جرعه اى از كوثر
پژوهشى پيرامون اسامى و القاب فاطمه زهرا (س)

عليرضا سبحانى نسب

- ۲ -


نام نيك، اولين نيكى پدر بر فرزند خود

حضرت امام رضا عليه السلام فرمودند: «اولين نيكى پدر به فرزند خود اين است كه او را به اسم خوبى نامگذارى كند، پس مراقب باشيد اسم خوبى براى فرزند خود برگزينيد». [عن ابى الحسن عليه السلام قال: «اول ما يبر الرجل ولده ان يسميه باسم حسن فليحسن احدكم اسم ولده». التهذيب، ج 7، ص 437، ر 9.]

و پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: «اولين عطا و بخشش هر يك از شما، به فرزند خود، اسم خوبى است كه براى او انتخاب مى كنيد.» [عن موسى بن جعفر عن آبائه عليهم السلام قال عليه السلام: قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «ان اول ما ينحل احدكم ولده الاسم الحسن فليحسن احدكم اسم ولده». بحارالانوار، ج 104، ص 130 ر 20 از نوادر الراوندى.]

در قيامت با چه نامى خوانده خواهيم شد

امام صادق عليه السلام فرمودند: «اسامى خود را زيبا گردانيد. زيرا در روز قيامت با همين اسامى شما را صدا خواهند كرد: فلانى برخيز! كه تو نورانى هستى. فلانى تو نيز برخيز، اما تو نورانى نيستى». [قال الصادق عليه السلام: «استحسنوا اسماءكم فانكم تدعون بها يوم القيامه، قم يا فلان بن فلان الى نورك. قم يا فلان بن فلان لانورك». بحارالانوار، ج 104، ص 131، ر 29 از عده الداعى.]

بچه هاى سقط شده را نيز نام بگذاريد

اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايد: «براى فرزندان خود (حتى براى جنينهاى سقط شده) نام زيبا برگزينيد. اگر نمى دانيد فرزندِ سقط شده شما، پسر است يا دختر، يك نام مشتركِ بين پسر و دختر، براى او انتخاب نماييد، زيرا در روز قيامت فرزندانتان، با شما ملاقات مى كنند و شما را مواخذه مى نمايند، چرا اسمى براى ما انتخاب نكرديد. مگر نديديد كه رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم براى «محسن عليه السلام»، قبل از آنكه به دنيا بيايد نام برگزيده بود».[قال اميرالمومنين عليه السلام: «سموا اولادكم فان لم تدروا اذكر او انثى فسموهم بالاسماء التى تكون للذكر و الانثى فان اسقاطكم اذا لقوكم فى القيامه و لم تسموهم يقول السقط لابيه الا سميتنى و قد سمى رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم مسحنا قبل ان يولد». فروع كافى، ج 6، ص 18، ر 2، بحارالانوار، ج 104، ص 128، ر 6 از علل الشرايع از علل الشرايع و خصال صدوق.]

و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نيز فرمودند: «براى فرزندان سقط شده نام زيبا برگزينيد. سوال شد: فرزندانى را كه نمى دانيم پسر است يا دختر چه بناميم؟ فرمودند: از اسامى مشترك استفاده كنيد. يعنى آن دسته از اسامى كه هم براى پسر مى توان برگزيد و هم براى دختران، مانند طلحه، حمزه». [عن ابى عبداللَّه عليه السلام قال: قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «سموا اسقاطكم فان الناس اذا دعوا يوم القيامه با اسمائهم تعلق الاسقاط بابائهم فيقولون: لِمَ لمْ تسمونى؟ قال: فقالوا يا رسول اللَّه! هذا من عرفنا انه ذكر، سميناه باسم الذكور و من عرفناه اُنثى سميناها باسم الاناث ارايت من لم يستبن خلقه كيف نسميه؟ قال: بالاسماء المشتركه مثل زائده و طلحه و عنبسه و حمزه». بحارالانوار، ج 104، ص 127، ر 5 از قرب الاسناد.]

البته در عربى اين سخن بسيار روشن است، اما در زبان فارسى برگزيدن نام مشترك كمى دشوار است. [مثلا در بعضى شهرها نام «عزت» يا «حشمت» را براى دختر و پسر انتخاب مى كنند. اما اين گونه نامگذارى متداول نمى باشد. ناگفته نماند كه انتخاب نامهاى خلاف جنس (يعنى نام دختر براى پسر و يا بالعكس) در قانون ممنوع اعلام شده است، لذا سازمان ثبت احوال كشور، طى بخشنامه هايى، اسامى مشترك متداول را به جنس خاصى اختصاص داده است و هيچ كس نمى تواند خلاف آن عمل كند.]

براى رفع اين مشكل، مى توان دو اسم برگزيد، تا اگر دختر بود اسم دخترانه و اگر پسر بود اسم پسرانه داشته باشد.

انتخاب نام نيكو در كنار آموزش قرآن

اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايد: «حق فرزند بر عهده ى پدر، سه چيز است: اول نام نيكو براى او برگزيند. دوم او را به آداب نيك ادب نمايد. سوم به او قرآن بياموزد». [قال اميرالمومنين عليه السلام: «حق الولد على الوالد ان يحسن اسمه و يحسن ادبه و يعلمه القرآن». ميزان الحكمه، ج 10، ص 720 از نهج البلاغه، حكمت 399.]

ايشان «انتخاب نام نيكو» را در رديف «آموزش قرآن» قرار داده اند و حتى در كلام ايشان «آموزش قرآن» بعد از «نام نيكو برگزيدن براى فرزندان» مى باشد. اين عمل، تقديم يك نكته در روايات و آيات قرآنى، اغلب نشان دهنده ى اهميت مطلبى است كه در ابتدا ذكر شده و چه بسا در اينجا كه «انتخاب نام نيكو براى فرزندان» بر «آموزش قرآن» به آنان مقدم داشته شده است، نشان دهنده ى پراهميت بودن امر نامگذارى باشد.

گرچه مى توان اين تقدم و تاخر را حمل بر حقوق فرزندان در طول زمان دانست. به اين معنى كه فرزند با به دنيا آمدن، نياز به يك نام زيبا دارد تا با آن مورد خطاب قرار گيرد، لذا برگزيدن نام نيكو اولين حق فرزند بر عهده ى پدر و مادر است. پس از آن، روح كودك آماده ى پذيرش معنويات است و از اين مرحله به بعد، كودك از نظر خلق و خوى، شكل مى گيرد، بنابراين، دومين حق فرزند را تأديب او برشمرده اند. و به عنوان سومين وظيفه، پس از آنكه كودك قدرى رشد نمود و توان فراگيرى مفاهيم قرآنى را به دست آورد والدين، موظفند به او قرآن بياموزند.

از آداب معاشرت پرسش نام ديگران است

يكى از آداب معاشرت در اسلام، شناخت دوستان با نام و كنيه ى آنهاست، لذا پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرموده اند: هر گاه با كسى دوست شدى، از نام او و نام پدر و فاميلى اش سوال كن، [قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «اذا احببت رجلا فاساله عن اسمه و اسم ابيه و عشيرته و منزله فان كان مريضا، عدته و ان كان فى حاجه اعنته و ان كان غائبا حفظته فى اهله». كنزالعمال، ج 9، ص 36، ر 24809.]

زيرا دانستن نام همديگر محبت را زياد مى كند. [قال رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «اذا آخى الرجل، الرجل فليساله عن اسمه و اسم ابيه و ممن هو ؟ فانه اوصل للموده». كنزالعمال، ج 9، ص 24، ر 24743.]

حتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم ندانستن نام و كنيه ى كسى را كه با او دوستى برقرار شده، جفاى در حق او مى داند. [قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «ثلاثه من الجفاء: ان يواخى الرجل، الرجل فلا يعرف له اسما و لا كنيه و ان يهيى الرجل لاخيه طعاما فلا يجيبه و...». كنزالعمال، ج 9، ص 37، ر 24813.]

مشورت با اهل بيت درباره ى نامگذارى فرزندان

مسلمانان صدر اسلام كه عمل به سنن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را بر خود فرض مى دانستند و به مستحبات، مانند واجبات اهميت مى دادند، اهميت نامگذارى فرزندان را نيك دريافته بودند، بنابراين براى نامگذارى فرزندان خود به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام رجوع مى كردند.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «شخصى خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم رسيد و عرضه داشت: پسرى برايم متولد شده است، بفرماييد نامش را چه بگذارم؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: اسم حمزه را براى فرزندت برگزين، كه حمزه از بهترين اسامى است كه من دوست دارم». [عن ابى عبداللَّه عليه السلام قال: «جاء رجل الى النبى صلى اللَّه عليه و آله و سلم فقال: يا رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم ولد لى غلام فماذا اسميه قال: سمه باحب الاسماء الى، حمزه». فروع كافى، ج 6، ص 19، ر 9، كنزالعمال، ج 16 ص 423، ر 45231 با اندكى اختلاف.]

مسلمانان صدر اسلام مقيد بودند براى نامگذارى نوزاد خود، به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مراجعه نمايند، تا ايشان نامى براى فرزندشان برگزيند،لذا در روايات از افراد بسيارى نام برده شده است كه خود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در كودكى براى آنها، نام انتخاب نموده است.

ابوموسى (راوى) مى گويد: پسرى برايم متولد شد، او را خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم آوردم، ايشان با خرمايى دهان نوزاد را به غذا آشنا كرد و نامش را ابراهيم گذارد. [عن ابى موسى قال: «ولد لى غلام فاتيت به النبى فسماها ابراهيم و حنكه بتمره». صحيح مسلم، ج 6، ص 175.]

نامگذارى «عبداللَّه بن ابى طلحه الانصارى» و «عبداللَّه بن زبير» در هنگام ولادت، به همين شيوه در روايات آمده است. [صحيح مسلم، ص 174 و 175.]

مشاوره با امام صادق درباره ى نامگذارى

همچنين فردى با امام صادق عليه السلام درباره ى نامگذارى فرزندش مشورت كرد. امام صادق عليه السلام فرمودند: «اسمى براى فرزندت انتخاب كن كه بندگى خدا را بفهماند. باز از امام عليه السلام درخواست كرد كه خودشان يكى از مصاديق آن اسامى را برگزيند. امام صادق عليه السلام نام عبدالرحمن را به پيشنهاد نمودند.» [عن فلان بن حميد انه سال اباعبداللَّه عليه السلام و شاوره فى اسم ولده. فقال: «سمه باسماء من العبوديه. فقال: اى الاسماء هو؟ فقال: عبدالرحمن». فروع كافى، ج 6، ص 18، ر 5.]

مشاوره، آرى، مداخله، ممنوع

مشورت با بزرگان، جهت برگزيدن نام نيكو براى فرزندان، عملى درخور ستايش است.لكن مداخله در نامگذارى فرزندان ديگران (كه متاسفانه كم و بيش در جامعه ما وجود دارد) عملى ناپسند است.

همچنان كه استبدادِ در رأى مذموم است، تحميل عقيده خود بر ديگران نيز نوعى اهانت به شمار مى رود. كسى كه نظر خود را به ديگران تحميل مى كند، با زبان حال به آن شخص مى گويد: تو فهم و درك شناخت اين مطالب، را ندارى. پس من مى فهمم و عقايدم را به تو مى گويم، تو نيز بدون چون و چرا به آنها عمل كن! پدر بزرگ و يا مادر بزرگ بودن، داراى شأنى والاست. حفظ اين مقام شامخ بر همگان لازم است. برخى پدر بزرگها و مادر بزرگها به جاى راهنمايى فرزندان خود، سعى مى كنند سليقه هاى شخصى خود را به آنان تحميل كنند. و بر اثر همين عمل، احترام خودشان را مورد لطمه قرار مى دهند. پس بياييم به درك و فهم فرزندان خود احترام بگذاريم و نظرات خود را بر آنان تحميل نكنيم و در هر جا نيازمند مشورت با ما بودند از راهنمايى آنان دريغ نورزيم، تا آنان نيز احترام ما را (كه مهمترين وظيفه ى آنها مى باشد) حفظ نمايند.

سفارش فراوان به برگزيدن نام اهل بيت براى فرزندان

بزرگان دين ما هميشه سفارش مى كردند كه اسامى اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را براى فرزندان خود انتخاب كنيد. و گاهى در اين رابطه آنقدر سخت مى گرفتند كه متخلف را جفاكار در حق اهل بيت مى شمردند.

جفاى در حق پيامب

پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: «هر كس چهار فرزند پسر داشته باشد و يكى از آنها را «محمد» نام نگذارد، در حق من جفا كرده است.». [قال النبى صلى اللَّه عليه و آله و سلم قال: «من ولد له اربعه اولاد لم يسم احدهم باسمى فلقد جفانى». فروع كافى ج 6، ص 19 در بعضى از روايات «من ولد له ثلاثه اولاد» آمده است. علامه مجلسى در، ج 2 مراه العقول،ص 33 از علماى سلف نقل مى كند: «شايد لطف عدد چهار پسر، به خاطر وجود اسامى «على و حسن و حسين» باشد كه اگر پس از انتخاب اين سه اسم براى پسران خود، خداوند به او فرزند چهارمى نيز عنايت كرد و او نام پسر چهارم را «محمد» برنگزيند، در حق آن حضرت جفا نموده است».]

سنت اهل بيت در نامگذار

امام صادق عليه السلام فرمودند:«ما هرگاه پسردار مى شديم، تا روز هفتم نام او را «محمد» مى گذاشتيم. اگر مى خواستيم در روز هفتم آن را تغيير مى داديم، وگرنه همان «محمد» باقى مى ماند». [عن الصادق عليه السلام:« لايولد لنا مولود إلا سميناه محمداً فإذا مضى سبعة أيام فإذا شئنا غيرنا و إلا تركنا». بحارالانوار، ج 104، ص 131، ر 28.]

عشق امام حسين به نام علي

وقتى امام حسين عليه السلام مطلع مى شود كه مروان بن حكم به امام سجاد عليه السلام گفته: «پدرت چه مى خواهد كه همه پسرانش را «على» مى نامد؟ فرمود: واى بر پسر زرقاء! اگر من صد پسر هم مى داشتم، دوست داشتم نام همه ى آنها را «على» بگذارم». [عن عبدالرحمن بن محمد العزومى قال: «استعمل معاويه مروان بن الحكم على المدينه و امره ان يفرض لشباب قريش ففرض لهم، فقال: على بن الحسين عليه السلام فاتيته. فقال: ما اسمك؟ فقلت على بن الحسين. فقال: ما اسم اخيك؟ فقلت: على. قال: على و على ما يريد ابوك ان يدع احدا من ولده الا سماه عليا؟ ثم فرض ليفرجعت الى ابى فاخبرته. فقال ويلى على ابن الزرقاء دباغه الادم! لو ولد لى مائه لاحببت ان لا اسمى احدا منهم الا عليا» فروع كافى، ج 6، ص 19، ر 7.]

از اباهارون روايت شده است كه گفت: «در مدينه با امام صادق عليه السلام همنشين بودم. چند روزى خدمت امام نرسيده بودم، وقتى به ديدار ايشان بازگشتم امام عليه السلام فرمودند: اى اباهارون! چند روزى است شما را نديده ام! عرض كردم: خداوند پسرى به من عنايت كرده است. فرمودند: خداوند قدمش را خير قرار دهد. اسمش را چه گذاشتى؟ عرضه داشتم: نامش را «محمد» گذاشتم. امام عليه السلام با گونه هايشان به طرف زمين روى آوردند و فرمودند: محمد، محمد، محمد. تا آنجا كه نزديك بود گونه ى ايشان به زمين بچسبد. سپس فرمودند: جانم فداى رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم باد. به پسرت ناسزانگو، او را كتك نزن، با او بدرفتارى نكن. بدان ملائكه هر روز، خانه اى را كه نام «محمد» در آن باشد تقديس مى نمايند». [عن ابى هارون مولى آل جعده قال: «كنت جليسا لابى عبداللَّه عليه السلام بالمدينه ففقدنى اياما ثم انى جئت اليه. فقال لم ارك منذ ايام يا اباهارون! فقلت: ولد لى غلام. فقال: بارك اللَّه لك فما سميته؟ قلت: سميته محمدا. فاقبل بخده نحو الارض و هو يقول: محمد محمد محمد حتى كاد يلصق خده بالارض. ثم قال بنفسى و بولدى و باهلى و بابوى و باهل الارض كلهم جميعا الفداء لرسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم لا تسبه و لا تضربه و لا تسى اليه و اعلم انه ليس فى الارض دار فيها اسم محمد الا و هى تقدس كل يوم، الحديث». وسائل الشيعه، ج 21، ص 39، ر 27387.]

اسحاق بن عمار مى گويد: «بر امام صادق عليه السلام وارد شدم و خبر پسردار شدنم را به ايشان دادم. امام عليه السلام فرمودند: اسمش را «محمد» گذاشتى؟ گفتم: بلى، همين طور است. فرمودند: پس «محمد» را نزد و به او دشنام مده. خداوند اين پسر را در اين دنيا نور چشمت قرار دهد و او بعد از تو فرزند صالحى باشد...». [عن اسحاق بن عمار قال: «دخلت على ابى عبداللَّه عليه السلام فخبرته «انه ولد لى غلام». قال: الا سميته «محمدا»؟ قلت: قد فعلت، قال: فلا تضرب محمدا و لا تشتمه. جعله اللَّه قره عين لك فى حياتك و خلف صدق بعدك...». وسائل الشيعه، ج 17، ص 135، ر 22186.]

زنده ماندن آرمان اولياء در سايه ى نامگذار

«زنده نگاه داشتن نام مردان بزرگ جهان، مورد توجه مخصوص تمام دنياى شرق و غرب است و براى اين منظور از تمام وسايل استفاده مى كنند. بسيارى از اكتشافات و اختراعات علمى و فنى را به اسم مكتشف و مخترعش نامگذارى كرده اند، تا بدين وسيله اسم آنان در زبان مردم جهان محفوظ بماند. اساتيد و دانشجويان، مهندسين و كارگران فنى، هر روز هزاران بار نامهاى آنان را در تمام دانشگاهها و مركز تحقيقى و موسسات فنى جهان به زبان مى آورند.

در بعضى از كشورها، شهرهاى بزرگ را به اسم مردان نامى خود نامگذارى نموده اند و در بعضى از شهرها، ميدانها و خيابانها را به اسم اشخاص بزرگ مملكت ناميده اند. در كشور ايران، نام چندين خيابان و ميدان، به اسم حافظ، سعدى، خيام، فردوسى، بوعلى، ابوريحان و ديگر مردان بزرگ ناميده شده و بدين وسيله اسامى آنان زنده مانده است.

يكى از وسايل زنده نگاه داشتن نام نبى اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام اين است كه مسلمين، اسامى اولياى اسلام را روى فرزندان خود بگذارند. پدران و مادرانى كه به اين وظيفه توجه دارند و كودكان خويش را به اسماء مردان الهى نامگذارى مى كنند از طرفى حق فرزندان را در انتخاب اسم خوب ادا كرده و آنان را از ابتدا از احساس حقارت مصون داشته اند و از طرف ديگر با اين عمل مراتب علاقه ى خود را به رهبران دينى خويش آشكار نموده اند و بدون ترديد در پيشگاه الهى ماجورند». [«كودك از نظر وراثت و تربيت»، محمدتقى فلسفى، انشتارات الحديث، ج 2، ص 234- 235.]

بهترين راه براى اثبات عشق به اهل بيت عليهم السلام، همراه داشتن نام آنها در تمام مراحل زندگى است. دين ما بر پايه عشق و محبت بنا شده است. دوستداران اهل بيت عليهم السلام از آتش جهنم در امان هستند. و مبغض اهل بيت عليهم السلام كه بهره اى از حب آنان را در دل ندارد، از بهشت محروم است. [قيل لابى عبداللَّه عليه السلام: «جعلت فداك انا نسمى باسمائكم و اسماء آبائكم فينفعنا ذلك؟ فقال عليه السلام: اى واللَّه و هل الدين الا الحب؟ قال اللَّه: ان كنتم تحبون اللَّه فاتبعونى يحببكم اللَّه و يغفر لكم ذنبوكم». بحارالانوار، ج 27، ص 95، ر 58.]

نامگذارى به نامهاى معصومين در ميان اهل بيت عليهم السلام يك سنت بوده است و تبعيت از سنت اهل بيت عليهم السلام يكى از مهمترين گامها در تشيع و پيروى واقعى همه جانبه از آنهاست، چرا كه خود فرموده اند: «شيعتنا من شيعنا». [قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «ان شيعتنا من شيعنا و تبعنا فى اعمالنا». بحارالانوار، ج 68، ص 155.]

دشمنان اهل بيت عليهم السلام نيز براى اثبات و ابراز عداوت خود، جارى نمودن نام اميرالمومنين عليه السلام را بر زبانها ممنوع كرده بودند و نام قاتل او را براى فرزندان خود برمى گزيدند و بر كرده ى خود افتخار مى كردند. [عن جناده: «ان عائشه لما وصلت الى المدينه ارجعه من البصره لم تزل تحرض الناس على اميرالمومنين عليه السلام و كتبت الى معاويه و اهل الشام مع الاسود بن ابى البخترى تحرضهم عليه عليه السلام و روى عن مسروق انه قال: دخلت على عائشه فجلست اليها فحدثتنى و استدعت غلاما لها اسود. يقال لها: عبدالرحمان. فجاء حتى وقف. فقالت: يا مسروق! اتدرى لم سميته عبدالرحمان؟ فقلت: لا. فقالت: حبا منى لعبد الرحمان بن ملجم». بحارالانوار ، ج 32، ص 341، ر 326.]

آثار معنوى نامگذارى خوب

انسانها با نام، مورد خطاب قرار مى گيرند، چه بسا افرادى كه فقط به خاطر نامشان مورد احترام واقع مى شوند و يا بالعكس، بر اثر نام بدشان با كم مهرى اطرافيان مواجه مى شوند.

در روايات نورانى اهل بيت عصمت عليهم السلام آثار معنوى فراوانى براى اسامى نيك، مخصوصا براى اسامى برگزيده شده از خاندان پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم ذكر شده است كه به چند نمونه از سخنان نورانى آن انوار پاك و مقدس، نظر مى افكنيم.

در اسلام كسانى كه نام پيامبر را برگزيده باشند مورد عنايت خاصى هستند و سفارش شده است كه در مجالس، براى هر كس كه نامش «محمد» است، جاى نشستن را باز كرده و او را اكرام كنيد. [عن الرضا عن آبائه عليهم السلام قال: قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: اذا سميتم الولد محمدا فاكرموه و اوسعموا له فى المجلس و لا تقبحوا له وجها». بحارالانوار، ج 104، ص 128، ر 8، وسائل الشيعه، ج 21، ص 394، ر 27390.]

نام محمد بركت مى آورد

امام رضا عليه السلام فرمودند: «منزلى كه در آن نام «محمد» باشد، اهل آن منزل، صبح و شام در خير به سر مى برند». [قال الرضا عليه السلام: «البيت الذى فيه اسم محمد يصبح اهله بخير و يمسون بخير». بحارالانوار، ج 10، ص 131، ر 27 از عده الداعى.]

و در روايتى ديگر فرمودند: «در منزلى كه نام محمد، احمد، على، حسن، حسين، جعفر، طالب، عبداللَّه و فاطمه باشد، هيچ گاه فقر راه نخواهد يافت. [سمعت اباالحسن عليه السلام يقول: «لا يدخل الفقر بيتا فيه اسم محمد او احمد او على او الحسن او الحسين او جعفر او طالب او عبداللَّه او فاطمه من النساء». فروع كافى، ج 6، ص 19، ر 8، بحارالانوار، ج 104، ص 130، ر 25 از عده الداعى.]

نام پيامبران بركت مى آورد

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمودند: «هميشه بركات خداوند، بر اهل خانه اى كه يك نام از اسامى پيامبران در آن باشد، نازل خواهد گشت». [قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «اذا كان اسم بعض اهل اليت اسم نبى لم تزل البركه فيهم». مستدرك الوسائل، ج 15، ص 129، ر 17751.]

اميرالمومنين عليه السلام از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل فرموده اند: «هر خانه اى كه نام پيامبرى در آن باشد، هر صبح و شام مورد تقديس فرشتگان الهى قرار مى گيرد.» [عن على عليه السلام قال: «ان رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم قال: ما من اهل بيت فيهم اسم نبى الا بعث اللَّه عزوجل اليهم ملكا يقدسهم بالغداه و العشى». وسائل الشيعه، ج 21، ص 392، ر 27383.]

نام پاكان پاكى مى آورد

يكى از تاثيرات نام خوب آن است، كه انسان سعى مى كند آن چنان كه «صاحب اصلى نام» داراى خصلتهاى خوب است، او نيز آنها را اكتساب كند و سعى دارد تا حد امكان، از حيثيت آن نام خوب محافظت كند، لذا در بعضى از روايات به اين نكته اشاره شده كه صاحب اسم اهل بيت عليهم السلام بايد سعى در پاكى و تقواى الهى داشته باشد. از اين رو در روايتى مى خوانيم: «در روز قيامت افرادى را مى آورند كه نامشان «محمد» است، خداوند به آنها مى گويد: شما كه نامتان «محمد» بود، خجالت نكشيديد و از گناه دست برنداشتيد، اما من از اينكه شما همنام دوست و حبيبم هستيد شرم دارم شما را عذاب كنم.» [و فى الخبر ان رجلا يوتى فى القيامه و اسمه محمد فيقول اللَّه له: «ما استحييت ان عصيتنى و انت سمى حبيبى و انا استحيى ان اعذبك و انت سمى حبيبى». مستدرك الوسائل، ج 15 ص 130، ر 17757.]

چه بسا كسانى به خاطر همين نامشان، تقواى الهى را مراعات كرده و مورد عفو پروردگار قرار مى گيرند و از لغزشهاى او درمى گذرند و او به بهشت راه پيدامى كند. [عن جعفر بن محمد عن آبائه عليهم السلام عن ابن عباس قال: «اذا كان يوم القيامه، نادى مناد الا ليقم كل من اسمه محمد فليدخل الجنه لكرامه سميه محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم». وسائل الشيعه، ج 21، ص 395، ر 27393.]

قابل ذكر است كه صرف نام پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم امان نامه براى رهايى از آتش نيست، زيرا چه بسا كسانى كه نام اهل بيت عليهم السلام را داشته اند، اما در جهنمى بودن آنان نيز شكى نيست. صدام «حسين»، آنكس كه هزاران جوان ملكوتى اين كشور اسلامى را پرپر نمود، نام حسين بن على را با خود يدك مى كشد، پس او هم بهشتى است؟ هرگز چنين نيست.

مگر جهنم را درست كرده اند كه كاه در آن بريزند؟ سلسله ى ناپاك پهلوى با نامهاى اهل بيت عصمت و طهارت تظاهر به ديندارى مى نمودند، آيا اين تظاهر، آنها را از آتش جهنم بازخواهد داشت؟ اين گمان باطلى است و حق اين است كه نام اهل بيت عليهم السلام براى مومنينى كه با ائمه ارتباط دارند مفيد است. آنهايى كه گاهى به خاطر غفلت، دچار معصيت شده اند. در حقيقت شفاعت، همان تجسم ارتباط ما با اهل بيت عليهم السلام است. هر كس در اين دنيا با اهل بيت عليهم السلام ارتباط داشته باشد در روز قيامت اين ارتباط مجسم مى شود و انسان را براى ورود به بهشت يارى مى رساند.

با بررسى احاديث و روايات، اين نكته روشن مى شود، كه نه تنها نام پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم، بلكه نام تمامى اهل بيت عليهم السلام داراى چنين آثار معنوى مى باشد. همانطور كه در بعضى از روايات براى نامهاى على، محمد، فاطمه، جعفر و... نيز آثار معنوى بسيارى قايل شده اند. شايان ذكر است كه نام پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم به علت سعه ى وجودى آن حضرت، آثار معنوى بيشترى را دارا مى باشد، لذا در روايات سفارش بيشترى براى برگزيدن اسم حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم به عنوان نام براى فرزندان، ديده مى شود تا جايى كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: ما همه ى فرزندان پسر خود را تا روز هفتم «محمد» مى ناميديم و پس از هفت روز اگر مى خواستيم آن را تغيير مى داديم و گرنه همان نام محمد باقى مى ماند. [بحارالانوار، ج 104، ص 131، ر 28.]

تأثير نامگذارى در جنسيت فرزند

ما هنوز اهميت نامگذارى فرزندان (اين سنت عظيم الهى) را به خوبى درنيافته ايم. برخى براى نامگذارى، تاثير معنوى قايل هستند و بعضى هم آن را انكار مى كنند. اما با كمى تفحص در روايات، نه تنها تاثيرات معنوى نامگذارى را درمى يابيم، بلكه به تاثيرات تكوينى نامگذارى (كه اصولا كمى از فهم مادى به دور است) نيز پى مى بريم.

تاثير عوامل معنوى در جهان

اين جهان يك سرى قوانين عادى دارد كه اگر بخواهيم همه ى مسايل را با آن قواعد و قوانين بسنجيم حتما دچار خطا خواهيم شد.

گرچه نظام اين عالَم از قانون «علت و معلول» پيروى مى كند، اما در نظر نگرفتن يك سرى علل و عوامل غير مادى كه از علل مادى قدرت بيشترى دارند، باعث مى شود مهمترين مسايل جهان را انكار كنيم.

خلقت فرزند، يك راه بسيار ساده ى علمى دارد و آن انعقاد نطفه ى زن و مرد در محيطى مناسب، يعنى رحم زن است و نوع جنسيت فرزند نيز بستگى به چگونگى تركيب كرومزمهاى X و Y اين نطفه ها دارد و چون ذهن انسان با عالم معنويت انس ندارد،اگر خلاف اين واقعيتهاى علمى را بشنود در اولين برخورد انكار مى كند، لكن با توجه به وجود اين حقايق معنوى، روايات حاكى از تاثير نامگذارى در جنسيت فرزند را ذكر مى كنيم. براى آنكه اين عوامل معنوى بهتر تبيين شود، توجه شما را به واقعياتى مهم در اين باره جلب مى كنيم.

حاج شيخ حسن على اصفهانى، [از آنجا كه حاج شيخ حسنعلى اصفهانى در روستايى به نام نخودك در اطراف مشهد مى زيسته است، لذا ايشان را آيت اللَّه نخودكى نيز مى خواندند.] كه در بين خاص و عام مشهور است جهان و جهانيان را با قدرت معنوى خود مبهوت كرد و به آسمان رفت. او در اين كره ى خاكى مى زيست، اما ملكوتى بود. با قدرت معنوى خود بسيارى از قواعد متداول را بر هم زد.

دو نمونه از تأثيرگذارى او در عالم تكوين و بر هم زدن قوانين و قواعد مسلم علمى را برايتانو نقل مى كنيم، تا روشن گردد كه در اين جهان پهناور، عوامل معنوى نيز جزء علل محسوب مى شوند و هر كس آنها را به حساب نياورد، در برخى از مسايل، چاره اى جز انكار واقعيات نخواهد داشت.

پسرش در كتاب «نشان از بى نشانها» مى نويسد: «آقاى ظفرالسطان كه از محترمين نهاوند بودند نقل مى فرمودند: خدمت حضرت شيخ قدس سره مشرف شدم. عرض كردم عروسم اولاد ندارد و چونكه تخمدان او را برداشته اند دكترها مى گويند حامله نمى شود.

ايشان فرمودند: تو براى پسرت اولاد مى خواهى، چكار دارى عروست تخمدان دارد يا ندارد و بعد دعايى دادند و چند دانه خرما. و خداوند به آنها چندين اولاد عنايت فرمود». [مقدادى اصفهانى، على، نشان از بى نشانها، حكايت 90،ص 97.]

اين واقعيت را، با كدامين فرمول و قاعده ى علمى متداول مى توان سنجيد ؟ و آيا علم تجربى صرف، آن را مى پذيرد ؟ گرچه در واقع اين مطلب، خود يك حقيقت و واقعه ى علمى است.

و همچنين مى آورد: «آقا عبدالرسول اصفهانى مى گفت: يكى از دوستان تهرانيم اظهار مى كرد: به اتفاق مرحوم مقوم السلطان در مشهد، خدمت حضرت شيخ قدس سره شرفياب شديم و به خاطر شفاى بيمارى در شيراز، دعا خواستيم. مرحوم حاج شيخ، خرمايى به من مرحمت كردند كه بخورم. چون خرما را خوردم، مريضمان در شيراز شفا يافت». [نشان از بى نشانها، حكايت 55، ص 71.]

اين دو، نمونه ى تاثيرگذارى يكى از اولياى خداوند در تكوين است. پس با در نظر گرفتن اينكه عواملى غير مادى نيز در اين جهان وجود دارد و آن عوامل مى توانند بر تكوين خلقت اثر گذارند، اين قسمت را مطالعه فرماييد.

اثر انتخاب نام محمد و على در جنسيت فرزند

اينكه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: «اگر جنين در رحم را «على» يا «محمد» بناميد فرزندتان پسر خواهد شد»، [قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: «من كان له حمل فنوى ان يسميه محمدا او عليا ولد له غلام». فروع كافى، ج 6، ص 12، ر 4.] يك اثر تكوينى براى نامگذارى فرزندان است و بس. گرچه راه معمولى خلقت پسر و يا دختر، تركيب كرومزمهاى Y و X است، لكن خالق كرومزوم Y و X توانايى تصرف در اين راه معمولى را دارد. خداوند مى تواند به پاس قدردانى از بنده ى مطيع خود، (كه نام جنينش را همنام رسولش قرار داده است) فرزند آينده ى او را پسر گرداند.

در اينجا توضيح يك نكته ضرورى به نظر مى رسد و اينكه: انسان بهترين مخلوق خداوند مى باشد و اين شرافت براى زن و مرد يكسان است، لذا مردان از نظر خلقت بر زنان هيچ برترى ندارند و همانطور كه در فصل پنجم خواهد آمد، تفاوتهاى ميان زن و مرد، از لوازم خلقت هر يك بوده و بر اثر يك نعمت كه در دست زن و يا مرد باشد بر جنس مخالف خود برترى ندارد و همانطور كه در فصل پنجم خواهد آمد، تفاوتهاى ميان زن و مرد، از لوازم خلقت هر يك بوده و بر اثر يك نعمت كه در دست زن و يا مرد باشد بر جنس مخالف خود برترى ندارد و چون چنين است مسلمان حق ندارد پسر خود را بر دخترش برترى بخشد و يا زنش را بر اثر دختر زاييدن سرزنش نمايد، چرا كه اين عمل، اثر يك تفكرات جاهلى مى باشد. سخنى كه به آن اشاره شد، با آرزوى پسر داشتن، متفاوت است. بنابراين كسى كه پسر را بر دختر برترى نمى بخشد، اما علاقمند است خداوند به او پسرى ارزانى دارد، از راه صحيح منحرف نگرديده است. رواياتى كه در دنباله بحث به آنها اشاره مى شود فقط نماينگر نوعى تمايل قلبى براى داشتن فرزند پسر است و يقينا اگر در نظر اين افراد پسر يك سر و گردن از دختر بلندتر بود ائمه ى اطهار عليهم السلام آنها را از اين تفكر بر حذر مى داشتند، چنانچه نمونه آن در فصل پنجم ارائه خواهد شده است. با توجه به اين توضيح بقيه مطالب را ملاحظه نماييد.

راوى گويد: «همراه ابن غيلان خدمت امام رضا عليه السلام رسيديم، ابن غيلان به امام عرضه داشت: خداوند شما را حفظ فرمايد، شنيده ايم كه هر كس جنينى داشته باشد و نام او را «محمد» بگذارد، فرزند او پسر خواهد شد؟ امام رضا عليه السلام فرمودند: هر كس اسم جنينش را «على» بگذارد فرزندش پسر متولد خواهد شد. سپس فرمودند: «على» و «محمد» يكى است. ابن غيلان عرضه داشت: وقتى از زنم جدا شدم او باردار بود، دعا بفرماييد فرزندم پسر شود. امام صادق عليه السلام نگاهشان را به طرف زمين معطوف داشتند و تفكر نمودند. سپس سرشان را بلند كردند و فرمودند: اسم او را «على» بگذار، اين نامگذارى عمرش را طولانى مى كند. وقتى به مكه رسيديم، نامه اى از مدائن رسيد كه براى او پسرى متولد شده است». [عن الحسين بن سعيد قال: «كنت انا و ابن غيلان المدائنى دخلنا على ابن الحسن الرضا عليه السلام فقال له ابن غيلان: اصلحك اللَّه بلغنى انه من كان له حمل فنوى ان يسميه محمدا ولد له غلام. فقال عليه السلام: من كان له حمل فنوى ان يسميه عليا ولد له غلام. ثم قال عليه السلام: على محمد و محمد على شيئا واحدا. قال: اصلحك اللَّه انى خلفت امراتى و بها حبل، فادع اللَّه ان يجعله غلاما. فاطرق الى الارض طويلا ثم رفع راسه فقال عليه السلام له: سمه عليا فانه اطول لعمره.

فدخلنا مكه، فوافانا كتاب من المدائن انه قد ولد له غلام». فروع كافى، ج 6، ص 11، ر 2.]

نامگذارى در ماه چهارم

امام صادق عليه السلام فرمودند: «هر كس كه زنش باردار است در ماه چهارم باردارى زنش، دست همسرش را بگيرد و رو به قبله بايستد و آيه الكرسى را بخواند و دست بر پهلوى زنش بگذارد و بگويد: «اللهم انى سميته محمدا»، يعنى خداوندا! من اين فرزندم را «محمد» نام گذاردم. خداوند به او فرزند پسر خواهد داد. و اگر نام او را تغيير دهد چه بسا خداوند فرزند او را از او بگيرد. [عن ابى عبداللَّه عليه السلام قال: «اذا كان بامراه احدكم، حمل فاتى لها اربعه اشهر فليستقبل بها القبله و ليقرا آيه الكرسى و ليضرب على جنبها و ليقل «اللهم انى قد سميته محمدا» فانه يجعله غلاما، فان و فى بالاسم بارك اللَّه فيه و ان رجع عن الاسم كان للَّه فيه الخيار ان شاءاللَّه اخذه و ان شاء تركه». وسائل الشيعه، ج 21، ص 376، ر 27343.]

با نامگذارى صحيح عقيم نيز باردار مى شود

در روايات نورانى اهل بيت عليهم السلام، افرادى را مى يابيم كه با نيت برگزيدن نام «محمد» و يا «على» براى فرزندان خود، صاحب پسر گشته اند در حالى كه قبل از آن، زنشان عقيم بوده است.

«شخصى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و عرضه داشت مدتى از ازدواجم مى گذرد، لكن بچه دار نمى شويم. امام عليه السلام فرمودند: پس از آميزش اين دعا را بخوان: «اللهم ان رزقتنى ولدا سميته محمدا» خداوند به تو فرزندى عنايت خواهد كرد. آن شخص، دستور امام عليه السلام را عمل نمود، خداوند نيز به او پسرى روز فرمود». [عن ابى عبداللَّه عليه السلام انه شكا اليه رجل: انه لا يولد له، فقال له: «اذا جامعت فلقل: «اللهم ان رزقتنى ولدا، سميته محمدا». قال: ففعل ذلك، فرزق» وسائل الشيعه، ج 21، ص 377، ر 2734.]

البته بايد توجه داشت، شايد به علتى كه از تصور ما به دور است، تولد فرزند پسر، براى ما مصلحت نباشد و خداوند نخواهد كه ما صاحب فرزند پسر شويم، لذا در اين درگاه اگر اين دعاى ما مستجاب نشد، نبايد اصل دعا و يا حديث آن را زير سئوال ببريم. شايد ما دعا را با شرايط اصلى آن به جاى نياورده باشيم. دعا، صرف تلفظ اوراد نيست و شايد خداوند با هزاران دليل كه از چشمان ما مخفى مانده است، استجابت دعا را مصلحت حال ما نمى داند. [اين جهان دار آزمايش است و فرزندار نشدن نيز يكى از بوته هاى آزمايش است. يكى از علماى كاشان كه از سلسله ى جليله ى سادات بود مى گفت: «اگر بچه دار نمى شويد زياد اصرار نكنيد شايد مصلحت چنين اقتضا مى كند و ادامه داد: ما بچه دار نمى شديم. زنهاى بى تقوا نيز زياد زنم را، زخم زبان مى زدند. كه بله اجاق شما كور است و سخنانى از اين دست براى دوا و درمان به دكترهاى متخصص زيادى مراجعه نموده بوديم، اما چاره نيافتيم. تا اينكه بر اثر پيگيريهاى مصرانه ى همسرم، از اين دكتر به آن دكتر، پس از مدت مديدى از ازدواجمان خانمم باردار شد. براى معاينه به دكتر مراجعه كرديم. متوجه شديم مشكلى به وجود آمده كه دكترها مايل نيستند كه آن را مطرح كنند. ولى در عين حال پس از معاينه هاى تمعتد، به ما گفتند جنين بايد سقط شود. و گرنه مادر در هنگام زايمان از بين خواهد رفت مادر كه زخم زبانها شنيده بود حاضر به كورتاژ نشد. (كورتاژ در غير چنين مواقعى قتل عمد است و بس. يقينا اگر دادگاه، من و شما را به جرم قتل عمد محكوم نكند، ولى اولا دست زمانه تلافى مى كند و ثانيا در روز قيامت خداوند حاكم است و انتقام اين انسان كشى را خواهد گرفت.) مادر زخم زبان خورده مى گفت: من جانم را مى دهم ولى فرزندم را از بين نمى برم. همه مشتاق فرزنددار شدن ما بودند، لذا همه اين مطلب مهم را فراموش كردند بجز من، كه در دل خود آشوبى و صف نشدنى داشتم. روز تولد رسيد همه خوشحال و من نگران. خبر آوردند فرزند متولد شده، اما... اما، مادر از دنيا رفته. همه را سيه پوش كرد.

همه به عزادارى مشغول بوديم. نوزاد نيز در زايشگاه بود. چند شب بعد، نوزاد، همان طور كه روى تختخواب بوده، غلطى مى خورد، و هنگام افتادن از تخت، پايش به تخت گير مى كند و.. خفه مى شود. واقعا قاتل اين دو كشتار وحشيانه چه كسى است؟ آيا كسانى كه با به زخم زبان خود، اين زن بيچاره را مجبور به اين عمل غير عاقلانه نمودند، بى تقصيرند؟ عزيز دلم! گاهى چيزى مصلحت نيست و ما با اين عقل يك كيلو و نيمى نمى توايم علت آن را بفهيم. خداوند متعال حكيم است و هر چه انجام مى دهد بنابر مصلحت هايى است كه ما همه ى آنها را درك نمى كنيم. پس چه خوب است قدرى در اين مواقع حساس تفكر نماييم، زيرا فهم اين نكته انسان را به مقام «رضا» و «صبر» نزديك مى گرداند.] در هر صورت اگر دعاى انسان در دنيا مستجاب نشد، به عنوان يك سرمايه ى معنوى (كه در روز قيامت به آن سخت نياز است) در پرونده ى وى پس انداز مى گردد.

بنابراين از مجموع مباحث مطرح شده در اين فصل، مى توان نتيجه گرفت كه اسامى همه ى اهل بيت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم، داراى چنين اثر معنوى است، لذا كسانى كه فرزند دختر مى خواهند، مى توانند نيست كنند چنانچه خداوند به آنها فرزند دختر عنايت نمود، نام او را فاطمه (و يا يكى از القاب آن حضرت) بگذارد و در انتظار لطف حضرت حق باشند، كه اگر مصلحت براى او بداند، دخترى به او عنايت كند و گر نه، نه