زيور هستي

علي نعيم الدين خاني

- ۶ -


مشكات چهارم

كريمه اهل بيت عليهم السلام و مكانت معنوي قم

از ابيات سي و هفتم به بعد، حضرت امام اشعار خود را به بيان آثار شگرف حضرت فاطمه معصومه عليها السلام بر شهر مقدس قم و جايگاه معنوي اين سرزمين مبارك اختصاص داده و با عباراتي نغز و دلنشين به ترسيم حقايقي چند در شأن و منزلت اين بلده طيبه پرداخته و مكانت روحاني و جهاني اين ديار علم و معنويت را به خوبي تبيين كرده است. در ادامه سخن، به شرح و تحليل اين خصايص و فضايل روح پرور مي پردازيم و حريم دل را با عطر بهشتي حرم اهل بيت عليهم السلام طراوت مي بخشيم و گلهايي جان فزا و دل ربا از گلشن معارف و اسرار حضرت روح الله - قدس سره - برمي چينيم.

1. روشنايي بخش قم

(37) آن يك خاك مدينه كرده مزيّن صفحه قم را نموده اين يك منوّر

ترجمه:

(37) وجود ذي جود فاطمه زهراعليها السلام زينت بخش خاك مدينه گشته و وجود منوّر فاطمه معصومه عليها السلام در سرزمين قم، باعث شده تا اين شهر روشن تر و تابناك تر جلوه نمايد.

شرح و تحليل:

«مدينه» كه به يمن وجود الهي رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم قداست يافته،به بركت بارش كوثر فاطمي بر اين شهر، به طراوت و سرسبزيبهشتي مزين شده و در حقيقت، خاك پاك مدينةالنبي به سبب چشمه سار زلال فاطمه اطهرعليها السلام سجدگاه افلاكيان و زينت محفل كروبيان گرديده است.

اما شهر قم كه از ديرهنگام محور قيام و جهاد بر ضدّ ظالمان و ستم پيشگان زمانه بوده است، به ميمنت دختري از تبار زهراعليها السلام بيش از پيش مايه عظمت و بزرگي اين سرزمين مقدس شده و صفحه سپيد قم به موجب فروغ شكوه و عزّت كريمه اهل بيت عليهم السلام تابناك تر گشته و كلمه حسناي معصومي مايه درخشندگي هر چه بيشتر و نورانيت و سيادت روزافزون اين شهر را فراهم آورده و به مباركي حضور فرخنده و روحاني اين سلاله پاك آل رسول و مرواريد رخشان صدف بتول، از گزند ظلمات و آشوب كثرات آخرالزّمان امان يافته است: «وَاِنَّ الْبَلايا مَدْفُوعَةٌ عَنْ قُم وَأَهْلِهِ وَسَيَأْتِي زَمانٌ تَكُونُ بَلْدَةُ قُم وَأَهْلُها حُجَّةً عَلَي الْخَلائِق ... ؛(1) به درستي كه بلاها از شهر قم و اهلش دفع مي شود و به زودي زماني مي رسد كه قم و اهل آن، حجّت بر خلايق مي گردند».

حضرت معصومه عليها السلام تنها به مدت 17 روز در شهر قم به سر برد(2) و در طيّ اين ايام كوتاه نيز پيوسته در محراب عشق و عبادت كه به «بيت النّور» معروف گرديد،(3) پروانه وار مشغول حمد و ثناي پروردگار خويشو بندگي خالصانه در پيشگاه رحماني بود. و اين چنين، از رهگذر عبوديت عاشقانه و عارفانه به ربوبيّت حقيقي نايل گشت(4) و به عنوان «حرم اهل بيت عليهم السلام» انوار ربوبي را در فضاي قم پرتوافشان ساخت و اهل قم را برخوردار از نور قدس فاطمي نمود.امام صادق عليه السلام سالها قبل از تولد فاطمه معصومه عليها السلام فرمود: «به راستي براي خداوند حرمي است و آن، مكه است و براي رسول خدا حرمي است و آن، مدينه مي باشد و براي امير مؤمنان حرمي است و آن، كوفه است و براي ما نيز حرمي مي باشد و آن، شهر قم است. در آينده اي نزديك، زني از فرزندان من به نام فاطمه در آنجا دفن مي شود».(5)

2. منزلت بهشتي

(38) خاك قم اين كرده از شرافتِ جنّت آب مدينه نموده آن يك كوثر

ترجمه:

(38) به يمن وجود حضرت معصومه عليها السلام در شهر قم، خاك اين سرزمين مرتبت و قداست بهشت را يافته است و آب مدينه به بركت وجود فاطمه زهراعليها السلام بسان كوثر بهشتي گرديده است.

شرح و تحليل:

در احاديث گهربار اسلامي آمده است كه امام رضاعليه السلام در مدح اهل قم فرموده: «اِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمانِيَةَ أَبْوابٍ وَلِاَهْلِ قُم واحِدٌ مِنْها فَطُوبي لَهُمْ، ثُمَّ طُوبي لَهُمْ، ثُمَّ طُوبي لَهُم؛(6) بهشت را هشت در است و يكي از آن درها از آنِ اهل قم است. پس خوشا به حالشان، پس خوشا به حالشان، پس خوشا به حالشان». بديهي است كه اين باب، جز وجود بهشتي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام نيست و حضرتش جنّت خوشبوي ولايت و روحانيت و گلشن خضراي ايمان و طهارت است كه خاك پاك قم به ميمنت آن وجود باشرافت و عظمت، منقبت بهشتي يافته و حرم امن اين تنديس طراوت و سرسبزي، سرزمين قم را جلا و صفايي ديگر بخشيده است؛ همان گونه كه حضور پرخير و بركت فاطمه اطهرعليها السلام، آب شهر مدينه را چون كوثر مصفا نموده است.

در يك نگرش عرفاني به اين بيت، مي توان ابراز داشت همچنان كه حضرت زهراي اطهرعليها السلام كوثر علم و معرفت و چشمه سار هميشه جوشان و جاري در وجود بهشتي پيامبر است و مدينة العلمِ نبوي با كوثر عشق و معرفت فاطمي سامان يافته، خاك مقدس قم نيز به يمن كوثر فاطمه ثاني عليها السلام به گلزار بهشت مبدل شده و حضرتش شميم روح فزاي جمال فاطمي خويش را در فضاي قم پراكنده ساخته و اين خاك خشكيده و شوره زار را به گلشن علم و بصيرت، و سرزمين ظهور رادمردان وادي توحيد، و عرصه قيام مؤمنان اهل تجريد، چونان خميني كبير - قدّس سرّه - رفعت بخشيده و مستضعفان و آزادگان عالم را سرمست از عطر ذكر و نام شيرين خود نموده است. امام كاظم عليه السلام در اشاره به اين معنا مي فرمايد:

«رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُم يَدْعُو النَّاسَ اِلَي الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبُرِ الْحَدِيدِ، لا تَزِلُّهُمُ الرِّياحُ الْعَواصِفُ وَلا يَمُلُّونَ مِنَ الْحَرْبِ وَلا يَجْبُنُونَ وَعَلَي اللهِ يَتَوَكَّلُونَ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين؛(7) مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت مي كند. گروهي با او همراه مي شوند كه همانند پاره هاي آهن هستند. تندبادهاي حوادث آنان را نمي لغزاند و از جنگ خسته نمي شوند و نمي ترسند و بر خدا توكل مي كنند، و عاقبت نيك براي تقواپيشگان خواهد بود».

يادكرد اين نكته جالب توجه است كه در حديث مذكور، از امام خميني - قدس سره - كه در شمار كامل ترين و بارزترين مصداق اين روايت محسوب مي شود، به عنوان «مردي از اهل قم» ياد شده است ؛ در حالي كه ايشان متولد شهر خمين هستند و تنها سالياني چند در شهر مقدس قم جهت تحصيل علم و معنويت به سر برده اند. اين مطلب گوياي اين حقيقت است كه «اهل قم» در واقع، كسي نيست كه صرفاً در شهر قم متولد شده باشد و يا بيشتر عمر خويش را در اين سرزمين مقدس گذرانده باشد؛ بلكه اهل راستين قم كسي است كه شيعه حقيقي ائمّه معصومين عليهم السلام است و فراخور استعداد خويش به ليلةالقدر فاطمي شناخت پيدا كرده و به نور عشق و ارادت خالصانه و زيارت عارفانه كريمه اهل بيت عليهم السلام آراسته است؛ چنان كه آن امام عارفان و عاشقان، خميني عزيز - روحي له الفداء - نيز اين چنين بود؛ همو كه رهبر معظم و فرزانه انقلاب اسلامي، حضرت آية الله خامنه اي، در منقبتش فرمود: «او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گريه نيمه شب، اهل دعا، تضرع، ارتباط با خدا، شعر و معنويت و عرفان و ذوق و حال بود».(8)

آنچه مدعاي فوق را از نظر نقلي بهاثبات مي رساند، روايتي است كه حسن بن محمد بن حسن قمي آن را در «تاريخ قم»(9) نقل كرده است كه گروهي از مردم «ري» به زيارت امام صادق عليه السلام شتافتند و هنگامي كه به محضر آن امام همام عليه السلام شرفياب شدند، گفتند كه ما اهل «ري» هستيم. حضرت فرمود: «مَرْحَباً بِإخْوانِنا مِنْ أَهْلِ قُم؛ آفرين بر برادران ما كه از اهل قم اند». پس آنها عرض كردند كه ما اهل «ري» مي باشيم و امام عليه السلام دوباره همان سخن را فرمود.آنان چندبار ديگر تأكيد كردند كه از اهل ري هستيم، اما آن حضرت همواره همان پاسخ نخست را تكرار مي فرمود.(10)

بنابراين، آن كه به راستي، شيعه خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام است و در «حرم اهل بيت عليهم السلام» دل و جان خويش را با فروغ جمال و كمال كريمه اهل بيت عليهم السلام روشنايي بخشيده و حقيقت شب قدر را به يمن معرفت به منزلت باطني و حقايق معنوي فاطمه ثاني عليها السلام دريافته، در حريم بهشتي ولايت قدم نهاده و در شمار «اهل قم» مشمول رحمت و عنايات خاصّ الهي گرديده و به زيور ديانت و معرفت ديني آراسته و به نور عبادت اهل الله و منقبت اهل ولا نايل گشته است: «سَلامُ اللهِ عَلي أَهْلِ قُم وَرَحْمَةُ اللهِ عَلي أَهْلِ قُم... هُمْ أَهْلُ الدِّينِ وَالْوِلايَةِ وَحُسْنِ الْعِبادَةِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ؛(11) سلام خدا بر اهل قم و رحمت خداوند بر اهل قم! ... ايشان اهل دين و [دوستدار و پيرو ]ولايت و اهل عبادتهاي شايسته اند. درود خداوند و رحمت و بركات او بر آنان باد».

3. رَشك برين

(39) عرصه قم غيرت بهشت برين است بلكه بهشتش يساولي است برابر

ترجمه:

(39) سرزمين قم مايه حسادت و رَشك بهشت برين گرديده است؛ بلكه بايد گفت سرزمين بهشتي قم، همچون فردوس برين كه سرآمد همه جنّات است، جلودار جنان الهي و صف آراي تمامي سرزمينهاست.

شرح و تحليل:

طبق روايات مأثور از حضرات معصومين عليهم السلام بهشت الهي هشت باب دارد كه بالاترين آنها «فردوس برين» است. حضرت امام به جهت قداست و شرافتي كه اين ديار آسماني به ميمنت وجود معصومه اهل بيت عليهم السلام يافته است، آن را مايه رَشك و حسادت بهشت برين معرفي نموده است؛ چه اينكه به بركت حضور معنوي و طلعت روحاني حضرت فاطمه معصومه عليها السلام بزرگاني شريف و فرهيختگاني صاحبدل در اين شهر مقدس تربيت يافته اند و از دستان لطيف بهشتي اش، دلدادگان و عارفان راستين، باده توحيد و تجريد برگرفته اند و پروانه وار به گرد شمع جمالش به طواف برخاسته اند و از كوثر حيات و معرفتش مستانه نوشيده اند؛ رادمرداني كه بهشت عدن الهي و فردوس برين رحماني به وجود رحيمي شان رَشك مي برد و عاشقانه مشتاق وصال وجود خوشبوتر از بهشت و عظيم تر از عرش و وسيع تر از كرسي و زيباتر از ملكوتِ آن سلمان صفتان صراط مستقيم مي باشد. خداوند متعال فرموده:

«مرا گنجينه اي است عظيم تر از عرش، و وسيع تر از كرسي، و خوشبوتر از بهشت، و زيباتر از ملكوت. زمينش معرفت است و آسمانش ايمان، خورشيدش شوق است و مهتابش محبت و عشق، ستارگانش خواطر و افكار است و ابرش عقل، و بارانش رحمت، و ميوه هايش اطاعت و بندگي... آگاه باش كه اين گنجينه، قلب است».(12) قلب تزكيه شده چنين انسانهاي كاملي عرش خداي رحمان است و جايگاه حضورشان قداست و شرافتي بس رفيع دارد.

آن را كه زمين آسمانش جا نيست بر عرش برين و كرسي اش مأوا نيست
اندر دل عاشقش بگنجد اي دوست ايمان است اين و غير از اين معنا نيست(13)

گفتني است همچنان كه اهل قم در بيان اهل بيت عليهم السلام اختصاص به مردمان شريف قم ندارد، شهر مقدس قم نيز در واقع، هر سرزميني است كه شيطان نفس به امر نبوي از آن وادي هجرت نموده و در پرتو بارش باران فضل و عنايت فاطمه ثاني عليها السلام از نسيم جنّت نعيم مقربين طراوتي دل پذير يافته است و هر آن كه اهل قيام و مجاهدت در راه خداست و در عرصه ظاهر و باطن به مبارزه با جهل و ستم، و ظلمت غفلت و نخوت برخاسته، در شمار «اهل قم» مي باشد. از اين رو، قم پهنايي دارد به وسعت دلها، و هر جايي كه پاكان و صاحبدلان، و آزادگان و مستضعفان باشند، آنجا سرزمين بهشتي قم است و آستان كريمانه معصومه اهل بيت عليهم السلام نه تنها محدوده جغرافيايي قم، كه گستره حضور شيفتگان ولايت، و عارفان و شيعيان صديق معناست.

4. افتخار آفرينش

(40) زيبد اگر خاك قم به «عرش» كند فخر شايد گر «لوح» را بيابد همسر

ترجمه:

(40) چنانچه خاك قم به عرش الهي فخر بفروشد و بدان مباهات كند، رواست. و اين شايستگي تا آنجاست كه سرزمين قم قدر و منزلت «لوح» الهي را يافته است.

شرح و تحليل:

آري، بهشت برين به وجود مقدادسيرتان و سلمان صفتان كوي ولا رَشك مي برد و خاك پاك قدم اهل راستين قم را توتياي ديده مي سازد؛ تربت مقدسي كه افتخار آفرينش است و به عرش الهي مباهات مي كند؛ زيرا حقيقت عرش كه به دلالت روايي «اَلْعَرْشُ ... اِسْمُ عِلْمٍ وَقُدْرَتٍ»(14) نور علم و قدرت الهي است، بر لوح قلب اهل قم رخ نموده و سراير علم لدني و سطوت رحماني در قلب سليمشان تجلّي يافته است و چشمه هاي علم و انديشه و انهار بهشتي: فقه و فلسفه و اخلاق و عرفان بر بستر عقل و دل محبان و رهروان رسالت و ولايت جاري گشته و خلايق را بهره مند از ضياي شريعت و نور معرفت ساخته است. امام صادق عليه السلام در منقبت سرزمين مقدس قم، اين پايگاه جهاني علم و دين، فرمود: «فَيَفِيضُ الْعِلْمُ مِنْهُ اِلي سائِرِ البِلادِ فِي الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ... فِيُتِمُّ حُجَّةُ اللهِ عَلَي الْخَلْقِ حَتّي لا يَبْقي أَحَدٌ عَلَي الْأَرْضِ لَمْ يَبْلُغْ إِلَيْهِ الدِّينُ وَالْعِلْمُ؛(15) پس علم در شهر قم آشكار مي گردد و از آنجا به سوي ديگر سرزمينها در مشرق و مغرب عالم سرازير مي گردد... پس حجت بر خلق تمام مي شود، به طوري كه كسي كه دين و دانش به او نرسيده باشد، باقي نمي ماند».

«لوح» صحيفه نفس است كه محل ارتسام صور اشيا است و همان گونه كه به وسيله قلم مادي در لوح حسّي، نقوش عيني ترسيم مي شود، به موجب عقل اوّل كه قلم اعلاست، صور اشيا به شكل كلي، درنفوس ناطقه كليه كه قلب عالم اند، نقش مي بندد و چون صور آناز هر گونه تغيير و تبديل محفوظ و مصون است، آن را «لوح محفوظ» مي گويند.(16)

شهر قم، سرزمين قداست يافته از وجود مقدس حرم اهل بيت عليهم السلام، حضرت فاطمه معصومه عليها السلام است كه بهشت برين بدان رَشك مي برد و به يمن جوشش چشمه سار علم و حكمت فاطمي در آن، به عرش ربوبي فخر مي كند و بسان لوح محفوظ الهي لطايف و حقايق علم و بصيرت را بر صحيفه پاكش عيان ساخته و جاي جاي آن جلوه گر انديشمندان سترگ دين و عالمان رباني و تجلّي گاه حقيقت جويان بزم طهارت و دانايي است كه با قلم اعلاي ولايي بر لوح نفوس مستعد و تشنه معرفت، نقش حقايق رحماني مي زنند؛ جلوه هاي مباركي كه ياد و نامشان و كلام و راهشان جاودانه مي ماند و نقش ماندگارشان نمايانگر سيرت جميل فاطمي و آثار گهربارشان فيضان برخاسته از كوثر زلال باطني است؛ صاحبدلاني كه ابواب علم و حكمت را با مفتاح آسماني عالمه عصمت و كريمه اهل طهارت عليهم السلام گشوده اند و آسمان قم را با انوار حقّ و حقيقت روشنايي بخشيده اند: «حكيم عارف، مرحوم ملا صدراي شيرازي كه مدتها در روستاي كهك قم به سر مي برد، هر گاه يك مشكل و گره فلسفي برايش پيش مي آمد، يا از حلّ مسأله فلسفي [و معرفتي ]درمي ماند، آهنگ زيارت قبر دختر موسي بن جعفرعليها السلام مي كرد و فاصله چهار فرسخ تا قم را مي پيمود و در اين زيارت قبر و التجا و استمداد از روح بلند حضرت معصومه عليها السلام، مشكل علمي خود را حل مي كرد و به محلّ اقامت خود برمي گشت».(17)

5. مأواي خلايق

(41) خاكي عجب خاك! آبروي خلايق ملجأ بر مسلم و پناه به كافر

ترجمه:

(41) خاك قم، تربت شگفتي است؛ زيرا مردمان را عزّت و آبرو بخشيده و پناهگاه امني براي مسلمان و كافر مي باشد.

شرح و تحليل:

جايگاهي كه شيطان به امر و اراده نبوي از آن رخت بربسته و بابي از ابواب اعلاي بهشت به روي آن گشوده شده، مايه عزّت و افتخار است و اهل آن، فاتح ميدان جهاد و حماسه اند و موجبات كرامت و شرافت خلايق را به ارمغان مي آروند؛ چنان كه انقلاب ايران از شهر مقدّس قم آغاز گرديد و انفاس قدسي و نسيم بهشتي حق از حرم مطهّر و جايگاه منوّر فاطمه معصومه عليها السلام بر جانهاي رسته از هوا و قلوب مشحون از عرفان و معنا، روحي دوباره دميد و مستضعفان و عدالت خواهان اين مرز و بوم را به زير رايت فاطمي و توحيدي حضرت امام خميني - قدّس سرّه - كشاند و آواي عزّت و شكوه اسلام را در شرق و غرب عالم سر داد و خورشيد اسلام ناب محمّدي در آسمان وجود خميني عزيز - قدس سره - از اين سرزمين مقدس طالع گرديد و به بيان صادق آل طهارت و عصمت عليه السلام: «تُرْبَةُ قُم مُقَدَّسَةٌ وَ اَهْلُها مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُم ... اَمااِنَّهُم اَنْصارُ قائِمُنا وَ دُعاةُ حَقِّنا؛(18) خاك قم، مقدس است و اهل آن، از ما هستندو ما نيز از ايشانيم ... همانا آنان ياري كنندگان قائم ما و دعوت كنندگان به حقّ ما مي باشند».

زمين آسماني قم به يمن وجود خجسته كريمه اهل بيت عليهم السلام پناهگاه امن تمامي خلايق گشته و به اعتقاد امام راحل حتي بي دينان و كافران و يا ساير مذاهب و اديان نيز از هر قوم و ملتي به زيارت حرم شريف خانم فاطمه معصومه عليها السلام مي شتابند و حضرتش همچون خورشيد فروزان كه هيچ يك از مخلوقات را از انوار خويش بي بهره نمي سازد، ارادتمندان و نيازمندان آستانش را هرگز بي نصيب نمي گرداند و گرمابخش جسم و جان خلايق بوده، باب رحمت و عنايت الهي را از هيچ كس دريغ نمي دارد و به حق، بهترين مأواي خلايق است كه همگان را بر اساس فطرت انساني شان مشمول فضل و بخشش خود نموده، گستره بشريت را در مأمن جهاني خويش به كلمه توحيد و آزادي و آزادگي فرا مي خواند:

«قُلْ يا اَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا اِلي كَلِمَةٍ سَوآءٍ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ اِلاَّ اللهُ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ»؛(19) «بگو اي اهل كتاب! بياييد به كلمه اي كه ميان ما و شما يكسان است، متمسّك شويم: اينكه جز خدا كسي را نپرستيم و براي او شريكي قرار ندهيم و غير از خدا برخي از ما برخي ديگر را ارباب نگيريم».

بنابراين، زائران حرم شريف و طائفان حريم جمال فاطمه ثاني عليها السلام پيوسته از خير كثير و فضل بي بديل اين آستان كريمانه مستفيض مي گردند و هر يك فراخور نيّت و معرفت خويش از اين گنجينه بي پايان ولايي توشه اي برمي گيرند و مسلمان و كافر هر كدام به نوبه خود از فيض و رحمت قمر درخشان و شمس تابان حرم ولايت برخوردار مي شوند. آري، حرم شريف آن همسان و همانند معصومان، بسان ابر باران زاي بهاري است كه در هر كوي و برزن مي بارد و سرزمينهاي خشك و مرده را روح حيات و سرسبزي مي دمد و خلايق را بهرمند از زلال لطف و عنايت خويش مي سازد.

قم بارگه فاطمه حور جمال است قم جايگه نايره طور جلال است
در گستره ظلمت و حيرت به خلايق قم پايگه بارقه نور كمال است(20)

برترين ترنّم عشق (حسن ختام)

(42) گر كه شنيدندي اين قصيده «هندي» شاعر شيراز و آن اديب سخنور
(43) آن يك طوطي صفت همي نسرودي «اي به جلالت ز آفرينش برتر»
(44) وين يك قُمري نمط هماره نگفتي «اي كه جهان از رخ تو گشته منوّر»

ترجمه:

(42)، (43) و (44) اگر حكيم قاآني، شاعر شيرازي، قصيده مرا مي شنيد، همچون طوطيان نمي سرود: «اي كسي كه به سبب جلال و عظمتت، از آفرينش برتري». و نيز چنانچه آن ديگر اديب سخنور اين ابيات را شنيده بود، هرگز بسان قُمريان نغمه سر نمي داد: «اي كسي كه جهان هستي به موجب جلوه روي تو منّور گشته است».

شرح و تحليل:

حضرت امام خميني - قدّس سرّه - در سنين جواني، در شش غزل و يك قصيده و يك مسمط و نيز يك قطعه، به «هندي» تخلص نموده اند. اين تخلّص اشاره است به شهرت جدّ بزرگوار امام، مرحوم آقا سيّد احمد، معروف به «سيّد هندي» كه از كشمير هندوستان مهاجرت نمود.(21)

عناوين اشعاري كه حضرت امام در آنها بدين نام تخلّص كرده اند، عبارت است از غزلهاي: «شب وصل، آيينه جان، پير مغان، خضر راه، صبح اميد، اخگر غم، حسرت روي، سخن دل»(22) و مسمّط «توصيف بهاران»(23) و قصيده «مديحه حضرت فاطمه زهراعليها السلام و حضرت معصومه عليها السلام» و قطعه «آب زندگاني».(24)

گفتني است كه حضرت امام در پايان قصيده مورد بحث، دو مصراع از شاعران بزرگ را تضمين نموده است: نخست يك مصرع از قصيده حكيم قاآني شيرازي است كه وي آن را در مدح نور حديقه احمدي، دختر امام موسي بن جعفرعليه السلام سروده است. مطالعه و دقت نظر در اين قصيده و مقايسه آن با قصيده حضرت امام و تعابير بلند عرفاني و بيانات لطيف روحاني آن، به وضوح نشان از ارزش و مرتبت محتوايي شعر امام دارد. آنچه حيكم قاآني، آن طوطي گلشن ادب و معنا، سروده، تنها پرتو شوق و ارادت را در دلها تابانده است؛ ولي آنچه امام عارفان و عاشقان، اين بلبل غزل خوان گلشن عرفان و ايمان، مستانه سروده، قلوب حق جويان را با مهتاب عشق و بصيرت منوّر ساخته و نهرهاي بهشتي طهارت و معنويت را بر بستر وجود رهروان طريق كمال و جمال مطلق روانه كرده است.

«طوطي» در عرفان، نماد جان عِلْوي پاك و مجرّد است. اما در اينجا مراد از «طوطي صفت»، معناي مصطلح بين مردم است و آن پرنده اي است كه تقليدكننده مي باشد.(25) چنانچه آن شاعر شيرازي قصيده نغز و سرشار از مضامين عرفاني امام را مي شنيد، همچون طوطيان كه تنها كلمات ديگران را بازگو مي كنند، چنين شعري را نمي سرود و اين گونه زبان به مدح و ثناي آن حقيقت رحيمي نمي گشود.

آن شاعر حكيم و فرزانه، همچنان كه در پايان قصيده خود بدان متذكر شده، به ميزان فهم و نگرش عامه سخن به ميان آورده و لطايف حقيقت را از نظرها پنهان داشته است. در حالي كه حضرت امام به صراحت پرده از روي حقايق الهي و اسرار باطني اين بانوي مكرم برداشته و مقام و منزلت ايشان را به شكلي شايسته و مطلوب ترسيم نموده است. در اينجا به بيان برخي از ابيات قصيده حكيم قاآني مي پردازيم:

اي به جلالت ز آفرينش برتر ذات تو تنها به هر چه هست برابر
زاده خير الوري رسول مكرم بضعه خير النساء بتول مطهر
از تو تسلي گرفته خاطر گيتي كز پي روح است آفرينش پيكر
عمر تو چون لفظ كاف و نون مشيت كم بد و زو زاد هر چه زاد سراسر
هست ز يك نور پاك ذو المنن ذات تو و حيدر و بتول و پيمبر
گر ز يكي شمع صد چراغ افروزند نور نخستين بود كه گشته مكرّر
ليك چو نامحرم است ديده عامي بكر سخن بِه نهفته در پس چادر(26)

امام خميني - قدس سره - در اشاره به قصيده ديگري كه در مدح حضرت فاطمه معصومه عليها السلام سروده شده، ضمن تضمين يك مصراع از آن، مي فرمايد كه اگر اين شاعر خوش بيان و اديب سخنور(27) نيز قصيده طرب خيز و شهدآفرين ايشان را خوانده بود، چون قُمريان(28) به ترنم چنان قصيده اي مبادرت نمي ورزيد؛ آن اديب سخندان، جهان را به يمن رخساره فاطمه معصومه عليها السلام منوّر مي داند، و حال آنكه در بيان آسماني و انديشه متعالي امام خميني - قدّس سرّه ازليّت با تربت فاطمي تخمير شده و ابديّت نيز با طلعت حضرتش محقق گشته است؛ حقيقت غيبي فاطمه عليها السلام هم افق فيض اقدس احدي و مظهر سرّ نهان الهي است؛ واجبي است كه لباس امكان پوشيده و نور پر فروغش علّت خلقت، و وجود لطيفش يگانه واسطه فيض است؛ معجزه نادره ولايي است كه انبيا و اولياي حق در حريم جلالش خالصانه معتكف شده اند و نهر حلم و شكيبايي، و چشمه شعور و دانايي را بر قلوب دلدادگان حرمش جاري ساخته و تنها قطره اي از بارش عنايتش حيات طيبه رحماني را به ارمغان آورده است؛ عصاره و چكيده بهشت برين است كه خاك قم را شرافت و طراوت ارزاني داشته و به عنوان «حرم امن اهل بيت عليهم السلام» مأمن آحاد بشريت و مأواي پيروان صديق ولايت گرديده و عزّت و افتخاري ماندگار را براي مخلَصين رهيده از خطوات شيطان و اهل راستين قم ثمر بخشيده و ابر رحمت و كرامتش گستره خلقت را فرا گرفته است.

خوشا عارفان و مقربان پيشگاه و خادمان بارگاه فاطمه معصومه عليها السلام كه بهره مند از فيض لطف و كرامت، و ابر رحمت و عنايت حضرتش مي گردند و به بركت نظر شريف او به حريم بهشت ربوبي راه مي يابند. يادكرد اين نكته جالب توجه است كه در مورد مقام شفاعت اين شفيعه روز جزا با دو گونه روايات مواجه مي شويم. برخي احاديث دلالت دارند كه به موجب شفاعت آن حضرت، اردتمندان و شيعيان فاطمي به طور عموم وارد بهشت مي شوند و اين، «شفاعت عام» است كه شامل حال همه دل دادگان و محبان حضرتش مي شود.امام صادق (ع) فرمود: تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِيَ الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِم؛(29) به موجب شفاعت او (فاطمه معصومه)، تمامي شيعيان به بهشت داخل مي گردند».

اما در زيارت مأثوره از امام رضا (ع) مي خوانيم: «يا فاطِمَةُ اشْفَعي لي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ؛(30) اي فاطمه! مرا در بهشت شفاعت نما كه همانا براي تو نزد خداوند مقام رفيعي است». اين نوع شفاعت را كه شفاعت پس از ورود به بهشت است، «شفاعت خاص» مي ناميم كه شامل شيعيان خاص و عارفان به حقّ حضرت معصومه عليها السلام و صاحبدلان و مؤمنان راستين ولايت مي گردد. در اين شفاعت، بعد از راهيابي به جنّت الهي، خاصان اهل معنا و شيعيان كامل ولا به توفيق ارتقا و رفعت به سوي منازل و مراتب اعلاي بهشتي دست مي يابند و به بيان «أَتَقَرَّبُ إِلَي اللهِ بِحُبِّكُمْ»(31) در پرتو لطف و نظر رحيمي حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به محرم سراي ديدار رب در فردوس برين نايل مي شوند و در زمره مقرّبين ولايت به شناخت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام توفيق مي يابند؛ چنان كه در زيارت آن كريمه عليها السلام مي خوانيم: «اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنا في زُمْرَتِكُمْ ؛(32) سلام بر تو باد! خداوند در بهشتْ بين ما و شما شناسايي قرار دهد و ما را در زمره شما محشور نمايد».

از اين رو، زائران كعبه جمال و حرم جلال معصومه عليها السلام را مراتب و درجات گوناگوني است و فقط كساني كه بر اساس شناخت و بصيرت قلبي به شأن و منزلت آن حضرت، ديده ظاهر و باطن را به زيارت اين جلوه منوّر و مطهر حق سرمه آذين كرده اند ، از رهگذر لطف خاصه فاطمي مَحرم حرم اهل بيت عليهم السلام و لايق حضور در فردوس برين و شايسته شهود وجه جميل ربوبي مي گردند و صد البته كه «اَلْجَنَّة» يا بهشتِ به تمام معنا از آنِ چنين كساني است و «زيارت عارفانه، تنها از اهل بصيرت و معرفت برمي آيد».(33) امام رضاعليه السلام در اين باره مي فرمايد: «مَنْ زارَها عارِفًا بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّة؛(34) كسي كه معصومه را در حالي كه عارف به حقّ اوست زيارت كند، پس براي او بهشت مي باشد».

اميد است كه در حرم سرشار از جود و كرم اهل بيت عليهم السلام نداي توحيدي «اَللهُ اَكْبَر» و نواي ملكوتي «سُبْحانَ الله» و آواي بهشتي «اَلْحَمْدُ لِله» را از سر صدق و اخلاص در فضاي قلبمان طنين افكن سازيم و با معرفت و عشق راستين به پيشگاه قدسي فاطمه معصومه عليها السلام به زيارت حضرتش بشتابيم و به يمن گوشه چشم اين جلوه رحمت و كرامت و اسوه عشق و طهارت، چشمان خفته دل را به روي حقايق و معاني، و فهم و درك معارف الهي بگشاييم و همچون حضرت روح الله، خميني عزيز - قدّس سرّه الشّريف - در اين سرزمين مقدس و جايگاه «فاطميين»، مرآت جان را در پرتو تربيت معنوي صاحبدلان فاطمي و عارفان ربّاني، صفا و جلايي ديگر بخشيم تا انوار ستاره درخشان كريمه اهل بيت عليهم السلام در آن تلألؤ يافته ، در ظلمت سراي ناسوت به صراط حميد انساني راه يابيم و در زمره شاكران نعمت ولايت و بندگان آستان رحمانيّت، عاشقانه زبان به حمد و ثناي زهره منوّر فاطمي و ديده به وجه جميل رحيمي گشوده ، به بركت نيم نگاه كريمانه اين بانوي دو عالم، خالصانه از سراي خاك به اوج افلاك علم و معنا پَر كشيم و عارفانه مدارج والاي كمال و جمال را بپيماييم.

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند(35)

فهرست منابع

* قرآن كريم

1. آداب الصلوة، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اوّل، بهار 1370 ش.

2. آيينه جام (ديوان حافظ همراه با يادداشتهاي استاد شهيد مطهري)، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، مهر 1380 ش.

3. اسرار الحكم، حاج ملا هادي سبزواري، مقدمه و حواشي حاج ميرزا ابو الحسن شعراني، كتاب فروشي اسلامية، 1362 ش.

4. اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني، انتشارات علميه اسلاميّه، تهران.

5. اطيب البيان، سيد عبد الحسين طيب، انتشارات اسلام، چاپ سوم، تهران، 1366 ش.

6. الصراط المستقيم، علي بن يونس بناطي بياضي، انتشارات كتابخانه حيدريّه، چاپ اوّل، نجف اشرف، 1384 ق.

7. الطرائف، سيد علي بن طاوس حسيني حلي، چاپخانه خيام، قم، 1400 ق.

8. الفضائل، ابو الفضل شاذان بن جبرئيل قمي، انتشارات رضي، چاپ دوم، قم، 1363 ش.

9. امامت و انسان كامل، تبيان، دفتر چهل و دوم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اوّل، تابستان 1381 ش.

10. امام خميني از ديدگاه مقام معظم رهبري، قدرت الله بهرامي، ناشر: پژوهشكده تحقيقات اسلامي، قم، چاپ اوّل، پاييز 1381 ش.

11. انوار المشعشعين، محمد علي نائيني كچوئي قمي، تحقيق: محمد رضا انصاري قمي، چاپ اوّل، 1381 ش.

12. بحار الانوار، علاّمه محمّد باقر مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1403 ق.

13. پرواز در ملكوت، امام خميني، به اهتمام سيد احمد فهري، چاپ نهضت زنان مسلمان، تهران، بهمن 1359 ش.

14. تاريخ قم، حسن بن قمي، تصحيح و تحشيه: سيد جلال الدين طهراني، تهران، 1313 ش.

15. تأويل الآيات، سيد شرف الدين علي بن حسيني استرآبادي، مؤسسه انتشارات اسلامي، چاپ اوّل، قم، 1409 ق.

16. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد آمدي، الناشر: مكتب الأعلام الاسلامي، الطبعة الأولي، المحقق: المصطفي الدرايتي، قم المقدسة، 1366 ش.

17. تعليقات علي شرح فصوص الحكم و مصباح الأنس، امام خميني، الناشر: مؤسسة «پاسدار اسلام»، الطبعة الثاني، المطبعة «دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم».

18. تفسير القمي، علي بن ابراهيم، مؤسسه دار الكتاب، قم، چاپ سوم، 1404 ق.

19. تفسير سوره حمد، امام خميني،استخراج و تنظيم: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، چاپ چهارم، خرداد 1378 ش.

20. تقريرات فلسفه امام خميني، آية الله سيّد عبد الغني اردبيلي، تحقيق و نشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اوّل، بهار 1381 ش.

21. جايگاه زن در انديشه امام خميني، تبيان، دفتر هشتم، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ ششم، تابستان 1378 ش.

22. حضرت معصومه و شهر قم، محمد حكيمي، ناشر: معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي، شهريورماه 1365 ش.

23. دلائل الامامة، ابو جعفر محمد طبري، مؤسسة البعثة قسم الدراسات الاسلاميّة، 1413 ق.

24. ديوان امام، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ بيست و پنجم، تابستان 1378ش.

25. ديوان حكيم قاآني شيرازي، مقدمه و تصحيح: ناصر هيري، انتشارات گلشائي، چاپ اوّل، تهران، تابستان 1363 ش.

26. رساله نوين، ترجمه و توضيح: عبد الكريم بي آزار شيرازي، ناشر: مؤسسه انجام كتاب، ارديبهشت 1360 ش.

27. زندگاني حضرت معصومه و تاريخ قم، سيّد مهدي صحفي، چاپ پنجم، انتشارات كتاب فروشي صحفي، قم.

28. زندگي نامه سياسي امام خميني، محمد حسن رجبي، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377ش.

29. سخن عشق، فاطمه طباطبايي، ناشر: معاونت پژوهشي انتشارات پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي، چاپ اوّل،تهران، پاييز 1380 ش.

30. سرّ الصلوة، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ دوم، زمستان 1372 ش.

31. سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار، شيخ عباس قمي، انتشارات كتابخانه سنائي.

32. شرح فصِّ حكمةٍ عصمتيّةٍ في كلمةٍ فاطميّةٍ، علامه حسن زاده آملي، ناشر: نثر طوبي، چاپ سوم، قم، تابستان 1382 ش.

33. صحيفه انقلاب (وصيّت نامه سياسي - الهي رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني)، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.

34. علم اليقين، فيض كاشاني، انتشارات بيدار، قم، 1358 ش.

35. عوالي اللئالي،محمد بن علي بن احسائي معروف به ابن جمهور، تحقيق: مجتبي عراقي، مطبعة سيد الشهداء، قم، 1403 ق.

36. عيسي، هامفري كارپنتر، مترجم: حسن كامشاد، انتشارات طرح نو، خرمشهر، چاپ دوم، 1375 ش.

37. فروغي از كوثر، الياس محمدبيگي، ناشر: انتشارات زائر، چاپ سوم، قم، زمستان 1380 ش.

38. فرهنگ اصطلاحات و تعبيرات عرفاني، سيد جعفر سجادي، كتابخانه طهوري، تهران، 1370 ش.

39. فرهنگ بزرگ جامع نوين، عربي به فارسي، احمد سياح، چاپ سيزدهم، انتشارات اسلام، تهران، 1370 ش.

40. فرهنگ ديوان امام خميني، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اوّل، زمستان 1372 ش.

41. فرهنگ عميد، حسن عميد، انتشارات امير كبير، چاپ ششم، تهران، 1364 ش.

42. فرهنگ فارسي، محمد معين، انتشارات امير كبير، تهران، چاپ هشتم، 1371 ش.

43. كتاب الغيبة، شيخ طوسي، مؤسسه معارف اسلامي، چاپ اوّل، قم، 1411 ق.

44. كلمات قصار، پندها و حكمتها، امام خميني، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اوّل، بهار 1372 ش.

45. كلمات مكنونه، ملا محسن فيض كاشاني، تصحيح و تعليق: عزيز الله عطاردي قوچاني، انتشارات فراهاني، تهران، 1360 ش.

46. كلّيات حديث قدسي، محمد حسين حرّ عاملي، مترجم: زين العابدين كاظمي خلخالي، انتشارات دهقان، چاپ اوّل، تهران، زمستان 1377 ش.

47. گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، كتاب فروشي اسلاميّه، تهران، 1352 ش.

48. لغت نامه دهخدا (نرم افزار دهخدا).

49. لمعات عشق، حيدر تهراني (معجزه)، قطع خشتي، 1361 ش.

50. مبارزه با نفس يا جهاد اكبر، امام خميني، مؤسسه انتشارات امير كبير، تهران، 1360 ش.

51. متشابه القرآن، ابن شهر آشوب مازندراني، انتشارات بيدار، 1328 ش.

52. مرواريد عفاف، محمود اكبري، قم، چاپ اوّل، تابستان 1376 ش.

53. مستدرك وسائل الشيعة، ميرزا حسين نوري طبرسي، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم، 1407 ق.

54. مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، عبد الرزاق گيلاني، تصحيح: سيد جلال الدين محدث، ناشر: نشر صدوق، چاپ سوم، تهران، پاييز 1366 ش.

55. مصباح الهداية الي الخلافة والولاية، امام خميني، مقدمه استاد سيّد جلال الدّين آشتياني، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ دوم، زمستان 1373 ش.

56. معارج القدس في معارج معرفة النفس، غزالي، مطبعه كردي، 1327 ق.

57. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ چهارم، 1370 ش.

58. مناقب آل ابي طالب (المناقب)، ابن شهر آشوب مازندراني، انتشارات علامه، قم، 1379 ق.

59. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ناشر: مطبوعاتي حسيني، تهران، 1371 ش.

60. نگين قم، جواد محدّثي، نشر معروف، قم، چاپ دوم، مهرماه 1380 ش.

61. نهج الحق، حسن بن يوسف (علامه حلي)، مؤسسه دارالهجره، چاپ اوّل، قم، 1407 ق.

پى‏نوشتها:‌


1) بحار الانوار» ج 57، ص 212.
2) فروغي از كوثر» ص 33.
3) همان، ص 40.
4) مصباح الشريعة» ص 7، قال الصادق عليه السلام: «اَلْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرٌ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّة».
5) مستدرك الوسائل» ج 10، ص 368. راوي حديث مزبور در ادامه مي افزايد: «زماني امام صادق عليه السلام اين سخنان را فرمود كه هنوز امام كاظم عليه السلام به دنيا نيامده بود».
6) بحار الانوار» ج 60، ص 215؛ «سفينة البحار» ج 2، ص 445.
7) بحار الانوار» ج 60، ص 216.
8) امام خميني از ديدگاه مقام معظم رهبري» ص 17.
9) تاريخ قم» ص 214.
10) بحار الانوار» ج 57، ص 216، ب 36، ح 41؛ «بحار الانوار» ج 99، ص 267، ب 1، ح 5؛ «مستدرك الوسائل» ج 1، ص 368، ب 74، ح 12196.
11) سفينة البحار» ج 2، ص 446؛ «تاريخ قم» ص 7؛ «حضرت معصومه و شهر قم» ص 35، عَن أمير المؤمنين(ع).
12) بحار الانوار» ج 70، ص 59، ح 37، حديث قدسي خطاب به حضرت داود (ع).
13) ديوان امام» ص 199، رباعي ايمان.
14) اصول كافي» ج 1، ص 130، ح 2، عن ابو الحسن (ع).
15) بحار الانوار» ج 60 ، ص 213؛ «سفينة البحار» ج 2، ص 445.
16) برگرفته از نرم افزار درج، بزرگ ترين كتابخانه الكترونيكي شعر فارسي، بخش لغت نامه.
17) نگين قم» ص 32.
18) بحار الانوار» ج 60 ، ص 671.
19) سوره آل عمران: 3، آيه 64.
20) شعر از نويسنده، با نام «پايگاه نور».
21) زندگي نامه سياسي امام خميني» ص 109.
22) ديوان امام» صص 156، 139، 131، 92، 81، 78، 68 و 50 (به ترتيب).
23) همان، ص 279.
24) همان، ص 299.
25) فرهنگ ديوان امام» ص 215.
26) ديوان حكيم قاآني شيرازي» صص 211 - 209.
27) گفتني است كه نگارنده پس از جستجو در كتابخانه هايي چون: كتابخانه تخصصي ادبيات قم و كتابخانه حضرت آية الله مرعشي نجفي و پژوهش در نرم افزارهايي مثل: «درج» ، «گنج سخن» و «كريمه اهل بيت» و همچنين سؤال از واحد ادبيات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني - قدس سره - در تهران و برخي از اساتيد ادبيات، به مأخذ اصلي اين مصراع و شاعر آن دست نيافت.
28) حضرت امام در فرازي از قصيده خود در مدح ولي عصر عجل الله تعالي فرجه سروده است: «قُمريَك ماهور خواند و هدهد آواز عراقي». ماهور، آوازي است باطمأنينه و وقار كه طرب انگيز و شاد است و از آنجا كه آواز قمري آوايي شاد و خوب است، آن را به ماهور كه يكي از دستگاههاي موسيقي است، نسبت مي دهند.
29) سفينة البحار» ج 2، ص 376.
30) مفاتيح الجنان» ص 1036.
31) همان: «با محبّت به شما، به سوي خدا تقرب مي جويم».
32) همان، ص 1035.
33) نگين قم»جواد محدثي، ص 31.
34) مستدرك الوسائل» ج 10، ص 368، ح 12198؛ «بحار الانوار» ج 99، ص 265، ح 4.
35) آيينه جام» (ديوان حافظ)، ص 132.