آيين زندگى از ديدگاه امام رضا (عليه السلام )

محسن كتابچى

- ۴ -


خاطره اى از شهيد محراب آيت الله مدنى (91)
داماد مرحوم شهيد مدنى گويد:
يكى از نكات اخلاقى و آموزنده كه از ايشان به خاطر دارم و شايد براى اهلش مفيد و نافع باشد، مساءله شرط ايشان در هنگام عقد ازدواج دخترشان بود، برخلاف معمول همه كه شرط و شروط در هنگام عقد نوعا روى مسائل مادى دور مى زند... ولى ايشان مقيد بودند كه دامادهايشان طلبه درس خوان و به ظاهر متقى باشند و تنها شرطى كه با اينجانب كردند، اين بود كه يك دوره رساله توضيح المسائل را به خانواده ام درس ‍ بدهم .(92)
قرار دادن مهر السنه :
((مهر السنه )) مقدار مهريه اى است كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى كليه همسران و دخترانش تعيين نموده است و معمولا مهريه زنان آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز اين چنين بوده است و مبلغ آن پانصد درهم مى باشد.(93)
هر مهريه اى افزون بر اين مقدار، جنبه ((نحله )) (بخشش ) دارد و با اصل ((مهرالسنة )) منافاتى ندارد. در روايات سفارش شده ، مسلمانان مهريه زنان را بيشتر از مهرالسنة قرار ندهند.(94)
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ):
اذا تزوجت فاجهد ان لا تجاوز مهرها مهر السنة وهو خمسماءئة درهم فعلى ذلك زوج رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) وتزوج نسائه .(95)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
((هنگامى كه ازدواج مى كنى ، سعى كن كه مقدار مهريه از مهرالسنة (پانصد درهم ) بيشتر نگردد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با اين مقدار مهريه با همسران خود ازدواج كرد)).
عن الحسين بن خالد: قال ساءلت اباالحسن (عليه السلام ) عن مهر السنة كيف صار خمسمائة ؟ فقال : ان الله تبارك وتعالى اوجب على نفسه الا يكبره مؤ من مائة تكبيره ، ويسبحه مائة تسبيحه ، ويحمده مائة تحميده ويهلله مائة تهليله ، ويصلى على محمد واله مائة مرة ، ثم يقول : ((اللهم زوجنى من الحور العين )) الا زوجه الله حوراء عين وجعل ذلك مهرها، ثم اوحى الله عزوجل الى نبيه (صلى الله عليه و آله و سلم ) ان سن مهور المومنان خمسمائة درهم ففعل ذلك رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم )، ايما مومن خطب الى اخيه حرمته فبذل له خمسماءة درهم فلم يزوجه فقد عقه ، واستحق من الله عزوجل ان لا يزوجه حوراء.(96)
حسين بن خالد مى گويد: از امام رضا (عليه السلام ) پرسيدم : چرا مهرالسنة پانصد درهم نقره گرديد؟
حضرت در پاسخ فرمود:
خداوند بر خود واجب كرده كه اگر انسان با ايمان صد بار ((الله اكبر)) و صد بار ((سبحان الله )) بگويد و صد بار ((احمدالله )) و صد بار ((لا اله الا الله )) بگويد و صد بار صلوات بر محمد و آلش بفرستد، بعد عرض كند: ((خدايا مرا با حورالعين تزويج كن )) حتما خداوند حورالعين را در آخرت همسر او مى گرداند و همين اذكار كه جمعا پانصد بار مى شود مهر آن حورالعين است . سپس خداوند به پيامبرش وحى كرد كه : مهريه هاى زنهاى با ايمان را پانصد درهم سنت كن . رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) همين مقدار را براى مهريه سنت نمود. سپس فرمود: هر مومنى كه از دختر شخص مسلمانى خواستگارى كند و پانصد درهم به عنوان مهريه بذل كند، ولى آن شخص مسلمان اين مبلغ را كم شمرده و جواب رد بدهد، با خواستگار بدرفتارى و نامهربانى كرده است . و سزاوار است كه خداوند او را در قيامت همسر حوريان بهشتى ننمايد.
حكم شيربها
معمولا در بين عده اى از مردم مرسوم است كه به هنگام تعيين مهريه ، چيزى را به عنوان شيربها معين مى كنند. شيربها را غالبا قبل از عروسى و به صورت نقد در اختيار خانواده عروس قرار مى دهند. بايد گفت ، تعيين شيربها به يكى از دو صورت مى تواند انجام بگيرد كه هر كدام حكم جداگانه اى دارد:
1 - اول اينكه شيربها واقعا جزئى از مهر باشد كه والدين دختر به صورت نقد آن را دريافت كنند براى اينكه كمكى در خريد جهازيه دختر باشد. در اين صورت وجه نقد گرچه به عنوان شيربها ناميده مى شود ولى در واقع جزء مهر است و دختر مالك آن است نه والدين او. چنين قراردادى در شرع جايز است ولى بايد توجه داشت كه فقط دختر مى تواند مالك آن وجه نقد به عنوان شيربها باشد، نه ديگران و هرگونه تصرف در آن بايد به اذن دختر باشد.
2 - دوم اينكه شيربها جزء مهر نباشد، بلكه والدين دختر به عنوان حق الزحمه مقدارى وجه دريافت كنند تا در امر ازدواج كارشكنى ايجاد نشود. اين قرارداد از نظر اسلام باطل ، ولى اصل عقد صحيح است ، والدين دختر هرگز حق ندارند به عنوان شيربها چيزى را بدون رضايت از داماد بگيرند كه در اين صورت حرام و نامشروع است .
الوشاء عن الرضا (عليه السلام ): قال سمعته يقول :
لو ان رجلا تزوج المراءة وجعل مهرها عشرين الفا وجعل لابيها عشرة الاف كان المهر جايزا والذى جعل لابيها فاسدا.(97)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
اگر مردى با زنى ازدواج كند و مهر او را بيست هزار دينار يا درهم قرار دهد و شرط كند كه ده هزار هم به پدرش بدهد، مهر جايز است ولى آنچه را براى پدر دختر قرار داده فاسد است .
7 - كفويت ((تناسب فكرى و روحى )) زن و مرد
در آيين اسلام هر مرد مسلمانى كفو و همشاءن مسلمان ديگرى است و هر زن مسلمان كه در عقد مرد مسلمانى درآيد، با همشاءن خود پيمان زناشويى بسته است .
در فقه شيعى ، اختلاف و عدم هماهنگى و تناسب در حسب و نسب و شهرت و مزايا و موقعيتهاى اجتماعى مانع پيوند سعادتمندانه نيست . چنان كه از امام صادق (عليه السلام ) منقول است كه امام زين العابدين (عليه السلام ) با كنيز امام مجتبى (عليه السلام ) ازدواج كرد. اين خبر به گوش ‍ ((عبدالملك مروان )) رسيد، بلافاصله نامه اعتراض آميزى به آن حضرت نوشت كه شنيدم شما با كنيزى ازدواج كرديد، آن حضرت در پاسخ وى نوشت : خداوند با قبول اسلام تمام پستى هاى آنان را زايل نموده و به آنان كرامت بخشيد. ديگر ملامت و سرزنش ناشى از پستى زمان جاهليت را ندارد چنان كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز وسيله ازدواج غلامان مسلمان را فراهم آورد و كنيزان را به همسرى خود انتخاب مى نمود.(98)
عن ابى جويد مولى الرضا (عليه السلام ): قال صعد رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) المنبر، فخطب الناس ثم اعلمهم ما امرهم الله عزوجل به فقالوا: ممن يار رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ):
فقال : من الاكفاء فقالوا: و من الاكفاء؟ فقال : المومنون بعضهم اكفاء بعض ، ثم لم ينزل حتى زوج ضباعة بنت زبيربن عبدالمطلب المقدادبن الاسود ثم قال : ايها الناس انى زوجت ابنة عمى المقداد ليتضع النكاح .(99)
((ابو جويد)) غلام حضرت رضا (عليه السلام ) گويد:
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر فراز منبر رفتند و براى مردم خطبه خواندند و اوامر خداوند را به آنان رسانيدند.
مردم از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيدند: دختران خود را به چه افرادى تزويج كنيم ؟
فرمود: به كسانى كه با آنها ((كفو)) هستند و سپس فرمود: مومنان با يكديگر كفو هستند. سپس در حالى كه بالاى منبر بود، ((ضباغة )) دختر عموى خود را به ((مقداد)) تزويج فرمود.
انواع كفويت :
1 - كفو شرعى : (ايمان ، پاكدامنى ، امكانات اقتصادى )(100)
2 - كفو عرفى : (اخلاق ، فكر، سن ، موقعيت خانوادگى ، اجتماعى ، شغلى ، لهجه ...)
اگر در هنگام ازدواج علاوه بر كفو شرعى ، كفو عرفى نيز در نظر گرفته شود، هدف از ازدواج كه همان سكونت و آرامش خاطر در طول زندگى است ، سريعتر تامين خواهد شد، زيرا تا يك نوع مشابهت اخلاقى و محاكات روحى و كشش و جذبه روانى بر محيط زناشويى سايه نيفكند، غالبا پيوند زندگى چندان با صفا نخواهد بود. پس چه بهتر كه مردان مسلمان شريف و اصيل كه داراى ملكات عالى انسانى و سجاياى اخلاقى و دانش و بينش ‍ وسيع و گسترده هستند، با زنانى پيمان زناشويى ببندند كه از نظر روحيات و ارزشهاى اخلاقى بسان يا مشابه آنان باشند، عين اين مطلب درباره زنان پاكدامن و پرهيزكار كه از فضايل اخلاقى و روحيات پاك و انديشه و بينش ‍ بلند برخوردار نيز صادق است .
روى اين بيان حقيقت خطاب الهى به پيامبر گرامى براى ما روشن مى گردد:
لو لم اخلق عليا، لما كان لفاطمة ابنتك كفو على وجه الارض .(101)
اگر حضرت على (عليه السلام ) را نمى آفريدم ، هرگز براى دختر تو فاطمه در روى زمين همشاءنى نبود.
بطور مسلم مقصود از اين ((كفو)) همشاءن مقامى و روحى است . اگر حضرت على (عليه السلام ) از ايمان استوار و تقوا و پرهيزكارى و عصمت و امامت برخوردار بود، فاطمه نيز بسان او پارسا و پرهيزكار و معصوم و هم مقام او بود.
8 - ايمان
اذا خطب اليك رجل رضيت دينه وخلقه فزوجه ، ولا يمنعك فقره وفاقته ، قال الله تعالى ((وان يتفرقا يغن الله كلا من سعته )) وقال : ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله .(102)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: هرگاه خواستگارى آمد كه دين و اخلاقش را مى پسندى ، اجابت كن و از تنگدستى او نهراس ، خداوند متعال فرموده : ((اگر (زن و شوهر) از هم جدا شوند، خدا هر كدام را از كرم خود بى نياز مى كند))(103) و نيز فرموده : ((اگر (مردان مجرد ازدواج كنند) و فقير باشند، خدا) از فضل خود بى نيازشان كند)).(104)
خداوند كريم و عالم به احوال بندگان است (منظور از ذكر اين دو آيه اين است كه روزى زن و مرد با خداست ).
9 - اخلاق
عن الحسين بن بشار الواسطى قال : ((كتبت الى ابى الحسن الرضا (عليه السلام ) ان لى قرابة قد خطب الى وفى خلقه سوء)) قال : ((لا تزوجه ان كان سيى الخلق )).(105)
((حسين بن بشار واسطى )) به حضرت رضا (عليه السلام ) نامه اى نوشت كه يكى از بستگانم درخواست وصلت با من دارد ولى بداخلاق است . حضرت در جواب فرمود: ((اگر اخلاقش بد است ، با او ازدواج نكن )).
راههاى كشف اخلاق :
الف - تحقيق از دوستان
ب - بررسى اخلاق خانواده
ج - گفتگو و معاشرت
عن المجاشعى ، عن الرضا (عليه السلام )، عن ابائه (عليهم السلام ) قال :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): النكاح رق ، فاذا نكح احدكم وليدته فقد ارقها، فلينظر احدكم لمن يرق كريمته .(106)
((مجاشعى )) از حضرت امام رضا (عليه السلام ) نقل كرده است كه آن بزرگوار از پدران بزرگوارش روايت فرموده كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرموده است :
نكاح (دختران خود را به نكاح مردان در آوردن ) به منزله كنيزى باشد، (مردان مخصوصا اعراب ، با زنان خود رفتار كنيزى مى نمودند) پس هرگاه كسى از شما دختر خود را به نكاح مردى در آورد، مانند آن است كه او را به كنيزى داده ، پس البته بايد هر يك از شما توجه و ملاحظه نمايد كه فرزند گرامى و عزيز خود را به كنيزى چه كسى در مى آورد (دقت و توجه كامل در ديانت و اخلاق و توانا بودن شوهر بر نفقه بنمايد).
معرفى مبتلايان به آلودگى هاى اخلاقى :
الف : ميگساران
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ):
اياك ان تزوج شارب الخمر، فان زوجته فكاءنما قدت الى الزنا ولا تصدقه اذا حدثك ولا تقبل شهادته ، ولا تاءمنه على شى ء من مالك فان ائتمنته فليس ‍ لك على الله ضمان ، ولا تؤ اكله ولا تصاحبه ولاتضحك فى وجهه ، ولا تصافحه ، ولا تعانقه ، وان مرض فلا تعده ، وان مات فلا تشيع جنازته .(107)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
از تزويج دختر خود به شارب الخمر اجتناب كن ، زيرا اگر چنين كنى ، مثل اين است كه براى زنا واسطه شده اى و هرگاه سخن گويد، او را تصديق نكن و شهادت و گواهى او را قبول ننما و او را به هر چيزى از مال خود امين قرار نده و اگر امين گردانى از طرف خدا بر تو ضمانتى نيست و با او هم غذا و هم صحبت نباش و به روى او لبخند نزن و با او مصافحه و روبوسى و معانقه نكن و اگر مريض شد، به عيادتش نرو و اگر مرد، جنازه او از تشييع نكن .
ما بعث الله نبيا الا بتحريم الخمر.(108)
خداوند هيچ پيغبرى را مبعوث نكرد، مگر اينكه به او دستور داد كه شراب را حرام شده و ممنوع اعلام كند.
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): ان الله تعالى حرم الخمر لما فيها من الفساد، وبطلان العقول فى الحقايق وذهاب الحياء من الوجه ... وهو يورث مع ذلك الداء الدفين .(109)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: خداوند شراب را حرام كرده ، زيرا منشاء فساد اجتماعى است ، عقل را از درك حقايق باز مى دارد، حيا را از روى شرابخوار مى برد و در مواجهه با مردم شرم نمى كند. به علاوه باعث بيمارى نهانى در اعضاى داخلى بدن مى شود.
يكى از جرايد طبى آمريكا ضمن بيان وراثت صفات زشت ، خصوصا زيانهاى اعتياد به شرابخوارى ، تاريخ يك خانواده را چنين نقل مى كند:
در سال 1827 زنى كه در آلودگى و انحراف شهرت كامل داشت ، در گذشت . در ظرف چند سال شماره فرزندان و نوادگان او به 800 نفر رسيد كه 700 نفر آنها در فواصل مختلف ، به علت ارتكاب جرم و اعمال خلاف به دادگاهها جلب شده و به كيفر رسيدند. از اين 700 نفر، 47 نفر به مرگ محكوم گرديدند. از همين خانواده فاسد 127 روسپى به وجود آمد كه خود فروشى مى كردند. 342 نفر، افراد تنبل و آواره بار آمدند كه دقيقه اى از افراط در شرابخوارى كوتاهى نداشتند.
البته زيانهاى اعمال ننگين اين افراد تنها متوجه مردم نبود، بلكه مبلغى نيز دولت را متضرر كردند، زيرا دولت در جريان بازداشت و محاكمات افراد اين خانواده جمعا (900000) ليره صرف نموده بود.(110)
ب : گرفتاران به آفت جهل
از شرايط اساسى توفيق در امر انتخاب همدم ، توجه داشتن به عقل اوست . همدم نادان ، مايه ناراحتى و ملالت خاطر است و ممكن است در مواقعى زيان و ضررهاى جبران ناپذيرى هم به بار آورد. اگر كسى به دام همسر نادانى بيفتد، بايد يك عمر به عذاب و شكنجه روحى دچار شود. لذا زندگيش تباه خواهد شد، زيرا مدارا كردن با نادان هم چندان كار آسانى نيست ، بلكه از سخت ترين مراتب رنج است .
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): ((صديق الجاهل فى تعب )).(111)
امام رضا (عليه السلام ) فرموده است : ((كسى كه در زندگى همنشين نادان دارد، همواره در زحمت و نادانى است )).
البته نادانى و كوته فكرى مراتب و درجاتى دارد و هر قدر آدمى نادانتر باشد، خطر زندگى با او بيشتر است .
نشانه هاى جاهل در روايات (112)
جاهل كسى است كه :
1- با نداشتن علم و دانش مدعى دانابودن خويش است .
2- با هر كس همنشينى كند، به او ستم نمايد.
3- نسبت به زير دست گردن فرازى نمايد.
4- بدون تفكر و تدبر سخن مى گويد.
5- اگر سخن گويد، در گفتار ادب و نزاكت را رعايت نمى كند.
6- اگر ساكت ماند، در حال غفلت است .
7- هرگاه فتنه اى به او روى آورد، به سوى آن مى رود و خود را به هلاكت مى افكند.
8- اگر فضيلتى ببيند، از آن روى بگرداند و در انجام آن سستى نشان مى دهد.
9- از گناهان گذشته اش نترسد و در آينده از ارتكاب معاصى دست برندارد.
10- در انجام كارهاى خير سستى و اهمال ورزد و به هرچه از دستش رود (در مورد اغتنام از فرصتهاى نيك ) بى اعتنا باشد.
11- فريب هواى نفس و آرزويش را مى خورد.
12- عمرش در طلب مال كوشد.
13- بنده شهوت است .
14- پيوسته بر آرزوهايش اعتماد كند و به كم كارى روى آورد.
15- هر چيزى را در غير جاى خود گذارد (هر كارى را در غير موقعش به جاى آورد).
16- هميشه در حال افراط (تندروى ) و يا تفريط (كندروى ) است .
17- بدون سعى و عمل ، خواستار درجات عاليه است .
18- از شناختن خويش عاجز است .
19- هرگاه خشمگين شود، سرو صدا كرده ، به قيل و قال پردازد.
20- فريفته گفتار چاپلوس (كه زشت را براى او زيبا و نصحيت را براى او ناخوشايند دارد) مى شود.
21- بدون تعجب و شگفتى مى خندد.
22- علمش با كردارش منافات دارد.
23- آنچه خود به جا مى آورد، بر مردم زشت مى شمارد.
24- زبان او كليد مرگش است .
25- نعمت در دست او، مانند بستانى زباله دان است .
26- با آنكه ناپايدارى و بى وفايى دنيا را مى بيند، باز به آن دل مى بندد و تكيه مى كند.
27- با يك سنگ دوبار مى لغزند و از يك سوراخ دوبار گزيده مى شود.
28- از آنچه دانا به آن انس دارد، گريزان است .
29- همچون صخره اى است كه آبش جارى نشود. درختى است كه چوبش ‍ سبز نمى گردد.
30- زمينى است كه گياهش بيرون نمى آيد.
31- هر چه نعمت و دارايى به او روى آورد، زشتى و ناسپاسى او بيشتر مى شود.
32- تقصير و كوتاهى خود را نمى شناسد و از افراد خيرخواه هم پند نمى پذيرد.
33- به هر چيزى كه محال است ، تمايل دارد.
34- از هر كه از او عذر خواهى كند، چشم پوشى نكند.
35- پا را از گليم و حد و مرز خود بيشتر دراز مى كند.
36- در احسان و نيكى كردن به ديگران بخل مى كند.
37- پيوسته در امورى كه براى وى سودمند نيست ، به جستجو و كاوش ‍ مى پردازد.
38- بدون حساب دوستان خود را عوض مى كند.
39- بدون اظهار دليل و اعلام حجت با ديگران قطع رابطه مى كند.
40- دوست را از دشمن باز نمى شناسد.
41- با هر كس (بدون آزمايش او) اظهار دوستى و اعتماد مى نمايد.
42- در موارد بيجا بخشش مى كند.
43- در نگهدارى اسرار خويش ناتوان است .
44- وجود او براى يك انسان عاقل ، به منزله يك بيمارى مزاحم و رنج آور است .
45- دوست خود را فريب مى دهد، ميل او را به كارهاى ناپسند تحريك مى كند و سرانجام آلوده اش مى سازد.
10 - جمال و زيبايى
حدثنا دارم بن قبيصة قال : ((حدثنا على بن موسى الرضا عن ابيه عن ابائه عن على بن ابيطالب (عليه السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) اطلبوا الخير عند حسان الوجوه ، فان فعالهم احرى ان تكون حسنا.(113)
((دارم بن قبيصه )) از حضرت رضا (عليه السلام ) از پدرانش از حضرت على (عليه السلام ) روايت كرده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: از زيبارويان همواره طلب خير كنيد، زيرا زيبايى صورت نشانه آن است كه افعال آنها هم نيكو باشد.
 
پر طاووس در اوراق مصاحف ديدم   گفتم اين منزلت از قدر تو مى بينم بيش
گفت : خاموش كه هر كس كه جمالى دارد   هر كجا پاى نهد، دست نيارندش پيش
عن ابى الحسن الرضا (عليه السلام ): ((من سعادة الرجل ان يكشف الثوب عن امراءة بيضاء.(114)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: از (نشانه هاى ) خوشبختى مرد (شوهر) اين است كه همسرى سفيد رخ داشته باشد و در مقام خلوت ، لباس را از تن همسر سفيد روى ، (مطلوب ) در آورد.
ترديدى نيست در فرمايش امام هشتم (عليه السلام )، جمال و زيبايى به عنوان يك امتياز، نه يك اصل زيربنايى (در امر ازدواج ) شناخته شده است ، و هر كه در مرحله گزينش همسر، معيار انتخابش در محدوده همين عامل خلاصه گردد و صرفا به عنوان ملاك اصلى به آن بنگرد و ارزشهايى اصيل همچون كفويت ، اصالت خانوادگى ، ايمان ، اخلاق همسر منتخب را از ياد ببرد يا آنها را در درجه دوم اهميت قرار دهد (به عنوان فرع به اينگونه امور بنگرد) دير يا زود پشيمان مى شود و همين زيبايى گرفتاريهاى فراوانى را براى او به بار خواهد آورد. خوشبختانه پيشوايان گرامى دين مقدس اسلام ، خطر چنين موضوعى را به پيروان خود اعلام داشته و همواره به آنان توصيه نموده اند (در مساءله انتخاب همسر) با مشاهده صورت زيبا و اندام موزون و حركات دلنشين كسى مسحور و دلباخته او نشوند، بلكه متوجه جهات ايمانى و اخلاقى او باشند تا پيوندشان مستمر و بادوام بماند.(115)
11 - خطر زيبايى بدون جهات دينى و اخلاقى
يكى از اولياى الهى در عالم رويا ديد سه حاجت وى بر آورده شده است . او براى مشورت با خانواده اش و بررسى مشكلات زندگى خويش با وى به گفتگو پرداخت تا از اين موهبت غيبى هر چه بيشتر بهره برد و كمبودهاى زندگى خانوادگيش را جبران نمايد. همسر او خواست : شوهرش از خدا بخواهد وى زيباترين زنان زمان خود گردد، مرد نيز اين خواسته (دلخواه زن ) را به پيشگاه الهى معروض داشت و دعايش مستجاب شد، در نتيجه زن از زيباترين زنان زمان خود محسوب گرديد... ولى متاءسفانه شيادان ثروتمند و خوشگذران و جوانان حريض و مجرد چشم طمع به آن زن دوخته و پيوسته به تعقيب كردنش پرداختند. تاءسف بارتر اينكه بى ظرفيتى ، غرور و خود بينى زن او يك طرف و عدم برخوردارى او از سرمايه لازم تقوا از طرف ديگر، سبب شد كه به پرتگاه نزديك شود، لذا رفته رفته به بيراهگى قدم گذاشت . ادامه چنين وضع افكار شوهر را مضطرب ساخت و لكه ننگى براى فرزندان و كانون خانواده فراهم آورد. سرانجام آن مرد با تقوا با دلى پرخون زن را نفرين كرد. خداوند نيز زن را مسخ نمود و به كيفر رسانيد... .(116)
اگر زيبايى ظاهرى (در زن ) تواءم با صفا و پاكى و جمال باطنى نباشد در چنين صورت ، اين ظريفترين مخلوق الهى به مرتبه بعد حيوانى و شهوات جنسى انحطاط پيدا مى كند و به يك وسيله عياشى و شهوترانى تبديل خواهد شد.
((فيلسين شاله )) ميگويد:
((يك قيافه و صورت زيبا آن است كه هم خطوط متناسب داشته باشد و هم سجاياى انسانى مانند تفكر و لطف و مروت و صداقت را نشان بدهد و هر قدر بيشتر صفات قلبى و فكرى را نمايان سازد، بيشتر زيباست )).(117)
 
صورت زيباى ظاهر هيچ نيست   اى برادر سيرت زيبا بيار
آدمى را عقل بايد در بدن   ور نه جان در كالبد دارد حمار
دير و زود اين شكل و شخص نازنين   خاك خواهد گشتن و خاكش ‍ غبار
((سعدى ))
((ويكتور هوگو)) مى گويد:
((اصولا هر زن عفيف ، زيبا و دلپسند است وجاهت تواءم با وقار و عفت به زن قدرتى مى دهد كه قوى ترين مردان را ياراى مقاومت در برابر او نيست ، بلكه آنها را به خضوع و تعظيم در مقابل خويش وادار مى سازد)).(118)
همسر زيباى نازا
عن ابى الحسن الرضا (عليه السلام ): قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) ((لرجل تزوجها سوداء ولودا، ولا تزوجها حسناء عاقرا، فانى مباه بكم الامم ، يوم القيامة ، او ما علمت ان الولدان تحت العرش يستغفرون لابائهم يحضنهم ابراهيم وتربيهم سارة فى جبل من مسك وعنبر وزعفران .(119)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرموده است : با زن سياه چهره اى كه ولود (بچه آور) باشد، ازدواج كنيد و با زن زيبايى كه عقيم باشد، تزويج نكنيد.(120) من روز قيامت با شما در ميان امتهاى ديگر مباهات خواهم كرد. مگر نمى دانى كه بچه ها در زير عرش ‍ براى پدران خود استغفار مى كنند. حضرت ابراهيم (عليه السلام ) از آنها سرپرستى كرده و ساره آنها را تربيت مى نمايد.