فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا

ابوالفضل بهشتی

- ۸ -


امام باقر و احیای نهضت عاشورا

«علقمة بن محمد حضرمی» نقل می‏کند:

حضرت باقر علیه‏السلام بر امام حسین علیه‏السلام گریه می‏کرد، ثم لیندب الحسین علیه‏السلام و یبکیه، و یأمر من فی داره ممن لا یتقیه بالبکاء علیه، و یقیم فی داره المصیبة باظهار الجزع علیه، و لیعز بعضهم بعضا بمصابهم بالحسین علیه‏السلام؛ (1) .

سپس به گریه و زاری بر حسین علیه‏السلام می‏پرداخت و دستور می‏داد به افرادی که در خانه بودند و از آنان تقیه نمی‏کرد، بر حسین گریه کنند. آن حضرت در خانه‏ی خود مجلس عزا برپا می‏داشت و به یکدیگر مصیبت حسین علیه‏السلام را تسلیت می‏گفتند.

در همین جهت امام باقر علیه‏السلام قسمتی از اموال خود را برای عزاداری وقف کرد. «یونس بن یعقوب» می‏گوید: امام صادق علیه‏السلام فرمود:

قال لی أبی: یا جعفر! أوقف لی من مالی کذا و کذا لنوادب تندبنی عشر سنین بمنی أیام منی...؛ (2).

پدرم امام باقر علیه‏السلام به من وصیت فرمود: ای جعفر! قسمتی از مال من را وقف کن و در اختیار نوحه‏گران قرار بده، تا آنان مدت ده سال، در روزهای منی در آن سرزمین برای آن حضرت ندبه و نوحه‏سرایی کنند.

امام صادق و احیای نهضت عاشورا

روزی که نزد امام ششم علیه‏السلام نام امام حسین علیه‏السلام آورده می‏شد، دیگر تا شب تبسم نمی‏کرد. (3).

«ابی‏عماره» که از مرثیه‏سرایان مصایب امام حسین علیه‏السلام بود می‏گوید: در محضر امام صادق علیه‏السلام نوحه‏ی امام حسین علیه‏السلام را خواندم، امام صادق علیه‏السلام گریست. بازخواندم، او نیز گریست. مرثیه را ادامه دادم تا سراسر خانه را گریه فراگرفت. (4).

«جعفر بن عقان» بر امام صادق علیه‏السلام وارد شد، امام علیه‏السلام او را احترام کرد و نزدیک خود جای داد؛ امام علیه‏السلام به او فرمود: «شنیده‏ام درباره‏ی حسین علیه‏السلام نیکو شعر می‏گویی» عرض کرد: آری فدایت شوم. سپس اشعار مرثیه‏ی حسین را در آن مجلس خواند، امام صادق علیه‏السلام و کسانی که با او بودند، گریستند و اشک بر محاسن امام علیه‏السلام جاری شد. (5).

«جعفر بن قولویه قدس سره» از «داوود رقی» نقل می‏کند که به حضور امام ششم علیه‏السلام رسیدم، ایشان وقتی آب نوشید گریه‏اش گرفت و چشمانش پر از اشک شد و فرمود: «خدا لعنت کند کشنده‏ی حسین علیه‏السلام را». (6).

«شیخ کلینی قدس سره» به اسنادش از «داوود بن فرقد» نقل می‏کند: در خانه‏ی امام ششم علیه‏السلام نشسته بودم، به کبوتری که آوازی سوزناک سر می‏داد نگریستم. امام علیه‏السلام رو به من کرد، و فرمود: «می‏دانی چه می‏گوید؟ گفتم: فدایت شوم به خدا سوگند! نمی‏دانم.

فرمود: بر کشندگان حسین علیه‏السلام لعنت می‏فرستد» آن را در خانه‏های خود نگه دارید. (7).

«عبدالله بن سنان» می‏گوید: در روز عاشورا به حضور امام صادق علیه‏السلام رسیدم، آن حضرت علیه‏السلام را با رنگی پریده و بسیار غمناک، در حالی که، اشک چون مروارید از چشمان او جاری بود، یافتم. علت آن وضع را پرسیدم؟ فرمود: «مگر نمی‏دانی در چنین روزی جد ما حسین علیه‏السلام شهید شده است؟» (8).

یکی از جنایات منصور دوانیقی این بود که به فرماندار مدینه دستور داد خانه‏ی امام صادق علیه‏السلام را آتش بزند، او اطاعت کرد و خانه‏ی آن حضرت را آتش زد. زن و فرزندان و اعضای خانه مضطرب و پریشان‏خاطر شدند و ناله و شیون سردادند؛ اما امام علیه‏السلام آتش را خاموش کرد و افراد خانواده را تسکین داد و آرام کرد. فردای آن روز یکی از شیعیان به دیدار آن حضرت علیه‏السلام رفت و او را گریان و اندوهناک دید؛ وقتی علت آن را جویا شد امام صادق علیه‏السلام فرمود: «وقتی خانه آتش گرفت، زنان و دختران پریشان شدند و از این اتاق به آن اتاق می‏گریختند، در حالی که من در کنار آنان بودم و آتش را خاموش می‏کردم، اما با دیدن این صحنه، به یاد زنان و کودکان جدم حسین علیه‏السلام در روز عاشورا افتادم که مورد هجوم دشمن قرار گرفته بودند و دشمن فریاد می‏زد: خانه‏ی ظالمان را بسوزانید.» (9).

امام موسی بن جعفر و احیای نهضت عاشورا

امام رضا علیه‏السلام می‏فرماید: «پدرم موسی بن جعفر علیه‏السلام هر گاه ماه محرم فرامی‏رسید، پیوسته اندوهناک بود و خنده‏ای در چهره نداشت تا دهه‏ی عاشورا سپری شود. روز عاشورا هم، روز گریه و سوگواری و مصیبت بود و می‏فرمود:

هو الیوم الذی قتل فیه الحسین؛ علیه‏السلام

(روز عاشورا) همان روزی است که (جدم) حسین علیه‏السلام در آن روز به شهادت رسید.

ابن‏شهر آشوب می‏نویسد: منصور با اصرار، موسی بن جعفر علیه‏السلام را در روز عید نوروز وادار به جلوس کرد، تا ملوک و امرا و لشکریان با ایشان دیدار کنند و هدایای خود را به ایشان تقدیم کنند. هدایای بسیاری جمع شد. در این میان، پیرمردی نزد امام آمد و گفت: یا بن رسول الله صلی الله علیه و آله! من مردی بیچاره‏ام و مالی ندارم جز سه بیت شعر که جدم درباره‏ی حسین علیه‏السلام سروده است و آن را، برایت تحفه آورده‏ام سپس آن ابیات را خواند.

موسی بن جعفر علیه‏السلام او را احترام کرد و هدیه‏ی او را پذیرفت و به وی فرمود: «بنشین! بارک الله فیک». آن گاه امام در مورد مالکیت تحفه‏ها و هدایا از هارون نظر خواست، هارون جواب داد که همه‏ی هدایا از آن شماست. امام علیه‏السلام به آن پیرمرد فرمود: «همه‏ی این اموال را به تو بخشیدم» در چنین موقعیتی حساس، موسی بن جعفر علیه‏السلام خاطره‏ی عاشورای جدش را زنده کرد. (10) .

امام رضا و احیای نهضت عاشورا

دعبل خزاعی می‏گوید: در ایام عاشورا به خدمت علی بن موسی الرضا علیه‏السلام رسیدم، آن حضرت بسیار اندوهناک نشسته بود و جمعی از شیعیان در خدمتشان نشسته بودند. چون نظر آن سرور بر من افتاد، فرمود: «مرحبا ای دعبل! که با دست و زبان خود یاری کننده‏ی مایی.» پس مرا طلبید و نزدیک خود نشانید و فرمود: «ای دعبل! هر که بر مصیبت جد من حسین علیه‏السلام بگرید، البته حق تعالی گناهان او را بیامرزد.»

پس حضرت علیه‏السلام دستور دادند که پرده ببندند آن گاه اهل حرم عصمت و طهارت در پس پرده نشستند برای آن که در مصیبت جد خود حسین علیه‏السلام، بگریند. پس فرمود:

«ای دعبل! برای حسین مرثیه بخوان»، پس شعری چند در مرثیه‏ی آن حضرت خواندم، که بیت زیر نمونه‏ای از آن ابیات است:

أفاطم لوخلت الحسین مجدلا

و قد مات عطشانا بشط فرات‏

آن حضرت علیه‏السلام با مردان و زنان حاضر بسیار گریستند، به حدی که صدای گریه از خانه‏ی آن حضرت بلند شد و امام علیه‏السلام در اثر گریه و سوگواری پرشور و حال آن مجلس، چندین بار از حال رفت. (11).

آموزش‏های گفتاری معصومین

پیشوایان معصوم علیهم‏السلام در فرصت‏های مناسبی که برایشان پیش می‏آمد، با بیانات عاطفی، کوبنده، سازنده و بیدار کننده‏ی خود، شیعیان را به اموری که نقش احیاگرانه و حفظ کننده‏ی نهضت جدشان امام حسین علیه‏السلام داشت، ترغیب و توصیه می‏کردند، از جمله اموری که در این جهت به آن‏ها توصیه و سفارش می‏فرمودند به شرح زیر است:

- اندوهناک بودن در مصایب آن حضرت؛

- گریستن در مصائب آن حضرت؛

- مرثیه‏خوانی و نوحه‏سرایی؛

- برپا داشتن مجالس و اجتماعات سوگواری؛

- هزینه کردن اموال برای مراسم بزرگداشت امام؛

- سرودن شعر در زمینه‏ی ابلاغ پیام عاشورا و مصایب آن و نیز افشای جنایات بنی‏امیه؛

- زیارت سرزمین کربلا؛

- ارج نهادن به خاک کربلا و سجده نمودن بر تربت آن حضرت؛

- یاد کردن از امام حسین علیه‏السلام هنگام نوشیدن آب؛

- بزرگداشت اربعین حسینی.

همین توصیه‏های معصومین علیهم‏السلام همراه با ذکر اجر معنوی آن و نیز تأکید و اهتمام بزرگان دین، علما و مراجع شیعه و حوزه‏های علمیه به ویژه در عصر کنونی، رهنمودهای ارزنده‏ی بنیان‏گذار جمهوری اسلامی «امام خمینی قدس سره» و توصیه‏های سودمند «آیة الله خامنه‏ای (دام ظله العالی)» سبب شد تا با عزاداری و گرامیداشت حماسه‏ی خونین کربلا در شکل‏های مختلف عزاداری، اعم از مجالس وعظ و مرثیه، دسته‏های سینه‏زنی و زنجیرزنی، توسل به شهیدان کربلا، تعزیه‏خوانی، ساختن تکایا و خیمه‏گاه‏ها و حسینیه‏های کوچک و بزرگ و تشکیل هیئت‏های عزاداری به نام سیدالشهدا و سایر شهیدان کربلا و نیز نصب پرچم‏های سیاه بر در و دیوار و دیگر مظاهر سوگواری تا به امروز، نام و یاد حسین علیه‏السلام جاودانه بماند.

در این بخش برخی از احادیث و سخنان ارزشمند معصومین علیهم‏السلام در مورد محورهای فوق همواره با بحث مختصری آورده شده است.

اندوه و اشک

گریستن در فراق عزیزان یا مرگ اشخاص، نوعی شأن اجتماعی و شخصیتی به شمار می‏آید. از این‏رو از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است.

میت لا بواکی علیه، لا اغرار له؛ (12).

میتی که سوگوار و گریه کننده ندارد از احترام و عزت بی‏بهره است.

از این‏رو خود آن حضرت در فراق شهیدان و مردگان که گریه‏کننده نداشتند، می‏گریست و با ورود به مدینه، آن گاه که دید برای عمویش حمزه علیهم‏السلام گریه کننده‏ای نیست متأثر شد و در سوگ او که سیدالشهدا بود، بسیار گریست، و فرمود:

لکن حمزه لا بواکی له الیوم؛ (13).

لکن امروز برای (عمویم) حمزه گریه کننده‏ای نیست.

به دنبال مشاهده‏ی این تأثیر رسول الله صلی الله علیه و آله زنان مدینه در خانه‏ی حمزه اجتماع کردند و بر او گریستند. (14).

در مکتب اسلام، از قلب‏های رقیق و سلیم که با مشاهده‏ی صحنه‏های دلخراش متأثر می‏شوند ستایش شده و قلب‏های سنگین و سختی را که از کنار چنین صحنه‏هایی به راحتی عبور می‏کنند مذمت کرده است. مکتب اسلام اشک چشم را از نشانه‏های رحمت الهی دانسته و چشمان خشک را از نشانه‏های شقاوت بر شمرده است. پیامبر صلی الله علیه و آله می‏فرماید:

من علامات الشقاء: جمود العین، قسوة القلب...؛ (15).

خشکی چشم و محروم بودن از اشک و گریه و قساوت قلب، از نشانه‏های شقاوت است.

درباره‏ی گریه و تأثیر در مصیبت امام حسین علیه‏السلام روایات بسیاری از معصومین علیهم‏السلام آمده است که در ذیل نمونه‏هایی از آن ذکر می‏شود:

مرحوم «ابن‏طاووس» از آل پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می‏کند:

و من بکی و أبکی واحدا فله الجنة و من تباکی فله الجنة؛ (16).

کسی که (بر فاجعه‏ی غمبار عاشورا و مصایب حسین علیه‏السلام) بگرید و فرد دیگری را بگریاند و یا حالت حزن و غم و اندوه به خود بگیرد (و شبیه عزاداران حسینی گردد) بهشت خدا بر او زیبنده است.

نیز رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‏فرماید:

کل عین باکیة یوم القیامة الا عین بکت علی مصاب الحسین؛ فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة؛ (17).

هر چشم در روز قیامت گریان است، مگر چشمی که برای مصایب امام حسین علیه‏السلام گریه کرده باشد، چنین کسی در قیامت خندان و شادمان از نعمت‏های بهشتی است.

امام سجاد علیه‏السلام، که خود شاهد مصایب جانسوز پدر و یاران فداکار او بود،می‏فرماید:

أیما مؤمن رفت [دمعت] عیناه لقتل الحسین علیه‏السلام حتی تسیل علی خده بوأه الله بها فی الجنة غرفا یسکنها أحقابا؛ (18).

هر مؤمنی که دیدگانش برای کشته شدن حسین علیه‏السلام پر از اشک گردد و بر گونه و صورتش جاری شود، خداوند غرفه‏ای از بهشت را به او اختصاص می‏دهد.

امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

و ما بکی... الا رحمه الله قبل أن یخرج الدمعة من عینه فاذا سال دموعه علی خده فلو أن قطرة من دموعه سقطت فی جهنم لأطفأت حرها حتی لا یوجد لها حر؛ (9).

سوگوار حسین علیه‏السلام پیش از آن که اشک از دیدگانش فروریزد، مورد مهر و محبت خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار خواهد گرفت. پس هنگامی که اشک از دیدگان سوگوار حسین علیه‏السلام بر گونه و صورتش روان گردد، اگر قطره‏ای از آن بر شراره‏های شعله‏ور دوزخ بیفتد، آن را خاموش می‏سازد.

امام رضا علیه‏السلام نیز می‏فرماید:

«ماه محرم ماهی است که در روزگار جاهلیت هم احترام داشت و مردم در آن از جنگ و خونریزی پرهیز داشتند، اما دشمنان در این ماه خون ما را ریختند و حرمت ما را شکستند؛ زنان و عزیزان ما را به اسارت گرفتند، خیمه‏های ما را آتش زدند، اموال ما را غارت نمودند و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله را در حق ما، پاس نداشتند.

ان یوم الحسین أقرح جفوننا، و أسیل دموعنا... فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون؛ فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام؛ (20).

همانا مصیبت روز شهادت امام حسین علیه‏السلام، دیدگان ما را مجروح گردانیده است و اشک چشمان ما را جاری کرده است؛ پس بر مثل حسین باید گریه کنندگان بگریند. به راستی، گریستن بر آن حضرت گناهان بزرگ را فرومی‏ریزد.

از زبان صاحب الامر ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به جدش حسین در زیارت ناحیه‏ی مبارکه می‏خوانیم:

فلأندبنک صباحا و مساء و لا بکین لک بدل الدموع دما حسرة علیک...؛ (21).

(ای جد بزرگوار! روزگاران مرا به تأخیر انداخت، نتوانستم به یاری تو بشتابم و با دشمنانت بجنگم، اما، اکنون) تمام روز بر تو می‏گریم و به جای قطره‏های اشک، خون گریه می‏کنم برای حسرت ناشی از محرومیت در رکابت.

روایات فوق و ده‏ها روایت دیگر، همگی بیانگر فضیلت اشک ریختن در مصایب حسین علیه‏السلام و حادثه‏ی عاشورا است که این حجم باشکوه پاداش و فضیلت اشک ریختن در سوگ آن حضرت به جهت تجلیل از فداکاری و ایثار بی‏نظیر ایشان و حفظ خاطره‏ی‏ آن حماسه‏ی خونین و نیز جاودانه ماندن آن است.

در پایان این قسمت شایسته ذکر است که اهمیت اشک ریختن و عزاداری در مصایب حسین علیه‏السلام و یارانش و برخورداری از اجر و پاداش بیکران آن برای آثار و فواید بسیار آن است که از جمله‏ی این فواید جنبه‏ی پیام رسانی آن است. از این‏رو کسی که می‏خواهد اشک چشمش پیام رسان نهضت حسینی باشد در عمل نیز باید پیام آن نهضت را به اجرا بگذارد و تنها به اشک ریختن بسنده نکند.

نه همین گریه بر آن شاه تشنه لب کافی است

اگر چه گریه بر آلام قلب، تسکین است‏

ببین که قصد عالی وی، چه بود ای دوست!

که درک آن، سبب عز و جاه و تمکین است‏

زخاک مردم آزاده، بوی خون می‏آید

نشان شیعه و آثار پیروی، این است (22) .

مجالس وعظ و سوگواری و نوحه‏سرایی

در ترغیب و دعوت به برپایی اجتماعات دینی و مجالس ذکر و احیای یاد و خاطره‏ی اهل بیت علیهم‏السلام به ویژه خاطره‏ی کربلا، دستورها و سفارش‏های فراوانی وارد شده است تا در چنین مجالس و محافل، معارف دینی و ویژگی‏ها و فضایل و مناقب شخصیت ائمه علیهم‏السلام و شهدا بیان شود و در نهایت موجبات بقای مکتب و گسترش تعالیم و معارف اسلام و دستورهای انسان‏ساز وحی و جاودانگی نهضت عاشورا فراهم می‏گردد.

در این جا به برخی از این فرمان‏ها اشاره می‏کنیم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

علیک بمجالس الذکر؛ (23).

بر تو باد به برپایی مجالس دینی و شرکت در آن.

در روایتی دیگر فرمود:

ارتعوا فی ریاض الجنة قالوا: یا رسول الله! و ما ریاض الجنة؟ قال: مجالس الذکر؛ (24).

هر گاه به باغی از باغ‏های بهشت برخورد کردید، در آن حاضر شوید. سؤال شد: باغ‏های بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر (و اجتماعاتی که در آن یاد خدا و اهل بیت علیهم‏السلام و حسین علیه‏السلام زنده می‏شود).

امام صادق علیه‏السلام به «فضیل» که از شیعیان بود فرمود: آیا مجلس تشکیل می‏دهید و بحث و گفتگو دارید؟ وقتی فضیل جواب مثبت داد. امام علیه‏السلام فرمود:

ان تلک المجالس أحبها، فأحیوا أمرنا، رحم الله من أخیا أمرنا، یا فضیل! من ذکرنا أو ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله ذنوبه...؛ (25).

من این مجالس (عزاداری حسین علیه‏السلام) را دوست دارم، با تشکیل این نوع مجالس امر ما اهل بیت علیهم‏السلام را زنده کنید. ای فضیل! کسی که ما را یاد کند یا با شنیدن (مصایب ما) ما حتی به اندازه‏ی بال مگسی بگرید، خداوند گناهان او را بیامرزد.

امام رضا علیه‏السلام نیز فرمود:

من جلس مجلسا یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم یموت القلوب؛ (26).

هر کس در مجلسی که امر ما اهل بیت علیهم‏السلام در آن زنده می‏شود، شرکت کند. آن روزی که همه‏ی دل‏ها می‏میرد، دلش نمی‏میرد.

نیز امام راحل قدس سره به پیروی از فرمایش اجدادش در این مورد می‏گوید: الآن 1400 سال است که با این منبرها، با این روضه‏ها، با این مصیبت‏ها و این سینه‏زنی‏ها، ما را حفظ کرده‏اند و تا حال آوردند اسلام را. (27).

مرحوم شهید آیة الله مطهری قدس سره در این باره می‏گوید: جوانی از من پرسید اگر بنا است مکتب امام حسین علیه‏السلام احیا شود آیا ذکر مصیبت امام حسین علیه‏السلام هم ضرورتی دارد؟ گفتم: بله، دستوری است که ائمه‏ی اطهار علیهم‏السلام به ما داده‏اند و این دستور فلسفه‏ای دارد و آن این که هر مکتبی اگر چاشنی‏ای از عاطفه نداشته باشد و صرفا مکتب و فلسفه و فکر باشد آن قدرها در روح‏ها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد. ولی اگر یک مکتبی چاشنی‏ای از عاطفه داشته باشد این عاطفه، به آن حرارت می‏دهد، معنی و فلسفه‏ی یک مکتب را روشن می‏کند، به آن مکتب منطق می‏دهد، آن مکتب را منطقی می‏کند. بدون شک مکتب امام حسین علیه‏السلام منطق و فلسفه دارد، درس است باید آموخت؛ اما اگر ما دایما این مکتب را صرفا به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم، حرارت و جوشش آن گرفته می‏شود و اساسا کهنه می‏گردد. این بسیار نظر بزرگ و عمیقانه‏ای بوده است. یک دوراندیشی فوق‏العاده عجیب و معصومانه‏ای بوده است که گفته‏اند برای همیشه این چاشنی را شما از دست ندهید؛ چاشنی عاطفه، ذکر مصیبت حسین بن علی علیه‏السلام یا امیرالمؤمنین علیه‏السلام یا امام حسن علیه‏السلام یا ائمه دیگر علیهم‏السلام و یا حضرت زهرا علیهاالسلام است. این چاشنی عاطفه را حفظ و نگه‏داری بکنیم. (28).

از این‏رو در روایات دیده می‏شود که امامانی همچون امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام وصیت می‏کنند تا مقداری از مال آنان در مراسم عزاداری و نوحه‏سرایی، که به مناسبت ایشان برگزار می‏شود، صرف گردد. (29).

این برای آثاری است که بر آن مجالس عزاداری مترتب است و این نوع پاداش‏ها و آثار مترتبه برای عزاداری‏ها و نوحه‏سرایی‏های، جهت‏دار و هدف‏دار است. امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام در برپایی مجالس عزا، به جنبه‏ی سیاسی آن توجه می‏کردند تا با تشکیل چنان مجالسی مسائل و مصایب و علل مظلومیت امامان علیهم‏السلام به ویژه حسین بن علی علیه‏السلام مطرح گردد و مسلمانان به وظایف خود در برابر طاغوت زمان آشنا شوند. نه به رسم نوحه‏سرایی دوران جاهلیت که به صورت حرفه درآمده بود و در آن یاوه می‏بافتند و حق را، ناحق و ناحق را حق جلوه می‏دادند. اما نوحه‏سرایی حتی تباکی و اظهار تأثر برای امامان و به خصوص سیدالشهدا علیه‏السلام که فلسفه‏ی اساسی‏ای دارد و در روایات زیادی مستحب و مطلوب به شمار آمده است؛ باید جهت‏دار و با توجه به فلسفه‏ی آن انجام پذیرد و از هر گونه حواشی و بیهوده‏گویی‏ها پرهیز شود.

امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

اذا لم یجئک البکاء فتباک؛ فان خرج منک مثل رأس الذباب فبخ بخ؛ (30).

اگر حالت گریه به تو دست نمی‏دهد خودت را به گریه وادار و حالت حزن و غم و اندوه به خود بگیر؛ زیرا اگر به اندازه‏ی سر مگسی اشک از چشم تو بیرون آید، بر تو مبارک است و جای خوشحالی دارد.

با توجه به این روایت و روایات دیگر در می‏یابیم که هدف از عزاداری به شیوه‏های مختلف، احیای ذکر و یادآوری امر اهل بیت علیهم‏السلام و مکتب است هر چند فواید و آثار جانبی معنوی و قلبی برای خود فرد پدید می‏آورد، لذا رعایت شئون مناسب عزاداری و دوری از خرافات و امور وهن‏آمیز از حزن در مصیبت امام حسین علیه‏السلام داشته باشد و در جهت آن هدف و فلسفه‏ی مربوط باشد امری نیکوست که یکی از آنان، پوشیدن لباس سیاه بر تن و... است.

دسته‏های عزاداری

یکی دیگر از مظاهر عزاداری در مصایب امام حسین علیه‏السلام و سایر ائمه، و یکی از شعایر اسلامی حرکت و راه‏اندازی دسته‏های سوگواری در معابر و خیابان‏ها است. حتی تعزیه‏ها و شبیه خوانی‏ها هم به دلیل برخورداری از جنبه‏ی نمایشی و تجسمی و به لحاظ تأثیرگذاری و جنبه‏ی تربیتی و حماسه آفرینی مجاز و مطلوب شناخته شده‏اند، که می‏توان با حفظ جهت‏داری و رعایت شئون انسانی و اسلامی و نیز برگزاری صحیح آن، از عوامل تأثیرگذار در جلب مخاطب‏های بیشتر به حساب آورد، از این‏رو امام راحل قدس سره در این باره می‏فرماید: (شبیه خوانی) اگر مشتمل بر محرمات و موجب وهن مذهب نباشد مانع ندارد، اگر چه روضه خوانی بهتر است. و عزاداری بر سید مظلومان علیه‏السلام از افضل قربات است. (31) .

هزینه کردن اموال

همان گونه که در مباحث پیشین یادآور شدیم امامان معصوم علیهم‏السلام بخشی از اموال خویش را جهت برگزاری مراسم عزارداری و نوحه‏سرایی وقف و یا وصیت، و نیز شیعیان و دوستداران خویش را نیز به این کار سفارش می‏کردند. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در این زمینه، که نسبتا مبسوط و مفصل است آمده است: حضرت موسی علیه‏السلام از درگاه الهی پرسید: علت برتری امت پیامبر آخر زمان صلی الله علیه و آله بر امم سایر انبیا علیهم‏السلام چیست؟

خداوند فرمود: علت برتری امت پیامبر خاتم داشتن ده خصلت است: خصلت‏ها را یکی یکی بر شمرد تا به خصلت دهم رسید و از آن به «العاشوراء» تعبیر فرمود.

حضرت موسی علیه‏السلام به خداوند عرض می‏کند:

... یا رب! و ما العاشوراء؟ قال: البکاء و التباکی علی سبط محمد المرثیة و العزاء علی مصیبة ولد المصطفی.

بار خدایا! عاشورا چیست؟ خداوند فرمود: گریه کردن و خود را به گریه زدن و مرثیه خوانی و عزاداری کردن برای سبط مصطفی (یعنی حسین علیه‏السلام).

و آنگاه ادامه داد:

ای موسی! هیچ بنده‏ای از بندگان من در آن زمان برای پسر پیامبر صلی الله علیه و آله گریه نمی‏کند، مگر این که بهشت جایگاه همیشگی او خواهد بود. هیچ بنده‏ای درهم و دینار و طعامی از مال خود را در راه محبت فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله خود انفاق نمی‏کند، مگر این که من در مقابل هر درهمی هفتاد درهم در دنیا به مال او برکت خواهم داد و او را در بهشت جای خواهم داد و گناهان او را خواهم آمرزید. به عزت و جلال خودم قسم! هیچ مرد و زنی نیست که در روز عاشورا یا غیر عاشورا، اشک چشمانش (برای حسین علیه‏السلام) جاری شود گر چه یک قطره، مگر این که اجر صد شهید را برای او خواهم نوشت. (32) .

سرودن شعر

پیام‏های عمیق و اعجاز گونه را جز با زبان ادب و هنر نمی‏توان تبلیغ و تبیین نمود؛ به همین سبب،حادثه‏ی عظیم عاشورا با دریایی از جلوه‏ها و جنبه‏های ادبی و هنری آمیخته است و توجه به آن‏ها را برای یادآوری خاطره‏ی عاشورا و تحلیل‏گران این نهضت، بسیار مهم است.

بر این اساس در بیانات معصومین علیهم‏السلام و رفتار آنان تشویق هنر متعهد، مشاهده می‏شود که یکی از آنان شعر است. در زمان وقوع حادثه‏ی کربلا هم شعر به عنوان زبان گویای هنر مطرح بود که متأسفانه جبهه‏ی باطل با هدایا و انعام و پول‏های فراوانی که در این راه صرف کرده است، شاعران حاذق و ماهری را به استخدام خویش درآورده و از هنر آنان سوء استفاده‏های بسیاری کرده است؛ البته مصلحان و حق‏طلبان نیز در راه تشویق شاعران به سرودن اشعار واقعی همراه با محتوای محکم و روشنگر از هیچ کوششی دریغ نورزیده‏اند.

یکی از معصومین علیهم‏السلام که در این راه تلاش چشم‏گیری داشت امام سجاد علیه‏السلام بود که در بها دادن به شعرای متعهد اصرار داشت، از جمله دو شاعر شیعی یعنی «فرزدق» و «کمیت» را که درباره‏ی نهضت عاشورا و امام حسین علیه‏السلام اشعار رسایی سروده بودند، فوق‏العاده تکریم و تشویق می‏کردند.

کمیت برای امام سجاد علیه‏السلام اشعاری سروده و امام علیه‏السلام مبلغ زیادی برای او فرستاد، کمیت عرض کرد: پول نمی‏خواهم، ولی خواهش می‏کنم یکی از پیراهن‏های مبارک و پوشیده شده‏ی خودتان را به من هدیه کنید. امام علیه‏السلام تعدادی از لباس‏هایشان را به کمیت بخشیدند و در حق او دعا کردند. (33).

نیز امام صادق علیه‏السلام در تشویق شاعران واقع‏نگر به سرودن شعر در وصف خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و به ویژه برای حادثه‏ی عاشورا و رهبر آن نهضت (امام حسین علیه‏السلام) توصیه‏های بسیاری دارد؛ از جمله می‏فرماید:

من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنة؛ (34).

هر کس درباره‏ی خاندان ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برایش خانه‏ای در بهشت بنا می‏کند.

هم چنین آن حضرت علیه‏السلام به یکی از شاعران شیفته‏ی راه حسین علیه‏السلام به نام«جعفر بن عفان طائی» فرمود: «به من خبر رسیده که درباره‏ی امام حسین علیه‏السلام شعر نیکو می‏سرایی؟ در پاسخ گفت: آری. آن گاه بخشی از شعرها و مرثیه‏هایش را در محضر امام صادق علیه‏السلام خواند. امام علیه‏السلام و اطرافیانش به شدت گریستند تا آن جا که قطره‏های اشک بر صورت و محاسن آن حضرت علیه‏السلام جاری شد. سپس امام علیه‏السلام فرمود: «ای جعفر! به خدا سوگند! در این لحظه که سوگنامه‏ی حسین علیه‏السلام را می‏خوانی فرشتگان مغفرت پروردگار، شاهد و شنوای اشعارت بودند و چون ما و بیشتر از ما گریستند، خداوند بهشت را بر تو واجب کرد و تو را آمرزید.»

سپس فرمود:

ما من أحد قال فی الحسین علیه‏السلام شعرا فبکی و أبکی به الا أوجب الله له الجنة و غفر له؛ (35).

هیچ کس درباره حسین علیه‏السلام شعری نگفت که بگرید و بگریاند جز آن که خداوند، او را خشنود ساخت و بهشت را بر او واجب گرداند.

در طول تاریخ واقعه‏ی کربلا و نهضت امام حسین علیه‏السلام شاعران شیعی، چه در گذشته‏ی دور مانند کمیت، فرزدق، «ابوهارون مکفوف»، دعبل خزاعی، «سید حمیری» و شمس تبریزی و چه در قرن‏های اخیر شاعران متعهدی همچون، «مرحوم سامانی» و «محتشم» و چه در عصر حاضر، به مجالس حسینی و دسته‏های عزاداران آن حضرت علیه‏السلام گرمی و شور و هیجان خاص بخشیده‏اند که امید است و شاعران مخلص با سرودن اشعاری، که بیانگر روح ایمان و حماسه و عزت و عظمت مسلمین و اهل بیت علیهم‏السلام است، قیام عاشورا و یاد حسین علیه‏السلام را زنده دارند و در تبیین معارف الهی همت گمارند.

زیارت قبر اباعبدالله الحسین

توصیه‏ی معصومین علیهم‏السلام به زیارت قبور ائمه علیهم‏السلام به ویژه سالار شهیدان حسین بن علی علیه‏السلام، در طول تاریخ پیوسته شیعیان را به سوی کربلا و مزار حسینی سوق داده و آن‏قدر تعابیر ارزشمند در زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام آمده است که عاشقان آن حضرت علیه‏السلام همه‏ی خطرها را تحمل کرده و در سهمناک‏ترین شرایط به زیارت قبرش روی می‏آورده‏اند.

در سایه‏ی این توصیه‏ها و شوق عاشقان برای زیارت سرزمین کربلا، خاطره‏ی عاشورا و فداکاری‏های حسین علیه‏السلام و یاران باوفای آن حضرت زنده نگاه داشته شده است. در ذیل به چند روایت اشاره می‏شود: در روایتی آمده است:

من زار کمن زار الله فی عرشه؛ (36).

زیارت کننده‏ی حسین علیه‏السلام به سان کسی است که خدای را در عرشش زیارت کرده است. روزی حسین علیه‏السلام در دامان پیامبر صلی الله علیه و آله بود و آن حضرت او را به بازی سرگرم ساخته و می‏خندانید در این زمان عایشه که این منظره را تماشا می‏کرد، گفت: چرا تا این حد به این کودک محبت می‏ورزید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «چگونه محبت نثارش نکنم و به او نبالم با وجود این که، او میوه‏ی دل و نور دیده و گل خوش بوی زندگی است، گروهی از مدعیان مسلمانی، او را شهید خواهند ساخت و کسی که او را پس از شهادت زیارت کند، خداوند برایش پاداش یک حج از حج‏های مرا خواهد نوشت. عایشه شفگت زده شد و پرسید: یک حج از حج‏های شما! فرمود: «آری، بلکه دو حج از حج‏های مرا.»

پرسید دو حج؟! فرمود: «بلکه چهار حج.» و همین گونه چند برابر عدد را بالا برد تا مقدار پاداش را به نود حج، که در طول عمر پربارش انجام داده بود، رسانید. (37) .

خود آن بزرگوار علیه‏السلام فرمود:

من زارنی فی حیاته زرته بعد وفاته؛ (38).

هر کس مرا در زندگی‏اش زیارت کند، پس از مردنش به بازدید او خواهم رفت.

امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

أربعة آلاف ملک عند قبر الحسین شغث عنه، یبکونه الی یوم القیامة، رئیسهم ملک یقال له: منصور، و لا یزوره زائر الا استقبلوه، و لا یودعه مودع الا شیعوه، و لا یمرض الا عادوه، و لا یموت الا صلوا علیه (و علی جنازته) و استغفروا له بعد موته؛ (39) .

چهار هزار فرشته در آستان قبر حسین علیه‏السلام برای او تا روز قیامت گریه می‏کنند در رأس آنان فرشته‏ای است به نام منصور، و اینان از زیارت کنندگان حسین علیه‏السلام استقبال و در وقت مراجعت و وداع او را همراهی می‏کنند و هر گاه زایر حسین علیه‏السلام مریض شود عیادتش می‏کنند و آن گاه که بمیرد بر او نماز می‏گزارند و بعد از مرگش طلب مغفرت و آمرزش برایش می‏کنند.

نیز امام کاظم علیه‏السلام می فرماید:

من زار الحسین علیه‏السلام عارفا بحقه، غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر؛ (40).

کسی که زیارت کند حسین علیه‏السلام را در حالی که آشنا به حق و مقام اوست، خداوند گناهان گذشته و آینده‏ی او را می‏آمرزد.

پاورقى:‌


1- وسائل الشیعه، ج 10، ص 398
2- همان، ج 12، ص 88
3- در کربلا چه گذشت، ص 59
4- همان
5- همان، ص 60
6- همان، ص 62
7- همان
8- بحارالأنوار، ج 98، ص 309
9- مأساة الحسین علیه‏السلام، ص 118
10- در کربلا چه گذشت، ص 627
11- علامه مجلسی، جلاء العیون، ص 471
12- المأساة الحسین علیه‏السلام، ص 118
13- الاستیعاب، ج 1، ص 275
14- بحارالأنوار، ج 2، ص 99
15- همان، ج 67، ص 52
16- سید بن طاووس، الملهوف، ص 86؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 288
17- همان
18- سید بن طاووس، الملهوف، ص 86
19- بحارالأنوار، ج 44، ص 284 و 290
20- بحارالأنوار، ج 44، ص 284
21- همان، ج 98، ص 320
22- خوشدل، اشک شفق، ج 1، ص 207
23- بحارالأنوار، ج 75، ص 465؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 56
24- همان، ج 93، ص 163
25- وسائل الشیعه، ج 10، ص 392
26- همان
27- صحیفه‏ی نور، ج 8، ص 69
28- مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص 58
29- وسائل الشیعه، ج 12، ص 88 و ج 13، ص 294
30- بحارالأنوار، ج 92، ص 434
31- استفتائات امام خمینی قدس سره، ج 2، ص 28
32- مجمع البحرین، ماده‏ی «عشر»
33- ملحقات احقاق الحق، ج 12، ص 61
34- وسائل الشیعه، ج 10، ص 467
35- بحارالأنوار، ج 44، ص 283
36- همان، ج 101، ص 26
37- همان، ج 102، ص 35
38- همان، ج 101، ص 16
39- کامل الزیارات، ص 119
40- همان، ص 138