امام حسين (ع ) الگوى زندگى
جلد ۵

حبيب الله احمدى

- ۱۱ -


فرهنگ شهادت  
در استقرار يافتن دين در جامعه فرهنگ ايثار و شهادت نقش مهم ايفا مى نمايد. به لحاظ اين كه در برابر دين خدا، هماره ستمرگان جامعه قد برافراشته و چالشگرى مى نمايند. ان هواداران دين به ويژه رهبران دينى را به انواع خطرها تبعيد، زندان ، قتل و... تهديد مى نمايند. هواداران دين اگر از خطرها بهراسند هيچ گاه در استقرار دين الهى توفيق حاصل نخواهند نمود. ان گروه از رهبران و هواداران دين مى توانند دين را مستقر سازند كه انواع ناملايمات را در راه دين به جان خريدار باشند. در برابر تهديدهاى دشمن هراس به خويش راه ندهند كه در غير اين صورت مجبور به ترك صحنه ها خواهند شد.
به همين جهت دين ان گونه هوادار و رهبر را مى ستايد كه در راه دين خطرها را با اغوش باز و رويى گشاده پذيرا باشد. هيچ تهديد و خطرى نتواند آنان را از اهداف و انگيزهايشان باز دارد.
قرآن از اين كه رهبران به ويژه پيامبران كه در خط اول جبهه دشمن قرار دارند گونه سخن مى گويد: كه پيامبران همواره خطرها را به جان خريدار بودند و از جان خود مايه مى گذاشتند و در راه دين خدا كشته مى شدند، و يقتلون النبيين بغير حق . (438)
فرهنگ ايثار و شهادت است كه دين را در جامعه مستقر و جارى ساخته است . اگر دين از آغازين روز خود اين فرهنگ را در جامعه شكوفا نمى ساخت ، هيچ گاه در جامعه مستقر نمى شد و ستمگران و طاغيان دين و هواداران ان را از ميدان بدر مى كردند.
اين فرهنگ ايثار فرهنگ همه رهبران دينى است . اين فرهنگ در اسلام بهتر شكوفا شده است . به ويژه رسول الله (ص ) براى استقرار دين الهى به گونه شفاف و گسترده اين فرهنگ را باور نمود.
و اصولا استقرار دين با رفاه طلبى ناسازگار است ، رهبران هواداران دينى كه بر اين عزم هستند كه دين را پياده نموده و به انواع نا هنجارى ها، هنجار بخشند، بايد از فرهنگ ايثار تا مرز شهادت بهره مند باشند.
مسلمآنان به همراه رسول الله (ص ) زحمت هجرت را متحمل شدند همه امكانات خويش را در مكه نهاده به مدينه هجرت نمودند. اينك در مدينه با خبر مى شوند كه كاروان تجارتى ابوسفيان در راه است . به هواى اين كه كاروان با پيروزى به آنان غنايم خوبى نصيب آنان مى شود، از مدينه بيرون آمدند. ليكن خداى عزيز و حكيم آنان را با كاروان تجارت روبرو نساخت بلكه با كاروان سلاح و جنگ كه به هوادارى ان كاروان از مكه بيرون آمده بود روبرو ساخت . اذ يعدكم الله احدى الطائفتين آنها لكم و تو دون ان غير اشوكه تكون لكم (439) به ياد اريد هنگامى را كه خدا وعده شما داده يكى از دو گروه از ان شما گردد و شما دوست داشتيد كه با گروهى كه مسلح نبود برخورد كنيد.
شما دوست داشتيد با كاروان تجارتى برخورد كنيد كه قدرت دفاعى انگونه ندارد و با چيره شدن بر آنان غنيمت و رفاه بكف اريد. ليكن با اين رفاه طلبى ريشه خطرها خشكيده نمى شود و دين حق مستقر نمى گردد.
دين در جامعه پايدار نمى شود. دين در جايى مستقر و پايدار مى شود كه موانع راه استقرار بر طرف شود و راه هموار گردد. موانع را سران كفر كه با نيروهاى خطر و مسلح به ميدان مى ايند. بايد اين خطرها بر طرف شود. به همين خاطر خداى سبحان و حكيم شما را ان گروه مسلح كه از كفر هوادارى مى نمودند درگير كرد تا با كشته شدن سران كفر موانع راه بر طرف گردد. يريد الله ان يحق الحق بكلماته و يقطع دابر الكافرين . (440) عزم خدا بر اين بود كه حق را با كلماتش پايدار نمايد و ريشه كافران را ببرد. احقاق حق و پايدار شدن و حق و محو نابود شدن باطل از اين طريق ممكن است ، ليحق الحق و يبطل الباطل و لو كره المجرمون . (441) اگر شما با كاروان تجارت برخورد مى نموديد ممكن بود غنايمى نصيب شما بشود. ليكن فراهم شدن غنايم ، رفاه ، حق را پايدار نمى ساخت بايد جنگ بدر پديد مى آمد و شما با سران مسلح ذات الشوكه (صاحبان تيغ ) قريش برخورد مى كرديد و سران آنان را از پاى در مى آورديد تا دين در مدينه آنگاه مكه آنگاه سر تا سر جهان مستقر مى شد. و اين حقيقت با فرهنگ ايثار و شهادت ممكن است نه با رفاه و اسايش .
اين حقيقت را رسول الله (ص ) اين گونه شفاف مى سازد: ان الله اعزامتى بسنابك خيلها و مراكز رماحها. (442) خداى سبحان امت و پيروان مرا با اسبان تند و نيزه ها پيروزى مى بخشد. و فرمود خير و بركت در سايه شمشير است ، الخير كله فى السيف و تحت ظل السيف (443) و عترت وى نيز تبيين نمود كه خونى كه در راه خدا ريخته شود برترين خون است ، ما من قطره احب الى الله من قطره دم فى سبيل الله . (444) عزت و استقلال هر ملت در گرو ايثار و شهادت طلبى آنان است بدون ايثار، امت مسلمان عزيز و سر بلند نمى شود و دين در جامعه مستقر نمى گردد.
اين ستايش دين از فرهنگ ايثار و شهادت است . رهبران دينى به ويژه پيامبران اين راه را بر مردم هموار ساختند و حسين بن على عليه السلام با برگزيدن راه ايثار و شهادت اين راه را براى هميشه هموار ساخت . حسين با انتخاب راه شهادت خويش و يارانش ، راه مقابله با دشمن را در سخترين شرايط اموخت كه هيچ چيز نبايد مانع پيمودن راه حق . شود بايد مصيبت ها را به جان خريد و در راه دين ايثار و فداكارى نمود و تا شهادت پيش رفت ، تا دين در جامعه مستقر گردد. حماسه حسينى در عاشورا اين فرهنگ را شكوفا و بارور نمود، كه ياران و همراهان حسين عليه السلام در طول تاريخ در هر زمان از راه روش حسين پيام مى گيرند.
قرآن براى استقرار چنين فرهنگ جامعه را به سوى ايثار و فداكارى گسيل مى نمايد. فرهنگ ايثار و شهادت در راه خدا و آثار و زندگى شهيدان و پاداش شهادت را شفاف نموده است . تا پيروان دين با انديشه شفاف و شناخت كامل از ارزش را به استقبال آنها روند. بودن شهيد و يارانش و حقيقت شهادت را در همين راستا تحليل مى نمايد.
نهضت حسين عليه السلام اين فرهنگ را در بستر تاريخ اسلام شكوفا ساخت .
حسين با انتخاب راه ايثار و شهادت را مبارزه با ستم پيشگان و دين ستيزان را اموخت و اين فرهنگ را تا قيامت در ميان مسلمآنان احيا نمود.
حسين عليه السلام كه بعد از حمزه ، سيد الشهدا لقب گرفت ، به همين علت است كه اين فرهنگ با ايثار و خون حسين سبز و شاداب شده است . و خط سرخى كه حسين ترسيم نمود در ميان ساير خون پر رنگ تر و برحسته تر است .
و به همين جهت اين مقدار در آثار دينى سخن از نام حسين و ياد حسين و فرهنگ حسين است . به لحاظ ارزش و اعتبار اين فرهنگ و تاثير گذارى ان در پويندگى جامعه و گسيل نمودن جامعه به سوى پاكى و تقوا و ستم ستيزى گوشه هايى از اين فرهنگ را مورد بررسى قرار مى دهيم ؛ تا بيشتر راه حسين عليه السلام براى انديشمندان شفاف و براى پويندگان راهش ‍ هموارتر گردد.
پاداش شهادت  
دين كه براى پايدارى ارشها، فرهنگ ايثار و شهادت را ترويج مى نمايد پاداش و سر انجام خوش ان را نيز بازگو و تحليل مى نمايد. كه انساب ايثارگرى كه تا شهادت در راه خدا مى ستيزد، تا دين خدا را پايدار سازد از چه انجام خوشى بهره مند خواهد شد. ايثار و شهادت افزون بر اين كه باعث سر بلندى خود و نسلهاى بعد از خودش خواهد شد پاداش بزرگى را نيز به دنبال دارد. كه رسول الله (ص ) فرمود، اغزوا تورثوا ابنائكم مجدا. (445) جهاد ستيز با دشمن باعث عظمت و بزرگى و عزت شما و فرزندان شما مى گردد. پاداش و بزرگ شهادت چيزى نيست كه با بهره ورى هاى اين سويى مقابله نمايد. پاداش شهادت را به زندگى جاويد ان سرا ارتباط دارد. كه برخى از اين بهره ها و فضيلت ها را قرآن و عترت باز گو مى نمايد.
1- زنده بودن شهيد  
قرآن در مورد پاداش شهيد مى فرمايد آنان كه در راه خدا به شهادت رسيده از يك زندگى متفاوت با ديگران بهره مند هستند. زندگى كه قرآن براى شهيد ترسيم مى نمايد با سايرين تفاوت عمده دارد. قرآن در مورد شهيد مى فرمايد شهيد بعد از مرگ نيز همانند پيش از مرگ زنده است . اگر بدنشهيد در اثر اسيب ديدن روح را تحمل نمى كند و روح از بدن جدا مى شود اين مرگ در مورد شهيد مانند سايرين نيست . يك تفاوت اساسى با ديگران دارد. و ان اين كه بعد از مرگ همانند قبل از مرگ زنده است ، و لا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء ولكن لا تشعرون . (446) به آنان كه در راه خدا كشته مى شوند مرده نگوييد، زيرا آنان زنده هستند و شما درك نمى كنيد.
اين ايه ها همانند آيات همگون خود دو ويژگى مهم براى شهيد بيان مى كند، يكى زنده بودن شهيد بعد از مرگ . ديگرى اين كه اين زنده بودن را مردم درك نمى كنند.
در مورد نكته اول مى توان گفت منظور از زنده بودن اين نيست كه شهيد بعد از مرگ در عالم بر زخ زنده است و مرگ نابودى فرد نمى باشد.
زيرا اين نكته اختصاص به شهيد ندارد همه مردگان بعد از مرگ در عالم برزخ و روز قيامت و بعد از روز قيامت زنده مى باشند. اين ويژگى شهيدان نيست تا قرآن از ان سخن گويد.
و نيز منظور اين نيست كه نام شهيد ياد شهيد زنده است . كه همواره نام آنان را به نيكى برده و از آنان ستايش مى نمايند يا از راه و روش آنان الهام مى گيرند. زيرا اين زندگى در اذهان و فرهنگ ها مى باشد. در واقع زندگى اعتبارى براى شهيد است و زندگى واقعى براى ديگران گرچه اين نوع زنده بودن براى شهيد نيز هست ، لين بيان ايه چيز ديگرى است ايه مى خواهد زندگى خصوص شهيد را تحليل نمايد.
همان گونه كه مفسران قرآن تصريح مى كنند (447) اين زندگى ، زندگى واقعى است نه فرهنگى يا خيالى . يعنى شهيد پس از مرگ زنده است همانند پيش ‍ از مرگ . يعنى ان آثار و نتايج كه بر زندگى مترتب است بر زندگى شهيد پيش ‍ و پس از مرگ مترتب است . اگر زنده بود در اين سرا از اخبار آگاهى هاى اين جهان مطلع بود. بعد از مرگ نيز مطلع است .
هنگامى كه زنده بود دين خدا را در جامعه زنده مى كرد اجرا مى نمود اكنون نيز همان اثر و همان بركت نه اين كه ياد شهيد نام شهيد راه شهيد زنده باشد، آنها همه به جاى خود. فراتر از همه آنها خود شهيد پس از مرگ همانند پيش از مرگ زنده است .
اين ويژگى است كه شهيدان را از ديگران ممتاز مى سازد. كه ايه ديگر مضمون همين ايه را تاييد و توضيح بيشتر مى دهد: و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا ابل احياء عند ربهم يرزقون (448) بر اين گمان نباشيد كسانى كه در راه خدا كشته مى شوند مرده اند، زيرا كه آنان زنده اند در پيش پروردگار روزى مى خورند.
ويژگى دوم اين است كه مردم و شما اين زندگى را درك نمى كنيد يعنى شما چون زندگى فيزيكى را مشاهده مى كنيد كه فردى تنفس مى كند راه مى رود كار انجام مى دهد اين گونه آثار را بعد از مرگ شهيد از زندگى وى كارى انجام نمى دهد كه شما با مظاهر درك حيات فيزيكى بتوانيد درك كنيد. و لذا مى فرمايد، و لكن لا تشعرون اين نوع زندگى را با مشاهده و حواس ‍ نمى توانيد درك كنيد. شهيد يك زندگى مى كند و شما نيز آثار ان زندگى را با ساير مشاعر مى توانيد درك كنيد. مى توانيد بفهميد كه شهيد در ميان مردم زنده است . تحليل اين ويژگى هاست كه فرهنگ ايثار و شهادت را در جامعه رواج مى دهد. انتخاب اين راه از سوى حسين است كه اين گونه در انديشه و رفتار و جامعه تجلى مى نمايد. و حسين عليه السلام سالار شهيدان هميشه در ميان جامعه زنده و جاويدان است .
2- روزى هاى لدنى  
شهيدان در نزد خدا از روزى ها بهره مند هستند، عند ربهم يرزقون (449) حال چه روزيهايى مادى در خور ان سرا و چه روزهاى معنوى . بى پايان ان سرا هردو مى تواند منظور ايه باشد. شهيد در ان سرا در هر دو بخش از روزى هاى مادى و معنوى از نعمت هاى بهره ور است كه ديگران در ان سهيم نيستند. شهدا از اين نعمت بهره منداند و ديگران را كه همراه و همرزم آنان مى باشند در راه آنان قدم مى نهند، ليكن هنوز به فيض شهادت نايل نشده اند بشارت به اين نعمت ها مى دهند، فرحين بما اثا هم الله من فضله (450) و يستبشرون بالذٍين لم يلحقوا بهم . از پاداش هاى لدنى سرور ويژه شهيدان است كه خود مسرور به رهروان نيز بشارت مى دهند.
3- آرامش شهيد  
انسان تا رسيدن به بهشت برين راهى بس پر خطر در پيش دارد. اين راه را در اين سرا و هم در عالم برزخ و هم قيامت بايد بپيمايد تا به بهشت برسد. اين مجال را فرصت بازگو نمودن خوف و خطرهاى عالم برزخ و قيامت نيست . ليكن به يقين همه مسلمآنان ولو فشرده از اين خوف و خطرها با خبر هستند.
از پاداش هاى مخصوص شهدا اين است ، كه چون شهيد خوف و خطرها را در اين دنيا به جان خريده است و با ايثار از دين و ارزش ها دفاع نموده است ، ديگر در عالم برزخ و قيامت هيچ خوف و خطرى آنها را تهديد نمى نمايد. اسوده خاطر و با آرامش به سراى ديگر منتقل مى شود.
بعد از انتقال هم هيچ گونه نگرانى از خطرها ندارد. هيچ گونه هول هراس و خطرهاى ان سرا آنان را تهديد نمى كند. شاداب و مسرور و ارام و مطمئن به سراى جاويد منتقل مى شوند: و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم الا خوف عليهم . (451)
4- شهيد اندوهناك نمى باشد  
انسان از دو چيز محزون و اندوهناك مى شود. يكى حزن برگذشته كه چرا فلان ارزش و فلان فرصت را از دست نهاده و ديگرى ترس از آينده كه مبادا فلان ارزش و فلان دست آورد را از كف بنهد.
اين حقيقت را درباره بهشتيان اين گونه روشن مى فرمايد كه آنان زا گذشته خود محزون و نه نسبت به آينده بيم دارند. ليكن به اين مرحله از آرامش ‍ رسيدن بعد از استقرار در بهشت است ، اما شهيد بلافاصله بعد از شهادت اى پاداش نصيب وى يم گردد.
شهيد بلا درنگ به محض ورود به عالم آخرت يعنى به محض شهادت از اين دو ويژگى بهره مند خواهد بود، نه نسبت به گذشته محزون است زيرا گذشته ها با شهادت جبران شده است و كاستى ها همه ترميم گشته است . نه نسبت به آينده بيم ناك است ، زيرا هيچ خطرى وى را و پاداش هاى وى را تهديد نمى كند، و يستبشرون بالذين لم يحلقوا بهم لا خوف عليهم و لا هم يحزنون . (452)
5- بخشودگى شهيد  
ويژگى ديگر در پاداش شهدا اين است كه اگر نقطه تاريكى در زندگى وجود داشته و مرتكب گناه شده باشد، در هنگام شهادت گذشته بخشوده مى شود. به گونه اى كه هيچ گونه آلودگى در دامن وى باقى نمى ماند، زيرا كه شهيد به لقاء الله نايل مى گردد و با دامن آلوده كسى نمى تواند به ملاقات خدا برود. شهيد اگر پاك و مطهر نگردد امكان ندارد با خدا ملاقات نمايد قلب آلوده جايگاه تجلى خدا و ملاقات خدا نيست . خدا در قلبى جاى دارد كه از همه آلوده ها سفيد و پاك شود و پاكيزه از هر الاينده و سالامت از هر بيمارى باشد: الا من اتى الله بقلب سليم . (453)
اولين قطهر خون شهيد تمام آلودگى ها را مى زدايد و قلب شهيد را پاك و سفيد و آماده ملاقات بات خدا مى سازد. قال رسول الله (ص ) اول قطره من دمه مغفور له كل ذنب (454) حتى شهيد گناهان خويش را فراموش مى كند.
زيرا اگر ياد گناهان وى را محزون مى سازد. امام صادق عليه السلام من قتل فى سبيل الله لم يحزنه الله شيئا من سيئاته . (455) كسى كه در راه خدا كشته شود هيچ كدام از گناهانش را به خاطر نخواهد آورد. زيرا گناهان يا محو و پاك شده اند و يا تبديل به حسنه شده ، اولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات . (456)
6- بهشت شهيد پايان ندارد  
از ويژگى هاى پاداش هاى آخرت پايدارى ان هاست . و چون پايدار هستند نعمت مى باشد. زيرا نعمت پايان پذير چه بسا نعمت به شمار نيايد.
اما بهره ورى از نعمت هاى اخروى به درجه ايمان و مراتب خلوص و رفتار شخص بستگى دارد. هر كس به مقدار كس به مقدار ارزشى كه افريده است از نعمت ها و فضل بى پايان الهى بهره مند خواهد شد. به همين جهت مراتب بهشت به ارزش انديشه و رفتار افراد ارتباط دارد.
شهيد چون زلال مى انديشد و سترگ و پايدار حركت مى كند بهشت آنان بى پايان است . در بهشت هر گونه بهره ورى براى وى فراهم است . به شهيد گفته مى شود هر جا خواستى در بهشت سير و ساحت نما كه به سياحت تو حد و مرزى ندارد. يقال لروحه امرح فى الجنه حيث شئت .
7- نگاه شهيد  
نگاه يكى از راه ها كامجويى انسان مى باشد. نگاه به منظره هاى لذت جو و زيبا براى نگاه كننده لذت جويى و سرور را فراهم مى نمايد. مناظر زيبايى نيز همانند ساير به دو قسم مادى و معنوى و روحانى تقسيم مى شوند. همان گونه كه انسان از ديدن مناظر زيايى هستى اعم از انسان و ساير موجودات مى برد، نگاه مناظر معنوى لذتش ، به مراتب برتر از لذت مناظر مادى خواهد بود.
در زندگى جاويد ان سرا خداى سبحان يكى از پاداش هاى مهم انسان مومن و بهشتى را لذت جويى از مناظر ديدنى عنوان مى كند و مى فرمايد براى بهشتيان آنچه نفس انسان مى خواهد آنچه ديده انسان لذت مى برد فراهم است : فيها ما تشتهيه الا نفس و تلذ الاعين . (457)
ليكن يك لذت برتر نيز وجود دارد كه همگان از ان بهره ور نيستند و ان لذت نگاه به مناظر معنوى و تجلى خداى سبحان است . خداى سبحاتن كه در ان سرا به صفات جمال جلوه گرى مى نمايد هر كس به فرا خور ايمانش ‍ مى تواند تجلى الهى را مشاهده كند و لذت ببرد. تجليات الهى كه ديدنى و چشيدنى است نصيب شهيد و مى شود كه شهيد به اين مناظر نگاه مى كند و لذت مى برد، ان ينظر فى وجه الله (458) شهيد به وجه الله نگاه مى كند وجه خدا همان جلوه هاى الهى است كه براى هر كس به فراخور ايمان جلوه گرى مى نمايد. و عالى ترين مرحله ان براى شهيدان فراهم است .
برخى ديگر از پاداش هاى شهيد اين است كه در اولين لحظه شهادت سر شهيد در دامن حور العين قرار مى گيرد. در واقع شهيد در دامن حورى جان مى سپارد. يقع راسه فى حجر زوجته من الحور العين . حور العين غبار از سر و صورت شهيد مى زدآيند. تمسحان الغبار عن وجهه . نگهبآنان بهشت با خوشبوترين رايحه ها از وى استقبال مى كنند، تبدره خزنه الجنه بكل ريح طيبه . (459) اينها برخى از بسيارى پاداش هايى است كه براى شهيد مهيا شده است كه با جستجو در ان قرآن و روايات مى توان به ويژگى هاى فراوان ديگر دست رسى حاصل نمود.
حسين عليه السلام ثار الله  
انگيزه حسين از برگزيدن شهادت پايدار نمودن دين خدا مى باشد. اين هدف با شهادت حضرت و يارانش تامين شد. خون حسين درس پايدارى به تشكل همسو، بلكه به تمام انسان هاى آزاد انديش اموخت . كه در برابر ناهنجارى و ستم هاى ستم پيشگان قامت استوار نمايند و آنان را رسوا ساخته به ذلت نشانند. از خون حسين سيلاب هاى بنيان كن خيزش نمود و كاخ ‌هاى ستم بنى اميه را در ان زمان و هر زمان در كام امواج خروشان خود عرق نموده و مى نمايد. با ريخته شدن خون خدا را سيراب و پايدار نمايد، به نظر شما خون بهاى ان چه مى تواند باشد؟!
چه چيزى ارزش و شايستگى ان را دارد كه بهاى خون حسين قرار گيرد. ايا صدها شتر يا ميلياردها درهم و دينار مى تواند معادل خون حسين باشد؟ ايا دنيا مى تواند خون بهاى حسين باشد؟ و ايا بهشت را مى تواند با خون حسين معادله نمود؟
اگر نمى توان پس چه چيز پايداتر از خداست . حقيقى پايدارتر از خدا يافت نمى شود، تا خون بهاى حسين قرار گيرد جز خداى حسين چيزى ديگر مى تواند خونبهاى وى قرار گيرد. حسين جان را سپر خطر دين قرار داد و دين را حراست و پايدار نمود و خون بهاى اين خون جز خدا چيز ديگر نمى تواند باشد. خون بهاى حسين الله است كه حسين ثار الله است .
پايدارى حسين  
حسين عليه السلام در شرايط سخت ناگوار با همراه كودكان و همسرو خواهران خويش در محاصره دشمن خشن قرار گرفت . حسين در ان شرايط ناگوار به خواسته هاى دشمن نه گفت و بر اهداف خويش پا فشارى نمود. حسين به همگان اموخت كه ناهموارهاى نبايد شخص را از انگيزهايش ‍ عدول دهد. خطرهايى كه عزيزان و وابستگان را تهديد مى نمايد، نبايد باعث سستى در تامين اهداف شود. حسين در سخت ترين شرايط ناگوارى خطرها را به جان خريدار شد تا پايدارى را در جامعه در ستيز با ستمگران پايدار سازد.
در سخت ترين شرايط كه براى خويش و ياران همراهان و شديدترين مصيبت ها را بر خويش هموار ساخت ، الصابرين فى الباساء و الضراء و حين الباس (460) مصداق بارز حين الباس عاشوراى حسينى است .
حسين كه خطرها از هر جانب وى و ياران و همراهان عزيزش را تهديد مى نمود بدون هراس در برابر آنها ايستاد و خود يارانش حماسه اى پايدار و مقاومتى ماندگار از خويش به يادگار نهادند.
آزادگى حسين عليه السلام  
حسين تنها درس دين دارى و دفاع از دين در بحرانى ترين شرايط به آيندگان نياموخت ، بكله حسين عليه السلام چگونه زندگى كردن را به همه آزاد مردان و زنان جامعه اموخت . به آنان كه حتى درد دين ندارند و ارزش هاى دينى براى آنان مطرح نيست ، ليكن درس كرامت و عزت و آزادگى انسانى را خوب مى انديشند و بر خويشتن ذلت و زبونى و بردگى نمى پسندند. به انسان ها اموخت كه اگر دين دار هستيد جان خود را فداى دين خود كنيد.
و اگر ارزش هاى دينى را ارزش نمى پنداريد و زندگى جاويد ان سرا را باور نداريد و زندگى انسان را محدود به اين سرا مى دانيد حتى اگر اين گونه كوتاه مى انديشيد، در همين چند صباح زندگى آزاد مرد باشيد. ذلت و زبونى و بردگى ديگرى را بر خويش نپسنديد. زيرا بردگى ديگرى با عزت و كرامت انسانى نا سازگارى است . انسان آزاد انديش ذلت انسان همنوع و همسان خويش را بر خود روا نمى دارد. چند روز دنيا را هم راست قامت و سرا فراز مى زيد.
اين پيام حسين به همه آزاد مردان و زنان جامعه است و يحكم يا شيعه ال سفيان ان لم يكن دين و كنتم لا تخافون المعاد فكرنوا احرارا فى دنيا كم .
(461)
واى بر شما پيروان ال سفيان ، اگر دين نداريد از روز واپسين نمى هراسيد، در دنيا آزاده باشيد. شما مردم به خاطر بغض و عداوت و كينه و به خاطر فرهنگ سازى كه حزب عثمانيه پديدار ساخته و به خاطر تطميع و تزوير و زورى كه بر شما روا ديده ، ذلت را پذيرفته ايد در برابر صف حق ايستاده ايد. به امر پليدهايى مانند يزيد و عبيد الله كه هيچ ارزش انسانى در زندگى آنان به چشم نمى خورد، خوشتن را فرو مايه نكنيد و فريب وعده هاى آنان نخوريد. چرا شما به خاطر چند روز زندگى دنيا ذلت زبونى و بردگى ال ابوسفيان (حزب عثمانيه ) را پذيرفته ايد. اگر دين را باور نداريد و اگر آخرت را ايمان نداريد لااقل در زندگى دنيا آزاد باشيد چرا بردگى يزيد؟! و يزيدها در هر زمان ؟!
نام حسين عليه السلام  
دين براى تقدير از شهيد و تداوم راه و باور شهيد در هر لحظه از زندگى ياد و نام وى را گرامى مى دارد. دين براى پايدار نمودن نام و ياد شهيد، شهيد را در تمام شوون زندگى مطرح مى سازد.
حسين سالار شهيدان را در هيچ فرصتى از ياد نمى برد. نام سيد و سالار شهيدان در لحظه لحظه زندگى توام مى نمايد، وقتى نماز مى خوانى به ياد شهيد، حتى اب مى نوشى به ياد و نام حسنى مى باشد. از امام صادق روايت است كه حضرت اب نوشيد، چشمان مباركش به ياد حسين اشك آلود شد آنگاه فرمود هر كس هنگامى كه اب نوشيد از حسين و اصحابش ‍ ياد نمايد و بر قاتل حسين لعن و نفرين نمايد، خداى سبحان صد هزار حسنه براى او مى نويسد و صد هزار از گناهان او را محو مى كند و صد هزار مرحله به وى درجه داده مى شود، ما من عبد شرب الماء فذكر الحسين عليه السلام و اهل بيته و لعن قاتله الا كتب الله عزوجل له ماه الف حسنه و حط عنه ماه الف سيئه و رفع له ماه الف درجه . (462)
اين همه تاكيد براى زنده نگه داشتن ياد و نام شهيد است . زندگى آغاز و سرانجامش به نام شهيد شكل مى گيرد. كه فرمود كام كودك را با تربت حسن باز گشاييد. و در قبر مردگان نيز تربت حسين بنهيد. يعنى آغاز زندگى با ياد شهيد و فرجام زندگى با نام شهيد.
فرمود هر گاه اب مى نوشيد به ياد حسين باشيد در شبانه روز هر فردى به طور طبيعى چندين نوبت اب مى نوشد؟ فرمود: نماز خود را با تربت حسين به جاى اوريد در شبانه روز هر مسلمان پنج وعده نماز مى خواند. يعنى لحظه لحظه زندگى به ياد حسين عليه السلام به ياد شهيد و احياى راه و نام شهيد و توسعه فرهنگ شهادت است اين تصوير دين از شهيد و شهادت است . آغاز و انجام و همراه ياد و نام شهيد است .
مزار حسين عليه السلام  
خاك سرزمينى كه حسين در آنجا به شهادت رسيد و به خاك سپرده شد به بركت حسين ، خاك پاك و متبرك مى باشد، طابت الارض التى فيها دفنتم .
از آنجا كه سيد و سالار شهيدان از پاك ترين ها و از تبار پاك ترين ها است كه خداى سبحان پاكى آنان را تاييد مى نمايد و يطهر كم تطهيرا. (463) به بركت پاكى و طهارتى كه عترت از ان بهره مند است ، هر چيزى كه به آنها تعلق دارد و نسبتى با آنان پيدا مى كند، از اين پاكى بهره مى برد. خاكى كه در آنجا حسين دفن است به بركت حسين پاك و مطهر مى شود از ساير خاك ها ممتاز مى گردد. به همين جهت مزار امامان و حتى امام زادگان پاك و مطهر است كه پاكان را به سوى خود فرا مى خواند.
كه طين (خاك ) حسين پاك و مطهر مى گردد زيرا كه طينت حسين عليه السلام پاك و مطهر است .
شفا در تربت حسين عليه السلام  
از بركت حسين خاك مزار حسين عليه السلام و خاك اطراف مزار حسين متبرك مى شود و شفاى دردهاى بى درمان قرار مى گيرد. و اين امتيازى است كه خداى سبحان به پاس مجاهدت ها و ايثار گرى هاى حسين عليه السلام نهاده است . در روايت مى فرمايد خداى سبحان چهار پاداش ‍ ويژه در برابر شهادت حسين عليه السلام قرار داد. يكى نسل امامان از نسل حسين عليه السلام تداوم يافته اند. ديگرى شفا در تربت حسين عليه السلام و سومى استجابت دعا در كنار مزار حسين عليه السلام . و چهارمى اين كه زائر حسين مقدار زمانى كه براى رفت و برگشتن به زيارت صرف مى كند از عمرش به حساب نمى ايد، ان الله تعالى عوض الحسين عليه السلام من قتله ان جعل الامامه فى ذريته و الشفاء فى تربته و اجابه الدعا عند قبره و لا تعد ايام زائريه جائيا و راجعا من عمره . (464)
از امام صادق عليه السلام نيز روايت است كه خداى سبحان تربت حسين را شفاى هر درد و امان از هر خطر قرار داده است ، ان الله جعل تربه الحسين شفاء من كل داء و امانا من كل خوف . (465) به خاطر همين متبرك بودن است كه در آغازين روز زندگى هر فرد سفارش شد كام كودكان را با تربت حسين بگشاييد كه ايمنى از هر خطر است . امام صادق عليه السلام حنكوا اولادكم بتربه الحسين فانها امان . (466)
تسبيح از تربت حسين عليه السلام  
امام موسى بن جعفر عليه السلام و... سبحه من طين قبر ابى عبد الله عليه السلام فيها ثلاث و ثلاثون حبه متى قلبها ذاكرا الله كتب له بكل حبه اربعين حسنه . (467)
امام هفتم در اين حديث مى فرمايد هر كس از خاك قبر حسين (تربت ) تسبيح بسازد 33 دانه داشته باشد هر ذكرى كه با ان مى گويد چهل حسنه به پاى وى نوشته مى شود.
مهر نماز از تربت حسين عليه السلام  
عن الصادق عليه السلام ان السجود عليها يخرق الحجب السبع . (468)
نماز با مهر تربت حسين حجاب هاى هفتگانه را مى شكافد، يعنى نماز با تربت حسين به عرش اعلا صعود مى كند و نماز گزار را صعود مى دهد. كه تربت حسين عليه السلام اين گونه نماز و نماز گزار را ملكوتى مى نمايد.
تربت حسين امان از عذاب است باعث بخشودگى گناهان است كه امام صادق عليه السلام در مورد گناهكارى كه زمين جنازه ان را نمى پذيرفت فرمود قدرى تربت حسين همراه وى نمايند آنگاه زمين جنازه را پذيرفت .
اجعلوا فى قبرها شيئا من تربه الحسين . (469) به بركت خون حسين زمين به احترام تربت حسين عليه السلام جنازه گناهكار را مى پذيرد.
حدود تربت حسين عليه السلام  
منظور از تربت امام حسين عليه السلام خاك محل شهادت حضرت و نيز محل حضرت مى باشد. قتلگاه حسين تربت اصلى ام مى باشد. ليكن حد تربتى كه اين فضايل براى ان عنوان شده است اختصاص به ان مقدار از خاك ندارد، بلكه محدوده تربت در روايات متفاوت عنوان شده است . در روايات حدود تربت 25 ذراع (ذراع نيم متر) 70 ذراع و نيز يك فرسخ از هر طرف و نيز پنج فرسخ از هر طرف عنوان شده است . (470) روشن است كه هر مقدار به مزار حضرت و محل شهادت حضرت نزديك تر باشد افضل خواهد بود.
گريه بر حسين عليه السلام  
امام حسين عليه السلام : انا قتيل العبرات لا يذكرنى مومن الا استعبر. (471)
حسين بن على عليه السلام امام ملك و امام هستى است تنها امام انسان ها نيست . وقتى امام ملك و ملكوت باشد و در نظام هستى تاثير گذار باشد، شهادت وى نيز به لحاظ اوج مظلوميت ان و به لحاظ تاثير گذارى امام عليه السلام در نظام هستى در ابعاد گسترده تاثير گذار خواهد بود.
غم حسين همان گونه انسان هاى مومن را عزادار و گريان مى نمايد، فرشتگان را نيز عزادار مى نمايد واجنه را كه مومن هستند نيز گريان مى نمايد حتى نظام هستى آسمان و زمين هم در مرگ حسين گريان مى شوند.
در منابع معتبر و آثار دينى اين سند فراوان به چشم مى خورد كه فرشتگان و اجنه و نيز زمين و آسمان براى حسين گريه نمودند، فلما قتل الحسين لبثوا شهرين او ثلاثه كانما تلطخ الحوائط بالدماء ساعه تطلع الشمس حتى ترتفع و كسفت الشمس ذلك اليوم و احمرت افاق السماء سته اشهر بعد قتله . (472) در هنگام شهادت حسين آفتاب گرفت و افاق آسمان تا شش ماه خونين بود.
رسول الله (ص ) پيش گويى نموده بودند در نزدام سلمه خاكى در درون شيشه نهاده ، فرمودند هر گاه اين خاك خونين شد، بدان حسين من به شهادت رسيده است ! ام سلمه عاشورا سال 61 در مدينه مشاهده كرد خاك خونين شده است . (473) سيوطى از علماء اهل سنت مى نويسد مظلوميت حسين ان مقدار دلخراش است كه قلب تحمل بيان ان را ندارد و مى نويسد وقتى حسن كشته شد در بيت المقدس هر سنگى را از زمين مى كندند، زير آن خون تازه بود. (474)
امام صادق عليه السلام مى فرمايد هنگامى كه حسين شهيد شد آسمانها و زمين و هر آنچه در آن دو است گريه كردند، لما قضى بكت عليه السموات السبع و الا رضون السبع و ما فيهن و با بينهن (475). در روايت صحيح ديگر از امام رضا عليه السلام رسيده ، لقد بكت السموات السبع و الارضون لقتله . (476)
آسمان و زمين در غم مظلوميت حسين گريان شد. خورشيد در آسمان شش ماه خونين طلوع و غروب مى نمود: و احمرت افاق السماء سته اشهر بعد قتله . (477)
از امام صادق عليه السلام نقل شده است ، چهار هزار فرشته در كنار قبر حسين تا روز قيامت گريان و پريشانند. (478) در روايت ديگر هفتاد هزار فرشته نقل شده است .
ان حول قبره سبعين الف ملك شعثا غبرا يبكون عليه الى يوم القيمه . (479) كه اين امارها بيان حد نيست بيان كثرت است يعنى انبوه فرشتگان يعنى همه فرشتگان !
گريه و نوحى سرايى اجنه نيز بر حسين عليه السلام در كتاب هاى روايايى مطرح است ، زيرا آنان نيز همانند انسان مومن و كافر دارند مومنان از اجنه كه رهبرى و امامت حضرت را نيز پذيرفته اند بر حضرت گريه مى كنند. (480)
فضيلت گريه  
از امام صادق عليه السلام هر كس بر مصيبت ما گريه كند و لو به مقدار بال مگس خداى سبحان گناهان وى را مى آمرزد. (481)
امام باقر عليه السلام هر كس كه چشمانش در مصيبت حسين اشك آلود
شده و اشك وى جارى شود خداى سبحان در غرفه هاى بهشتى وى را ما وى خواهد داد. و از هول و هراس هاى قيامت در امان خواهد بود. (482)
امام رضا عليه السلام به ريان بن شبيب فرمود اگر گريه كنى به حسين كه همانند گوسفند سر بريده شده گريه كن هر كس باندازه اى كه اشكش به گونه اش جارى شود بر حسين گريه كند گناهانش بخشوده مى شود. (483)
فلسفه گريه  
حكمت ترتيب مجالس عزادارى و روضه خوانى براى حسين زنده نمودن راه و روش اهل بيت عصمت و طهارت است .
ان تلك المجالس فاحبها فاحيوا امرنا. (484) امام صادق عليه السلام مى فرمايد من اين مجالس را دوست دارم ، مرام ما زنده كنيد.
امام باقر عليه السلام براى تامين همين هدف به فرزند برومندش امام صادق عليه السلام وصيت نمود كه از دارايى امام بخشى را وقف مراسم روضه خوانى و تشكيل مراسم عزادارى حضرت نمايد. آن هم در موسم حج در سر زمين منا كه از لحاظ زمان يكى از بهترين موقعيت هاست . و از جهت مكان نيز افزون بر اين كه سر زمين از مواقف مشرفه است در ايام منا جمعيت انبوه حجاج در منا گرد آمدهاند و بر بهترين شيوه مى توان از فرصت بهره ورى نمود، عن ابى عبد الله قالى لى ابى يا جعفر اقف لى من مالى كذا و كذا النوادب تندبنى بمنى ايام منى . (485)
ترتيب مجالس عزا براى زنده نگه داشتن ياد و نام و راه حسين است .
براى دميدن روح ايثار گرى و شهادت طلبى بر كالبد پيروان آن حضرت است . براى شفاف نمودن و تحليل صحيح از نهضت حسينى است . و براى الهام و پيام گرفتن از راه حسين و شهيدان است . گريه بى هدف و بى معنا نيست . گريه اين است كه روايت مى فرمايد گريه كننده آرزوى راه و مقام آنها را مى نمايد، كه امام رضا به زبان بن شبيت آموخت كه اگر مى خواهى در ثواب شهادت حسين و يارانش سهيم باشى ، هر گاه ياد آنان افتاده بگو يا ليتى كنت معهم فاموز فوزا عظيما (486) با آنها بودن در راه آنها بودن پيام گرفتن از زندگى آنان و حسين را الگو برگزيدن در زندگى اين پاداش ها را دارد. گريه بر حسين يعنى پيوند با فرهنگ شهيد، يعنى پيمان با خون حسين ، يعنى تداوم راه حسين عليه السلام .
امام سجاد كه بعد از حادثه كربلا همواره عزاداران حسين بوده همواره عزادار همواره مظلوميت حسين را به ياد مى آورد.
انگيزه عزادارى احيا سيره و روش اهل بيت بيان احكام معارف و آشنا شدن با راه و رسم زندگى عترت و پيام گرفتن از حماسه هاى حسينى است .

next page

fehrest page

back page