عاشورا
(ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها)

سعيد داودى، مهدى رستم نژاد

- ۱ -


مقدمه حضرت آيه الله العظمى مكارم شيرازى

عاشورا حماسه بزرگ تاريخ

مراسم عزادارى عاشوراى حسينى كه هر سال با شكوه ترين و فراگيرتر از سال قبل، در ميان (اشك و آه) عاشقان مكتب سالار شهيدان برگزار مى شود، نبايد ما را از روح حماسى آن غافل سازد.
اگر يك نگاه اجتماعى - ولى با دقت - به تاريخ كربلا از روز نخست تا امروز بيفكنيم،شاهد تغيير فاحشى در برداشت هاى پيرامون اين مكتب از اين تاريخ خواهيم بود.
در آغاز،عاشورا به صورت يك حماسه ظهور كرد،سپس فقط به صورت يك حادثه غم انگيز تواءم با اشك و آه در آمد،و در قرن اخير بار ديگر چهره آغازين خود را باز يافت،يعنى در ميان سيل اشك و آه عاشقان مكتب حسينى،روح حماسى خود را نيز آشكار ساخت و توده هاى مسلمين را به حركت در آورد.
شعارهاى انقلابى هيهات منا الذلة و ان الحياة عقيدة و جهاد كه بر گرفته از تاريخ كربلا بود،در كنار اشعار پر اشك و آه محتشم:

در بارگاه قدس كه جاى ملال نيست   سرهاى قدسيان همه بر زانوى غم است
جن و ملك بر آدميان نوحه مى كنند   گويا عزاى اشراف اولاد آدم است

چرخشى را در افكار خطبا و شعرا و مداحان پديد آورد و ضمن عزادارى با ارزش سنتى - كه هرگز نبايد فراموش شود- ابعاد حماسه كربلا نيز تشريح گرديد. اين حماسه مخصوصا در انقلاب اسلامى و برنامه هاى حزب الله جنوب لبنان و اخيراء در عاشوراها و اربعين هاى عراق نقش بسيار مؤ ثر ايفا كرد،و نداى كل أرض، أرض كربلا و كل يوم عاشورا در فضاى كشورهاى اسلامى طنين انداز شد.
آرى!به حق عاشورا يك حماسه بود،زيرا آن روز كه امام حسين (عليه السلام) مى خواست مكه را به مقصد عراق ترك گويد،فرمود:
من كان فينا باذلا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلير حل معنا: هر كس آماده جانبازى و شهادت و لقاء الله است،با من حركت كند. (1)
الا و ان الدعى ابن قد تركنى بين السلة و الذلة،هيهات منا الذلة ناپاك زاده،فرزند ناپاك مرا در ميان شمشير و ذلت مخير ساخته،به استقبال شمشيرها مى روم و هرگز تن به ذلت نمى دهم. (2)
و ياران حسين (عليه السلام) در شب عاشورا اين سند را امضاء كرده و گفتند: اگر يك بار نه،هفتاد بار،هزار بار كشته شويم و زنده شويم،باز هم دست از يارى تو بر نمى داريم. (3)
فرزند شجاع آن حضرت على اكبر (عليه السلام) در مسير كربلا با جمله اذن لا نباليى بالموت چون بر حق هستم از شهادت باك نداريم (4) بر اين حماسه صحه نهاد.
ياران آن حضرت هر كدام در رجزهايشان در صحنه قتال عاشورا،روح تسليم ناپذيرى خود را در برابر دشمن،در قالب الفاظ ريختند و دشمن را در شگفتى فرو بردند.
خواهرش زينب كبرى (عليه السلام) در كنار پيكر خونين برادر زانو و پيكر خونين را با دو دست خود از زمين بلند كرد و گفت:خداوندا اين قربانى را از ما خاندان پيامبرت قبول فرما!(5)
در خطبه آتشين شير زن ميدان كربلا در كوفه،با صراحت آمده است:گريه مى كنيد و ناله سر مى دهيد،به خدا بسيار بگرييد و كمتر بخنديد، لكه ننگى بر دامان شما نشست كه با هيچ آبى پاك نمى شود. شما چگونه اجازه داديد سلاله پيغمبر اكرم (عليه السلام) و پناهگاه شما در مشكلات كشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش كنند؟!(6)
و در پاسخ ابن زياد، آن مرد سفاك بى رحم و خطرناك با يك دنيا شجاعت فرمود: مارايت الا جميلا، جز خوبى و شجاعت و عظمت در كربلا نديدم هولاء قوم كتب الله عليهم القتل فبرزوا الى مضاجعهم... آنها گروهى بودند كه شهادت در سرنوشت شان رقم زده شده بود و به آرامگاه ابدى خود شتافتند و به زودى در دادگاه عدل الهى در برابر آنها ظاهر خواهى شد. (7)
و در خطبه آتشين ديگرش در شام در برابر يزيد گفت:اگر حوادث سخت روزگار،مرا در شرايطى قرار داد كه مجبور شوم با تو صحبت كنم،من تو را موجودى كوچك و بى مقدار مى دانم و در خور هر گونه توبيخ و سرزنش... آنچه در توان دارى انجام ده،ولى هرگز نمى توانى نور ما را خاموش كنى و آثار ما را محو نمايى!. (8)
و سخنان فراموشى نشدنى كه در خطبه هاى امام سجاد (عليه السلام) در شام و در نزديكى مدينه آمده است،هر كدام بيانگر روح حماسى اين واقعه بزرگ تاريخ است.
در طول تاريخ نيز،بسيارى از شعراى اهل بيت (عليهم السلام) كوشيدند تا روح حماسى عاشورا را در اشعار خود زنده نگه دارند.
دعبل شاعر شجاع و با صفا،قصيده معروف خود را با اين بيت آغاز كرد:

مدارس آيات من تلاوة   و منزل وحى مفقر العرصات

خانه هاى شما اى آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) مدارس آيات خدا بود كه دشمنان نور تلاوت قرآن را در آن خاموش كردند و محل نزول وحى الهى بود كه اكنون از همه چيز نهى گشته است. (9)
شعراى معاصر ما نيز رنگ و آب تازه اى به آن بخشيدند و با اشعارى از اين دست:

ان كان دين محمد لم يستقم   الا بقتلى يا سيوف خذينيى

اگر دين محمد جز با شهادت من و رسوايى دشمن استوار نمى شود،اى شمشيرها به سراغ من آييد. (10)
يا به گفته شاعرى ديگر،به عنوان زبان حال سالار شهيدان كربلا:

قف دون رايك فى الحياة مجاهدا   ان الحياة عقيدة و جهاد

براى حفظ مكتب و عقيده خود در زندگى بايست و جهاد كن كه زندگى حقيقى چيزى جز عقيده و جهاد نيست. البته مخاطب مسلمانان و پيروان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) هستند.
امروز دشمنان اسلام براى محو و نابودى اين آيين پاك كه مزاحم منافع نامشروع آنهاست،مى كوشند مراسم عزاى حسينى را از محتوا خالى كنند و روح حماسى آن را بگيرند و درس هايى كه در جاى جاى اين حماسه بزرگ تاريخى نهفته است،به فراموشى بسپارند.
بر خطباى آگاه،مداحان با هدف،نويسندگان شجاع و بيدار لازم است كه در حفظ محتواى اين حماسه بزرگ تاريخ بكوشند و از آن براى نجات ملت هاى مظلوم جهان عموما و مسلمين ستمديده خصوصا بهترين درس هاى را بگيرند.

بهترين روش براى مطالعه تاريخ

بسيارى از مردم - و حتى دانش آموختگان - عادت دارند حوادث تاريخى را جداى از يكديگر مطالعه كنند كه در اين صورت ممكن است بسيارى از پرسش ها براى آنها بدون پاسخ بماند.
در حالى كه تاريخ،سلسله حوادثى است كه مانند حلقه هاى زنجير به هم پيوسته است،هر حادثه بزرگ يا كوچك امروز،ريشه اى در گذشته و آثارى در آينده دارد،و هر قدر حادثه بزرگ تر باشد،ريشه ها پيچيده تر،و آثار فزون تر خواهد بود.
كتابهاى كه حوادث خونبار عاشوراى حسينى را شرح مى دهد،غالبا به صورت يك حادثه غم انگيز و جدا از يكديگر حوادث تاريخى از آن ياد كرده اند،هر چند در همان محدوده داد سخن داده باشند.
ولى اگر ريشه اين حادثه عظيم را در گذشته تاريخ اسلام و حتى در عصر جاهليت بررسى كنيم و آثار و ثمرات آن را در قرون بعد و حتى امروز مورد توجه دقيق قرار دهيم،عاشورا عظمت و مفهوم ديگرى پيدا مى كند و جزء جزء اين حادثه معنى مى شود و پاسخ بسيارى از پرسش هاى مربوط به آن آشكارتر مى گردد.
به دنبال پيشنهاد و آمادگى دو تن از فضلاى دانشمند،جوان و با ذوق حوزه علميه،حجج اسلام آقايان سعيد داودى و مهدى رستم نژاد،جهت تدوين كتابى در ارتباط با قيام امام حسين (عليه السلام) فكر كردم خوب است اين كتاب،بر اساس عمين تفكر درباره قيام سالار شهيدان نوشته شود كه از ريشه ها و انگيزه ها شروع شود،سپس به بيان اصل وقايع از منابع معروف و معتبر بپردازد و سرانجام به بيان آثار گسترده و ثمرات مهم آن ختم گردد،تا همه قشرها - به ويژه نسل جوان فرهيخته - با عمق اين حادثه بزرگ تاريخ اسلام آشناتر شده،و عظمت آن را با تمام وجود خود درك كنند. توفيق الهى شامل حال شد و با آمادگى اين عزيزان براى انجام اين كار بزرگ، راهكارها به آنها ارائه گرديد و در مسير راه پيوسته بر كار آنها نظارت شد و آنان نيز،بحمدالله به خوبى از عهده اين مهم بر آمدند و كتاب حاضر كه در موضوع خود كم نظير است، به رشته تحرير در آمد.
كتابى است كاملا مستند و شامل تحليل هاى منطقى و كاربردى كه مطالعه آن براى همه قشرها - ان شاء الله - مفيد و سودمند است.
و اين مى تواند سرآغازى باشد براى تلاش بيش تر در اين زمينه،چرا كه عاشورا تعلق به همه اعصار و قرون دارد.
اميدوارم خوانندگان عزيز بتوانند با مطالعه آن،بيش از پيش عارف به حق شهدان كربلا و مخصوصا سالار شهيدان،شوند و از آن در زندگى خود الگو بگيرند و حماسه هاى عاشورا در وجودشان نقش بندد و بر عزت و سربلندى و شهامتشان بيفزايد.
قم - حوزه علميه ناصر مكارم شيرازى خرداد ماه 1384 - ربيع الثانى 1426

سخن آغازين

هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق   ثبت است بر جريده عالم دوام ما

تاريخ بشر حوادث تلخ و شيرين بى شمارى را يه ياد دارد و تاريخ سازان فراوانى را در دل خويش پرورش داده است،ولى كمتر حادثه اى را همانند حادثه عاشوراى سال 61 هجرى با پى آمدهاى گسترده اش به خود ديده و كمتر تاريخ سازانى همچون تاريخ سازان كربلا را به ياد مى آورد.
اين حادثه همچون سكه اى داراى دو روى كاملا متفاوت و متمايز از يكديگر است،يك روى آن خيانت،بى وفايى،ناجوانمردى،ستمگرى،پليدى ،قساوت، بى وفايى،بى رحمى و مهمان كشى،و روى ديگر آن،وفادارى،جانبازى،جوانمردى،شهامت،ستم ناپذيرى،صبر،تسليم در برابر قضاى الهى و عبوديت حق در عالى ترين درجه آن است.
هر چند تاريخ،حوادثى دردناك تر از اين حادثه را به خود ديده و كشته هاى به مراتب بيش ترى را شاهد بوده و قيام هاى خونين و حق طلبانه فراوانى را در حافظه خود به ياد دارد،ولى آنچه كه سبب امتياز نهضت عاشورا شده،نكاتى چند است كه در ديگر حوادث مشابه تاريخ يا وجود نداشته،و يا به اين اندازه پر رنگ نبوده و يا همه اين امتيازات را يك جا در خود جاى نداده است.

مهم ترين نكته هاى بر جسته اين قيام از اين قرار است:

1 - اهداف و انگيزه هاى خالص الهى

عنصر نيت و انگيزه الهى در قيام امام حسين (عليه السلام) بسيار ممتاز است. آن حضرت فقط و فقط براى رضاى خدا و احياى دين حق دست به قيام زد و هرگز هيچ عنصر دنيوى و جاه طلبانه در قيام او دخالت نداشت،جاى جاى تاريخ كربلا گواه اين مدعاست. از اين رو،امام (عليه السلام) در اين نهضت همواره به وظيفه الهى خويش مى انديشيد و نتيجه را به خدا واگذار كرد. اين حقيقت بارها در كلمات،سيره و رفتار امام حسين (عليه السلام) جلوه گر شده است در اين كتاب بارها به شواهد اين مطلب اشاره شده است.

2 - كشته شدن حجت خدا توسط مردمى به ظاهر مسلمان

ويژگى ديگر اين حادثه آن است كه در اين ماجرا،نه فقط يك انسان مؤمن و حق طلب،بلكه امامى معصوم،پنجمين فرد از اصحاب كساء و فرزند فاطمه زهرا (سلام الله عليها) دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به دست مردمى كه خود را از امت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) مى دانستند به گونه اى دردناك و بى سابقه به شهادت رسيد.
كشتن امام حسين (عليه السلام) با آن همه عظمت معنوى و اصل و نسب خانوادگى،در روز روشن و در آن صحنه،كار ساده اى نبود كه تاريخ بتواند آن را فراموش كند.
هر چند كشتن هر انسان مؤمن و هر نفس محترمى جرم بزرگى است،ولى به يقين كشتن مردى كه حجت خدا بر روى زمين و امام عصر خويش است و براى مبارزه با ظلم و ستم به پا خاسته،آن هم به آن شيوه بسيار ناجوانمردانه،گناه سنگينى است كه نمى توان از كنار آن به سادگى گذشت.
چه زيبا سروده است محتشم كاشانى،آنجا كه مى سرايد:

ترسم جزاى قاتل او چون رقم زنند   يك باره بر جريده رحمت قلم زنند
ترسم كزين گناه شفيعان روز حشر   دارند شرم،كز گنه خلق دم زنند

اخبار و رواياتى كه درباره آسمان و زمين و گريه آسمانيان و فرشتگان پس از شهادت جانسوز آن حضرت در منابع شيعه و سنى نقل شده است به اين حقيقت گواهى مى دهد. (11)
درد آورتر آن است كه مردمى كه ادعاى مسلمانى داشتند و به ظاهر نماز مى خواندند و قرآن تلاوت مى كردند،تكبير گويان به جنگ با جگر گوشه پيغمبرشان برخاستند(12)
و با بى رحمى تمام اسوه تقوا و ايمان را شهيد كرده و حريمش را مورد هتك و غارت قرار دادند.

3 - ياران همراه امام

هر چند گروهى كه همراه امام حسين (عليه السلام) در حادثه كربلا به شهادت رسيدند،جمعيت اندكى بودند،ولى نگاهى گذرا به زندگى آنان و كلمات و رفتارهايى كه از آن گروه به يادگار مانده است،نشان مى دهد كه افرادى مؤمن،وفادار،فداكار و پاكباخته بوده اند. گواه روشن اين حقيقت،سخن امام (عليه السلام) در شب عاشورا در وصف ياران خويش است كه فرمود:
فانى لا اعلم اصحابا اولى و لا خيرا من اصحابى و لا اهل بيت ابر و لا اوصل من اهل بيتى من يارانى بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتى نيكوكارتر و به وظيفه خويشاوندى پاى بندتر از اهل بيتم نمى شناسم. (13)

4- ذلت ناپذيرى عاشوراييان

امام حسين (عليه السلام) و ياران همراه او،در اوصاف گوناگونى ممتاز بودند ت ولى يكى از عالى ترين خصيصه هايى كه در آنان وجود داشت،ذلت ناپذيرى و نستوهى آنان بود. دشمن هر چه تلاش كرد كه آنان را به تسليم وادار كند و يا حتى سخنى از آنان در تأييد خلافت يزيد بشنود،موفق نشد. حسرت شنيدن يك كلمه از پشيمانى يا ضعف را بردل دشمن باقى گذاشتند!
شعار هيهات منا الذلة (14)
و همچنين كلام ماندگار و الله اعطيكم بيدى اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد به خدا سوگند نه به شما دست ذلت مى دهم و نه همچون بردگان فرار خواهم كرد(15)
براى هميشه بر تارك تاريخ مى درخشد!
ابن ابى الحديد معتزلى در كتاب خود - به مناسبت شرح خطبه 51 نهج البلاغه - بحثى را با عنوان اباة الضيم و اخبارهم سرگذشت ستم ناپذيران مطرح مى كند و جمعى از ستم ناپذيران را در تاريخ اسلام نام مى برد. وى در ابتداى اين بحث مى نويسد:
سيد اهل الاباء الذى علم الناس الحمية و الموت تحت ظلال السيوف اختيار له على الدنية،ابوعبدالله الحسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام عرض عليه الامان و اصحابه فانف من الذل بزرگ و پيشواى ستم ناپذيران جهان كه درس غيرت و برگزيدن مرگ در سايه شمشيرها را بر ذلت و خوارى به مردم جهان داد،حسين بن على - عليهما السلام - بود. بر او و يارانش امان عرضه كردند،ولى آنان تن به ذلت ندادند. (16)
نه تنها امام حسين (عليه السلام) بلكه تمام يارانى كه با عاشوراى 61 هجرى كشته شدند،در اوجى از عزت نفس و نستوهى شربت شهادت را نوشيدند. رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام) (17)نمونه اى از اين حقيقت است.
دشمن بدنهاى آنان را مثله و قطعه قطعه كرد،ولى نتوانست از عزت و سربلندى و عظمت روحى آنان چيزى بكاهد. آن شاعر عرب چه زيبا اين حقيقت را ترسيم كرده است:

قد غير الطعن منهم كل جارحة   الا المكارم فى امن من الغير

ضربه هاى نيزه و شمشير تمام بدن آنان را دگرگون ساخت،ولى عظمت روحى و بزرگوارى آنان را هرگز دستخوش تغيير نكرد.

5- مظلوميت،در ابعاد مختلف

مظلوميت امام حسين (عليه السلام) ويارانش در يك بعد نبوده است،بلكه ابعاد گوناگونى از مظلوميت در حادثه كربلا ديده مى شود،دعوت كردن امام و بى وفايى نسبت به آن حضرت،كشتن مهمان، بستن آب به روى آن حضرت و ياران و زنان و كودكان اهل بيت او،جنگ نابرابر سى هزار نيروى مجهز در برابر 72 تن،كشتن كودك شير خوار،حمله به كودكان و زنان،آتش ‍ زدن خيمه ها،تاختن اسب بر پيكر شهدا سرها را بالاى نيزه بردن،جلوگيرى از دفن پيكر شهيدان،اسارت زنان و كودكان آل پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و گرداندن آنها در شهرهاى مختلف و جهات ديگر مظلوميت،همه از ويژگى هاى اين حادثه كه در آن از حوادث مشابه ديگر جدا مى سازد.
ابعاد مظلوميت اهل بيت (عليهم السلام) در آن روز چنان بود كه گاه دشمن بى رحم نيز مى گريست،از جمله در آنجا كه زينب كبرى (عليه السلام) خطاب به عمربن سعد فرمود:
يا عمر بن سعد!اء بوعبدالله و انت تنظر اليه اى عمر سعد!ابوعبدالله را مى كشند و تو نظاره مى كنى؟!
در آن حال،اشك عمر سعد سرازير شد و بر چهره زشت و ناپاك او فرو غلتيد به گونه اى كه از شرم،صورت از زينب (عليه السلام) برگرداند. (18)
به گفته موسيو ماربين آلمانى:مصائبى كه حسين (عليه السلام) در راه احياى دين جدش برخورد وارد ساخت،بر شهيدان پيش از برترى اش داد و بر هيچ يك از گذشتگان چنين مصائبى وارد نشده است... در تاريخ دنيا،هجوم اين گونه مصائب مخصوص حسين (عليه السلام) است. (19)

6- قدرت تأثير گذارى

از ديگر امتيازات اين حماسه بزرگ قدرت تأثير گذارى آن در افكار عمومى مسلمانان،بلكه آزاد مردان جهان در طول تاريخ است.
به جرأت مى توان گفت كه اين بعد از قيام عاشورا در طول تاريخ بى نظير است. يعنى نمى توان قيام و نهضتى را در عالم پيدا كرد تا اين اندازه الگو و اسوه آزاد مردان و سبب حركت و جوشش مبارزان در برابر ظالمان و ستمگران،آن هم از زمان وقوع حادثه تا عصر حاضر باشد.
به تعبير ديگر:اين نهضت يك نهضت فرا زمانى و فرا مكانى است. نفوذ نهضت عاشورا در طول و عرض و عمق شگفت آور است. طول زمان،عرض و گسترده جغرافيايى زمين،عمق و نفوذ ژرف در جان آزادگان جهان.
به يقين،كمتر نهضتى را - همانند نهضت حسينى - مى توان يافت كه از همان روز شكست،فاتح و پيروز باشد و از همان روز مغلوب شدن غالب گردد و از همان ساعت كه دشمن،كار مخالف خود را تمام شده مى ديد،كار خودش به پايان رسيده باشد.
توماس كارلايل (20)مى نويسد:بهترين درسى كه از تراژدى كربلا مى گيريم،اين است كه حسين و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عدد در جايى كه حق با باطل روبه رو مى شود،اهميت ندارد و پيروزى حسين با وجود اقليتى كه داشت،باعث شگفتى من است (21)
كشتن اين پاك مردان نه تنها كمكى به تثبيت حكومت فرزندان ابوسفيان نكرد،بلكه در سقوط آنان تسريع نمود و سرنگونى آنان را شتاب فزاينده اى بخشيد.
اعتراضات فردى و گروهى مردم و قيام هاى خونين پس از عاشورا،همگى از قدرت تأثير گذارى اين انقلاب خونين و و پيروزى واقعى عاشوراييان حكايت دارد در بخش پنجم اين كتاب،بيش تر در اين باره سخن خواهيم گفت.
عباس محمودعقاد(22)نويسنده معاصر مصرى مى نويسد:
يزيد را در داستان كربلا برنده مطلق و كامياب و پيروزمند بر حريف خويش ‍ مى بينم و حسين را در آن روز - بر عكس - مغلوب و شكسته خورده مى نگريم،ولى پس از مدت كوتاهى علائم و نشانه ها با وضع شگفت آميزى جابجا مى شود و در كفه هاى سنجش،دگرگونى حيرت آورى پديدار مى گردد،تا آنجا كه كفه زيرين،بر فراز آسمان مى رود و كفه فرازمند،به زمين فرود مى آيد و شگفتا كه اين حقيقت به قدرى روشن و آشكار است كه جاى هيچ سخنى را در نشخيض كفه هاى سود و زيان،براى هيچ نظاره گرى باقى نمى گذارد. (23)
از جلوه هاى ديگر نفوذ و تأثير اين حادثه غم انگيز آن است كه پس از قرن ها،ميليون ها علاقمند به آن حضرت،هر سال در ايام محرم و به خصوص در تاسوعا و عاشوراى حسينى،به عزادارى براى آن حضرت و يارانش،و تجليل و تكريم از آنان مى پردازند و در اين راه هزينه هاى سنگينى مى كنند و زحمات و رنج ها را به جان مى خرند و كودك و جوان و پير،زن و مرد مشتاقانه به راه اقامه هر چه باشكوه تر عزاى حسينى بر مى خيزند.

دشمنت كشت،ولى نور تو خاموش نگشت   آرى آن جلوه كه فانى نشود،نور خداست

كتاب حاضر

هر چند درباره نهضت حسينى و قيام خونين عاشورا،كتاب هاى فراوانى در طول تاريخ نوشته شد،ولى از آنجا كه عمق اين حادثه فراتر از آن است كه فكر مى كنيم و بررسى ابعاد اين قيام هر زمان درس هاى تازه اى به ما مى آموزد و نويسندگان معاصر را به تدوين كتاب هاى تازه اى واداشته كه بسيار ارزشمند است،ولى احساس مى شود همچنان جاى بحث و بررسى و تحليل پيرامون اين انقلاب بزرگ حسينى باقى است و مى توان با نگاهى تازه، از آن درس هاى تازه اى گرفت.
به همين منظور،از محضر مرجع عاليقدر و نويسنده بزرگ اسلامى حضرت آية الله العظم مكارم شيرازى (مد ظله العالى) - كه انديشه و قلم وى آثار پر بركتى را براى جهان اسلام به همراه داشته - خواسته شد كه اگر مصلحت بداند كتاب در اين باره تدوين شود. معظم له ضمن استقبال از اين پيشنهاد،فرموند:درباره عاشورا و قيام امام حسين (عليه السلام) كتاب هاى فراوان نوشته شده است،بنابراين نياز است كتابى با ابتكارات تازه و مطالبى نوين به رشته تحرير در آيد،لذا در اين باره بايد بيش تر انديشيده شود.
پس از مدت معظم له ما را دعوت كرد و فرمود:طرح تازه اى براى بررسى قيام امام حسين (عليه السلام) به خاطرم رسيده كه چهار چوب هاى آن تدوين شده و اگر مطابق آن به تدوين مطالب بپردازيد،كتاب پر محتوا و نوينى خواهد شد.
پس از بيان سر فصل هاى طرح توسط مرجع عاليقدر،ملاحظه شد -همان طور كه از معظم له انتظار مى رفت - طرحى نو و ابتكارى در اين باره انديشيده شده است كه حقيقتا مى تواند خلاءى را در اين رابطه پر كند.
برابر رهنمود ايشان،شروع به تحقيق و تدوين كتاب با استفاده از منابع مهم و معتبر شيعه و اهل سنت كرديم و هر قسمت كه آماده مى شد،نخست براى يكديگر بازخوانى كرده و پس از اصلاحات،آن را به محضر معظم له تحويل مى داديم. ايشان نيز با دقت آنها را مى خواند و اصتلاحاتى ارزنده را در نوشته هاى ما انجام مى داد،نكاتى را بر آن مى افزود و تذكرات براى تكميل مطالب ارائه م فرمود:بدين سان كتاب حاضر نوشته شده است.
جالب آن كه شروع برنامه و ارائه طرح اوليه كتاب،در روز اربعين 1423 هجرى قمرى بود و تدوين كتاب نيز - بدون هيچ برنامه ريزى قبلى - در اربعين سال 1426 (11/ 1/ 1384) به پايان رسيد.
اين كتاب از شش بخش تشكيل شده است:
بخش اول:شخصيت امام حسين و فلسفه عزادارى
بخش دوم:ريشه هاى قيام عاشورا
بخش سوم:انگيزه هاى قيام عاشورا
بخش چهارم:رويدادهاى قيام عاشورا
بخش پنجم:آثار و پى آمدهاى قيام عاشورا
بخش ششم:بخشى از اشعار برگزيده
اميدوارم اين بضاعت مزجاة مورد قبول حضرت حق و پذيرش مولاى ما حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) قرار گرفته و ذخيره اى براى روز قيامت ما گردد.
اللهم ارزقنا شفاعة الحسين يوم الورود و ثبت لنا صدق عندك مع الحسين و اصحاب الحسين الذين بذلو مهجهم دون الحسين (عليه السلام)
آمين يا رب العالمين
سعيد داودى - مهدى رستم نژاد
اربعين سال 1226 برابر با 11 / 1/ 1384