اينجا تا خدا فاصله اي نيست

رئوف پيشدار

- ۱۴ -


اين آخرين زيارت بقيع

روزهاي بودن در مدينه النبي ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) ، توفيق زيارت رسول الله الاعظم ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و ائمه بقيع ( علیهم السلام ) به پايان خود رسيده است . اين را از تلاش فراوان و بدون وقفه همراهاني مي بينم و احساس مي كنم كه وسايل كاري خود را بسرعت جمع و بسته بندي مي كنند و به انبارها تحويل مي دهند .از اين وسايل در نوبت هاي  ديگر عمره و يا در دوره تمتع استفاده خواهد شد . من يك خبرنگارم و وسيله كاري زيادي ندارم . تمام وسايل من يك رايانه قابل حمل و كيف و متعلقاتش به علاوه يك دوربين است . آقاي علافي مدير ايراني هتل ما – بدرالمحمديه – هم اين روزها دائم سرود فوق العاده حزن انگيز " مدينه شهر پيغمبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم )  خدا حافظ ، خدا حافظ " را توي سالن هاي هتل پخش مي كند. حتي فكر كردن به اينكه بايداز مدينه بروم هم من را عذاب مي دهد . آرزوي همه ي عمرم بودن در مدينه بوده است و حالا : اصلا اي خدا مي شود يك اتفاقي بيفتد و من اينحا بمانم . يادت مي ياد چه روزها و شب ها تو را به اسماء مباركت به رسول خاتمت ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) به ائمه معصومت ( علیهم السلام ) قسم دادم كه توفيق اين زيارت را نصيبم كني ؟ حالا مي شه خودت يك كاري بكني همينجا بمانم ! خودت مي داني و حتي در وصيت نامه ام نوشته ام كه آرزوي من اين است كه در مدينه از دنيا بروم و در بقيع دفن شوم . زيارت خانه خدا توفيق بس بزرگي است . اين را كه اصلا نمي خواهم از دست بدهم ،‌خوب حالا اگر مي شود اينطوري باشد كه مكه مشرف شوم و بعد خودت يك كاري كن كه باز هم به مدينه برگردم ...

به خودم مي آيم ! دقايق زيادي بود كه فارغ و بي توجه به هر آنچه در پيرامونم مي گذرد با خداي خودم حرف مي زدم . خيلي چيزهاي ديگر هم گفتم . درد هايي كه از مدينه در دل هر شيعه است را با او گفتم كه او عالم و اعلم بر همه چيز است . به او گفتم كه هنوز هم هر وقت به زيارت رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم )‌ مي روم  صداي ناله افضل زنان عالم ، بنت رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و ام الائمه ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم )، مايه فخر فرشتگان و زميني ها را از پشت درخانه حضرت مي شنوم . خدايا ميان اين در و ديوار چه گذشته است؟ آن بزرگ فاجعه تاريخ و آن نابخشودني ترين گناهان را كدام دست پليد مرتكب شد ؟

هنوز هم در نخلستان هاي پشت بقيع مي شود شبها آن مرد سبز پوش  را ديد كه سر در درون چاه دارد. آن كه شبها نان يتيمان كوفه را بردوش مي گرفت و كوچه به كوچه مي رفت تا يتيمي گرسنه سر بر بالين نگذارد. هر وقت چشمم به در و ديوار بقيع مي افتد همچنان تابوتي از نور را مي بينم كه هدف تير كينه قرار مي گيرد و نمي گذارند ، نه ! درست است بگويم يكي ، يك كسي ! نمي گذارد كه پيكر مبارك آن نور و از نور ،‌حتي در خانه پدر آرام بگيرد. اينجا و از بيت الاحزان همچنان صداي شكوه هاي آن فرود آمده از آسمان را مي توان شنيد ، حتي اگر نشاني از بيت برخاك باقي نمانده باشد كه از خدا مي خواهد تا بيشتر بر  او بي پدر نگذرد.

مدينه شهر پيغمبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) - خداحافظ ای شهر غربت - خداحافظ ای محراب و منبر پیامبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) - خداحافظ محراب تهجد -  خداحافظ ای بقیع غربت گرفته - خداحافظ ای پیامبر رحمت( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) - خداحافظ فاطمه( علیه السلام ) جان ای مادر خوبی ها -  خداحافظ ای امام حسن( علیه السلام ) غریب مدینه - خداحافظ ای سید الساجدین ( علیه السلام ) ، ای زینت عابدان -  خداحافظ ای باقرالعلوم( علیه السلام ) ، ای فرزند حسن و حسین( علیه السلام ) - خداحافظ ای امام صادق( علیه السلام ) ای آن که همه علوم را از تو آموختند -  خدا حافظ اي حمزه ( علیه السلام ) شير خدا - خداحافظ ای مادر عباس( علیه السلام ) ، ام البنین ( علیه السلام ) - خداحافظ ای شیعیان مظلوم مدینه -  و خداحافظ ای شهر مهدی فاطمه( علیها السلام )

براساس قرائن اين آخرين باري است كه مي توانم در فرصتي مناسب به زيارت بقيع مشرف شوم .فرصت را نبايد از دست داد . شايد ديگر توفيقي و عمري باقي نمانده باشد .از خدا مي خواهم زيارت پيامبر اعظم ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) را روزي پيوسته همه ي مسلمين و به بركت دعاي آنها نصيب من نيز بگرداند . رو به سوي حرم پيامبر گرامي اسلام از حضرت مي خواهم به حق مقامش اين زيارت و زيارت فرزندانش در بقيع شريف را اگر عمري براي من مقرر است ، آخرين زيارت من قرار ندهد . در حالي كه زيارت نامه مي خوانم رو به سوي بقيع مي آورم .

یا فاطمه( علیه السلام ) ، من عقده دل وا نکردم - گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم

از در بقیع که رو به سوی حرم مطهر رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) دارد ، وارد می شوی ، اولین چیزی که به جهت قد و اندازه فوری به چشم می خورد ،  تابلویی است به چند زبان و از جمله فارسی و اردو و انگلیسی که روی آن تذکر داده شده است که دعا کردن – شفاعت طلبیدن – ابراز ارادت کردن و... نسبت به قول نویسنده " مردگان " بنا به قران و حدیث جایز نیست !! نتیجه اینکه شما و یا هرزائری در مقابل ائمه معصوم که دهها حدیث و روایت در تایید نظارت ابدی آنها بر رفتار و کردار امت شان وجود دارد ودر مقابل رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) که محدثین بزرگ اهل سنت هم نقل کرده اند که روح مطهرشان کاملا ما را می بینند و حاضر و ناظر هستند ، حق دعا کردن ، شفاهت خواستن از رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و ائمه معصوم ( علیه السلام ) را نداری که در غیر این صورت اگر دستت به نشانه دعا خوانی بلند باشد و یا اینکه کتاب دعایی در دستتت ببینند ، بلافاصله تذکر داده می شود که این کار کافران !!! است ، ممکن است کتاب ضبط شود و درهمان قدم اول زائر از بقیع بیرون انداخته شود .

وهابیون درسال 1343هجری قمری بر عربستان سعودی حاکم شدند. در این کشور قدرت به دو بخش مذهب و سیاست تقسیم شده است . امور سیاست در دست خاندان آل سعود است که بنیانگذار عربستان شناخته می شود .پسوند نام این کشور از آن خانواده گرفته شده است و دارای چند شاخه خانوادگی است و شاخه فرزندان عبدالعزیز قدرتمند تر هستند و ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان از این شاخه است . شاخه دوم قدرت یا مذهب که اندیشه های محمد عبدالوهاب بنیانگذار اندیشه وهابی را نمایندگی می کند ، افکار تندرویانه ای دارد که در بسیاری از زمینه ها با چهار مذهب اصلی اهل سنت و نیز مذهب تشییع در مخالفت قرار دارد و این مخالفت گاه به هنگام زیارت حرم شریف پیامبراکرم حضرت محمد مصطفی ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و بقیع شریف خود را نمایش می دهد.

از نظر برخی علمای اسلامی ، وهابیت یک جریان انحرافی است که از شرایط مکانی و زمانی برای تبلیغ باورهای خود استفاده می کنند . حجت الاسلام و المسلمین حسن توحیدی از اساتید حوزه علمیه قم می گوید :وهابیون اگر بر باورهای خود راسخ هستند، باید بگذارند که جریانهای اصیل اسلامی نیز در نقد نظر آنها دیدگاههای خود را بیان و نشر دهند ، و بپذیرند که مردم بهترین را انتخاب خواهند کرد. وی گفت که متاسفانه حتی آیات قران توسط  این گروه تحریف معنوی می شود وبرای  نمونه آنها آیاتی مانند آیه شریفه " مانک لاتسمع الموتی – سوره روم آیه 52" را که با مطالعه آیات قبل و بعد از آن روشن می شود که مربوط به کفار و لجوج و مرده دلان است ، العیاذبالله به شخص پیامبر اکرم ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و اهل بیت آن حضرت ( علیهم السلام ) اطلاق می کنند .

حجت الاسلام و المسلمین توحیدی با اشاره به آیات 79 و 93 از سوره مبارکه اعراف و حدیثی از صحیح بخاری گفت : با این بینه ، ادعای برخی مبلغان فرقه ای درحرمین قدسی دایر بر قطع ارتباط اموات با این دنیا ، نه تنها صحیح نیست که در مخالفت است.

وی گفت : بنا بر صراحت کلام الله و حدیث که از جمله در " الجنائز باب المیت یسمع قرع النغال و باب قول المیت و هو علی الجنازه قدمونی – صحیح بخاری " آمده ، میت اگر صالح باشد حتی زمانی که جسد او بسوی قبر برده می شود ، صدای پای تشیع کنندگان را می شنود و می گوید که زودتر او را ببرند ، ولی اگر میت فرد صالحی نباشد ، خواهد پرسید که مرا کجا می برید ؟

بقیع قدیمی ترین و همچنان تنها گورستان شهر مدینه است . پیشینه‎ی تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام می‌رسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت آن مشخص نشده‌است. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان گردید. مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آن‎جا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنی‎حرام» و «بنی‎سالم» و گاهی نیز در منازل و خانه‌های‎شان دفن می‌کردند و در واقع بقیع اولین مدفن و مزاری است که به دستور پیامبر اسلام توسط مسلمین صدر اسلام به وجود آمده‌است.

اولین کسی که در بقیع  دفن شد "عثمان بن مظعون " بود . رسول الله برخی از شهدای اُحُد و نیز فرزندش، ابراهیم را در آنجا دفن کرد و به این ترتیب بر شرافت آن افزود. بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان یهودی‌های مدینه به اسم "حس کوکب " دفن شد که در مجاورت بقیع بود ، معاویه بقیع را به قدری گسترده ساخت که قبر عثمان در بقیع قرار گیرد. اینکه چرا عثمان را بعد از به قتل رسیدن در آن گورستان دفن کردند ، داستان دیگری می باشد که در کتب تاریخی مستندا ذکر شده است.

بقیع هم‌اینک مدفن ۴ امام شیعه امام حسن مجتبی( علیه السلام ) ، امام سجاد( علیه السلام )، امام باقر( علیه السلام )  و امام صادق( علیه السلام ) است. همچنین قبر بیشتر زنان پیامبر و نیز عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی ( علیهم السلام ) و برخی دیگر از بزرگان در این قبرستان قرار دارد. بقیع قبرستانی مورد احترام همه فرقه‌های اصلی اسلامی است

در تشرف به بقیع ابتدا ۴ امام شیعه را زیارت می کنیم . این مرقدهای شریف که در پیش از روی کار آمدن وهابیون هر یک گند و بارگاهی داشتند ، پس از آنکه بناهای آنها توسط وهابیون تخریب و آثار و اشیای تاریخی موجود در آن بقاع  نابود گردید ، اینک بدون هیج گونه نشانه خاصی ، و تنها با قطعاتی از سنگ معین هستند. در کنار  ۴ امام معصوم ، حضرت عباس سلام الله علیه عموی پیامبر( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و حضرت فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین حضرت علی ( علیه السلام ) را زیارت می کنیم که مزار آنها همین وضعیت را دارد .

در بقیع برای زیارت اهل قبور در طول شبانه روز فقط دوبار باز می شود. صبح ها بعد از نماز صبح برای نزدیک به یک ساعت ،شاید کمی بیشتر- بسته به اراده و میل مامورین دارد -  و عصرها بعد از نماز عصر تا نماز مغرب . انبوهی از زائران همیشه در مقابل پله هایی که به بقیع منتهی می شود و مقابل آن دری قرار گرفته ، تجمع می کنند تا اولین کسانی باشند که بعد از باز شدن در آن ، سعادت زیارت فرزندان ، اهل بیت و اصحاب واقعی و صاحب قدم رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) را زیارت می کنند.

بمحض گشوده شدن در ، به یکباره صدای الله اکبر و لااله الا الله و یا رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) زائران است که مامورین سعودی را عقب می زند و راه کوتاه تا گورستان را در پیش می گیرد . این زمان بهترین فرصت برای مشاهده اوج ارادت به رسول الله  ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) است . زائران از هر گوشه جهان که باشند با هر رنگ و ظاهر اغلب به نشانه احترام کفش از پای درآورده و گویی که در مسابقه ای شرکت کرده باشند هر یک سعی دارد از دیگری زودتر وارد بقیع شریف شود و سعادت زیارت پیدا کند.

خانم ها اجازه ورود به بقیع را ندارند . آنها فقط می توانند عصر ها و آنهم تا کنار در بزرگ گورستان بیایند و از آنجا زیارت نامه بخوانند. صدای گریه های بی امان زائران خانم را می شود در این لحظه شنید که هر یک رسول الله را می خوانند و بر مظلومیت اهل بیت او می گریند و بر ظالمان در حق محمد ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) از اول تا آخر ، لعنت می فرستند . مامورین سعودی که باتوم در دست دارند هراز گاهی زنان را از نرده ها و کنار در گورستان دور می کنند.

شلوغ ترین نقطه  بقیع کنارمزار چهارامام معصوم ( علیه السلام ) است که زائران آنرا همه ی فرق اسلامی تشکیل می دهند . تا چند سال پیش موقعیت گذرگاهها در بقیع به گونه ای بود که می شد تا چند قدیمی مرقد شریف ائمه رفت و از آنجا بود که مامورین مانع از جلوتر رفتن می شدند. در سالهای اخیر با اصلاحاتی که در گذرگاههای بقیع صورت گرفته ، مسیر آمد و شد زائران بگونه ای تغییر داده شده است که فاصله بیشتری با قبور مطهر داشته باشند .

در ادامه مسیر و رو به شمال قبرستان زائر به زیارت " عائکه " و " صفیه " عمه های حضرت پیامبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) نائل می آید و در ادامه " زینب " ، " ام کلثوم " و" رقیه " دختران رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) را زیارت می کند. مرقد شریف بعدی ، مزار " حلیمه سعدیه " دایه پیامبر و در مجاورت آن مرقد "عقیل " برادر امیرالمومنین حضرت علی ( علیه السلام ) قرار دارد که مردی عائله مند و نابینا بود. در روایت است که عقیل روزی به نزد برادر رفت واز او طلب کمکی از بیت المال نمود. امیر المومنین ( علیه السلام ) آتشی را به دست  عقیل نزدیک ساخت و وقتی عقیل دست خود را از آن دور کرد از برادر خواست تا راضی به آتش جهنم برای امیرالمومنین ( علیه السلام ) نشود که تفصیل آن در کتب بسیاری آمده است . علی ( علیه السلام ) را جرج زیدان نویسنده سرشناس مسیحی " شهید راه عدالت " خوانده است .

اگر دلتان هوای بقیع را کرده است لطفا با من همراه شوید . مسیر را ادامه می دهیم . دست راست ما راه باریکی پوشیده از سیمان زائرن را به کنار مزار حضرت ام البنین ( علیه السلام ) مادر حضرت ابوالفضل العباس ( علیه السلام ) می برد . کنار قبر آن حضرت که مانند بقیه فقط چند قطعه سنگ روی آن قرار دارد ، و با یک دیوار چینی کوتاه مشخص است ، ماموری با چفیه ای قرمز و سفید بر سر ایستاده است . امکان نزدیک شدن به مزار از نزدیک به دو متری نیست . اصلا اجازه چنین کاری داده نمی شود. و کسی هم هوس این کار را نمی کند چون ممکن است بازداشت و حتی اخراج شود. در همین نزدیکی مزار شریف حضرت اسماعیل فرزند امام جعفر صادق قرار دارد که نقل مستند است همین چند سال پیش که بقیع را توسعه می دادند پیکر پاکش را صحیح و سالم کشف و در مکان فعلی در بقیع دفن کردند. مزار" عبدالله بن جعفر " همسر حضرت زینب ( علیها السلام ) نیز در همین بخش است .

عده ای از صحابه و تابعین همچون مقداد ، جابربن عبدالله انصاری ، مالک اشتر ، عثمان بن مظعون ، اسامه بن زید ، اسعدبن زراه ، سعد بن معاذ ، عبدالله بن مسعود ، محمد بن حنفیه و... نیز در بقیع است

که مرقد آنها بواسطه تخریب گسترده قبرستان و از بین بردن همه ی نشانه ها توسط وهابیون ، معلوم نیست .

به سبب قداست و احترام این مکان ، عده بسیاری از عالمان و راویان و بزرگان اسلام وصیت می کردند که در آنجا دفن شوند . از این رو حضور در بقیع و خواندن فاتحه و دعا و سلام و تحیت به مدفونین این مزار ، ادای احترام به علم و ایمان و قران و حدیت و فضیلت نیز دانسته می شود.

محلی که بقیع در آن واقع شده را در گذشته " بقیع الغرقد " می خواندند که اشاره به نام درخت  "غرقد " دارد که دراین محل می رویده است . بقیع در پیش از اسلام هم گورستان اهالی یثرب بود که با هجرت رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) به آن ، مدینه النبی ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) نام گرفت .

کنار دیواری که قبر حضرت ام البنین ( علیه السلام ) در آن بخش از بقیع واقع شده است ، انبوهی از خانم ها را می توان دید که با صدای بلند گریه می کنند و از آن خانم با قسم به مقام و جوانمردی فرزندش درخواست شفاعت دارند. دراینجا می شود خانم های زائر را از همه ی نقاط دنیا دید . گریه های خانم های ایرانی و پاکستانی با سوز و گذار بسیاری همراه است و همه را به  گریه می اندازد. بعضی از خانم ها به نردهای این بخش از بقیع پارچه هایی را به نشانه تبرک جویی و یا درخواست حاجتی می بندند . مامورین مذهبی وهابی بلافاصله آنها را پاره کرده و دور می ریزند. در بقیع نباید کتاب دعا و یا زیارت نامه نیز در دست داشت . براساس تعالیم وهابی ، زیارت نامه خواندن نیز عمل ناشایستی است ! و آنرا حرام می دانند.

از باریکه راهی از سمت شمال به سمت شرق بقیع ادامه مسیر می دهیم . هیچ نشانی از اینکه در این گورهای بسیار چه کسی خفته است نیست . تنها نشانه سنگهایی است که روی قبرها قراردارد که حتی وابستگان اموات نیز درآینده قطعا قادر به یافتن محل دفن کسان خود نیستند. هر قبری که روی آن یک سنگ باشد ، جسد مردی در زیر آن پنهان است و اگر دو سنگ یکی بربالای قبر و دیگری در پایین آن دیدید ، این قبر متعلق به یک خانم است ، همین نشانه و بس !

اولین محدوده شناخته شده ،محل دفن عده ای از شهدای واقعه "حره – باتشدید بر (ر) " است . این عده پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین ( علیه السلام ) و یارانش به خون خواهی آن حضرت قیام کردند که توسط حاکم اموی وقت به شدت سرکوب وتمام اموال آنان به غارت برده شد و نوامیسشان هتک حرمت شدند. تعداد شهدای آن واقعه را تا چندین هزار نفر نقل کرده اند.

در این بخش از بقیع عده ای از شهدای احد نیز دفن شده اند . این عده افرادی زخمی بودند که برای درمان به مدینه آورده شدند که به شهادت رسیدند.

در ادامه قطعه ای که اسماعیل فرزند امام صادق ( علیه السلام ) در آن دفن شده قرار دارد ولی جای آن  مشخص نیست .

قبر ابوسعید خدری نیز در انتهای گورستان و فاصله ای دورتر قبر عثمان بن عفان است که گفته اند قبلا یهودی ها در آن دفن می شدند و پس از دفن او ، معاویه بقیع را آنقدر توسعه داد تا این قبر نیز در محدوده بقیع واقع شود.

بیت الاحزان محل رازهای همیشه پنهان و همواره در سینه حضرت زهرا ( علیه السلام ) در بخشی از غرب بقیع بوده که امروزه از آن نیز اثری نیست .

مدينه شهر پيغمبر خدا حافظ ، خداحافظ

ديشب اطلاع دادند كه فردا يعني امروز آخرين روز بودن ما در مدينه منوره است و عصر اين روز ، راهي مكه مكرمه خواهيم شد. از افراد بسياري شنيده ام كه گفته اند در مدينه انسان به معنويت خاصي مي رسد و در مكه در برابر عظمت خداوند به سجده مي افتد . من به علاوه حس بچه محصل هايي را دارم كه حتي درس خوانهاي آنها هم شبي كه قرار است فرداي آن كارنامه شان را بگيرند ، دلهره دارند. دلهره عجيبي سرتاسر وجودم را گرفته است . پيش از اين دو بار توفيق تشرف به بيت الله الحرام را داشته ام . يكبار نزديك به 14سال پيش كه توفيق انجام تمتع را يافتم و بار دوم سال قبل كه ازجشنواره مطبوعات كمك هزينه سفر عمره دريافت كردم و امسال كه به دعوت اداره ارتباطات بعثه مقام معظم رهبري توفيق خدمت به اين نهاد مقدس و كار براي سايت خبري آنرا يافته ام .

فرصت زيادي تا ساعت 4 بعد از ظهر كه آقاي علافي مدير ايراني هتل براي حركت اتوبوس هاي زائران به سوي مسجد شجره براي محرم شدن و تشرف به مكه مكرمه در نظر گرفته ، نيست . برنامه اين چند ساعت را در ذهنم تنظيم مي كنم . اول مي روم حرم زيارت رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم )‌  ، بعد برمي گردم هتل و وسايلم را جمع مي كنم ، براي نماز  مي روم حرم – به شركت در جماعت هاي حرم اصرار دارم حتي اگر بعضي وقت ها در آنجا برخي مبلغان  وهابي داراي كرسي  درس و وعظ از روي جهالت شيعيان را مورد بي احترامي قرار دهند -  بعد كه هتل نهار خوردم ، غسل مي كنم و بازهم براي نماز عصر به حرم مشرف مي شوم و نهايت امر بعد از زيارت بقيع ، به هتل باز مي گردم تا راهي شجره شوم . تنظيم اين برنامه در ذهنم خيلي آسان است . چقدر آنرا و به چه شكل و محتوايي مي توانم عمل كنم ، خدا  مي داند.

اولين برنامه ام به خوبي انجام مي شود . به حرم مشرف مي شوم . زيارت دلچسبي مي كنم و چند ركعت نماز مستحبي مي خوانم . چند سوره اي از قرآن را نيز تلاوت مي كنم . ساعتي به ظهر و اذان و نماز مانده است . طبق برنامه سريع به هتل باز مي گردم . وسايلم را جمع مي كنم و آخرين خبرها را نيز به تهران مخابره مي كنم . من آخرين خبرنگاري هستم كه امسال توفيق تشرف به عمره را در چارچوب برنامه هاي اعزام بعثه مقام معظم رهبري دارد . از دفتر ارتباطات بعثه مقام معظم رهبري در تهران دستور مي دهند تا رايانه و دوربين را براي استفاده در دوره عمره بعدي و در عين سرويس به تهران برگردانم . آنها را در كيف خودش قرار مي دهم و به همراه يك چمدان و يك كوله پشتي كه كل وسايل شخصي و چند قلم سوغاتي من درون آنها جا داده شده است ، تحويل مدير ايراني هتل مي دهم تا دستور دهد در اتوبوسي كه ما را به مكه خواهد برد ، بار گيري شود. سوغاتي هاي من دو قواره چادري براي خانم ، براي هر يك از سه دخترانم نفري دو پيراهن ، دو پيراهن براي خودم ، چهار قواره پارچه پيراهني براي مادر و خواهرانم و پنج روسري است كه براي خواهر زاده ها و برادر زاده هايم خريده ام .

دقايقي تا نماز ظهر باقي مانده است . راهي حرم مي شوم . تا حرم راه زيادي نيست .  در اطراف حرم چند محل براي وضو گرفتن وجود دارد . محل و زنانه و يا مردانه بودن اين مكان ها با تابلوهايي به زبانهاي مختلف مشخص شده است . پله هاي متعدد و پله برقي دسترسي به اين محل ها را ممكن  مي كند . در هر محل دستشويي ها متعدد و دوش هايي كه مي توان تن را شست وجود دارد . كارگران نظافتچي كه همه ي آنها خارجي و اغلب اندونزيايي و پاكستاني هستند كار نظافت محل را انجام  مي دهند . از روزي كه بحث آنفلوآنزا جدي شده است ، دستشويي ها و روشوري ها را دائما ضد عفوني نيز مي كنند. در چند نوشته به زبانهاي عربي و اردو به زائران تذكر داده شده است كه نظافت را رعايت كنند و از شستن لباس ها خودداري كنند.

با نيت اقامه نماز و نيز زيارت وضو مي گيرم و با پله هاي برقي به سطح باز مي گردم . كنار دستشويي ها پاركينك نيز قرار دارد . پاركينك ها دو قسمت است يكي براي آنهايي كه با خانواده به زيارت  مي آيند و ديگري براي آنهايي كه مجرد هستند و روي ورودي هر كدام نيز تابلويي با همين مضمون نصب شده است .

همينكه از پله برقي پا به محوطه پيراموني حرم مي گذارم موذن اذان مي گويد. نمازگزاران از همه طرف رو به حرم شريف مي آورند. تا لحظه اي كه اقامه گفته شود و نماز برپا گردد ، ‌معمولا چند  دقيقه اي صبر مي كنند . به حرم كه مي رسم صفوف نماز تشكيل شده است و جايي در نزديكي هاي مضجع شريف نيست . در نزديكي ها آن جايي پيدا مي كنم و كنار ديگر نمازگزاران به انتظار اقامه نماز مي نشينم . بيشتر زائران پاكستاني و بنگلادشي هستند. در روزهاي اخير چند كاروان از زائران تركيه اي نيز آمده اند كه اغلب آنها جوان هستند و به علاوه با لباس هاي متحد الشكل ، به راحتي شناخته  مي شوند. زائران ايراني تقريبا به تمامي به مكه مكرمه رفته اند و ما آخرين نفرات زائران ايراني در اين دوره عمره هستيم كه ما هم طبق برنامه عصر امروز بايد شهر پيغمبر ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) را ترك كنيم .

نماز اقامه مي شود و بدنبال آن بر ميتي نماز مي گذارند. اينجا اعتقاد دارند كه ميت بايد بعد از برپايي نماز واجب يوميه و خواندن نماز ميت بر او دفن شود ، لذا در هر پنج نوبت نماز هاي يوميه اگر فردي از دنيا رفته باشد بعد از نماز ،‌نماز ميت مي خوانند و او را براي دفن مي برند و شب و روز ندارد. ميت را براي نماز در داخل اتاقي در جنوب بخشي كه محراب عمثان بوده است مي گذارند و امام با قرار گرفتن در اين محراب بر او نماز مي خواند  و پشت سر او در صفوف اول وابستگان متوفي قرار مي گيرند. براساس تعاليم وهابي،‌ زنان در مراسم تشيع و تدفين نمي توانند حضور داشته باشند و گريه بر ميت نيز جايز نيست . روزي شاهد بودم كه فرزندان ذكور ميتي در حالي كه جنازه پدر را پيش روي خود داشتند پشت سر امام بر او نماز ميت مي خواندند و در همان حال پسر كوچك خانواده كه همراه برادران در صف بود و من پشت سر آنها ،‌بسيار سعي مي كرد كه جلوي گريه اش را بگيرد كه در نهايت هم نتوانست و البته بعد از نماز از روحاني وهابي براي اين كار خود تذكر گرفت و شنيد كه نبايد بر ميت گريه كرد كه اگر دستكار باشد به بهشت خواهد رفت و اگر گناهكار به جهنم و... چقدر اين تذكر و ديگر باورهاي وهابيون با تعاليم ديني اسلام مطابقت دارد و يا با آن مغاير است ، در صلاحيت علمي من براي اظهار نظر نيست و البته مي دانم كه در رد اغلب آنها عالمان بسياري از همه مذاهب اسلامي كتابها نوشته اند كه من در شماره اي از اين سفر نامه به بخشي از آنها پرداخته ام .

ميت را بعد از نماز بسرعت براي تدفين به بقيع مي برند.به غير از بستگان و مشايعت كنندگان متوفي ، به كسي اجازه ورود به بقيع را نمي دهند. زيارت بقيع در روز فقط در دو نوبت صبح و عصر بعد از اقامه نماز و آنهم براي ساعتي ممكن است و در بقيه اوقات روز و شب درهاي گورستان بسته است .

از مقابل در بقيع و در بين الحرمين عرض سلامي به محضر ائمه بقيع مي كنم و به هتل باز مي گردم . نهار مثل هر روز اين روزها ، مرغ است ! كه درسردخانه آشپزخانه زياد آمده و حالا كه قرار نيست زائري بيايد ما بايد بخوريم تا با پرشدن شكم ما ، سردخانه خالي شود ! 

در حمام اتاقم در هتل غسل مي كنم و حوله هاي احرام را بر تن مي كنم و راهي حرم مي شوم . تا به اذان عصر فرصت زيادي است . چند ركعت نماز مستحبي مي خوانم و سوره هايي را نيز از قرآن قرائت مي كنم . قرائت قرآن در اين محل حض خاصي به من مي دهد .توجه دارم كه بسياري از همين آيات در همين محل شريف نازل و بر رسول خدا ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) ابلاغ شده است .

با آنكه دقايقي چند از گفتن اذان مي گذرد ولي امام هنوز به مسجد نبامده است . دلهره دارم كه در برنامه تنظيمي براي رفتن به مكه مكرمه اخلال كنم . وقت همچنان مي گذرد ولي از امام خبر نيست .

دو گروه از وابستگان امواتي كه قرار است بعد از نماز دفن شوند ، وارد مسجد مي شوند و در همان صف اول به آنها جا مي دهند . صفوف نمازگزاران نشسته به انتظار امام كمي جابجا مي شود.

سرانجام امام مي رسد و به محض آمدن او ، اقامه گفته مي شود و امام و پشت سر او نمازگزاران به نماز مي ايستند . امام ظاهرا از نگراني من اطلاع دارد !!  و از اين رو برخلاف معمول بعد از حمد سوره هاي كوتاه قرآن را انتخاب و قرائت مي كند . امام انگار مي خواهد تاخير طولاني خود را جبران كند.

بعد  از نماز در حالي كه به سوي باب البقيع مي روم خدمت رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و حضرت زهرا ( علیه السلام )  كه قطعا مزار گم شده حضرت يك جايي همين نزديكي ها است ، ‌عرض ادب مي كنم و زيارت نامه مي خوانم . تنها خواهش و خواسته ام اين است كه اگر خداوند روزي من مقرر فرمايد به حق رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و بنت بزرگوار آن حضرت  بار ديگر توفيق زيارت پيامبر عظيم الشان اسلام ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) و ائمه بقيع ( علیهم السلام ) و گوهر گم شده مدينه حضرت زهراي اطهر ( علیه السلام )‌را داشته باشم.

باز هم همان مامورين نمي گذارند زائران به حرم و ضريح مطهر نزديك شوند از همين فاصله كه دو سه قدمي نيز بيشتر نيست به محضر پيامبرم عرض سلام و ادب دارم و از حضورشان اجازه مرخص شدن و عزيمت به مكه مكرمه را طلب مي كنم.

از حرم كه بيرون مي آيم هرم آفتاب به سر و صورتم مي خورد . اين فصل را عربها خرما پزان  مي گويند . در بازار نيز چند روزي است كه رطب هاي تازه آورده اند و براي هر بسته نزديك به يك كيلوي آن 5 ريال سعودي نزديك به 1500 تومان خودمان مي گيرند.

در هاي بقيع را باز كرده اند . جمعيت زيادي در حال رفتن به اين قبرستان و زيارت اهل بيت رسول الله ( صلَّی اللّه علیه و آله وسلَّم ) ،‌ياران نزديك و صحابي گرانقدر پيامبر عظيم الشان اسلام هستند. فرصت زيادي ندارم و بايد سر ساعت در هتل باشم . عرض سلام وادبي خدمت ائمه معصوم دارم و توفيق مي يابم كه در نزديكي قبر مطهر حضرت ام البنين ( علیه السلام ) خدمت آن حضرت و از همان مكان خدمت فرزند بزرگوار ايشان حضرت ابوالفضل العباس ( علیه السلام ) بزرگ پرچمدار كربلا عرض سلام و ادب داشته باشم .

چند دقيقه اي بيشتر به ساعت 4 بعد از ظهر نمانده است و لذا براي آنكه به اتوبوس برسم مسير بازگشت را با حالت دويدن طي مي كنم . به هتل كه مي رسم اتوبوس ها آماده است . سه اتوبوس هم رنگ ،‌هم مدل ،‌ دو اتوبوس براي زائران هم هتلي ما است و اتوبوس سوم ،‌اتوبوسي كه براي ما در نظر گرفته شده و قرار است عده اي از مديران ايراني هتل ها به علاوه رابطان فرهنگي و مديران و كاركنان بعثه مقام معظم رهبري در مدينه منوره همگي با آن راهي مسجد شجره و سپس مكه مكرمه شويم .

ده پانزده نفري توي اتوبوس نشسته اند و منتظر بقيه هستند. سوار اتوبوس مي شوم . همان اول ورود سلام بلند بالايي خدمت همسفرها مي كنم . جواب سلام مي گيرند و كسي چيزي نمي گويد . معلوم مي شود كه خيلي دير نكرده ام و من علت توقف و تاخير احتمالي نيستم . آقاي علافي باز هم ابتكار به خرج داده و دراين دقايق باز هم !! نوار مدينه شهر پيغمبر خداحافظ ، خدا حافظ را گذاشته است .از شنيدن اين سرود نوحه گونه هميشه غم بزرگ و بزرگ تري روي دلم مي نشيند . مدير زحمت كشي است . براي زائران اسپند دود مي كند و آنها را از زير قرآن رد مي كند .آقاي علافي و همكارانش همه صف كشيده اند و با نهايت احترام و ادب زائران را بدرقه مي كنند.

اتوبوس زائران پر مي شود و راننده ها كه سرگرم هماهنگي با هم هستند به اتوبوس ها بر مي گردند . راننده اتوبوس ما هم مي آيد. سلامي مي كند . در اين مدت قيافه شناس هم شده ام ! و به علاوه از روي لهجه عربي اش حدس مي زنم فلسطيني باشد . بيشتر راننده هاي خودروهاي سنگين در عربستان فلسطيني و مصري و راننده تاكسي ها و راننده شخصي ها ، پاكستاني و هندي هستند.

ظاهرا همه ي مسافران اتوبوس ما 15و يا 16 نفري بيشتر نيست كه نشسته ها روي صندلي هاي جلويي صلواتي مي فرستند و اتوبوس راه مي افتد .