امام باقر و احیای نهضت عاشورا
«علقمة بن محمد حضرمی» نقل میکند:
حضرت باقر علیهالسلام بر امام حسین علیهالسلام گریه میکرد، ثم لیندب الحسین
علیهالسلام و یبکیه، و یأمر من فی داره ممن لا یتقیه بالبکاء علیه، و یقیم فی داره
المصیبة باظهار الجزع علیه، و لیعز بعضهم بعضا بمصابهم بالحسین علیهالسلام؛ (1)
.
سپس به گریه و زاری بر حسین علیهالسلام میپرداخت و دستور میداد به افرادی که در
خانه بودند و از آنان تقیه نمیکرد، بر حسین گریه کنند. آن حضرت در خانهی خود مجلس
عزا برپا میداشت و به یکدیگر مصیبت حسین علیهالسلام را تسلیت میگفتند.
در همین جهت امام باقر علیهالسلام قسمتی از اموال خود را برای عزاداری وقف کرد.
«یونس بن یعقوب» میگوید: امام صادق علیهالسلام فرمود:
قال لی أبی: یا جعفر! أوقف لی من مالی کذا و کذا لنوادب تندبنی عشر سنین بمنی أیام
منی...؛ (2).
پدرم امام باقر علیهالسلام به من وصیت فرمود: ای جعفر! قسمتی از مال من را وقف کن
و در اختیار نوحهگران قرار بده، تا آنان مدت ده سال، در روزهای منی در آن سرزمین
برای آن حضرت ندبه و نوحهسرایی کنند.
امام صادق و احیای نهضت عاشورا
روزی که نزد امام ششم علیهالسلام نام امام حسین علیهالسلام آورده میشد، دیگر تا
شب تبسم نمیکرد. (3).
«ابیعماره» که از مرثیهسرایان مصایب امام حسین علیهالسلام بود میگوید: در محضر
امام صادق علیهالسلام نوحهی امام حسین علیهالسلام را خواندم، امام صادق
علیهالسلام گریست. بازخواندم، او نیز گریست. مرثیه را ادامه دادم تا سراسر خانه را
گریه فراگرفت. (4).
«جعفر بن عقان» بر امام صادق علیهالسلام وارد شد، امام علیهالسلام او را احترام
کرد و نزدیک خود جای داد؛ امام علیهالسلام به او فرمود: «شنیدهام دربارهی حسین
علیهالسلام نیکو شعر میگویی» عرض کرد: آری فدایت شوم. سپس اشعار مرثیهی حسین را
در آن مجلس خواند، امام صادق علیهالسلام و کسانی که با او بودند، گریستند و اشک بر
محاسن امام علیهالسلام جاری شد. (5).
«جعفر بن قولویه قدس سره» از «داوود رقی» نقل میکند که به حضور امام ششم
علیهالسلام رسیدم، ایشان وقتی آب نوشید گریهاش گرفت و چشمانش پر از اشک شد و
فرمود: «خدا لعنت کند کشندهی حسین علیهالسلام را». (6).
«شیخ کلینی قدس سره» به اسنادش از «داوود بن فرقد» نقل میکند: در خانهی امام ششم
علیهالسلام نشسته بودم، به کبوتری که آوازی سوزناک سر میداد نگریستم. امام
علیهالسلام رو به من کرد، و فرمود: «میدانی چه میگوید؟ گفتم: فدایت شوم به خدا
سوگند! نمیدانم.
فرمود: بر کشندگان حسین علیهالسلام لعنت میفرستد» آن را در خانههای خود نگه
دارید. (7).
«عبدالله بن سنان» میگوید: در روز عاشورا به حضور امام صادق علیهالسلام رسیدم، آن
حضرت علیهالسلام را با رنگی پریده و بسیار غمناک، در حالی که، اشک چون مروارید از
چشمان او جاری بود، یافتم. علت آن وضع را پرسیدم؟ فرمود: «مگر نمیدانی در چنین
روزی جد ما حسین علیهالسلام شهید شده است؟» (8).
یکی از جنایات منصور دوانیقی این بود که به فرماندار مدینه دستور داد خانهی امام
صادق علیهالسلام را آتش بزند، او اطاعت کرد و خانهی آن حضرت را آتش زد. زن و
فرزندان و اعضای خانه مضطرب و پریشانخاطر شدند و ناله و شیون سردادند؛ اما امام
علیهالسلام آتش را خاموش کرد و افراد خانواده را تسکین داد و آرام کرد. فردای آن
روز یکی از شیعیان به دیدار آن حضرت علیهالسلام رفت و او را گریان و اندوهناک دید؛
وقتی علت آن را جویا شد امام صادق علیهالسلام فرمود: «وقتی خانه آتش گرفت، زنان و
دختران پریشان شدند و از این اتاق به آن اتاق میگریختند، در حالی که من در کنار
آنان بودم و آتش را خاموش میکردم، اما با دیدن این صحنه، به یاد زنان و کودکان جدم
حسین علیهالسلام در روز عاشورا افتادم که مورد هجوم دشمن قرار گرفته بودند و دشمن
فریاد میزد: خانهی ظالمان را بسوزانید.» (9).
امام موسی بن جعفر و احیای نهضت عاشورا
امام رضا علیهالسلام میفرماید: «پدرم موسی بن جعفر علیهالسلام هر گاه ماه محرم
فرامیرسید، پیوسته اندوهناک بود و خندهای در چهره نداشت تا دههی عاشورا سپری
شود. روز عاشورا هم، روز گریه و سوگواری و مصیبت بود و میفرمود:
هو الیوم الذی قتل فیه الحسین؛ علیهالسلام
(روز عاشورا) همان روزی است که (جدم) حسین علیهالسلام در آن روز به شهادت رسید.
ابنشهر آشوب مینویسد: منصور با اصرار، موسی بن جعفر علیهالسلام را در روز عید
نوروز وادار به جلوس کرد، تا ملوک و امرا و لشکریان با ایشان دیدار کنند و هدایای
خود را به ایشان تقدیم کنند. هدایای بسیاری جمع شد. در این میان، پیرمردی نزد امام
آمد و گفت: یا بن رسول الله صلی الله علیه و آله! من مردی بیچارهام و مالی ندارم
جز سه بیت شعر که جدم دربارهی حسین علیهالسلام سروده است و آن را، برایت تحفه
آوردهام سپس آن ابیات را خواند.
موسی بن جعفر علیهالسلام او را احترام کرد و هدیهی او را پذیرفت و به وی فرمود:
«بنشین! بارک الله فیک». آن گاه امام در مورد مالکیت تحفهها و هدایا از هارون نظر
خواست، هارون جواب داد که همهی هدایا از آن شماست. امام علیهالسلام به آن پیرمرد
فرمود: «همهی این اموال را به تو بخشیدم» در چنین موقعیتی حساس، موسی بن جعفر
علیهالسلام خاطرهی عاشورای جدش را زنده کرد. (10)
.
امام رضا و احیای نهضت عاشورا
دعبل خزاعی میگوید: در ایام عاشورا به خدمت علی بن موسی الرضا علیهالسلام رسیدم،
آن حضرت بسیار اندوهناک نشسته بود و جمعی از شیعیان در خدمتشان نشسته بودند. چون
نظر آن سرور بر من افتاد، فرمود: «مرحبا ای دعبل! که با دست و زبان خود یاری
کنندهی مایی.» پس مرا طلبید و نزدیک خود نشانید و فرمود: «ای دعبل! هر که بر مصیبت
جد من حسین علیهالسلام بگرید، البته حق تعالی گناهان او را بیامرزد.»
پس حضرت علیهالسلام دستور دادند که پرده ببندند آن گاه اهل حرم عصمت و طهارت در پس
پرده نشستند برای آن که در مصیبت جد خود حسین علیهالسلام، بگریند. پس فرمود:
«ای دعبل! برای حسین مرثیه بخوان»، پس شعری چند در مرثیهی آن حضرت خواندم، که بیت
زیر نمونهای از آن ابیات است:
أفاطم لوخلت الحسین مجدلا
و قد مات عطشانا بشط فرات
آن حضرت علیهالسلام با مردان و زنان حاضر بسیار گریستند، به حدی که صدای گریه از
خانهی آن حضرت بلند شد و امام علیهالسلام در اثر گریه و سوگواری پرشور و حال آن
مجلس، چندین بار از حال رفت. (11).
آموزشهای گفتاری معصومین
پیشوایان معصوم علیهمالسلام در فرصتهای مناسبی که برایشان پیش میآمد، با بیانات
عاطفی، کوبنده، سازنده و بیدار کنندهی خود، شیعیان را به اموری که نقش احیاگرانه و
حفظ کنندهی نهضت جدشان امام حسین علیهالسلام داشت، ترغیب و توصیه میکردند، از
جمله اموری که در این جهت به آنها توصیه و سفارش میفرمودند به شرح زیر است:
- اندوهناک بودن در مصایب آن حضرت؛
- گریستن در مصائب آن حضرت؛
- مرثیهخوانی و نوحهسرایی؛
- برپا داشتن مجالس و اجتماعات سوگواری؛
- هزینه کردن اموال برای مراسم بزرگداشت امام؛
- سرودن شعر در زمینهی ابلاغ پیام عاشورا و مصایب آن و نیز افشای جنایات بنیامیه؛
- زیارت سرزمین کربلا؛
- ارج نهادن به خاک کربلا و سجده نمودن بر تربت آن حضرت؛
- یاد کردن از امام حسین علیهالسلام هنگام نوشیدن آب؛
- بزرگداشت اربعین حسینی.
همین توصیههای معصومین علیهمالسلام همراه با ذکر اجر معنوی آن و نیز تأکید و
اهتمام بزرگان دین، علما و مراجع شیعه و حوزههای علمیه به ویژه در عصر کنونی،
رهنمودهای ارزندهی بنیانگذار جمهوری اسلامی «امام خمینی قدس سره» و توصیههای
سودمند «آیة الله خامنهای (دام ظله العالی)» سبب شد تا با عزاداری و گرامیداشت
حماسهی خونین کربلا در شکلهای مختلف عزاداری، اعم از مجالس وعظ و مرثیه، دستههای
سینهزنی و زنجیرزنی، توسل به شهیدان کربلا، تعزیهخوانی، ساختن تکایا و
خیمهگاهها و حسینیههای کوچک و بزرگ و تشکیل هیئتهای عزاداری به نام سیدالشهدا و
سایر شهیدان کربلا و نیز نصب پرچمهای سیاه بر در و دیوار و دیگر مظاهر سوگواری تا
به امروز، نام و یاد حسین علیهالسلام جاودانه بماند.
در این بخش برخی از احادیث و سخنان ارزشمند معصومین علیهمالسلام در مورد محورهای
فوق همواره با بحث مختصری آورده شده است.
اندوه و اشک
گریستن در فراق عزیزان یا مرگ اشخاص، نوعی شأن اجتماعی و شخصیتی به شمار میآید. از
اینرو از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است.
میت لا بواکی علیه، لا اغرار له؛ (12).
میتی که سوگوار و گریه کننده ندارد از احترام و عزت بیبهره است.
از اینرو خود آن حضرت در فراق شهیدان و مردگان که گریهکننده نداشتند،
میگریست و با ورود به مدینه، آن گاه که دید برای عمویش حمزه علیهمالسلام گریه
کنندهای نیست متأثر شد و در سوگ او که سیدالشهدا بود، بسیار گریست، و فرمود:
لکن حمزه لا بواکی له الیوم؛ (13).
لکن امروز برای (عمویم) حمزه گریه کنندهای نیست.
به دنبال مشاهدهی این تأثیر رسول الله صلی الله علیه و آله زنان مدینه در خانهی
حمزه اجتماع کردند و بر او گریستند. (14).
در مکتب اسلام، از قلبهای رقیق و سلیم که با مشاهدهی صحنههای دلخراش متأثر
میشوند ستایش شده و قلبهای سنگین و سختی را که از کنار چنین صحنههایی به راحتی
عبور میکنند مذمت کرده است. مکتب اسلام اشک چشم را از نشانههای رحمت الهی دانسته
و چشمان خشک را از نشانههای شقاوت بر شمرده است. پیامبر صلی الله علیه و آله
میفرماید:
من علامات الشقاء: جمود العین، قسوة القلب...؛ (15).
خشکی چشم و محروم بودن از اشک و گریه و قساوت قلب، از نشانههای شقاوت است.
دربارهی گریه و تأثیر در مصیبت امام حسین علیهالسلام روایات بسیاری از معصومین
علیهمالسلام آمده است که در ذیل نمونههایی از آن ذکر میشود:
مرحوم «ابنطاووس» از آل پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکند:
و من بکی و أبکی واحدا فله الجنة و من تباکی فله الجنة؛ (16).
کسی که (بر فاجعهی غمبار عاشورا و مصایب حسین علیهالسلام) بگرید و فرد دیگری را
بگریاند و یا حالت حزن و غم و اندوه به خود بگیرد (و شبیه عزاداران حسینی گردد)
بهشت خدا بر او زیبنده است.
نیز رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
کل عین باکیة یوم القیامة الا عین بکت علی مصاب الحسین؛ فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم
الجنة؛ (17).
هر چشم در روز قیامت گریان است، مگر چشمی که برای مصایب امام حسین علیهالسلام گریه
کرده باشد، چنین کسی در قیامت خندان و شادمان از نعمتهای بهشتی است.
امام سجاد علیهالسلام، که خود شاهد مصایب جانسوز پدر و یاران فداکار او
بود،میفرماید:
أیما مؤمن رفت [دمعت] عیناه لقتل الحسین علیهالسلام حتی تسیل علی خده بوأه الله
بها فی الجنة غرفا یسکنها أحقابا؛ (18).
هر مؤمنی که دیدگانش برای کشته شدن حسین علیهالسلام پر از اشک گردد و بر گونه و
صورتش جاری شود، خداوند غرفهای از بهشت را به او اختصاص میدهد.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
و ما بکی... الا رحمه الله قبل أن یخرج الدمعة من عینه فاذا سال دموعه علی خده فلو
أن قطرة من دموعه سقطت فی جهنم لأطفأت حرها حتی لا یوجد لها حر؛ (9).
سوگوار حسین علیهالسلام پیش از آن که اشک از دیدگانش فروریزد، مورد مهر و محبت خدا
و رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار خواهد گرفت. پس هنگامی که اشک از دیدگان
سوگوار حسین علیهالسلام بر گونه و صورتش روان گردد، اگر قطرهای از آن بر
شرارههای شعلهور
دوزخ بیفتد، آن را خاموش میسازد.
امام رضا علیهالسلام نیز میفرماید:
«ماه محرم ماهی است که در روزگار جاهلیت هم احترام داشت و مردم در آن از جنگ و
خونریزی پرهیز داشتند، اما دشمنان در این ماه خون ما را ریختند و حرمت ما را
شکستند؛ زنان و عزیزان ما را به اسارت گرفتند، خیمههای ما را آتش زدند، اموال ما
را غارت نمودند و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله را در حق ما، پاس نداشتند.
ان یوم الحسین أقرح جفوننا، و أسیل دموعنا... فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون؛ فان
البکاء علیه یحط الذنوب العظام؛ (20).
همانا مصیبت روز شهادت امام حسین علیهالسلام، دیدگان ما را مجروح گردانیده است و
اشک چشمان ما را جاری کرده است؛ پس بر مثل حسین باید گریه کنندگان بگریند. به
راستی، گریستن بر آن حضرت گناهان بزرگ را فرومیریزد.
از زبان صاحب الامر ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به جدش حسین در زیارت
ناحیهی مبارکه میخوانیم:
فلأندبنک صباحا و مساء و لا بکین لک بدل الدموع دما حسرة علیک...؛ (21).
(ای جد بزرگوار! روزگاران مرا به تأخیر انداخت، نتوانستم به یاری تو بشتابم و با
دشمنانت بجنگم، اما، اکنون) تمام روز بر تو میگریم و به جای قطرههای اشک، خون
گریه میکنم برای حسرت ناشی از محرومیت در رکابت.
روایات فوق و دهها روایت دیگر، همگی بیانگر فضیلت اشک ریختن در مصایب حسین
علیهالسلام و حادثهی عاشورا است که این حجم باشکوه پاداش و فضیلت اشک ریختن در
سوگ آن حضرت به جهت تجلیل از فداکاری و ایثار بینظیر ایشان و حفظ خاطرهی
آن حماسهی خونین و نیز جاودانه ماندن آن است.
در پایان این قسمت شایسته ذکر است که اهمیت اشک ریختن و عزاداری در مصایب حسین
علیهالسلام و یارانش و برخورداری از اجر و پاداش بیکران آن برای آثار و فواید
بسیار آن است که از جملهی این فواید جنبهی پیام رسانی آن است. از اینرو کسی که
میخواهد اشک چشمش پیام رسان نهضت حسینی باشد در عمل نیز باید پیام آن نهضت را به
اجرا بگذارد و تنها به اشک ریختن بسنده نکند.
نه همین گریه بر آن شاه تشنه لب کافی است
اگر چه گریه بر آلام قلب، تسکین است
ببین که قصد عالی وی، چه بود ای دوست!
که درک آن، سبب عز و جاه و تمکین است
زخاک مردم آزاده، بوی خون میآید
نشان شیعه و آثار پیروی، این است (22)
.
مجالس وعظ و سوگواری و نوحهسرایی
در ترغیب و دعوت به برپایی اجتماعات دینی و مجالس ذکر و احیای یاد و خاطرهی اهل
بیت علیهمالسلام به ویژه خاطرهی کربلا، دستورها و سفارشهای فراوانی وارد شده است
تا در چنین مجالس و محافل، معارف دینی و ویژگیها و فضایل و مناقب شخصیت ائمه
علیهمالسلام و شهدا بیان شود و در نهایت موجبات بقای مکتب و گسترش تعالیم و معارف
اسلام و دستورهای انسانساز وحی و جاودانگی نهضت عاشورا فراهم میگردد.
در این جا به برخی از این فرمانها اشاره میکنیم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
فرمود:
علیک بمجالس الذکر؛ (23).
بر تو باد به برپایی مجالس دینی و شرکت در آن.
در روایتی دیگر فرمود:
ارتعوا فی ریاض الجنة قالوا: یا رسول الله! و ما ریاض الجنة؟ قال: مجالس الذکر؛ (24).
هر گاه به باغی از باغهای بهشت برخورد کردید، در آن حاضر شوید. سؤال شد: باغهای
بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر (و اجتماعاتی که در آن یاد خدا و اهل بیت علیهمالسلام
و حسین علیهالسلام زنده میشود).
امام صادق علیهالسلام به «فضیل» که از شیعیان بود فرمود: آیا مجلس تشکیل میدهید و
بحث و گفتگو دارید؟ وقتی فضیل جواب مثبت داد. امام علیهالسلام فرمود:
ان تلک المجالس أحبها، فأحیوا أمرنا، رحم الله من أخیا أمرنا، یا فضیل! من ذکرنا أو
ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله ذنوبه...؛ (25).
من این مجالس (عزاداری حسین علیهالسلام) را دوست دارم، با تشکیل این نوع مجالس امر
ما اهل بیت علیهمالسلام را زنده کنید. ای فضیل! کسی که ما را یاد کند یا با شنیدن
(مصایب ما) ما حتی به اندازهی بال مگسی بگرید، خداوند گناهان او را بیامرزد.
امام رضا علیهالسلام نیز فرمود:
من جلس مجلسا یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم یموت القلوب؛ (26).
هر کس در مجلسی که امر ما اهل بیت علیهمالسلام در آن زنده میشود، شرکت کند. آن
روزی که همهی دلها میمیرد، دلش نمیمیرد.
نیز امام راحل قدس سره به پیروی از فرمایش اجدادش در این مورد میگوید: الآن 1400
سال است که با این منبرها، با این روضهها، با این مصیبتها و این سینهزنیها، ما
را حفظ کردهاند و تا حال آوردند اسلام را. (27).
مرحوم شهید آیة الله مطهری قدس سره در این باره میگوید: جوانی از من پرسید اگر بنا
است مکتب امام حسین علیهالسلام احیا شود آیا ذکر مصیبت امام حسین علیهالسلام هم
ضرورتی دارد؟ گفتم: بله، دستوری است که ائمهی اطهار علیهمالسلام به ما دادهاند و
این دستور فلسفهای دارد و آن این که هر مکتبی اگر چاشنیای از عاطفه نداشته باشد و
صرفا مکتب و فلسفه و فکر باشد آن قدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد. ولی
اگر یک مکتبی چاشنیای از عاطفه داشته باشد این عاطفه، به آن حرارت میدهد، معنی و
فلسفهی یک مکتب را روشن میکند، به آن مکتب منطق میدهد، آن مکتب را منطقی میکند.
بدون شک مکتب امام حسین علیهالسلام منطق و فلسفه دارد، درس است باید آموخت؛ اما
اگر ما دایما این مکتب را صرفا به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم، حرارت و جوشش آن
گرفته میشود و اساسا کهنه میگردد. این بسیار نظر بزرگ و عمیقانهای بوده است. یک
دوراندیشی فوقالعاده عجیب و معصومانهای بوده است که گفتهاند برای همیشه این
چاشنی را شما از دست ندهید؛ چاشنی عاطفه، ذکر مصیبت حسین بن علی علیهالسلام یا
امیرالمؤمنین علیهالسلام یا امام حسن علیهالسلام یا ائمه دیگر علیهمالسلام و یا
حضرت زهرا علیهاالسلام است. این چاشنی عاطفه را حفظ و نگهداری بکنیم. (28).
از اینرو در روایات دیده میشود که امامانی همچون امام باقر علیهالسلام و امام
صادق علیهالسلام وصیت میکنند تا مقداری از مال آنان در مراسم عزاداری و
نوحهسرایی، که به مناسبت ایشان برگزار میشود، صرف گردد. (29).
این برای آثاری است که بر آن مجالس عزاداری مترتب است و این نوع پاداشها و آثار
مترتبه برای عزاداریها و نوحهسراییهای، جهتدار و هدفدار است. امام باقر
علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام در برپایی مجالس عزا، به جنبهی سیاسی آن توجه
میکردند تا با تشکیل چنان مجالسی مسائل و مصایب و علل مظلومیت امامان علیهمالسلام
به ویژه حسین بن علی علیهالسلام مطرح گردد و مسلمانان به وظایف خود در برابر طاغوت
زمان آشنا شوند. نه به رسم نوحهسرایی دوران جاهلیت که به صورت حرفه درآمده بود و
در آن یاوه میبافتند و حق را، ناحق و ناحق را حق جلوه میدادند. اما نوحهسرایی
حتی تباکی و اظهار تأثر برای امامان و به خصوص سیدالشهدا علیهالسلام که فلسفهی
اساسیای دارد و در روایات زیادی مستحب و مطلوب به شمار آمده است؛ باید جهتدار و
با توجه به فلسفهی آن انجام پذیرد و از هر گونه حواشی و بیهودهگوییها پرهیز شود.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
اذا لم یجئک البکاء فتباک؛ فان خرج منک مثل رأس الذباب فبخ بخ؛ (30).
اگر حالت گریه به تو دست نمیدهد خودت را به گریه وادار و حالت حزن و غم و اندوه به
خود بگیر؛ زیرا اگر به اندازهی سر مگسی اشک از چشم تو بیرون آید، بر تو مبارک است
و جای خوشحالی دارد.
با توجه به این روایت و روایات دیگر در مییابیم که هدف از عزاداری به شیوههای
مختلف، احیای ذکر و یادآوری امر اهل بیت علیهمالسلام و مکتب است هر چند فواید و
آثار جانبی معنوی و قلبی برای خود فرد پدید میآورد، لذا رعایت شئون مناسب عزاداری
و دوری از خرافات و امور وهنآمیز از حزن در مصیبت امام حسین علیهالسلام داشته
باشد و در جهت آن هدف و فلسفهی مربوط باشد امری نیکوست که یکی از آنان، پوشیدن
لباس سیاه بر تن و... است.
دستههای عزاداری
یکی دیگر از مظاهر عزاداری در مصایب امام حسین علیهالسلام و سایر ائمه، و یکی از
شعایر اسلامی حرکت و راهاندازی دستههای سوگواری در معابر و خیابانها است. حتی
تعزیهها و شبیه خوانیها هم به دلیل برخورداری از جنبهی نمایشی و تجسمی و به لحاظ
تأثیرگذاری و جنبهی تربیتی و حماسه آفرینی مجاز و مطلوب شناخته شدهاند، که
میتوان با حفظ جهتداری و رعایت شئون انسانی و اسلامی و نیز برگزاری صحیح آن، از
عوامل تأثیرگذار در جلب مخاطبهای بیشتر به حساب آورد، از اینرو امام راحل قدس سره
در این باره میفرماید: (شبیه خوانی) اگر مشتمل بر محرمات و موجب وهن مذهب نباشد
مانع ندارد، اگر چه روضه خوانی بهتر است. و عزاداری بر سید مظلومان علیهالسلام از
افضل قربات است. (31)
.
هزینه کردن اموال
همان گونه که در مباحث پیشین یادآور شدیم امامان معصوم علیهمالسلام بخشی از اموال
خویش را جهت برگزاری مراسم عزارداری و نوحهسرایی وقف و یا وصیت، و نیز شیعیان و
دوستداران خویش را نیز به این کار سفارش میکردند. در روایتی از پیامبر صلی الله
علیه و آله در این زمینه، که نسبتا مبسوط و مفصل است آمده است: حضرت موسی
علیهالسلام از درگاه الهی پرسید: علت برتری امت پیامبر آخر زمان صلی الله علیه و
آله بر امم سایر انبیا علیهمالسلام چیست؟
خداوند فرمود: علت برتری امت پیامبر خاتم داشتن ده خصلت است: خصلتها را یکی یکی بر
شمرد تا به خصلت دهم رسید و از آن به «العاشوراء» تعبیر فرمود.
حضرت موسی علیهالسلام به خداوند عرض میکند:
... یا رب! و ما العاشوراء؟ قال: البکاء و التباکی علی سبط محمد المرثیة و العزاء
علی مصیبة ولد المصطفی.
بار خدایا! عاشورا چیست؟ خداوند فرمود: گریه کردن و خود را به گریه زدن و مرثیه
خوانی و عزاداری کردن برای سبط مصطفی (یعنی حسین علیهالسلام).
و آنگاه ادامه داد:
ای موسی! هیچ بندهای از بندگان من در آن زمان برای پسر پیامبر صلی الله علیه و آله
گریه نمیکند، مگر این که بهشت جایگاه همیشگی او خواهد بود. هیچ بندهای درهم و
دینار و طعامی از مال خود را در راه محبت فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله خود
انفاق نمیکند، مگر این که من در مقابل هر درهمی هفتاد درهم در دنیا به مال او برکت
خواهم داد و او را در بهشت جای خواهم داد و گناهان او را خواهم آمرزید. به عزت و
جلال خودم قسم! هیچ مرد و زنی نیست که در روز عاشورا یا غیر عاشورا، اشک چشمانش
(برای حسین علیهالسلام) جاری شود گر چه یک قطره، مگر این که اجر صد شهید را برای
او خواهم نوشت. (32)
.
سرودن شعر
پیامهای عمیق و اعجاز گونه را جز با زبان ادب و هنر نمیتوان تبلیغ و تبیین نمود؛
به همین سبب،حادثهی عظیم عاشورا با دریایی از جلوهها و جنبههای ادبی و هنری
آمیخته است و توجه به آنها را برای یادآوری خاطرهی عاشورا و تحلیلگران این نهضت،
بسیار مهم است.
بر این اساس در بیانات معصومین علیهمالسلام و رفتار آنان تشویق هنر متعهد، مشاهده
میشود که یکی از آنان شعر است. در زمان وقوع حادثهی کربلا هم شعر به عنوان زبان
گویای هنر مطرح بود که متأسفانه جبههی باطل با هدایا و انعام و پولهای فراوانی که
در این راه صرف کرده است، شاعران حاذق و ماهری را به استخدام خویش درآورده و از هنر
آنان سوء استفادههای بسیاری کرده است؛ البته مصلحان و حقطلبان نیز در راه تشویق
شاعران به سرودن اشعار واقعی همراه با محتوای محکم و روشنگر از هیچ کوششی دریغ
نورزیدهاند.
یکی از معصومین علیهمالسلام که در این راه تلاش چشمگیری داشت امام سجاد
علیهالسلام بود که در بها دادن به شعرای متعهد اصرار داشت، از جمله دو شاعر شیعی
یعنی «فرزدق» و «کمیت» را که دربارهی نهضت عاشورا و امام حسین علیهالسلام اشعار
رسایی سروده بودند، فوقالعاده تکریم و تشویق میکردند.
کمیت برای امام سجاد علیهالسلام اشعاری سروده و امام علیهالسلام مبلغ زیادی برای
او فرستاد، کمیت عرض کرد: پول نمیخواهم، ولی خواهش میکنم یکی از پیراهنهای مبارک
و پوشیده شدهی خودتان را به من هدیه کنید. امام علیهالسلام تعدادی از لباسهایشان
را به کمیت بخشیدند و در حق او دعا کردند. (33).
نیز امام صادق علیهالسلام در تشویق شاعران واقعنگر به سرودن شعر در وصف خاندان
پیامبر صلی الله علیه و آله و به ویژه برای حادثهی عاشورا و رهبر آن نهضت (امام
حسین علیهالسلام) توصیههای بسیاری دارد؛ از جمله میفرماید:
من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنة؛ (34).
هر کس دربارهی خاندان ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برایش خانهای در بهشت بنا
میکند.
هم چنین آن حضرت علیهالسلام به یکی از شاعران شیفتهی راه حسین علیهالسلام به
نام«جعفر بن عفان طائی» فرمود: «به من خبر رسیده که دربارهی امام حسین علیهالسلام
شعر نیکو میسرایی؟ در پاسخ گفت: آری. آن گاه بخشی از شعرها و مرثیههایش را در
محضر امام صادق علیهالسلام خواند. امام علیهالسلام و اطرافیانش به شدت گریستند تا
آن جا که قطرههای اشک بر صورت و محاسن آن حضرت علیهالسلام جاری شد. سپس امام
علیهالسلام فرمود: «ای جعفر! به خدا سوگند! در این لحظه که سوگنامهی حسین
علیهالسلام را میخوانی فرشتگان مغفرت پروردگار، شاهد و شنوای اشعارت بودند و چون
ما و بیشتر از ما گریستند، خداوند بهشت را بر تو واجب کرد و تو را آمرزید.»
سپس فرمود:
ما من أحد قال فی الحسین علیهالسلام شعرا فبکی و أبکی به الا أوجب الله له الجنة و
غفر له؛ (35).
هیچ کس درباره حسین علیهالسلام شعری نگفت که بگرید و بگریاند جز آن که خداوند، او
را خشنود ساخت و بهشت را بر او واجب گرداند.
در طول تاریخ واقعهی کربلا و نهضت امام حسین علیهالسلام شاعران شیعی، چه در
گذشتهی دور مانند کمیت، فرزدق، «ابوهارون مکفوف»، دعبل خزاعی، «سید حمیری» و شمس
تبریزی و چه در قرنهای اخیر شاعران متعهدی همچون، «مرحوم سامانی» و «محتشم» و چه
در عصر حاضر، به مجالس حسینی و دستههای عزاداران آن حضرت علیهالسلام گرمی و شور و
هیجان خاص بخشیدهاند که امید است و شاعران مخلص با سرودن اشعاری، که بیانگر روح
ایمان و حماسه و عزت و عظمت مسلمین و
اهل بیت علیهمالسلام است، قیام عاشورا و یاد حسین علیهالسلام را زنده دارند و در
تبیین معارف الهی همت گمارند.
زیارت قبر اباعبدالله الحسین
توصیهی معصومین علیهمالسلام به زیارت قبور ائمه علیهمالسلام به ویژه سالار
شهیدان حسین بن علی علیهالسلام، در طول تاریخ پیوسته شیعیان را به سوی کربلا و
مزار حسینی سوق داده و آنقدر تعابیر ارزشمند در زیارت قبر امام حسین علیهالسلام
آمده است که عاشقان آن حضرت علیهالسلام همهی خطرها را تحمل کرده و در سهمناکترین
شرایط به زیارت قبرش روی میآوردهاند.
در سایهی این توصیهها و شوق عاشقان برای زیارت سرزمین کربلا، خاطرهی عاشورا و
فداکاریهای حسین علیهالسلام و یاران باوفای آن حضرت زنده نگاه داشته شده است. در
ذیل به چند روایت اشاره میشود: در روایتی آمده است:
من زار کمن زار الله فی عرشه؛ (36).
زیارت کنندهی حسین علیهالسلام به سان کسی است که خدای را در عرشش زیارت کرده است.
روزی حسین علیهالسلام در دامان پیامبر صلی الله علیه و آله بود و آن حضرت او را به
بازی سرگرم ساخته و میخندانید در این زمان عایشه که این منظره را تماشا میکرد،
گفت: چرا تا این حد به این کودک محبت میورزید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«چگونه محبت نثارش نکنم و به او نبالم با وجود این که، او میوهی دل و نور دیده و
گل خوش بوی زندگی است، گروهی از مدعیان مسلمانی، او را شهید خواهند ساخت و کسی که
او را پس از شهادت زیارت کند، خداوند برایش پاداش یک حج از حجهای مرا خواهد نوشت.
عایشه شفگت زده شد و پرسید: یک حج از حجهای شما! فرمود: «آری، بلکه دو حج از
حجهای مرا.»
پرسید دو حج؟! فرمود: «بلکه چهار حج.» و همین گونه چند برابر عدد را بالا برد تا
مقدار پاداش را به نود حج، که در طول عمر پربارش انجام داده بود، رسانید. (37)
.
خود آن بزرگوار علیهالسلام فرمود:
من زارنی فی حیاته زرته بعد وفاته؛ (38).
هر کس مرا در زندگیاش زیارت کند، پس از مردنش به بازدید او خواهم رفت.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
أربعة آلاف ملک عند قبر الحسین شغث عنه، یبکونه الی یوم القیامة، رئیسهم ملک یقال
له: منصور، و لا یزوره زائر الا استقبلوه، و لا یودعه مودع الا شیعوه، و لا یمرض
الا عادوه، و لا یموت الا صلوا علیه (و علی جنازته) و استغفروا له بعد موته؛ (39)
.
چهار هزار فرشته در آستان قبر حسین علیهالسلام برای او تا روز قیامت گریه میکنند
در رأس آنان فرشتهای است به نام منصور، و اینان از زیارت کنندگان حسین علیهالسلام
استقبال و در وقت مراجعت و وداع او را همراهی میکنند و هر گاه زایر حسین
علیهالسلام مریض شود عیادتش میکنند و آن گاه که بمیرد بر او نماز میگزارند و بعد
از مرگش طلب مغفرت و آمرزش برایش میکنند.
نیز امام کاظم علیهالسلام می فرماید:
من زار الحسین علیهالسلام عارفا بحقه، غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر؛ (40).
کسی که زیارت کند حسین علیهالسلام را در حالی که آشنا به حق و مقام اوست، خداوند
گناهان گذشته و آیندهی او را میآمرزد.
پاورقى:
1- وسائل الشیعه، ج 10، ص 398
2- همان، ج 12، ص 88
3- در کربلا چه گذشت، ص 59
4- همان
5- همان، ص 60
6- همان، ص 62
7- همان
8- بحارالأنوار، ج 98، ص 309
9- مأساة الحسین علیهالسلام، ص 118
10- در کربلا چه گذشت، ص 627
11- علامه مجلسی، جلاء العیون، ص 471
12- المأساة الحسین علیهالسلام، ص 118
13- الاستیعاب، ج 1، ص 275
14- بحارالأنوار، ج 2، ص 99
15- همان، ج 67، ص 52
16- سید بن طاووس، الملهوف، ص 86؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 288
17- همان
18- سید بن طاووس، الملهوف، ص 86
19- بحارالأنوار، ج 44، ص 284 و 290
20- بحارالأنوار، ج 44، ص 284
21- همان، ج 98، ص 320
22- خوشدل، اشک شفق، ج 1، ص 207
23- بحارالأنوار، ج 75، ص 465؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 56
24- همان، ج 93، ص 163
25- وسائل الشیعه، ج 10، ص 392
26- همان
27- صحیفهی نور، ج 8، ص 69
28- مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص 58
29- وسائل الشیعه، ج 12، ص 88 و ج 13، ص 294
30- بحارالأنوار، ج 92، ص 434
31- استفتائات امام خمینی قدس سره، ج 2، ص 28
32- مجمع البحرین، مادهی «عشر»
33- ملحقات احقاق الحق، ج 12، ص 61
34- وسائل الشیعه، ج 10، ص 467
35- بحارالأنوار، ج 44، ص 283
36- همان، ج 101، ص 26
37- همان، ج 102، ص 35
38- همان، ج 101، ص 16
39- کامل الزیارات، ص 119
40- همان، ص 138