نهج الحياة
«فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (عليها السلام)»

محمد دشتى

- ۱۱ -


3- افشاگرى و سرزنش مردم
پس از آنكه براى ابوبكر بيعت گرفتند، و مردم سكوت و انزوا را برگزيدند، حضرت زهرا عليها السلام فرمود:
حديث 171 :
قالت : ما رايت كاليوم قط حضروا اسوء محضرا، تركوا نبيهم صلى الله عليه و آله جنازه بين اظهرنا واستبدوا بالاءمر دوننا.
(من هرگز روزى همانند امروز نديدم كه امت اسلامى زشت ترين صحنه ها را پديد آوردند، جنازه رسول خدا را در برابر ما واگذاشتند و خودسرانه و مستبدانه ديگران را به جاى ما نشاندند(308))
4- سرزنش و توبيخ پيمان شكنان
پس از خيانت دنياپرستان ، و سكوت و بى تفاوت خودپرستان ترسو، و ايجاد انحراف و سير ارتجاعى در امت اسلامى ، حضرت زهرا عليها السلام به سرزنش خيانتكاران پرداخته و وجدانهاى خفته آنان را با شلاق ملامت بيدار كرد، و خطاب به مردم فرمود:
حديث 172 :
قالت : ويلكم ما اسرع ما خنتم الله و رسوله فينا اهل البيت ! و قد اوصاكم رسول الله صلى الله عليه و آله باتباعنا و مودتنا والتمسك بنا
(واى بر شما! چه زود به خدا و پيامبرش درباره ما اهل بيت ، خيانت كرديد! در صورتى كه رسول گرامى اسلام به شما سفارش نمود تا از ما پيروى كنيد، ما را دوست داشته باشيد و دست از ما نكشيد.(309)
5- افشاى عوامل مصيبتها
دختر طلحه در يكى از روزهاى غمبار پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله خدمت فاطمه عليها السلام رسيد، از گريه ها و ناله هاى جانكاه آن حضرت سخت نگران شد و با شگفتى پرسيد:
فاطمه جان چه چيزى شما را اين گونه به گريه و زارى واداشته است ؟
پاسخ فرمود:
حديث 173 :
فقالت : تساليبنى عن هنه حلق بهاالطائر، و حفى بها السائر، رفعت الى السماء اثرا، و رزئت فى الارض خيرا
ان قحيف تيم ، واحيول عدى ، جاريا اباالحسن فى السباق حتى اذا تفريا بالجناق ، اسرا له الشنان و طوياه الاعلان
فلما خبا نورالدين و قبض النبى الامين نطقا بفورهما، و نفثا بسورهما وادالا فدك
فيالهاكم من ملك ملك انها عطيه رب الاعلى للنجى الاوفى و لقد نحلنيها للصبيه السواعب عن نجله و نسلى ، وآنهالبعلم الله و شهاده امينه فان انتزعا منى البلغه و منعانى اللمظه
فاحتسبها يوم الحشر زلفه ، و ليجدنها آكلوها ساغره حميم فى لظى جحيم (310)

(اى دختر طلحه ، آيا از مصيبت و رويداد تلخى مى پرسى كه در همه جا انتشار يافته است ؟ گويا بر پر مرغان نوشته و در جهان پراكنده شده ، گويا پيكهاى چابك سوار بسرعت آن را به همه جهانيان ابلاغ كرده اند كه گرد و غبار آن تا آسمان بالا رفت و تاريكى مصيبت آن زمين را فرا گرفت ، (مى دانى مصيبتها چگونه شكل گرفته اند؟)
از پست ترين قبائل عرب ، قبيله ((تيم )) ابوبكر بن ابى قحافه ، و از حيله بازترين قبائل عرب قبيله ((عدى )) عمر بن الخطاب بر على (عليه السلام ) ستم روا داشتند، پرچم مسابقه برافراشتند تا بر على (عليه السلام ) پيشى بگيرند. چون موفق نشدند، بغض و كينه على (عليه السلام ) را در دل گرفتند اما پنهان داشتند.
آن گاه كه نور دين بخاموشى گرائيد و پيامبر صلى الله عليه و آله رحلت كرد، آن بغضها و كينه ها را به زبان آوردند و بر مركب آرزو سوار گشتند و ستمها روا داشتند، ((فدك )) را غصب كردند
با شگفتى به ((فدك )) بنگريد، چه بسيار پادشاهانى كه مالك سرزمين ((فدك )) شدند. و هم اكنون اثرى از آنها وجود ندارد!
فدك هديه الهى بود كه به پيامبرش بخشيد و رسول گرامى اسلام آن را براى تامين زندگى فرزندانم بمن سپرد
واگذارى فدك ((بمن و فرزندانم )) با حكم و علم خداوند بزرگ و شهادت و گواهى جبرئيل امين صورت گرفت .
پس اگر (ابابكر و عمر) آن را با ستم غصب كردند و وسيله زندگى فرزندانم را قطع نمودند با ياد روز قيامت بر اين مصيبت صبر مى نمايم ، و زود است كه خورندگان اموال فدك ، عذاب الهى را در دوزخ نظاره گر و در آن غوطه ور باشند(311))
6- يارى طلبيدن از مهاجرين و انصار
حضرت فاطمه عليها السلام در تداوم مبارزات سياسى به آگاهى اجتماعى توجه كامل داشت ، و وجدانهاى خفته را بيدار مى كرد.
روزى خطاب به مهاجرين و انصار فرمود:
حديث 174 :
قالت : يا معشر المهاجرين والانصار انصرو الله فانى ابنه نبيكم و قد بايعتم رسول الله صلى الله عليه و آله يوم بايعتموه ان تمنعوه و ذريته مما تمنعون منه انفسكم و ذراريكم
ففو لرسول الله صلى الله عليه و آله ببيعتكم

(اى جماعت مهاجرين و انصار! خدا را يارى كنيد. بدرستى كه من دختر پيامبر شما هستم ، در صورتى كه شما با رسول خدا بيعت كرديد كه از پيامبر و فرزندانش دفاع كنيد، همان گونه كه از خود و فرزندان خودتان دفاع مى كنيد. پس بر بيعت خود با رسول خدا استوار بمانيد(312)
7- سخنرانيهاى افشاگرانه - خ - خطبه ها. خطبه اول
8- اعلان بيزارى و نفرين
مبارزه منفى 1 ((اعتصاب سخن با ابوبكر
سوم : انواع مبارزه منفى
1- اعتصاب در سخن با ابوبكر
پس از ماجراى زشت تهاجم به خانه امام على (عليه السلام )، و جسارتهاى فراوان درون مسجد، و غصب فدك ، و بى اثر ماندن گواهى شاهدان ، و مباحث استدلالى حضرت زهرا عليها السلام و تداوم سياستهاى كودتايى سران سقيفه ، در مبارزه منفى با آنان خطاب به ابوبكر فرمود:
حديث 175 :
قالت : والله لا اكلمك ابدا، والله لادعون الله عليك فى كل صلوه (313)
(سوگند بخدا از اين پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت ، سوگند به خدا شكايت تو را به خداوند خواهم نمود و در هر نماز تو را نفرين خواهم كرد.(314))
2- اعتصاب در سخن گفتن با ابوبكر و عمر
پس از آن كه آبها از آسياب افتاد، و هر چه خواستند روا داشتند، در روزهاى واپسين حيات دختر پيامبر صلى الله عليه و آله ، براى جلب افكار عمومى ، ابوبكر و عمر به فكر عيادت و دلجويى از حضرت زهرا عليها السلام افتادند و زبان به عذر خواهى گشودند، و فكر مى كردند كه حضرت زهرا عليها السلام با آنان دشمنى خصوصى دارد، ولى پاسخ قاطع را دريافت نمودند كه فرمود:
حديث 176 :
قالت : والله لا اكلمكما من راسى كلمه حتى القى ربى فاشكونكما اليه بما صنعتما به و بى ارتكبتما منى (315)
(سوگند بخدا بعد از اين با شما دو نفر حتى يك كلمه نيز سخن نمى گويم ، تا به ملاقات خدا بشتابم و شكايت شما دو نفر را به خدا مى برم ، و توضيح خواهم داد كه شما با خدا (و دين او) و با من چه كرديد و چه اعمالى را مرتكب شديد(316))
3- اعتصاب در حرف زدن با عمر
پس از تهاجم به منزل على (عليه السلام )، و دفاع شايسته حضرت زهرا عليها السلام و جرات و جسارت عمر در آتش زدن درب منزل ، حضرت فاطمه عليها السلام فرمود:
حديث 177 :
قالت : يا ابابكر ما اسرع ما اغرتم على اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و آله ؟ و الله لا اكلم عمر حتى القى الله (317)
(اى ابوبكر! چه زود پنهانى خود را عليه اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله ظاهر كرديد؟ سوگند به خدا تا زنده ام با عمر سخن نخواهم گفت .(318))
4- فلسفه وصيتنامه سياسى حضرت زهرا عليها السلام
همه مى پرسند: چرا قبر فاطمه عليها السلام مخفى است ؟
چرا مراسم كفن و دفن آن يگانه دخت پيامبر صلى الله عليه و آله ، بگونه اى مخفى و پنهان برگزار شده است ؟
چرا مراسم تشييع جنازه و نماز بر پيكر كوثر قرآن ، بدون اطلاع مردم مدينه ، غريبانه برگزار گرديد؟
و پاسخ مى شنود كه : حضرت زهرا عليها السلام خود وصيت كرده بود.
مى پرسيم چرا؟
فلسفه وصيتنامه آن بزرگوار چيست ؟
براى روشن شدن حقايق تاريخى ، و علل و عوامل وصيتنامه سياسى ، در تداوم خط مبارزه منفى حضرت زهرا عليها السلام بايد متن وصيتنامه را بدقت ارزيابى كرد.
حضرت زهرا عليها السلام در كاغذى نوشت كه :
حديث 178 :
لا تصلى على امه نقضت عهد الله و عهد ابى رسول الله صلى الله عليه و آله فى اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) و ظلموا لى حقى واخذوا ارثى و حرقوا صحيفتى التى كتبهالى ابى بملك فدك
و كذبوا شهودى ، و هم والله جبرئيل و ميكائيل و اميرالمؤ منين و ام ايمن وطنت عليهم فى بيوتهم و اميرالمؤ منين يحملنى و معى الحسن و الحسين ليلا و نهارا الى منازلهم ، و اذكرهم بالله و رسوله الا تظلمونا و لا تغصبونا حفنا الذى جعله الله لنا،
فيجيبونا ليلا و يقعدون عن نصرتنا نهارا
فجمعوا الحطب الجزل على بابنا و اتوا بالنار ليحرقوه و يحرقونا... فهذه امه تصلى على ؟!!

(امتى كه عهد و پيمان خدا و پيامبرش را در ولايت و رهبرى على (عليه السلام ) شكستند و ناديده گرفتند، حق ندارند بر پيكر من نماز بگزارند، آنها كه نسبت به حق ما ظالم روا داشتند، وارث مرا آتش كشيدند، آنها كه گواهان و شاهدان مرا تكذيب نمودند، ((سوگند بخدا كه گواهان من حضرت جبرئيل و ميكائيل و اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) و ام ايمن بودند))
آنها كه در روز يارى و حمايت از ما در خانه هاى خود خزيدند و دست از يارى ما كشيدند امام على (عليه السلام ) مرا همراه با حسن و حسين شب و روز براى بيدارى امت غفلت زده به خانه هاى مهاجر و انصار مى برد و من آنها را نسبت به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و حقوق الهى هشدار مى دادم و مى گفتم :
به ما اهل بيت ظلم روا مداريد، و حق مسلمى را كه خدا به ما بخشيده است ، غصب نكنيد. در تاريكى شب جواب مساعد مى دادند كه شما را يارى مى كنيم ، اما در روز روشن دست از يارى ما برمى داشتند!
تا آن كه به خانه ما هجوم آوردند، و با جمع آورى هيزم فراوان و آتش زدن آن خواستند، خانه را و ما را كه در آن بوديم در آتش بسوزانند.
آيا چنين امتى سزاوار است كه بر من نماز بگزارد؟!(319))
5- نفرين كردن به دشمن - اعلان بيزارى و نفرين به ابوبكر، حديث 71
6- شكوه از ظالمان - ش - شكوه ها
چهارم : مشكلات زندگى
س - ساده زيستى
م معجزات - نزول غذاى بهشتى
1- فاطمه عليها السلام و تحمل گرسنگيها:
الف - شكوه از گرسنگى
پيامبر گرامى اسلام روزى وارد منزل فاطمه عليها السلام شد و فرمود:
دخترم در چه حالى و چگونه زندگى مى كنى ؟
پاسخ شنيد كه :
حديث 179 :
قالت : انى لوجعه و انه ليزيدنى انى مالى طعام آكله .
(درد گرسنگى بى تابم كرده و هر لحظه رو به فزونى است و غذايى ندارم تا رفع گرسنگى كنم .(320))
رسول گرامى اسلام فرمود:
يا بنيه الا ترضين ان تكونى سيده نساء العالمين ؟
(دخترم آيا راضى نيستى كه بزرگ زنان جهانيان باشى ؟)
قالت : يا ابة فاين مريم بنت عمران ؟
فاطمه عليها السلام پرسيد:
(پس حضرت مريم چه مقامى دارد؟)
قال : تلك سيده عالمها و انك سيده نساء العالمين والله زوجتك سيدا فى الدنيا والاخره
فرمود: حضرت مريم بزرگ زن جهان خود بود، و تو بزرگ زنان جهانيان هستى ، سوگند به خدا، تو را همسر كسى قرار داده ام كه در دنيا و آخرت از بزرگ مردان جهان است .(321)
ب - گرسنگى طاقت فرسا
پيامبر اسلام ، يك روز صبح وارد منزل دخترش فاطمه شد، سلام كرد و فرمود: دخترم چگونه صبح كردى ؟
پاسخ شنيد:
حديث 180 :
فقالت : والله اصبحت وجعه وقد اضربى الجاوع (322)
(سوگند به خدا صبح كردم در حالت گرسنگى شديد، بگونه اى كه گرسنگى به من زيان رسانده (و توان جسمى مرا كاسته است (323))
ج - شكوه از فقر و ندارى با پدر
فاطمه عليها السلام مشكلات زندگى و فشار گرسنگى ها را تحمل مى كرد، و هرگز با همسايگان و دوستان راز زندگى خويش را مطرح نمى فرمود، اما هر گاه كاسه صبرش لبريز مى شد، و درد و ضعف گرسنگى تاب و توان او را مى ربود، خدمت پيامبر مى رفت و سفره دل مى گشود. روزى بر پدر وارد شد و عرض كرد:
حديث 181 :
قالت : السلام عليك يا رسول الله
و الله ما اصبح يا نبى الله فى بيت على طعام و لا دخل بين شفتى طعام منذ خمس و لا لنا ثاغيه و لا راغية و لا اصبح فى بيته سفة (324)

(سلام بر تو اى رسول خدا! سوگند به خدا در خانه على (عليه السلام ) 5 روز است كه بدون غذا صبح كرده ام ، و هرگز غذايى را در دهان نگذاشته ام ، نه گوسفندى داريم و نه شترى و نه غذايى و نه آبى (325))
2- تحمل فقر و ندارى
روزى امام على (عليه السلام ) فرمود:
فاطمه جان آيا غذايى موجود است كه بياورى ؟ پاسخ شنيد:
حديث 182 :
قالت : والذى عظم حقك ما كان عندنا منذ ثلاث الا شى ء اثرتك به (326)
(سوگند به خداوندى كه حق و قدر تو را بزرگ شمرد، سه روز است كه غذايى كافى در منزل نداريم و همان مقدار ناچيز خوراكى را به شما بخشيدم و خود گرسنگى را تحمل نمودم .(327))
امام على (عليه السلام ) فرمود: چرا اطلاع ندادى ؟
پاسخ داد:
حديث 183 :
قالت : كان رسول الله صلى الله عليه و آله نهانى ان اسالك شيئا فقال صلى الله عليه و آله لا تسالى ابن عمك شيئا ان جاءك بشى ء عفوا و الا فلا تساليه .(328)
رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا نهى فرمود كه چيزى از تو درخواست نمايم و به من سفارش فرمود: چيزى از پسر عمويت درخواست مكن ، اگر چيزى براى تو آورد بپذير والا تو درخواست چيزى نداشته باش (329))
پس از شنيدن سخنان و مشاهده ايثارگرى فاطمه عليها السلام امام از منزل خارج شد، و با وام گرفتن از دوستان ، مشكلات خانواده را برطرف نمود.
3- تحمل كمبودهاى رفاهى
حضرت زهرا عليها السلام روزى در خدمت پدر از مشكلات زندگى ، و كمبودهاى رفاهى ، سخن به ميان آورد و فرمود:
حديث 184 :
قالت : انى و ابن عمى مالنا فراش الا جلد كبش ننام عليه بالليل و نعلف عليه ناضحنا بالنهار(330)
(من و پسر عمويم چيزى از وسائل رفاهى نداريم ، مگر پوست گوسفندى كه شب ها بر روى آن مى خوابيم و روزها بر روى آن شتر خود را علف مى دهيم .)
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
يا بنيه اصبرى فان موسى بن عمران اقام مع امراته عشر سنين مالهما فراش الا عباءة قطوانيه
(دخترم عزيزم ! صبر و تحمل داشته باش ، زيرا موسى بن عمران ده سال با همسرش زندگى كرد و فرشى جز يك قطعه عبادى قطوانى نداشتند.(331))
4- تحمل فشارهاى سخت زندگى
الف - وسائل ساده زندگى
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله روزى بر دخترش فاطمه عليها السلام وارد شد و از نزديك فشارهاى سخت زندگى را بر خانواده عزيزانش ‍ مشاهده كرد
در حالى كه دخترش را نگران مى ديد، پرسيد:
فاطمه جان در چه حالى بسر مى برى و چرا نگرانى ؟
پاسخ شنيد:
حديث 185 :
قالت : حالنا كماترى فى كساء نصفه تحتنا و نصفه فوقنا(332)
(حال و وضع ما همين است كه مى نگريد. با عبائى زندگى مى كنيم كه نصف آن فرش زير ماست و بر روى آن مى نشينيم و (هم روانداز ما است ) نصف آن را بر روى خود مى كشيم )
ب - شكوه از گرسنگى
و در روايت سليمان بن بريده ، نقل شده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: دخترم چرا نگران و ناراحتى ؟
در جواب پدر گفت (333)
حديث 186 :
قالت : قله الطعم و كثره الهم و شده السقم (334)
(فشار گرسنگى و كمى طعام و غذا، و فراوانى اندوه و شدت بيمارى و گرفتارى مرا نگران كرده است (335)
5- مشكلات اقتصادى و بچه دارى
الف - همدردى با شوهر
على عليها السلام در يكى از روزهاى گرم شهر مدينه وارد منزل شد و از فاطمه عليها السلام پرسيد: غذائى در منزل موجود است تا رفع گرسنگى نمايم ؟
حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد:
حديث 187 :
قالت : ما عندنا شى ء واننى منذ يومين اعلل الحسن و الحسين صلى الله عليه و آله (336)
(در خانه چيزى نداريم و من دو روز است كه با بهانه هاى مختلف فرزندانم حسن و حسين عليهماالسلام را بگونه اى سرگرم مى كنم ، تا بيتابى زياد نكنند(337))
ب - درد دل با پدر
روزى ديگر فرزندان فاطمه عليها السلام جد بزرگوارشان را جلوى درب منزل مشاهده كردند.
سوى پيامبر صلى الله عليه و آله ، شتافتند و كمى بعد بر روى دوش رسول خدا جاى گرفتند و زبان به شكوه گشودند كه :
يا رسول الله ! گرسنه ايم
به مادرمان بگو قرص نانى به ما دهد، تا رفع گرسنگى نمائيم .
پيامبر صلى الله عليه و آله در همان حالت ، به فاطمه عليها السلام فرمود: دخترم ! به دو فرزندم طعام بده .
پاسخ شنيد:
حديث 188 :
قالت : ما فى بيتى شى ء الا بركه رسول الله صلى الله عليه و آله (338)
(در خانه ما چيزى به جز بركت وجود رسول خدا صلى الله عليه و آله وجود ندارد.(339))
ج - سپاس در تنگدستى
اسماء بنت عميس مى گويد: رسول خدا درب خانه فاطمه را كوبيد و فرمود: كجا هستند حسن و حسين من ؟
فاطمه زهرا عليها السلام فرمود:
حديث 189 :
قالت : اصبحنا و ليس فى بيتنا شى ء يذوقه ذائقتى و انا لنحمد الله تعالى
(صبح كرديم در حالى كه چيزى در خانه ما نيست تا رفع گرسنگى نماييم و ما در هر حال خداى بزرگ را سپاسگزاريم .(340)
د- درخواست از شوهر:
گاهى تهيدستى و گرسنگى آنچنان به فاطمه عليها السلام فشار مى آورد كه براى بچه دارى و تربيت فرزند ناچار به اميرالمؤ منين مى فرمود:
حديث 90 :1
قالت : يا على اذهب الى ابى فاتنا منه شيئا(341)
(على جان ! به خانه رسول خدا برو و چيزى جهت رفع گرسنگى از پدرم بطلب (342))
ه - شكوه ها با پدر:
حضرت زهرا عليها السلام مشكلات اقتصادى و سختيهاى بچه دارى را با صبر و بردبارى تحمل مى فرمود، و نزد كسى افشا نمى كرد، گاهى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مصرانه مى پرسيد:
چرا رنگ تو پريده است ؟ چرا رنگ فرزندانم حسن و حسين دگرگون شده است ؟
ناچار مى شد وضعيت زندگى را با پدر در ميان بگذارد و مى فرمود:
حديث 191 :
قالت : يا ابه ان لنا ثلاثا ما طعمنا و ان الحسن و الحسين اضطربا على من شده الجوع ثم رقدا كانهما فرخان منتوفان (343)
(پدر جان ! سه روز است كه غذا نخورده ايم و فرزندانم حسن و حسين از شدت گرسنگى بى تاب شده اند، هم اكنون مانند جوجه هاى پركنده از گرسنگى به خواب رفته اند(344)
پنجم : معجزات فاطمه عليها السلام
1- سخن گفتن در هنگام ولادت
حضرت زهرا عليها السلام هنگام ولادت ، چون بر روى زمين قرار گرفت ، لب به سخن باز كرد و به يگانگى خداى بزرگ و نبوت پدر و امامت شوهر و فرزندانش گواهى داد.
حديث 192 :
قالت : واشهد ان لا اله الا الله و ان ابى رسول الله سيد الانبياء و ان بعلى سيد الاوصياء و ولدى ساده الاسباط(345)
(شهادت مى دهم كه خدايى جز خداوند جهانيان نيست و همانا پدرم رسول خدا بزرگ پيامبران آسمانى است و شوهرم بزرگ امامان است و فرزندانم سادات و بزرگان امت اسلامى اند.(346))
2- درخواست نزول غذاى بهشتى
در يكى از روزهاى سخت زندگى كه گرسنگى بر خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله فشار آورد، حضرت فاطمه عليها السلام وضو گرفت و پس از خواندن دو ركعت نماز دست به دعا برداشت و عرض كرد:
قالت : يا الهى و سيدى هذا محمد نبيك و هذا على ابن عم نبيك الهى انزل علينا مائده من السماء كما انزلتها على بنى اسرائيل اكلوا منها و كفرو بها اللهم انزلها علينا فانا بها مومنون .(347)
(خدايا! سرورا! اين پيغمبر تو محمد صلى الله عليه و آله است و اين على (عليه السلام ) پسر عموى پيغمبر توست . اى خداى من ! مائده اى از آسمان برايشان بفرست ، چنانكه بر بنى اسرائيل فرستادى و آنان از آن غذا خوردند و ناسپاسى كردند، اى پروردگار من ! آن مائده را بر ما فرو فرست كه ما در قبال آن مومنانيم .)
ناگهان ظرفى از غذا و طعام بهشتى نازل شد كه بوى عطر آن منزل على (عليه السلام ) را معطر ساخت ، امام على (عليه السلام ) پرسيد:
انى لك هذا؟
اين غذاى عطر آگين از كجاست ؟
قالت : هو من عندالله .
فقال النبى صلى الله عليه و آله : الحمدلله الذى ارانى مثلها كمثل مريم كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم انى لك هذا؟ قالت هو من عند الله .(348)

فاطمه عليها السلام پاسخ داد: (از جانب پروردگار است )
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: حمد و ستايش خداوندى را كه دخترى بمن عطا فرمود، مانند حضرت مريم كه
((هرگاه زكرياى پيغمبر در محراب عبادت او حاضر مى شد، پيش او خوردنى مى يافت . مى گفت : اين ها از كجاست ؟ مريم جواب مى داد: از جانب پروردگار(349)))
در روزگار قحطى و گرسنگى ، اكثر مردم مدينه با مشكلات فراوانى زندگى مى كردند، و رسول گرامى اسلام سخت گرسنه بود، و شب و روز براى مساكين و فقرا تلاش مى كرد، و گاهى سنگ بر شكم مبارك مى بست ، تا درد گرسنگى قابل تحمل باشد.
در آن روزهاى سخت ، روزى درب خانه فاطمه را كوبيد و فرمود:
دخترم آيا چيزى در منزل دارى كه رفع گرسنگى نمايم ؟
حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد، نه پدرم :
رسول خدا بازگشت ، اما زهراى مطهر نتوانست تحمل كند و دست به دعا برداشت ، غذايى معطر و پاكيزه از بهشت نازل شد
تا چشمان فاطمه عليها السلام به غذاى بهشتى و الطاف كريمانه الهى افتاد فرمود:
حديث 194 :
قالت : والله لاءوثرن بها رسول الله على نفسى و غيرى :
(سوگند به خدا ايثار كرده و پيامبر را بر خود و بر ديگران مقدم مى دارم .)
آن گاه ظرف پر از غذا و گوشت بريان شده را براى رسول خدا فرستاد پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد:
من اين لك هذا؟
اين غذا از كجا براى تو آمده است ؟
پاسخ داد:
حديث 195
قالت هو من فضل الله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب (350)
(اين غذا از فضل و رحمت الهى است . بدرستى كه خداوند هر كس را بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد(351)
3- مشاهدات غيبى حضرت فاطمه عليها السلام
امام صادق (عليه السلام ) مشاهدات غيبى و كرامات حضرت زهرا عليها السلام را در واپسين لحظه هاى حيات چنين نقل فرمود:
آن هنگام كه فاطمه عليها السلام (بين مغرب و عشا) در حال احتضار بود نگاه تندى كرد و فرمود:
حديث 196 :
قالت : السلام على جبرئيل ، السلام على رسول الله ، اللهم مع رسولك ، اللهم فى رضوانك و جوارك و دارك دارالسلام
ثم قالت : اءترون ما اءرى ؟
فقيل لها ماترين ؟
قالت : هذه مواكب اهل السموات و هذا جبرئيل و هذا رسول الله صلى الله عليه و آله و يقول يا بنيه اقدمى فما امامك خير لك (352)

(سلام بر جبرئيل ، سلام بر رسول خدا صلى الله عليه و آله ، خدايا با رسول خدا صلى الله عليه و آله هستم ، خدايا در رضوان و جوار رحمت تو در خانه تو، دارالسلام ، هستم )
بعد به حاضران فرمود: آيا آنچه مى بينم شما هم مى بينيد؟
بعضى از حاضران گفتند: اى دختر رسول خدا! چه مى بينى ؟
فرمود: اينجا سواران آسمانى قرار دارند. آن جبرئيل و اين رسول خدا صلى الله عليه و آله ) است كه مى فرمايد: اى دخترم ! نزد ما بيا كه آن چه (از نعمتها و رضوان الهى ) در پيش دارى ، براى تو بهتر است (353))