نینوای عشق و عرفان

عبد الحسین پیماندوست

- ۱ -


مقدّمه مؤلّف

حمد و سپاس بی حدّ پروردگاری را سزاست که زبان از گفتن و قلم از نوشتن ثنای در خورِ جلال و عظمتش کوتاه است، نعمتش بی شمار و مخلوق از شمردن و درک آن عاجز و ناتوان. درود بی پایان بر ختم رسُل و هادی سُبُل و اهلبیت گرامی اش که هادی الی اللّه و شفیع روز جزایند.

و امّا نکته قابل تذکر و تأمّل این است که در طول تاریخ اسلام تمامِ تأثیر و تأثُّری که عرفا، حکما، علماء، فقهاء، فضلا، اُدَبا، شعرا و دانشمندان داشته و دارند سر چشمه اش نیروگاه عظیم الهی یعنی وجود مبارک حضرت خاتم انبیاء محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و خاندان عترت و طهارت به ویژه حضرت سید الشهداء ابا عبداللّه الحسین علیه السلام می باشند، که شهادت ایشان علّت مُبقیه برای اسلام است و اسارت اهل بیت علیهم السلام علّت مُبقیه برای آثار شهادت و عزاداری محبّین امام حسین علیه السلام علّت مُبقیه برای آثار اسارت است بنابر این عزاداری و گریه بر حسین علیه السلام علّت مبقیه برای اسلام است، خودش فرمود: «اَنَا قَتِیلُ الْعَبَرَة» واقعه عاشورا و روز عاشورا مظهر اسماء و صفات خداوند و روزِ بُروزِ اسماء و صفاتِ او در حسین علیه السلام است. عاشورا روزِ بُروزِ علم، حلم، کرم، مغفرت، رأفت غیرت، محبّت و عشقِ خدای منّان است. و روزِ بُروزِ رحمت رحمانیه و رحیمیه است، چرا که تمام رحمتی که در دنیا وجود دارد و ظاهر است نمی است از یمِ رحمت واسعه خداوند که رحمت واسعه خداوند حسین علیه السلام است که در روز عاشورا این دریای رحمت متلاطم و خروشان گشته است، «یا رَحَمَةَ اللّه الواسِعَه» و چه زیبا این بیان بر دل می نشیند که «قضیه حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام از اسرار الهی است و هرگز محو شدنی نیست.»

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر   یادگاری که در این گنبد دوّار بماند

آنچه مسلّم است تأسّی و توسّل به اهلبیت علیهم السلام کلید فتح باب از برای طالبان معرفت و موجب هدایت و سعادت دنیا و آخرت و آمرزش گناهان و رسیدن به رحمت واسعه خدای منّان است. و امّا در این مجموعه اشعار سعی شاعر بر این بوده است که منبع و مأخذ مطالب حتی الامکان قرآن کریم و احادیث و روایات اهلبیت علیهم السلام و بیان بزرگان دین باشد، لهذا از خوانندگان گرامی انتظار دارد که هنگام مطالعه به نکات عرفانی و اخلاقی آن توجّه بیشتر مبذول فرمایند.

خداوندا، ما را به سوی تو وسیله ای جز محبّت تو و برای فهم اوصاف جمال و جلالت وسیله ای جز شفاعت معصومین درگاهت نیست. پس این دو را وسیله وصول ما به مقام بندگی و رضای خویش بفرما.

عبد الحسین پیماندوست متخلّص به خلیل

دانشگاه عشق

باز گویم از خدای لاینام   بر حسین وکربلای او سلام
مظهر ذات حبیب عشق آفرین   پور زهرا آن امام راستین
ربّ عشق و عاشقی یعنی حسین   مصطفی و مرتضی را نور عین
پیر خمّار خدا جویان مست   ساقی خمخانه بزم الست
معنی عشق و صفا در نشأتین   پاکباز راه حقّ یعنی حسین
بال بگشاد او به معراج یقین   بی نیاز از حضرت روح الامین
کربلا دانشگه عشق و امید   چونکه مصباحُ الهُدی آنجا رسید(1)
کرد او تأسیس دانشگاه عشق   زانکه بُد جان و دلش آگاه عشق
چون به دفتر می نشد تعلیم عشق   خوش نمود او در عمل تنظیم عشق
جمله اسماء و صفات کردگار   بود موضوعات درس آن نگار
در پذیرش حبّ و صدق و بندگی   جان سپردن در ره آزادگی
عاشقی را در عمل آموختن   همچو پروانه تن و جان سوختن
علم و حلم و غیرت و حبّ و کرم   مغفرت با رحمت و عشقش بهم
صبر و شکر و ذکر و تقوی در طریق   جود و ایثار و محبّت با رفیق
پاس هر واحد از آنها مو بمو   در عمل عاشق کند بی گفتگو
داستان عشق را با خون نوشت   از ورای عشق صد مجنون نوشت
گرد آن شمعی که ایزد بر فروخت   عشق هفتاد و دو پروانه بسوخت
تشنه لب جاندادگان نزد فرات   می زده از کوثر آن آب حیات
سر به پای دوست جانها را به کف   پیشمرگ زاده شاه نجف
این همه مستان که مست ساقیند   از فنای ساقی ایشان باقیند
عاشق فانی زخود باقی به دوست   در پی انجام امر و نهی اوست
داشت هفتاد و دو دانشجو امام   دکترای عشق را کرده تمام
فارغ التّحصیل دانشگاه عشق   شاهد و واصل شهید راه عشق
با شهادت آن امام لاله ها   کرد امضا پای پایان نامه ها
از همه سر بر همه افسر یکی   بود عبّاسی دلاور چابکی
در وفا استاد دانشگاه عشق   در مروّت خادم درگاه عشق
زاده حیدر ابالفضل رشید   در شهامت در شجاعت او فرید
تک علمدار دیار عاشقان   خیمه آل علی را پاسبان
دست و بازویش چو بازوی علی   دهرنا دیدست همچون او یلی
در عدد باب حسین عباس شد (2)   میر لشکر بهر خیر النّاس شد
بُد به میدان محبّت یکه تاز   ماه رخسار و قدش چون سرو ناز
او وداعی با حسینش ساز کرد   اذن بگرفت و جهاد آغاز کرد
پس بساط عشقبازی را گشود   راه و رسم بندگی را خوش نمود
در شجاعت چون امیرالمؤمنین   دست حیدر شد برون از آستین
ساقی و سقّای بزم تشنگان   خواست آبی از برای کودکان
چشمه فیض خدا از عشق مست   سوی نهر علقمه مشکی به دست
خشک لب رفت و برون شد همچنان   یادش آمد ناله لب تشنگان
پُر نمود آن مشک را از آب صاف   سوی خیمه ناگهان شد در مصاف
بعد رزمی بی امان با مشرکین   هر دو دستش شد جدا از راه کین
گفت اگر دستم جدا شد تا ابد   حامی دینم به اللّه الصّمد (3)
پس به دندانها گرفت آن مشک آب   سوی خیمه با رجا می زد رکاب
ناگهان تیری به مشک آب خورد   رفت امید و هم زجان و دل فسرد
پس عنودی با عمود آهنین   زد به فرق زاده ام البنین
آه از آندم کو فتاد از پشت زین   دست حائل چون نبد رو برزمین
آن دم آخر شهید با وفا   با صفا می زد حسینش را صدا
عاشقانه یا اخا ادرک اخاک   عارفانه یا اخا روحی فداک
عشق پایان نامه را تنظیم کرد   چون حسین آمد باو تسلیم کرد
چون عقاب آمد به بالینش حسین   آن امام و رهبر دینش حسین
با دلی پر غم به بالینش نشست   پشت او خم شد کمر در هم شکست
بانگ قَلّت حیلتی بر زد حسین (4)   اشک ماتم از غمش ریزد حسین
شاهد بزم ازل چون شد شهید   لاله ها از خون پاکش بردمید
فتح باب عارفان با دست اوست   عالم وآدم هماره مست اوست
از کرم توحیدیان را دستگیر   نور توحید خدا را مستنیر
قهرمانی دیگر از این دودمان   بُد علی اَکبر آن سروِ روان
نُخبه دانشجوی دانشگاه عشق   او ستاد و هم شهید راه عشق
فارغ التحصیل و فرزند حسین   یوسف لیلا و دلبند حسین
اَشبهِ مردم به پیغمبر که اوست   مورد تمجید هم اعدا و دوست
ز عالمی بالا نی از این آب و خاک   ماه رویش چون محمّد صلی الله علیه و آله تابناک
یوسف از حسن جمالش وامگیر   می ندیده چون رخش این دهر پیر
این علی جدّش علی خُلقَش علی   اسم و وصف و خالق و خَلقَش علی
مظهر عشق و جمال و هم جلال   تشنه کام و تشنه جام وصال
جسم و جانش پُر ز هو سرمست او   جام وصلش بُد طلب از دست او
قُرّة العین حسین اندر حرم   پیش او چون هر دو عالم بُد عدم
در مقام عشق مجنونِ حسین   در رگش جوش آمده خون حسین
شد برون از جانب آن خیمه گاه   پهلوانی چون علی در رزمگاه
حامِلِ اسرار مکنونِ قِدَم   سوی سالار شهیدان زد قَدَم
عشق جانان بس علی را در سر است   گَشتِ از عشق حسینی مست مست
در شجاعت اشجع و سردار عشق   اذن میدان خواست از سالار عشق
شاه خوبان دل ز دلبندش برید   چون رضای دوست در تسلیم دید
بوسه زد بر روی فرزند شجاع   اذن میدان داد او را با وداع
کرد مأیوسانه او را یک نگاه   سوخت از آهش زماهی تابه ماه
سوز این غم را نیارستی نهفت   سر بسوی آسمان با گریه گفت
ای گواه من خدای من ببین   می رود میدان زخوبان بهترین
اشبَهِ مردم به پیغمبر کنون   خَلق و خُلق و منطقش بی چند و چون
ما به عشق روی احمد صلی الله علیه و آله هر زمان   مست بودیم از جمال این جوان
چونکه مشتاق پیمبر می شدیم   ناظِرِ این گُل به منظر می شدیم
چون علی را راهی میدان بدید   کرد نفرین ها بر آن قوم پلید
عدّه ای انگشت حیرت بر دهان   کوست پیغمبر به میدان هان و هان
در رجز فرمود با بانگ جلی   من علی بن الحسین بن علی
بی امان رزمی چو با تدبیر کرد   مشرکان را طعمه شمشیر کرد
هیبتش کرد آن سگان را بیمناک   تیغ او بر هر که آمد شد هلاک
همچو حیدر شیر صفدر حمله کرد   رزم او شیون بلند از جمله کرد
تشنگی وزن سلاح و آفتاب   کرد اکبر را روانه سوی باب
شربتی کرد او طلب از آب عشق   تشنه وصل و شراب ناب عشق
اشک غم بارید از بهرش پدر   کامِ شه بس تشنه تر بود از پسر
گفت رو رو سوی میدان ای پسر   ساقیت جدَّت بود در این سفر
پس زبانش را به کام خود نهاد   جان اکبر در یم وحدت فتاد
جان گرفت و سوی میدان شد روان   حمله کرد و کرد رزمی بی امان
دست و بازوی علی خیبر گشاست   این همان نور است و نور اِنّما است
کشت او هشتاد تن از کافران   از یلان و پهلوانِ مشرکان
پس لعینی فرصتی را تا که یافت   تیغ زد فرق همایونش شکافت
دست زد بر گردن اسب آن زمان   جسم او آماج تیغ دشمنان
تیری آمد بر گلوی او نشست   پس ز زین افتاد اعضایش شکست
گفت ای بابا ز من بادت سلام   جدّم اینجا باشد و دارد دو جام
قد سقانی کأسه الاوفی مجیب   جام دیگر بهر تو دارد حبیب
سرور خوبان خرامان مستِ مست   همچو خورشیدی ببالینش نشست
سر گرفتش روی زانو پس به قلب   عشقبازی خاصه در میدان حرب
گفت بعد از تو بر این دنیای دون   خاک بر سر باد در این آزمون
صورتش بر صورت اکبر نهاد   آن قمر را بر کنار سَر نهاد
شمس صورت بر گرفت از روی ماه   خون فرق ماه جاری روی شاه
آفتاب روی شمس اندر کسوف   سُرخ فام از خون مه شد یا رئوف
اشک و خون افتاد چون از روی شاه   کرد پایان نامه امضا روی ماه
از زمین تا عرش سر زد ناله ها   زین مصیبت سوخت جانها بارها
هر که عاشق باشد و دارد نیاز   دفتر عشق علی باز است باز
قبر او شش گوشه شد با شاه عشق   در حریم پاک دانشگاه عشق
روی دل بر جانب کرب و بلا   پس بخوان با نام آن شش گوشه را
یا حسین و یا حسین و یا حسین   یا علی و یا علی و یا حسین
سر بنه بر خاک دانشگاه عشق   جان و تن را کن فدا در راه عشق
از درِ عشق حسینی ای خلیل   مطلب عالی طلب کن نی قلیل

راز و رمزی از زیارت عاشوراء و آثار عجیب آن

«قضیه حضرت ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام از اسرار الهی است و هرگز محو شدنی نیست.» (5)

جعفر صادق که محبوب خداست   می نگوید او کلامی غیر راست
گفت عاشورا حدیثش نزد ماست   کاین زیارت وحی منزل از خداست

عاشوراء تنها زیارتی که ثوابش بی نهایت است.

جناب محدّث قمّی در مفاتیح الجنان به سند معتبر ثوابهای زیادی از برای این زیارت نقل کرده اند که از آن جمله در خلال حدیثی از حضرت امام باقر علیه السلام برای انجام دهنده این زیارت ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد که همه را به همراهی رسول خدا انجام داده باشد و نیز برای اوست ثواب مصیبت هر پیغمبری و رسولی و وصی و صدیق و شهیدی که مرده یا کشته شده باشد از زمانیکه خلق فرموده حق تعالی دنیا را تا زمانی که قیامت بر پا شود. و نیز در جواب علقمة بن محمّد حضرمی که از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام سئوال کرد که دعائی به او تعلیم کنند که زیارت کند امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا از دور یا نزدیک حضرت فرمودند:

ای علقمه هر گاه تو بجا آوردی آن دو رکعت نماز را بعد از آن که اشاره کنی بسوی آن حضرت به سلام و بگو در وقت اشاره بعد از گفتن تکبیر این قول را (زیارت عاشورا) پس به درستی که هر گاه گفتی این قول را به تحقیق که دعا کرده ای به آن چیزی که دعا می کند زائران آن حضرت از ملائکه و بنویسد خداوند از برای تو صد هزار هزار درجه و بوده باشی مثل کسی که شهید شده باشد با امام حسین علیه السلام تا مشارکت کنی ایشان را در درجات ایشان و شناخته نشوی مگر در جمله شهیدانی که شهید شده اند با آن حضرت و نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبر و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین علیه السلام را از روزی که شهید شده است.

و نیز از صفوان بن مهران نقل است که روزی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام زیارت عاشورا را به همین نحو از زیارت عاشورا و سجده و نماز و دعای علقمه خواندند و به من فرمودند که:

مواظب باش این زیارت را و بخوان این دعا را و زیارت کن به آن پس بدرستی که من ضامنم بر خدا برای هر که زیارت کند به این زیارت و دعا کند به این دعا از نزدیک یا دور، زیارتش مقبول شود و سعیش مشکور و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او قضا شود از جانب خدایتعالی به هر مرتبه که خواهد برسد و او را نومید بر نگرداند ای صفوان یافتم این زیارت را با این ضمان از پدرم و پدرم از پدرش علی بن الحسین علیه السلام بهمین ضمان و او از پدرش حسین علیه السلام بهمین ضمان و حسین علیه السلام از برادرش حسن علیه السلام بهمین ضمان و حسن علیه السلام از پدرش امیرالمومنین علیه السلام با همین ضمان و امیرالمومنین از رسول خدا بهمین ضمان و رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل امین با همین ضمان و جبرئیل از خدای تعالی با همین ضمان و به تحقیق که خداوند عزوجل قسم خورده بذات مقدس خود که هر که زیارت کند حسین علیه السلام را باین زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند باین دعا (دعای علقمه) قبول می کنم از او زیارت او را و می پذیرم از او خواهش او را بهر قدر که باشد و می دهم مسئلتش را پس باز نگردد از حضرت من با نا امیدی و بازش گردانم با چشم روشن به بر آوردن حاجت و فوز به جنّت و آزادی از دوزخ و قبول کنم شفاعت او را در حق هر کسی که شفاعت کند.

پس حضرت فرمود جز دشمن ما اهلبیت علیهم السلام که در حق او قبول نشود و قسم خورده حقتعالی باین بر ذات اقدسش و گواه گرفته ما را بر آنچه گواهی دادند به آن ملائکه ملکوت او پس جبرئیل گفت یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله خدا فرستاده مرا بسوی تو بجهت سرور و بشارت تو و شادی و بشارت علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از اولاد تو علیهم السلام تا روز قیامت.

توجه به احادیث بسیار مهمّ و جالب فوق در مورد زیارت عاشورا و محبت و توفیق سالار شهیدان باعث به نظم آوردن شرح این زیارت شریف شد.

به امید اینکه خدایتعالی همه محبین حسینی و عاشورائیان را با شهدای کربلا محشور گرداند از همه عاشقان حسین علیه السلام التماس دعا دارد.

عبدالحسین (خلیل) پیماندوست

شرح منظومه زیارت عاشوراء

السَّلامُ عَلَیک یا أَبَا عَبْدِاللّه ، السَّلامُ عَلَیک یابْنَ رَسُولِ اللّه .

ایکه سلامی و سلام از تو سلم   معنی تسلیم و خداوند حلم
کنیه تو را از لب پیغمبر است   آنکه کلامش زِ همه برتر است
آنکه بجز وحی خدا می نگفت   فاطمه را امّ ابیها بگفت
گفت حسن علیه السلام را که ابو محمّد (6)   صاحب حلم و حُسنِ خُلقِ احمد
گفت حسینم ابی عبداللّه است (7)   مُبقی اسلام و مرا همره است
گَر به حسن گفت که باب منی   گفت تو را که بابِ بابِ منی
ای پدر عبدِ خدا اَلسّلام   پور پیمبر خدا اَلسّلام
ای پدر مطلق عبد خدا   هر که بود بنده عشق و ولا
طفل رضیع تو هم عبداللّه است   هم علی اصغر که رخش چون مه است
آخرِ سرباز به میدان عشق   بدرقه سالار شهیدان عشق
هدیه گلی از تو بسوی خدا   آن گل پرپر شده در کربلا
آن دَمِ پاشیده سوی آسمان   بذر محبّت شده اندر جهان
در دل هر شیعه از آن خون روان   رونق اسلام حسینی از آن
رَهروِحقّ را چو به آن بستگی است   بندگیش بسته به آن بندگی است
ای خلف خاتم پیغمبران   رحمت حقّ را تو یم بی کران
چراغِ انوری تو در هدایت   تو کشتی نجات با کرامت (8)
امامِ مَن جَاهَدَ فینای کل   تمام معنای لَنَهدی سُبُل (9)

السَّلامُ عَلَیک یابْنَ أَمِیرِالمُؤْمِنِینَ، وَ ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ.

پور امیر مؤمنین السّلام   پور وصی اولین السّلام
ای پسر سلسله جنبان عشق   سید و سالارِ امامان عشق
آنکه بود صاحب روز غدیر   ختم رسل را شده تنها وزیر
صُهر(10) نبی لَحم و دَمِ مصطفی   بابِ امامان علی مرتضی
آنکه تو را ولایت از اوستی   شجاعت و شهامت و دوستی
امیرِ هر مؤمن تامِ عامِل   قطب تمام عارفان کامل
قاسِمِ ارزاقِ خدای نعیم   صاحب بر حقّ بهشت و جهیم
آنکه شهید است به محراب عشق   ساقی خَمّارِ مِی ناب عشق

السَّلامُ عَلَیک یابْنَ فَاطِمَةَ سَیدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ.

بر تو سلام ای پسر فاطمه   سیده زنانِ عالَم همه
سیده زنان هر دو عالَم   زهره زهرا ز رسول خاتم
آنکه به قرآنِ خدا کوثر است   بر همه مردان و زنان اوسَر است
طِبقِ حدیثی که بیامد ز دوست   علّتِ خَلقِ علی علیه السلام و احمد صلی الله علیه و آله اوست (11)

السَّلامُ عَلَیک یا ثَارَاللّه وَ ابْنَ ثَارِهِ، وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ.

ای تو بحقّ خون خدا اَلسّلام   ای پسر خون خدا اَلسّلام
ابن رسول و علی و فاطمه   صدق کند خون خدا بر همه
مادر و جد و پدرت خون عشق   حامل اسرارِ همایون عشق
در رگ هستی تو دَمی یا حسین   معنی نون و قلمی یا حسین
کالبد هستی و قلبِ وجود   در کنفِ هستی تو هست و بود
چو گفت احمد صلی الله علیه و آله که منم از حسین   معنی لولاک توئی یا حسین (12)
وای ز مظلومی و تنهائیت   داد از آن غُربت و بی یاریت
کس نُبدی تو را که یاری کند   لیک جهان بهرِ تو زاری کند
ضِمنِ گذَشتِ سنه ها هر زمان   عاشق و سرباز رهت شیعیان
ینصُرُنی چون زتو جانها شنید   آمده لبَّیک هزاران شهید
گنبد دوّار پر از این صداست   این همه گلزار شهیدان گواست
وِتْر خدا خون خدا وِتْر نیز   عشق دهد معنی این را تمیز

السَّلامُ عَلَیک وَ عَلَی الاَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بفَنَائِک عَلَیکمْ مِنِّی جَمِیعا سَلامُ اللّه اَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ.

بر بدن و روح شریفت سلام   بر حرم پاک نظیفت سلام
به روح عشّاق که در خون شدند   در حرم پاک تو مدفون شدند
فَناءِ در تو هدفِ پاکشان   فِناءِ تو مَطافِ ارواحشان
بر آستانت سر و جان نهادند   والاترین شهیدِ در جهادند
سلامِ حقّ زِمن به جمع شما   به لاله های دور شمع شما
بر تو و یاران تو از حقّ درود   هر چه زمان آید و هم هست و بود

یا أَبَا عَبْدِاللّه لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیةُ، وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ الْمُصِیبَةُ بِک عَلَینَا وَ عَلی جَمِیعِ أَهْلِ الاِسْلامِ، وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُک فِی السَّمَوَاتِ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَوَاتِ.

نیست عزائی چو عزایت بزرگ   بس که عظیم است و مصیبت سترگ
خلق جهان زان همه بر سر زنان   مُسلِم و کافر شده چون شیعیان
اهل سماوات چو اهل زمین   جمله مصیبت زده بر شاه دین
عالَمِ مُلک ملکوت از درون   دل زغم و غصّه تو غرق خون
جناب حق چو دید این شور و شین   مرثیه خوانده است خودش بر حسین
سوره احقاف ز قرآن حق   آیه خمس و عشرش از سبق
آن حَمَلَتْهُ اُمُّهُ کرْ هَنَش   پس وَضَعَتْهُ اُمُّهُ کر هَنش
حمل و فصالش که ثلاثون بُدی   مفسّرش جناب صافی شدی
که آیه تطبیق شود بر حسین   مرثیه خوانده است خدا بر حسین
که بوده زهرا گَهِ حملش حزین   به گاه وضعش به مصیبت قرین
بَعدِ خدا نوحه گرش مصطفی است   گریه کنِ مجلس او مرتضی است
جمله ملائک شده شیون کنان   شور قیامت شده در قدسیان
در غم سوگش همه پیغمبران   زآدم و خاتم همه زاری کنان
تا به قیامت بود این ماتمش   سوز دل و اشک روان در غمش

فَلَعَنَ اللّه اُمَّةً اَسَّسَتْ اَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجُوْرِ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ.

لعن خدا بر آنکه شد مؤسّس   به ظلم و جور بر شما مهندس
هر آنکه ظالِم شده بر اهلبیت   جائر و غاصب شده بر اهلبیت
به اهل بیتی که ز قول قرآن   آیه فرود آمده در شأنشان
آیه تطهیرِ خدای مجید   به فضلشان از طرف حق رسید

و لَعَنَ اللّه اُمَّةً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقَامِکمْ وَ اَزَالَتْکمْ عَنْ مَرَاتِبکمْ الَّتِی رَتَّبَکمُ اللّه فِیهَا.

لعنت حقّ بر همه غاصبان   دفع کنِ حَقّ شما ذیحقان
حقّ شما بود خلافت ز حق   غیر شما باطل و کور و زهق
رُتبه مخصوص شما غصب شد   ضدّ خدا جای شما نصب شد

وَ لَعَنَ اللّه اُمَّةً قَتَلَتْکمْ وَ لَعَنَ اللّه الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بالتَّمْکینِ مِنْ قِتَالِکمْ.

لعن خدا به قاتلانت همه   به یاورانِ قاتلانت همه
هر که بشد مطیع آن قاتلان   مجری نقشه های آن دشمنان

بَرِئْتُ اِلَی اللّه وَ اِلَیکمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیائِهِمْ وَ اَتْبَاعِهِمْ وَ اَوْلِیائِهِمْ.

ما همه بیزار از آن قوم دون   سوی خدائیم و شما راجعون
هماره بیزار ز انصارشان   ز پیرو و تابع و احبابشان

یا اَبَا عَبْدِاللّه اِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکمْ اِلَی یوْمِ الْقِیامَة.

هر که سلیم است و صفا با شما   سلم و صفائیم به او جمع ما
هر که محارب شده او با شما   طالب جنگیم به او هر دما
سلم و صفا و جدل و جنگمان   تا به قیامت شده فرهنگمان

وَ لَعَنَ اللّه آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللّه بَنِی أُمَیةَ قَاطِبَةً وَ لَعَنَ اللّه ابْنَ مَرْجَانَةَ.

لعن خدا بر همه آل زیاد   راهبر مردم بی اعتقاد
به آل مروان و بنی امیه   لعن خدا بر همشان قاطبه
به ابن مرجانه بی اعتبار   زاده آن زانیه بی مهار
وَ لَعَنَ اللّه عُمَرِبْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللّه شِمْرا.
لعن خدا بر عُمرِ سعدِ دون   لعن خدا به شمر پست زبون
همان دو مزدورِ امیران کفر   امیر لشکر و اسیرانِ کفر

وَ لَعَنَ اللّه اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِک.

لعن خدا به امّتی که اسبان   زین و لگام کرده چکمه پوشان
گشته مهیا به قتال شما   بی خبر از جاه و جلال شما
رضا فقط به کشتنت ندادند   زیر سُمِ اسب تنت نهادند
بأَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی لَقَدْ عَظُمَ مُصَابی بک.
ای پدر و مادر من فدایت   هماره نالم ز غم و عزایت
داغ عزایت دل و جانم بسوخت   تشنگیت روح و روانم بسوخت
مرا در این غم نبود نهایت   مدام اگر گریه کنم برایت

فَاَسْئَلُ اللّه الَّذِی اَکرَمَ مَقَامَک وَ اَکرَمَنِی بک اَنْ یرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِک مَعَ اِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِبَیتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَ آلهِ.

من از خدائی که گرامی بداشت   تو را و ما را به تو عزّت گذاشت
خواهش من هست به صبح و مسا   کنم طلبکاری خونِ شما
به رهبری خاتم الاوصیاء   ز اهلبیت خاتم الانبیاء
بر او و اهَل بیت او صد درود   ز جانب خدای حی ودود

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَک وَجِیها بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام فِی الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ.

بار خدایا به حسین آن امام   از دل و جان ِما بر او صد سلام
به وجه او مرا موجّه نما   به هر زمان که با شَمی اَینَمَا (13)
مرا وجاهت بده در عالمین   بار خدایا تو بحقّ حسین
که آبرومند شوم نزدِ تو   از همه آزاد چو در بند تو
از همه زشتی و پلیدی رها   جان به فدای تو کنم بارها

یا اَبَا عَبْدِاللهِ اِنِّی اَتَقَرَّبُ اِلَی اللّه وِ اِلَی رَسُولِهِ وَ اِلَی اَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ اِلَی فَاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَاِلَیک بمُوَالاتِک.

شکر حسینا که تَوَلاّی توست   کرده مرا راه تقرّب درست
نزد خداوند و رسول امجد   نزد علی وصی دینِ احمد
به نزد آن فاطمه بنت رسول   نزد حسن علیه السلام امام حلم و عقول
نزد شما ای پسر فاطمه   تقرّب از عشق تو بی واهمه

وَ بالْبَرَآئَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَسَاسَ ذَلِک وَ بَنَی عَلَیهِ بُنْیانَهُ وَ جَرَی فِی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیکمْ وَ عَلَی اَشْیاعَکمْ بَرِئْتُ اِلَی اللّه وِ اِلَیکمْ مِنْهُمْ.

و با برائت ز کشندگانت   که جمله حارب شده بر دیانت
سوی رسول و سوی پروردگار   بری شوم ز قوم بنیانگذار
هر آنکه بنیاد شقاوت گذاشت   هر آنکه پیرو شد و ایمان نداشت
ظالم و غاصب به امام شیعه   مجری ظلم بر تمام شیعه
همیشه بیزار از آن قوم دون   سوی شما و سوی حق راجعون

و اَتَقَرَّبُ اِلَی اللّه ثُمَّ اِلَیکمْ بمُوَالاتِکمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیکم وَ بالْبَرَائَةِ مِنْ اَعْدَائِکمْ وَ النَّاصِبینَ لَکمُ الْحَرْبِ وَ بالْبَرَائَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْبَاعِهِمْ.

قصد تقرّب به خدای حسین   پس به موالات و ولای حسین
باز به عشق تو و عاشقانت   برائت از جمله دشمنانت
برائت از آنکه به جنگ شما   نصب کند قوم پلید دغا
برائت از پیر و آن قوم دون   که رفته از راه شریعت برون

اِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکمْ وَ وَلِی لِمَنْ وَالاَکمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکمْ.

هر که سلیم است و صفا با حسین   سلم و صفائیم به او ما بعین
هر که محارب شده او با حسین   طالب جنگیم به او ما بعین
عاشق احباب توام یا حسین   دشمن اعداء توام یا حسین
سلم همان قلب سلیم از خداست   شرک و دغل نکبت بی منتهاست
سلم و صفا طریقه اولیاست   حرب و دغا دشمنی با خداست

فَاَسْئَلُ اللّه الَّذِی اَکرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیائِکمْ وَ رَزَقَنِی الْبَرَائَةِ مِنْ اَعْدَائِکمْ.

من از خدائی که بداد از کرم   معرفت شما و احباب هم
ز دشمنانتان برائت بداد   مرا و از حبّ تو عزّت بداد

اَنْ یجْعَلَنِی مَعَکمْ فِی الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ وَ اَنْ یثَبِّتَ لِی عِنْدَکمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ.

طلب کنم معیتِ با شما   زندگی و آخرتِ با شما
به حکم آنکه چون توئی مع الحقّ   هر آنکه با تو شد بود مع الحقّ
در دو سرا با تو به صدق و صفا   نزد شما ثابت و بی ادّعا
منقطع از همه جهان فانی   همیشه آماده جان فشانی

وَ اَسئَلَهُ ان یبَلّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکمْ عِنْدَ اللّه .

باز بود مسئلتم از خدا   مرا رساند به مقام شما
مقام محمود تو در نزد حقّ   مرا دهد خالق ربّ الفلق
مقام خاصی که در آن حمد اوست   ره نبرد در حرمش غیر دوست

وَ اَنْ یرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارکمْ مَعَ اِمَامٍ هُدَی ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بالْحَقّ مِنْکمْ.

روزی من کند به خون خواهیت   که در رکاب مهدی الهادیت
امام هم ظاهر و ناطق به حقّ   ظهور جاء الحق و باطل زهقّ
طلب کنم خون تو از دشمنان   بر آورم دمار از آن ظالمان

وَ اَسْئَلُ اللّه بحَقِّکمْ وَ بالشَّأنِ الَّذِی لَکمْ عِنْدَهُ اَنْ یعْطِینِی بِمُصَابی بکمْ اَفْضَلَ مَا یعْطِی مُصَابا بمُصِیبَتِهِ مُصِیبَةً مَا اَعْظَمَهَا وَ اَعْظَمَ رَزِیتَهَا فِی الاِسْلامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَوَاتِ وَالاَرْضِ.

من از خداوند کنم مسئلت   بحقّ و شأن تو و آن منزلت
اجر مصیبت زده ما را دهد   اعظم اجری که خدا می دهد
مصیبتی که در سماوات و ارض   ندیده اسلام به این طول و عرض
به شاه دین چه کربلائی گذشت   به آل طاها چه بلائی گذشت

اَللَّهُمَ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْک صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ.

بار خدایا که بحقّ حسین   مرا چنان دار که در نشئتین
مُورد الطاف خداوندیت   درود و رحمت همه با مغفرت

اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

بار خدایا که علی کلّ حال   به دین و آئین محمّد و آل
حیات من حیات ایشان شود   ممات من ممات ایشان شود
چو گفت احمد صلی الله علیه و آله بُوَد از من حسین   حسینُ منّی و انَا مِن حسین
حیات ما عشق حسین و آلش   ممات ما دین حسین و راهش
شهادت و شاهد و عشق و شهید   که وصف آن زمتن قرآن رسید
شهید مقتول بحقّ راجعون   همیشه حی نزد خدا یرزقون

اَللَّهُمَّ اِنَّ هَذَا یوْمٌ تَبَرَّکتْ بَنُو أُمَیة وَ ابْنُ آکلَةِ الاَکبَادِ الَّعِینُ بْنُ الَّعِینِ عَلَی لِسَانِک وَ لِسَانِ نَبِیک صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی کلّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیک صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَ آلِهِ.

بار خدایا شده این روز غم   روز تبرّک بَرِ قوم ستم
بنی امیه قوم بدکار شوم   آن پسر هند جگر خوار شوم
معاویه عصاره خباثت   ظاهر و باطنش پر از نجاست
به گفتِ حق لعینِ بن لعینند   چرا که رأس قوم مشرکینند
و در لسان خاتم الانبیا   همین بیان آمده در هر کجا
که در مقام لعنشان نبی بود   به هر زمان و هر مکان که می بود

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَبَا سُفْیانَ وَ مُعَاوِیةَ وَ یزِیدَ بْنَ مُعَاوِیةَ عَلَیهِمْ مِنْک الَّعْنَةُ اَبَدَالابِدِینَ.

بار خدایا ابد الآبدین   لعن نما بر همه اعداء دین
آن اُمرای ظلم و شرک و عدوان   اوّلِ دشمنان به دین و قرآن
معاویه مرکز شرک و عصیان   امیر پرخوار شکم پرستان
آنکه بُد از صلب غلام پدر   در رَحمِ هند جگر خوارِ شرّ
بر پدرش که دشمن خدا بود   مبدأ جنگها به مصطفی صلی الله علیه و آله بود
او دُرِ دندان پیمبر شکست   از آب انگور همی بود مست
بر پسر ناخلفش هم یزید   پور زنا شارب خمرِ پلید

وَ هَذَا یوْمٌ فَرِحَتْ بهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بقَتْلِهِمُ الْحُسَینَ صَلَوَاتُ اللّه عَلَیهِ.

آل زیاد و آل مروان همه   خرّم و کف زنان و شادان همه
به جشن و شادی شده قوم دغا   ز کشتن خامس آل عبا
اَللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیهِمُ اللَّعْنَ مِنْک وَ الْعَذَابِ.
تو ای خدای احسب الحاسبین   افکنشان به اسفل السّافلین
لعن و عذابشان مضاعف نما   خلودشان به نار بی صف نما
مدام عذاب دردناک عظیم   به روحشان اضافه کن در جحیم

اَللَّهُمَّ اِنِّی أَتَقَرَّبُ اِلَیک فِی هَذَا الْیوْمِ وَ فِی مَوقِفِی هَذَا وَ اَیامِ حَیوتِی بالْبَرَائَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیهِمْ وَ بالْمُوَالاتِ لِنَبِیک وَ آلِ نَبِیک عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ.

بار خدایا به تولای عشق   رسول و آلش همه مولای عشق
به روز میعادِ شهیدان عشق   به کربلا مشهد یاران عشق
هم به تبرّای ز اعدای عشق   به لعن و نفرین به اعدای عشق
می طلبم تقرّبت را به عشق   در همه عمری که تو دادی به عشق

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَی ذَلِک، اَللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةِ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَینِ وَ شَایعَتْ وَ بَایعَتْ وَ تَابِعَتْ عَلَی قَتْلِهِ اَللَّهُمَ الْعَنْهُمْ جَمِیعا.

بار خدا لعنت بی حد فرست   بر اوّلین ظالم مرتد فرست
ظالم بر حقّ محمّد و آل   ظالم بر عرِض و تن و جان و مال
هم آخرین تابع آن ظالمان   ظالِمِ در حقّ همه شیعیان
به حاربان با حسین شهید   به تابعان آن گروه پلید
به هر که شد پیرو آن قاتلان   تابع و بیعت کنِ آن ظالمان
جمیعشان هماره لعنت نما   عذاب بی حدّ و نهایت نما

السَّلامُ عَلَیک یا اَبَا عَبْدِاللّه وَ عَلَی الاَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِک عَلَیک مِنِّی سَلامُ اللّه اَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ لا جَعَلَهُ اللّه آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکمْ السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ، وَ عَلَی عَلِی بْنِ الْحُسَینِ، وَ عَلَی اَوْلادِ الْحُسَینِ وَ عَلَی اَصْحَابِ الْحُسَینِ.

سلام بر سرور خوبان حسین   سلام بر شاه شهیدان حسین
باد حُسینا به تو صدها سلام   بر تو و عشاق تو صدها سلام
بر همه جانهای شهیدان عشق   خفته به درگاه تو ایوان عشق
سلام بر برادرت ابا الفضل   سرور و میر لشکرت ابا الفضل
به روح عبّاس به باب حسین (14)   رافع مشکلات در نشئتین
یعنی ابا الفضل علمدار عشق   ساقی مستان و فادار عشق
آنکه مزارش طرف علقمه است   قبله حاجات محبّان همه است
گرچه دو دستش شده از تن جدا   دست بگیر همه سوی خدا
بر تو ز من باد سلام خدا   تا شب و روزست و به هستی بقا
باد که عهد من و آن جنابت   حقّ نکند ختم به این زیارت
سلام ما بر علی بن الحسین   آنکه بدی بهر پدر نور عین
آنکه بُدش خُلقِ شریف و لقا   اشبه مردم به رسول خدا
بر همه اولاد حسین السّلام   بر همه اصحاب حسین السّلام
بر همه اولاد جلو دار عشق   بر همه اصحاب وفادار عشق

اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ اَوََّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ اَبْدَأْبِهِ اَوّلاً ثُمَّ الثَّانِی وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اَللَّهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِسا وَالْعَنْ عُبَیدَاللّه بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَبْنَ سَعْدٍ وَ شِمْرا وَ آلَ اَبِی سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ اِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ.

بار خدایا بنما همچنین   لعنِ مرا خاص به اوّل لعین
به اوّلین ظالم در حقّ دین   غاصب حق علی از روی کین
به دوّمین و سوّمین ظالمان   که جمله بودند از آن غاصبان
که در خلافت به علی سد شدند   ز دشمنی کافر و مرتد شدند
به رابعش معاویه آن پلید   به پنجمین ظالِمِ بی دین یزید
باز همان لعن به ابن زیاد   زاده مرجانه غرق فساد
به ابن سعد و شمر نامسلمان   به آل سفیان و زیاد و مروان
به ظالمان بی شرافت تمام   لعن نما تا به قیامت مدام

و در سجده بگو: اَللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکرِینَ لَک عَلَی مُصَابهِمْ، اَلْحَمْدُللّه عَلَی عَظِیمِ رَزِیتِی. اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَینِ یوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَک مَعَ الْحُسَینِ وَ اَصْحَابِ الْحُسَینِ، اَلَّذِینَ بَذَلُو مُهَجَهُم دُونَ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُِ.

بر آستان عشق جانان سجود   سجده به درگاه خدای ودود
بار خدایا ز تو شکر و سپاس   شکر وسپاسِ دلِ هر حق شناس
از تو کنم شکر همه شاکرین   ای که توئی شاکر و شکر آفرین
داغ حسین است مرا سوز و ساز   شکر بر این مصیبت جانگداز
هر چه در این سوگ بزرگ اندرم   شکر به درگاه خدای آورم
روزی من ساز خدای ودود   شفاعَت الحسین یوم الورود
قسمت من نما به روز شمار   همرهی حسین و دار القرار
مرا نما صادق و ثابت قدم   به همره حسین و آلش شوم
همان کسان که جان فدا نمودند   ز شاه کربلا جدا نبودند
بار خدایا ز ولای حسین   خلیلت از جان شده عبدالحسین
نظمِ زیارت حسین محبوب   شد به عدد که (یا حسین محبوب (15))