نهج الحياة
«فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (عليها السلام)»

محمد دشتى

- ۱۲ -


4- مشاهده جبرئيل و عزرائيل
حضرت على (عليه السلام ) نقل فرمود:
در لحظه هاى شهادت ، حضرت زهرا عليها السلام نگاه به اطراف خود كرد و فرمود:
قالت : السلام عليكم :
يابن عم قد اتانى جبرئيل مسلما و قال لى
السلام يقرا عليك السلام يا حبيبة حبيب الله و ثمرة فواده اليوم تلحقين بالرفيع الاعلى و جنة الماءوى
ثم انصرف عنى تقول ((عليكم السلام ))
فقالت : يابن عم هذا و الله ميكائيل و قال لى كقول صاحبه
ثم تقول و ((عليكم السلام ))
قالت : يابن عم هذا و الله الحق و هذا عزرائيل قد نشر جناحه بالمشرق والمغرب و قد وصفه لى ابى و هذه صفته ، السلام عليك يا قابض الارواح عجل بى و لا تعذبنى
ثم سمعناها تقول :
اليك ربى لا الى النار(354)

(سلام بر شما. ((اى فرشتگان و جبرئيل امين ))
اى پسر عمو!
جبرئيل در حالى كه بر من سلام مى كرد، نزد من آمد و فرمود:
خداوند بر تو سلام مى كند، اى محبوبه حبيب خدا!
و ميوه قلب رسول الله !
امروز تو در ملكوت الهى و بهشت موعود ملحق خواهى شد)
بعد روى از ما گرداند و باز به گروهى ديگر از ملائكه سلام داد و فرمود:
(اى پسر عمو! سوگند به خدا كه اين حضرت ميكائيل است و همانند جبرئيل بر من سلام كرد و بشارت هاى او را داد.)
بار ديگر به گروه ديگر سلام كرد و گفت :
(اى پسر عمو، سوگند به خدا كه اين حق است . اين حضرت عزرائيل است كه بال و پرش مشرق و مغرب عالم را فراگرفته . پدرم چنين اوصافى درباره او را به من اطلاع داده بود و حال اين همان ويژگى است . سلام بر تو اى گيرنده روح آدمى ! در قبض روح من عجله مكن و مرا آزار نده )
در پايان ما مى شنيديم كه مى فرمود:
(خدايا بسوى تو مى آيم ، نه بسوى آتش (355))
5- نزول ملائكه و سلام فاطمه عليها السلام
ابو بصير از امام باقر (عليه السلام ) نقل مى كند كه :
در يكى از شبهاى جمعه هنگامه سحر، حضرت جبرئيل و اسرافيل و ميكائيل بر حضرت زهرا عليها السلام نازل شدند و ديدند كه دختر پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول نماز است ، همه ايستادند، تا نماز تمام شد. آنگاه دسته جمعى به حضرت فاطمه عليها السلام سلام كردند و گفتند:
خداوند بزرگ به شما سلام مى رساند
سپس كتاب صحيفه را در حجره آن بزرگ زنان بهشتى گذاشتند. حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد:
حديث 198 :
قالت : لله السلام و منه السلام و اليه السلام و عليكم يا رسل الله السلام (356)
(سلام از آن خداست و از اوست سلام ، و بسوى اوست سلام ، و بر شما اى فرستادگان خدا! سلام و درود باد.(357))
ششم : مقام مادر
به كودكان و فرزندان سفارش ارزنده اى نسبت به مقام والاى مادر دارد، و يادآور حديث معروف رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه فرمود:
((بهشت زير پاى مادران است ))
حضرت زهرا عليها السلام به يكى از فرزندان سفارش فرمود كه :
حديث 199 :
قالت : الزم رجلها فان الجنه تحت اقدامها
(در خدمت مادر باش ، زيرا بهشت زير پاى مادران است .(358))
هفتم : مهمان نوازى
خ - از خود گذشتگى و ايثار
م - مشكلات اقتصادى
ن .و
اول : وصيتهاى شخصى فاطمه عليها السلام
1- وصيت به يادآورى
حضرت زهرا عليها السلام در لحظه هاى واپسين زندگى به اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) وصيت كرد:
حديث 200 :
قالت : يا اباالحسن لم يبق لى الا رمق من الحياة و حان زمان الرحيل والوداع فاستمع كلامى فانك لا تسمع بعد ذلك صوت فاطمه ابدا اوصيك يا ابالحسن ان لا تنسانى و تزورنى بعد مماتى
(اى اباالحسن ! بيشتر از لحظه اى از زندگانى ام نمانده است و زمان كوچ و خداحافظى فرا رسيده است .
سخنان مرا بشنو، زيرا پس از اين صداى فاطمه را هرگز نخواهى شنيد، تو را وصيت مى كنم اى اباالحسن ! كه مرا فراموش نكنى و پس از وفاتم ، مرا زيارت نمايى (359))
2- وصيت به قرآن خواندن در شب اول مرگ
و در كلمات ارزشمند ديگرى به امام على (عليه السلام ) وصيت كرد كه :
حديث 201 :
قالت : اذا انامت فتول انت غسلى و جهزنى و صل على و انزلنى قبرى والحدنى و سو التراب على و اجلس عند راءسى قباله وجهى فاكثر من تلاوه القرآن و الدعاء فانها ساعه يحتاج الميت فيها الى انس الاحياء و انا استودعك الله تعالى و اوصيك فى ولدى خيرا(360)
(وقتى من وفات كردم ، تو غسل و كفن مرا به عهده گير و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر قرار بده ، دفنم كن و سنگ قبر را بر روى قبرم گذار و خاك بر آن ريز و آن را هماهنگ نما. آنگاه بالاى سرم روبروى من بنشين ، و زياد قرآن بخوان و دعا كن ، زيرا در چنين لحظه هايى ، ميت به انس گرفتن بازندگانى محتاج است .
من تو را به خدا مى سپارم و درباره فرزندانم سفارش به نيكوكارى دارم .(361))
3- وصيت به ازدواج با امامة
يكى از وصيتها سفارش به ازدواج على (عليه السلام ) با دختر خواهرش ‍ جناب ((امامة )) بود كه فرمود:
حديث 202 :
قالت : جزاك الله عنى خير الجزاء يابن عم رسول الله صلى الله عليه و آله اوصيك اولا ان تتزوج بعدى بابنة اختى امامة فانها تكون لولدى مثلى فان الرجال لا بد لهم من النساء(362)
(اى پسر عموى پيامبر صلى الله عليه و آله ! خداوند تو را پاداش نيكو دهد.
اولين وصيت من به تو اين است كه : چون مردان نياز به زنان دارند، پس از من با دختر خواهرم ((امامه )) ازدواج كن ، زيرا او همانند من با فرزندانم مهربان است (363))
دوم : وصيتهاى سياسى
1- وصيت به مخفى بودن مراسم تدفين
حضرت زهرا عليها السلام در تداوم مبارزات منفى عليه كودتاگران سقيفه ، به امام على (عليه السلام ) وصيت كرد:
حديث 203 :
قالت : انى اوصيك ان لايلى غسلى و كفنى سواك
و اذا انامت فاءدفنى ليلا و لا توذنن بى احدا
و لا توذنن بى ابابكر و عمر
و بحق محمد رسول الله صلى الله عليه و آله ان لا يصلى على ابوبكر و لا عمر(364)

(همانا من تو را وصيت مى كنم كه :
غسل و كفن كردن مرا كسى غير از تو انجام ندهد
و وقتى وفات كردم ، مرا شب دفن كن و هيچ كس را خبر نكن
و ابوبكر و عمر را نيز مطلع نساز
و تو را سوگند مى دهم بحق رسول خدا صلى الله عليه و آله كه ابوبكر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند.(365))
امام صادق (عليه السلام ) نقل فرمود:
حضرت زهرا عليها السلام در لحظه هاى آخر زندگى خطاب به على (عليه السلام ) فرمود:
حديث 204 :
قالت : اذا توفيت لا تعلم احدا الا ام سلمه و ام ايمن و فضه و من الرجال ابنى و العباس و سلمان و عمارا والمقداد و اباذر و حذيفه و لا تدفنى الا ليلا و لا تعلم قبرى احدا
(وقتى وفات كردم هيچ كس را اطلاع نده مگر ام سلمه و ام ايمن و فضه را از زنان ، و از مردان دو فرزندم حسن و حسين عليهماالسلام و عباس و سلمان و عمار و مقداد و اباذر و حذيفه را خبر كن
مرا دفن نكن مگر در شب
و قبر مرا به هيچ كس اطلاع نده (تا مخفى بماند(366))
حضرت زهرا عليها السلام به اسماء بنت عميس فرمود:
حديث 205 :
قالت : يا اسماء اذا انامت فاغسلينى انت و على بن ابى طالب (عليه السلام ) و لا تدخلينى على احدا
(اى اسماء! وقتى من از دنيا رفتم تو و على (عليه السلام ) مرا غسل دهيد و هيچكس را بر سر جنازه من راه ندهيد(367))
2- وصيت به عدم شركت ظالمان در مراسم تدفين
حضرت زهرا عليها السلام خطاب به اميرالمومنين على (عليه السلام ) فرمود:
حديث 206 :
قالت : اوصيك ان لا يشهد احد جنازتى من هولاء الذين ظلمونى و اخذوا حقى فانهم عدوى و عدو رسول الله و لا تترك ان يصلى على احد منهم و لا من اتباعهم وادفنى فى الليل اذا اءوهنت العيون و نامت الابصار(368)
(تو را وصيت مى كنم كه هيچ كس از آنان كه به من ظلم كرده اند و حق مرا غصب نمودند، نبايد در تشييع جنازه من شركت كنند
زيرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشند
و اجازه نده كه فردى از آنها و پيروانشان بر من نماز بگزارد
مرا شب دفن كن ، آن هنگام كه چشم ها آرام گرفته و ديده ها به خواب فرو رفته باشند(369))
سوم : وصيتنامه نوشته شده
پس از وفات فاطمه عليها السلام ، حضرت اميرالمؤ منين وصيتنامه نوشته شده همسرش را درآورد و گشود و مطالعه فرمود. عبارات و مطالب ارزشمند آن چنين بود:
حديث 207 :
بسم الله الرحمن الرحيم . هذا ما اوصت به فاطمه بنت رسول الله ، اوصت وهى تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنه حق والنار حق و ان الساعه آتيه لا ريت فيها و ان الله يبعث من فى القبور
يا على انا فاطمه بنت محمد صلى الله عليه و آله زوجنى الله منك لاكون لك فى الدنيا والاخره انت اولى بى من غيرى ، حنطنى و غسلنى و كفنى بالليل و صل على وادفنى بالليل و لا تعلم احدا و استودعك الله واقرء على ولدى السلام الى يوم القيامه (370)

(بنام خداوند بخشاينده و مهربان ، اين وصيتنامه فاطمه ، دختر رسول خداست ، در حالى وصيت مى كند كه شهادت مى دهد، خدايى جز خداى يگانه نيست و محمد صلى الله عليه و آله بنده و پيامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قيامت فرا خواهد رسيد و شكى در آن نيست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر مى كند.
اى على (عليه السلام )، من فاطمه دختر محمد هستم ، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنيا و آخرت براى تو باشم . تو از ديگران بر من سزاوارترى ، حنوط و غسل و كفن كردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن كن و هيچكس را اطلاع نده . تو را بخدا مى سپارم و بر فرزندانم تا روز قيامت سلام و درود مى فرستم (371))
ه .ى
يارى و كمك كردن
1- ضرورت يارى كردن به كارگر منزل
الف - تقسيم كار
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله پس از سال ها تحمل مشكلات ، و سفارش به صبر و بردبارى ، كارگرى براى حضرت زهرا عليها السلام انتخاب و سفارشات لازم را ارائه فرمود.
روزى مشاهده كرد كه كارگر منزل در حال استراحت و فاطمه زهرا عليها السلام مشغول كار كردن است ، علت آن را پرسيد،
حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد:
حديث 208 :
قالت : يا رسول الله على يوم و عليها يوم (372)
(اى رسول خدا! (كار منزل را عادلانه تقسيم كردم ،) روزى مال من و روزى ديگر بعهده او است )
اشك در چشمان پيامبر صلى الله عليه و آله حلقه زد و فرمود:
خدا آگاهتر است كه رسالت را در كدام خانواده قرار دهد(373)
ب - كار فراوان
در تداوم كار فراوان منزل ، و آرد كردن گندم ها با آسياب سنگى فرمود:
حديث 209 :
قالت : و الله انى اشتكى يدى مما طحن بالرحى
(سوگند بخدا كه از دو دستان خود شكايت دارم ، از بس كه با آسياب سنگى آرد كردند(374))
2- يارى كردن على (عليه السلام )
الف - مطرح كردن فضيلت ها
حضرت زهرا عليها السلام در يارى امام على (عليه السلام ) فرمود:
حديث 210 :
قالت : ان ابى صلى الله عليه و آله نظر الى على و قال : هذا و شيعته فى الجنه
(روزى پدرم رسول خدا ((كه درود خدا بر او و خاندان او باد)) به على (عليه السلام ) نگاه كرد و (با اشاره با او) فرمود: اين مرد و پيروان او در بهشتند(375))
و در گفتار ارزشمند ديگرى به شيعيان على (عليه السلام ) بشارت بهشت جاويدان داد و فرمود:
حديث 211 :
قالت : ان رسول الله صلى الله عليه و آله قال لعلى يا اباالحسن اما انك و شيعتك فى الجنه (376)
(رسول گرامى اسلام ((كه درود خدا بر او و خاندان او باد)) به على (عليه السلام ) فرمود: اى اباالحسن ! همانا تو و پيروان تو در بهشت (موعود) خواهيد بود(377))
ب - طرح واقعيت ها
پس از غصب خلافت و پيدايش ماجراهاى تلخ مصيبت بار در مدينه ، حضرت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) همراه با فاطمه زهرا عليها السلام براى بيدارى مردم ، و دفاع از حقوق مسلم خويش ، شبانه به منازل مهاجر و انصار رفته اتمام حجت مى كردند، خيلى ها عذر بدتر از گناه مى آوردند كه چرا شما زودتر از ديگران امامت خود را مطرح نكرديد؟ و اجازه داديد ديگران بصحنه بيايند؟ حالا ديگر كارى از پيش نمى توان برد
امام على (عليه السلام ) توضيحات لازم را مى داد. و فاطمه زهرا عليها السلام در جواب عذر تراشيها، مى فرمود:
حديث 212 :
قالت : ما صنع ابوالحسن الا ما كان ينبغى له و لقد صنعوا ما الله حسيبهم و طالبهم
(ابوالحسن على (عليه السلام ) كارى انجام نداد، بجز آن كه سزاوار بود ((مانند، انجام مراسم تدفين رسول خدا صلى الله عليه و آله و جمع آورى قرآن )) تا انجام گيرد و اما امت پيمان شكن كارهاى ناروائى انجام داده اند كه تنها خدا آنها را محاسبه و رسيدگى خواهد كرد.(378))
3- يارى كردن شيعيان
پس از آگاهى به مقدار درهم و دينارى كه مهريه آنحضرت قرار گرفت ، خطاب به پيامبر اسلام فرمود:
حديث 213 :
قالت : يا رسول الله ان بنات الناس يتزوجن بالدراهم فما الفرق بينى و بينهن ؟
اسالك ان تردها و تدعوا الله ان يجعل مهرى الشفاعه فى عصاه امتك

(اى پيامبر خدا! همانا دختران مردم در ازدواج خود درهمها را مهريه خود قرار مى دهند. پس فرق من با آنها چيست ؟
از تو مى خواهم ، درهم و دينار را مهريه من قرار ندهى ، بلكه از خدا بخواهى تا مهريه من ، شفاعت كردن از گنهكاران امت تو باشد.(379)