نسبت به اوقات نماز
2 - غيرتمندى
3 - سخاوت
4 - شجاعت
5 - همخوابگى فراوان ((مزاج فراوان قبل از همخوابگى )).
بر هر مردى لازم است غيرت را در موقع لزوم براى دفاع از ناموس خود به كار برد (غيرت عاقلانه ) و از اعمال آن در غيرمواقعش (غيرت جاهلانه ) اجتناب كند، زيرا غيرت بى جا، چه بسا زنان پاكدل را به فساد كشاند. هر مردى بايد مفهوم واقعى غيرت را بشناسد و زن بى گناه را جابرانه زير شلاق ملامت و سرزنش نكشد، بلكه در اين زمينه طريق احتياط پيشه كند و اگر عيبى در زن ديد، (چه كوچك و چه بزرگ ) هر چه زودتر در رفع آن اقدام نمايد، و با زبان آن عيبها را با ملايمت به زن گوشزد كند تا جرم سنگين جلوه كند و هوس گناه از سر وى به در رود، ولى جدا از تكرار سرزنش بپرهيزد كه اين خود، داعى بر گناه مى شود و قدر و ارزش توبيخ را مى كاهد.
اعمال شيوه صحيح (پاسخگويى ) به خواسته هاى مشروع همسر
عن على بن موسى الرضا (عليه السلام ) ولا تجامع امراءة حتى تلاعبها وتكثر ملاعبتها، وتغمز ثدييها، فانك اذا فعلت ذلك غلبت شهوتها، واجتمع مائها لان مائها يخرج من ثدييها والشهوة تظهر من وجهها...)).(351)
حضرت امام رضا (عليه السلام ) فرمود: ((هيچ مردى با همسرش مجامعت نكند مگر اينكه قبلا با وى بازى و مزاح داشته باشد، و در اين راه او را آماده نمايد و سينه اش را به دست گرفته و تحريك كند و چون چنين نمايد، شهوات او تحريك گرديد و آمادگى پيدا مى كند و آب حياتش جمع مى گردد، زيرا آب شهوت از پستانش خارج گرديده و آثارش در چهره او نمايان مى شود...)).
يكى از روان شناسان به نام ((دكتر سيمون )) مى گويد:
تجربه نشان داده كه حالت روحى مرد و يا زن هنگام نزديكى و انعقاد نطقه در جنين تاثير بسزايى دارد، زيرا اين مساءله در مورد يك خانواده كه چندين فرزند داشته آزمايش كرده اند و ديده اند با اينكه اين فرزندان از يك پدر و مادر به وجود آمده و همنواخت تغذيه مى شوند و محيط خانواده آنان يكى بوده ولى از لحاظ روحى آنها با هم فرق دارند. بعد از بررسى به اين نتيجه رسيده اند كه فقط عامل اختلاف روحى اين فرزندان همان حالات روحى مرد و زن هنگام همبسترى مى باشد. بعد هم با آزمايشات مكرر و به اين نتيجه رسيده اند كه وضع روحى زن و مرد هنگام نزديكى به هم رابطه كامل با نظافت و پاكيزگى طرفين از جمله عواملى است كه احساسات جنسى را خوب تحريك مى كند.(352)
ادا كردن حق مشروع نياز غريزى همسر
گروهى به خدمت امام هشتم (عليه السلام ) آمدند و پرسيدند: مردى زن جوانى داشته است ، به خاطر مصيبتى كه به او وارد شده ، مدت چند ماه بلكه يك سال است همخوابگى با همسر خود را ترك كرده است ، البته اين كار به خاطر اذيت و آزار و انتقام نبوده ، بلكه به سبب مصيبت و غم و اندوه از اين عمل خوددارى نموده است . با اين وصف ، آيا چنين شخصى مرتكب گناهى شده است ؟
امام (عليه السلام ) در پاسخ فرمود:
اذا تركها اربعة اشهر، كان اثما بعد ذلك .(353)
(آرى !) اگر بيش از چهار ماه چنين عملى را ترك كند، گناهكار است .