همچنين «بسام كورد» كه يكى ديگر از شاعران قرن سوم در عهد يعقوب ليث بوده،
قطعه اى پنج بيتى در مدح يعقوب و شكست عمار خارجى سروده كه در آن آمده است:
با گذشت زمان، اين فرهنگ توسعه يافت و بسيارى از شاعران فارسى زبان
اشعارى را در خصوص مكه و مدينه سرودند و يا در اشعار خود به نوعى از كلمات
مرتبط با حرمين شريفين بهره گرفتند; مانند:
-
به موقف عرفات و به مجمع عرصات
به قدس و كعبه و جودى و يثرب و عرفات
به حق زمزم و ركن و مقام و مسجد نور
-
به حشر و نشر و بقا و لقا و حور و قصور
به حق زمزم و ركن و مقام و مسجد نور
به حق زمزم و ركن و مقام و مسجد نور
پس از ناصرخسرو، بيشترين سفرنامه هاى حج در حوزه ادبيات فارسى، به دوره
صفويه و سپس قاجاريه مربوط مى شود كه به دليل رشد فرهنگى مردم و عزيمت
طبقات مختلف، به خصوص علما و دانشمندان و نيز صاحب منصبان حكومتى و علاقه
آنان به ثبت اطلاعات و خاطرات تلخ و شيرينِ سفر حج، اقدام به نوشتن سفرنامه
نموده اند. طبيعى است كه تخصص علمى و گرايش هاى فكرى نويسندگان در محتواى
سفرنامه ها نقش داشته است. برخى به ثبت اطلاعات تاريخى و جغرافيايى پرداخته
اند و بيشترين هدف آن ها اين بوده است كه حاجيان بعدى را راهنمايى كنند تا
كمتر ناراحتى و سختى ببينند. بعضى به تشريح و توصيف منازل و اماكن ميان راه
پرداخته اند و برخى ديگر اوضاع اجتماعى و رفتارى مردم زمان خود را ترسيم
كرده اند. تفاوت ديدگاه نويسندگان، موجب شده تا در مجموع، اطلاعات نسبتاً
جامعى از آن دوره به دست آيد. سفرنامه نويسان به دليل در دست نبودن وسايل
نقليه تندرو و فقدان راه هاى ارتباطى، مانند امروز، گاهى ناچار مى شدند
زمان بيشترى را در محل ها و مكان هاى ميان راه بمانند و همين مسأله موجب مى
شد تا كاوش بيشترى كرده، اسامى و ويژگى هاى آن مناطق را به دقت ثبت كنند،
ليكن در عين حال به خاطر اخذ اطلاعات از اشخاص، گاهى در ثبت اسامى اماكن و
يا گزارش ويژگى هاى اخلاقى و اجتماعى مردم آن دوره و شهرها و روستاها،
اشتباهاتى كرده اند كه با مراجعه به منابع معتبر مى توان آن را اصلاح كرد.
برخى سفرنامه ها نيز به دليل منظوم بودن از ويژگى هايى برخوردارند كه مى
توان از كتاب فتوح الحرمينِ محيى لارى در قرن دهم و نيز سفرنامه منظوم يك
بانوى اصفهانى در قرن دوازدهم ياد كرد. سفرنامه نويسان معمولاً بخشى از
سفرنامه خود را نيز به بيان سختى ها و دشوارى هاى طاقت فرساى زمان خود
اختصاص داده اند كه بررسى تطبيقى آن ها و مقايسه آن با وضعيت فعلى، دور از
فايده و لطف نيست. گرچه حاجيان على رغم علم به اين مشكلات و سختى ها، به
دليل عشق و علاقه وافرى كه به حج داشتند، هرگز دست از سفر برنداشته، براى
انجام اين فريضه الهى عازم ديار يار مى شدند. حافظ شيرازى در اين باره مى
گويد:
ما در اين نوشتار برآنيم تا از زبان سفرنامه نويسان، پاره اى از دشوارى
ها و تلخى ها و ناكامى هاى سفر حج را بازگو كنيم:
1ـ سختى و دشوارى راه هاى ارتباطى
دشوار بودن راه هاى ارتباطى، يكى از مشكلات جدّى حاجيان در گذشته بوده
كه در سفرنامه ها و اشعار شعراى فارسى از آن فراوان سخن گفته شده است.
خاقانى در اين زمينه مى گويد:
و در جاى ديگر نگرانى خود در اين زمينه را چنين توصيف مى كند:
-
ساربانا به وفا بر تو كه تعجيل نماى
حاش لله اگر امسال ز حج وامانم دوستان يافته
ميقات و شده زى عرفات من به فيد
و زمن آوازه به بطحا شنوند
-
كز وفاى تو ز من شكر موفا شنوند
نز قصور من و تقصير تو حاشا شنوند من به فيد و
زمن آوازه به بطحا شنوند من به
فيد و زمن آوازه به بطحا شنوند
انورى (م 583 هـ . ق .) نيز مى نويسد:
-
خوان خواجه كعبه است ونان اوبيت الحرام
بر نبشته بر كران نان او خط سياه
لم تكونوا بالغيه اِلاّ بشقّ الأنفس
-
نيك بنگر تا به كعبه جز به رنج تن رسى
لم تكونوا بالغيه اِلاّ بشقّ الأنفس
لم تكونوا بالغيه اِلاّ بشقّ الأنفس
خواجوى كرمانى مى گويد:
مولوى مى گويد:
سعدى مى گويد:
و جامى مى گويد:
يكى از مشكلات جدى ميان راه، وزيدن بادهاى گرم سياه و خطرناك بوده كه به
سموم باديه شهرت يافته و همگان را به مشقت واداشته و گاهى نيز موجب مرگ
حاجيان شده است. نويسنده كتاب «تمدّن اسلامى» طىّ گزارشى از تلفات حاجيان
در مسير حج نوشته است: به سال 402 هـ . ق. باد سياه بر كاروان حجاج وزيد و
راه آب را گم كرده، بسيارى هلاك شدند، گويند ظرف آبى به صد درهم رسيد. مير
سيد احمد هدايتى نيز در سفرنامه خود مى نويسد: دو روز قبل، شصت ـ هفتاد نفر
همين جا (در جدّه) دچار باد سام شده و تلف شدند. نزارى، عشق و شور رسيدن به
كعبه را آنچنان توصيف مى كند كه سموم باديه در ره وصل به معشوق، از سايه
طوبى وى را خوش تر است:
سنايى برخى از دشوارى هاى راه و مشكلات مسير را در شعر خود اين چنين ذكر
مى كند:
-
پاى چون در باديه خونين نهاديم از بلا
زان يتيمان پدر گم كرده يادآريم باز از پدر وز
مادر و فرزند و زن يادآوريم همرهان حج كرده باز آيند
با طبل و علم قافله باز آيد اندر شهر بى ديدار ما
همرهان باسرخ رويى چون به پيش ماه سيب دوستان
گويند حج كرديم و مى آييم باز نى كه سالى صدهزار
آزاده گردد منقطع هم دريغى نيست
گرما نيز چون ايشان شويم
-
همچو ريگ نرم پيش باد سرگردان شويم
چون يتيمان روز عيد از درد دل گريان شويم ز
آرزوى آن جگربندان جگر بريان شويم ما به زير خاك در،
با خاك ره يكسان شويم ما به تيغ قهر حج كشته،
غريبستان شويم ما به زير خاك چون در پيش مه كتان شويم
مابه هرساعت همى طعمه دگركرمان شويم هم دريغى
نيست گرما نيز چون ايشان شويم هم
دريغى نيست گرما نيز چون ايشان شويم
كوهستانى بودن و عبور از درّه هاى تنگ و جاده هاى باريك از يك سو و وجود
بيابان هاى بى آب و علف و شنزارهاى خطرناك، وضعيت را براى حاجيان بسيار
دشوار مى ساخت. مرحوم سيد محسن امين در سفرنامه خود در اين زمينه مى نويسد:
(پس از مدائن صالح و عُلا) به طرف «ظهرالحمراء» عزيمت كرديم، راهى بود
بسيارسخت، ميان دو كوه همانند كه به اندازه عبور قطار شتر فاصله بود و مردم
به آنكوه «ابوطاقه» مى گفتند و مسير بين آن دو كوه، شنزارى بود كه پاهاى
شتران در آنفرو مى رفت. راه آن سربالايى بود. خيلى ها پياده مى شدند و آن
بخش از راه را با فريادو ناله و صداى طبل طى مى كردند كه شتران را به هيجان
آورند تا در راه نمانند يا نيفتند. حاجيان ايرانى براى رفتن به حج، معمولاً
از چهار مسير اصلى استفاده مى كردند:
1ـ مسير دريايى، كه از طريق بنادر واقع در خليج فارس به جدّه در عربستان
سعودى انجام مى شد و حاجيان با كشتى از بندر بوشهر، بندرعباس، بندرلنگه و
برخى بنادر ديگر به سمت درياى عمان و اقيانوس هند رفته، سپس به سمت يمن
حركت و از آن جا وارد درياى سرخ شده و سرانجام در بندر جدّه پياده مى شدند.
2ـ راه دوم مشهور به راه جبل يا نَجْد بوده كه از طريق عراق به جزيرة
العرب مى رفتند. اين راه در بعضى از سال ها به اندازه اى خطرناك مى شده كه
علما رفتن به حج از اين طريق را تحريم مى كردند. از جمله اين تحريم ها،
فتواى مرحوم آقاى شيخ فضل الله نورى است كه در سال 1320 هـ . ق . صادر
گرديده است.
3ـ راه شام بوده است، كه حاجيان در دوره صفويه و نيز نيمه دوره قاجاريه
ازآن استفاده مى كردند و از طريق حلب و دمشق به مدينه وارد مى شدند. اين
راه دورتر از راه جبل بوده ليكن به دليل مناظرسرسبز وفراوانى آب و آذوقه،
دشوارى آن كمتر بوده است.
4ـ مسير تركيه، مصر و جدّه، كه زائران ايرانى در اين مسير ابتدا به
بادكوبه و تفليس و سپس از طريق درياى سياه به اسلامبول مى رفتند و از آن جا
از طريق كشتى و درياى سرخ به بندر ينبع يا جدّه در عربستان وارد مى شدند.
از ميان چهار مسير ذكرشده، راه جبل كه در دست آل رشيد بوده به دليل فشارها
و اذيت ها و آزارهايى كه توسط امير جبل و وابستگان او و نيز عشايرى كه در
منطقه ساكن و به دزدى و غارت اموال حاجيان عادت كرده بودند، از سخت ترين
راه هاى حج به شمار مى آمده; به طورى كه مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى شهيد
نهضت مشروطيت ايران، رفتن از اين راه را تحريم نموده، در فتوايى چنين مى
نويسد:
«... اليوم إقدام به استطراق از راه جبل ذهاباً و إياباً، مظنون الضرر
مالاً و عرضاً و نفساً بلكه مقطوع الضرر است و در اين صورت إستطراق حرام
است و بالفرض اگر كسى دعوى نمايد عدم القطع بل عدم الظن به ضرر را، فلا
أقلّ من الاحتمال العقلايى، و هذا يكفى في حرمة الإقدام... و من حسن
الاتفاق آن كه داعى، وقتى به نجف اشرف و عتبات عاليات مشرف شده و به زيارت
علماى اعلام و حجج اسلام آن بقاع شريفه مرزوق شدم، ديدم كه تمام آقايان از
كثرت تظلّمات حاج و تراكم شهادات آن ها بر واردات، متفق الكلمه حكم به حرمت
و منع استطراق از طريق جبل ذهاباً و اياباً فرموده اند، به نحوى كه ابداً
مورد شبهه نمانده و اين مطلب خود حقيقتاً شاهد قوى است بر واقعيت اين حكم و
رضاى صاحب شريعت بر آن و پرواضح است كه مخالفت احكام اين جمع از علماى
اعلام حرام است. دلايل اين تحريم ناامنى راه ها، قتل و غارت اموال حاجيان،
بدرفتارى حمله داران، رشوه گيرى راهداران و برخورد بسيار خشن و نامناسب
آنان با حجاج بيت الله الحرام بوده است.