روايت ذيل كه گزارش گر آن، مولاى متقيان على(عليه السلام) است،
نُماينده جلوه اى از رحمت بى كرانه و تلاش خستگى ناپذير فاطمه (عليها السلام) در
مقام تعليم و تربيت مى باشد:
روزى يكى از زنان مدينه خدمت حضرت زهرا (عليها السلام) رسيد و گفت: مادر پيرى دارم
كه در مسايل نماز، سؤالات فراوانى دارد و مرا فرستاده است تا آن مسايل شرعى را از
شما بپرسم.
حضرت زهرا (عليها السلام)فرمود: بپرس!
آن زن، مسايل زيادى طرح كرد و براى هر يك از آنها، پاسخ شنيد.
در ادامه گفت و شنود، آن زن از كثرت پرسش ها خجالت كشيد و گفت: اى دختر رسول خدا!
از اين كه فراوان خدمت مى رسم و با سؤالاتى زياد شما را به زحمت مى اندازم، معذرت
مى خواهم!
فاطمه (عليها السلام) فرمود:
باز هم بيا و هر آنچه سؤال برايت پيش مى آيد، بپرس! آيا اگر كسى اجير شود كه بار
سنگينى را به بالاى بام ببرد و در مقابل، صد هزار دينار طلا مزد بگيرد، چنين كارى
براى او دشوار خواهد بود؟
گفت: خير.
حضرت ادامه داد:
من در ازاى هر مسأله اى كه پاسخ مى دهم، بيش از فاصله بين زمين تا عرش، جواهر و
لؤلؤ پاداش مى گيرم؛ پس سزاوار است كه بر من سنگين نيايد.(2)
بارى سيره عملى حضرت زهرا (عليها السلام) پر است
از جلوه هايى زيبا در مقام تعليم و تربيت و رشد دادن فرهنگ
مردمان.
بر همه داعيه داران اصلاحات فرهنگى ـ اعم از روحانيان، مبلغان، معلمان،
استادان و مسؤولان فرهنگى كشور ـ لازم است كه با اسوه پذيرى از سيره فاطمه زهرا (عليها السلام)
به عرصه كارزار فرهنگى وارد شوند و زهرا گونه در مقابل غارتگران
ايمان و فرهنگ مردم، سينه سپر سازند.
امروز نه تنها سكوت در مقابل هجوم فرهنگى پذيرفتنى نيست، بلكه مجاهدت در عرصه
كارزار علمى و فرهنگى، واجب ترين وظيفه و تكليف ماست. جنگ امروز، نه جنگ
نظامى كه جنگى فرهنگى است. سلاح كارآمد امروز هم، نه سلاح نظامى كه سلاح فرهنگى
است. بايد همه باور كنيم كه با جنگى به مراتب خطرناك تر از جنگ 8 ساله مواجهيم. در
آن جنگ، هدف، اشغال چند وجب از خاك ما بود؛ اما در اين جنگ، هدف نابودى ايمان ماست.
به اندازه اهميت ايمان نسبت به خاك، اين جنگ فرهنگى مهم تر و خطيرتر از آن جنگ
نظامى است.
در عرصه كارزار و دفاع نظامى، 598000 شهيد و فدايى وارسته، از جان خويش
گذشتند و خون پاك خويش را تقديم كردند تا مرزهاى جغرافيايى ما محفوظ بماند. آيا در
عرصه كارزار و دفاع فرهنگى كه بسى سخت تر و خسارت بارتر است، به همان تعداد نيروى
آماده و لايق شهادت و فدايى جان بركف نياز داريم يا خير؟
جبهه حق بايد با تمام توان با سلاح علم، معرفت و منطق
صحيح به مقابله با حزب شيطان بشتابد. هرگز جاى آن نيست كه در مبارزه با هجوم
بى امان امواج ضلالت و فساد به حركت هايى آرام و مورچهوار يا به فعاليت هاى سطحى و
مقطعى دل خوش كنيم. بسيار خسارت بار خواهد بود اگر فكر كنيم كه در مقابل تاراج دين
و ايمان مردمان و در مواجهه با گسيل انبوه شبهات به
ذهن هاى فعال جامعه از سوى دشمن، تنها با تظاهرات، كاربرد سلاح نظامى يا ...
مى توانيم موفق باشيم و رسالت خويش را به انجام رسانيم. اين گونه ابزارها وقتى به
كار مى آيد كه دشمن نيز با اين ابزار به ميدان آمده باشد. در حال حاضر،
دشمن با سلاح فرهنگ به عرصه كارزار آمده است و ما نيز بايد با سلاح فرهنگ
به مقابله آن برخيزيم.
امروز، همه استعدادها و نيروها بايد بسيج شوند و به كمك نيروهاى رسمى در خط
مقدم جهاد فرهنگى بشتابند؛ همان گونه كه در عرصه نبرد نظامى چنين كرديم و به پيروزى
رسيديم.
آرى، بر همگان لازم است كه با اقتدا به حضرت زهرا و فرزندان او در مقابل
شبيخون وسيع دشمن در عرصه فرهنگ، مردانه بايستند و در مقابل صدمات و مشكلات اين
جهاد عظيم، صبور و شكيبا باشند و هيچ گاه از مجاهدت علمى و عملى در قلمرو امور
فرهنگى خسته نشوند و بدانند كه هر گام خالصانه اى كه در اين عرصه برمى دارند و هر
كلمه اى كه مى آموزانند، در پى دارنده اجرى بزرگ و مايه تقرب هرچه بيشتر به مادر
مهربان شيعيان، صدّيقه طاهره (عليها السلام) و نزديكى به
خداوند است؛ چرا كه از رهگذر اين جهاد فرهنگى سنخيت و شباهت بيشترى به ايشان
مى يابند و در عالم معنا به ايشان نزديك تر مى شوند.
... و اصل هم همين است كه در راستاى شباهت و سنخيت هر چه بيشتر با اهل بيت(عليهم
السلام)تلاش كنيم و بدانيم كه هر چه بيشتر در كردار و گفتار بديشان شباهت
يابيم، در مسير كمال، پيشرفت بيشترى داشته ايم و سزاوار عنايات
مخصوص ترى از ناحيه وجود كريم ايشان گشته ايم.
بدان اميد كه توفيق پيروى كامل از اين خاندان، قسمت و روزى ما گردد. اين
گفتار را با جلوه اى ديگر از نورافشانىِ فاطمه زهرا (عليها السلام)
در قلمرو تعليم و تربيت به پايان مى بريم:
«همسرِ» يكى از پيروان اهل بيت(عليهم
السلام) در شهر مدينه، خدمت حضرت زهرا (عليها السلام)شرف ياب
شد و گفت:
شوهرم مى پرسد كه آيا او در زمره شيعيان شما مى باشد يا نه؟
حضرت در جواب او فرمودند: اِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما
أَمَرْناكَ وَ تَنْتَهِى عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنا وَ
إِلاَّ فَل؛ اگر به آنچه شما را امر مى كنيم، عمل
مى كنى و از آنچه شما را بر حذر مى داريم، دورى مى كنى، از شيعيان مايى و گرنه
هرگز!
وقتى كه جواب حضرت زهرا به آن مرد رسيد، بسيار هراسان و مضطرب شد و با گريه و
زارى مرتب مى گفت: واى بر من كه هميشه در آتش جهنم خواهم بود.
همسر آن مرد، دوباره خدمت حضرت زهرا (عليها السلام)
بازگشت و حال زار همسرش را به ايشان گزارش داد. در اين هنگام، لسان پاك حضرت زهرا (عليها السلام)
به كلامى لبريز از عطوفت و حكمت، گهربار گرديد كه تا قيام قيامت
براى همه محبان اهل بيت (عليها السلام)مايه افتخار، اميد
و سرور گشته است:
از جانب من به همسرت بگو: چنين نيست كه او گمان كرده
است. شيعيان ما از بهترين هاى اهل بهشتند و نيز همه دوستان ما و دوستانِ دوستانِ ما
و دشمنانِ دشمنانِ ما جملگى در بهشت خواهند بود.
كسانى كه با قلب و زبان تسليم ما اهل بيت شده باشند،
چنانچه از فرمان هاى ما سرپيچى كنند و از نواهى ما و ديگر مهلكات، پرهيز ننمايند،
هرچند از شيعيان [
حقيقى و كامل ] ما
نيستند، ولى عاقبت از بهشتيان خواهند بود؛ اما بعد از آن كه از گناهانشان پاك و
مطهر شوند: يا با بلاها و گرفتارى هاى دنيايى يا با انواع سختى ها و مشكلات روز
قيامت يا پس از چشيدن عذاب در طبقه سطحى جهنم.
و عاقبت به خاطر محبت و دوستى شان با ما، نجاتشان
مى دهيم و ايشان را به پيشگاه خودمان منتقل خواهيم كرد(1)
زهرا در پهنه وظايف خانوادگى
از نظرگاه اسلامى،خانواده، هسته مركزى جامعه است. تشكيل خانواده، رهاوردهاى
پرارزشى براى مرد و زن به ارمغان مى آورد. اولين رهاورد ازدواج، ارضاى صحيح نيازهاى
جنسى مرد و زن است. از ديدگاه اسلام تأمين درست نيازهاى جنسى، نه تنها به هيچ وجه
مذموم نيست بلكه عملى مقدس و پسنديده به شمار مى آيد. اسلام، دينى جامع نگر است و
تأمين هر يك از نيازهاى غريزى و فطرى انسان را تا جايى جايز مى شمارد كه ضررى به نيازهاى ديگر وارد نياورد. از اين روى اسلام بى بند و بارى
و لجام گسيختگى هاى جنسى را روا نمى دارد.
ارضاى صحيح غريزه جنسى، اولين اثرى است كه از تشكيل خانواده حاصل مى شود؛ اما
آيا زندگانى مشترك مرد و زن تنها براى تأمين اين غريزه است؟!
پندارى كه امروزه در غرب رواج يافته، اين است كه هيچ نيازى به تشكيل خانواده
نيست؛ چرا كه نيازهاى جنسى را بدون تشكيل خانواده نيز مى توان تأمين كرد. به راستى
اگر تنها فايده تشكيل خانواده، برطرف كردن نيازهاى جنسى بود، شايد اين پندار،
نامعقول نمى بود؛ از چشم انداز اسلامى، اين رهاورد، اولين و كمترين فايده اى است كه
بر زندگى خانوادگى مترتب مى شود.
دومين رهاورد خانواده، پيدايش آرامش روحى ـ روانى در وجود هر يك از مرد و زن
است: وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِّنْ اَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
لِتَسْكُنُواْ اِلَيْهَا ... ؛(2)
و از نشانه هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان
براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد ... . در اين آيه شريف به اثر
روحى ـ روانى ازدواج اشاره شده است: براى شما همسرانى آفريديم تا در كنار آنها
آرامش يابيد.
سومين رهاورد تشكيل خانواده، آرامشى عاطفى در سايه سار عشق و محبت است. در
انسان، به خصوص پس از بلوغ جنسى، اين احساس پديدار مى شود كه مى خواهد عشق بورزد و
به او عشق ورزيده شود؛ دوست بدارد و دوست داشته شود. از اين روى هر روز در پى كسى
روان مى شود و به او دل مى بندد؛ اما پس از مدتى شيرازه آن دوستى در هم مى ريزد و
او با شكست هايى روحى و عاطفى مواجه مى گردد. كم نيستند جوانانى كه عمرشان را در
اين گرداب هايل به هدر مى دهند و در نتيجه به بيمارى هايى روان ـ تنى چون: افسردگى،
پريشانى، انزواطلبى، ضعف اعصاب، اضطراب و ... مبتلا مى شوند.
«ميل به محبوبيّت و عشقورزى» از گرايش هاى فطرى انسان است كه ارضاى كامل آن
جز در سايه زندگى خانوادگى امكان پذير نيست. هر جوانى با يك ازدواج سنجيده و حساب شده مى تواند محبوب خويش را بيابد؛ به او عشق بورزد و از جانب او عشق
ببيند.
در ادامه آيه مذكور بر اين رهاورد مهمِ تشكيل خانواده، مورد تأكيد شده است:
وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛ در
ميان شما دوستى و مهرى عميق برقرار ساخت.
اسلام براى استوارسازى و تعالى اين مودّت و رحمت در ميان همسران، دستورهاى
حقوقى و اخلاقى فراوانى ارائه فرموده است تا كانون خانواده را به بهشتى از صفا،
صميميت و محبت تبديل گرداند. نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در خانواده هايى
كه بر پايه ارزش هاى اخلاقى اسلام استوار مى شود، به بهترين وجه تأمين مى گردد. در
جوامع غربى و خانواده هايى كه دستورهاى اسلامى و توصيه هاى اخلاقى در آنها رعايت
نمى شود، عشق واقعى و پُردوامى يافت نمى شود. زنان در اين خانواده ها، معمولا دچار
اضطراب هاى روحى و خلأهاى شديد عاطفى مى شوند كه همين امر، روح و روان بچه ها را در
دوران باردارى، شيردهى و پس از آن دچار اختلالات روانى مى كند.
چهارمين رهاورد تشكيل خانواده، تولد فرزند و ارضاى ميل مادرى در بانوان و
تأمين ميل پدرى در مردان است. با تولد فرزند، خانواده وارد مرحله جديدى مى شود و
مسؤوليتى خطير بر دوش آن قرار مى گيرد؛ مسؤوليت تأمين و تربيت همه جانبه فرزند و در
نتيجه مسؤوليت تأمين سلامت جامعه. آينده هر جامعه اى در گرو اعمال
اين مسؤوليت در خانواده هاست؛ چرا كه سلامت هر جامعه اى در گرو سلامت افرادى است كه
در خانواده ها تربيت و پرورش مى يابند. با توجه به همين فايده چهارم است كه
تفاوت ها بين وظايف و حقوق زن و مرد، پديدار مى شود. سه فايده اول (ارضاى غريزه
جنسى، آرامش روحى و آرامش عاطفى) براى هر يك از مرد و زن به طور مشترك و يكسان حاصل
مى شود؛ اما در مورد چهارم (ارضاى ميل مادرى و تأمين ميل پدرى) وظيفه و نقش هر يك
از زن و مرد با يكديگر تفاوت مى يابد.
نقش مادر در اين عرصه، به طور طبيعى توليد، شيردهى و تحمل رنج هاى طاقت فرساى
پرورش فرزند است؛ نقشى كه تنها از عهده مادر بر مى آيد و قابل انتقال به مرد نيست.
مادران مى بايد آرامش كامل روحى ـ روانى داشته باشند تا بتوانند فرزندان سالمى
به دنيا آورند و پرورش دهند؛(3) از اين روى وظيفه
تأمين نيازهاى اقتصادى خانواده بايد بر عهده مرد نهاده شود تا زنان دچار خستگى هاى
ناشى از كار و فعاليت روزانه براى كسب درآمد نشوند. بنابراين بايد تفاوت هاى تكوينى
مرد و زن در گستره به ثمر رسانى خانواده (تولد و پرورش فرزند) در حقوق و تكاليف پدر
و مادر تأثير بگذارد. در اين عرصه بايد حقوقى به نفع زن در نظر گرفته شود و حداقل،
بار تأمين اقتصادى زندگى از دوش او برداشته شود تا بتواند به وظايف خويش در مقام
همسرى و مادرى به بهترين نحو عمل كند.
اگر طبق ارزش گذارى هاى اسلام چنين امتيازاتى براى زن در نظر گرفته نشود،
اولين جايى كه به زن ظلم مى شود، داخل خانه خواهد بود.
تفاوت هايى كه اسلام ميان وظايف و حقوق زن و مرد قايل شده است، جملگى برخاسته
از اختلاف هاى تكوينى آنهاست كه رعايت اين تفاوت ها براى سلامت و استوارى شيرازه
خانواده و در نتيجه سلامتى جامعه بسيار لازم و ضرورى است.(4)اين جاست
كه بر اساس تفاوت استعدادهاى تكوينى مرد و زن، بحث چگونگى
تقسيم وظايف پيش مى آيد.
تقسيم كار در خانواده
در باور جامعه شناسان، ضرورى ترين عامل در استوارى هر كانون انسانى، «تقسيم كار»
است. تمدن انسانى از احساس نياز به تقسيم كار شروع مى شود. جامعه اى را مى توان متمدن ناميد كه هر يك از افراد آن عهده دار وظيفه اى ويژه باشند؛ به گونه اى كه
در نهايت، بازده و ثمره همه كارها بين همه افراد آن جامعه به عدالت و انصاف توزيع
گردد.
اولين تقسيم كار در كوچك ترين واحد اجتماعى، يعنى خانواده صورت مى پذيرد.
چگونگى تقسيم وظايف ميان مرد و زن در عرصه كوچك خانواده، زيربناى تقسيم بندى هاى
ديگر در پهنه وسيع جامعه مى گردد. از اين روى بحث از چگونگى تقسيم كار در گستره
خانواده جايگاه و اهميت ويژه اى دارد.
حكمت الهى بر آن قرار گرفته كه هر چيزى در عالم به صورت جفت آفريده شود: مِنْ
كُلِّ شَىْء خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ؛(5)
هر شيئى را به صورت جفت آفريديم.
جفت آفريده شدن هر گونه اى از موجودات اين عالم و تفاوت هاى ميان آنها، از
لوازم خلقت و ضروريات تكوينىِ آفرينش است؛ تا جايى كه بقاى اين عالم در گرو چنين
تفاوت هايى مى باشد. دوگانگى هاى تكوينى موجود ميان دو جنس مؤنث و مذكر تفاوت هايى
را در تقسيم وظيفه ها و نقش ها ايجاب مى كند. تقسيم كار ميان مرد و زن، به هر ميزان
كه با استعدادهاى فطرى و تكوينى ايشان هم آهنگ و متناسب باشد، ثمره ها و بهره هاى
بيشترى در پى خواهد داشت.
تقسيم كار در خانه زهرا
(عليها السلام)
در تعيين چگونگى تقسيم كار، بيش از هر چيز مى بايد به استعدادهاى تكوينى مرد و
زن نظر داشت و چنين دقت نظرى بدون بهره گيرى از افق برتر وحى امكان پذير نخواهد
بود؛ چرا كه عقل كوته انديش بشر به تنهايى و بدون الهام از خالق، هرگز نخواهد
توانست استعدادهاى شگفت نهاده شده در ضمير آدمى را باز شناسد. از اين روى در تعيين
الگوى تقسيم كار در عرصه خانواده بايد به دنبال نمونه هايى بود كه پشتوانه هايى
وحيانى دارند. با نظر به اين نكته، به سيره زندگانى بهترين اسوه هاى الهى روى
مى آوريم تا جستوجوگر كامل ترين شيوه در گستره تقسيم كارهاى خانوادگى باشيم.
زندگى مشترك على و فاطمه (عليهم السلام) كامل ترين
اسوه در مسايل خانوادگى است. آنچه در خانه زهرا (عليها السلام)صورت
مى پذيرفت، جملگى از حكمت بى كران الهى الهام گرفته بود. تقسيم كار در اين خانه
نورانى از علم و حكمت نبوى سرچشمه مى گرفت: تدبير كارهاى منزل بر عهده زهرا (عليها السلام)
و تدبير امور بيرون منزل بر دوش على(عليه
السلام).
آن هنگام كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) چنين
تقسيم كارى را به على و زهرا (عليها السلام)پيشنهاد
فرمود، فاطمه خوشحالى و رضايت خويش را اين گونه ابراز نمود:
جز خدا كسى نمى داند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه
مسرور و خوشحال شدم؛ چرا كه رسول خدا مرا از انجام كارهايى كه مربوط به مردان است،
باز داشت.(6)
طرح پيشنهادى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بيش
از هر چيز ناظر به استعدادهاى طبيعى و تكوينى هر يك از مرد و زن است؛ طرحى كه در
عرصه وظايف خانوادگى، نه زن سالارى را تجويز مى كند نه مردسالارى ر؛ بلكه در
بردارنده تقسيم كارى عادلانه در سايه سار ايثار و صميميت است.
جامعه جاهليت بر پايه «مردسالارى» بنا شده بود. اسلام، اين بت مردگرايى را در
هم شكست و به زن عزت و شرافتى بى نظير عطا فرمود. از ديدگاه اسلام، مرد حق ندارد
همسر خويش را به چشم يك خدمتكار بنگرد و كارهاى خانه را وظيفه واجب او بينگارد. اين
صفا، ايثار، صميميت، رأفت و عطوفت زن است كه زمينه پذيرش كارهاى طاقت فرسايى چون:
خانه دارى، فرزنددارى و همسردارى را پديد مى آورد.
از اين روى اسلام مرد را موظف مى كند كه همچون گلى پربها از همسر خويش مراقبت
كند.
در زمان پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) چشم هاى
خطابينى گمان مى كردند زن در عرصه خانواده، موظف به انجام هر گونه خدمتى است. خطا
بودن اين نگرش را پيامبر با اين بيان نورانى گوش زد فرمودند:
اَلْمَرْأَةُ رَيْحانَةٌ لَيْسَتْ بِقَهْرِمَانَةٌ(7)؛
زن گلى خوش بوست، نه قهرمانى نيرومند.
اين فرمايش پيامبر كه بر اساس لطافت هاى تكوينى
روح و جسم زن استوار گشته است، زن را در عرصه خانواده چون گلى خوش رنگ و بو
مى شمارد كه به ملاطفت و مراقبت نيازمند است. البته گل بودن
زن در كانون خانواده است؛ نه در ميدان هاى اجتماعى، اقتصادى، سياسى و ... .(8)
تقسيم كار از چشم انداز عرفانى
هر موجودى به فراخور ظرفيت هاى وجودى خويش، جلوه نماى پرتوى از صفات حضرت حق
است. امكان اين جلوه نمايى در وجود انسان، اين برترين آفريده الهى، از هر موجود
ديگرى بيشتر است. وجود هر انسانى نمايان گر شعاعى از نور جمال و جلال الهى است كه
به ميزان قرب او به اين يگانه منبع بى كران نور، توان پرتوافشانى و جلوه نمايى
بيشترى در آن پديدار مى شود. از آن جا كه شكل گيرى نظام احسن الهى در عرصه اجتماع
انسانى وابسته به تجلى و ظهور كامل اسما و صفات الهى است، مى بايد توان و استعداد
اين جلوه نمايى در هر يك از گونه هاى انسانى كه زيربناى جوامع انسانى مى باشند،
نهاده شود. اين استعداد و توانايى، طبق حكمت الهى در وجود يكايك افرادِ گونه هاى
بشرى (زن و مرد) قرار داده شده است. طبق مشيت الهى هر يك از دو جنس مرد و زن،
استعداد جلوه نمايى تمام اسما و صفات الهى را در فطرت خويش دريافت داشته اند؛
استعداد تجلى صفات جمال و جلال الهى در وجود هر يك از گونه هاى انسانى شدت و ضعف
مى پذيرد. به ديگر سخن، درون مايه هاى فطريى كه زمينه ساز مظهريت اسما و صفات الهى
در وجود انسان است، در دو جنس زن و مرد متفاوت است:
زن، داراى ظرفيت و يارايى بيشتر براى مظهريت صفات جمال الهى؛
مرد، واجد لياقت و توانايى فزون تر براى مظهريت صفات جلال الهى.
آيات و روايات پُرشمارى، گوياى اين حقيقتند كه وجود زن در جلوه نمايى صفات
جمال الهى تواناتر است؛ صفاتى چون: رأفت، عطوفت، رحمت، گذشت، محبت، لطافت، ظرافت و ...؛ بر خلاف وجود مرد كه در بروز صفات جلال الهى يارايى بيشترى
دارد؛ صفاتى مانند: صلابت، قاطعيت، قدرت و ... .
افزون بر آيات و روايات، رهاوردهاى علم روان شناسى و آمار و تجربه نيز نشانگر
اين حقيقت است كه صلابت، قدرت، قاطعيت و ميل به كارهاى سخت و سنگين در وجود مردان و
در مقابل؛ لطافت، ظرافت، حساسيت، و ميل به كارهاى دقيق و ظريف در وجود زنان بيشتر
است. آدمى، چه زن و چه مرد، براى بهترين بهرهورى ها از سرمايه عمر و نيل به
بالاترين كمالاتِ درخور، بايد استعدادهاى فطرى خويش را باز شناسد و براى شكوفايى و
رشد آنها تلاش كند. اگر آدمى، با شناسايى استعدادهاى ويژه اش در به ظهور رسانيدن
صفات الهى، براى شكوفايى اين استعدادها، حركت نمايد، به رشد و پيشرفتى چشم گير در
عرصه سلوك به سوى خداوند دست خواهد يافت؛ اما ناشناختگى اين استعدادها، كاهلى در
شكوفاسازى آن، به كارگيرى ناصحيح آن يا افراط و تفريط در به كارگيرى هر يك از آنها
موجب ركود، انحراف يا سقوط آدمى از مسير تكاملى او خواهد شد.
همسردارى زهرا (عليها السلام)
وصول به مقام قرب الهى تنها در سايه انجام وظيفه امكان پذير است. هر كه مى خواهد
به اوج سعادت و كمال خويش در دنيا و آخرت نايل آيد، بايد بنگرد كه خداوند از او چه
خواسته است. وظايف الهى انسان را مى توان در سه دسته كلى مطرح ساخت:
1. وظايف مشترك بين زن و مرد؛ وظايفى كه هر يك از مرد و زن مى بايد به طور مستقل
انجام دهند تا خويش را به كمال نهايى نزديك گردانند؛ وظايفى چون: نماز، روزه، زكات،
خمس، حج، علم آموزى، انفاق، صدقه، قرض الحسنه و... ؛
2. وظايف مختص زن؛ وظايفى كه به سبب ويژگى ها و استعدادهاى ويژه زنان به ايشان
اختصاص يافته است. ساختمان بدنى و روحىِ لطيف زن اقتضا مى كند كه كارهاىِ
نيازمند لطافت، ظرافت، رأفت، دقت، درايت و گذشت به او محوّل شود؛ كارهايى چون: خانه
دارى، همسردارى، حمل، شيردهى و پرورش فرزند و... ؛
3. وظايف مختص مرد؛ وظايفى كه بر اساس توانايى ها و ظرفيت هاى تكوينى مخصوص
مردان به ايشان اختصاص يافته است. ساختمان طبيعى و تكوينى جسم و روح مرد اقتضا
مى كند كه كارهاى سخت و سنگين كه نيازمند قدرت، قاطعيت، صلابت و... است بر عهده اش
قرار گيرد. كارهايى چون: فعاليت اقتصادى براى تأمين نيازهاى مادى خانواده،
فعاليت هاى اجتماعى و سياسى، جهاد و جنگاورى و... .
حال اين سؤال طرح مى شود كه چرا خداوند براى مردان راهى به سوى خويش گشوده
است كه زنان را از آن محروم ساخته است؟! يكى از بهترين و سريع ترين راه هاى تقرب به
خداوند، جهاد و شهادت در راه او است كه زنان از آن محرومند. چرا حكم جهاد و شهادت
تنها ويژه مردان است و زنان از اين حكم معاف گشته اند؟!
اين مسأله در زمان پيامبر (صلى الله عليه وآله)
نيز به گونه هاى مختلفى طرح مى شد و در آن زمان بانوانى كه خالصانه آرزو داشتند تا
از ثواب عظيم جهاد بهره مند شوند و مى خواستند از ميانبر شهادت، به بارگاه
پروردگارشان راه يابند، گرد هم آمدند و در اين باره به بحث و گفتوگو نشستند. عاقبت
نتيجه آن شد كه مسأله را با پيامبر در ميان گذارند و از ايشان چاره جويند. پس از
ميان خود زنى بافضيلت را كه در خطابه و سخنورى ممتاز بود، انتخاب كردند و او را در
مقام نماينده خويش، خدمت پيامبر فرستادند.
اين بانو به مسجدِ پيامبر رفت و پس از عرض سلام و ادب، سؤال بانوان را با
بيانى بسيار شيوا و جذاب و كلماتى بسيار ظريف و دقيق، در جمع مردانِ حاضر در مسجد
طرح كرد. مضمون سخن او اين بود كه يا رسول الله! همه فضيلت ها ويژه مردان است و ما
زنان از اين راه تكامل و سعادت محروم گشته ايم. يا رسول الله! در حالى كه باب جهاد
و شهادت به روى ما بسته شده است، چگونه مى توانيم از ثواب اين فضيلت عظما بهره مند
شويم؟ آيا راه جبرانى براى زنان وجود دارد؟!
پيامبر (صلى الله عليه وآله) پس از شنيدن دقيق سخنان اين بانو فرمودند: جَهادُ
الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛(9) جهاد
زن، همسردارى نيكوى او است. درست است كه جهاد بر شما واجب نيست و از راه جنگ
در جبهه ها نمى توانيد به ثواب جهاد نايل شويد؛ اما چنين نيست كه از فضيلت و ثواب
جهاد نيز محروم مانده باشيد. شما مى توانيد در خانه هاى خويش اعمالى انجام دهيد كه
شما را در ثواب مجاهدان و جنگاوران جبهه هاى اسلام شريك گرداند و آن عمل، «همسردارى
خوب و نيكو» است. شما مى توانيد از اين راه به ثواب مجاهدانى نايل شويد كه هستى
خويش را فداى اسلام ساخته اند.(10)
اما علت اين همه تأكيد بر مسأله «همسردارى» چيست؟ چرا در مقابل جهاد كه بر
مردان واجب شده، «همسردارى نيكو» براى زنان لازم گشته است؟! حكمت هم ترازىِ
«همسردارى شايسته زن» با «جهاد و از جان گذشتگى مرد»
چيست؟!
طبق مشيت الهى، زندگى مرد و زن به طور طبيعى و تكوينى، به هم وابسته شده است.
خانواده، واحد مشتركى است كه مى تواند اين اقتضاى طبيعى را به بهترين وجه
تأمين كند و زن و مرد را به اوج تكامل و سعادت برساند. موفقيت هر يك از مرد و زن در
انجام وظايف اختصاصى خود، در گرو سلامت روابط خانوادگى است. زن، هنگامى مى تواند
وظايف ويژه خويش را به سامان رساند كه از پشتوانه هاى روحى، عاطفى، اقتصادى و... از
جانب همسرش برخوردار باشد.
مرد نيز، هنگامى مى تواند با خاطرى آرام و آسوده به فعاليت هاى مخصوص خويش،
از جمله جهاد در راه خدا، همت گمارد كه به وجود يارى شايسته و از خود گذشته در محيط
خانواده دل گرم باشد. اگر در روابط خانوادگى؛ خودخواهى، تندخويى، بى احترامى،
پرده درى و... حاكم باشد، آن چنان آشفتگى روحى و پريشانى روانى بر وجود مرد
و زن سيطره خواهد يافت كه هر دو را از بهره ها و روزى هاى مادى و معنوى
زندگانى محروم مى كند. اگر نا به سامانى و ناهماهنگى بر روابط همسران سايه افكند،
هم سير مادى و هم سير معنوى زندگانى مختل خواهد شد؛ نه زن خواهد توانست به وظايف
اختصاصى خويش در گستره خانه دارى، همسردارى، بچه دارى و... به خوبى عمل كند و نه
مرد مى تواند وظايف ويژه خويش را در عرصه جامعه به انجام رساند. به طور كلى، صفا و
نشاط در روابط خانوادگى بهترين پشتوانه براى موفقيت مرد و زن به شمار مى رود كه در
برقرارى اين صفا و صميميت، نقش زنان بسى مؤثرتر و چشم گيرتر است.
كليد آرامش، نظم، انضباط و صميميت خانواده در دست زنان است و از اين روى
آسودگى خاطر و آرامش روحى ـ روانى مرد نيز در عرصه فعاليت هاى اجتماعى، وابسته به
نوع رفتار و منش زن در خانه خواهد بود. اين قاعده در قلمرو همه وظايف فردى واجتماعى
مرد، سريان دارد؛ از گستره عبادات فردى گرفته تا عرصه فعاليت هاى اجتماعى؛ مانند
تجارت، تحصيل علم، جهاد و... .
آرى، مردان در حداقل نيمى از موفقيت هاى مادى و معنوى، وامدار همسرانشان
مى باشند. اين بانوان هستند كه مى توانند با درايت، كياست، گذشت و رفتار شايسته
خويش، كانون خانواده را به بهشتى از شور، نشاط، صميميت و صفا مبدل سازند و از اين
رهگذر زمينه موفقيت و پيشرفت زندگى مشتركشان را در همه عرصه هاى مادى، معنوى، فردى
و اجتماعى فراهم آورند.
بنابراين بانوان به هر ميزان كه در فراهم آورى محيطى آرام، باصفا، پرنشاط و
صميمى در كانون خانواده تلاش كنند، به همان ميزان در فضيلت و ثواب عبادت ها و
فعاليت هاى شوهرانشان شريك خواهند بود. از اين روى بانوان نه تنها از فضايل بر
شمرده مردان محروم نيستند، بلكه مى توانند از رهگذر تلاشى مخلصانه در كانون خانواده
در همه فضايل آنان شريك شوند و حتى بر ايشان سبقت گيرند و به ثوابى دست يابند كه
مردان از آن محروم باشند؛ چرا كه ارزش هر عملى در گرو درجه اخلاص آن است
ممكن است نيت مرد ناخالصى داشته باشد؛ اما همسرش با نيتى پاك و براى تحصيل
رضاى خداوند با خوش رفتارى و از خودگذشتگى، محيطى انرژى بخش و روح افزا در خانواده
فراهم آورد و در سايه اين تلاش مخلصانه، هم در ثواب عبادات و فعاليت هاى همسر شريك
شود، هم به ثوابى عظيم از رهگذر اخلاصش دست يابد.
«شوهردارى» يك فن و هنر است؛ هنرى كه بيش از هر فن و هنر ديگرى محتاج ظرافت،
دقت، درايت و كياست است. بانوان براى موفقيت در اين عرصه خطير، بيش از هر چيزى به
يافتن اسوه اى جامع نياز دارند تا با اقتداى همه جانبه به سيره عملى او به بهترين
شكل عمل كنند. در عرصه اين هنر، اسوه اى يگانه تر و جامع تر از فاطمه زهرا (عليها السلام)
پيدا نمى شود.
فاطمه (عليها السلام) از آن هنگام كه قدم به خانه
شوهر نهاد، روحيات و موقعيت ويژه همسرش را با كمال كياست دريافت و به زودى توانست
خود را با شرايط خاص مادى و معنوى شوهرش سازگار كند. رفتار اين برترين بانوى جهان
در عرصه شوهردارى چنان در اوج صفا، مهربانى، همراهى، هم دردى و دل سوزى است كه تنها
يك نگاه مهرانگيز او كافى بود تا تمام خستگى ها و گرفتگى ها از روح و جسم همسرش به
در آيد.(11)
در سيره اين بانوى يگانه است كه هنر ظريفى چون «جلب رضايت و خشنودى همسر»
جامع ترين مصداق خود را مى يابد؛ تا جايى كه همسرش در شأن او مى فرمايد: به خداوند
سوگند!... زهرا تا آن زمان كه خداوند او را به سوى خود بُرد، مرا ناراحت نساخت و
عملى انجام نداد كه مرا ناخشنود كند.(12)
جلوه هايى بسيار زيبا از زندگانى دُردانه بانوان، وجود دارد كه پرداختن به
آنها مجالى بسيار وسيع و جداگانه مى طلبد؛ جلوه هايى چون: اوج ادب و همراهى با
شوهر، توجه كامل به روحيات معنوى و مسؤوليت هاى ويژه همسر، كمال ايثار و از خودگذشتگى در
مقابل همسر، اوج خوش رفتارى و خوش گفتارى با شوهر، تجهيز روحى ـ روانى همسر براى
جهاد، آسوده سازى خاطر همسر در عرصه تهذيب و پرورش فرزندان، تحمل و صبر در مقابل
كمبودهاى مادى، كمك به خودكفايى و استقلال اقتصادى خانواده و... .
در اين مقام، به تحليلى زيبا از شوهردارى زهرا (عليها السلام)
در آينه كلام فرزند پاك نهادش، ديده و دل مى سپاريم:
شما ببينيد شوهردارى فاطمه زهرا چگونه بود. در طول ده
سالى كه پيامبر در مدينه بودند، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت على(عليهم
السلام) با همديگر زن و شوهر بودند. در اين نُه سال،
جنگ هاى كوچك و بزرگى ذكر كرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها
اميرالمؤمنين هم بوده است. حالا شما ببينيد، او خانمى است كه در خانه نشسته و شوهرش
مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ مى ماند ـ اين قدر جبهه وابسته به
او است ـ از لحاظ زندگى هم وضع رو به راهى ندارند؛ همان چيزهايى كه شنيده ايم:
وَ يُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيًما وَ اَسِيرًا
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه؛ يعنى
حقيقتاً زندگى فقيرانه محض داشتند. در حالى كه دختر رهبر است، دختر پيامبر است، يك
نوع احساس مسؤوليت هم مى كند.
ببينيد انسان چه روحيه قوى يى بايد داشته باشد تا
بتواند اين شوهر را تجهيز كند، دل او را از وسوسه اهل و عيال و گرفتارى هاى زندگى
خالى كند، به او گرمى بدهد، بچه ها را به آن خوبى تربيت كند. حالا شمابگوييد امام
حسن و امام حسين، امام بودند و طينت امامت داشتند؛ زينب كه امام نبود. فاطمه زهرا(عليها
السلام) اين گونه خانه دارى، شوهردارى و كدبانويى
كردند و اين طور محور زندگى فاميل ماندگار در تاريخ قرار گرفتند. آيا اينها
نمى تواند براى يك دختر جوان، يك خانم خانه دار يا مشِرف به خانه دارى الگو باشد؟
اينها خيلى مهم است.(13)
پاورقى:
1. قالت فاطمه (عليها السلام): هَاتِى وَسَلِى عَمَّا بَدَا لَكِ، أَرَاَيْتَ مَن
اكْتَرَى يَوْمًا يَصْعَدُ اِلَى سَطْح بِحَمْل ثَقِيل وَ كَرَاهُ مِأَةَ اَلْفَ
دِينَار يَثْقُلُ عَلَيْهِ؟ اَكْتَرَيْتُ أَنَا بِكُلِّ مَسْأَلَة بِأَكْثَرَ مِنْ
مِلِْ مَا بَيْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ لُؤْلُؤًا فَأحْرَى اَنْ لا يَثْقُلَ
عَلَىَّ. بحارالانوار: ج 2، ص 3. لئالى الاخبار: ج 2، ص 254. تفسير امام عسكرى
(عليه السلام) : ص 340. محجة البيضاء: ج 1، ص 30.
1. قَالَتْ فَاطمه (عليها السلام): قُولِى لَهُ: لَيْسَ هَكَذَا، شِيْعَتُنَا مِنْ
خِيَارِ أَهْلِ الجَنَّةِ وَ كُلُّ مُحِبِّينا وَ مَوَالِىَ أَوْلِيَائِنَا وَ
مُعَادِى أَعْدَائِنَا. وَ المُسْلِمُ بِقَلْبِهِ و لِسَانِهِ لَنا، لَيْسُواْ مِنْ
شِيْعَتَنا اِذَا خَالَفُوا أَوَامِرَنَا و نَوَاهِينَا فِى سَائِرِ الْموبِقَات وَ
هُمْ مَعَ ذَلِكَ فِى الْجَنَّةِ، وَلَكِنْ بَعْدَ مَا يُطَهِّرُونَ مِنْ
ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلايَا وَ الرَّزَايَا أَوْ فِى عَرَصَات ِالْقِيَامَةِ
بِأَنْوَاعِ شدائِدِهَا أَوْ فِى الطّبَقِ الْأَعْلى مِنْ جَهَنَّمَ بِعَذَابِهَا
اِلَى اَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنا وَ نَنْقُلَهُمْ اِلَى حَضْرَتِنَا.
بحارالانوار: ج 65، ص 155. لئالى الاخبار: ج 5، ص 156. تفسير امام حسن عسگرى(عليه
السلام): ص 308. تفسير البرهان: ج 4، ص 21.
2. روم (30): 21.
3. هم از نظر علمى و هم از نظر روايى ثابت شده است كه وضع روحى ـ روانى مادر به
هنگام باردارى و دوره شيردهى در سلامت روحى فرزند مؤثر است. اگر مادر در محيطى
آرام، باصفا و دور از نگرانى،هيجان و خستگى اين دوران را بگذراند، روح و روان فرزند
نيز از سلامت و آرامش مطلوبى برخوردار مى شود.
4. در اسلام، از آن جا كه وظيفه طاقت فرساى خانه دارى و نيز حمل، شيردهى و پرورش
فرزند بر عهده مادر است، وظيفه تأمين اقتصادى مادر و فرزند بر عهده پدر قرار مى
گيرد. از سوى ديگر اسلام با نگاهى واقع بينانه به وظايف هر يك از مرد و زن، ارث مرد
را دو برابر زن قرار مى دهد تا سرمايه و امكانات بيشترى در اختيار مردان قرار گيرد
و در عرصه فعاليت هاى اقتصادى و تأمين هزينه هاى خانواده موفق تر باشند. كسانى كه
دورادور به قانون ارث مى نگرند، شايد آن را ظلمى در حق زنان بينگارند؛ ولى با نگاهى
ژرف به گستره وظايف هر يك از زن و مرد، نه تنها ظلمى صورت نگرفته، بلكه از اين
رهگذر عدالت و تعادل مطلوبى در عرصه وظايف خانوادگى برقرار شده است.
5. ذاريات (51):49.
6. قالت فاطمه (عليها السلام): فَلَا يَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِى مِنَ السُّرُورِ
اِلّا اللَّه بِاكْفَائِى رَسُولُ اللَّه تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ. بحارالانوار:
ج 43، ص 81 و 31. وسائل الشيعة: ج 14، ص 123. تفسير البرهان: ج 1، ص 282. كوكب
الدرّى: ج 1، ص 151.
7.بحارالانوار: ج 103، ص 253. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد: ج20، ص 313. اعلام
الدين: ص 288.
7. با الهام از فرموده هاى مقام معظم رهبرى در سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه
زهرا (عليها السلام)، 30/6/79.
8. تحف العقول: ص 60. مكارم الاخلاق: 215.
10. ر.ك. الميزان: ج 4، ص 350.
11. با الهام از فرموده امام على (عليه السلام) : وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ
اِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّى الْهُمُومَ وَ الْاَحْزَانَ؛ هرگاه كه به چهره اش مى
نگريستم، تمام غم و اندوهم برطرف مى شد. كشف الغمّة: ج1، ص 492.
12. الامام على (عليه السلام) : فَوَ اللّه ما أَغْضَبْتُها وَ لا أَكْرَهْتُها
عَلَى اَمْر حَتَّى قَبَضَها اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا اَغْضَبْتَنِى وَ لَا
غَضَبَتْ لِى اَمْراً. كشف الغمّة: ج1، ص 492.
13. از فرموده هاى مقام معظم رهبرى در ديدار با جوانان به مناسبت هفته جوان،
7/2/1377. دانشگاه اسلامى و رسالت دانشجوى مسلمان در بيانات مقام معظم
رهبرى: ص 20 و 21.