بیا مولای من به خاطر غربت بقیع بیا
راننده ها بوقي مي زنند و راه مي افتند . يكي طلب صلوات بر محمد (ص)و آل محمد (س) مي كند
. صداي دلنشين صلوات اتوبوس را در برمي گيرد.صلوات دوم تقديم به محضر ائمه معظم و
مظلوم بقيع (ع) و صلوات سوم با اين اميد كه " خداوند توفيق زيارت رسول الله (ص) و
ائمه هدي (ع) را به همه مسلمين و مومنان عنايت فرمايد " و " نيز به نيت همه ي اموات
بالاخص اموات همه ي زائران و نيز اموات بي وارث و بد وارث و پدر و مادر صلوات فرست
" گفته مي شود. چند نفري از زائران مانند من در هتل غسل كرده و لباس احرام
پوشيده اند . كار آنها در شجره و آن شلوغي سرويس ها و حمام ها ساده تر خواهد بود.
راننده فلسطيني ما با اين عجله اي كه براي خروج از مدينه نشان
مي دهد انگار مي خواهد داغ وداع با شهر رسول الله (ص) را كه هر لحظه بيشتر دل من
را مي سوزاند ، داغ تر و قلب من را به آتش بكشد . مسيري را نيز كه انتخاب كرده هم
بر اين آتش مي افزايد. اتوبوس بعد از يكي دو پيج و طي يكي دو خيابان ، از ضلع شرقي
بقيع شريف عبور مي كند . سعادت آنرا دارم كه بازهم سلامي خدمت رسول الله (ص) و ائمه
بقيع (ع) داشته باشم وباز از محضر آن بزرگواران طلب كنم كه زيارتشان را دوباره روزي
من نمايند.
مدينه شهر خاطرههاي تلخ و شيرين است و شايد تا قيام قيامت
غريب! روزي مدينه، پر غرور مقدم پيامبر خدا (ص) را از مسجد قُبا تا مسجدالنبي جشن
گرفت و روز ديگر به خاطر بي مهري ها و نامهرباني هايي که در حق دخترش کردند در و
ديوارش لرزيد. خدايا! دلم را براي هميشه با ياد و نام خودت ، رسول خاتمت و ائمه
هاديم و عطر غريب مدينه زنده بدار ! آمين
در مدينه اهل بيت نه همچنان ، كه شديدتر از هر زماني !! غريب
هستند . به ياد آقا امام صادق (ع) با خودم شعري را كه در حافظه دارم ، زمزمه مي
كنم :
سلام من به مدینه، به غربت صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و به کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به شب ماه فاطمی بقیع
سلام من به گل یاس هاشمی بقیع
يواش يواش گنبد سبز بارگاه نبوي در ميان ساختمانهاي بلند
اطراف آن پنهان مي شود . آخرين نگاهانم را به بناي حرم مي دوزم . رو به حرم رسول
الله (ص) از فرزندشان آقا امام زمان (عج) مي پرسم :مولای من شما کی خواهید آمد ؟
مدینه سراسر غم است و غربت و شما ای مولای من تنها بازمانده از نسل خوبان و پاکانی
، بیا مولای من به خاطر غربت بقیع بیا
بیا به خاطر حیدر دست بسته
بیا به خاطر فاطمه ي پهلو شکسته
بیا به خاطر پیامبر مظلومم
بیا به خاطر محسن مدفونم
بیا به خاطر تنهاترین سردار
بیا به خاطر بیمار آن پیکار
بیا به خاطر باقر آل مصطفی
بیا به خاطر صادق آل عبا
اين سروده برگرفته از سفرنامه حج " الهام كردستاني " شايد وصف
حال و دعاي خيلي ها در اين زيباترين لحظه هاي عمر باشد :
همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن
زمدينه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از براي لبيک، به وظيفه باز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خداي راز گفتن
زوجود بينيازش، طلب نياز کردن
به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن
زملاهي و مناهي، همه احتراز کردن
به خدا که هيچکس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روي نااميدي در بسته باز کردن
تا به شجره حدودا 15كيلومتر راه است . اين مسير را در طول
روزهايي كه در مدينه بسر مي برم بارها و بارها براي تهيه خبر و عكس رفته ام .
راننده ما كه راهها را خوب بلد نيست سعي مي كند دو اتوبوس
ديگر را پيوسته تعقيب كند . راننده هاي جلويي نيز هواي هموطن خود را دارند و طوري
نمي روندكه او نتواند آنها را تعقيب كند . سر هر تقاطع با علامت راهنما ادامه مسير
را به او حالي مي كنند .
اينجا تا خدا فاصله اي نيست
اتوبوس ها خيلي زود به شجره مي رسند. هنوز تا مغرب و اذان وقت
زيادي است. دهها اتوبوس در توقفگاه بسيار وسيع مسجد زائران را پياده مي كنند .
اتوبوس ما و دو اتوبوسي كه با هم راه افتاده بودند هم كنار يكديگر توقف مي كنند. در
مسجد شجره نزديك به 500 ! دستگاه دوش و سرويس بهداشتي وجود دارد . اينجا ميقات
مردمان و زائراني است كه از مدينه به مكه مكرمه مي شوند . زائران سريعا دست به كار
مي شوند . لباس هاي احرام را بر مي دارند و به سمت دوش ها براي غسل كردن و به تن
نمودن حوله هاي احرام مي روند. مقابل اغلب دوش ها زائراني در انتظار هستند . كمتر
كسي را مي بينم كه عجله كند ويا از افرادي كه مشغول غسل هستند بخواهد سريعتر بيرون
بيايد! خيال من از اين بابت راحت است . با اين همه وقتي اغلب زائران غسل خود را به
عمل مي آورند و لباس احرام مي پوشند و دوش ها خالي مي شود ،ترجيح مي دهم تجديد غسل
كنم .
در كنار مسجد بازاري است كه وسايل مورد نياز زائران از لباس
احرام گرفته تا مواد غذايي در مغازه هاي آن عرضه مي شود . دست فروشها اينجا هم فعال
هستند و زائراني را مي بينم كه حتي اينجا هم دنبال خريد سوغاتي ! هستند.
باز هم تا اذان فرصت است. ترجيح مي دهم بخش هاي مختلف مسجد را
ببينم .
شجره (شَ جَ رِ) نام درختي است در ذي الحليفه. حضرت رسول ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) هر وقت از مدينه به مكه مي آمدند در آن
جا محرم مي شدند. (لغت نامه)
از اینجا اگر قصد خانه محبوب کرده ای بدان که باید محرم شوی –
ادب شرط است . مسجد شجره یا مسجد "ذوالحلیفه " با گسترش مدینه اینک تقریبا به شهر
رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) متصل
است . رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم )
در این مکان نماز خواندند و محرم شدند. بدون احرام نمی شود وارد مکه شد . ازاین
مسیر در"شجره " باید محرم شد . برای ورود به مکه باید محرم بود و احرام فقط در
میقات ها ممکن است .این مسجد در سال های پیش بسیار محقر و خالی از نظافت بود.
درنوسازی اخیر بر مساحت مسجد افزوده اند و الان گنجایش پنج هزارنمازگزار را دارد .
جز بخش هایی از مسجد ، همه چیز در آن به رنگ سفید است. پیرمردی
لباس احرام به تن دارد . به سختی قدم بعدی را به دنبال قدم قبلی بر می دارد .
محاسنش کاملا سفید است . رد اشک ذوق محرم شدن و زیارت خانه دوست را می شود روی گونه
های نورانیش دید. حیفم می آید با او صحبت کنم . این بهترین حالت ممکن را نباید و
حق ندارم از او بگیرم. عده زيادي از زائران پسران جوان دانشجو هستند. کف مسجد را
موکت سبز رنگی پوشانده است . درگوشه ای سه پسر نوجوان در لباس احرام ، این بزرگترین
سعادت زندگی خود را جشن گرفته اند . دانشجویان ایرانی حاجیان جوان ! تلبیه گویان
دور مسجد می گردند. با آنكه در فتاوا گفته شده كه انجام نيت و گفتن تلبيه در هر
نقطه مسجد جايز و درست است و حاج آقاي نجفي مسئول بعثه مقام رهبري در مدينه منوره
بارها و بارها در نشست هاي روحانيون اين مهم را بازگو و رعايت آنرا تذكر داده است
، ولي باز برخي روحانيون اصرار دارند كه كاروان خود را بعد از نيت ، تلبيه گويان
دور مسجد بچرخانند تا از نظر آنها اشكالي در احرام نباشد . اين اقدام مشكلات و
مزاحمت هاي زيادي را براي زائران و حضور آنها در مسجد فراهم مي كند. از تعداد
اتوبوس هایی که در بیرون مسجد متوقف هستند می شود برآورد کرد که چند صد زائر فقط
ایرانی در مسجد هستند .
موذن بانگ برمی دارد : الله اکبر – الله اکبر ... وقت اذان مغرب است . صف های جماعت
شکل می گیرد . نمازگزاران شیعه و سني همه کنار هم خدای واحد را ستایش می کنند. امام
تکبیر می گوید و نماز شروع می شود . امام از اهل سنت است . همه ی ما مسلمان هستیم و
یک خدا ، یک قران و یک پیامبر داریم . بعد تکبیر امام ، نمازگزاران یک به یک تکبیر
می گویند و جماعت بزرگی از مومنانی شکل می گیرد که در احرام ، رو به جمال جمیل حق
دارند . اينجا و اين لحظه تا خدا فاصله اي نيست . اگر قادر به درك آن باشيم خواهيم
فهميد كه چرا معصوم ( علیه السلام ) در اين لحظات
بر خود مي لرزيد ! كه جز اين نبود كه او نظر به وجه الله داشت .
با نگاه به صفوف نماز وحدت امت اسلامی را می توان حس کرد ، فقط
باید چند قدم دیگربرداشت . کعبه دلهای ما واحد است .
نماز به پایان می رسد . نماز عشا را معمولا در شبهاي قبل حجت
الاسلام والمسليمن نجفي مسئول بعثه مقام معظم رهبري در مدينه منوره امامت مي كرد كه
زودتر از وقت نماز اهل سنت برپا مي شد تا زائران فرصت كافي براي رفتن به مكه مكرمه
را داشته باشند. حاج آقاي نجفي امشب غايب است . از شانس من است ! حاج آقا هميشه و
در پايان ماموريت هر يك از همكاران و يا افرادي چون من مامور ، به آنها جانمازي
هديه مي كرد و نكاتي اخلاقي و تربيتي در باب نماز و اهميت آن متذكر شد . حاج آقا كه
نيست ،پس جانماز بنده هم نيست ! روي موكت مسجد نماز مي خوانم .
هنوز چند دقيقه از اقامه نماز مغرب نگذشته است كه اذان و
اقامه نماز عشا گفته مي شود . من در حال اقامه قضاي نماز مرحوم ابوي هستم . فاصله
دو نماز آنقدر كم است كه من تا اين لحظه نتوانسته ام حتي ركعت اول نمازي را كه شروع
كرده ام ، به پايان ببرم .
صف هاي جماعت كنار من شكل مي گيرد . حجت الاسلام و المسلمين
گرايلي امام جماعت مسجد گوهر شاد مشهدكه توفيق تشرف به عنوان روحاني كاروان را
يافته است ، امامت جماعت رابرعهده دارد . زائر جواني حتما بواسطه هيجان اين لحظات
با لحن تندي به من اعتراض مي كند كه :حاجي زود باش نماز جعفر طيار مي خواني !!
از اين سخن چيزي را به دل نمي گيرم . قرار هم نيست . اين دل
را بايد براي ميهماني خدا كاملا خالي كرد .
نماز عشا هم پايان مي گيرد . هر يك از روحاني ها افراد
كاروان خود را جمع مي كنند و با آنها احكام احرام را مرور مي كنند. بعد از چند بار
تمرين و تفهيم احكام ، زائران تلبيه مي گويند و محروم مي شوند. معينه ها و مبلغه
ها ( خانم هاي روحاني ) هم خواهران زائر را محرم مي كنند. اين خواهران زحمات
بسياري را متقبل مي شوند كه چون در قسمت خواهران است ،كمتر به چشم ما مردها مي
آيد.
در ميان جمع ما با آنكه چند نفري روحاني هستند ولي عملا هيچ يك
سرپرستي ديگران را به عهده نمي گيرد و يا ندارد. در اين لحظه بسياري سوالها براي
زائر مطرح مي شود . او مي خواهد تا يك كسي كه كاملا وارد و متخصص است بر اعمال او و
ترتيبش نظارت داشته باشد. حداقل حسن اين نظارت حتي براي مني كه بار سوم تشرفم هست
هم يك نوع اطمينان خاطر و قوت قلب بدنبال دارد. به يك كاروان ملحق مي شوم و از
روحاني جوان و خوش سخن و خوش برخورد آنها مي خواهم تا بر ترتيب احرام من نظارت كند
و او نهايت لطف خود را مشمول من مي سازد و من كه شديدا مضطرب هستم ، آرام و آرامش
مي گيرم . مسئوليت و محدوديت هاي حال – كه خيلي سخت نيست و مي گذرد - و آينده !
پوشيدن لباس احرام را بر دوش خودم حس مي كنم . خدايا من را زائر واقعي خانه ات
قرار ده و من را از اين شهد بزرگ بچشان و به من توفيق ده كه از جمله ضيوف الرحمان
باشم .
هنوز اول شب است و وقت زيادي براي حركت اتوبوس ها باقي است .
نمازي مستحبي مي خوانم و قبل از اينكه راهي محل توقف اتوبوس شوم ، چرخي دوباره در
مسجد مي زنم .
مردی میان سال به پیرمردی کمک می کند تا با عصا صحن مسجد را طی
کند. می گوید پدرش است . هر دو احرام به تن دارند . پدر با هر قدم فرزندخود را دعا
می کند . چند دانشجو در گوشه ای قران به دست به تلاوت آن مشغول هستند . لحظاتی بعد
که قرائت آنها پایان می یابد ، دانشجویی از آنها عکسی به یادگار می گیرد . اصرار
دارند که قران در دستشان باشد و به دوست خود تاکید می کنند : قران تو عکس واضح
باشه !
زائران بیت الله هر عبادتی را كه انجام می دهند، راز و رمز
بسیاری از آنها برایشان روشن است. نماز كارهایی دارد. روزه زكات و جهاد دستوراتی
دارد و... حج، یك سلسله از دستورات و مراسم و مناسكی دارد كه پی بردن به راز و رمزش
بسیار سخت است. معنای احرام کردن ، لبیک گفتن که با آن احرام محقق می شود ، بیتوته
كردن در مشعر، سرتراشیدن، بین صفا و مروه هفت بار گشتن و در بخشی از این مسافت
هَروَله كردن و... راز و رمز اینها پیچیده است; لذا جریان تعبد در حج بیش از سایر
دستورات دینی است. مرحوم فیض از وجود مبارك رسول خدا ( ص) نقل كرد كه حضرتش در موقع
لبیك گفتن به خدا عرض كرد: «لبّیك بِحَجّة حقّاً، تعبّداً و رِقّاً». «خدایا من با
رقّیت و عبودیت محض، لبیك می گویم و مناسك حج را انجام می دهم». چون سرّ بسیاری از
مناسك، به عقل عادی قابل تبیین نیست. چون روح تعبّد در حج بیشتر است. لذا در هنگام
لبیك، عرض كرد: «تعبّداً و رقّاً». نظیر ذكری كه در سجده تلاوت گفته می شود.( مقصود
از سجده تلاوت، سجده هایی است كه با شنیدن آیات ویژه بر شنوندگان واجب می شود و ذكر
آن عبارت است از: «لا اِله اِلاّ الله حَقّاً حقّاً لا اله الاّ الله ایماناً و
تصدیقاً لا اله الاّ الله عبودیةً و رقّاً سَجَدتُ لك یا ربّ تعبّداً و رقّاً لا
مستنكفاً و لا مستكبراً بل اَنَا عبدٌ ذلیل ضعیف خائف مستجیر».)
ذات اقدس اله به رسولش فرمود: «به یاد این صحنه میثاق گیری
باش». گرچه خطاب به پیغمبر است ولی در حقیقت همه انسان ها مخاطبند. خدا می فرماید:
به یاد این صحنه باشید كه ما از شما تعهد گرفتیم، حقیقت خودتان را به شما نشان
دادیم. شما ربوبیت ما را فهمیدید، عبودیت خود را مشاهده كردید و گفتید: «بَلی». در
جواب خدا كه فرمود: «آیا من رب شما نیستم»؟ گفتید: «آری ربّ ما هستی».
احترام خدا، احترام و حریم گیری اعتقادی است; یعنی انسان باید
در پیشگاه حق آنقدر كرنش كند كه غیر او را نبیند، به غیر او تكیه نكند و به غیر او
دل نبندد و بگوید: «لبیك»; یعنی من به حضور تو آمده ام. «ایای فَارهبون» یعنی این.
و حجی هم كه به عنوان رهبانیت محمود و ممدوح تشریع شده، همین است، انسان در بسیاری
از مناسك و مراسم می گوید: «لبیك». اصلِ بستن حج و عمره بصورت احرام، با لبیك شروع
و بعد هم تكرار می شود.
حج به معني قصد و قصد زيارت و در اصطلاح فقها قصد خانه خدا و
زيارت بيت الله است. حج انجام مراسم و تشريفات و مناسك خاصي است در مكاني (مكه) و
زماني خاص (ماه هاي حج)، و علت ناميده شدن مراسم و تشريفات زيارت بيت الله (كعبه)
به «حج» براي آن است كه در لغت حج به معني قصد و رفتن به سوي كسي و جايي به منظور
ديدار و زيارت است و هنگام حركت به سوي مكه براي شركت در اين مراسم قصد زيارت بيت
الله مي شود. حج از واجبات و ضروريات است و از اركان مهم دين اسلام است و در ترتيب
متداول ابواب فقه، حج باب (و يا ركن) پنجم از ابواب و اركان فروع احكام به اسلام به
شمار رفته است. در سال وجوب حج (و نيز در تعداد حج رسول الله) گر چه اختلاف كرده
اندولي آنچه مورد اتفاق است آن است كه پيامبراكرم( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) در سال دهم هجرت حج نمودند. حج بر هر مسلمان (با
وجود استطاعت) در تمام عمر يك بار واجب مي گردد (و آن را «حجة الاسلام» گويند).
حالا همه عجله دارند كه زودتر سوار اتوبوس ها شوند. مديران
كاروانها پيوسته زائران خود را براي سوار شدن به اتوبوس ها دعوت مي كنند. چند ساعتی
راه تا مکه است و اگر شب پایان گیرد ، محرم نمی تواند در زیر سقف طی مسیر کند پس
باید عجله کرد . با خودم مي گويم اينجا بايد عجله كرد نه موقع نماز – از نماز عشا
تا الان چقدر وقت داشتيم ولي عشا را با سرعت به جا آورديم كه حضش را نبرديم و يا كم
برديم .
زائران بتدریج از مسجد شجره خارج می شوند . هر یک از شهری و
دیاری و سرزمینی –حالا دیگر همه یک شکل هستند با ظاهری مانند هم بدون ذره ای تفاوت
! - به یک زبان سخن می گویند : الله اکبر – الله اکبر – لااله الاالله و...کاروان
پشت کاروان ،همه محرم هستند و قصد خانه یار را دارند .کعبه پیش رواست 417
کیلومتردیگر – الله اکبر – الله اکبر – لااله الاالله
اتوبوس را در ميان آن همه اتوبوس پيدا مي كنم . هيچ يك از
همسفران من هنوز نيامده اند. دمپايي من از اين دمپايي هاي معروف به ابري ساخت چين
است . همين اول كار گره هاي زير كف آن پايم را زخم مي كند. راننده در اتوبوس را
براي من باز مي كند . تا از بقيه خبري بشود دقايق زيادي مي گذرد. يكي از افراد
كاروان ما با عربي دست و پا شكسته با راننده مشغول صحبت است . صحبت از غذا –
نوشيدني – آب – شام است. اين لغت ها را كه سر هم مي كنم و ادامه صحبت ها مي فهم كه
آقاي راننده يادش رفته شام زائران را از هتل در مدينه بگيرد و در نتيجه شامي در كار
نيست ! يكي با مدير هتل در مدينه تلفني تماس مي گيرد . .مساله چند تا شده است .
فقط شام نيست كه جا مانده ! حداقل 20 نفر ديگر از افراد بعثه و مديران هتل ها و
رابطان فرهنگي هم كه برنامه ريزي شده بود همه با يك اتوبوس حركت كنيم ، در مدينه جا
مانده اند . مساله ظاهرا از آنجا ناشي شده است كه راننده خيلي ناشي ! ما همينكه دو
اتوبوس ديگر حامل زائران هتل راه افتاده اند ، راه افتاده در حاليكه برنامه حركت
او ارتباطي با آن دو نداشته ، و مساله دوم ،راننده گمان كرده كه غذا ي سهميه ما را
راننده هاي آن دو اتوبوس گرفته اند كه در ميان راه به ما خواهند داد ، پس خيالش
راحت بوده است.
زائران همه محرم هستند و امكان بازگشت به مدينه نيست . تصميم
و ترجيح اين مي شود كه ما بدون غذا و نوشيدني به سمت مكه حركت كنيم و زائران باقي
مانده هم با اتوبوس ديگري به شجره و بعد به مكه مكرمه اعزام شوند.
اتوبوس به راه مي افتد . من حاضر نيستم اين لحظات فوق العاده
روحاني را به چيزي بدهم . ديگران هم مانند من - يكي دو نفر آن چه خوراكي و نوشيدني
در بساط خود دارند را ميان زائران توزيع مي كنند . هريك ترجيح مي دهد كه سهم خود را
به ديگري بدهد .
كاغذ و قلم را به كناري مي گذارم . اينجا و اين لحظات را بايد
كاملا با خدا خلوت كرد :
لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک،. ان الحمد و النعمة لک و
الملک، لاشریک لک لبیک
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست درآن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
( حافظ )
چه زيباست اين اشتياق و چه تلخ است اين حسرت !
عمره از اعمال مستحبي است كه روايات متعددي از طريق شيعه و سني
در استحباب و فضيلت آن ذكر شده است . وقتي از امام صادق ( علیه السلام ) درباره كلام خدا "الحج الاكبر" مي پرسند ، حضرت مي فرمايند حج
اكبر، وقوف در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر ، عمره است . ...
" آنان كه رفته اند ، مي دانند ؛ آنان كه ديده اند ، مي فهمند و
آنان كه بوده اند ، چشيده اند شور و حال اين سفر را و اين گونه است كه وقتي به
بدرقه زائر خانه خدا مي روي ، او را مشتاق مي بيني و هنگامي كه به استقبالش مي روي
، شوريده اش مي يابي . و به راستي چه رازي در اين سفر نهفته كه چنين شور و اشتياقي
را در دل يك انسان به وجود مي آورد ؟ شور و اشتياقي بي سكون كه روز به روز شعله
ورتر مي شود! چه زيباست اين اشتياق و چه تلخ است اين حسرت ! و حال يك قرار ؛ ميان
من و تو كه عاشق و پيرو اوييم و امسال ، توفيق اين ديدار نصيبمان شده ؛ هر يك از ما
يك نايب از جانب او درمكه و مدينه ؛ در طواف ؛ در سعي ؛ درحرم نبوي ، در بقيع و در
...هر كس به اندازه وسعش و به وسعت عشقش ! تصورش را بكنيد : هزاران نايب عشق ! "
فرازي از مقدمه كتاب سفرنامه حج آقاي هدايت الله بهبودي به تقريظ مقام معظم رهبري
حضرت آيت الله خامنه اي
الان بيش از دو ساعت است كه در راهيم و دو ساعت ديگر هم اگر
همينطور برويم راه است . جاماندن عده اي از اتوبوس كه چگونگي آن را شرح دادم اگر
باعث شد تا ما بدون شام و خوراكي بمانيم ، حداقل اين حسن را دارد كه تعداد زيادي
صندلي خالي در اتوبوس مانده كه امكان داده تا هر كدام از ما روي صندلي ها به راحتي
دراز بكشيم و آنهايي كه خوابشان مي آيد ، بخوابند . من از مسجد شجره كه خارج شديم
چند كيلومتر بعد ، روي صندلي آخر اتوبوس دراز كشيدم و دقايقي بعد تو لباس احرام
خوابيدم. خوابيدني كه بيش از دو ساعت طول كشيد و طي همين مدت اتوبوس ما حداقل 200
كيلومتر را پيمود.
كمي از گرسنگي و بيشتر ازسرماي ناشي از هواي سردي كه كولر
اتوبوس روي تن من مي زند ، از خواب بلند مي شوم . آنچه ديده مي شود بيابان است و
تاريكي ، از دور سوسوي چراغهايي پيداست. جاده اي كه به سمت مكه مي رود 3 بانده است
و 3باند ديگر نيز روي به مدينه احداث شده است . با آنكه عربستان سعودي قوانين سخت
گيرانه اي در زمينه رانندگي دارد ، ولي اينجا هم راننده ها سرعت مجاز را رعايت نمي
كنند و تا چشم پليس را دور مي بينند پا را بيشتر روي گاز مي فشارند. البته اينجا هم
راننده ها تا پليس را مي بينند سريعا از سرعت خود مي كاهند كه همين امر باعث مي شود
اغلب تصادف ها در باند سبقت و براثر برخورد خودروها از پشت سر باشد . اينجا هم باز
! راننده ها در باند سرعت براي كنار زدن خودروهاي ديگر بي آنكه فاصله را رعايت كنند
روي باند سرعت به خودروي جلويي مي چسبند و با روشن كردن چراغ از آن مي خواهند كه به
كنار برود و راه را براي آنها باز كند. من در طول راه هيچ تابلويي كه نشان از ميزان
مجاز سرعت در بزرگراه مدينه – مكه باشد ، نديدم . درطول اين مسير البته بارها پليس
هاي سعودي را ديدم كه در خودروهاي آمريكايي و يا كره اي خود در كنار جاده ايستاده
بودند.
از لحظه اي كه از خواب بيدارم شدم نزديك به يك ربع ساعت است كه
مي گذرد . احساس مي كنم بيشتر گرسنه شده ام . يكي از مسافران چند پرتغال دارد كه
آنرا ميان زائران تعارف مي كند . از دور اتوبوس هاي جلويي را مي بينم كه از جاده
خارج و وارد محوطه يك مجتمع پذيرايي مي شوند. اتوبوس ما هم وارد مي شود. چند نفري
از مسافران از اتوبوس پياده مي شوند. اينجا چند تا مغازه است كه يكي از آنها قهوه
خانه اي است كه نوشابه را با چاي عوض مي كند! و اين كار را روي يك تابلوي كاغذي و
به زبان فارسي نوشته است. هر قوطي نوشابه درسرتاسر ! عربستان سعودي يك ريال كمي
بيشتر از 260 تومان قيمت دارد . عربستان سالهاست كه قيمت ها را به روش هاي مصنوعي و
در سرتاسر اين كشور ثابت نگه داشته است. يك ظرف سيب زميني سرخ شده 5 ريال قيمت
دارد. كارگري پاكستاني و يا بنگلادشي درحال سرخ كردن سيب زميني و عرضه آن است .
سيگاري ها از فرصت استفاده كرده و با پكهاي عميق سيگار مي كشند. من كه پيش از توفيق
تشرف روزانه چند تايي سيگار مي كشيدم اينجا تصميم گرفته ام كه كاملا آنرا كنار
بگذارم .تا چه حد موفق خواهم شد از خداوند ياري مي طلبم . من با خودم عهده كرده ام
كه اگر دوباره سراغ سيگار بروم ، براي هر بار سيگار كشيدن يك روز روزه بگيرم . از
روزي كه اين عهده را كردم تا كنون دوباره عهده شكني كرده ام كه درهر بار حداقل اين
اراده را داشته ام كه فردايش را روزه بگيرم . خداوند من و ديگران را ياري كند كه
اين عادت زشت و غير قابل قبول را ترك كنيم .
اين دومين عمره اي است كه توفيق انجام آنرا دارم . در مذاهب اسلامي به عمره گزاري
سفارش شده است .
عمره از اعمال مستحبي است كه روايات متعددي از طريق شيعه و سني
در استحباب و فضيلت آن ذكر شده است . وقتي از امام صادق ( علیه السلام ) درباره كلام خدا "الحج الاكبر" مي پرسند ، حضرت مي فرمايند حج
اكبر، وقوف در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر ، عمره است .
پيامبر هم در حكم عمرو بن حزم براي رياست نجران ، عمره را حج
اصغر مي نامند .
رسول خدا درجاي ديگر مي فرمايد :" ... عمره همان حج اصغر است .
يك عمره ، بهتر از دنياست و آنچه در آن است و يك حج بهتر ، بهتر از عمره است ."
و در جاي ديگري مي فرمايند :" هركس حج و عمره انجام دهد و گناه
نكند ،بازمي گردد ، مثل حالت روزي كه مادرش اورا به دنيا آورد ه است ."
در فضيلت كسي كه در عمره است نيز از پيامبر خدا نقل شده است :"
چهار نفرند كه دعايشان رد نمي شود تا آن كه درهاي آسمان برايشان گشوده شود و دعاي
شان به عرش برسد : پدر براي فرزند ، ستم ديده بر ستمگر ، عمره گزار تا آن كه
بازگردد و روزه دار تا آن كه روزه بگشايد ."
عبدالرحمن بن سمره مي گويد روزي حضور پيامبر خدا بوديم فرمود :
ديشب شگفتي هايي ديدم ! پرسيديم چي ديدي اي پيامبر خدا ؟ جان مان و خانواده و
فرزندانمان فدايت ،براي مان بازگو .فرمود : مردي از امتم را ديدم كه مقابلش تاريكي
و پشت سرش تاريكي بود ، از سمت راست و چپ و از زير پايش ظلمت بود ، عرق در تاريكي
بود . پس حج و عمره او آمدند و او را از تاريكي رهانده ، وارد نور كردند ."
زراه مي گويد به امام باقر ( علیه السلام ) گفتم : چه چيزي در فضيلت پس از حج است ؟ فرمود : عمره ي مفرده .
همانطور كه اشاره شد اصل عبادت عمره مستحبي بوده و تنها در صورت
استطاعت براي حج و يا نذر و يا با سوگند خوردن به انجام آن و يا عهد و پيمان بستن
با خداوند براي انجام آن واجب مي گردد. عمره مفرده را مي توان در تمام ماههاي سال
انجام داد ، ليکن انجام آن در دو ماه رجب و رمضان نيکوتر است...
فضيلت عمره
1 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : در نامه اش به عمرو بن حزم، آنگاه كه او را به امارت نجران
برگزيد، فرمود: عمره، حج اصغر است.
2 ـ عمر بن اُذينه: از امام صادق ( علیه السلام ) درباره كلام خدا الحجّ الأكبر پرسيدم. فرمود: حج اكبر، وقوف
در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر، عمره است.
3 ـ معاوية بن عمار: از امام صادق ( علیه السلام ) درباره «روز حجّ اكبر» پرسيدم. فرمود: روز عيد قربان است و حج
اصغر، عمره است.
4 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : بدان كه عمره، همان حج اصغر است و يك عمره، بهتر از دنياست و
آنچه در آن است و يك حج، بهتر از عمره است.
5 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : پاداش حج، بهشت است وعمره، كفّاره هر گناه است.
6 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : عمره تا عمره ديگر، كفّاره (گناهانِ) ميان آن دو عمره است.
7 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : هركس حج يا عمره انجام دهد و گناه نكند، باز مي گردد، مثل
حالت روزي كه مادرش او را به دنيا آورده است.
8 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : چهارنفرند كه دعايشان ردّ نمي شود، تا آن كه درهاي آسمان
برايشان گشوده شود ودعايشان به عرش برسد: پدر براي فرزند، ستمديده بر ستمگر، عمره
گزار تا آن كه بازگردد و روزه دار تا آن كه روزه بگشايد.
9 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : جهاد بزرگ و كوچك و ناتوان و زن ، حج و عمره است.
10 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : حج، جهاد است و عمره، مستحبّ است.
11 ـ جابر : از پيامبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) درباره عمره پرسيدند كه آيا واجب است، فرمود: نه، ولي
عمره انجام دادنتان برتر است.
12 ـ عبدالرحمن بن سمره: روزي در حضور پيامبر خدا بوديم. فرمود:
ديشب شگفتيهايي ديدم! پرسيديم: چه ديدي اي پيامبر خدا؟ برايمان بازگو، جانمان و
خانواده و فرزندانمان فدايت. فرمود: مردي از امّتم را ديدم كه مقابلش تاريكي و پشت
سرش تاريكي بود، از سمت راست و چپش و از زير پايش ظلمت بود، غرق در تاريكي بود. پس
حج و عمره او آمدند و او را از تاريكي رهانده، وارد نور كردند.
13 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : هركس به قصد عمره بيرون شود پس بميرد، تا قيامت براي او
پاداش عمره گزار نوشته مي شود.
14 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) ـ وقتي عايشه به عمره مي رفت، به او فرمود ـ : پاداش تو به
اندازه رنجي است كه مي بري و خرجي است كه مي كني.
15 ـ پيامبر خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) : عمره نسبت به حج، مثل جايگاه سر نسبت به پيكر و مثل زكات
(فطره) نسبت به روزه است.
16 ـ زراره: به امام باقر ( علیه السلام ) گفتم: چه چيزي در فضيلت، پس از حج است؟ فرمود: عمره مفرده، سپس
هرجا كه خواست، برود.
17 ـ امام كاظم ( علیه السلام )
: خداوند، نماز واجب را با نماز مستحب (نافله) كامل ساخت و روزه ماه رمضان را با
روزه مستحب، و حج را با عمره كامل نمود و زكات را با صدقه.